محمد باریکانی: پس از صدور رأی چهارم دادگاه شیکاگو درخصوص الواح هخامنشی به نفع ایران، ۲ خانواده یهودی که پیش‌تر موفق شده بودند ۲ رأی موافق دادگاه آمریکا را برای حراج این الواح تاریخی از دادگاه فدرال آمریکا بگیرند، سومین درخواست استیناف خود را اعلام کردند تا از این طریق بتوانند غرامت کشته‌شدگان خود در بمبگذاری اورشلیم که ایران بارها دست داشتن در آن را تکذیب کرده است، بستانند.

الواح هخامنشی

ماجراي الواح هخامنشي ايران به سال 1316 كه گروه حفاري مشترك ايران و مؤسسه شرق‌شناسي دانشگاه شيكاگو در تخت‌جمشيد آنها را يافتند، بازمي‌گردد. اين الواح همان زمان براي مطالعه به آمريكا منتقل شدند و مؤسسه شرق‌شناسي شيكاگو وابسته به دانشگاه شيكاگو آنها را به امانت از دولت ايران گرفت و قرار شد پس از پايان مطالعات به كشور بازگرداند اما شكايت 2 خانواده يهودي در آمريكا براي درخواست غرامت، بازگشت آنها را با تأخير مواجه كرد. 8هزار و 29لوح سالم و شكسته كه خطوط منقوش‌شان قابل خواندن بود به مؤسسه شرق‌شناسي شيكاگو در آمريكا به امانت داده شد. هزاران قطعه لوح و گل‌نبشته از تخت‌جمشيد به‌دست آمده بود كه برخي از آنها سالم و برخي ديگر شكسته و خرد شده بار كشتي و به آمريكا فرستاده شدند. پيش از انقلاب ايران، نخستين محموله از الواح به كشور رسيد و محموله دوم بيشتر از 10سال پيش به كشور بازگشت. بازگشتن اين محموله سر و صداي زيادي به پا كرد و شكايت 2خانواده يهودي نيز همان زمان در دادگاه‌هاي آمريكا مطرح شد. آنها معتقد بودند الواح هخامنشي جنبه تجاري دارد و بايد به‌عنوان اموال ايران در آمريكا به حراج گذاشته شود و 72/5 ميليون دلار به خانواده كشته‌شدگان بمبگذاري اورشليم از اين محل پرداخت شود. اما دكتر عبدالمجيد ارفعي تنها شاهد ايراني پرونده حراج الواح هخامنشي بود كه در 2 رأي به نفع ايران در دادگاه فدرال آمريكا در ايالت شيكاگو شهادت داد و اثبات كرد الواح هخامنشي نه اموال دولت ايران كه متعلق به ملت ايران است و هيچ جنبه تجاري ندارد. همين شهادت موجب شد 2 رأي دادگاه فدرال آمريكا به نفع ايران صادر شود و با استيناف‌خواهي 2خانواده يهودي اين پرونده براي صدور رأي نهايي به دادگاه عالي آمريكا سپرده شود. دكتر عبدالمجيد ارفعي كه الواح هخامنشي را در دانشگاه شيكاگو از دوران دانشجويي تاكنون دنبال كرده و به خوانش اين الواح مشغول بوده اكنون مهمان اين صفحه است تا با تشريح آنچه بر سر الواح هخامنشي تخت‌جمشيد گذشته است از آنچه در اين الواح نوشته شده و آنچه در دادگاه‌هاي آمريكا درخصوص آنها مطرح شده سخن بگويد.

  • جناب دكتر ارفعي، ماجراي الواح هخامنشي تبديل به يكي از موضوعات جنجالي در روابط ايران و آمريكا شد. شايد پيش از اين جنجال‌ها جامعه ايراني از وجود اين الواح خبر نداشت. ماجراي رفتن اين الواح به آمريكا چيست؟

الواح هخامنشي، طي سال‌هاي 1312تا 1313كه مؤسسه شرق‌شناسي دانشگاه شيكاگو در باروي شمال‌شرق تخت‌جمشيد در حال حفاري و كاوش باستان‌شناسي بود در مواجهه آنها با 2 اتاق كشف شد. باستان‌شناس‌ها پس از كشف آنها ‌پنداشتند اين الواح به خط ميخي نوشته شده و چون در تخت‌جمشيد هم پيدا شده‌اند پس حتما متعلق به دوره هخامنشي هستند. آن‌زمان معماي الواح هخامنشي كشف نشده بود. با موافقت دولت ايران الواح هخامنشي را در سال 1316به آمريكا و به مؤسسه شرق‌شناسي شيكاگو منتقل كردند. آمريكايي‌ها الواح را در پارافين گذاشتند و پس از آن كتيبه‌ها را در 2535جعبه مقوايي قرار دادند و روي جعبه‌ها را علامت‌گذاري كردند و نوشتند كه داخل آنها چند قطعه از الواح قرار داده شده است. مقدار زيادي از اين الواح نيز خرد شده بود و قطعات آن ‌را در 3 پيت حلبي 20ليتري كه آن زمان مخصوص نگهداري نفت بود، قرار دادند و از بندر بوشهر با كشتي به آمريكا بردند. الواح را هم به اين دليل در پارافين گذاشته بودند كه رطوبت دريا آسيبي به آنها نزند. اين الواح يك‌سال بعد يعني در سال 1317به آمريكا رسيدند. پارافين‌ زدايي از آنها نيز در فصل تابستان انجام شد و پس از آن در اختيار يك استاد سومرشناس و 3 دستيار جوان او كه تازه دكتري گرفته بودند، قرار گرفت تا رمزگشايي و خوانده شوند. اين گروه با خط ميخي آشنا بوده و با توجه به گل‌نبشته‌هاي به‌دست آمده از شوش متوجه شدند زبان اين الواح عيلامي است و بلافاصله شروع به‌كار كردند. ابتدا نيز فكر كردند اين الواح متعلق به دوره خشايارشاه است اما در ادامه كار متوجه شدند تاريخ‌گذاري كتيبه‌ها متعلق به سال كبيسه است و براساس كتيبه‌هايي كه وجود داشت، فهميدند الواح هخامنشي متعلق به دوره داريوش بزرگ است كه تاريخ‌گذاري در زمان او با سال كبيسه انجام مي‌شد. بعدتر كتيبه ديگري يافت شد كه در آن از داريوش بزرگ نام برده شده بود. فعاليت اين گروه تا سال 1918كه جنگ جهاني دوم آغاز شد، ادامه داشت و آنها توانستند تا آن زمان در طول 2سال حدود 150كتيبه را رمزگشايي كرده و بخوانند. با آغاز جنگ جهاني دوم اين گروه از هم پاشيده شدند و همان استاد سومرشناس كه آلماني و هوادار هيتلر بود به آلمان بازگشت.

  • سرپرست كاوش‌هاي منتهي به يافتن الواح هخامنشي چه فردي بود؟

مؤسسه شيكاگو اين كاوش‌ها را با سرپرستي هرتسفلد، باستان‌شناس آلماني انجام داد و كمرون آمريكايي نيز همان زمان در ايران مشغول خواندن كتيبه‌هاي سنگ‌نبشته تخت‌‌جمشيد بود. بعد كه الواح هخامنشي يافت شد، متوجه شدند خط اين الواح عيلامي و متعلق به دوران داريوش بزرگ است و سال‌هاي 13تا 28پادشاهي او را در برمي‌گيرد. جنگ جهاني كه شروع شد، هرتسفلد هم به آلمان بازگشت و يكي ديگر از اعضاي گروه كه هالك نام داشت و بعدها تمام عمرش را روي رمزگشايي از الواح هخامنشي گذاشت به سربازي اعزام شد. كامرون هم كه نفر سوم تيم بود، همانجا ماند و كار بر الواح را ادامه داد. يك فرانسوي هم عضو اين گروه بود كه هيچ‌گاه مشخص نشد پس از پاشيدن اين گروه چه به روزش آمد و كجا رفت. كامرون از اعضاي اين تيم كه تنها مانده همزمان با كار بر كتيبه‌ها، گل‌نبشته‌هاي خزانه تخت‌‌جمشيد را نيز كه به آمريكا رسيد، رمزگشايي كرد و نتيجه مطالعات خود را در سال 1948چاپ كرد. هالك كه از خدمت سربازي بازگشت بر ادامه خواندن گل‌نبشته‌هاي تخت‌جمشيد متمركز شد و سال 1965مجموعه دست‌نوشته‌هاي خود از خواندن 2087كتيبه و گل‌نبشته را تحويل چاپخانه داد. او تا پيش از مرگ خود در اواخر سال 1980ميلادي توانست 2586كتيبه و گل‌نبشته تخت‌جمشيد را بخواند و رمزگشايي كند. او نتيجه مطالعات خود بر 33كتيبه را هم در مجله فرانسوي دفي كه كاوش‌هاي باستان‌شناسي در ايران را پوشش مي‌داد، منتشر كرد. من نيز سال 1967افتخار شاگردي هالك را پيدا كرده و در كنارشان به آموختن زبان عيلامي را شروع كردم. يك‌سال اول، هالك خواندن كتيبه‌هاي هخامنشي را به من آموخت و پس از آن شروع به‌كار روي گل‌نبشته‌هاي تخت‌جمشيد كرديم و تا زماني كه افتخار ماندن در كنار او را داشتم هر روز كارم اين بود كه گل‌نبشته‌هايي را كه هالك به من مي‌داد، بخوانم و اين كار تا سال سال 1974ادامه يافت. بعد هم كه به ايران آمدم باز هم همين كار را ادامه دادم.

  • چطور براي خواندن گل‌نبشته‌هاي تخت‌جمشيد به گروه هالك ملحق شديد؟

مي‌خواستم براي ادامه تحصيل در رشته زبان‌هاي ايراني به آمريكا بروم كه استاد بزرگم شادروان خانلري به من پيشنهاد كرد اين زبان‌ها را ياد بگيرم و اين پيشنهاد هم بلافاصله مورد موافقت و تأييد سريع استاد پورداوود قرار گرفت. من هم افتادم در اين خط و شروع كردم به خواندن گل‌نبشته‌هاي تخت‌جمشيد. راستش من به گروه نپيوستم. شاگرد استاد هالك شدم و زيردست ايشان شروع به آموختن كردم كه چگونه كتيبه‌ها را بخوانم و زبان عيلامي را ياد گرفتم. از ايشان آموختم چگونه بتوانم از روي نسخه اصلي كتيبه‌ها و گل‌نبشته‌ها نسخه‌برداري كنم. به ايران هم كه برگشتم همين كار را تا اوايل سال 1358ادامه دادم و پس از آن به‌عنوان نيروي مازاد بر احتياج اعلام شده و و مجبور شدم كارم را رها كنم. سال 1377اما به دعوت سازمان ميراث فرهنگي تالار كتيبه‌هاي موزه ملي ايران را راه‌اندازي كردم. زماني كه كتيبه‌ها را از بخش‌هاي مختلف موزه گردآوري مي‌كرديم، 150لوح از الواح هخامنشي كه بين سال‌هاي 1327تا 1313 زماني كه علاء سفير ايران در آمريكا بود و به ايران بازگشته بود به دستم رسيد و همراه با كتيبه‌هايي كه باستان‌شناس‌هاي ايراني يافته بودند، شروع به خواندن آنها كردم. مجموع آنها 164كتيبه و گل‌نبشته بود كه سال 1387نتيجه مطالعه آنها به چاپ رسيد. چون استادم فوت كرده بود و مي‌دانستم كسي سرگرم خواندن الواح هخامنشي و گل‌نبشته‌ها در آمريكا نيست همزمان با كار در موزه ملي ايران به سازمان ميراث فرهنگي پيشنهاد كردم كه اينها را به ايران بازگردانند. آن زمان به‌دليل گذشت زمان فكر مي‌كردند كتيبه‌هايي كه زمان سفارت علاء در آمريكا به ايران آمده است تمام آن چيزي است كه از ايران خارج شده بود و چون تعدادي از كتيبه‌ها با آنچه در آمريكا بود، همخواني داشت، ديگر ادعايي نبود و فكر مي‌كردند تمام كتيبه‌ها بازگشته است. اما من به آنها ثابت كردم الواح هخامنشي و كتيبه‌ها در 50صندوق از ايران خارج شده و تنها 3صندوق آن برگشته و هنوز 47صندوق ديگر در آمريكا مانده است. به همين دليل دولت ايران به من ماموريت داد با آمريكايي‌ها در مؤسسه شرق‌شناسي شيكاگو براي بازگشت الواح هخامنشي مذاكره كنم و آنها نيز پذيرفتند كه الواح هخامنشي را به ايران تحويل بدهند.

  • اين ماجرا مربوط به چه سال‌هايي است؟

حدود سال‌هاي 79يا 80بود. سال 82از موزه ملي ايران هم بيرون آمدم اما ارتباطم با ميراث فرهنگي قطع نشد. در همين زمان‌ها بود كه به درخواست و كمك وزارت ارشاد به من گفتند يك سمينار ايران‌شناسي برگزار شود و من نيز تعدادي از اساتيد ايراني آمريكايي و اروپايي را براي حضور در اين سمينار در نظر گرفتم كه عضو هيأت علمي آن شوند. پيش‌كنگره اين سمينار سال 83برگزار شد و اين اساتيد نيز به ايران آمدند تا بحث كنيم كنگره اصلي بايد چگونه برگزار شود. تعدادي از اساتيد نيز از دانشگاه شيكاگو به ايران آمده بودند و همان زمان با سازمان ميراث فرهنگي درخصوص بازگرداندن الواح هخامنشي صحبت كردم. قرار شد حدود 330لوح و گل‌نبشته هخامنشي به ايران بازگردانده شود. اين محموله كه وارد ايران شد، معلوم شد 2خانواده يهودي كه مي‌گفتند در بمبگذاري اورشليم خسارت ديده‌اند، قبلا ادعاي غرامت كرده و مي‌خواستند الواح هخامنشي را براي دريافت غرامت از ايران به حراج بگذارند اما چون دولت ايران در دادگاه حاضر نشده بود كه اعتراض يا شكايت كند، دادگاه آمريكايي به نفع آنها رأي داده كه براساس آن دولت ايران ‌بايد 73/5 ميليون دلار غرامت به آن دو خانواده پرداخت مي‌كرد. آنها به دادگاه دادخواست داده بودند اين الواح اموال دولت ايران است و بايد حراج شده و غرامت داده شود. دادگاه نيز از طريق مجاري سياسي به وزارت خارجه نامه نوشته بود كه چنين دادخواستي عليه شما شده و شما وكيل‌تان را معرفي كنيد. اما دولت ايران ابتدا به آنها گفت كه ما نه دادگاه را قبول داريم و نه دادخواست را.

  • چه سالي بود؟

بعد از 1384.

  • اولين محموله چه زماني آمده بود؟

زماني كه علاء سفير ايران در آمريكا بود.

  • و محموله دوم چه تاريخي آمد؟

سال 1384يا 85بود كه بيش از 300كتيبه تحويل ايران شد. بعد از آن ديگر از ورود گل‌نبشته‌ها به‌دليل آنكه از موزه ملي ايران بيرون آمده بودم، خبر نداشتم اما در دوران علاء 3صندوق از كتيبه‌ها برگشته بود و در اين زمان 300كتيبه بازگشت. در دادگاه اول چون دولت ايران هيچ وكيلي را معرفي نكرده بود، دادگاه آمريكايي در غياب وكلاي ايران رأي اول را به نفع خواهان‌ها اعلام كرد. پس از اين رأي مسئولان دستپاچه شدند و يك وكيل استخدام كردند كه از منافع ايران دفاع كند. وكيلي كه استخدام كردند به قول خيلي‌ها يك وكيل نابلد بود كه به هيچ‌وجه از منافع ايران هم دفاع نكرد و باعث شد رأي دوم دادگاه هم به نفع 2 خانواده خواهان صادر شود. اين‌بار دولت ايران وكلايش را تعويض كرد و 2 وكيل مجرب گرفت. خوشبختانه در همين زمان آقاي دكتر مشكور، پسر شادروان محمدجواد مشكور در دايره حقوقي رياست‌جمهوري ايران حضور داشت و با علاقه بسيار اين كار را پيگيري كرد و من بارها خدمت ايشان رفتم و هر اطلاعاتي داشتم در اختيارشان گذاشتم و ايشان نيز با آگاه كردن وكلاي ايران در آمريكا رأي دادگاه سوم را به نفع ايران تغيير داد.

  • چه سالي؟

يادم نيست.

  • يعني 2بار رأي به نفع آنها صادر شد و بار سوم دادگاه به نفع ايران رأي داد؟

بله. چون دولت ايران و مؤسسه شرق‌شناسي شيكاگو درخواست استيناف كردند، رأي سوم به نفع ايران صادر شد. اين‌بار هم اما خواهان‌ها دوباره درخواست استيناف دادند. پيش از برگزاري دادگاه چهارم بود كه دادگاه از دولت ايران و وكلاي پرونده خواست يك ايراني به دادگاه معرفي شود كه بتواند ثابت كند گل‌نبشته‌ها و الواح هخامنشي اموال ملت ايران است نه دولت و هم اينكه ثابت كند الواح هخامنشي اموال تجاري نيستند و اشياي فرهنگي هستند. آنها ادعا كرده بودند كه اين اموال تجاري است و دانشگاه شيكاگو كارگزار دولت ايران است و براي فروش الواح هخامنشي از دولت ايران پول مي‌گيرد تا اين الواح را رمزگشايي كند و بخواند. اين ادعا كاملا نادرست بود چون دولت ايران از دانشگاه شيكاگو خواسته بود هر كاري كه بر الواح و گل‌نبشته‌هاي تخت‌‌جمشيد انجام مي‌شود اعم از چاپ كتاب، مقاله، مستندسازي و عكاسي از الواح، 2 نسخه نيز در اختيار ايران قرار بگيرد. پيش از معرفي كردن گواه به دادگاه آمريكا يك ويدئو كنفرانس در دايره رياست‌جمهوري ايران برگزار شد و از من و استاد راهساز كه استاد سنگ است و در تخت‌جمشيد به دنيا آمده و من به او مولود تخت‌جمشيد مي‌گويم، دعوت شد تا وكلاي ما در آمريكا مشخص كنند كدام يك از ما 2 نفر صلاحيت اين را داريم كه به آمريكا برويم از منافع ايران در پرونده الواح و گل‌نبشته‌هاي تخت‌‌جمشيد دفاع كنيم. اطلاعات استاد راهساز بيشتر از ديگر افراد بود و اطلاعات من نيز چون در جريان الواح بودم، دست اول بود. اين شد كه مرا انتخاب كردند براي شهادت دادن در دادگاه و پس از آموزش وكلاي پرونده در ايران و آمريكا همراه آقاي غنمي، رئيس وقت بخش حقوقي سازمان ميراث فرهنگي به شيكاگو رفتيم. نماينده ايران در لاهه نيز به ما ملحق شد و در جلسه دادگاه كه 6ساعت به طول انجاميد نمايندگان خواهان هرچه تلاش كردند من اشاره‌اي به تجاري بودن الواح هخامنشي داشته باشم موفق نشدند و من تمامي اطلاعات خود از كتيبه‌ها و اينكه ملت ايران چه نفعي در داشتن كتيبه‌ها دارد در دادگاه ارائه كردم. 194صفحه دستور جلسه اين دادگاه شد و تمامي مستندات به دادگاه آمريكا ارائه شد. تمامي اعتراض‌هاي ما و خواهان‌ها درخصوص الواح هخامنشي در دادگاه ثبت شد و آنجا ثابت كرديم كه الواح و گل‌نبشته‌هاي تخت‌‌جمشيد اشياي فرهنگي هستند و كاربرد تجاري ندارند و خواندن آنها نيز سود مالي براي دولت ايران و مؤسسه شرق‌شناسي شيكاگو ندارد؛ حتي هزينه اين الواح نيز بيشتر از درآمدش است. اما تنها سودي كه مردم ايران و جهان از اين الواح مي‌برند شناخت بيشتر از تاريخ ايران و دانستن اين موضوع است كه در آن دوره تاريخي چه مسائلي در سرزمين پارس وجود داشته. اين‌طور شد كه در تاريخ 28اسفندماه 94چهارمين دادگاه آمريكا نيز در پرونده الواح هخامنشي به نفع ايران رأي داد.

  • در ويدئوكنفرانس اول كه از رياست‌جمهوري برگزار شد، چه موضوعاتي مطرح شد؟

در اين ويدئوكنفرانس طرف ما يكي از وكلاي ايراني - آمريكايي بسيار قوي و خبره بود كه سؤالاتي در مورد آگاهي‌هاي موجود درخصوص الواح و كتيبه‌هاي هخامنشي داشت.

  • شما چه زماني به دادگاه الواح در شيكاگو رفتيد؟

هفتم اسفند 93 به دادگاه رفتيم و 28اسفند 94 دادگاه رأي خود را در شيكاگو به نفع ايران صادر كرد. اما اين‌بار دوباره خواهان‌ها درخواست استيناف مجدد دادند و الان اين پرونده به دادگاه فدرال رفته و در اختيار 3 قاضي قرار داده شده تا نظر خود را در مورد رأي قاضي دادگاه چهارم در پرونده الواح هخامنشي اعلام كنند تا براساس بررسي آنها كه اميدوارم به نفع مردم ايران باشد، الواح و گل‌‌نبشته‌هاي تخت‌جمشيد كه فعلا در توقيف دادگاه اما در اختيار مؤسسه شرق‌شناسي و دانشگاه شيكاگو است آزاد شود و بتوان آنها را به ايران بازگرداند و شروع به خواندن‌شان كرد.

  • پس اين دادگاه مربوط به بازگشت محموله اول در اين دوره نبود؟

خير. در موضوع گل‌‌نبشته‌هايي كه 11سال پيش به ايران بازگشت، هنوز كسي شكايت نكرده بود. بازگشت محموله دوم كتيبه‌ها به ايران جنجال فراواني در مطبوعات و رسانه‌هاي ايران و آمريكا ايجاد كرد و همين جنجال‌ها موجب شد آنها بگويند اين كتيبه‌ها داراي ارزش مالي است و بايد براساس آن ادعا كرد. خواهان‌ها البته درخواست ديگري نيز داده بودند كه غير از الواح هخامنشي، ديگر اشياي متعلق به ايران نيز كه يا خريداري شده بودند يا قبل از تصويب قانون عتيقات از ايران به آمريكا رفته بودند يا سهم يك دانشگاه يا مؤسسه حفاري و موزه همچون متروپوليتن كه تپه حصار دامغان را حفاري كرده بود يا در اختيار موزه دانشگاه شيكاگو بود نيز حراج شوند و غرامت آنها پرداخت شود اما در اين مورد نيز قاضي دادگاه آمريكا رأي داده است كه امكان حراج اين اشيا نيز وجود ندارد. چون متعلق به دانشگاه‌ها و موزه‌هاي آمريكايي است يا اينكه قبل از تصويب قانون عتيقات در ايران خريداري شده است؛ مانند همان اشيايي كه هرتسفلد با خود و با مجوز دولت وقت ايران به آمريكا برده بود.

  • مشخص است چه زماني رأي نهايي صادر مي‌شود؟

انتظار داشتيم يك‌سال پيش براي صادر شود ولي هنوز صادر نشده چون ممكن است برايشان در اولويت بوده است.

  • در اين مرحله ديگر وكلا با شما در ارتباط نبودند؟

خير. نيازي به اين كار نبوده است چون تنها وظيفه من اين بود كه به آنها ثابت كنم الواح هخامنشي اشياي فرهنگي متعلق به ملت ايران است و سودآوري مالي هم ندارد. پنجمين رأي كه به نفع ايران صادر شود. آن وقت وظيفه ما اين است كه برويم و الواح و گل‌نبشته‌ها را شمارش و بسته‌بندي كنيم و به ايران بازگردانيم.

  • چقدر خوش‌بين هستيد كه اين رأي به نفع ايران صادر شود؟

99/99درصد اين رأي به نفع ايران صادر خواهد شد. مي‌دانيد اگر اين رأي به نفع مردم ايران صادر شود، آن وقت به نفع موزه هنرهاي شيكاگو، موزه متروپوليتن نيويورك و حتي دانشگاه‌ها و موزه‌هاي آمريكايي خواهد بود كه آثار ايراني در آنها نگهداري مي‌شود. آن وقت ديگر ملت‌ها نيز بيمي از اين ندارند كه اشياي فرهنگي‌شان در آمريكا به نمايش گذاشته شود. در دوران ريگان نيز قانوني عليه تروريسم گذاشته شد كه براساس آن اگر مشخص شود دولتي در يك موضوع تروريستي دست داشته است بايد اموالش مصادره شود و غرامت به قربانيان تروريسم پرداخت شود اما در همان قانون نيز آمده است كه اشياي فرهنگي و نمايشگاهي از اين قانون مصون هستند. گل‌‌نبشته‌هاي تخت‌‌جمشيد نيز اشياي فرهنگي و متعلق به ملت ايران هستند و ارتباطي به دولت‌ها ندارند. پس به موجب اين قانون نيز الواح و گل‌نبشته‌هاي تخت‌جمشيد جزو اموالي نيستند كه بشود آنها را توقيف يا حراج كرد. بايد بدانيم اگر دولت ايران در دادگاه اول حضور مي‌يافت و وكيل قوي انتخاب مي‌كرد، ماجراي بازگشت الواح هخامنشي به اين مرحله كشيده نمي‌شد و تاكنون گل‌نبشته‌هاي هخامنشي به كشور بازگشته بودند اما نگرفتن وكيل چيره‌دست باعث شد تا الان اين موضوع به درازا بكشد.

  • هزينه پيگيري اين پرونده تاكنون چقدر بوده است؟

هزينه‌كرد دولت ايران را نمي‌دانم ولي در آمريكا مؤسسه شرق‌شناسي شيكاگو، براي نخستين دادگاه نزديك به يك ميليون دلار همان اول كار هزينه كرد و دادگاه آمريكايي به او گفت كه امانتدار دولت ايران است نه وكيل اين دولت و تلاشش قابل اعتنا نيست. متأسفانه در ايران خيلي‌ها گمان مي‌كنند اين مؤسسه شرق‌شناسي شيكاگو است كه جلوي بازگشت الواح هخامنشي را گرفته، درحالي‌كه اينگونه نيست و اين اتهام نادرست است. البته كه من با عدم‌همكاري دانشگاه شيكاگو در دادن 2 نسخه از مستندات و عكس‌ها و مقاله‌هايي كه براساس گل‌نبشته‌ها چاپ شده و بايد به ايران ارائه مي‌شد از اين مؤسسه گلايه دارم اما متهم كردن آنها به اينكه نگذاشته‌اند الواح و گل‌نبشته‌هاي تخت‌جمشيد به ايران بيايد، درست نيست.

  • يعني هيچ نسخه‌اي از مستندسازي الواح و كتاب‌هاي منتشر شده از گل‌‌نبشته‌هاي تخت‌جمشيد به ايران نداده‌اند؟

2 عدد كول ديسك به آقاي دكتر نجفي آن زمان كه رئيس سازمان ميراث فرهنگي بود، ارائه كردند كه آنها را بررسي كردم و ديدم كه تنها شامل اطلاعات مرتبط با 300كتيبه چاپ نشده است درصورتي كه 2586كتيبه خوانده شده و بايد اطلاعات آنها را هم به ايران ارائه كنند. اين مؤسسه بايد 2 نسخه از تمام آنچه بر گل‌نبشته‌ها و الواح تخت‌جمشيد انجام شده به سازمان ميراث فرهنگي ايران تحويل بدهد.

  • چه تعداد كتاب و عكس از الواح و گل‌نبشته‌هاي تخت‌جمشيد منتشر شده است؟

تا‌كنون 3 رساله دكتري روي الواح هخامنشي نوشته شده است كه نخستين آنها متعلق به من است. دومين رساله نيز كه شامل 2 جلد كتاب است مربوط به نقش مهرهاي تخت‌‌جمشيد است كه توسط مارك گريسون، دانشجوي دانشگاه شيكاگو و استاد كنوني دانشگاه هيوستون تگزاس منتشر شده و نسخه ديگر هم متعلق به يك هلندي است كه بر بعضي مسائل كتيبه‌هاي چاپ شده تمركز كرده است. مقالاتي هم هست كه ايشان و ديگران براساس همين گل‌نبشته‌ها نوشته‌اند و متأسفانه هنوز به ايران ارائه نشده است.

  • رساله خود شما در چه موردي است؟

رساله دكتري من به زمينه‌هاي جغرافيايي گل‌‌نبشته‌هاي تخت‌جمشيد اشاره كرده و تلاش كردم با اطلاعاتي كه از كتيبه‌ها و گل‌نبشته‌ها به‌دست آورده‌ام تا جايي كه امكان دارد شهرهاي زمان داريوش را كه در گل‌نبشته‌ها به نام آنها اشاره شده روي نقشه پياده كنم. حدود 300شهر را در اين نقشه يافته‌ام و تعداد زياد ديگري از شهرها هستند كه برخي‌شان در محدوده 5تا 10كيلومتري تخت‌جمشيد قرار دارند.

  • گل‌نبشته‌ها چه موضوعاتي را مطرح كرده است؟

همه آنها بدون استثنا سندهاي مالي هستند. 32گروه در كتيبه‌ها وجود دارند كه 12گروه اول شامل نقل و انتقال و دريافتي كالاها به مسئولان ادارات است كه بعدا به كاركنان پرداخت مي‌شود و مصرف‌كننده نهايي ندارد. همه آنها كالاهايي مانند گندم، جو، نوشيدني، ميوه و گاهي هم گوشت هستند.

  • پس اطلاعات مرتبط با سبد كالايي است؟

ببينيد فرض كنيد كالايي از ورامين بار زده شده تا به تهران برسد. يك‌نفر در ورامين آنها را تحويل مي‌دهد و يك رسيد مي‌گيرد. از ورامين به تهران مي‌آيد و به فردي تحويل مي‌شود و از او هم رسيد گرفته مي‌شود. بعد به يك اداره تحويل مي‌شود و از آنجا هم رسيد گرفته مي‌شود و بعد رئيس اداره بايد آنها را توزيع كند و رسيد بدهد كه چه ميزان كالا بين كاركنان توزيع كرده است. بعضي اوقات در گل‌نبشته‌ها به اسامي هم برمي‌خوريم كه مثلا فلاني چقدر از كالا را دريافت كرده است. 12گروه كتيبه‌ها مربوط به نقل و انتقال كالاهاست. از آنجا به بعد گيرنده‌ها هستند و 4گروه آخر نيز كتيبه‌هاي نامه است كه مي‌تواند شامل همه گروه‌ها شود؛ مثلا رئيس به زيردستش دستور داده است كه بايد با كالاها يا اقلام چه كار كند؟ اين رسيدها همگي داراي برچسب بوده‌اند تا در آرشيو آن زمان آويزان شوند. در 10كتيبه هم نام افراد با نوع كالا يا تاريخ تحويل نوشته شده است. 2دسته كتيبه هم داريم كه گزارش سالانه در آنها نوشته شده است درست مثل دفتر روزانه و دفتر كل كه امروز نيز استفاده مي‌شود. اما در مورد زنان موضوعات جالبي درخصوص پرداخت دستمزد يا پاداش به آنها وجود دارد. زنان كارگري نيز هستند كه به‌دليل تخصصي كه داشته‌اند حتي دستمزدشان بيشتر از مردان است. در اين گل‌نبشته‌ها 10زن هستند كه رئيس گروه‌هاي كارگري هستند و از دستمزد بالايي برخوردارند. براساس آنچه در اين گل‌‌نبشته‌ها آمده است در دوران داريوش بزرگ زناني كه پسر‌ به دنيا آورده بودند به اندازه يك روز دستمزد كامل دريافت مي‌كردند. اما اگر فرزندشان دختر بود، نصف آن يك روز كامل دستمزد مي‌گرفتند. حتي نحوه پرداخت اضافه حقوق هم در الواح و گل‌نبشته‌هاي تخت‌جمشيد ذكر شده است. اضافه حقوق به‌صورت گروهي پرداخت مي‌شده و متعلق به فرد خاص نبوده است.

  • شما تمام گل‌نبشته‌ها و كتيبه‌هاي تخت‌جمشيد را خوانده‌ايد؟

خير. استادم روزي 5كتيبه را به من مي‌سپرد تا آنها را بخوانم. اوايل كار كتيبه‌هايي را مي‌داد كه خودش خوانده بود تا من خواندن را ياد بگيرم اما بعد از مدتي كار كتيبه‌هايي مي‌داد كه خودش نخوانده بود. آنها را مي‌خواندم و به او تحويل مي‌دادم. طبيعي است كه اشتباه هم داشته‌ام ولي ايشان دوباره مي‌خواند و تصحيح مي‌كرد.

  • چه تعداد كتيبه تاكنون خوانده شده است؟

وقتي آنجا بودم 2402 كتيبه و گل‌نبشته خوانده شده بود، 164كتيبه را هم خودم خواندم و 2087 كتيبه هم خوانده و به چاپ رسيده بود؛ در نتيجه حدود 4500كتيبه خوانده شده است. نزديك به 4هزار لوح را نيز شخصا خوانده‌ام.

  • تعداد كاتبان الواح و گل‌نبشته‌هاي تخت‌جمشيد مشخص است؟

چند كاتب را مي‌شناسيم؛ مثلا ناتي نينده يكي از آنهاست كه خيلي كاركرده است. 15نفر هستند كه به‌عنوان كاتب نامشان در اين الواح ذكر شده است. بيشتر در گل‌نبشته‌هايي كه نامه هستند، نام كاتبان آمده است؛ مثلا در يكي از نامه‌ها آمده كه پرنكه، عموي داريوش و رئيس امور مالي تخت‌جمشيد كه فكر مي‌كنم والي فارس هم بوده است به رئيس يك گروه كارگري نوشته است كه 15بر آرد كه هر بر 9ليتر است براي 5‌ماه به ادنويش آشوري داده شود كه مشغول به چوب‌هاي سدر در تخت‌جمشيد رسيدگي مي‌كند براي 5‌ماه پرداخت شود. نام كاتب هم در اين نامه آمده است.

  • اينها جيره‌هاي غذايي است؟

خير دستمزد است. جيره‌ها متفاوت از دستمزد است. دستمزدها شامل ماكيان مرغابي، اسب، شتر استر و الاغ هم مي‌شده است اما جيره را در سفر به افراد مي‌دادند كه شامل نوشيدني براي اسب‌هاي سريع مي‌شده و حتي ميزان آن نيز مشخص است كه براي يك‌ماه 30ميلي‌متر است. اينها در الواح هخامنشي ذكر شده‌اند.

  • آيا فروش برده يا انسان هم در آن زمان براساس اين الواح وجود داشته؟

خريد و فروش برده به هيچ وجه در اين الواح وجود ندارد و اصلا در آن زمان رواج نداشته. در اين الواح البه نوكر كارگران ذكر شده است، ولي برده وجود ندارد؛ مثلا در بابل دولت آن‌زمان ايران كارگزاراني داشته كه يكي از كارهايشان فراهم كردن كارگر و فرستادن آنها به تخت‌جمشيد يا شوش بود. اينها نيروهاي كار بودند كه بايد مي‌آمدند. همه اين افراد در الواح هخامنشي داراي دستمزد هستند؛ حتي در الواح هخامنشي نام يك زنداني را داريم كه داراي دستمزد است؛ چون او نيز بايد غذا مي‌خورد. در اين الواح ذكر شده است كه به‌طور معمول هر مرد ماهانه نزديك به 28ليتر گندم به‌عنوان دستمزد دريافت مي‌كرد. زنان نيز حدود 18/5 ليتر گندم مي‌گرفتند. بچه‌ها نيز براساس سن و سال‌شان از حدود 4تا 23ليتر سهميه گندم داشتند. آرد را اما بيشتر به گروه‌هاي مسافري پرداخت مي‌كردند كه پختن نان را در مسير آسان كنند. در اين الواح البه آمده است كه در برخي موارد گوسفند و نوشيدني هم به مسافران داده شده است.

  • ارزش فرهنگي الواح هخامنشي و گل‌نبشته‌هاي تخت‌جمشيد چيست؟

از نگاه علمي اين الواح داراي تعداد زيادي نام‌هاي ايراني، مصري، بابلي و حتي نام‌هايي از آسياي صغير هستند. برخي اوقات مي‌گويند فلاني آشوري است. كارگزاران بابلي و ساردي در اين الواح نامشان ذكر شده است. همچنين واژه‌هاي زيادي بر گل‌نبشته‌ها وجود دارد كه بن ايراني دارند و وارد اين زبان شده‌اند. روي خيلي از اين واژه‌ها شادروان گرشويچ و بعدتر بنونيس كار كرده‌اند. خيلي از واژه‌هاي ايراني در گل‌‌نبشته‌ها هست كه هنوز معني آنها را نمي‌دانيم و براي يافتن معناي آنها نياز به كمك ايران‌شناس‌هاست. حتي در اين گل‌نبشته‌ها و الواح به مراسم‌هاي ديني برخورد مي‌كنيم كه دولت آن زمان براي برپايي‌شان هزينه كرده است. در اين كتيبه‌ها ديده‌ايم كه برخي اوقات هزينه الهه‌هاي عيلامي حتي بيشتر از الهه‌هاي ايراني در برپايي مراسم‌ها بوده است. در همين گل‌نبشته‌ها مي‌بينيم كه گاه الهه عيلامي جاي اهورامزدا را گرفته است يا مثلا نام رودها و كوه‌هايي را مي‌بينيم كه در ايران مقدس بوده‌اند و براي اجراي مراسم آييني براي آنها از سوي هخامنشي‌ها پول داده شده است. حتي بعد از اجراي مراسم نيز هر آنچه تهيه مي‌شد به كارگران داده شده است. اين الواح حتي از اين منظر نيز كمك مي‌كنند كه بدانيم سيستم پرداخت هخامنشي چطور بوده است؛ مثلا در يكي از آنها مي‌بينيم كه داريوش در حال سفر به 4 شهر است و در هر شهر يك گاو و 21گوسفند سر بريده مي‌شود تا غذاي او و همراهانش تهيه شود. حتي در اين الواح داريم كه دختر داريوش كه زن سپهسالار ايران در زمان خشايارشاه بوده همراه پدر شوهرش از شوش به تخت‌‌جمشيد مي‌رود و جيره روزانه سفرش نوشته شده است يا در يكي از آنها داستان زني وجود دارد كه از مكران يعني بلوچستان كنوني راه افتاده و از طريق كرمان به طرف شاه هخامنشي در يكي از شهرهاي شمال نيريز مي‌رود و جيره روزانه‌اش حتي از دختر داريوش هم بيشتر است. خب اينكه اين خانم كه بوده است مسائلي است كه از دل اين گل‌‌نبشته‌ها مي‌توان يافت. حتي شهرهاي باستاني و زنده كنوني ايران را مي‌توان در دل اين گل‌‌نبشته‌ها يافت و اگر روزي يك تيم باستان‌شناسي خواست مسير شوش تا تخت‌‌جمشيد را بررسي كند، مي‌تواند شهرهاي باستاني را از روي همين گل‌نبشته‌ها بيابد. نام نزديك به 700شهر و اسم محل در گل‌نبشته‌هاي هخامنشي وجود دارد.

  • پس اين الواح در جغرافياي باستاني ايران هم تأثيرگذار است؟

بله. شما در اين گل‌‌نبشته‌ها مي‌بينيد يك گروه مسافري به تعداد 1980نفر دارند به سمت يك شهر مي‌روند. بعد پيدا مي‌كنيد كه اين شهر مركز استخراج آهن در دوره هخامنشي بوده و به كمك جغرافياي دوران اسلامي مي‌توانيد جاي اين شهر را پيدا كنيد.

  • حالا اين شهر كجا هست؟

شهر چاهك در 90كيلومتري شمال نيريز كه كنار آن هم محلي به نام باغ معدن است و ابن‌بلخي مي‌گويد، شمشير چاهكي بهترين شمشير است. پس نشان مي‌دهد تا زمان ابن‌بلخي در سده هفتم هجري هنوز استخراج آهن از اين معدن صورت مي‌گرفته و همين حالا هم كلوخ‌هاي آهن ذوب شده را مي‌توان در باغ معدن يافت.

  • تعداد دقيق گل‌‌نبشته‌ها چند تا است؟

تا جايي كه مي‌دانم فقط چيزي حدود 15هزار گل‌‌نبشته ديگر قابل خواندن است ولي اينكه گل‌نبشته‌ها چه تعداد هستند هنوز براي من مشخص نيست. چون نمي‌دانم كه الواح خرد شده هم جزو 30هزار گل‌نبشته تخت‌جمشيد بوده‌ كه از ايران به آمريكا منتقل شده يا خير؟

کد خبر 351426

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha