سه‌شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۱ - ۱۵:۵۳
۰ نفر

همشهری‌آنلاین: محمدموسوی مدیر انتشارات ماهور، سردبیر و مدیر مسئول فصلنامه موسیقی ماهور، در یادداشتی در این نشریه از نبود، درسی در دانشگاه درباره آواز ایرانی انتقاد کرده است:

تا فصلی دیگر ...

قصدم این بود که در این شماره از دوستانم که در گروه موسیقی دانشگاه تهران هستند گله کنم که چرا درس آواز و حتا رشته‏‌ی آواز در بخش موسیقی کلاسیک ایرانی وجود ندارد. به جواب‏‌های احتمالی هم فکر کرده بودم و خودم را آماده می‏‌کردم که آن‏ها را از پیش پاسخ دهم. مثلاً فکر کردم ممکن است بعضی‏‌ها دلیل بیاورند که روش تدریس آواز هنوز امکان مطرح‌شدن در نهادهای «آکادمیک» را ندارد یا این که استادان آواز کارگانِ مدوّنی برای آموزش ندارند، و تصمیم گرفته بودم پاسخ دهم که بالاخره باید از یک جا و یک وقتی شروع کرد تا به‌مرور یک برنامه‏‌ی آموزشی برای آواز کلاسیک ایرانی تدوین شود و تازه خوشبختانه کارگاه‌های سنتی مدوّنی برای آموزش آواز، از ردیف گرفته تا مجموعه‌ی ‏تصانیف و غیره، وجود دارد که می‏‌تواند بسیار راه‌گشا باشد.

در این فکر بودم که از دیرباز آواز اشرف و اکملِ آلات ادای الحان نامیده شده است. امروز نیز آواز و جواب آواز، اگر نگوییم مهم‌ترین، مسلماً از مهم‌ترین ارکان سنّت موسیقی کلاسیک ایرانی است. این واقعیت که در دانشگاه‌ها رشته‌ی نوازندگی موسیقی ایرانی وجود دارد اما گرایش «خوانندگی» یا دروس مربوط به آن به‌طور رسمی جایگاهی در درس‌‏های دانشگاهی ندارد با محوری‏‌بودنِ نقشِ آواز در این سنّت موسیقایی در تعارض است. خلاصه سخت گرفتار این پرسش بودم که به‌راستی چرا اهمیت آواز و خوانندگی در دروس دانشگاهی رشته‌ی موسیقی نادیده گرفته شده است و خیال داشتم واقعاً این بحث را در این «تا فصلی دیگر...» پیش بکشم، اما اتفاقی افتاد که تصمیمم عوض شد.

تازه خبردار شده بودیم که «جایزه‏‌ی لوییس ایبسن الفاروقی» (جایزه‌ای که هر سه سال یک ‌بار از طرف انجمن قوم‏ موسیقی‏ شناسی امریکا به مؤسسات شاخصِ فعال در حوزه‌ی موسیقی جهان اسلام داده می‌شود) به مؤسسه‏ ی ماهور تعلق گرفته است. این جایزه ارزش مادی ندارد اما خوشحال بودیم که مؤسسه و تریبون ِآن، یعنی فصلنامه‏ ی موسیقی ماهور، در فراسوی مرزها هم دیده شده است. اما این شادی دیری نپایید. در دفتر فصلنامه نشسته بودیم که جوانی وارد شد و خود را مدرس «موسیقی ‏شناسی» ــ دقیقاً با همین لفظ ــ در گروه موسیقی یکی از دانشگاه‌های کشور معرفی کرد. یکی از دغدغه‌های همیشگی ما تهیه‏ ی مقاله برای فصلنامه و ارتباط با موسیقی‌شناسانی است که در حوزه‏ ی ایران و فرهنگ‌های هم‌جوار کار می‌کنند. فرصت را غنیمت شمردیم و با او به گفت‌وگو نشستیم تا ببینیم در چه حوزه‌ای کار می‌کند و علایق‌اش چیست. فهمیدیم که او هم به همین موضوعات، یعنی به حوزه ‏ی موسیقایی ایران و فرهنگ‏‌های هم‏جوار، علاقه‌مند است. صحبت کم‌وبیش گل انداخته بود که نمی‏‏‌دانم چه شد، حرفِ یکی ـ دو شماره‏ ی اخیر فصلنامه به میان آمد. متوجه شدیم که آن‏ها را ندیده است. رفتیم بپرسیم که چه‌طور ندیده است و اگر دسترسی ندارد یک نسخه از هر دو شماره‌‏ی آخر پیشکشش کنیم، یا اصلاً نشانی بگیریم و برایش بفرستیم که دیدیم خیر، اصلاً هاج و واج مانده است که فصلنامه‌‏ی ماهور دیگر چه صیغه‌‏ای است.

حتماً می‌‏توانید قیافه‏‌ی ما را، موقعی که با چنین اظهار بی‏ اطلاعی‌‏ای مواجه شدیم، حدس بزنید. ما که تازه از توجه محیطِ علمی بین‏‌المللی به مؤسسه و فصلنامه قند در دل‏مان آب شده بود و از این که «جایزه‏‌ی فاروقی» را برده بودیم با دُم‏مان گردو می‌‏شکستیم، ناگهان متوجه شدیم که استاد موسیقی‏‌شناسی‏مان در همین خاکِ وطن اصلاً فصلنامه را نمی‏‌شناسد.

قبلاً می‌دانستیم فصلنامه را، که صدها نسخه‏‌اش را هدیه می‌دهیم، اهل موسیقی کم‌تر مطالعه می‌کنند اما دلخوش بودیم که دست‌کم آن را می‌شناسند و گاهی نظری می‌اندازند و خود را دلداری می‌دادیم که مقالات می‌مانند و شاید کسی ده سال دیگر به یکی از ‏آن‏ها احتیاج پیدا کند ــ کما این که تجربه‏‌ی چهارده‌ساله‏‌ی ما نشان داده چنین چیزی درست است ــ اما این که کسی خود را مدرس موسیقی‌‏شناسی دانشگاه معرفی می‌کند و از وجود تنها فصلنامه‏‌ی تخصصی موسیقی کشور بی‌خبر باشد شیرینی «جایزه ‏ی لوییس ایبسن الفاروقی» را از یادمان برد. یکی از دوستان می‌گفت بیایید یک بار یکی دو سطرِ بی‌ربط داخل مقالات بنویسیم و ببینیم چند نفر متوجه می‌شوند. من که می‏‌ترسم اگر این کار را هم بکنیم بیش‌تر از آن طرف آب‏‏ها تذکر دریافت کنیم تا از این طرف.

کد خبر 177005
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز