دکتر حسین کاجی: اخلاق تکنولوژی را هم مانند اخلاق - به‌مثابه یک معرفت - می‌توان به 4 دسته فرااخلاق تکنولوژی، اخلاق هنجاری تکنولوژی، اخلاق توصیفی تکنولوژی و اخلاق کاربردی تکنولوژی تقسیم کرد.

طرح - اندیشه

 در فرااخلاق کاری که انجام می‌دهیم تحلیل‌های مفهومی و زبانی در مورد «اخلاق تکنولوژی» است. به‌طور مثال از این بحث می‌کنیم که هنگامی‌که از اصطلاح اخلاق تکنولوژی سخن به میان می‌آوریم چه معانی و مضامینی را مدنظر داریم؟ خوب و درست بودن یک عمل که با تکنولوژی انجام می‌شود به چه معناست و از عمل تکنولوژی نادرست چه معانی‌ای می‌توان برداشت کرد؟ در این گستره همچنین می‌خواهیم بدانیم که گزاره‌های اخلاقی موجود در حوزۀ تکنولوژی را چگونه می‌توان توجیه و موجه کرد؟ معیار درستی و توجیه یک گزارۀ اخلاقی در حوزۀ عمل تکنولوژیک کدام است؟ و... .

در اخلاق هنجاری تکنولوژی اما سعی می‌کنیم تعیین مصداق کنیم و بگوییم چه فعلی که با تکنولوژی صورت می‌گیرد درست و خوب و یا نادرست و شرّ است. اگر به‌طور مثال از رایانه استفاده می‌کنیم کدام شیوۀ عمل با آن درست و خوب است و کدام شیوۀ عمل استفاده از آن نادرست است؟ اگر از ابزارهای جنگی استفاده می‌کنیم کدام استفاده از آن برای دفاع و بنابراین از جهت اخلاقی مجاز و موجه و کدام نوع استفادۀ از آن غیرمجاز و نادرست است؟

در اخلاق توصیفی تکنولوژی هدف این است که ببینیم ‌آیا بشر در مجموع با تکنولوژی ره به سعادت برده است و یا به شقاوت؟ یعنی سعی می‌کنیم ببینیم تکنولوژی در مجموع با انسان چه کرده است؟ این نوع تحلیل هم در بعد کلان و هم در سطح خرد به کار می‌رود؛ یعنی هم درصدد هستیم ببینیم کلیت تکنولوژی با کلیت تاریخ انسانی چه کرده است و هم می‌خواهیم ببینیم تکنولوژی‌های مختلف در فرهنگ‌ها و جوامع متفاوت با انسان انضمامی چه کرده‌اند؟ در اخلاق توصیفی ما خواهان آن نیستیم که ارزیابی هنجاری از طی مسیر تکنولوژی‌ها صورت دهیم بلکه می‌خواهیم بررسی عینی و بی‌طرفی از نقش تکنولوژی‌ها در جوامع ارائه کنیم. لااقل هدف اصلی ما این است؛ هرچند ارزش‌های شخصی ما روی تحلیل‌هایمان تأثیر می‌گذارند. تأثیر ارزش‌های شخصی در تحلیل، به‌خصوص در بحث اخلاق تکنولوژی بسیار برجسته و فربه است.

در اخلاق کاربردی تکنولوژی هم به‌دنبال کدها و دستورالعمل‌هایی اخلاقی هستیم که با آنها بتوانیم به بهترین نحو با تکنولوژی ارتباط برقرار کنیم. در این گستره به‌طور مثال پرسش این است که یک پزشک که با انحای تکنولوژی‌ها سروکار دارد چه کدها و مرام‌نامه‌های اخلاقی را باید برای خود تعریف کرده و یک مهندس از چه دستورالعمل‌های اخلاقی باید پیروی کند؟ طبیعی است که با تکنولوژی‌های جدید قدرت متخصصانی که از آنها استفاده می‌کنند افزایش یافته است و این افزایش قدرت، نیازمند افزایش قدرت اخلاق تکنولوژی هم هست که جلوی کاربردهای نامناسب و غیرموجه استفاده از تکنولوژی‌ها بایستد.

در منظومه اخلاق تکنولوژی دورویکرد جدی و فربه حضور دارند که با بحث‌های اخلاق هنجاری و اخلاق توصیفی پیوند برقرار می‌کنند و این دو رویکرد آرمان‌شهرگرایان و ویران‌شهرگرایان تکنولوژی هستند. آرمان‌شهرگرایان معتقدند ما با توسل جستن به تکنولوژی‌های مختلف مسیر خاص تاریخی را آغاز کرده‌ایم و گام به گام در حال طی مراحل تکامل و پیشرفت هستیم. با تکنولوژی‌های جدید که با علم نوین هم پیوند دارند ما در حال پس زدن بسیاری از رذایل و کاستی‌های بشری هستیم. نه‌تنها بیماری‌های مختلف با تکنولوژی‌های جدید درمان‌ شده‌ و می‌شوند که مسائل اخلاقی، سیاسی و اجتماعی ما نیز با ابزارهای جدید قابل حل هستند.

آرمان‌شهرگرایی در جهان جدید با نام فرانسیس بیکن پیوند خورده است. او در کتاب ارغنون جدید درصدد است کاربرد علم و تکنولوژی را برای ایجاد یک جامعه آرمانی که از تعصب‌های سنتی و دینی به‌دور است نشان دهد. بیکن که معتقد است گذشته و سنت، بت‌هایی ذهنی بر انسان تحمیل می‌کنند با توسل به روش‌های علمی می‌خواهد جامعه‌ای آرمانی را فراروی ما بگشاید. بنابراین ما با روند و فرایندی جدید روبه‌رو هستیم که معتقد است سعادت بشری با توسل به علم و تکنولوژی فراچنگ می‌آید. این دید آرمان‌شهری نسبت به علم به‌خصوص تا سده نوزدهم در مغرب‌زمین تفوق دارد و روح حاکم بر این دوران است.

طولی نمی‌کشد که مشکلات و مسائل جهان جدید به‌جد مطرح می‌شوند. با جریان ضدتکنولوژی جدید، مفهوم پیشرفت که نزد آرمان‌گرایان تکنولوژی اهمیت خاصی دارد جای خود را به مفهوم ابهام و یا پسرفتی می‌دهد که به‌نظر ویران‌شهرگرایی با تکنولوژی به‌دست می‌آید؛ یعنی این رویکرد جدید یا در آموزه طرف مقابل مبنی بر اینکه ما با تکنولوژی به وضعیت بهتری نسبت به وقتی که تکنولوژی نداریم می‌رسیم تردید می‌کند یا بدین اکتفا نمی‌کند و وضعیتی منفی را برای به کار بردن تکنولوژی نسبت به به کار نبردن آن مطرح می‌سازد.

نمایش ‌نامه «دکتر فاستوس» اثر کریستوفر مارلو نمونه‌ای از رویکرد ویران‌شهری نسبت به دنیای مدرن است که در مقابل نگاه بیکنی که گونه‌ای آرمان‌شهری علمی - تکنولوژیک را مطرح می‌کند رخ می‌نمایاند. در این‌ کتاب ما با دانشمندی روبه‌رو هستیم که روح خود را به شیطان می‌فروشد تا قدرت و معرفت مرموزی را برای تسلط بر طبیعت به دست آورد و هرچه می‌خواهد انجام دهد. این قدرت به‌مدت 25 سال در اختیار وی قرار می‌گیرد و در این دوره زمانی، او با مدد گرفتن از شیطان، خیانت‌های زیادی را مرتکب می‌شود و عاقبت رهسپار دوزخ می‌شود. گویی این روایت می‌خواهد گوشزد کند که ما با ابزار و تکنولوژی جهان جدید، راهی جز رفتن به قهقرای دوزخ، جلوی روی خود نمی‌بینیم.

بدترین وضعیت را البته می‌توان با داستان مری شلی، یعنی فرانکشتاین به ذهن نزدیک کرد. با این داستان ما شاهد تلقی‌ای از تکنولوژی و ماشین هستیم که به‌صورت شیطان خود را نشان می‌دهد؛ شیطانی که به‌صورت خودبنیاد و خودمختار زندگی فردی و جمعی ما را از خود متأثر می‌کند. شیطان فرانکشتاین به نماد علم و تکنولوژی خودبنیاد مبدل شده و به همین جهت به‌او پرومته مدرن هم گفته‌اند. در این داستان دکتر فرانکشتاین با تکه‌تکه اجساد مردگان و با جریان الکتریسیته موجودی را می‌سازد و بدان جان می‌دهد. همان‌طور که پرومته از فرمان خدا سرپیچی می‌کند این شیطان نوین هم از فرمان سازنده و جامعه او سرپیچی می‌کند. این موجود مخوف که صورتی ترسناک هم دارد شرارت‌هایی را به همه ازجمله سازنده‌اش روا می‌دارد. فرانکشتاین نماد نیروی علمی و تکنیکی انسان است که هرچند این نیرو به‌وسیله خود آدمی به‌وجود آمده؛ هم‌اکنون به‌صورت مستقل به حیاتش ادامه می‌دهد؛ به همین‌جهت خودبنیادی و استقلال تکنولوژیک را معمولاً به این داستان پیوند می‌دهند. این استقلال افول اخلاقی را برای بشر به همراه دارد و ما شاهد برتری وجود و وجوه شیطانی بر وجوه مثبت انسانی با ابزار هستیم؛ به یک معنا این داستان‌گونه‌ای ویران‌شهر را به ما نشان می‌دهد که تکنولوژی و علم می‌تواند برای بشر به ارمغان آورد.

نگاه ویران‌شهری به تکنولوژی با رومانتیسیسم نیز پیوند و نسبت نزدیکی برقرار می‌کند. رومانتیسیسم نظری را می‌توان جوابی به مدعیات عقل و علم جدید برای سامان شئون مختلف فردی و جمعی انسان دانست. رومانتیسیسم در این مدعا که ما با به کارگیری علم و تکنولوژی- که این دو نماد عقل جدید هستند می‌توانیم ترقی و پیشرفتی شگرف را در همه گستره‌های زندگی‌مان شاهد باشیم- شک می‌کند. نقد رومانتیسیسم به مدرنیته در مهم‌ترین رویه آن به نقد علم و تکنولوژی مبدل می‌شود. تکیه این رویکرد بر احساس به‌عنوان بخش مهم و اساسی وجود آدمی هم گونه‌ای واکنش به افراط‌پویی‌های روشنگری در توجه به علم و تکنولوژی به‌مثابه نمادهای اصلی تفکر و تعقل مدرن است. رومانتیسیسم اگر هم معتقد نباشد که علم و تکنولوژی ما را به ویران‌شهر رهنمود می‌کند در پیش‌فرض‌های ساده‌بینانه آرمان‌شهری علم و تکنولوژی، تردیدهای بسیاری وارد می‌کند. این نگاه در قرن بیستم و با دوجنگ جهانی مهیب و صدمات و خطرات بسیار زیادی که این دو برای بشر به‌وجود آوردند بیش از پیش تقویت شد و شکل تازه‌ای به‌خود گرفت. ما دیگر این موضع خوش‌بینانه که با علم و تکنولوژی می‌توانیم سعادت همه‌جانبه خود را تضمین کنیم کنار گذاشتیم. می‌پرسیم اگر علم و تکنولوژی باعث پیشرفت می‌شوند پیشرفت چه شاخص‌ها و مؤلفه‌هایی را سبب می‌شوند؟ پرسش در اینجا پیشرفت به کدامین سو است؟

آرمان‌شهرگرایی و ویران‌شهرگرایی تکنولوژی هردو در جواب به یک پرسش مهم مطرح هستند و آن پرسش این است که تمدن و فرهنگ بشری با تکنولوژی به کدام سمت در حال حرکت است؟ جواب آرمان‌شهرگرایی آن است که جهت این مسیر به سمت مثبت است و جواب ویران‌شهری آن است که جهت این مسیر به سمت منفی است. مشخص است که هر دو تلقی در تأثیر تکنولوژی بر انسان و جامعه وی هم‌نظر هستند؛ یعنی هر دو حداقل گونه‌ای دترمینیسم را می‌پذیرند اما یک دیدگاه این تأثیر را مثبت و دیدگاه دیگر آن را منفی ارزیابی می‌کند؛ یعنی هردو می‌پذیرند که عامل اصلی تعین‌بخشی انسان، تکنولوژی است.

در گام دوم هر دوی این رویکردها نگاهی ارزشگذارانه و هنجاری نسبت به تکنولوژی دارند؛ یعنی حتی تحلیل توصیفی به نسبت انسان و ابزار در این منظومه به بحث‌های ارزشی پهلو می‌زند. این دو نکته ما را به شاخص سومی که در رویکردهای ویران‌شهری و آرمان‌شهری نسبت به تکنولوژی مشترک است؛ یعنی تلقی خطی یا شبه‌خطی به تاریخ می‌رساند. چه ما با تکنولوژی جهتی مثبت را طی کنیم و چه منفی، این دو نگاه تاریخ را خطی و شبه‌خطی درنظر می‌گیرند؛ یعنی تاریخ یا از یک مرحله خوب به یک مرحله بد می‌رود (در رویکرد ویران‌شهرگرایی) و یا از یک مرحله بد به مرحله خوب می‌رسد (در رویکرد آرمان‌شهرگرایی). شاخص چهارمی که میان این دو نگاه مشترک است آن است که این دو دیدگاه هر دو محصول دنیای جدید هستند. رویکردی که معتقد است جامعه و انسان از تکنولوژی تأثیر بسیار می‌گیرد تنها در جهان جدید است که به‌صورت جدی و فراگیر مطرح می‌شود. جایگاه ابزار نزد انسان‌های جهان پیشامدرن تا بدان حد فربه و برجسته نیست که در آن نسبت میان ابزار و انسان به‌صورت رابطه‌ای علّی و معلولی درنظر گرفته شود.

یکی از پرسش‌ها در اخلاق تکنولوژی این است که آیا می‌توان اخلاقی داشت که از این دو دید و پیش‌فرض‌های آنها فراتر رود؟ طرح و احیاناً جواب به این پرسش البته مجال مستقلی را می‌طلبد.

کد خبر 131181

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز