یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۰
۰ نفر

همشهری دو - امیر‌حسین صالحی: یکی از اتفاقاتی که هر چند وقت یک‌بارشاهد آن هستیم نوشته شدن تقریظی توسط رهبر معظم انقلاب بر یک کتاب است؛ این تقریظات شامل دستنوشته‌هایی است که ایشان بعد از مطالعه کتاب می‌نویسند.

کتاب دختران آفتاب

معمولا رهبري در اين نوشته‌ها ضمن ذكر موقعيتي كه كتاب را خوانده‌اند نكاتي را درباره آن مي‌نويسند كه مي‌تواند براي نويسندگان راهگشا باشد. آخرين تقريظ رهبر معظم انقلاب كه به تازگي هم از آن رونمايي شد،بركتاب «دختران آفتاب» بود كه در واقع تحقيقي روان شناختي، جامعه شناختي و فرهنگي و ديني درباره زنان است. اين كتاب توسط اميرحسين بانكي‌پور، بهزاد دانشگر و محمدرضا رضايتمند نوشته شده و نگارش آن به‌صورت داستان مقاله صورت گرفته است. شايد بشود جنس مطالب اين كتاب را با «دكتر و پير» شهيد هاشمي‌نژاد، «ديدار اول از 3 ديدار» نادر ابراهيمي و «دنياي سوفي» مقايسه كرد ولي قطعا تفاوت‌هاي زيادي با هم دارند و براي روشن شدن اين تفاوت‌ها سراغ آقايان بانكي‌پور و دانشگر رفتيم تا ببينيم چه چيزي در اين كتاب بوده كه باعث شده مورد توجه رهبر معظم انقلاب قرار بگيرد.

  • تا الان نوشته‌هاي زيادي در حوزه زنان وجود داشته و خيلي‌ها در اين زمينه نوشته‌اند؛ چه شد به فكر شما رسيد درباره زنان بنويسيد؟

بانكي‌پور: فكر كنم نزديك به 18سال پيش بود كه من تدريس را در دانشگاه اميركبير شروع كردم و نكته‌اي كه نظر من را به‌خود جلب كرد اين بود كه دانشجويان سؤالات زياد و پيچيده‌اي در حوزه زنان داشتند. مراجع و كتاب‌هايي كه آن موقع وجود داشت و من آنها را به اين كتاب‌ها ارجاع مي‌دادم پاسخگوي سؤالات نبود و باز مي‌ديدم كه دانشجويان گردم حلقه مي‌زنند و سؤالاتشان هم روزبه‌روز گسترده‌تر مي‌شود. تصميم گرفتم براي پاسخ به سؤالات دانشجويان مطالبي را تهيه كنم و اين مطالب هم خيلي مورد استقبال قرار گرفت، به‌طوري كه دست به‌دست مي‌چرخيد و از آن استفاده مي‌شد. بعضي از دوستان هم پيشنهاد دادند كه اين مطالب را به‌صورت كتاب درآوريم. خود من هم بدم نمي‌آمد چرا كه مي‌ديدم كتاب‌هايي كه در حوزه زنان هست يا پاسخگوي سؤالات روز جوانان، به‌خصوص دانشجويان كه قشر فهيم كشور هستند، نيست و يا شيوه نگارش آنها به درد محققان مي‌خورد. براي همين مصمم شدم كتاب را تهيه كنم و آن هم به‌صورت داستان؛ تصميم ما اين بود از نوشتار خشكي كه در كتاب‌ها بود فاصله بگيريم و كتاب را طوري تنظيم كنيم كه براي همه مردم قابل‌استفاده باشد. براي همين با دوستان مايل به اين كار در دانشكده تماس گرفتم و طرح يك داستان را به آنها دادم كه همه مطالبي كه تا الان به‌صورت مجزا نوشته شده بود در قالب يك «داستان مقاله» دربيايد.

  • آقاي دانشگر! شما هم از نويسندگان اين كتاب هستيد، نقش شما در نگارش چه بود؟

دانشگر: ببينيد ما كتاب را توسط يك تيم 3نفره نوشتيم؛ يعني براي نگارش آن هر سه ما مي‌نشستيم و تصميم مي‌گرفتيم كه بايد كار چطور پيش برود. در اين بين آقاي بانكي‌پور موضوعات را به‌عنوان سرفصل مشخص مي‌كردند و بعد هم با بررسي و تحقيق من و آقاي رضايتمند با همكاري خود آقاي بانكي‌پور شروع مي‌كرديم داستان را نوشتن كه بيشتر بار نگارش كتاب بر عهده من بود؛ يعني اينكه چطور داستان را تشكيل بدهيم و شخصيـــت‌هـا چطور خلق شوند تا با موضوعات ما نسبيت داشته باشند بر عهده من بود.
بانكي‌پور: مهم‌ترين شخصيتي هم كه در اين كتاب خلق شد مريم است؛ يعني او است كه اين كتاب را روايت مي‌كند.

  • شخصيت مريم واقعيت داشت يا ساخته ذهن شما بود؟

بانكي‌پور: ببينيد! ايده اصلي داستان مربوط مي‌شود به اردوهاي دانشجويي كه با دانشجويان به مشهد مي‌رفتيم. مباحث اين كتاب حين برگزاري يك اردوي 10‌روزه دخترانه دانشجويي از دانشگاه تهران اتفاق مي‌افتد كه به‌قصد زيارت امام رضا عليه‌السلام راهي مشهد شده‌اند. به مناسبت‌ اتفاقاتي كه در اين اردو مي‌افتد، موضوعات مطرح و بررسي مي‌شوند و به نتيجه مي‌انجامند. ما هم براي اين داستان شخصيتي به نام مريم خلق كرديم كه دختري است داراي گسست‌هاي خانوادگي كه تصميم مي‌گيرد براي تنبيه مادرش هم كه شده چند روزي خانه را ترك كند. اول به فكر فرار مي‌افتد ولي بعد يادش مي‌آيد كه در دانشگاه اردوي مشهد برگزار مي‌كنند. بلافاصله ساكش را مي‌بندد و خودش را به جمع زائران مي‌رساند. در اين سفر شخصيت‌هاي ديگري هم هستند كه داستان را جلو مي‌برند. مي‌خواستم مباحث ملموس‌تر و عيني‌تر بيان شوند و انتزاعي نباشند. داستان را هم طوري طراحي كردم كه هر خواننده‌اي بتواند خودش را با يكي از شخصيت‌هاي داستان انطباق دهد و صحبت‌هايي كه در خلال كتاب به ذهنش مي‌رسد يا نقدهايي كه به صحبت‌هاي كتاب دارد را از زبان آن شخصيت در داستان بيان كرده‌ام. حدود 4 سال طول كشيد تا اين كتاب كامل شود.

  • خب، همانطور كه مي‌گوييد اين كتاب يك محيط دخترانه را ترسيم مي‌كند؛ چطور وقتي نويسندگان همجنس قهرمانان داستان نيستند مي‌توانند اين محيط را ترسيم كنند؟

دانشگر: واقعا اين مسئله خيلي سخت بود؛ يعني ما مجبور بوديم هم مطالعه زيادي بكنيم درباره اينكه خانم‌ها وقتي با هم هستند چطور حرف مي‌زنند و هم اينكه دائما نوشته‌هاي خودمان را مورد نقد و بررسي قرار دهيم.
بانكي‌پور: هر فصلي كه نوشته مي‌شد، در محيط‌هاي دانشجويي مي‌بردم، تكثير مي‌كردم و به اين ترتيب كمبودهايش پيدا مي‌شد و نقدهاي مطرح‌شده را در داستان اعمال مي‌كردم. همه صحبت‌هايي كه مي‌بينيد بين افراد داستان اتفاق مي‌افتد، تخيلات ذهني من نيست. اينها واقعياتي بود كه بچه‌ها در اردوها يا كلاس‌ها بيان مي‌كردند. البته خب، شخصيتي مثل فاطمه هم هست كه تقريبا خود منم؛ يعني حرف هايم را از زبان فاطمه زده‌ام. فاطمه كه يكي از مسئولين برگزاركننده اردو است، با اخلاق خوش و آرامش و با وجود فقدان صندلي خالي در اردو موجبات همسفر شدن مريم با آنها را فراهم مي‌كند.او طي سفر با همدلي و همراهي‌اي كه با احساس بچه‌ها دارد، از بروز جدل و درگيري‌هاي لفظي بين آنها جلوگيري مي‌كند و با استفاده از مطالب مرجع و مستند، به بحث‌ها جهت مثبت مي‌دهد.

  • بالاخره نوشتن يك كتاب آن هم به‌صورت داستان توسط 3 نفر سختي‌هاي زيادي دارد؛ از سختي‌هاي كار بگوييد.

دانشگر: هم سختي‌هاي زيادي دارد و هم اينكه سختي‌ها ابعاد مختلفي دارند. نكته اول درباره نوشتن كتاب دختران آفتاب اين بود كه اين كتاب نخستين تجربه كاري من با حجمي نزديك به 500صفحه بود. نوشتن در اين سطح نياز به مديريت زمان و انرژي داشت كه بايد با دقت انجام مي‌شد وگرنه ممكن بود وسط كار هم من كم‌بياورم و هم بقيه دوستان. مسئله بعدي هم اين است كه ما 3 نفر با فكرهاي مجزاي همراستا بوديم؛ يعني من نظراتي را درباره داستان داشتم و دوستان ديگر هم همينطور و اينكه چطور بتوانيم با هم كار را جلو ببريم نياز به مديريت داشت. اما سخت‌تر از هر دوي اينها اين بود كه حجم اطلاعات و مطالبي كه ما در اين كتاب مي‌خواستيم بنويسيم به‌شدت زياد بود و ما در‌عين حال مي‌خواستيم طوري اينها را در كتاب بياوريم كه خسته‌كننده نباشد. اصرار ما در اين كتاب اين بود كه جذابيت داستان از جذابيت مباحث بيشتر نباشد چون اگر اين اتفاق مي‌افتاد مخاطب ديگر حوصله تدقيق بر مباحث را نداشت و مي‌خواست خيلي زودتر به انتهاي كتاب برسد؛ بنابراين نوشتن داستان در چنين موقعيتي خيلي سخت بود و شايد يكي از دلايلي كه نوشتن اين كتاب نزديك به 4 سال طول كشيد هم همين بود.

  • اين مطالبي كه آقاي دانشگر به آن اشاره كرد چه سرفصل‌هايي دارد؟

بانكي‌پور: اين كتاب به‌طور كلي در 14فصل نوشته شده و مسائل آن مربوط مي‌شود به روابط دختر و پسر، تفاوت‌هاي زن و مرد، اشتغال زنان وحضور اجتماعي زنان. حتي احكام را ما در اين كتاب درنظر گرفتيم. از ديگر سرفصل‌ها مي‌شود به تفاوت نگاه اسلام و غرب به زن و يا مسائل فمينيستي اشاره كرد كه هر يك از آنها در شخصيت‌هاي داستان متبلور شده است و بعد به آنها پاسخ داده مي‌شود.

دانشگر: در ادامه حرف‌هاي آقاي بانكي‌پور اين را هم بگويم كه در كل، نظر كتاب در باب عفاف، نگاه فاطمه هست كه متفاوت از نگاه سميه است كه سختگيرانه به موضوع نگاه مي‌كند. يكي از مشكلاتي كه ما در حوزه حجاب و عفاف داريم، بيشتر از اينكه بحث پوشش باشد، بحث گرايش است. بيشتر از اينكه بخواهيم فكر را اصلاح كنيم، متأسفانه دنبال اصلاح رفتار بوده‌ايم. غالبا پيش‌فرض‌هايي مطرح شده كه باعث مي‌شود دختران ما احساس جدايي كنند و نگاه جبهه‌گيرانه داشته باشند و به همين دليل، اصل حرف را نشنوند. مواجهه‌اي كه فاطمه با سميه در ابتداي سفر پيدا مي‌كند، باعث مي‌شود اين جبهه‌گيري شكسته شود و آن بچه‌ها تبديل به يك گروه همدل شوند. تا همدلي ايجاد نشود، هم‌زباني ايجاد نخواهد شد و تا هم‌زباني ايجاد نشود، نمي‌توانيم فكر را منتقل كنيم. بعد هم اينكه ما تلاش كرديم همه نگاه‌ها را در كتاب داشته باشيم و حق كسي در اين بين ضايع نشود يا به تعبير ديگر دنبال اين بوديم كه صداي همه فكرها را در اين كتاب داشته باشيم، بعد با استفاده از منابعي كه در قرآن و روايات داريم با زبان ساده به آنها پاسخ دهيم.

  • تقريظ رهبر معظم انقلاب بر كتاب دختران آفتاب به تازگي رونمايي شد. فكر مي‌كرديد مقام معظم رهبري چنين عنايتي به كتاب داشته باشند؟

بانكي‌پور: نه به اين شكل؛ ولي از اول كه كتاب را مي‌نوشتيم به اين توجه داشتيم كه بالاخره خود رهبر معظم انقلاب اين كتاب را مي‌خوانند و كاملا با همين ديد كلمات را براي نگارش كتاب انتخاب مي‌كرديم. به هر حال كتاب ما به‌صورت داستان بايد نوشته مي‌شد و ما حتي در خيلي جاها از كليدواژه‌هايي استفاده كرديم كه اصطلاحا بچه هيئتي‌ها آن را به‌كار مي‌برند ولي باز حواسمان بود كه از حد اعتدال كلمات خارج نشود. هميشه هم با اين استدلال به دوستان مي‌گفتم كه بايد مراقب باشيم كاري نكنيم كه اگر رهبرمعظم انقلاب اين كتاب را خواندند خجالت زده بشويم؛ چرا كه به‌هر‌حال ايشان كتابخوان‌ حرفه‌اي هستند و از نظر ادبي كاملا تسلط دارند، مخصوصا در حوزه داستان. حتي ما در بعضي جاهاي كتاب حرف‌هايي كه دلمان مي‌خواست به ايشان بزنيم را آورديم؛ چرا كه مطمئن بوديم ايشان كتاب را مي‌خوانند و همينطور هم شد و توانستيم حرف‌هايمان را بزنيم. ولي اينكه حضرت آقا اينطور تقريظ بنويسند و بعد هم كتاب ما را اينچنين تأييد بكنند اصلا فكر نمي‌كرديم. به هر حال شما در تقريظ ايشان مي‌بينيد كه ايشان نوشته‌اند: «در ميان كتاب‌هاي داستاني كه هدفش طرح مسائل فكري است، اين بهترين كتاب از نويسنده‌اي ايراني است»؛ همين نوشته واقعا خستگي را از تن همه ما درآورد و انگيزه داد تا ان‌شاءالله در آينده مطالبمان را با‌دقت و حساسيت بيشتري بنويسيم كه هم جامعيت بيشتري داشته باشد و هم مورد تأييد مردم و مقام‌معظم‌رهبري قرار بگيرد.

  • دختران آفتاب؛ بازسازي هويت اصيل زن

18مهر‌ماه بود كه اميرخوراكيان، معاون هماهنگي و رئيس حوزه رياست موسسه پژوهشي انقلاب اسلامي از رونمايي تقريظ رهبر معظم انقلاب بر كتاب «دختران آفتاب» خبر داد. 3 روز بعد هم اين مراسم با عنوان «پاسداشت ادبيات و هنر انقلاب» برگزار شد كه در آن علاوه بر نويسندگان كتاب، غلامعلي حداد عادل رئيس فرهنگستان زبان و ادب فارسي و مهدي فضائلي مديرعامل مؤسسه سروش، اميرخوراكيان رئيس حوزه رياست مؤسسه انقلاب اسلامي، عليرضا مختارپور دبيركل نهاد كتابخانه‌هاي عمومي و حميدرضا مقدم‌فر مشاور فرهنگي فرمانده سپاه پاسداران حضور داشتند كه در اين مراسم خوراكيان به‌عنوان يكي از سخنرانان اينطور گفت: «يكي از مهم‌ترين پيام‌هايي كه در رفتار مقام معظم رهبري در خواندن كتاب و نوشتن تقريظ بر آنها و حمايت كردن اين آثار مي‌توانيم نتيجه بگيريم كه در جامعه و در عرصه فرهنگ، به‌خوبي مقام معظم رهبري نتوانستيم روي آنها كار كنيم و قطعا چنين نظام منسجمي در جامعه وجود ندارد كه كتابي را برگزينند، آن را تشويق كنند و از آن حمايت كنند». غلامعلي حدادعادل هم در اين مراسم تاكيد كرد كه «مقام معظم رهبري اگر بر كتاب دختران آفتاب تقريظ نوشته‌اند به‌دليل توجه خاص ايشان به مسائل زنان است. بايد به زنان جامعه اعلام كنيم كه غرض ما از تعريف نقش زن به هيچ‌وجه نگاه بازگشت به گذشته نيست. ما منتقد الگوي غربي هستيم؛ چرا كه معتقديم كاري كه غرب و سرمايه‌داري با زن كرد مشابه همان كاري است كه ماركسيست و كمونيسم با كارگران مظلوم و ستمديده كرد». علاوه بر اين همايش، عليرضا مختارپور، رئيس نهاد كتابخانه‌هاي عمومي كشور در يادداشتي پيرامون تقريظ مقام معظم رهبري بر كتاب دختران آفتاب نوشت: «ايشان هم به زمان مطالعه اين كتاب اشاره‌ كرده‌اند كه چند سالي پس از انتشار آن صورت گرفته و هم به تقارن زمان مطالعه با ايام شهادت حضرت فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌عليها). اين اشاره به‌نحو دقيقي مشخص مي‌كند كه در زمان مطالعه اين كتاب، تمامي آنچه در توصيه به جامعه متعهد مخصوصاً دختران و زنان نسبت به الگوگيري از حيات طيبه حضرت زهرا(سلام‌الله‌عليها) دانسته‌اند نيز مدنظر بوده و هم‌جهتي محتواي اين كتاب با آن الگوي كامله در تقدير بوده است».

  • يك روايت معتبر از آنچه مي‌بينيم

«دختران آفتاب» داستان نيست، مقاله هم نيست، روايت است؛ روايت جوان‌هايي كه هر روز مي‌بينيم‌شان و با آنها نشست‌وبرخاست داريم. حكايت جوان‌هايي كه سرشار از شورند و شوق و شعور؛ جوان‌هايي كه اگرچه رقيبند، رفيق هم هستند و هيچ‌وقت عرصه رقابت، هماورد عرصه رفاقتشان نيست؛ جوان‌هايي كه دغدغه‌شان رسيدن است، اگرچه سرگشته راهند، اما نه هنوز گمگشته نان و نام؛ جوان‌هايي كه ذهن پرسشگرشان دنبال جواب سؤال است، اما نگاهشان بيشتر دنبال دستي كه در دست‌هايشان گره شود و دل و ذهنشان را با خود ببرد؛ جوان‌هايي كه به شرط رفاقت، همسفره سؤال‌هايشان خواهي بود و همسفر ذهن پرسشگرشان.
«دختران آفتاب» حكايت چندروزه اين همسفري است. همسفران «دختران آفتاب» شبيه هم نيستند و قرار هم نبوده و نيست كه باشند، براي اينكه شخصيت‌هايي واقعي‌اند و نه كاراكترهايي داستاني. «دختران آفتاب» مثل هم فكر نمي‌كنند و قرار هم نبوده و نيست كه مثل هم فكر كنند، براي اينكه شخصيت‌هايي واقعي‌اند و نه كاراكترهايي داستاني. همسفران «دختران آفتاب» متنوعند و متكثر، براي اينكه واقعي‌اند، همانقدر كه جامعه‌ واقعي است. سؤال‌هايشان از يك جنس نيست، براي اينكه واقعي است. حتي اگر هم از يك جنس باشد، جواب‌هايش يكسان نيست، براي اينكه «دختران آفتاب» يكسان نيستند. در «دختران آفتاب» راحله و سميه و ثريا همانقدر واقعي‌اند كه مريم و عاطفه و فهيمه و همانقدر كه فاطمه. تمام تلاش «دختران آفتاب» اين بوده است كه آنها را همانگونه ببيند و نشان دهد كه هستند.
«دختران آفتاب» داستان نيست، مقاله هم نيست، سفرنامه همسفراني است كه سفرشان را از يك نقطه آغاز نكرده‌اند ولي در يك نقطه به پايان مي‌رسانند. تمام تلاش «دختران آفتاب» اين بوده است كه از رازورمز اين به يك نقطه رسيدن، پرده بردارد و خواننده خود را اگر بتواند، به همان نقطه برساند. «دختران آفتاب» اگرچه همه دخترند ولي مخاطبشان فقط دختران نيستند؛ چراكه زبانشان دخترانه نيست، خواهرانه است. موضوع بحث «دختران آفتاب» اگرچه زن و مقام زن است، اما مخاطبش فقط زنان نيستند؛ چراكه دل «دختران آفتاب» در گرو مهر مادر است.
يادداشت محمدرضا رضايتمند نويسنده كتاب در سايت khamenei.ir

کد خبر 312204

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha