چهارشنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۸۵ - - ۳۹۶۹
در برزخ
حضور ستاره هاي هاليوودي در كنار سازندگان متفاوت ترين فيلم هاي هنري دنيا، همان سؤال آشنا را درباره كن بار ديگر به ذهن مي آورد
در اين برزخ هنر و تجارت، جذابيت مهم تر است يا حفظ پرستيژ؟
005412.jpg
در هياهوي حضور همه فيلمسازان مهم اروپايي، كن امسال را رمز داوينچي يكي از اميدهاي امسال هاليوود در گيشه افتتاح مي كند
سعيد مروتي
سؤال كليدي كن در همه اين سالها اين بوده است؛ جذابيت مهم تر است يا پرستيژ؟ جشنواره كن بايد پرستيژ روشنفكرانه را در اولويت قرار دهد يا جذابيت هاي گاهاً عامه پسند را. مديران كن در اين سالها كوشيده اند تا به تركيبي از اين دو دست يابند. نكته اي كه چه در ميهمانان حاضر، چه در فيلم ها و چه در تركيب هيأت داوران مي توان مشاهده كرد. اگر در بخش مسابقه بيشتر فيلم هايي كه ظرافت هاي هنرمندانه دارند به بخش مسابقه راه مي يابند، فيلم افتتاحيه معمولاً اثري پر سر و صدا و جذاب است. در تركيب هيأت داوران همه با تركيبي از هنرمند-ستاره شكل مي گيرد. رئيس هيأت داوران امسال وونگ كار واي فيلمساز برجسته چيني است كه پوستر در حال و هواي عشق اش پوستر كن امسال هم شده است. لوكر سيا مارتل (فيلمساز آرژانتيني)، پاتريس لوكونت (فيلمساز فرانسوي) و اليا سليمان(فيلمساز فلسطيني) ديگر اعضاي هيأت داوران امسال هستند. فيلمسازاني كه جبهه روشنفكرانه داوران كن را تشكيل مي دهند. در كنار آنها ستارگان سرشناس هاليوودي نيز حضور دارند. هلنا بونهم كارتر، سموئل ال جكسن، مونيكا بلوچي و تيم راث ويترين داوران امسال را جذاب مي كنند.
از ديگر داوران سرشناس بخش هاي ديگر كن مي توان به آندري كنچالفسكي فيلمساز مطرح روس به عنوان رئيس هيأت داوران بخش سينه فونداسيون و برادران داردن در بخش دوربين طلايي اشاره كرد.
سال بزرگان يا پديده هاي تازه؟
كن همواره با بزرگانش معنا و مفهوم يافته است. هرچند كه امسال گويا قرار است نام هاي جديد همه را شگفت زده كند. نكته اي كه تيه ري فرمو هم به آن اشاره كرده است: اگر سال 2005 سال حضور و بازگشت مولفان و استادان بزرگ سينما به كن بود، در عوض امسال را بايد سال نام و فيلم هاي جديدي دانست كه مي توانند همه را شگفت زده كنند...
از نام هاي آشناي امسال مي توان به پدرو آلمو دوار، سوفيا كاپولا،  كن لوچ و ناني مورتي اشاره كرد. هرچند اگر قرار باشد حرف تيه ري فرمو را جدي بگيريم، بايد منتظر درخشش چهره هاي تازه باشيم.
با اين همه نمي توان انكار كرد بخش اعظم هيجان كن براي ديدن فيلم هايي چون سوسمار (ناني مورتي)، بادي كه بارلي را تكان داد (كن لوچ)، ماري آنتوانت (سوفيا كاپولا) و نوري در تاريكي (آكي كورسيماكي) است. هرچند ممكن است در نهايت فيلم رشيد بوشارب الجزايري يا لويه چيني ستاره كن پنجاه و نهم لقب بگيرند يا فيلم هاي جاده سرخ ، هميشه حق با ضعيف ترين است و جواني در وقت بدرخشند كه اولين ساخته هاي سازندگانشان هستند.
سينماي ايران، غايب بزرگ كن پنجاه و نهم
تيه ري فرمو، مدير هنري جشنواره كن در كنفرانس خبري اعلام اسامي فيلم هاي بخش مسابقه كن، جمله اي گفت كه نشان مي داد كن، حاشيه و نكات فرامتني را بر سينما و هنر ترجيح مي دهد يا دست كم اين دو را هم عرض و هم قواره با يكديگر مي بيند: سينما همواره با سياست همراه است .
اين جمله را مي توان كنار راه نيافتن هيچ كدام از نمايندگان سينماي ايران گذاشت و نتيجه گرفت كه وقتي پس از 16سال حضور پياپي، هيچ فيلمي از سينماي ايران شايسته حضور در كن شناخته نمي شود، دلايلي فرامتني دارد. در حالي كه چند ماه قبل، سينماي ايران پررنگ ترين حضور سالهاي اخيرش را در جشنواره برلين تجربه و جايزه خرس نقره اي را هم به دست آورد؛ كن پنجاه و نهم در حالي برگزار مي شود كه فيلمي از ايران در آن حضور ندارد. با جمله صريح تيه ري فرمو، مي توان اين نكته را بازتاب نگاه تازه غرب به ايران دانست. مسئله هسته اي و فشارهاي گسترده بين المللي و فضايي كه عليه ايران ترسيم شده حالا روي ديگر سكه اش را نشان مي دهد.
اين البته فقط بخشي از ماجراست و مي توان از منظري ديگر هم به تفسير اين داستان نشست. اينكه سينماي ايران با آن حضور پررنگ در برلين، اين جشنواره را به عنوان محل اصلي حضور بين المللي هدف قرار داده است. فراموش نكنيم كه در جشنواره برلين رويكرد به سياست همواره با ديدگاهي انتقادي همراه است و فيلم هاي ضد سيستم در اين جشنواره مجال بيشتري براي درخشش مي يابند. در واقع سينماي سياسي- اجتماعي بيشتر مطلوب گردانندگان جشنواره برلين است در حالي كه كن هميشه شعار اصالت هنر را مطرح كرده است؛ هرچند نمي توان ردپاي سياست را در اين فستيوال ناديده گرفت. به خصوص وقتي يك مقام مسئول در كنفرانس خبري جشنواره، چنين با صراحت از همراهي سينما و سياست سخن مي گويد.
درباره سينماي ايران و كن، البته نكته هاي ديگري هم وجود دارد. اينكه اين سينما در سال هاي اخير سيري نزولي را در كن دنبال كرده و شايد اتفاق امسال حاصل همان ديدگاهي باشد كه سينماي جشنواره اي ايران را ديگر نه پويا و پر از طراوت كه تكراري و ملال آور مي خواند.
سينمايي كه امسال با فرستادن 47 فيلم، بيش از هر زمان ديگر به حضور در كن علاقه و توجه نشان داد ولي در نهايت هيچ فيلمي از ايران نتوانست به فهرست فيلم هاي حاضر در كن راه يابد. نكته بامزه اينكه امسال برخلاف سال هاي اخير در بخش مسابقه به جاي 20فيلم، 19فيلم راه يافته اند؛ يك فيلم كمتر از هر سال كه نشان مي دهد، سختگيري ها براي انتخاب فيلم هاي مسابقه چنان بوده كه حتي اصراري براي رسيدن به تعداد معمول فيلم هاي مسابقه، وجود نداشته است.
مشكل از كجاست؟ مديران كن سختگيرتر از گذشته شده اند؟ فيلم هاي ايراني كيفيت مطلوب نداشته اند؟ يا نه، همه اينها را بازي سياست رقم زده است. پاسخ، هر كدام از گزينه هاي فوق باشد در اصل مسئله تغييري حاصل نمي شود. اينكه ما پس از 16سال حضور پياپي، هيچ سهمي در كن امسال نداريم.
ضعيف ترين حضور آسيا
از 19فيلم راه يافته به بخش مسابقه، تنها يك فيلم آسيايي حضور دارد. سينماي آسيا كه كشف بزرگ فرانسوي ها در دهه 90 بود و در همه اين سال ها حضوري پررنگ در اين جشنواره داشت؛ امسال فقط يك نماينده دارد. مديران كن امسال فقط به ايران كم توجهي نكرده اند، بلكه كل سينماي آسيا را ناديده گرفته اند.
قصر تابستاني ساخته لويه از چين تنها نماينده سينماي آسيا در بخش مسابقه بين المللي است. در بخش هاي ديگر هم فيلم هاي آسيايي حضور پررنگي ندارند. جالب اينكه ضعيف ترين حضور سينماي آسيا در كن، در سالي اتفاق مي افتد كه سه آسيايي در تركيب هيأت داوران وجود دارند و رئيس هيأت داوران هم يك چيني است. گويا مديران كن كوشيده اند عوض كنار زدن فيلم هاي آسيايي را با انتخاب داوراني از اين قاره كهن در آورند. آفريقايي ها هم تنها يك نماينده دارند؛ بوميان ساخته رشيد بوشارب از الجزاير.
سينماي اروپا با 12فيلم
از۱۹ فيلم راه يافته به بخش مسابقه، 12فيلم اروپايي اند. سينماي اروپا هميشه سهم پررنگي در جشنواره كن داشته ولي كمتر به ياد مي آوريم اين تعداد فيلم اروپايي به مسابقه بروند. سه فيلم از سينماي فرانسه، دو فيلم از انگلستان، دو فيلم از ايتاليا و كشورهاي فنلاند، بلژيك، تركيه، پرتغال و فنلاند هركدام يك فيلم در بخش مسابقه دارند.
كن به عنوان جشنواره اي اروپايي هميشه توجه ويژه اي به سينماي اروپا نشان داده است؛ در دو دهه اخير سينماي آسيا براي پاسخگويي به دغدغه هاي روشنفكرانه و سينماي آمريكا براي جذابيت بخشيدن به كن، حضورشان پررنگ شده ولي هميشه اين سينماي اروپا بوده كه بيشترين حضور را در اين فستيوال تجربه كرده است.
نكته جالب توجه راهيابي دو فيلم از مكزيك به بخش مسابقه است. هزار توي پن ساخته گيلرمو دل تورو و بابل به كارگرداني الخاندرو گونزالس دو نماينده سينماي مكزيك در بخش مسابقه كن پنجاه و نهم هستند.
مي ماند سينماي آمريكا كه سه فيلم در بخش مسابقه دارد؛ فيلم هايي كه شانس زيادي هم براي موفقيت دارند. به خصوص اينكه ستاره هاي سرشناس سينماي آمريكا در هيأت داوران امسال حضور پررنگي دارند.
درحالي كه مديران كن همچنان به كشف و شهودشان ادامه مي دهند، (امسال براي اولين بار در تاريخ كن فيلمي از سينماي ناشناخته پاراگوئه در بخش دوربين طلايي پذيرفته شده) و همچنان مي كوشند تا اهميت و تشخص روشنفكرانه كن را حفظ كنند. خبرگزاري ها گزارش مي دهند كه نمايش فيلم افتتاحيه امسال ممكن است تا روز آخر همه چيز را تحت الشعاع قرار دهد. در افتتاحيه امسال كن رمز داوينچي به نمايش درخواهد آمد. اگر در بخش مسابقه نخبه گرايي در بالاترين سطحش مشاهده مي شود، در عوض در بخش خارج از مسابقه مي شود قسمت سوم مردان ايكس را ديد و شاهد هنرنمايي زين الدين زيدان بر پرده سينما بود. زيدان: پرتره قرن بيستم در سال جام جهاني، نشان مي دهد كه كن در كنار ستاره هاي سينما، مي كوشد تا از ستاره هاي توپ گرد هم بهره بگيرد.
در مهم ترين جشنواره سينمايي راهA دنيا، چشم ها بيشتر خيره تام هنكس، هال بري، پنه لوپه كروز، بروس ويليس، كيت بلنچت و مونيكا بلوچي خواهد شد تا فلان فيلمساز گمنام چيني كه شايد روز آخر پديده كن هم لقب بگيرد.
اينها همه ويژگي هاي فستيوال كن هستند. كن بايد در برزخ هنر و تجارت هم خاستگاه سينماي روشنفكرانه و متفاوت باشد و هم اينكه توانايي جذب مخاطب را داشته باشد؛ نمايش روشنفكرانه ترين فيلم ها در كنار حضور پر سر و صداي ستارگان محبوب هاليوود.

يادداشت
كشف آتش
حميدرضا پورنصيري
فكر مي كنم ديگر خيلي تكراري شده باشد كه اين ناكامي سينماي ايران در جشنواره هاي جهاني را به تكراري بودن موضوع و ساختار فيلم هاي جشنواره اي مان نسبت دهيم. آنهايي هم كه دو، سه سال پيش اين مساله را بيان كردند و آن را به عنوان تنها دليل روي گرداندن فرنگي ها از محصولات سينمايي مان دانستند، حتما قبول دارند كه نظرشان را ديگر نمي توان براي تمام فيلم ها، صادق دانست. براي اين حرفم دو مثال ساده دارم. يكي فيلم يك شب و ديگري زمستان است . يك شب سال گذشته در همين روزها به عنوان يكي از آثار شركت كننده در بخش دوربين طلايي جشنواره كن انتخاب شد و زمستان است هم همين چند ماه پيش، در كنار آفسايد ، تنها نماينده  سينماي ايران در بخش اصلي جشنواره برلين بود. اگر اين دو فيلم را ديده باشيد حتما تصديق مي كنيد كه چندان تفاوتي با فيلم هاي هفت، هشت سال پيش كه جايزه هاي ريز و درشت جشنواره هاي كوچك و بزرگ را درو مي كردند، ندارند. پس چه طور مي شود كه دو جشنواره معتبر اروپايي سال گذشته چنين فيلم هايي را به بخش هاي اصلي شان راه مي دهند، اما امسال فيلمي مانند گيلانه -كه همه مان مي دانيم جزو چند فيلم برتر دو سه سال اخير سينماي ايران است و حداقل از دو فيلم ياد شده، طرفداران بيشتري دارد- حتي در بخش هاي جانبي كن هم پذيرفته نمي شود.فكر مي كنم براي جواب دادن به چنين سوالي، استعداد خيلي ويژه اي نياز نباشد. مخصوصا براي آنها كه كار و تجارت شان سينماست و حتما راه و چاه آن را بهتر از نگارنده مي دانند. مشكل، مشكل رابطه است. اگر مي بينيد فيلمي مانند يك شب -كه دو سال پيش حتي نظر هيات انتخاب جشنواره فجر را نتوانست جلب كند- در جشنواره اي مانند كن، حضور پيدا مي كند به اين خاطر است كه پخش كننده اش، يك پخش كننده معتبر فرانسوي ست. آن پخش كننده فرانسوي (MK2) هم اين قدر نزد برگزاركنندگان جشنواره ارج و قرب دارد كه بتواند چند فيلمش را خارج از عرف معمول جشنواره، وارد آن كند. قضيه زمستان است هم به  همين صورت است. از آن طرف حتي موفقيت آفسايد و اكران جهاني اش را هم مي توانيم به حساب كمپاني سلولوئيد دريمز بگذاريم كه حقوق نمايش جهاني فيلم را در اختيار دارد و طبيعي  است كه براي منفعت مالي خودش هم كه شده، هر كاري براي بيشتر ديده شدن اين فيلم انجام دهد.
بزرگ ترين مشكل سينماي ايران در عرصه جهاني-چه در جشنواره ها و چه در اكران- هم همين است. اينكه تهيه كننده ها و پخش كننده هاي داخلي و سياستگذاران سينمايي هنوز به اين باور نرسيده اند كه مي توان- و بايد- براي دست يافتن به سينماهاي آن سوي آب ها، از همتايان فرنگي شان كمك بگيرند؛ چون نه بنياد فارابي اين روزها توان انجام اين كار را دارد و نه پخش كننده هاي خصوصي مان مي توانند به تنهايي با غول هاي غربي رقابت كنند. نمونه اش فيلم دوئل كه قرار بود مثال بي بديلي باشد براي اكران گسترده يك فيلم ايراني در سينماهاي بين المللي، آن هم توسط يك پخش كننده خصوصي داخلي. اما در نهايت اكران جهاني فيلم- كه حداقل به لحاظ ظاهري مي توانست با فيلم هاي پيش پا افتاده و تجاري هاليوودي رقابت كند- محدود شد به چند نمايش ويژه در چند شهر مختلف كه ايراني هايش مشتاق بودند يك فيلم با زبان فارسي را تماشا كنند.
اگر قبول داريم كه سينما يك رسانه جهاني ست و روبه رو شدن با مخاطب جهاني و وارد شدن به اين عرصه، مهم تر از چگونگي وارد شدن به آن است، بايد بپذيريم كه مي توان از ديگران هم براي اين امر كمك گرفت. ديگراني كه كارشان را خوب بلدند و حداقل تجربه نشان داده در اين امر از ما موفق ترند. به قول دوستي لازم نيست براي استفاده از برق، دوباره از اول آتش را كشف كنيم. مطمئن باشيد درصد زيادي از اينكه سينماي ايران ديگر براي خارجي ها چندان جذاب نيست، به همين عامل برمي گردد. هر بازي قواعد خودش را دارد و بازيكنان خودش را.

شهر تماشا
گزارش
جهانشهر
دخل و خرج
زيبـاشـهر
نمايشگاه
سلامت
شهر آرا
|  شهر تماشا  |  گزارش  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  نمايشگاه  |  سلامت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |