شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۶:۱۲
۰ نفر

ولی‌الله شجاع‌پوریان: نظریه‌پردازان و کارشناسان سیاسی از زوایای مختلفی انقلاب اسلامی ایران را تحلیل و تبیین کرده‌اند.

ولی‌الله شجاع‌پوریان

اسلام‌گراها، مولفه‌هاي ديني- مذهبي و بي‌توجهي شاه به ارزش‌ها و هنجارهاي جامعه مسلمان ايران را عامل وقوع انقلاب در ايران مي‌دانند؛ به باور ماركسيست‌ها، افزايش فقر و شكاف طبقاتي در جامعه ايران باعث خيزش مردم در سال57 شد؛ برخي ديگر عوامل سياسي و حتي نقش كشورهاي خارجي را در وقوع انقلاب مهم قلمداد مي‌كنند، اما شايد نقش پديده شهر و شهرنشيني در تحليل وقوع انقلاب كمتر مورد كنكاش قرار گرفته است. نمادهاي شهرنشيني به سبك مدرن از زمان رضاخان در ايران ظاهر شدند؛ تلاش رضاخان براي تقليد كوركورانه از آتاتورك و گسترش فرهنگ غربي در كشور با بافت سنتي، ايران را با مفاهيم جديدي مواجه كرد؛ گرچه پيش از آن و در جريان انقلاب مشروطيت نيز آشنايي نسبي ايرانيان با آموزه‌هاي غربي مطالبات و خواسته‌هاي جديدي را در جامعه مطرح كرده بود، اما گسترش فرهنگ شهرنشيني و رشد شهرها و پيامدهاي آن باعث شد به‌تدريج بافت فرهنگي و اجتماعي جوامع شهري در ايران دگرگون شوند. اين سياست در دوران محمدرضا شاه نيز با شدت و حدت بيشتري درپيش گرفته شد، به‌طوري كه نماي شهر تهران در اوايل دهه50 با 2يا 3دهه پيش تفاوت‌هاي ظاهري عميقي داشت. شاه كه به ظن خود مسير توسعه ايران را در پيش گرفته بود هيچ‌گاه گمان نمي‌كرد كه با اتخاذ چنين سياست‌هايي در واقع زمينه را براي دگرگوني‌هاي عميق اجتماعي، فرهنگي و سياسي در كشور فراهم مي‌كند.

گسترش جمعيت شهري مطالباتي را در حوزه بهداشت، آموزش و اشتغال در پي داشت؛ تاسيس و توسعه دانشگاه‌ها در دهه‌هاي 40 و 50 قشر جديدي را در جامعه به وجود آورد كه مي‌توانستند در قالب تشكل‌هاي دانشجويي مطالبات جديدي را در جامعه مطرح كنند؛ سهولت تعامل و ارتباطات اجتماعي و چاپ و انتشار روزنامه‌ها و نشريه‌هاي مختلف يكي ديگر از ملزومات زندگي شهري بود؛ زندگي شهري در دل خود مشكلاتي از قبيل ترافيك، مسكن، گسترش آسيب‌ها و انحرافات اجتماعي و توزيع عادلانه خدمات موردنياز شهروندان را درپي داشت و به مرور زمان مطالبات و خواسته‌هاي جديدي در سطح جامعه شكل گرفت. از سوي ديگر شهرنشيني به نوبه‌خود افزايش سطح رفاه شهروندان را منجر شد و به شكل‌گيري يك طبقه جديد به نام طبقه متوسط شهري انجاميد؛ طبقه‌اي كه از يك سو از آگاهي بيشتري نسبت به مسائل جامعه برخوردار بود و از سوي ديگر به‌دليل آشنايي با مفاهيم جديد، خواهان ايفاي نقش در ساختار نظام سياسي بود.

طبقه متوسط شهري در دهه منتهي به انقلاب به هيچ وجه اختناق و فضاي سياسي مستبدانه محمدرضا‌شاه را برنمي‌تابيد و خواهان ايفاي نقشي مؤثرتر در اداره امور كشور بود، آنها با مفاهيمي همچون پارلمان، قانون، آزادي، حق رأي و دمكراسي آشنا شده بودند و فضاي سرشار از اختناق، حاكميت مطلق و سانسور برايشان تحمل‌پذير نبود؛ توسعه شهرنشيني به‌عنوان يكي از برنامه‌هاي محوري دوران پهلوي اگرچه در مسير توسعه كشور بود ولي نتايج آن به هيچ‌وجه در باور حكومت نمي‌گنجيد. شاه پيچيدگي‌ها و ملزومات شهر و شهرنشيني را درك نكرده بود و گويي شاه اين قانون ساده جامعه‌شناختي را نمي‌دانست كه هرتحول و تغيير خارج از قاعده و سازماني منجر به پيامدهاي ناخواسته بسياري مي‌شود.

امروزه نيز نقش شهرها در تغيير و تحولات سياسي و اجتماعي بر هيچ‌كس پوشيده نيست، طبقه متوسط جديد در شرايط فعلي بسيار گسترده‌تر و قدرتمندتر از دهه‌هاي گذشته است و چنان‌كه مطالبات و نيازهاي آنان مورد توجه حاكمان قرار نگيرد و براي رفع مشكلاتشان چاره‌اي انديشيده نشود، طبقه متوسط شهري قادر خواهد بود به انحا و طرق مختلف، ساختار نظام سياسي و اجتماعي موجود را تهديد كند.

کد خبر 288452

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha