مهدی قنبر: رادیو و برنامه‌های آن‌ برای شنوندگان و مخاطبان در سن و سال‌های مختلف یادآور خاطرات بسیاری از گذشته‌های دور و نزدیک است.

رادیو

بی‌گمان علت این خاطره‌انگیز‌بودن را باید در صداقت و قدرت تصورگری و خیال‌انگیز‌بودن آن برای شنوندگانش جست‌وجو کرد. میل به تصویرسازی و خلق فضاهای خیال‌انگیز بخشی از ماهیت و کارکرد رادیو است. رادیو دو سال پس از راه‌انداری نخستین آنتن فرستنده و برنامه‌های رادیویی، به اجرای نخستین نمایش‌ها در رادیو و قصه‌گویی روی آورد. این روندی بود که در کشور‌های دیگر دنیا نیز رخ داده بود. به‌عنوان مثال در سال1921 ایستگاه‌های رادیویی متفاوتی، به‌ویژه ایستگاه رادیویی kDKA و ایستگاه تازه‌تاسیس شده WLW روی ایده نمایش رادیویی کار می‌کردند. در تابستان1922 نیز ایستگاه رادیویی WGY اقدام به اجرای برخی از نمایش‌های معروف آن زمان کرد. رادیو در ایران نیز کم‌وبیش همین روال را در تولید نمایش‌های رادیویی‌اش طی کرد زیرا رادیو در ایران در روزهای آغازینش عموما برنامه‌های مختلفی چون اخبار، موسیقی و گفتارهایی پیرامون مسائل بهداشتی، ورزشی، فرهنگ و خانه‌داری را پخش می‌کرد.

گذری بر تاریخ نمایش در رادیو

رادیوی ایران در ابتدای تاسیس تنها پنج‌ساعت برنامه پخش می‌کرد؛ البته این زمان به مرور افزایش یافت. دو سال بعد از افتتاح رادیو در خرداد۱۳۲۱، آیتمی به نام نمایش به فهرست برنامه‌ها اضافه شد. تا سال‌ها، برنامه‌های رادیو (از جمله نمایش) به‌صورت زنده از فرستنده بی‌سیم زندان قصر پخش می‌شد. نمایش در آن دوران بیشتر به تک‌گویی به وسیله بازیگران تئاتر اختصاص داشت؛ به این معنا که بازیگر، متن نمایش را با تیپ گرفتن به جای شخصیت‌های نمایش به‌تنهایی اجرا می‌کرد و از افکت یا موسیقی‌های نمایشی خبری نبود، در ضمن نمایش‌هایی که در تئاتر تهران و به وسیله سیدعلی خان‌نصر و بازیگران نامدار تئاتر تهران به روی صحنه می‌رفت تقریبا به همان صورت تئاتری و نه رادیویی به‌صورت زنده در رادیو اجرا می‌شد. از بازیگران آن دوره می‌توان از این هنرمندان نام برد: نصرت‌الله محتشم، صادق بهرامی، ملکه حکمت‌شعار، عصمت صفوی، ایران دفتری، هوشنگ سارنگ، عطاء‌الله زاهد، نیکتاج صبری و بعدها ژاله علو، توران مهرزاد، اکبر مشکین، احمد قدکچیان، مرتضی احمدی و... .

در دهه30 و با آمدن نوار ضبط‌صوت به رادیو و ضبط برنامه‌ها، نمایش هم ابتدا ضبط و سپس از رادیو پخش می‌شد. در این دوره افکت و موسیقی‌های مناسب با متن وارد اجرای نمایش‌ها شد. در این دوره عزیزالله حاتمی، به‌عنوان نویسنده و مترجم، به عرصه نمایش رادیویی وارد شد و به همراه پاشا سمیعی که تهیه‌کنندگی نمایش‌ها را به‌عهده داشت به ضبط نمایش‌های سریالی می‌پرداخت. نخستین نمایش سریالی در اوایل سال۱۳۳۷ با نام «دختر آفتاب» یا شاید «عشق و جنگ» با کارگردانی صادق بهرامی و نویسندگی، عزیزالله حاتمی و تهیه‌کنندگی پاشا سمیعی ضبط‌شده که در ساعت۲۲ از رادیو ایران پخش شد. با پخش این نمایش، سالیان سال این ساعت پخش به نمایش‌های رایویی اختصاص یافت.

ما و نمایش‌های خاطره‌‌انگیز رادیو

نمایش‌های رادیویی همواره برای تمام مردم و برای نسل‌های مختلف طی 70سال گذشته خاطره‌انگیز بوده‌اند. بسیاری از مردم خاطرات فراوانی، از قصه‌های جانی‌دالر تا نمایش‌های قصه شب و قصه‌های ظهرجمعه دارند چرا که کارکرد رادیو و اساسا نمایش رادیویی خاطره‌سازی‌ است؛ روایت‌هایی که تصویر‌سازی‌ ذهنی را برای مخاطب به همراه دارند. در ایامی نه‌چندان دور، زمانی که برنامه‌های تلویزیون به اتمام می‌رسید و شب هنوز باقی بود تنها مونس شب‌بیداران، رادیو و قصه ‌شب رادیو بود. در آن دوران، زمانی که موسیقی قصه‌شب «ریمیسکی کورساکوف» در آرامش شب طنین‌انداز می‌شد همه می‌دانستیم که ساعت22 است و اکنون زمان شنیدن قصه‌شب رادیو فرا رسیده. تابستان‌ها نمایش رادیو را بر پشت بام‌های منازلمان و در پشه‌بند‌ها و همراه شمارش ستاره‌ها می‌شنیدیم. در زمستان‌ها نیز آرمیده پای کرسی و چراغ‌های گردسوز و بخاری علاءالدین به استقبال این برنامه رادیویی می‌رفتیم... ؛ چنین روال زنده و خاطره‌انگیزی را در کمتر برنامه‌ای می‌توان سراغ گرفت.

جانی‌دالر یکی از معروف‌ترین نمایش‌های رادیویی است که قدیمی‌تر‌ها همواره از آن به‌عنوان خاطره دوری از رادیو یاد می‌کنند. جانی‌دالر با هنرمندی حمید عاملی و حیدر صارمی اجرا می‌شد. این نمایش به‌جز داستان معمایی جنایی و بازی‌هایش به‌دلیل داشتن تیتراژ آغازین و پایانی و موسیقی متن آن نیز برای مخاطبین جذابیت داشت. در ابتدای تیتراژ، صدای پای کسی شنیده می‌شود که در حال دویدن است. پس از مدتی صدای شلیک چند تیر به گوش می‌رسد، صدای ناله مردی که به‌نظر می‌رسد تیرخورده به گوش می‌رسد. این فضا حس پر رمزو راز، غریب و وهم‌آلودی را به مخاطب القا می‌کند. پس از چند لحظه که مخاطب در بهت و حیرت ترسیم این فضا قرار گرفت، موسیقی پرحجمی طنین‌انداز می‌شود و تمام فضای خالی ذهن مخاطب را پر می‌کند. این موسیقی در جای‌جای نمایش نیز پخش می‌شود. این نمایش رادیویی به‌معنای کامل تداعی‌ کننده یک نمایش رادیویی با سازوکارهایی که از آن سراغ داریم بود زیرا از همه عوامل لازم این نوع از برنامه‌سازی‌ استفاده کرده بود. رادیو و متعاقبا نمایش رادیویی از نوعی فضای مرموز و تصویرسازی برای مخاطب بهره می‌برند و بدون‌شک همین موضوع نیز موفقیت و عامل برتری رادیو و برنامه‌های رادیویی نسبت به برنامه‌های تلویزیونی است.

کارکرد اصلی نمایش‌های رادیویی پرورش ذهن خلاق است

در سال‌های اخیر بسیاری براین عقیده بودند که با ورود تلویزیون و حضور رسانه‌های تصویری و نفوذ آنها بر مخاطبین، به‌تدریج، رادیو و نقش صدا (رادیو) کمرنگ می‌شود و در ادامه نیز جای خود را در میان مخاطبین از دست خواهد داد؛ اتفاقی که هنوز پس از گذشت سال‌ها اتفاق نیفتاده است زیرا نقطه قوت رادیو در این میان، شیوه خاص روایت نمایش‌های رادیویی بود. در رسانه‌های تصویری مخاطب با تصاویر حقیقی از شخصیت‌های داستان روبه‌رو است پس ذهن او از ترسیم چگونگی وقایع و چهره‌ها تهی می‌شود. مخاطب تلویزیون تمام جلوه‌های بصری چهره و حالات مختلف شخصیت‌ها را می‌بیند و دیگر نیازی به صحبت درباره آنها و در‌گیری ذهنی و خلق آن نیست. این موضوع باعث شده تا ذهن مخاطب تنبل شود و دیگر کمتر خود را درگیر داستان کند. اما نمایش‌های رادیویی این ویژگی مهم را که تلویزیون از مخاطبانش گرفته به آنها بازمی‌گرداند. این، نقطه‌عطف و کارکرد اصلی نمایش‌های رادیویی به‌حساب می‌آید؛ کارکردی که از سال‌های آغازین تولید این نوع از برنامه‌ها به آن توجه ویژه‌ای شده است. علت اصلی خاطرانگیز بودن نمایش‌های رادیویی نیز به همین دلیل است زیرا شنوندگان هر یک چهره جانی‌دالر را همانطور که دوست داشتند ترسیم کرده‌اند و این چهره در ذهن خاطراتشان نقش بسته است. این در حالی است که در سال‌های گذشته بسیاری از سریال‌ها و فیلم‌هایی مانند«خانم مارپل»، «پوآرو» و داستان‌های معمایی جنایی پخش شده اما هیچ‌یک به‌اندازه جانی‌دالر برای مخاطبانش خاطره‌انگیز نبوده است.

شبکه مستقل نمایش و استاندارد‌سازی‌ نمایش‌های رادیو

سال‌ها سابقه تولید برنامه داستان شب، قصه ظهر جمعه و برنامه‌های نمایشی دیگر که در دل برنامه‌های رادیو پخش می‌شد، مدیران رادیو را برآن داشت که اقدام به راه‌اندازی شبکه‌ای به نام شبکه رادیو نمایش کنند تا انحصارا به سمت تولید نمایش‌های رادیویی بروند و تولید نمایش‌های رادیویی شبکه‌های رادیو را نیز به انجام برسانند و شکل قابل‌قبول‌تری به این نوع از کارکرد برنامه‌سازی‌ رادیو بدهند؛ اتفاقی که به‌نظر می‌رسید بسیار دیر انجام گرفت و لزوم انجام آن درزمانی زودتر احساس می‌شد.این شبکه رادیویی جدای از تولید برنامه‌های دیگر شبکه‌ها می‌توانست سیاست تولید نمایش‌های رادیویی را به‌لحاظ کیفیت، ساختار و محتوا نمایش‌های ارائه شده را تعیین کند؛ اتفاقی که در سال‌های 1922 کالین هیگر به‌عنوان مدیر ایستگاه رادیویی WGY برای اصلاح نمایش‌های رادیویی بنیان نهاد. درحقیقت این شبکه باید استاندارد‌های نمایش رادیویی را در تمام شبکه‌ها تعیین می‌کرد. البته در آغاز به‌نظر می‌رسید وجود مرکز هنر‌های نمایشی رادیو که پیش از راه‌اندازی رادیو نمایش مسئولیت این کار را برعهده داشت نوعی موازی کاری در این خصوص به‌وجود آورد. اکنون نادر برهانی‌مرند، مسئولیت استاندارد‌سازی‌ نمایش‌های رادیو را برعهده دارد. البته هنوز وظایف این دو مرکز چندان تفکیک شده نیست، با وجود این به‌نظر نمی‌رسد که بتوان انتظار نوعی همکاری میان رادیو‌ها را در تولید مشترک و یا نظارت رادیو نمایش و یا مرکز هنرهای نمایشی را داشت زیرا امروز برخی از رادیو‌ها مانند رادیو معارف با وجود اینکه تا حدودی این همکاری را با مرکز هنرهای نمایشی دارند ولی در برخی بخش‌های خودشان به طور مستقل اقدام به ساخت و اجرای نمایش‌های رادیو این شبکه خود می‌کنند.

تلفیق نامتجانس فیلم و نمایش رادیویی در رادیو فیلم

رادیو نمایش چندی است که با بهره‌گیری از نریشن اقدام به پخش رادیویی فیلم‌های سینمایی کرده و نام آن را رادیو فیلم گذاشته است. اگرچه این کار در نگاه اول کار نویی به‌نظر می‌رسد اما به‌نظر می‌رسد که رادیو نمایش با پرداختن به این کار از ویژگی‌هایی که برای ساختار نمایش‌های رادیویی درنظر گرفته، فاصله گرفته است. در سال‌های آغازین رادیو، صدای نمایش‌های صحنه‌ای را ضبط و از رادیو پخش می‌کردند یا به شکل زنده آن ‌را اجرا و پخش می‌کردند. این نمایش‌ها همگی نمایش‌های غیررادیویی بودند زیرا هیچ‌یک سازوکار‌های نمایش‌های رادیویی را نداشتند. سال‌ها گذشت تا این سازوکار و ساختار در رادیو تعریف شد و نمایش‌های رادیویی، از نمایشنامه‌نویسی تا اجرا، تفاوت‌های اساسی با نمایش‌های صحنه‌ای پیدا کردند و هویتی مستقل و متفاوت یافتند. اما به‌نظر می‌رسد امروز رادیو نمایش با پرداختن به بخشی به نام رادیو فیلم، بازگشت به عقب را داشته و کاری غیر کارشناسانه انجام داده است. جدای از اینکه فیلم و نمایش تفاوت‌های ماهوی با یکدیگر دارند باید گفت که روش‌های اجرایی در پیش‌گرفته شده توسط رادیو نمایش کاملا دور از ذهن است. آنها فیلم را پخش کرده و تنها به یک روایت و نریشنی از احوالات و اتفاق‌های ناقص برای شنونده بسنده می‌کنند؛ روایت‌هایی که حتی برای آنهایی که فیلم‌ها را دیده‌اند نیز کفایت نمی‌کند تا چه رسد به مخاطبین نابینای این شبکه که گروه هدف به‌حساب می‌آیند. به‌عنوان مثال رادیو نمایش، فیلم آواز گنجشک‌ها را با نریشنی برای مخاطب توضیح می‌داد. این فیلم سرشار از رنگ و نماهای دوربین است. این رنگ‌ها و نماهای مختلف دوربین همگی از وجوه اصلی فیلم به‌حساب می‌آیند. اما نریشن توصیف فیلمنامه به‌هیچ عنوان تداعی‌کننده فضاهای کار و یا هلی‌شات معروف آن نبود. از سوی دیگر این روایت‌ها ریتم فیلم‌ها را نیز می‌انداخت. به‌هرحال برخی سکانس‌ها و پلان‌های فیلم‌ها در رادیو قابل توضیح نیستند. اینها ابزار‌های سینمایی هستند و در رادیو و نمایش رادیویی کارایی ندارند. اگر قرار باشد یک فیلم را به نمایش رادیویی تبدیل کرد باید آن را از ابتدا برای یک نمایش رادیویی نوشت و در قالب نمایش رادیویی اجرا کرد.

کد خبر 191779

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز