گروه ادب و هنر - مرسده بابایی: بعد از اجرای نمایش «لارنس راهب؛ مردی که حرف می‌زند» در بهمن ماه سال‌90 در کافه تریای تالار سایه، شورایی تشکیل شد به‌منظور اجرای تئاتر محیطی برای استفاده از دیگر کافه‌های تئاتر شهر تا امکانی فراهم شود برای کارگردان‌های جوانی که در صف سالن‌های تئاتر شهر ایستاده‌اند.

تئاتر

یکی از اعضا و پیشنهاد دهنده این طرح، عباس غفاری کارگردان لارنس راهب... است. از طرفی این طرح مخالفانی هم دارد، مثل افشین هاشمی که اتفاقا خودش این روزها نمایش «عشق من؛ حامد بهداد» را در کافه‌تریای تالار اصلی اجرا می‌کند. البته در جریان این گفت‌وگو هیچ کدام از طرفین قانع نشدند. آنچه در ادامه می آید بخشی از گفت‌وگوی ما با این دو هنرمند است.

  • افشین هاشمی که خودش هربار تجربه‌های خوبی را با تئاترهای محیطی داشته چرا با این پروژه مخالف است؟

هاشمی: من می‌گویم جغرافیا تعریف دارد. جای تئاتر در تالار تئاتر است، آیا می‌تواند جای دیگری اجرا شود؟ بله. در زیرزمین، در مترو، در خانه، پشت بام و هرجایی که بازیگر و تماشاگر بتوانند وجود داشته باشند. الان با این اتفاقی که با نیت کاملا خیر و خوب اما غیرکارشناسانه و ذوق زده انجام شده، ایده به حراج گذاشته شده و این یعنی لطمه به همان جنس تئاتری که دارد کار می‌شود.

من با اجرای تئاتر محیطی مشکل ندارم، با فراخوان دادن و عمومی کردن یک ایده مشکل دارم. ما وقتی به یک ایده عمومیت می‌بخشیم و در همه کافه‌ها و همه مکان‌های تئاتر شهر، تئاتر روی صحنه می‌بریم یعنی داریم آن مکان‌ها را تبدیل به سالن تئاتر می‌کنیم و آن مکان دیگر از هویت اصلی خودش خارج می‌شود. این‌جا دیگر کافه نیست بلکه سالن نمایشی است که نوشیدنی هم در آن پذیرایی می‌شود.

سال‌ها پیش عبدالحسین مرتضوی تئاتری را با بازی مهتاب نصیرپور و حسینعلی بینوایی در فضای باز فرهنگسرای نیاوران اجرا کردند؛ با استفاده از فضای آنجا، مجسمه‌ها و راه‌پله‌هایی که آنجا بود. خب این ایده درخشانی بود که اگر فراخوان برایش می‌دادیم هزار طرح آورده می‌شد و آن وقت تمام جذابیت آن کار از بین می‌رفت. من می‌گویم اجازه بدهیم هر کسی ایده این کار را دارد خودش پیشنهاد دهد و آنقدر این اتفاق برایش مهم باشد که حتی اگر سالن هم به او بدهند کارش را در سالن اجرا نکند.

غفاری: حرف‌های افشین درست است اما ما باید یک چیزی را درنظر بگیریم. اینجا کارگردان‌ها و نمایشنامه‌نویس‌هایی هستند که کسی آنها را نمی‌شناسد تا به آنها اعتماد کند و اجرا بدهد و ما با اتفاق خوبی که برای لارنس راهب... افتاد این امکان را پیدا کردیم که به این بچه‌های جوان فرصت داده شود حتی اگر غلط باشد بیایند و خودشان را نشان بدهند.

  • دو بحث مطرح شده: یکی حمایت از تئاتری‌های جوان و کم تجربه، یکی صحبت درباره تئاتر محیطی. اینجا یک ایده قربانی یک اتفاق شده.

هاشمی: دقیقا! من هم می‌گویم این راهش نبود. اگر قرار است که ما فضا را به‌عنوان یک ایده در اختیار یک دانشجو بگذاریم، مکان را هم خودمان بدهیم پس خلاقیتی که او باید از خودش به ما نشان بدهد و ما را شگفت‌زده کند کجاست؟ در این شکل، شما دارید یک ایده‌ اجرایی را مثلِ یک لقمه آماده در اختیار قرار می‌دهید.

غفاری: در پروژه تئاتر محیطی حدود 80، 70 طرح برای ما آمد که بیشتر از 40 طرح دقیقا کار سالنی بود که در همان مرحله اول رد شد اما اتفاقا کارهایی هم بود که جایی جز محیطی که برایش تعریف شده بود، قابل اجرا نبود.

هاشمی: حتی اگر این اتفاق هم افتاده باشد و کارها مرتبط باشند خود شخص به این ایده فکر نکرده و تو با فراخوان این ایده را به او یادآوری کرده‌ای؛ چون اگر این ایده را داشت خودش می‌آمد و پیشنهاد می‌داد و منتظر فراخوان شما نمی‌ماند.

غفاری: ما فقط ایده مکان را به آنها داده‌ایم اما به‌هرحال آنها هم متن‌هایشان را براساس خلاقیت خودشان نوشته‌اند.

هاشمی: و این باعث می‌شود که این مکان‌ها دیگر جذابیتی برای من نداشته باشد.

غفاری: اینطور فکر کنیم که شاید آن کارگردان یا نمایشنامه‌نویس این ایده را داشته ولی فکر نمی‌کرده تئاتر شهر به او امکان اجرا دهد.

هاشمی: مطمئن باشید اگر کسی این ایده را داشته باشد پیگیر اجرایش می‌شود. این من هنرمند هستم که باید اهمیت طرح یا ایده‌ام را برای مدیران جا‌بیندازم. راه امکان کار فراهم کردن، حراج ایده نیست.

  • خب این ایده یا طرح یا پروژه یا هر تعریفی که دارد بعد از یک مدت عادی می‌شود و تماشاگر وقتی با آمادگی قبلی به کافه تالار می‌رود دیگر برایش هیچ فرقی با سالن نمایش نمی‌کند.

هاشمی: بله، زمانی این اتفاق نو خواهد بود که پراکنده باشد و تماشاگر عادت به آن پیدا نکند، آن‌وقت جذابیت خودش را خواهد داشت.

غفاری: این اتفاق این امکان را ایجاد می‌کند تا از دل آن یک خلاقیت به‌وجود بیاید.

هاشمی: و من معتقدم اگر خلاقیت وجود داشته باشد، خودش اتفاق می‌افتد.

غفاری: الان برای این کار آیین‌نامه نوشته شده و حالا این امکان ایجاد شده که مدیران راحت‌تر تعریف تئاتر محیطی را می‌پذیرند، درصورتی‌که تا اوایل همین امسال با این مسئله مخالف بودند. خب چه اشکالی وجود دارد از این فرصت به نفع کم‌تجربه‌تر‌ها استفاده کنیم؟

هاشمی: آیین‌نامه‌ها که با تغییر مدیریت به راحتی قابل تغییر است.

  • اجازه بدهید به یک نتیجه برسیم. در نهایت اجرای پروژه تئاتر محیطی به نفع تئاتر است یا نه؟

غفاری: در یک بحث فرهنگی هنری اصلا قرار نیست حرف کسی به کرسی بنشیند و نتیجه صد‌در‌صد گرفته شود. اصلا حسن این بحث‌ها همین است که قطعیتی وجود ندارد. به‌هرحال عده‌ای با حرف‌های من موافق هستند و عده‌ای با افشین. و من معتقدم اینگونه صحبت‌ها دو سر برد است چون هر دو نگاه فرهنگی است و هر کدام دغدغه خودش را برای هنر دارد. من می‌گویم همه حرف‌های افشین درست، اصلا ما یک ایده را حراج کرده‌ایم اما حالا که یک فرصتی پیش آمده تا بتوانیم برای عده‌ای امکان کار فراهم کنیم، بگذاریم این اتفاق بیفتد. چه اشکالی دارد؟

هاشمی: آنجا که گفتم «طرح از سر ذوق‌زدگی» را اینجا توضیح می‌دهم. امکان کار فراهم کردن بهترین اتفاق است اما نه با این ایده هول‌هولکی. الان من پیشنهاد دیگری می‌دهم. بین اجرای 2نمایش، در یک تالار، معمولا یک تا 5هفته فاصله است. در همین زمان می‌شود یک گروه جوان بیاید، در خرابه‌های دکور قبلی و ساخته‌نشده‌های دکور بعدی نمایشش را اجرا کند. یا 3 ساعت پیش از یک نمایش حرفه‌ای در تالار، یک گروه بیاید و نمایش نیم‌ساعته یا یک‌ساعته‌اش را اجرا کند. اینکه اتفاق بهتر و متمرکزتری برای همان گروه جوان است. مجبور هم نمی‌شود نمایشی را فقط برای اینکه اجرا کند، به زور در کافه بگنجاند! پایان صحبت اینکه این نیت خیرخواهانه‌ کمی فکرنشده به اجرا رسید.

کد خبر 172206

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز