شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ - ۰۵:۳۵
۰ نفر

دکتر مسعود کوثری: شاخص‌های گوناگونی از سوی دانشمندان و مؤسسه‌های پژوهشی جهان منتشر می‌شود که طبق آن ما باید خودمان را طبقه‌بندی کنیم.

طبق يك شاخص قبلي، جايگاه ما در شاخص شادي پايين بود؛ پس نشست‌ها برگزار و تحليل‌ها ارائه شد كه چرا ما شاد نيستيم؛ بنابراين موجي از كارهاي عجيب و غريب راه افتاد كه شاد شويم. آن يكي كه در پارك آب و آتش برگزار و به آب‌پاشي جوان‌ها به همديگر منجر شد، كل ماجرا را مسئله‌دار كرد و عده‌اي گفتند كه اگر شادي اين است «مرحمت فرموده» بگذاريد ناشاد باشيم. حال، شاخص ديگري درباره غمگيني به بازار آماده كه طبق آن ما يكي از غمگين‌ترين مردم جهان هستيم. پرسش اساسي اين است كه آيا ما واقعا غمگين هستيم؟ اگر به قول عده‌اي بگوييم كه سالي دوازده‌ماه ما داريم گريه مي‌كنيم، تعداد روزهاي شهادت و عزاداري بيش از روزهاي شادي و جشن است و حتي در اعياد ائمه(ع) هم سينه مي‌زنيم و گريه مردم را در مي‌آوريم، پس ملتي غمگين هستيم، درست است. اگر طبق شاخص بين‌المللي غمگيني هم قضاوت كنيم، باز هم مي‌توانيم بگوييم كه ملتي غمگين هستيم. اما، چيزهايي هست كه نه با اين شاخص و نه با آن داوري جور در نمي‌آيد.

ملتي كه غمگين است چطور ممكن است اينقدر در فكر آراستن و زيبايي خود و خانه خود باشد؟ چطور ممكن است اين قدر به در و ديوار بزند كه همه‌‌چيز را در خانه داشته باشد و راحتي زن و فرزند و خودش برايش مهم باشد؟ چطور ممكن است اين همه جوك و لطيفه بسازد؟ چطور حتي در عزاداري هم دست از آن روحيه لطيف و شوخ‌طبعي‌اش بر نمي‌دارد و هر جور شده نيش و كنايه‌اش را مي‌زند؟ چطور ممكن است حتي در مجالس ترحيم و در ميانه آن همه اشك و آه با بغل‌دستي بخندد و دنيا را به باد انتقاد بگيرد؟ جور در نمي‌آيد ديگر. اگر كسي توقع دارد كه مثل مكزيكي‌ها و اسپانيايي‌ها باشيم كه بعضي وقت‌ها محتاج نان شب هستند ولي خنده و رقص سالسا و شركت در كارناوال يادشان نمي‌رود، بله ما غمگينيم. ولي به‌نظر مي‌رسد كه وضع هر ملتي را بايد قدري دقيق‌تر و عميق‌تر بررسي كرد تا بتوان به نحوه شاد يا غمگين بودنش پي برد. وگرنه باز نسخه عوضي خواهيم پيچيد و يك آب‌پاشي در پارك آب و آتش ديگر از كنارش شكل خواهد گرفت.

متأسفانه نشناختن اين غم و تعريف و حدود آن سبب شده است كه عده‌اي تا مي‌توانند به قول خودشان بر موج غم بيفزايند و آن را تنها اكسير ملت‌ساز بدانند و عده‌اي ديگر با مقايسه ملت ما و ديگر ملل آن را خانمانسوز و ملت‌سوز بدانند. اين افراط و تفريط دامن ملت را گرفته است؛ بنابراين يا تبديل به آدم‌هايي مي‌شويم كه نمي‌داند شادي چيست و از همه‌‌چيز گريه در مي‌آيد و يا آدم‌هاي الكي‌خوش كه به جرز ديوار هم مي‌خندد و هيچ‌چيز برايش اهميت ندارد. بياييد در همين نكته‌هاي اصلي كه به‌نظرمان بديهي مي‌رسد بينديشيم.

کد خبر 351593

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha