کتاب- سید ابوالحسن مختاباد: گفت وگوی زیر بخشی از گفت و گوی بلندی است که با دکتر موحد درباره کتاب تازه منتشره اش(شرح و ترجمه فصوص الحکم) انجام داده ایم.

31 اردیبهشت هشتاد و چهارمین سال تولد دکتر محمد علی موحد در دانشکده شهید بهشتی و نیز در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی گرامی داشته شد['گزارش همشهری آنلاین از نکوداشت دکتر موحد] و ازاین فرهنگی مرد صافی اعتقاد تجلیلی درخور مقام و شان وی به عمل آمد.

اگرچه نگارنده خود می داند که برای راضی کردن استاد موحد به برگزاری این مراسم ماه و خورشید و فلک و دهها نفر و نهاد دیگر ، از جمله فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بیش از دو سال در کار بودند  تا قانعش سازند که برگزاری این مراسم برای ایشان لازم است و جامعه فرهنگی این مرزو بوم باید بزرگان خود را بیش از این قدر بداند و بر صدر نشاند.

دکتر موحد چهره ای ذو فنون و چند وجهی است. این را از آثار متنوع و چند لایه و چند شاخه اش می توان فهم کرد. مورخی تیز بین و نکته یاب است و این را از کتاب چند جلدی « خواب آشفته نفت» وی می توان دریافت که حاصل سالها زیست در مسائل تاریخی و نفتی و خاطرات خود از پیچیده ترین رخدادها را با اسناد و  مکتوبات  مستند در هم آمیخت و کتابی گرانسنگ انتشار داد که به اعتقاد اهل فن ،توانست تصویری منصفانه از نقش مرحوم مصدق و ماجرای نفت به دست دهد.

 عرفان پژوه و مصصح  و مولوی شناسی قهار است و این را می توان از تصحیح  مقالات شمس ، سفرنامه ابن بطوطه و به تازگی شرح و ترجمه فصوص ابن عربی درک کرد و در نهایت متخصصی چیره دست و آشنا به رموز علمی و عملی حقوق است و این بخش از توانایی های استاد را هم می توان در تالیف کتابهایی چون در هوای حق و عدالت، ملی شدن و غرامت و مبالغه مستعار جست.

گفت وگوی زیر بخشی  از گفت و گوی بلندی است که با دکتر موحد درباره کتاب تازه منتشره اش ،( شرح و ترجمه فصوص الحکم ) انجام داده ایم. کتابی که به اعتقاد برخی از اهل فن آب در خوابگه مورچگان ریخته است. این کتاب با همکاری دکتر صمد موحد از سوی انتشارات کارنامه  به بازار کتاب راه یافته  و در مدت کم انتشارش استقبال اهل مطالعه را در پی داشته است. ضمن آرزوی صحت  تن و روان برای استاد دکتر موحد و تبریک به مناسبت هشتاد وچهارمین سال تولد ایشان ، گفت و گو ی زیر را بخوانید.

  • آقای دکتر موحد!می دانیم که شما به عرفان اسلامی سخت علاقه مندید و برخی از آثار شما ازجمله تصحیحی که از مقالات شمس به دست داده اید و یا سفرنامه ابن بطوطه از جمله آثار ماندگار این حوزه به شمار می رود. می خواستیم از چگونگی پاگرفتن کتاب شرح و ترجمه فصوص بگویید واین که چرا به سراغ کتاب دیگر ابن عربی که فتوحات مکیه است نرفتید؟

دکتر موحد:من در سالهای نه چندان دور، یعنی اوایل انقلاب ، به مناسبت شغلی که داشتم غالبا در سفر بودم.در آن سالها من تازه از تصحیح و نشر مقالات شمس فراغت حاصل کرده بودم و بر اثراشاره های مکرر که شمس درضمن سخنان خود به ابن عربی دارد ، علاقه مند بودم که مرور مجددی بر کارهای او بکنم . بنا براین سراغ فصوص رفتم که بسیاری آن را وصیت نامه فکری و عقیدتی ابن عربی خوانده اند.

  • چگونه به صرافت ترجمه آن افتادید؟


من در جریان سفر ها هر 27 فص آن را به فارسی برگرداندم. این ترجمه البته سردستی  بود وصرفا برای خودم و به قصد یادداشت کردن آنچه درنگاه اول و مشتاقانه به ذهن آدمی می رسد انجام شد و سالیان دراز در انبوه اوراق و یادداشتهای پراکنده من تقریبا گم شده بود و من درگیر اشتغالات ذهنی دیگری بودم و در خاطرم نمی گذشت که آن اوراق پریشان به صورت کتاب دربیاید و در معرض مطالعه عموم قرار گیرد.

  • و چگونه به صرافت انتشار آن افتادید؟

چنانکه در مقدمه کتاب گفته ام  روزی در مجلسی که  دوستم ، محمد زهرایی هم حضور داشت، صحبتی از ابن عربی به میان آمد و من از آن ترک چوش نیم خام خود در ترجمه فصوص یاد کردم و از این جا بود که  زهرایی پی گیر کار شدو با جدیت و اصراری تام و تمام ازمن خواست که یادداشتها را پیدا کنم و به او بدهم که حروفچینی شود و در کامپیوتر ضبط گردد. شما می دانید ومن  که  زهرایی وقتی به چیزی توجه وعلاقه پیدا کرد ،پیله می کند و به آسانی نمی توان از دستش رهایی جست.

 از آن پس بود که هر روز و شب اصرار که چاپ ونشر این کار را در برنامه خود قرار داده است و از من می خواست که آن را به دست بگیرم.

  •  چه شد که برادر گرامی تان، دکتر صمد موحد ، هم درگیر کار شدند؟

همچنانکه گفتم بر اثراصرار و پی گیری های دوستم، زهرایی و تا حدی از سر ناچاری آن اوراق را شروع کردم و د رگام اول واجب دانستم تا مطمئن شوم که درآن ترجمه چیزی از قلم نیفتاده  وعبارات فارسی به مضمون و مفاد متن وهم به لحن و سیاق کلام ابن عربی،وفادار مانده است و در این امر از یاری و پایمردی برادرم، صمد موحد،مدد گرفتم و چون به یمن وحوصله و پیگیری او قرائت و تطبیق ده فص، یعنی یک عشره کامله از متن و ترجمه به پایان رسید، مصلحت  چنان دیدیم که کار را در همین جا متوقف سازیم وبه جای پرداختن به بقیه کتاب، هم خود را به توضیح دشواری ها و گشودن گره‌های کلام شیخ مصروف داریم ؛چون سخن شیخ پیچ درپیچ است و گره درگره و درک مراد و مقصود او به آسانی میسر نمی‌شود.

از برادرم صمد خواستم که برای هر فصی تحلیلی جداگانه بنویسد. خودنیز کوشیده ام تا د راول هر فص درآمدی و درآخر آن توضیحاتی بیفزایم تامقصد و مقصود شیخ در هر باب حتی المقدور به زبانی ساده و قابل فهم خواننده امروزی ارائه شود.

  •  دلیل اتخاذ چنین شیوه ای( تحلیل جدا از سوی برادرتان و نیزاضافه کردن درآمدی د راول هر فص و توضیحات در پایان هر فصل)چه بوده است؟

دکتر موحد:مقصود از تحلیل ها آن بود که ماحصل اندیشه های شیخ را در هر فص بیان کند و نیزدرهر جا که مناسبتی باشد، به ارتباط اندیشه های شیخ با پیشینیان و به ویژه شیخ اشراق اشاره شود و مقصود از درآمد آن بود که خواننده پیش از شروع هرفص بداند که طرح مطلب از چه قرارخواهد بود و بزنگاهای اصلی مورد نظر مصنف کدام است و مقصود از توضیحات تبیین مشکلات و تشریح جمله های معقد و چند پهلو و کمک به خواننده برای فهم برداشتهای  رمز آلود مصنف بود.

  • چرا این کاررا در ده فص از 27 فص انتشار دادید؟

البته زهرایی پی گیر کار است ، ولی من فعلا درگیری های ذهنی دیگری دارم وکارهای نیمه تمام دیگری که دلم می خواهد خود را ازدغدغه آنها برهانم.در کل معتقدم که اصول اندیشه های شیخ تماما د رهمین ده فص بیان شده است. حتی تیتوس بورکهارت که بخش مهمی از فصوص را به فرانسه ترجمه کرده ، برآن است که خلاصه کل کتاب در دوفص اول و دوم(آدم و شیث) آمده است و من هم معتقدم که در فص دهم جمع بندی کامل همه فصوص پیشین را می توان دید.

  • یکی از ایرادات وانتقاداتی که به کتاب فصوص واصولا نوشته های ابن عربی و شیوه ورود او به مطالب و شرح و بسط آنها  وارد می دانند،تکراری است که در مطالب او فراوان دیده می شود، آیا شماهم به چنین چیزی معتقدید؟

-بله من هم معتقدم که ابن عربی از تکرار مطالب ابا ندارد،او یک مطلب را بارها و بارها تکرار می کند اما هربار که برسر آن می رود بیانی نو و طرفه می‌آورد و نکته ای یا پیچشی تازه درسخن او پیدا می شود که مانع ملال خاطر خواننده است و چنانکه در مقدمه کتاب گفته ام  در مجموع  حجم عظیم نوشته هایی که نسبت  آنها به او قطعیت دارد کمتر می توان مچ او را به عنوان تناقض گویی گرفت.

  •  یعنی شما معتقدید که د رنوشته ها و گفته های ابن عربی تناقض وجود ندارد؟

 گفته پیشین من نباید مورد سوء تفاهم قرار گیرد. من معتقدم اگر تناقضی هم د رنوشته های او هست د رذات مطلب و اندیشه است و نه در روایت های مکرر آن. نوشته ابن عربی ، هرچه که هست،در حد خود ازانسجام کافی بهره مند است.توانایی او در کشاندن خواننده به دنبال خود حیرت انگیز است.

خواننده به رغم دشواری‌هایی که در دنبال کردن سخن وی با آن مواجه می گردد به نوعی مجذوب او می شود و قدم به قدم بیشتر شیفته باریک اندیشی ها و خیال پردازی های او می گردد.چه، استفاده ماهرانه شیخ از جابه جا کردن کلمات و بازی با  الفاظ و مفاهیم متشابه و چند پهلو گاهی، خواننده را دچار سرگیجه می کند و به او امان نمی دهد که در جایی متوقف شود و موقعیت خود را دریابد و یا دربرابر آنچه شیخ می گوید موضع بگیرد.

سخن ابن عربی گاهی در اوج شیوایی و روانی است و گاهی چندان پیچیده و لغزگونه است که جز با توسل به رمز گشایی های شارحان چیزی از آن نمی توان حاصل کردوچه بسا که رمزگشایی های شارحان نیز راهی به دهی نمی برد و خواننده بیچاره را در وادی حدس و گمان رها می سازد.

  • برخی معتقدند که نثر ابن عربی نیز مغلق و دیریاب و دیرفهم است و هر ذهنی رایارای درک آن نیست؟


آری . سخن ابن عربی دیریاب است یعنی نوشته او محتاج تامل و دقت و باریک بینی فراوان است ،اما این به آن معنا نیست که او را مغلق نویس بدانیم. نوشته های مغلق نمونه اش در ادبیات فارسی از تاریخ معجم و دره نادری می توان یاد کرد، اما ابن عربی از این نوع مغلق نویسی مبراست.

در نوشته های ابن عربی کمتر نشانی از الفاظ وحشی و غریب و مفردات نامانوس می توان یافت که برای پیدا کردن معنی آن به کتاب لغت نیاز افتد. او، البته سخت شیفته سجع و جناس است ومی کوشد تا مطالب خود را به زبانی هرچند موزون تر و آهنگین تر بیان کند و جا به جاسخن خود را با آوردن شعرهایی که عمدتا خود سروده است،آراسته تر و جذاب تر می گردند.

 من معتقدم ابن عربی نویسنده ای چیره دست است که اگر بخواهد ساده و سره بنویسد، میتواند و اگر بخواهد سخن را بپیچاند و پوشیده بگویدنیز قدرت و تسلط عجیبی در این باب از خود بروز می دهد و مایه تاسف است که طبعش بیشتر به این نوع دوم ،یعنی پیچیده گویی رو رمزگرایی،تمایل دارد و کمتر به ساده نویسی سر فرود می آورد.پس مشکل نوشته های ابن عربی از ناتوانی نویسنده در بیان اندیشه نیست ، بلکه  از تعمدمصرانه اوست که کمتر حاضر می شود نقاب غموض و ابهام را از چهره دور سازد و به  مواجهه روراست با مخاطب خود رضا دهد.

  •  ... و سخن آخر؟

من معتقدم از ابن عربی و آثارش نکته ها می توان آموخت و از منظری زیباشناختی در پیچ وخم تخیلات حیرت انگیز اش به تماشا نشست و در هر حال باید ژرف بینی ها و غنای فکری او را حرمت نهاد وشجاعت علمی او را ستود.فصوص ابن عربی طرحی مبتکرانه و منسجم  واثری درخشان در تبیین وحدت وجود از نگاه یک عارف مسلمان با جامعیتی بی نظیر و شخصیتی استثنایی است و ما باید از این خرمن خوشه ها برچینیم.

کد خبر 22956

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز