چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۷:۴۵
۰ نفر

مرجان همایونی: صدای خنده لحظه‌ای قطع نمی‌شود. با آنکه پسرها به سر و کله هم می‌زنند اما از کارهایشان نیز غافل نیستند و با دقت آن را انجام می‌دهند.

محرابی برای قلب‌های کوچک

درنهايت احترام باهم شوخي مي‌كنند و هر كدام سعي دارند وظيفه‌اي كه به‌عهده‌شان گذاشته شده را به نحو احسن انجام دهند. ناگهان آن همه هياهويي كه تا چند ثانيه قبل برپا بود، به سكوت تبديل مي‌شود. يكي از آنها كه عبايي بر دوش دارد روي منبر مي‌نشيند و شروع به صحبت مي‌كند. با آنكه سن و سالي ندارد و از سيمايش مي‌شود خواند كه هنوز به سن 18سالگي نرسيده است اما رسا، شيوا و با اعتماد به نفسي خاص شروع به صحبت مي‌كند. اگر غريبه باشي و نداني كه اوضاع از چه قرار است، از ديدن آن همه نوجوان در مسجدي كه خبري از بزرگسالان در آن نيست، تعجب مي‌كني. اين تعجب وقتي دوچندان مي‌شود كه پسر جوان در محراب نماز مي‌ايستد و سايرين به او اقتدا مي‌كنند.

اين مسجد با تمام مساجد ديگر تفاوت دارد و نكته ويژه آن شرايط سني نمازگزاران و مسئولان آن است. افرادي كه بالاي 18سال سن دارند، در اين مسجد كاري ندارند و تمام كارهاي آن توسط نوجوانان انجام مي‌شود. پا به درون مسجد حضرت‌سلمان كه مي‌گذاري انگار پا گذاشته‌اي در شهر نوجوانان كه اندازه‌اش به اندازه يك مسجد است؛ مسجدي كه قبلا كانون پرورش فكري بود و با ايده‌اي به مسجد نوجوانان تبديل شد. در اين مسجد از غرها و نهيب‌زدن‌هاي بزرگسالان خبري نيست؛ همان اخم و تخم‌هايي كه گاهي ميانسال‌ها با ديدن شيطنت‌هاي كودكانه نمازگزاران نوجوان به چهره مي‌آورند. در راه، دلهره و اضطرابي براي ايستادن در كنار افراد ميانسال در صف نماز نيست و مي‌داني كه افرادي كه كنارت ايستاده‌اند از هم سن و سالانت هستند و به‌زودي به جمع آنها خواهي پيوست. اما مبتكر و مغز متفكر و مؤسس اين مسجد در نوع خود منحصر‌به‌فرد و قانونمند، طلبه 36ساله‌اي به نام حاج‌آقا محمد محبت‌شريفي است؛ مردي كه 19سال در حوزه علميه كار كرده و تجربيات زيادي در كارهاي فرهنگي دارد. اصلا همين تجربياتش در كارهاي فرهنگي بوده كه باعث شده اين فكر به ذهن طلبه جوان خطور كند.

  • ويژگي‌هاي مسجد نوجوانان به چه صورت است؟

در اين مسجد افراد بالاي 16سال عضو نيستند، گروه سني اعضاي اين گروه از 9سال تا 16سال است. تمامي كارهاي مسجد را نوجوانان انجام مي‌دهند. هيأت امنايي شامل 7نفر داريم كه اعضاي آن نوجوانان آموزش‌ديده هستند. سعي كرديم طوري رفتار كنيم كه نوجوانان از همان ابتدا، كارگروهي را تجربه كنند، به همين دليل است كه همه كارها توسط نوجوانان در اين مسجد انجام مي‌شود؛ از چاي دادن و جفت‌كردن كفش‌ها گرفته تا برگزاري نماز جماعت.

  • در اين مسجد به غيراز فريضه‌هاي ديني كارهاي ديگري هم انجام مي‌شود؟

در اين مسجد كلاس‌هاي ورزشي شامل فوتبال، كشتي و... برگزار مي‌شود. نمازگزاران حتما بايد در مسجد مطالعه داشته باشند و حضور در اين محل به‌معناي فرار از درس براي آنها نبايد باشد. جلسات قرآني و فعاليت‌هاي فرهنگي را نيز نبايد ناديده گرفت. اتاق فكرهايي هم داريم كه زيرنظر 7نوجوان اين مسجد برگزار مي‌شود.

  • اين 7نوجوان ويژگي خاصي دارند يا به‌صورت اتفاقي اتاق فكر را هدايت مي‌كنند؟

اين 7نفر آموزش‌هاي ويژه و تخصصي ديده‌اند. بعد از ديدن اين آموزش‌ها و تأييد آنها، مسئوليت به آنها واگذار شد. حتي امام جماعت اين مسجد نيز نوجواني 16ساله است. آنها آموزش‌هايي درخصوص تهديدها، آسيب‌هاي اجتماعي، فرصت‌ها، كارهايي كه بايد در مسجد انجام شود و اقدامات فردي مي‌بينند.

  • برنامه جديدتان براي مسجد نوجوانان چيست؟

مي‌خواهم نمايش‌هاي خياباني بگذارم. تصميم دارم در خيابان‌هاي شهر موكت پهن كنم و به همراه نوجوانان مسجد در 2 گروه حدودا 60نفري برنامه اجرا كنيم؛ نمايش‌هايي درست مثل پرده‌خواني و شبيه‌خواني كه در آنها در رابطه با سبك زندگي، حجاب، رعايت اصول اخلاقي و ديني صحبت مي‌شود. پذيرش اين موارد از دهان يك بچه كوچك به‌مراتب خيلي بيشتر از افراد ميانسال است.

  • چرا بزرگسالان به اين مسجد نمي‌آيند؟

اين مسجد براي نوجوانان است و همه كارهاي اين مسجد توسط آنها انجام مي‌شود. درنتيجه نيازي نيست كه افراد بزرگسال به اين مسجد بيايند. تمامي مساجد براي بزرگسالان است و مي‌توانند از آنها استفاده كنند.

  • حاج‌آقا! شما امام جماعت مسجد جامع شهرك شهيد رجايي مشهد بوديد. چه شد كه به فكر تاسيس مسجدي براي نوجوان‌ها افتاديد؟

از سال 73 در كارهاي فرهنگي بودم و از نزديك با برخورد بزرگسالان با كودكان و نوجوانان آشنا بوده‌ام. كودكان و نوجوانان پر از انرژي و جنب و جوش هستند و اين پتانسيل هميشه با آنهاست؛ حتي زماني كه وارد مساجد مي‌شوند دست از شيطنتشان برنمي‌دارند. بالطبع اين مسئله امري است بديهي و اگر آنها عاري از شيطنت باشند، بايد شك كرد كه مشكلاتي دارند. آنها گاهي اوقات روي محراب و منبر مي‌روند و يا قرآن برمي‌دارند و قرآن از دستشان مي‌افتد، البته تمامي اين كارها سهوي است و اقتضاي سنشان است و چه بسا تمامي ما در كودكي چنين رفتارهايي داشته‌ايم. اما بزرگ‌ترها مخصوصا افراد كهنسال روي اين موارد تعصب خاصي دارند و با آنها برخورد مي‌كنند. بعضي از آنها شيطنت‌هاي خردسالان و نوجوانان را رفتارهاي غيرقابل بخششي مي‌دانند و با آنها برخورد مي‌كنند. همين رفتارها، به دور از هر نيت بدي، باعث مي‌شود كه بچه‌هاي ما از مسجد گريزان باشند. زماني كه به مسجد مي‌آمدم و اين رفتارها را مي‌ديدم و بعد از آن واكنش كودكان و نوجوانان را حس مي‌كردم كه نتيجه‌اش چيزي جز مسجدگريزي نبود، دلم به درد مي‌آمد. خردسالان و نوجوانان پايه و اساس هر مملكتي را تشكيل مي‌دهند و مسجدگريزي آنها باعث فاصله گرفتنشان از دين و اسلام مي‌شود.

  • و شما به فكر راه‌حل افتاديد؟

دقيقا! اما كار با اين قشر كمي متفاوت بوده، من بايد راهكاري پيش مي‌گرفتم كه نوجوانان جذب آنجا شوند؛ يعني علاوه بر اينكه حواسم بود كه آنها مسجدگريز نشوند، رفتاري بايد صورت مي‌گرفت كه آنها را شيفته كند. من امام جماعتي مسجد جامع شهرك شهيد رجايي را به‌عهده دارم؛ منطقه‌اي نسبتا محروم كه حدود 10تا 15درصد از خانواده‌هاي ساكن در آن بدسرپرست و بي‌سرپرست هستند. بي‌شك، بودن در چنين خانواده‌هايي، بر رفتار آينده آنها تأثير مي‌گذارد و ممكن است كه آنها به راه غلط بروند، درصورتي كه حضور در مسجد و ارتباط با خدا، باعث مي‌شود كه آنها در مسير راست قرار بگيرند و از لغزش بازداشته شوند.

  • شما براي جذب آنها چه ترفندي به‌كار برديد؟

تصميم گرفتم براي آنها هديه درنظر بگيرم؛ شرط گرفتن هديه، شركت در نماز جماعت به‌صورت مداوم بود. به اين معني كه اگر نوجواني مي‌خواست جايزه بگيرد بايد به‌طور مداوم حدود 2‌ماه در نماز جماعت شركت كند. هر روز برگه‌هاي مهر شده‌اي را به نوجواناني كه در مسجد حضور داشتند، مي‌دادم. اين برگه‌ها در حقيقت كوپن دريافت پيراهن بود؛ پيراهن يقه ديپلمات و سفيدرنگي كه با سايز و اندازه نمازگزار جوان دوخته مي‌شد. براي انجام اين كار نيز با يكي از نمازگزاران كه خياط بود، صحبت كردم و او قبول كرد كه براي نوجوانان پيراهن‌هاي مورد نظرم را بدوزد و از آنجا كه مرد خياط از نيت خير ما با خبر بود، او هم در اين كار خير با ما شريك شد و براي دوخت لباس‌ها هزينه به‌مراتب كمتري دريافت كرد. به اين‌ترتيب پيراهن‌هاي سفيد يقه ديپلماتي به مبلغ 12هزار تومان به‌عنوان هديه براي آنها تهيه كردم و به نمازگزاران هديه دادم. وقتي نمازگزار نوجواني مورد تأييد ما قرار مي‌گرفت و به خياط معرفي مي‌شد، اندازه‌ها گرفته و لباس براي او دوخته مي‌شد. حالا نوبت به اهداي جايزه بود كه اين كار نيز مراسم خاصي داشت. بين دو نماز نام نوجوانان را از بلندگو صدا مي‌زدم و به آنها در مقابل چشم ديگران كادو مي‌دادم. البته به غيراز شركت در نماز، هداياي ديگري نيز به آنها داده مي‌شد. درصورتي كه آنها سوره واقعه يا سوره‌هاي ديگري حفظ مي‌كردند، به آنها هديه داده مي‌شد.

  • تأثيرات اين كار به چه صورت بود؟

بازخورد خيلي بالايي داشت. نمازگزاران نوجوان دوستانشان را دعوت مي‌كردند و در مدت كوتاهي تعداد آنها به طرزي باور‌نكردني زياد شد. آوازه اين مسجد در مدتي كوتاه سراسر مشهد و شهرستان‌هاي اطرافش را در‌بر‌گرفت. از طرفي نمازگزاران نوجوان بعد از گرفتن هديه با حقيقتي شيرين مواجه مي‌شدند؛ حضور هر روزه‌شان در مسجد باعث شده بود تا آنها با مسجد اخت بشوند و بعد از مدتي ديگر به‌خاطر دل خودشان به آنجا بيايند نه به‌خاطر هديه و كادو. حس معنوي‌اي كه آنها در مسجد به‌دست مي‌آوردند در هيچ جاي ديگر به‌دست نمي‌آوردند. وقتي اشتياق آنها را ديدم، بعد از مدتي به آنها مسئوليت دادم و كارهاي مسجد بزرگسالان را انجام مي‌دادند؛ از پذيرايي و كفشداري گرفته تا افطاري دادن به بزرگسالان. اما اين تمام ماجرا نبود و من تصميم گرفتم مسجدي مستقل براي آنها تاسيس كنم؛ مسجدي كه براي خود نوجوانان باشد و به‌راحتي و هر زماني كه بخواهند در آن حضور پيدا كنند. نوجوانان در قبال كار كوچكي كه ما انجام مي‌داديم، كارهاي بزرگي انجام مي‌دادند و بايد به‌نحو احسن از آنها قدرداني مي‌شد.

  • چطور اين ايده به ذهن شما رسيد؟

از دوران نوجواني‌ام در كار قرآن بودم و مسئول هيئت نيز بودم، همين مسائل باعث شد تا از نزديك با مشكلات جوانان آشنا شوم؛ مشكلاتي كه خودم نيز در دوران نوجواني‌ام با آنها روبه‌رو بودم. هميشه دلم مي‌خواست كاري انجام دهم تا علاقه نوجوانان را به مسجد بيشتر كنم. از ديدگاه من مسجد بايد محلي باشند كه افراد را به اغنا و ارضا و تخليه برسانند، درحالي‌كه ديوارهاي مساجد ما خالي است و چيزي براي جذب ندارد. در اين دوره و زمانه بعضي از مساجد كاربري اصلي‌شان را از دست داده‌اند، به همين دليل اين فكر سال‌هاي سال بود كه همراهم بود و به‌دنبال فرصت براي اجراي آن بودم اما از نظر مسائل مالي كمي با مشكل مواجه بودم و نمي‌توانستم ايده‌هايم را به تحقق برسانم. وقتي ديدم زمينه‌هاي اين كار فراهم شده است، تصميم گرفتم ايده‌ام را اجرا كنم. همين جا از جامعه روحانيت يك درخواست دارم، از مسجدي‌ها بخواهند كه با نوجوانان برخورد درست و بهتري داشته باشند. اختيار بعضي كارهاي مساجد را به‌دست نوجوانان بدهند و مطمئن باشند كه آنها مي‌توانند مسئوليت‌هايشان را به نحو احسن انجام دهند.

  • اما براي اجراي اين برنامه، شما نياز به پول و محل داشتيد.

ايده مسجد ويژه نوجوانان فوق‌العاده بود. با كمي فكر هر دومشكل‌مان تقريبا حل شد. طبقه زيرين مسجد جامع، كانون حضرت سلمان بود كه از نظر من بهترين محل براي مسجد نوجوانان به‌نظر مي‌رسيد. با اين فكر به سراغ زيرزمين رفتيم و كاربري آن را به‌طور كامل تغيير داديم. هزينه اين تغييرات بيش از 5ميليون تومان بود، اما نتيجه‌اي عالي به‌دست آورديم. حالا مسجدي داشتيم با كتابخانه، آبدارخانه، زميني براي ورزش و فضايي كه نوجوانان به راحتي مي‌توانستند در آن رفت‌وآمد كنند و شيطنت‌هاي آنها براي اشخاص ديگر آزار‌دهنده نبود.

  • حاج‌آقا شريفي! هزينه تعميرات يا به قول شما تغييرات كاربري براي اين مسجد و هدايايي كه براي نوجوانان درنظر گرفته مي‌شد را چطور پرداخت كرديد؟

بيشتر هزينه‌ها را خودم پرداخت كردم و بعد از مدتي، زماني كه اهالي محل از اين ماجرا با خبر شدند آنها نيز در اين كار خير شريك شدند. خوشبختانه در اين طرح با مشكل مالي مواجه نشديم اما براي تدوام كار نياز به كمك مالي هستيم.

  • گفتيد يكي از سوره‌هايي كه نوجوانان را به حفظ آن تشويق مي‌كرديد، سوره واقعه بود. چرا بين 114سوره قرآن شما تأكيد بر اين سوره داشتيد؟

سوره واقعه، سوره بي‌نيازي است. سوره‌اي كه سفارش شديد شده تا به زن و فرزندان ياد دهيم سوره واقعه است. به همين دليل من تأكيد زيادي بر يادگيري اين سوره دارم، البته سوره‌هاي ديگري هم بچه‌ها حفظ مي‌كردند. بعد از حفظ اين سوره‌ها آنها را به منبر مي‌آوردم و مي‌خواستم اين سوره‌ها را پاي بلندگو براي دوستانشان بخوانند. بعد از مدتي بين 2‌نماز، آنها به منبر مي‌رفتند و چون اوايل خجالت مي‌كشيدند، سعي مي‌كردم 3 يا 4 نفر پاي منبر بروند. اما بعد از مدتي كه آنها تسلط پيدا مي‌كردند، به تنهايي پاي منبر مي‌رفتند. به اين شيوه، علاوه بر پيدا كردن اعتماد به نفس و برقراري ارتباط با گروه، به آنها آموزش خطابه منبري مي‌دادم. اين كار يك فايده ديگري هم داشت، شنيدن سخناني در رابطه با دين و ائمه از دهان كودكان پاك، تأثيرات بيشتري بر روح و روان نمازگزاران مي‌گذارد.

  • سخن آخر!

حرف دلم اين است كه صدقه دادن را فراموش نكنيم. صدقه تنها به اين نيست كه مقداري از پولمان را در اختيار نيازمندي قرار دهيم. رفتار انسان صدقه است و روايت داريم حتي اگر كسي آجري را از سر راه بردارد و به كناري بگذارد صدقه داده است. فعاليت‌هاي فرهنگي‌اي كه انجام مي‌دهيم و تربيت درست فرزندانمان كه درحقيقت نسل آينده را بيمه مي‌كند، خود صدقه محسوب مي‌شود. با صدقه‌دادن علاوه بر دوري بلاها، كرامت در زندگي‌مان جاري مي‌شود.

  • خاطره خوش، دل‌ِخوش

روي منبر مي‌نشيند و با دقت به سؤالات نمازگزاران پاسخ مي‌دهد و سعي مي‌كند جواب‌هايش كاملا درست و بي‌نقص باشد. سن و سالي ندارد اما مدتي مي‌شود كه مسئوليت سنگين امام جماعت مسجد حضرت سلمان را به‌عهده گرفته است. حسن اروجي، جوان 18ساله‌اي است كه لقب پرافتخار نخستين امام جماعت جوان مسجد را به همراه دارد. از آنجا كه حسن خاطره خوشي از بارهاي اولي كه به مسجد رفته بود داشت، عاشق مسجد شد و همين عشق و عاشقي پاي او را به منبر و محراب مسجد كشاند.

  • شما چطور با مسجد نوجوانان آشنا شديد؟

من در خانواده‌اي مذهبي به دنيا آمده‌ام و با آنكه فاصله مسجد با خانه‌مان كمتر از 5دقيقه بود اما هيچ وقت به مسجد نمي‌رفتم. 3سال قبل به پيشنهاد يكي از دوستانم به كانون فرهنگي حضرت سلمان رفتيم. كانون كلاس‌هاي قرآن و معارف گذاشته بود و جايزه نفيس و خوبي هم براي نفر اول اين مسابقه درنظر گرفته بود. شركت در مسابقه بهانه‌اي شد كه بيشتر به كانون بيايم و زماني كه جايزه اول را كه دوچرخه بود، بردم، حسي داشتم كه قابل وصف نبود. خوشحالي داشتن دوچرخه و برد در اين مسابقه تجربه خوب و زيبايي از مسجد به من داد. بعضي‌ها وقتي به مسجد مي‌آيند به‌خاطر رفتار بزرگسالان و بداخلاقي‌هاي پيرمردها از آنجا فراري مي‌شوند اما جايزه‌اي كه من گرفتم و برخورد حاج‌آقا شريفي مرا به آمدن به مسجد تشويق كرد.

  • پس در مسجد جامع حضور نداشتيد؟

برعكس، بعد از مدتي جزو يكي از خادمان شدم و كارهاي مسجد بزرگسالان را انجام مي‌دادم. با اين حال پيرمردها حوصله ما جوان‌ها را نداشتند و يك جورهايي با حضور ما در مسجد مشكل داشتند. در همين حين بود كه حاج‌آقا شريفي طرح مسجد نوجوانان را مطرح كرد و همان كانون حضرت‌سلمان كه زيرزمين بود با تلاش او به مسجد تبديل شد و من به‌عنوان امام جماعت مسجد و يكي از اعضاي هيأت امنا انتخاب شدم.

  • با توجه به سنتان، از نظر فقهي مشكلي ندارد كه شما امام‌جماعت باشيد؟

شرايط امام جماعت كه در توضيح‌المسائل آمده بايد بالغ و عاقل و شيعه دوازده امامي و عادل و حلال‌زاده باشد و نماز را به‌طور صحيح بخواند. از لحاظ سني به بلوغ رسيده بودم و از نظر قرائت و آشنايي با نماز و قرآن نيز حاج‌آقا از من تست گرفتند. عدالتم را نيز خود حاج‌آقا تشخيص دادند و باتوجه به اين موارد و قبولي در امتحانات قرائت و اصول فقهي، به‌عنوان امام جماعت انتخاب شدم.

  • در مسجد چه كارهايي انجام مي‌دهيد؟

در مسجد حضرت سلمان كلاس‌هاي مختلف خطاطي، قرآن، ورزش و اردوهاي متنوع و متفاوت و در‌ ماه مبارك رمضان پذيرايي از مهمانان خدا برگزار مي‌شود.

  • ساعت حضور در مسجد نوجوانان با مساجد ديگر فرق دارد؟

ساعت فعاليت مسجد از 9صبح تا 10شب بود اما در ايام‌ماه مبارك به‌دليل گرماي هوا و روزه بودن اعضاي مسجد، اين ساعت به 4بعد‌از‌ظهر تقليل يافت و بعد از آن دوباره به حالت قبل بازگشت.

  • چرا نماز صبح در مسجد برگزار نمي‌شود؟

بسياري از بچه‌هايي كه در اين مسجد حاضر مي‌شوند، از راه‌هاي دور مي‌آيند و مسير طولاني در آن ساعت صبح كمي برايشان خطرناك است، به همين دليل نماز صبح در مسجد برگزار نمي‌شود.

  • مي‌خواهيد اين كار را ادامه دهيد؟

به اين كار خيلي علاقه دارم. از طرفي به رشته‌ام كه الهيات است مربوط مي‌شود و همين مسئله نيز انگيزه را در من بيشتر مي‌كند تا به كارهاي مسجد برسم. دلم مي‌خواهد طلبه حوزه علميه شوم.

کد خبر 305878

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha