همشهری آنلاین: اولین روز همایش سعدی وکنفوسیوس یکشنبه ۲۹ فروردین ماه در مرکز فرهنگی شهرکتاب برگزار شد.

همایش سعدی وکنفوسیوس - سال ۹۵

روز بزرگداشت سعدی فرصتی است تا مرکز فرهنگی شهر کتاب هر ساله با برگزاری همایش‌هایی به بررسی مشترکات سعدی با سخن‌سرایان کشورهای دیگر بپردازد. مشترکات و روابط فرهنگی دیرینه میان ایران و چین بر ضرورت بررسی نظرگاه‌های مشترک دو حکیم ایرانی و چینی می‌افزاید. در تحقق این امر مراکزی چون مرکزسعدی‌شناسی، رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران درچین، دانشگاه پکن و دانشگاه خه‌بی چین شهرکتاب را یاری کرده‌اند.

در اولین روز همایش دکتر فتح‌الله مجتبایی، دکتر رضا داوری‌اردکانی، دکترضیاء موحد، پروفسور چینگ من لی، پروفسور بی گوی، کوروش کمالی سروستانی و علی اصغر محمدخانی حضور داشتند.

  • مناسبات اقتصادی و مشترکات فرهنگی

علی اصغر محمدخانی در ابتدا به تشریح پیشینه‌ی برگزاری همایش‌های سعدی در روز بزرگداشت وی پرداخت و تصریح کرد: مرکز فرهنگی شهرکتاب به اتفاق مرکز سعدی‌شناسی برنامه‌ی ده‌ساله‌ای را به‌منظور بزرگذاشت روز سعدی در ایران و دیگر کشورها تنظیم کرده است؛ این نشست‌ها از سال ۱۳۹۰ آغاز شد. سعدی را می‌توان مظهر زبان فارسی خواند؛ از این‌روی در این روز اشتراکات زبانی و مفهومی آثار وی با آثار شعرا و نویسندگانی که مظهر زبان کشورهای مختلف هستند بررسی می‌شود.
معاون فرهنگی شهر کتاب ادامه داد: در سال ۱۳۹۱ همایش سعدی و پوشکین در تهران و مسکو برگزار شد. سال پس از آن اشتراکات فرهنگی و نظرگاه‌های مشترک سعدی و یونس امره در تهران و آنکارا بررسی شد. در سال ۹۳ همایش سعدی و سروانتس در تهران و مادرید برگزار شد. سال ۹۴ نیز وجوه اشتراک سعدی و متنبی و اشکال تاثیرپذیری و تاثیرگذاری آن دو بر یکدیگر بررسی و تبیین شد.

وی پس از آن بر گستردگی روابط فرهنگی ایران و چین تاکید کرد و اظهار داشت: بر اساس نوشته‌های جهانگردان متعدد، زبان فارسی در دوران فعالیت راه ابریشم به نوعی زبان بین‌المللی بوده است؛ از این‌روی در چین باستان نیز مدرسه‌هایی به تدریس زبان فارسی اشتغال داشته‌اند. در گذشته و نیز امروز مهم‌ترین عامل گسترش زبان فارسی در چین و گسترش زبان چینی در ایران روابط تجاری است. شعر و حکمت و فلسفه در هر دو کشور سابقه‌ای طولانی دارد؛ از این‌روی اشتراک فراوانی بین آن دو وجود دارد. با مرور تاریخ ادبیات فارسی درمی‌یابیم بسیاری از شعرای فارسی از چین یاد کرده‌اند و آن را مرکز زیبارویان، سرزمین مشک و جایگاه گل‌های رنگارنگ و معطر نامیده‌اند.

معاون فرهنگی شهر کتاب به نمونه‌های متعددی از این‌دست اشاره کرد و افزود:کنفوسیوس و فرهنگ چین برای مردم ایران آشناست؛ چنان‌چه در سال گذشته در ایران نزدیک به بیست عنوان کتاب درباره‌ی فرهنگ و حکمت چینی و نیز اندیشه‌های کنفوسیوس چاپ و منتشر شده است. امروز و فردا نسبت‌ها و اشتراکات سعدی وکنفوسیوس در این همایش بررسی می‌شود؛ این مشترکات درباره‌ی اخلاق، انسان‌دوستی، رابطه‌ی حاکمان و مردم و مفاهیمی از این‌دست است.

  • نگارستان چین در کلام سعدی

کمالی سروستانی سخنان خود را با عنوان «سعدی در چین» آغاز کرد و تصریح داشت: جغرافیای خیال سعدی محصور به مرزهای مادی نیست و شاعر پرآوازه‌ی ما علاوه بر سفرهایی که بر ما روشن است، بر سمند خیال و بر ذهن سیال، چین و ماچین را در نوردیده است و حکایت او در گلستان که از جامعه‌ی کاشغر می‌گوید به دوران محمد خوارزمشاه، انگیزه‌ای شده است برای تذکره‌نویسان که حکایتش را سفرنامه کنند. چنان‌که نوشته‌اند مردم چین همواره برای سعدی شیرازی و آثارش ارزش فراوانی قائل بوده‌اند و به او احترام می‌گذاشته‌اند. این شاعر بزرگ ایران نه‌تنها به دفعات از چین به زبان تحسین‌آمیز یاد کرده است، بلکه در مسیر طولانی سفرهای خود در جوانی بر سرزمین کاشغر چین قدم گذارده است. هم‌اکنون در این شهر بنای مسجدی که به نام آزینه معروف است و سعدی شیرازی در آن نماز گذارده است، به‌عنوان یادبود تاریخی نگهداری می‌شود و مردم بومی داستان سعدی را دهان به دهان می‌گویند.

وی افزود: در سفر سعدی به کاشغر تردید جدی وجود دارد؛ اما آن‌چه تردید نیست مهر سعدی به چین است؛ به همین سیاق واژه‌ی چین و ترکیباتی چون نگارخانه‌ی چین، لعبت چین، دیبای چین، کاسه‌ی چینی، صورتگران چینی، بت‌خانه‌ی چین، بت‌گر چین، نگارستان چین، حریر چین، نافه‌ی چین و بت چین در آثارش آمده است که اگر کاشغر، ترکستان، ختن و ختا را به آن بیافزاییم، بسامد واژگان مرتبط با چین در سعدی به پنجاه می‌رسد. به روایت یکی از اساتید دانشگاه پکن آثار سعدی شیرازی هفتصدسال قبل وارد چین شده است و از قرن چهاردهم به بعد گلستان او جزو کتاب‌های درسی مسلمانان چین بوده است. به‌جز گلستان مردم چین در قدیم با غزلیات سعدی نیز آشنا بوده‌اند و شاهد این امر گزارش ابن بطوطه جهانگرد معروف مراکشی است.

کمالی سروستانی ضمن تشریح جایگاه سعدی در چین امروز فهرستی مختصر از پیشینه‌ی ترجمه‌ی آثار سعدی به چینی ارائه کرد و از آن‌پس اظهار داشت: متون کلاسیک متونی فرازمانی و ماندگار هستند و با هر بار خواندن کشفی تازه در خوانش آنان به دست می‌آید؛ اگرچه کتاب‌ها تغییر نمی‌کنند، انسان‌ها در هر دوره‌ای نگاهی متفاوت به آن‌ها دارند و راز این آثار در خوانش پیوسته و کشف تازه در آن است. اخلاق، انسان، خوشبختی و زیبایی درون‌مایه‌ی آثار ماندگار کلاسیک هستند و همین نکات کافی است که با همه‌ی تفاوت‌های فرهنگی و تاریخی جست‌وجوگر معنای مشترک در آثار بزرگان حکمت و ادب باشیم؛ بزرگانی چون کنفوسیوس و سعدی که نام‌برداران جهانی فرهنگ چینی و ایرانی هستند.

وی در انتهای سخنان خود شرح مختصری از زندگی کنفوسیوس ارائه کرد و برخی اشتراکات معنایی و تذکره‌ای او وسعدی را برشمرد. کمالی سروستانی همچنین گزارشی کوتاه از مطالعات سعدی‌شناسی در سال ۹۴ ارائه کرد.

  • حد مقام انسان برای دیگر جانداران

مجتبایی به پیشینه‌ی روابط فرهنگی ایران و چین اشاره کرد و از آن‌پس ضمن شرح بخش‌هایی از زندگی کنفوسیوس و شکل رویارویی او با حکومت وقت به تبیین نظرگاه‌های حکیم چینی پرداخت و تصریح کرد: از کنفوسیوس آثاری بر جای مانده است؛ بعضی، شروح و تفاسیر و افزوده‌هایی است بر آثار باستانی و بعضی گفته‌ها و نوشته‌های خود اوست؛ غالبا شاگردان و پیروان وی آن‌ها گرد آورده‌اند و اساس فکر و فلسفه‌ی کنفوسیوسی دوره‌های بعد بر آن‌ها مبتنی است. از جمله‌ی این آثار یکی مجموعه‌ی مکالمات اوست که شامل آرای وی در اخلاق و سیاست و رفتارهای اجتماعی است و از دیرباز نه‌تنها در چین بلکه در ژاپن و کشورهای مجاور چین دارای تاثیر و اهمیت فرهنگی و سیاسی بسیار بوده است.

وی افزود: افکار و آرای کنفوسیوس در دوران حیات او و چند قرن پس از آن در جوامع پراکنده‌ی چین و دوران کشمکش‌ها و جنگ‌های محلی چندان مورد توجه و اثرگذار نبود. لیکن در اوخر سده‌ی سوم پیش از میلاد و تشکیل امپراطوری چین و هان و احیای وحدت ملی، به‌ویژه در دوران سلطنت رن و وو در سده‌ی دوم پیش از میلاد، بازگشت به نهادها و سنت‌های اجتماعی پیشین و رویکرد به افکار کنفوسیوسی و ادبیات آن رواج یافت و از آن زمان تا ظهور انقلاب کمونیستی جدید همچنان مهم‌ترین جریان فکری و فرهنگی چین بود؛ این بازگشت در کنار دو جریان مهم دیگر یعنی فلسفه‌ی کنفوسیوس و بوداپرستی با دامنه‌ای بسیار گسترده بر تحولات اجتماعی و برنامه‌ریزی‌های آموزشی و تربیتی آن سرزمین حاکم بود.

مجتبایی، مسائل اخلاقی و اجتماعی را اساس نظرگاه و اندیشه‌ی کنفوسیوس خواند و اظهار داشت: از این‌روی او در میان مردمان چین به‌عنوان استاد و معلم اخلاق شناخته شده است. بسیار از گفته‌های کنفوسیوس چنان فراگیر و همگانی و انسانی است که نظایر آن‌ها را در اندرزنامه‌ها و آیین‌نامه‌ها و آثار معلمان اخلاق و سیاست در سایر نقاط جهان از جمله در گلستان و بوستان سعدی و نصحیه‌الملوک منسوب به او نیز می‌توان دید. هر پارسی‌زبان کتاب‌خوانده هنگام مطالعه‌ی مکالمات کنفوسیوس بارها مطالب و مضامینی می‌بیند که همانند آن‌ها را در آثار سعدی خوانده است. سعدی نیز همانند کنفوسیوس به اخلاق و رفتار اجتماعی و تاثیر تربیت در تشکیل شخصیت افراد توجه خاص دارد.

وی به نقل قولی از کنفسویوس در باب یکسان‌بودن آدمیان در طینت و طبیعت اشاره کرد و افزود: به زعم وی تفاوت‌های آدمیان نتیجه‌ی تعلیم و تربیت و حاصل تجربه‌ها و شرایط زندگی آن‌ها است؛ به بیان دیگر چگونگی شخصیت فرد بستگی به چگونگی تربیت و تجارب او دارد. طینت و فطرت در همه یکسان است؛ اما استعداد آموختن و بهره‌گرفتن از تجربه‌ها در همه یکسان نیست و بر حسب شرایط و نوع تربیت تغییر می‌کند. این نزدیک به نظری است که در این خبر معروف آمده است که: «کل مولود یولد علی الفطره فابواه یهودانه و ینصرانه و یمجسانه». سعدی نیز در تاثیر و نتیجه‌ی تعلیم و تربیت در اصلاح اخلاق و تکامل نفس آدمی با حکیم چینی موافق و هم‌صداست؛ در گلستان او، باب هفتم در تاثیر تربیت است؛ باب هفتم بوستان هم در همین معناست.

مجتبایی اختلاف نظر سعدی وکنفوسیوس را بر سر نظری درباره‌ی اصل و ریشه‌ی اخلاق و رفتار آدمی (طینت و طبیعت) دانست و اشاره کرد: چنان‌که گفته شد،کنفوسیوس طینت و غرایز طبیعی آدمی را خوب و موهبتی از آسمان و در همه یکسان می‌شمارد؛ حال آن‌که سعدی آن را در اشخاص مختلف متفاوت می‌داند و این نکته را بارها به تعابیر گوناگون در گلستان بیان کرده است؛ چنان‌که در نخستین حکایت باب هفتم گلستان تاثیر تربیت را فرع و تابع قابلیت طینت دانسته است. از دیدگاه کنفوسیوس مقصود غایی از تعلیم و تربیت احراز خصلت‌ها و فضیلت‌های عالی انسانی است و رسیدن به کمال آدمیت که از آن در زبان چینی به «جن» تعبیر می‌شود و چون اصل کلمه در معنی با مفهوم انسان و انسانیت یکی است امروزه مترجمان و محققان غربی غالبا به آدمیت ترجمه کرده‌اند.کنفوسیوس در مکالمات این لفظ را شامل این پنج فضیلت می‌داند: ادب، جوانمردی، ایمان، کوشایی و مهربانی. مهربانی یا محبت در تفکرکنفوسیوس اهمیت بسیار دارد.

وی ادامه داد: در جای دیگر از مکالمات شاگرد از او می‌پرسد: جن چیست؟ او در پاسخ می‌گوید: آدمیان را دوست بدار. آدمیت در اندیشه و گفتارهای اخلاقی سعدی هم اهمیت بسیار دارد و در آثار او محلی محوری و مرکزی دارد. او در ابیات و سطور مختلف به ستایش آدمیت پرداخته است و آن را مجموعه‌ی خصلت‌ها و فضائلی دانسته است که انسان را از سایر جانداران متمایز می‌کند. او ضمن برشمردن کیفیاتی برای آدمیت، جوانمردی و ادب را از شرایط بنیادی آن می‌داند. در شواهدی از آثار سعدی وی آدمیت را شامل عقل و علم و ادب و هنر و جوانمردی و لطف و فضل و احسان و دل‌به‌دست‌آوردن دانسته است. فضائلی که سعدی بر می‌شمارد فضائل پنج‌گانه‌ی کنفوسیوس را در بر می‌گیرد و در چند مورد چون تلازم عقل و علم و هنر از آن فراتر می‌رود.

مجتبایی ضمن شرح مصادیقی بر این نکته تصریح داشت که از نگاه کنفوسیوس آدمیت به انسان‌دوستی منحصر شده است؛ وی از آن‌پس تاکید کرد: برای سعدی جان و حیات جاندار در هر حد و مقامی که باشد دارای حرمت و قداست است و لطف و احسان و جوانمردی او جانوران دیگر را هم همچون انسان شامل می‌شود؛ مصادیق زیادی در تایید این معنا وجود دارد؛ از آن‌جمله داستان موری است که شبلی در انبان گندم یافته بود که در بوستان نقل شده است.
وی در انتهای مباحث خود برخی مشابهت‌های دیگر در اندیشه‌ی سعدی وکنفوسیوس را برشمرد.

  • مردی در میانه‌ی دو فرهنگ

بی گوی، ضمن خواندن بخش‌هایی ازترجمه‌ی چینی گلستان، توسعه‌ی روابط فرهنگی میان چین و ایران را ضروری دانست و اظهار داشت: منظور از توسعه‌ی بین فرهنگی همین فعالیت‌های منجر به تبلیغات فرهنگی و مرتبط‌کردن دانش بین سازمان‌ها و افراد در فرهنگ‌ها و تمدن‌های مختلف است. این تبلیغات هم شامل تبادل کالاهای فرهنگی در سطح ارتباط روزانه و هم تعامل میان گروه‌های قومی و کشورها است؛ حتی تعامل و نفوذ فرهنگ میان تمدن‌های مختلف را در بر می‌گیرد؛ همچنین بازسازی و یکپارچه‌سازی تمدن را که متاثر از آن بوده است شامل می‌شود.

وی افزود: چین و ایران دو کشوری هستند که تمدن باستانی پنج‌هزارساله دارند. مبادلات فرهنگی بین دو کشور از زمان‌های قدیم بسیار زیاد بوده است. هنگام لشگرکشی آریایی‌ها به شرق و نیروهای چین به غرب، این دو فرهنگ در منطقه‌ی آسیای مرکزی به هم برخورد کردند؛ اما هیچ درگیری مسلحانه‌ای بین آنان رخ نداد؛ بلکه مبادله و نفوذ متقابل بین این دو فرهنگ با سابقه‌ای طولانی ریشه گرفت. این برای مبادلات فرهنگی میان تمدن‌های بزرگ جهان یک نمونه و الگو است. از آغاز سلسله‌ی «هان غربی» در قرن سوم قبل از میلاد مبادلات بین چین و ایران و بین مناطق آسیای مرکزی در شکلی چشمگیر افزایش یافت.

بی گوی، به اشکال ارتباط فرهنگی و تجاری بین دو کشور اشاره کرد و ادامه داد: برای چین قدیم مناطق غربی مسیر ورود تمدن‌های عالی‌تر خارجی به کشورشان بوده است؛ ادیان و مذاهب اصلی رایج در چین امروز از طریق مناطق غربی به چین ورود یافته‌اند. بنابراین مناطق یادشده بسیار اهمیت دارند و همه‌ی سلسله‌های بزرگ و قدرتمند از این مناطق حفاظت کرده‌اند.

وی به تاریخ گسترش اسلام در چین و نقش مهم ایرانیان در تحقق این امر اشاره کرد و اظهار داشت: اقلیت مسلمان چین در زبان روزمره‌ی خود از کلمات فارسی بسیاری استفاده می‌کنند. نام نمازهای پنجگانه‌ی، واژه‌هایی که مسلمانان به رهبرانشان خطاب می‌کنند، نام روزهای هفته، نیت نماز و چون آن‌ها برگرفته از زبان فارسی است. مسلمانان چین از زبان عربی بسیار کم استفاده می‌کنند. آموزش سنتی اسلامی در چین نیز از زبان فارسی متاثر است. مدارس اسلامی شمال چین تاکنون تعداد زیادی از کتاب‌های درسی زبان فارسی را حفظ کرده‌اند. مراسم فارغ‌التحصیلی مدارس اسلامی و پوشیدن لباس مذهبی اساسا با این‌قبیل مراسم در ایران یکسان است.

بی گوی تاکید کرد: در روند گسترش تمدن اسلامی فارسی به سمت شرق باید مردی بزرگ را معرفی کنم؛ او همین شاعر بزرگوار سعدی است. بیست‌ویکم ژانویه‌ی ۲۰۱۶ رییس‌جمهوری خلق چین از ایران بازدید کرد؛ او در تهران با عنوان «با هم برای روابط ایران و چین فردای زیبایی بسازیم» سخنرانی کرد و در این سخنرانی یک بیت از سعدی را نقل کرد. دوران زندگی سعدی تقریبا در اواخر سلسله‌ی «سونگ جنوبی» و اوایل سلسله‌ی«یوآنگ» بوده است. این زمان با سلسه‌ی ساسانیان شش قرن فاصله دارد؛ در این قرون ایرانی‌ها به اسلام گرویدند؛ آن‌ها برای فرهنگ اسلامی دانش و خرد غنی ارمغان آوردند. بسیاری از فقیهان برجسته، اندیشمندان و نویسندگان پا به عرصه گذاشتند. در روند گسترش دین اسلام به شرق ایران فارسی به زبانی برای یادگیری دانش اسلامی و نیز به زبان مهم و دیپلیماتیک سلسله‌های«یوآنگ» و «مینگ» بدل شد.

وی چگونگی گسترش زبان فارسی را در مقطع یادشده در چین را تشریح کرد و اظهار داشت: در اواخر قرن شانزده سلسله‌ی ‌یمینگ، بنیانگذار آموزش اسلامی چین، گلستان را به‌عنوان یکی از کتاب‌های آموزشی در مقطع کارشناسی مدارس اسلامی قرار داد. پس از آن گلستان در فهرست کتاب‌هایی است که دانش‌آموزان مدرسه‌ی اسلامی برای اندیشیدن درباره‌ی حقایق آفرینش، درک مکتب تصوف، بهبود سطح خواندن متون فارسی و افزایش سطح ادبی باید بخوانند. در دوره‌ی جمهوری چین (اوایل قرن بیستم) امام مشهور چین اولین ترجمه‌ی گلستان را ارائه کرد که در ۱۹۴۷ چاپ و منتشر شد. این نسخه در دوره‌ی جنگ مهیا شد و امروز نادر و کمیاب است. در سال ۱۹۵۸ دانشمندی دیگر ترجمه‌ی دیگری از آن دست داد. این نسخه چندین‌بار تجدید چاپ شده و به‌عنوان بهترین نسخه در بازار چین موجود است.

بی گوی، ویژگی‌های این ترجمه را برشمرد و به شرح دیگر رویکردها و اقدامات در این زمینه پرداخت. وی در انتهای سخنان خود تصریح کرد: سعدی در گلستان مسائل فکری و تجربه‌هایی را بیان می‌کند که در عمر خود دریافته است. گلستان گنجینه‌ای از حکمت است؛ در آن پند و اندرز، قرآن، حدیث و شناخت معنوی و صوفیانه‌ی سعدی با یکدیگر پیوند خورده‌اند؛ سعدی در این اثر مردم را متقاعد می‌کند که راه راست را پی گیرند و کارهای نیک انجام دهند، عقیده‌ی خود را حفظ کنند و ایتام و فقرا را یاری رسانند و پاکی و سلامت نفس خود را حفظ کنند. محتوای این کتاب زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، آموزشی و پرورشی را پوشش داده است و واقعا تصویری کامل از انسان قرون میانی در منطقه‌ی آسیای مرکزی ارائه می‌دهد.

  • تور همچنان تور می‌ماند

موحد سخنان خود را با عنوان «کنفسیوس و سعدی: دو پنجره‌ی اخلاقی- رفتاری به جهان» آغاز کرد و گفت: به گزارش دکتر فان یو لان نویسنده‌ی تاریخ فلسفه‌ی چین، مردم این کشور قاره‌مانند قرن‌ها سرزمین خود را خود دنیا می‌پنداشتند؛ گویی بیرون رفتن از چین به مثابه بیرون رفتن از دنیا بود.کنفوسیوس نیز معتقد بود: «کوه که از جای خود تکان نمی‌خورد نمونه‌ی انسان خوب است و خوبان آرام بر جای می‌مانند و اهل تحملند.» اما سعدی که در اقصای عالم گردش می‌کرد نظری دیگر دارد: «درخت اگر متحرک شدی زجای به جای/ نه جور اره کشیدی و نه جفای تبر.» سعدی وکنفوسیوس به دو فرهنگ و تمدن متفاوت تعلق دارند، با فاصله‌ی زمانی و مکانی دور از یکدیگر؛ اما شباهت‌هایی هم دارند که به نمونه‌هایی از آن‌ها اشاره می‌کنم تا نشان دهم خاستگاه‌های یکسانی ندارند. در چنین مسائلی ظاهربینی فریبنده است.

وی، اخلاق و آداب و موسیقی را از جمله مباحثی دانست که دیدگاه سعدی وکنفوسیوس درباره‌ی آن‌ها یکسان است. موحد در این‌باره تصریح کرد: درباره‌ی اخلاق و آداب آن‌چه ازکنفوسیوس در دست داریم مجموعه‌ی برگزیده‌ای است از کلمات قصار که منسوب به اوست؛ آن‌ها بی هیچ نظم و ترتیب معینی دنبال هم آمده‌اند. نظیر این منتخبات باب هشتم گلستان سعدی است که اغلب کلمات قصار است؛ مانند آن‌ها را در هفت باب دیگر گلستان و باب‌های بوستان هم می‌توان یافت.کنفوسیوس درباره‌ی مراعات پدر و مادر می‌گوید: «در خدمت پدر و مادر باید آنان را به مؤدبانه‌ترین طریق از عمل اشتباه بازدارید. اگر نصیحت‌تان را نادیده گرفتند نباید نافرمانی کنید، بلکه محترمشان بدارید. شکایت نکیند، حتی اگر نارحت شوید.»

موحد افزود: اما سعدی در این‌باره می‌گوید: «در تصانیف حکما آورده‌اند که کژدم را ولادت معهود نیست. بل احشای مادر بخورند و راه صحرا گیرند... و جز چنین نتواند بودن. در حالت خردی با مادر و پدر چنین معاملت کرده‌اند. در بزرگی چنین مقبلند و محبوب.

کنفوسیوس درباره‌ی درست به کاربردن واژه‌ها می‌گوید: آن‌کس که صاحب هستی باطنی است، صاحب کلمات نیز هست. اما آن‌کس که صاحب کلمات است، لزوما صاحب هستی باطنی نیست. سعدی در این‌باره می‌گوید: هان تا سپر نیفکنی از حمله فصیح/ کاو را جز این مبالغه‌ی مستعار نیست/ دین ورز و معرفت که سخن‌دان سجع‌گوی/ در کف سلاح دارد و کس در حصار نیست.

وی در ادامه مشابهت‌های نگاه سعدی وکنفوسیوس درباره‌ی تظاهر به عمل اخلاقی به قصد عمل غیر اخلاقی را تشریح کرد و از آن پس افزود: سعدی وکنفوسیوس در فلسفه‌ی سیاسی جلب اعتماد مردم را اصل برتر می‌دانند.کنفوسیوس در این‌باره می‌گوید: «حکومت صالح باید دارای سه هدف اصلی باشد: تدارکات شایسته، ارتش نیرومند، جلب اعتماد مردم. اگر لازم افتد یکی از این سه فدا شود، آسان‌تر از همه ارتش را می‌توان فدا کرد، سپس تدارک خواروبار (مرگ همواره روزی آدمی بوده است)، و اعتماد خلق را هرگز. اگر خلق بی‌اعتماد شود، حکومت بر آن محال می‌گردد.» سعدی در این‌باره می‌گوید: ای ملک چون گردآمدن خلق موجب پادشاهی است، تو مر خلق را پریشان چه می‌کنی؛ با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین؛ زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشگر است.

موحد افزود: کنفوسیوس و سعدی هر دو اهل نصیحت و تحکیم اخلاق و اومر و نواهی رفتاری و سیاسی هستند؛ اما نکته این‌جاست که آبشخور این مباحث در سعدی دینی و مبتنی بر قرآن و سنت است و درکنفوسیوس عقلانی و فلسفی است. در منتخبات کنفوسیوس سخنی از کیفر پس از مرگ و بهشت و دوزخ نمی‌رود. در واقع به قولی، متافیزیک کنفوسیوس متکی بر نیروی فوق‌انسانی مطلق است که خواسته‌های آن نیرو را عوامل انسانی در جهان محقق می‌کند. او از این مرز فراتر نمی‌رود.کنفوسیوس بر خلاف سعدی دنبال یافتن «فیلسوفْ پادشاه» بود و برای یافتن و تربیت چنین انسانی با دولتمردان نشست‌وبرخاست می‌کرد؛ شغل دولتی می‌پذیرفت و گله می‌کرد که کسی گوش به حرفش نمی‌دهد و کائنات او را واگذاشته است.

وی در ادامه به شرح و تبیین موسیقی از نظرگاه سعدی و کنفوسیوس پرداخت و تصریح کرد: چنان‌که گفته شد سعدی وکنفوسیوس از دو فرهنگ بسیار متمایز برآمده‌اند. می‌توان این نکته را از تفاوت نظر ایشان درباره‌ی موسیقی دریافت؛ حال آن‌که هر دو به آن علاقه دارند. سعدی موسیقی را می‌پرستد؛ به عقیده‌ی او: «به از روی خوب است آواز خوب/ که آن حظ نفس است و این حظ روح.» یا در جاهایی از رنجی باز می‌گوید که از شنیدن صدای بد تحمل کرده است. او در این‌باره می‌گوید: «زیبقم در گوش کن تا نشنوم/ یا درم بگشای تا بیرون روم.»

موحد شواهد دیگری از این‌دست را طرح کرد و اذعان داشت: بر همین اساس می‌توان تفاوت معنایی را دریافت که کنفوسیوس از موسیقی اراده می‌کند با معنایی که سعدی در فرهنگ اسلامی در پی تثبیت آن است. کنفوسیوس از موسیقی آن نظمی را اراده می‌کند که در قواعد رفتار است. برای او موسیقی محور نظم و انتظام زندگی است. کنفوسیوس در این‌باره می‌گوید: «کسی که موسیقی را در می‌یابد، با آن به رموز اخلاقی پی می‌برد» یا «والاترین موسیقی همیشه خوشگوار است و اخلاق برین همیشه ساده است.» با ارجاع به این گفتار درمی‌یابیم که وی در واقع قواعد رفتار و حسن آداب و موسیقی را دو وسیله‌ی عمده‌ی تربیت می‌دانست.

وی در انتهای سخنان خود برخی ویژگی‌های خاص سعدی را برشمرد و ادامه داد: آن‌چه از سعدی در دست داریم (بر خلاف منتخبات کنفوسیوس) اقوال و یادداشت‌های مریدان نیست. نظم و نثرهایی است که نوشته‌ی دست اوست نه آثار منسوب به او. سعدی بیش از هرچیز هنرمند کلامی و شاعری تراز اول است. برای او زبان تنها وسیله‌ی خبرگزاری و رساندن پیام نیست. سعدی از کلام شئی هنری می‌سازد؛ شئی‌ای که به خودی‌خود تماشایی، زیبا و خوش‌آهنگ است. به این معنا تفاوتی ماهوی به اعتبار رفتار با زبان میان سعدی وکنفوسیوس است. زبان برای کنفوسیوس حکم تور را دارد برای ماهیگیر. تور تا زمانی به کار می‌آید که برای صید لازم باشد؛ پس از آن وظیفه‌ی تور به پایان می‌رسد و به گوشه‌ای افکنده می‌شود. اما برای سعدی تور همچنان تور می‌ماند؛ اهمیت زبان به رساندن پیام محدود نمی‌شود. وظیفه‌ی زبان تازه پس از به سخن‌ درآمدن آغاز می‌شود و امکانات نامحدودی را به نمایش می‌گذارد.

  • بنی‌آدم اعضای یکدیگرند

«اهمیت عملی اندیشه‌های خیرخواهی سعدی وکنفوسیوس» عنوان بحث چینگ من لی بود؛ وی ضمن تشکر از حاضران و مرکز فرهنگی شهر کتاب سخنان خود را آغاز کرد و اظهار داشت: سعدی با دلسوزی و مثبت‌نگری نسبت به زندگی گلستان زیبا را پرورش داد و به زمینه‌ی وحدت انسان با خداوند رسید. همین نقطه‌ی بزرگی و عظمت او بوده است. اندیشه‌ی خیرخواهی سعدی باعث شده است که او به جهان ورود یابد و مورد احترام جهانیان قرار گیرد. شاعر و فیلسوف آمریکایی امرسون درباره‌ی سعدی می‌گوید: عشق و علاقه‌ی سعدی کل بشر است. می‌توان گفت روح سعدی مردم جهان را متاثر کرده است. افکار او نیز با توسعه‌ی بشر تا ابد خواهد ماند. به معنای دیگر می‌توان گفت اندیشه‌های سعدی با متفکر سیاست‌مدار و کارشناس آموزش و پرورش چین باستان، کنفوسیوس، شباهت بسیار دارد.

وی ادامه داد: آرمان‌های سیاسی و ارزش‌های اجتماعی آن دو شباهت‌های بسیاری به یکدیگر داشت. هر دوی آن‌ها سال‌ها در محیط جنگی زندگی کردند و قلب ایشان برای مردم می‌تپید. هر دو فعالانه در جامعه بودند و با گفتار و کردار خود با پادشاه ستمگر مخالفت می‌کردند و حامی سیاست‌های خیرخواهانه بودند. آنان بر اهمیت دانش و آموزش و پرورش در تحولات اجتماعی تاکید می‌کردند. هر دو محدودیت‌های خود را داشتند. سعدی تلاش کرد با آموزه‌های دینی و اخلاقی مشکلات حاد اجتماعی را حل کند؛ او می‌خواست پادشاه مستبد و قلدر و فاسد را از بین ببرد؛ اما دکترین کنفوسیوس تنها برای زمان صلح مناسب است و نه برای دوران آشفتگی. این مسائل ناشی از محدودیت‌های آن دو بوده است. در هر صورت اندیشه و سیاست خیرخواهی آن‌ها برای نسل‌های آینده ثروت معنوی گران‌بهایی است که کسی نمی‌تواند آن را انکار کند.

چینگ من لی، تلاش برای تهذیب نفس را یکی از ضروریات زندگی افراد دانست و تاکید کرد: انسان متعلق به جامعه است و نمی‌تواند بدون ارتباط زندگی اجتماعی داشته باشد؛ بنابراین دستاورد فردی در جامعه‌ی مدرن بسیار با اهمیت است.کنفوسیوس معتقد است اگر کسی می‌خواهد به آدمی با اخلاق و فضیلت تبدیل شود و احترام مردم را به دست آورد باید رفتار خود را کنترل کند. سعدی در گلستان یادآور می‌شود که باید برای بازگشتن به بشریت تمرکز کنیم. فرد باید نسبت به خانواده و جامعه احساس مسئولیت کند؛ اگر بیش از حد بر رقابت و منفعت تاکید کند و در همه‌ی کارها خود را محور قرار دهد تنها موجب رشد غیرطبیعی جامعه می‌شود.
وی در ادامه به نظرگاه‌های سعدی وکنفوسیوس درباره‌ی اداره‌ی جامعه اشاره کرد و گفت: به اعتقاد هر دوی آن‌ها آدم‌های عاقل باید کشورها را اداره کنند. بر اساس نظریه‌ی کنفسویس اگر ماهیت بشر بد باشد جامعه نمی‌تواند انسان خوب و سیاست خیرخواهی داشته باشد. سعدی در گلستان معنایی مشابه را بیان کرده است. به اعتقاد سعدی اگر حکمرانی در پی برقراری ثبات و آرامش در جامعه است باید ظلم و ستم را رها کند و خیرخواهی را پیشه کند. در تاریخ، مردم رهبرانیرا که در اداره‌ی کشور سیاست خیرخواهی پیشه می‌کنند در آغوش خود می‌پذیرند. در جامعه‌ی امروز هنوز هم روح این سیاست در اداره‌ی مملکت یک ابزار مدیریتی موثر محسوب می‌شود.

چینگ من لی ادامه داد: پس از ورود مردم به جامعه‌ی مدرن بر حاکمیت قانون و جامعه‌ی حقوقی بیشتر تاکید شده است؛ اما به نظر من حکومت بر مبنای قانون متناقض با حکومت بر مبنای اخلاق نیست؛ اگر این دو به طور موثر ترکیب شوند در ایفای نقش هنجارهای حقوقی می‌توان هم‌زمان از نقش آموزش هم استفاده کرد. با این روش هر دو می‌توانند مکمل یکدیگر باشند و جامعه را به سمت توسعه‌ی سالم هدایت کنند. روح محبت نکته‌ی دیگری است که سعدی وکنفوسیوس بر آن تاکید کرده‌اند. هدف سازمان ملل متحد حفظ صلح و امنیت بین‌المللی تعریف شده است؛ پایه و اساس صلح محبت و مهربانی به همه است.

وی تاکید کرد: در سطح روابط بین کشورها سازمان ملل متحد طرفدار محبت است؛ از جوانمردی و بخشش طرفداری می‌کند؛ مشوق گفت‌وگوی برابر و مخالف خشونت و انتقام است. امروز در حالی که صلح و توسعه به موضوع روز تبدیل شده و نزد دولت‌ها و مردم به رسمیت شناخته شده است هنوز هم برخی عوامل تهدیدکننده‌ی صلح هنوز در جهان جاری است. می‌توان افکار خیرخواهی سعدی و کنفوسیوس را ترویج کرد. امیدواریم با اجرای مداوم سیاست خیرخواهی کنفوسیوس، صلح دائمی را به دست آوریم و نیز امیدواریم شعر «بنی‌آدم اعضای یکدیگرند» واقعا به اصلی برای هم‌زیستی مسالمت‌آمیز میان کشورها تبدیل شود.
در ادامه‌ی نشست علی‌محمد سابقی، رایزن فرهنگی پیشین ایران در چین، ضمن اشاره به برخی مقاطع تاریخی چین گزارشی کوتاه از ترجمه و انتشار آثار کلاسیک فارسی در این کشور ارائه کرد.

  • سعدی، سعدی است

داوری اردکانی بررسی نسبت‌های میان سعدی وکنفوسیوس را هم دشوار و هم آسان ارزیابی کرد و در این‌باره گفت: از این‌روی دشوار است که جهان کنونی شرق را به دشواری می‌شناسد؛ تفسیری که از امروزِ تفکر چینی (کلا شرق دور) صورت می‌گیرد، در خور تامل است. جهان متجدد باید از لایه‌های متعدد بگذرد تا به تفکر شرقی دست یابد. اما حکما در هر جا و متعلق به هر دورانی باشند به یکدیگر می‌رسند و دچار هم‌زبانی می‌شوند. بنابراین می‌توان بین سعدی و کنفوسیوس هم هم‌زبانی‌ها یافت؛ گرچه برای من دشوار است به عالم کنفوسیوس ورود یابم. سعدی کیست؟ ما همه او را شاعر می‌دانیم؛ شاعر به معنای مطلق لفظ است؛ یعنی اگر اروپاییان قرون وسطی «استاد» می‌گفتند و مرادشان ارسطو بود، به نظر من ما هم اگر سعدی را «شاعر» بگوییم غلو نکرده‌ایم؛ اما سعدی امتیازهای دیگری دارد.

وی ادامه داد: ما در تاریخ شعر و ادب فارسی شاعرانی داریم که دانشمند نیز بودند و این عجیب نیست. اما سعدی امتیازی دارد که او را ممتاز می‌کند؛ هیچ شاعری چون او کتاب بوستان و گلستان و نصیحه‌الملوک ننوشته است؛ هیچ شاعری کتاب حکمت ننوشته است. باید در نظر داشته باشیم حکمت با فلسفه تفاوت دارد؛ فلاسفه‌ی ما ذوق به کار گرفته‌اند و حکمت قرآن را بر فلسفه اطلاق کرده‌اند؛ این اطلاق بی‌جا نبود؛ چراکه فلسفه حاوی حکمت نیز است. به هر روی سعدی حکمت نوشته است. باید توجه داشت حکمت کنفوسیوس حکمت سیاسی است که البته از اخلاق جدا نیست. در مقام قیاس این دو باید توجه داشت بر این که سعدی نیز اهل حکمت سیاسی است و آن‌چه در این زمینه نوشته است از قبیل مطالب عادی و معمول در این حوزه نیست.
داوری به آثار امام محمد غزالی درباره‌ی سیاست اشاره کرد و اظهار داشت: ضمن تاکید بر بزرگی او اگر تامل کنیم نصیحه‌الملوک کوچک سعدی (از حیث حجم) بر نصیحه‌الملوک‌های بسیار دیگر ترجیح دارد. سعدی در هیچ‌یک از آثار خود به هیچ ‌روی مدح پادشاهان را نگفته و چاپلوسی نکرده است. او تنها کسانی را ستایش می‌کند که به عملکردشان اعتقاد داشته است. او در سیاست صریح سخن گفته است.

وی ضمن خواندن حکایتی از سعدی دیگر مولفه‌های اندیشه‌ی او را برشمرد و تاکید کرد: سعدی یکی از شاعرانی است که بیش از اکثر شاعران ما به ایران قدیم و شاهنامه توجه داشته است. تعلق خاطر سعدی به شاهنامه تحقیق‌پذیر و تامل‌پذیر است. همه‌ی مثال‌های او درباره‌ی عدل برگرفته از تاریخ ایران قدیم است. بسیار نامطلوب است که هنگام مطالعه‌ی اشخاص آن‌ها را در یک طبقه‌بندی قرار دهیم؛ مثلا می‌گوییم سعدی اشعری است؛ به یاد داشته باشیم همه‌ی متفکران سنی‌مذهب ما اشعری هستند؛ اشعری نیز آدم بزرگی بوده است؛ اما این طبقه‌بندی یعنی چه؟ سعدی، سعدی است. او از فکر و تعلیمات اشعری استفاده کرده است؛ او مسلمان است، قرآن و تفسیر و کلام خوانده است؛ سعدی عالم است؛ او به ایران و شاهنامه نیز علاقه دارد.

داوری در انتها به شرح نکته‌ای برگرفته از آرای کنفوسیوس پرداخت و اظهار داشت: از او پرسیدند که سیاست درست چیست؟ آن چه در پاسخ می‌گوید سه مورد از چهار دستوری است که حضرت علی(ع) در نامه‌اش به مالک اشتر تاکید می‌کند.کنفوسیوس در پاسخ به این پرسش فراهم‌آوردن لشگر و مهمات، تامین معاش مردم و جلب اعتماد عمومی را اصول سیاست درست می‌داند. باز می‌پرسند کدام‌یک از این‌ها را می‌توان به ناچار کنار گذاشت؟ پاسخ می‌دهد نان و اعتماد باید باشند؛ از آن‌پس می‌پرسند از میان این دو کدامی ک را می‌توان کنار نهاد؟ پاسخ می‌دهد: نان را کنار بگذارید؛ چراکه همه می‌میرند؛ اما اگر اعتماد نباشد حکومت باقی نمی‌ماند.

کنفوسیوس بر مطلب دیگری نیز تاکید کرده است که در حکمت قدیم یگانه است و هیچ‌گاه گفته نشده است؛ او می‌گوید: نام درست بر چیزها بگذارید؛ بد را خوب نخوانید و خوب را بد ننامید؛ زبان را آشفته نکنید؛ در آشفتگی زبان روابط مردمان آشفته می‌شود و قوام مملکت از دست می‌رود.

کد خبر 331045

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha