چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۱۳
۰ نفر

همشهری دو - حورا نژادصداقت: هاشم شبرنگ ۳۵سال سن دارد و از ۶ سال پیش کار تولید گیوه (کلاش) را به شکل تخصصی در کارگاهی در شهر پاوه انجام می‌دهد.

گیوه

او نه جايي شاگردي كرده و نه تحصيلات يا مطالعات عجيب و غريب دارد اما متفاوت از همه توليدكنندگان گيوه است؛ چون به سراغ گيوه‌هاي قديمي رفته و برايش مهم بوده كه بداند چرا گيوه‌هاي امروز معمولا موجب كمردرد مي‌شوند، درحالي‌كه قديمي‌ها در تمام عمرشان، آن هم در زمين‌هايي كه مثل امروز هموار و آسفالت نبوده، به راحتي از اين پاپوش‌ها استفاده مي‌كردند و با هيچ مشكلي هم مواجه نمي‌شدند. او گيوه‌هايي درست مي‌كند كه پلمب دارند و فرم كف پا در قالب آن درنظر گرفته شده. هر گيوه‌اي كه شبرنگ مي‌سازد، حدود يك سال و نيم زمان مي‌برد چون تلاش مي‌كند، دقيقا به سبك گذشتگان و با مواد طبيعي اصل كار كند. براي رسيدن به اين هدف هم مدت‌هاي طولاني شب‌بيداري كشيده و وقت گذاشته تا راه و رسم آنها را كشف كند.

  • پاپوشي از جنس لباس كهنه

شبرنگ كه از اهالي روستاي هجيج است، خيلي صادقانه و بدون هيچ آلايشي حرف‌هايش را شروع مي‌كند: «راستش، من تحصيلات خوبي نداشتم. مدتي يعني حدود 10يا 12سال هم در كار در و پنجره بودم. پدر و مادرم هم از كساني بودند كه رويه گيوه را درست مي‌كردند. من هم هميشه به اين كار علاقه داشتم. چون به‌نظرم گيوه كفش محكم و ظريفي است و خودم هم از آن استفاده مي‌كردم. همين شد كه كم‌كم آمدم در كار گيوه». صحبت به اينجا كه مي‌رسد، شبرنگ، بدون اينكه پرسشي از او شود، نفس عميقي مي‌كشد و به دنياي گذشتگاني مي‌رود كه خودش هم آن را نديده ولي وصف حالش را زياد شنيده و جوري از آن مي‌گويد كه انگار در تمام آن سال‌هاي دور يا نزديك كنار قديمي‌هاي پاوه زندگي كرده است. قصه او به سال‌هايي برمي‌گردد كه پاوه‌اي‌ها پنبه كشت مي‌كردند و از همان‌ها پارچه‌هايي را توليد مي‌كردند و لباس مي‌دوختند. بعد وقتي لباس كهنه مي‌شد، از آن گيوه درست مي‌كردند؛ يعني گيوه‌ها، بازيافت مواد توليدي خودشان بوده و اين نشان مي‌دهد كه مردم منطقه اورامانات تا چه اندازه هم قدر توليدات خودشان را مي‌دانستند و هم براي به هدرنرفتن آنها خلاقانه عمل مي‌كردند. از آنجا كه به قول معروف، حرف‌حرف مي‌آورد، شبرنگ و فرشته خالدي (مدير بازنشسته مدارس دخترانه پاوه) و يكي‌دو نفر ديگر كه در كارگاه او نشسته‌اند، سري به گذشته‌هاي ديده يا ناديده‌شان مي‌زنند و تعريف مي‌كنند كه زماني پاوه جراحاني داشته كه مي‌توانستند بيماري‌هاي عجيب مردم را درمان كنند. همين افراد كه به ساختار بدن انسان هم مسلط بودند، خوب مي‌دانستند كه پاپوش‌ها بايد طوري باشند كه قلب دوم انسان هم صدمه نبيند.

  • تحقيق‌هاي شبانه

ياد كردن از كارهاي گذشتگان براي شبرنگ به يك ناله يا افسوس مداوم تبديل نشده كه هيچ كارايي خاصي هم برايش نداشته باشد. او از وقتي متوجه دقت كار‌هاي قديمي‌ها مي‌شود، عزمش را براي كشف آنها جزم مي‌كند. همين است كه از حدود يك سال پيش ساعت‌هاي طولاني‌تري از عمرش را در مغازه سپري مي‌‌كند تا در اين‌باره بيشتر بخواند و تحقيق كند و مهم‌تر از همه فكر كند؛ يعني از صبح زود كه كركره مغازه‌اش را براي رزق حلال بالا مي‌كشد، در مغازه مي‌ماند و گاهي تا اذان صبح مشغول تحقيق مي‌شود؛ قيد خواب و خوراكش را هم مي‌زند. گرچه با وجود تمام اين مطالعات، به قول خودش، هنوز هم به نقطه صفر نرسيده و پيگير آن است كه به تهران بيايد و در كتابخانه‌هاي بزرگ اين شهر، به‌دنبال كتاب‌هاي قديمي‌تري كه درباره گيوه نوشته‌اند، بگردد و اگر نكته‌اي در آنها يافت، هم ياد بگيرد و هم در كارش استفاده كند.

يكي از آرزوهاي شبرنگ اين است كه بتواند تمام آنچه را كه در اين زمينه يافته و خودش تجربه كرده، روزي مكتوب كند تا مبادا دقت‌ها و ظرافت‌هاي گيوه‌دوزي‌ منطقه اورامانات به‌دست فراموشي سپرده شود. گرچه هنوز كار او به پايان نرسيده تا آرزويش را محقق كند اما هستند كساني كه از جاهاي دور و نزديك كشور به سراغش مي‌آيند و براي تحقيق‌ها و پايان‌نامه‌هاي خود از او سؤال مي‌كنند.

راستي، شبرنگ هيچ‌وقت نرفته پيش كسي بنشيند و شاگردي كند. تازه‌، مهم‌تر اينكه استادكارهايي كه آنقدر دقيق و طولاني‌مدت براي اين‌كارها وقت مي‌گذارند، يافت نمي‌شوند. خلاصه اينكه احساس مي‌كنم او در راهي پر پيچ و خم، به تنهايي قدم برداشته و بايد تمام همواري‌ها و ناهمواري‌هاي آن را به جان بخرد.

  • چرا گيوه؟

اين سؤال وقتي در كارگاه هاشم شبرنگ مطرح شد، هر كس كه آنجا نشسته بود، جوابي متفاوت برايش داد. هر كدام از تجربه‌هاي خود يا پدرها و مادرها و حتي پدر‌بزرگ‌ها و مادربزرگ‌هايشان مي‌گفتند. يكي مي‌گفت: «گيوه موجب مي‌شود كه پا هميشه خنك بماند و اصلا عرق نكند، در نتيجه بوي بد هم نگيرد». ديگري هم مي‌گفت: «با اين كفش‌ها ديگر نيازي به جوراب نيست. بافت داخل كفش و رويه‌‌اش، آنقدر نرم و راحت است كه بدون جوراب هم مي‌توان به راحتي با آن راه رفت». تمام اين افراد كساني بودند كه سعي كرده‌اند با پوشيدن گيوه‌هاي متناسب با فرم كف پا، استفاده دوباره از اين كفش‌ها را رواج دهند. يك نكته هم كه خود شبرنگ به آن اشاره داشت و حسابي بر آن تأكيد كرد، اين بود كه شايد گيوه در ظاهر پاشنه نداشته باشد اما در همان مراحل اوليه ساخت، براي آن متناسب با ساختار پا، پاشنه درنظر مي‌گيرند تا براي راه رفتن‌هاي طولاني مشكلي ايجاد نكند.

  • ياد آن 3 آبادي

درست كردن گيوه در منطقه اورامانات، يك كار حرفه‌اي به‌حساب مي‌آمده و هر گروهي براي خودشان به شكل و نوعي خاص دست به اين كار مي‌زدند. در كل اهالي روستاي هجيج، نودشه (كه فقط نيم ساعت با پاوه فاصله دارد) و تويله (روستايي در كردستان عراق و هم‌مرز نودشه) حرفه‌اي‌هاي ساخت گيوه بوده‌اند. البته شبرنگ مي‌گويد كه فقط اهالي همين 3‌روستا بودند كه گيوه درست مي‌كردند و آنها را به اهالي ديگر آبادي‌ها مي‌فروختند. گاهي اين خريد و فروش‌ها در كاروان‌هايي صورت مي‌‌گرفت كه براي سفر، از كنار اين روستاها مي‌گذشتند و بعد گيوه‌هاي خريداري‌شده را با هدف فروش با خود به ديگر شهرها يا روستاها مي‌بردند. پس گيوه‌هاي اختصاصي اين 3 روستا، گرچه براي اهالي‌شان هنر و كاري موروثي بوده، اما شهرت پيدا مي‌كنند و هم ايراني‌ها و هم عراقي‌ها از آن استفاده مي‌كردند. زندگي در منطقه‌هاي مرزي چنين ويژگي‌هايي هم دارد ديگر. سنت‌ها و توليدات، دست به‌دست مي‌چرخند و مشتركات زيادي را ايجاد مي‌كنند. البته، كردها به همين گيوه‌ها معمولا مي‌گويند‌ «كلاش» (با كسره حرف كاف). ولي وقتي مي‌خواهند فارسي صحبت كنند، به آن «گيوه» مي‌گويند. زبان كردي براي خودش عالمي دارد.

پا به پاي صحبت هر كدامشان هم كه بنشيني، بعد از چند دقيقه، چيزي به كردي مي‌گويند و در دنياي خودشان غرق مي‌شوند. آن وقت، تنها وجه اشتراك ميان شما و زباني كه با آن آشنا نيستيد، احساسي است كه منتقل مي‌شود.

  • اذان صبح؛ زمان شروع كار

شبرنگ شمرده شمرده و با تامل زيادي صحبت مي‌كند و برايش مهم است كه در كجاي حرف از خودش بگويد و در كجا، از گذشتگاني كه حسابي دل‌بسته آنها شده است. او به سبك همان پيشينيانش، معمولا صبح زود، يعني همزمان با اذان صبح از خانه بيرون مي‌آيد تا بتواند اين كار حساس را انجام دهد، خصوصا كه برايش مهم است، بعداز ظهرها وقتي مغازه را ترك مي‌كند، مسافتي را مشغول پياده‌روي شود تا آن نشستن‌هاي طولاني برايش مشكل‌آفرين نباشد و باز هم تمام اتفاق‌ها موجب نشود كه بدنامي‌هاي عجيب و غريب براي گيوه باقي بماند و مردم بيشتر از هر وقت ديگري، از اين پاپوش‌ها روي برگردانند.او درحالي‌كه مشت‌كوب را در دست دارد و روي پارچه‌هاي دم‌دستش مي‌كوبد، مي‌گويد: «من معتقدم هر كس وقتي كاري را شروع مي‌كند بايد به درستي آن را انجام دهد و به درستي هم تمامش كند. من هر گيوه‌اي را كه درست مي‌كنم، مثل يك هدف به آن نگاه مي‌كنم و تلاش مي‌كنم آن را به بهترين نحو بسازم. كاري كه درست نباشد، موجب زيان رساندن به‌خودم مي‌شود». شبرنگ طرز فكرش را در حالي توضيح مي‌دهد كه ياد پدربزرگش مي‌افتد كه مطلقا هيچ سوادي نداشت ولي 18ديوان شعر را كاملا از حفظ بود. پدربزرگ او با همين كلاش‌هاي سالم، پياده تا تركيه رفته بود و هنوز هم در سني بالاي 100سالگي، سالم است و هيچ مشكلي ندارد. سبك زندگي و تفكر او، در روحيات هاشم و الزام او به درست‌كار كردن تأثير زيادي داشته است.

  • زيره‌اي از جنس پارچه

گيوه از چند قسمت تشكيل شده است؛ يكي بخش كف كلاش‌هاست كه به آن تخت يا چيري و يا زيره كار مي‌گويند. درست‌كردن چيري هم زمانبر است و هم كاري است دقيق و سخت. چند نفر، پارچه‌ها را در ابعاد مشخصي مي‌برند و بعد چهارلا مي‌كنند و به آنها نم مي‌زنند و مدتي در كيسه پلاستيكي قرار مي‌دهند تا كاملا به هم بچسبند و بعد با وسيله‌اي به نام «مشت‌كوب» حسابي آنها را مي‌كوبند تا محكم شوند و هنگام كار راحت‌تر برش بخورند. تعداد اين پارچه‌ها كه بعدا به شكل فشرده‌اي كنار هم قرار مي‌گيرند و كمي هم بزرگ‌تر از اندازه اصلي گيوه هستند، خيلي زياد است. بعد با يك ابزار، چند سوراخ ميان اين پارچه‌ها ايجاد مي‌كنند تا چند نوار چرمي از درونشان بگذرد و آنها را فشرده‌تر و جمع‌تر كند. بعد، آنها را طبق يك نقشه و متناسب با اندازه كف پا مي‌برند و سپس، دور تا دور آنها رشته‌اي كلفت از موي بز وصل مي‌كنند. بعد قسمت جلو و عقب گيوه را با جسمي كه توليدشده از قسمتي از استخوان گاو است، ميخ مي‌زنند و در نهايت، بخش كف يا زيره آن در مي‌آيد. اين كار، اگر تمام مواداوليه‌اش كاملا آماده باشد، فقط حدود يك روز و نيم تا 2 روز طول مي‌كشد. اما در عمل، چندين‌ماه براي توليد هر كدام از آنها زمان صرف شده است.

رويه گيوه هم از چند قسمت تشكيل شده است: بن‌پرگ، دور، دام، دام‌گر و شيرازه. 90درصد بافت رويه‌هاي گيوه را خانم‌ها با سوزن‌هاي مخصوص و البته بلند، در خانه انجام مي‌دهند. همين‌جاست كه فرشته خالدي مي‌گويد: «راستش، گيوه‌بافي يك كار مشترك است كه زن‌ها و مردها در خانه هم مشغول آن مي‌شوند تا بتوانند يك محصول توليد كنند و اتفاقا اين كار حس و حال خوبي به آنها مي‌دهد چون هر كدام متناسب با توانايي جسمي‌شان مسئوليتي از گيوه‌دوزي را بر عهده مي‌گيرند».

  • ساخت گيوه چقدر طول مي‌كشد؟

درست كردن هر گيوه حدود 2روز طول مي‌كشد. آن هم به شرطي كه استادكار، در تمام اين مدت، صرفا مشغول همان 2 لنگه گيوه باشد. اما اين فقط ظاهري‌ترين بخش كار است. براي ساخت هر گيوه، بايد حدود يك سال زمان گذاشت و جزئياتش را تك به تك، بدون عجله و هول‌زدن، آماده كرد. وقتي همه‌‌چيز آماده شد، تازه آن 2 روز كار كردن براي اتمام گيوه، آغاز مي‌شود. حالا چرا حدود يك سال؟ چند نمونه از مقدماتي كه زمانبر هستند را مي‌گوييم؛ چرمي كه در كف گيوه به‌كار مي‌رود بايد از جنس چرم گاوهايي باشد كه در دشت و صحرا فقط علف و گياهان محلي خورده‌اند، نه آنهايي كه به‌صورت غير طبيعي، پروار شده‌اند زيرا ديگر پوستشان كشساني و انعطاف‌پذيري لازم را نخواهد داشت. وقتي استادكار چرم مناسب را پيدا مي‌كند، با خاكستر پسته‌وحشي يا بلوط آنها را مي‌پوشاند. اين خاكستر، آب اضافي در چرم را مي‌گيرد و هم آن را پخته‌تر مي‌كند و هم انعطاف‌پذيري بيشتري به آن مي‌دهد. بعد يكي‌دو نفر كنار هم مي‌نشينند و آن را يك‌سانت، يك‌سانت، مي‌برند. به‌مدت يك سال اين چرم‌ها را آويزان مي‌كنند و بعد طي چند ماه، به آن دود مي‌دهند تا هم ضدعفوني و هم محكم‌تر از قبل شود.

جزئي‌تر از آن، موادي است كه بايد چند روز قبل از درست كردن گيوه‌ها مهيا كرد. مثلا آن پارچه‌هاي آبي‌رنگ كه در كف گيوه‌ها قرار دارند، بايد حدود 48ساعت با آب در داخل نايلون پلاستيكي نم داده شوند، تا كاملا مثل برنج دم بكشند و مرطوب شوند و با گازر به راحتي بتوان بخش‌هاي اضافه آنها را بريد. اگر چنين كاري انجام نشود، آن پارچه‌هاي چندلا آنقدر سفت و فشرده هستند كه امكان برش ندارند.

  • به تماشاي سپيدي

شايد براي شما هم اين سؤال پيش آمده باشد كه چرا معمولا گيوه‌ها به رنگ سپيد هستند و تك‌وتوك مي‌توان گيوه‌هاي سياه يا آبي و يا... پيدا كرد؟ شبرنگ كه به تمام اجزاي كارش دقت مي‌كند، مي‌گويد: «پشت همين رنگ سپيد گيوه‌ها هم حكمتي وجود دارد. درست است كه پنبه سپيد است و از قديم گيوه‌ها با همان رنگ طبيعي پنبه درست مي‌شدند ولي نكته مهم‌تر اين است كه رنگ سپيد در كفش موجب مي‌شود كه افراد به راه رفتنشان بيشتر دقت كنند. ما نبايد هر جايي پايمان را بگذاريم. وقتي هم كه بدانيم بايد مراقب محل قدم‌هايمان باشيم، حواسمان را بيشتر به محيط‌زيست و اطرافمان جمع مي‌كنيم».

اين يك نگاه مهربانانه و طبيعت‌دوستانه است كه شبرنگ و پيشينيان او دارند. اما يك نكته ديگر هم وجود دارد: گيوه‌ها معمولا با مواد طبيعي ساخته مي‌شوند و حتي رويه آنها از جنس پنبه است و همين براي حفظ سلامت پا مفيدتر است، اگر كسي پنبه‌ها را رنگ كند، مواد مصنوعي به آن اضافه مي‌كند و يك امتياز منفي به اين كفش‌هايي كه از طبيعت و مواد پيرامونمان ساخته شده‌اند، مي‌دهد. از نظر شبرنگ هم اصلا گيوه‌ها بايد سفيد باشند تا زيبايي‌شان چند برابر شود. اهالي پاوه، وقتي مي‌خواهند گيوه را تميز كنند، آن را به كارواش مي‌برند، يعني همين كارواشي كه ماشين‌ها را در آن مي‌شويند. اين طوري، گيوه‌ها حسابي نو نوار مي‌شوند.

  • همه‌‌چيز آرام نيست!

تمام اين مقدمات را گفتيم اما يك نكته جا ماند. هر كسي كه مي‌خواهد مثل هاشم شبرنگ وقت و زندگي‌اش را صرف زنده كردن گيوه‌هاي قديمي كند، بايد اعصابي آرام داشته باشد و در محيطي ساكت و بدون هياهو مشغول كار شود؛ چون هر كدام از مراحل ساخت گيوه آنقدر ظريفكاري و دقت مي‌خواهد كه اگر آن آرامش قبلي نباشد، هيچ كدام از زحمت‌ها به‌خوبي از كار درنمي‌آيد و همه نقشه‌ها نقش بر آب مي‌شود. همين است كه شبرنگ هم دقت مي‌كند كه صبح‌ها چه ساعتي كارش را شروع كند و شب‌ها چقدر بخوابد، اصلا با چه كساني معاشرت داشته باشد و خلاصه در كل، يك روزش را چگونه بگذراند. كافي است، روزي عصباني يا غم‌زده به كارگاهش برود، بعد ديگر هيچ‌چيزي رو به راه نخواهد بود.

حالا، تمام اينها را بگذاريد كنار درآمد كمي كه از ساخت گيوه‌ها دست او را مي‌گيرد. هاشم براي تك‌تك گيوه‌هايش خيلي زحمت مي‌كشد و هنوز هم دلسرد نشده تا دنياي تمام اهداف و روياهايش را رها كند و مثل خيلي‌هاي ديگر تن بدهد به حقوق كارمندي يا شغل‌هاي روزمره‌اي كه همه دنبالش هستند. اما دلتنگ هم مي‌شود وقتي مي‌بيند خيلي‌هاي ديگر بدون اينكه زحمات خاص او را كشيده باشند، با كمترين زحمت، پولي به اندازه گيوه‌هاي او به جيب مي‌زنند و مهم‌تر اينكه مشتري‌ها را هم از خريد غيراستانداردشان پشيمان مي‌كنند. اينجاست كه هرچه هاشم شبرنگ و امثال او در اين راه بافته‌اند، يك گروه رشته مي‌كنند و دوباره، روز از نو و روزي از نو.

بدتر از همه اينكه هيچ جايي نيست تا شبرنگ و امثال او را بيمه كند كه حداقل آسوده خاطر زندگي كنند و دلخوشي‌شان براي رونق هنرهاي بومي زادگاهشان بيشتر شود. آنها سال‌هاي سال در كارگاه‌هايشان عمر خود را صرف مي‌كنند ولي كمتر كسي تلاش‌شان را مي‌‌‌بيند؛ تلاش كه سهل است، آنها حتي از كمترين امكاناتي كه در اختيار خيلي از افراد شاغل هم قرار مي‌گيرد، برخوردار نيستند. با وجود تمام اين سختي‌ها هاشم شبرنگ آرزو مي‌كند روزي برسد كه همه مردم دنيا هنر پنهان در گيوه را ببينند و البته به فكر ساخت انواع تقلبي آن نيفتند!

  • تفاوت‌هاي مهم

اگر شما مي‌خواهيد به بازار برويد و براي خودتان گيوه بخريد بايد به چند نكته توجه كنيد. البته، اينها نكته‌هايي است كه هاشم شبرنگ بين حرف‌هايش دانه‌به‌دانه توضيح مي‌دهد تا هم متفاوت بودن كار خودش را نشان دهد و هم ذهنيت‌هاي منفي را درباره گيوه از بين ببرد:
كف گيوه صاف و يكدست نباشد. چون بعد از مدتي دچار كمردرد مي‌‌شويد.
بعضي از توليدكنندگان گيوه‌هاي بازاري، روي گيوه را چسب چوب مي‌زنند تا هم فرم ثابتي بگيرد و هم رنگش تغيير نكند. چنين گيوه‌هايي هيچ تفاوتي با كفش‌هاي پلاستيكي با عوارض خاص آنها ندارند.
گيوه پلمب‌دار پيدا كنيد. اين يعني، هم گيوه كاملا اصولي و حرفه‌اي درست شده و هم كاملا نو است و هيچ‌كس تاكنون از آن استفاده نكرده است.
گيوه، چپ و راست ندارد. هر لنگه گيوه را كه امروز در پاي راست پوشيده‌ايد، حتما فردا همان را به پاي چپ كنيد.
در زمين‌هايي كه پر از آب است يا احتمالا نفوذ آب وجود دارد، نمي‌توان از گيوه استفاده كرد، مگر اينكه از گيوه‌اي استفاده كنيد كه زير آن چرم باشد. در قديم، چنين گيوه‌هايي را با استفاده از چرمي كه در پوست بلوط خوابانده بودند، درست مي‌كردند كه در زمستان هم بتوانند آن را به پا كنند.
براي خريد گيوه اصل و استاندارد بايد دقت كنيد كه در زيره گيوه پنج تيره يا نوار چرمي وجود داشته باشد. البته بيشتر استادكارهاي امروزي گيوه چهار تيره درست مي‌كنند و به جاي چرم از نوعي تسمه استفاده مي‌كنند كه از پلاستيك توليد شده است و موجب كمر درد مي‌شود.

کد خبر 334914

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha