کامران محمدی: احمد دهقان حالا دیگر نویسنده کاملی است؛ نویسنده‌ای که سال‌ها پیش با رمان «سفر به گرای 270 درجه» نامش را بر سر زبان‌ها انداخت و پس از آن با مجموعه داستان «من قاتل پسرتان هستم» جایگاهش را به‌عنوان نویسنده‌ای تلخ‌نویس، تثبیت کرد.

پوتین - دفاع مقدس

دهقان در همه آنچه تا‌کنون نوشته است یک ویژگی بارز دارد؛ توصیف تلخی‌ها و سختی‌های جنگ، همان طور که بود، نه آنچنان که معمولا تصور می‌شود. این ویژگی، حاصل تجربه مستقیم او از جنگ است و البته، نکته کوچکی نیست. تجربه جنگ به او امکانات و تجربیاتی داده که کمتر نویسنده‌ای دارد؛ به عبارت دیگر دهقان هم نویسنده است و نوشتن می‌داند، هم جنگ دیده و به قدر کفایت تجربه اندوخته است. با این حال، پس از مجموعه من قاتل پسرتان هستم که موفقیت قابل‌توجهی را به‌ویژه با همین داستان برای او آورد، این نویسنده نتوانست موفقیتش را در رمان «پرسه در خاک غریبه» تکرار کند. این رمان 230 صفحه‌ای را نشر نیستان منتشر کرد و با قیمت 4500تومان به بازار فرستاد، اما برخلاف کارهای گذشته دهقان، بازتاب قابل‌توجهی به همراه نیاورد. دهقان البته به جز این کتاب، انتشار یک رمان نوجوانانه با نام «دشتبان» را هم به نیستان سپرد که جایزه دوم کتاب سال دفاع مقدس را به دست آورد.

داستان دفاع مقدس، ‌زاده جریان خاطره‌نویسی است؛ جریانی که با پایان جنگ، آغاز شد و با حمایت بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و برخی نهادهای دولتی دیگر، نخستین نویسندگان جدی جنگ را معرفی کرد؛ نویسندگانی که کارشان را با نوشتن خاطرات سال‌های جنگ آغاز کردند و پس از آن، به نوشتن داستان‌های دفاع مقدس روی آوردند. به عبارت دیگر، خاطره، مادر داستان دفاع مقدس است و بنابراین، برای اینکه فرزند بتواند به هویت مستقل دست یابد، ویژگی‌های مختص خود را پیدا کند و به اندازه و شکل تمام عیار خود رشد کند، لازم است در وقت مناسب، وقتی که امکان ایستادن بر پاهای خود را یافت، از مادر جدا شده و راه خود را برود. این نکته در حوزه دفاع مقدس ضرورت و اهمیت بیشتری دارد، چرا که خاطره در هر حالتی شانه به شانه داستان به حیات خود ادامه می‌دهد و به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و جدی‌ترین گونه‌های این حوزه، همواره مطرح است. این همراهی و نزدیکی و رابطه مادر- فرزندی سبب شده است با وجود رشد قابل توجه فرزند، هنوز هم بسیاری از آثار دفاع مقدس، در فاصله میان خاطره و داستان قرار گیرند و رابطه خود را به‌طور کامل با مادر قطع نکنند.

به عبارت دیگر، خاطره که خود مهم‌ترین نقش را در تولد داستانی با ویژگی‌های داستان جنگی در ایران داشت، حالا یکی از مهم‌ترین خطرات و تهدیدها برای داستان‌های جنگ است. چرا که دنیای خاطره، با وجود شباهت‌های بسیار، تفاوت‌های مهمی با داستان دارد.

آدم‌ها و مسائل

پرسه در خاک غریبه، حکایت چند رزمنده با روحیات و رفتارهای گوناگون است. دهقان این چند بسیجی را از بین خیل عظیم نیروهای اعزامی به عملیات برگزیده و شرایطشان را از ابتدای حرکت تا انتهای عملیات توصیف می‌کند.
بهرام، ابراهیم، عبدالله، پسرک سبزه‌رو، ‌الله‌مراد و جمال شخصیت‌های اصلی داستان محسوب می‌شوند که نویسنده همه جا در کنارشان است و آنچه را تجربه می‌کنند، تعریف می‌کند. این شکل از روایت، هیچ تفاوتی با روایت در خاطره‌نویسی ندارد. به عبارت دیگر، برای بازگویی یک خاطره نیز نویسنده مشاهداتش را از یک رویداد که طبیعتا در کنارش بوده است، بیان می‌کند اما آنچه سبب می‌شود یکی از این 2 نوشته، نهایتا داستان باشد و دیگری خاطره، چیست؟

در خاطره، از نویسنده انتظار نمی‌رود آدم‌هایش را شخصیت‌پردازی کند. انتظار نمی‌رود آدم‌ها ملموس و باورپذیر یا چندبعدی و دارای گوشت و خون باشند. نویسنده خاطره، آنچه را که دیده، همان طور که دیده تعریف می‌کند و خواننده نیز می‌پذیرد. حتی اگر آدم‌ها مصنوعی، سطحی، غیرقابل باور، بی‌نمک و... باشند، به نویسنده خاطره چندان ربطی ندارد. فرض این است که اینها آدم‌هایی واقعی‌اند و در عالم واقع، به اندازه کفایت آدم‌های عجیب و غریب، بی‌نمک، سطحی و... وجود دارد.

ولی در داستان، حکایت کاملا متفاوت است. ما از ابتدا فرضی درست برخلاف خاطره داریم؛ این آدم‌ها واقعی نیستند یا اگر باشند، دست‌کم عین واقعیت نیستند. این آدم‌ها و ماجراها، ساخته ذهن نویسنده هستند برای اینکه داستانی جذاب و سرگرم‌کننده بسازد و البته از کنار آن یا به بیان بهتر، در لایه‌های زیرینش، چیزی بگوید؛ هرچند کوچک، هرچند ساده، هرچند تکراری. اما چه آدم‌ها و چه ماجراهایی امکان حضور در یک داستان را پیدا می‌کنند؟ با چه آدم‌ها و چه ماجراهایی می‌توان داستانی ساخت که سرگرم‌کننده و متفکرانه باشد و خواننده را خسته نکند؟

داستان، عرصه همه آدم‌ها همان‌طور که هستند، نیست. همین طور عرصه همه ماجراها همان طور که روی داده‌اند. داستان بیش از واقعیت نیاز به باورپذیر بودن دارد؛ نکته عجیبی است اما حقیقت دارد. در یک داستان خواننده از ابتدا آنچه را می‌خواند، غیرواقعی فرض کرده و نویسنده موظف است با همه ابزارها و تکنیک‌های داستان‌نویسی، داستانش را برای او باورپذیر کند؛ یعنی خواننده بپذیرد که اگرچه این داستان و این آدم‌ها واقعی نیستند، اما می‌توانند باشند. در حالی که در خاطره، مسئله کاملا برعکس است؛ خواننده از ابتدا پذیرفته که آنچه می‌خواند، هر چه‌قدر عجیب و هر چه‌قدر غیرقابل‌باور، روی داده است. به همین شکل، آدم‌هایی که برای حضور در داستان انتخاب می‌شوند، یک تفاوت اساسی با آدم‌های دیگر دارند؛ آدم‌های داستان، مسئله‌مند و صاحب وجه تمایزی هستند که علت انتخاب‌شان را برای داستان، توجیه می‌کند.

آدم‌های پرسه در خاک غریبه، وجه تمایزی ندارند و به همین علت، داستان، آغاز ندارد، بلکه نویسنده از جایی که شروع اصلی ماجراست، نوشتن را شروع می‌کند. آغاز داستان معمولا با طرح مسئله آدم یا آدم‌های اصلی قصه است یا رخدادی که زنجیره علت‌ومعلولی رخدادهای دیگر را آغاز می‌کند. اما در پرسه در خاک غریبه، نه هیچ‌یک از آدم‌ها مسئله‌ای دارند و نه اتفاقی رخ می‌دهد که گزینش نویسنده را توجیه کند.

البته در بین شخصیت‌های اصلی این کتاب، عبدالله که پیش از انقلاب، داش‌مشتی بوده است و پسرک سبزه‌رو که درس طلبگی می‌خواند، کمی متفاوت‌ترند، اما عجیب آنکه نویسنده، حکایت گذشته عبدالله را با فلاش‌بک‌های گاه‌گاه طرح کرده و سپس، به کلی رها می‌کند. پسرک سبزه‌رو نیز تنها توصیفی از یک طلبه فداکار و مهربان است و نویسنده، دغدغه عمیق‌تر کردن شخصیت او را ندارد. درواقع دهقان دغدغه عمیق یا باورپذیر یا جذاب یا ماندگار یا... کردن هیچ‌یک از شخصیت‌هایش را ندارد. او به شیوه نگارش خاطره، در کنار آدم‌هایش است، آنها را مشاهده می‌کند و آنچه را می‌بیند، همان طور که هست، تعریف می‌کند.

حیوانات و موقعیت‌ها

پرسه در خاک غریبه، به شکل جالب توجهی شبیه «سفر به گرای 270» درجه است. سفر به گرای 270 درجه نیز مثل این رمان، شروع تا پایان یک عملیات را نشان می‌داد و مثل همین رمان، صحنه‌های بکر و تأثیرگذاری از تلخی‌های جنگ داشت. اما نویسنده در سفر به گرای 270 درجه، با تمرکز بر یک شخصیت و توصیف او از خانه تا جبهه و از جبهه تا خانه، بدون آنکه تلاش چندانی برای تعمیق شخصیت به خرج دهد، در طول داستان، روال اتفاقات، خواننده را به عمق بیشتری می‌برد و داستان، از خاطره صرف فاصله می‌گرفت.

پرسه در خاک غریبه از این نظر در فاصله خاطره و داستان روی می‌دهد، اما نکاتی دارد که کتاب را تا حد قابل توجهی جذاب می‌کند. از ابتدای کتاب، هم نویسنده و هم یکی از شخصیت‌های داستان (بهرام) وجه طنزآمیزی به کتاب افزوده که گاه بسیار جالب و گاه، بی‌نمک و غیرجذاب است، اما در مجموع، کتاب را یک درجه جذاب‌تر کرده است. بهرام اگرچه مثل سایر شخصیت‌ها نمونه‌ای از شخصیت‌های کلیشه‌ای فیلم‌های جنگی است، اما گاهی می‌تواند واقعی‌تر شده، فضا را ملموس‌تر کند. طنز به‌ویژه در موقعیت‌هایی که به‌طور طبیعی ایجاد می‌شود، موقعیت‌های متناقض‌نمای جذابی می‌سازد؛ در یک سو جنگ با همه صحنه‌های دردناکش دیده می‌شود و در سوی دیگر، شرایط و موقعیت‌هایی که به هر حال خنده‌دارند.

از این جالب‌تر، حضور حیوانات در طول داستان است. قاطرها و الاغ‌هایی که همراه با نیروها برای حمل وسایل و مهمات به جبهه اعزام می‌شوند، نقش مهمی در داستان دارند. دهقان در این زمینه کار جالبی کرده که تا‌کنون به این صورت در ادبیات دفاع مقدس انجام نگرفته است. در داستان او، حیوانات نیز شخصیت دارند و شاید حتی بیش از آدم‌ها مورد توجه نویسنده‌اند. بنابراین هم صحنه‌های دیدنی و تأثیرگذار می‌سازند (مثل آدم‌ها) و هم موقعیت‌های طنزآمیزی که تناقض ذاتی‌شان با شرایط تلخ رزمندگان، گاه بسیار جذاب از کار درآمده است.

نویسنده که کاملا روشن است به نقش حیوانات آگاهانه توجه کرده، رمان را نیز با مرگ کره‌الاغی به پایان می‌برد که از اوایل داستان، در شرایط گوناگون، سرخوشانه ورجه وورجه می‌کرد. حالا وقتی که نیروها برای بازگشت آماده می‌شوند، دوباره سروکله‌اش پیدا شده: «جماعت در حال هر و کر کردن بودند که بهرام از ستون جدا شد. کره‌خر، دورتر از جاده، راست ایستاده بود و برای رسیدن به آن، باید می‌زد وسط برف‌ها. رفت. یک پا گذاشت میان برف‌ها و پای دیگرش را بلند کرد، گذاشت جلوتر. از دست‌هایش هم کمک گرفت. برف را چنگ زد و جلو رفت. رسید و نخستین چیزی که دید، قندیل کوچکی از یخ بود که از پوزه کره‌الاغ تا برف‌های یخ‌زده، کشیده بود. چشم‌های کره‌الاغ باز بود اما پلک نمی‌زد. خوبِ خوب و با تعجب نگاه کرد: سفیدی چشم‌های کره‌الاغ، برگشته بود و مات شده بود. هنوز هم متوجه نشده بود که چه اتفاقی افتاده. دست به پشت کره‌الاغ زد. کره‌الاغ تکان نخورد. دست به گوش‌های کوچک و مخملی‌اش زد. نتوانست تکانش بدهد. باور کردنی نبود. کره‌الاغ ایستاده یخ زده بود! »

کد خبر 126347

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز