پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۴ - - ۳۸۷۵
مجيد رضاييان:
افراد با سابقه مجتهدان روزنامه نگاري هستند
007248.jpg
مريم پاپي
كمرنگ بودن پژوهش در مطبوعات و تئوريك شدن آموزش هاي روزنامه نگاري و لزوم استانداردسازي مطبوعات از مهم ترين نكاتي ست كه مجيدرضائيان هنگام بحث درباره وضعيت آموزش نيروي روزنامه نگار به آن اشاره مي كند و مي گويد: اولين ضربه از جايي آغاز شد كه دانشكده هاي ارتباطي قانون نانوشته خود را مبني بر لزوم دارابودن تجربه كار حرفه اي روزنامه نگاري براي مدرسان رشته روزنامه نگاري فراموش كردند .
گفت وگويي را كه به بهانه سالگرد انتشار روزنامه همشهري با اين روزنامه نگار و مدرس دانشگاه انجام داده ايم، مي خوانيد.
زماني روزنامه هايي مثل كيهان دانشگاهي براي آموزش روزنامه نگاري بودند، ولي اين كار از حوصله روزنامه هاي امروز خارج است. از طرف ديگرآموزش دانشگاه ها هم بيشتر تئوريك شده . به همين دليل، افراد بدون تخصص وارد اين عرصه مي شوند و بدون داشتن تخصص لازم به كارشان ادامه مي دهند. تحليل شما از اين وضعيت چيست؟
تربيت كادر حرفه اي ما در يك دوره خوب و در دوره اي مثل شرايط كنوني مناسب نبوده. زماني كه تربيت كادر حرفه اي در مطبوعات انجام مي شد، ارتباط مشخص و ارگانيكي هم بين نيروها و كادر حرفه اي با دانشكده ارتباطات وجود داشته. در آن زمان يك دانشكده خوب در اين زمينه ( دانشگاه علامه)بود. تقيد يا قانون نانوشته اي هم وجود داشت كه مي گفت كساني كه مي خواهند تدريس كنند، افرادي باشند كه روزنامه نگاري كرده و خودشان به تئوري هايشان عمل كرده باشند.
اولين ضربه از جايي آغاز شد كه دانشكده هاي ارتباطي، اين قانون نانوشته را فراموش كردند و تحصيلات تئوريك، ملاك تدريس در دانشگاه شد. علاوه بر اين، دانشكده هاي ارتباطات به طور افقي گسترش يافته و نياز به كادر آموزشي پيدا كردند. اين دليل هم موجب شد افرادي در مقام آموزش قرار بگيرند كه وجه تئوريك قوي داشتند، بنابراين دانشكده هاي امروز ما آموزش هاي تئوريك را مي دانند، اما كاربردي نيستند. نكته اي را بايد در پرانتز بگويم؛ اساسا اين رشته، رشته اي نيست كه آموزش هاي صرف تئوريك آن كاربردي داشته باشد.
ديگر اينكه در مطبوعات هم يك قيد تضعيف شد؛ در گذشته كسي به سادگي نمي توانست به تحريريه مطبوعات يا اتاق خبر خبرگزاري ها راه پيدا كند، ولي آژانس هاي خبري متعدد امروز و نشرياتي كه تعدادشان در رشته هاي مختلف زياد شده، بايد براي كار به نيروهايي متكي باشند. انگار اين قيد هم در دانشكده ها و اتاق هاي خبر و هم در تحريريه مطبوعات و آژانس هاي خبري تضعيف شد.
در اين شرايط چه انتظاري داريم كه كار يك وجه غني پيدا كند و با اين چرخه، انتظار تربيت كادر حرفه اي را داشته باشيم.
تجربه سال ها كار روزنامه نگاري شما به تعريف شخصي از روزنامه نگاري هم رسيده ؟
روزنامه نگاري قبل از هر چيز، هنري ذاتي ست. در جمعي بوديم و بحث به اينجا رسيد كه نقش كارگردان در خلق يك اثر سينمايي بسيار پررنگ است. من گفتم قلم را فراموش كرده ايد. چون از كلام است كه تصوير ساخته مي شود و كسي كه بدون كلام تصوير مي سازد بايد تبحر زيادي داشته باشد. كسي از من پرسيد گزارش را در يك كلمه تعريف كن، گفتم سينماي مطبوعات. پس نمي توان به رشته اي با اين ويژگي و ذات فقط به صورت تئوريك نگاه كرد.
به نظر شما براي تربيت كادر حرفه اي به صورت مناسب چه بايد كرد؟
بايد سنگ بنايمان را بر تحقيق بگذاريم چون فقر پژوهش در اين زمينه ما را به زمين مي زند. ممكن است افرادي در مقابل نظر من بگويند كه خيلي به موضوع دور نگاه مي كني، ولي اتفاقا به نظر من نزديك است. پيش بيني من اين است كه ما روزي به اين سمت خواهيم رفت، ولي چرا بايد صبر كنيم تا با گذر زمان به اينجا برسيم؟ مي توانيم خودمان پيش قدم شويم. پيشنهادم اين است كه اولا، اگر قرار شد روزنامه نگاري وارد تحريريه شود يا دانشجويي مدرك فارغ التحصيلي روزنامه نگاري بگيرد، علاوه بر همه ويژگي هايي كه بايد دارا باشد، از جمله تحصيلات، سواد، سن، سلامتي جسماني و توانايي خبر  نويسي و ...، يك پروژه تحقيقاتي به او بدهيم كه شش ماه با خرج روزنامه آن را انجام دهد و موفقيت در اين كار را شرط ورود او به تحريريه عنوان كنيم. موضوع اين تحقيق هم بايد مربوط به روزنامه نگاري يا مرتبط با همان رسانه باشد.
ما در عرصه روزنامه نگاري و ارتباطات به اندازه موهاي سر، مسئله لاينحل تحقيقاتي داريم. چون هنوز به اين بخش ورود نكرده ايم.
ولي با عملكرد رسانه هاي امروز ما، ظاهرا مشكل مي توان مطبوعات را به سمت تحقيق كشاند، به طوري كه حتي گزارش هاي تحقيقي هم از روزنامه ها حذف شده اند. راهكار اجرايي براي پيشنهادتان داريد؟
دانشكده ها و مطبوعات ما بايد در كار آموزشي پشتوانه و بنيان داشته باشند. تحقيق يكي از اين پشتوانه هاست. من مثالي بزنم كه هنوز آثارش هست. در دوره اي كه مدير كل پژوهش ايرنا بودم، قبل از انتشار روزنامه ايران، در مجموعه كارهاي تحقيقاتي سه پروژه اجرا كرديم كه آثار اجراي آنها در تغيير ساختار اتاق خبر نقش داشت. البته اين پروژه در كوتاه مدت جواب نداد و هفت ماه زمان برد.
اين شرط قطعي بايد در دانشكده هاي روزنامه نگاري از دوره ليسانس باشد كه هر كس خواست مدرك روزنامه نگاري بگيرد پروژه تحقيقاتي بگذراند و سوژه ها و نظارت بر كار تحقيقاتي هم بايد به گونه اي باشد كه نشان دهد دانشجو از عهده كار برآمده، خودش هم اين كار را انجام داده و از جايي كپي نكرده است. تحقيق با وجه تئوريك صرف دانشجو را به حداقل مي رساند چون لازمه انجام پروژه اش حضور يافتن در تحريريه است.اگر اين اتفاق افتاد، در اين صورت يك عده از اين رشته مي روند كه اين اتفاق مباركي ست. يك عده مي مانند كه اين دومي هم اتفاق مباركي ست. چون كساني كه مي مانند همان كساني هستند كه بايد بمانند.ما تا زماني كه اين كار را انجام ندهيم نه آموزش هايمان آموزش و نه مطبوعاتمان استاندارد نمي شود.كار دوم اين است كه كسي را كه از بهترين دانشكده هاي ارتباطي دنيا دكترا گرفته است، ولي در نهايت واقعا يك  بار سرب نخورده يا الان كه دنياي سرب نيست و دنياي رايانه است، اصلا تحريريه را نديده، استاد دانشكده هاي روزنامه نگاري ندانيم. اگر به يك متخصص اين رشته بگويي براي جمع كردن سه صفحه 10 دقيقه وقت داري، بايد در اين دقايق تصميم بگيري، تيتر و ليد عوض كني، غلط گيري كني و ضمنا گاف ندهي، تازه اينجا همه تئوري هايش كار كرد پيدا مي كند. من معتقدم آموزش عالي ما حداقل در اين حد مي تواند مدرسان دانشگاه را شناسايي كند؛ چه در دانشگاه آزاد، چه دولتي، چه پيام نور و چه علمي- كاربردي.اعضاي هيات علمي بايد كساني باشند كه اين كار را انجام داده اند.
افراد با سابقه در كار روزنامه نگاري كه تجارب ارزشمندي دارند، مجتهد اين رشته هستند و لازم نيست مدرك تئوريك دكتراي شان را هم بگيرند. همه جاي دنيا به اين افراد دكتراي افتخاري مي دهند و آنها را عضو هيات علمي مي كنند. مي توان اين افراد را به عنوان استاد دانشگاه به كار گرفت بعد اين شرط را برايشان گذاشت كه بايد هر شش ماه يك پروژه تحقيقاتي انجام داده و به عنوان كتاب به دانشگاه بدهند. من واقع گرايانه نگاه مي كنم. نمي گويم هر سه ماه يك بار...، آن وقت اگر من امسال ويراستاري خبر درس مي دهم با سال قبل تفاوت مي كند.
در اين صورت دانشكده ها و دانشجويان ما به روز و تحريريه ها استاندارد مي شوند؛ به نظر من مطبوعات ايران بايد استاندارد شوند. اگر اين كار را نكنيم به صرف مقررات خشك و بخشنامه هايي كه از بالا بيايد هيچ اتفاقي نمي افتد، چون روزنامه  نگاري كار دل است و جنسش فرق مي كند.
بعضي رسانه ها مثل باشگاه خبرنگاران جوان يا همشهري محله در ورود خبرنگاران تازه كار در عرصه رسانه ها نقش بسيار زيادي داشته اند. در حالي  كه اين رسانه ها با امكاناتي كه در اختيار داشتند، مي توانستند به گونه ديگري اين افراد را تربيت كنند. شما با اين نوع تربيت روزنامه نگار چقدر موافقيد ؟
ما دو چيز را بايد از هم جدا كنيم. مي توانيم عرصه هايي مثل باشگاه خبرنگاران جوان و همشهري در قالب همشهري محله ايجاد كنيم كه جنبه آماتور داشته باشند. من با اينكه رسانه هايي بيايند و در اين زمينه پيشگام شوند مخالف نيستم، ولي در رسانه هاي ما مرزي بين عرصه حرفه اي و آماتور وجود ندارد.
بله! الان مسئله ما بخش حرفه اي ماجراست. آموزش افراد آماتور در رسانه ها في نفسه خوب است. مشكل كار اينجاست كه ميدان آماتور بايد حرفه اي اداره شود ولي الان آماتور اداره مي شود؛ مشكل در نفس كار نيست، در چگونگي ست. من مثالي مي زنم؛ براي آموزش باشگاه خبرنگاران جوان دو ترم رفتم و ديگر ادامه ندادم، چون ديدم ذهنيت ها براي آمدن سر كلاس يك چيز ديگر است. احساس مي كردم طرف به خاطر اين رشته سر كلاس نيامده؛ آمده تا بعد از پايان ترم تازه ببيند اين رشته به دردش مي خورد يا نه، ولي در كل اين 5- 4 تا كلاس كه حدود 150 نفر بودند، فقط دو نفر پيدا شدند كه با انگيزه آمده بودند و جذب رسانه ها هم شدند.
به اين نتيجه رسيدم كه اصل موضوع از نظر مديريتي ايراد دارد. يعني ميدان فراخي كه باز شده تنها ملاكش اين است كه سه قطعه عكس دستت بگيري و ثبت نام كني. حداقل يك فيلتر وجود ندارد تا از بين 50 نفري كه براي ثبت نام مي آيند 10 نفر را صيد كند، اينها را در ميدان آماتور بياورند تا يك دوره ببينند و بعد آنها را وارد باشگاه كنند كه بعد از مدتي فعاليت، از اين 10 نفر هم 5 نفر پالايش شوند و 5 نفر بمانند.
اين ميدان آماتور مي تواند همشهري محله يا ضميمه اي در همشهري باشد، اين كار اشكالي ندارد، ولي بايد نگاه تربيتي وجود داشته باشد.
به نظر من بايد از به وجود آورندگان ميدان آماتور تشكر هم كرد، ولي اگر اين ميدان حرفه اي اداره شود يك خروجي دارد و اگر نشود، خروجي ديگر كه موفق نخواهد بود .
به نظر شما نقش همشهري در دوره جديد روزنامه نگاري كه روزنامه هاي رنگي و نرم خبر آمدند و وارد عرصه شدند چه بود؟
تولد همشهري و پاگذاشتنش به عرصه مطبوعات محصول سه اتفاق بود. پيش تر اين نگاه وجود نداشت كه مديريت شهري رسانه شهري مي خواهد و انتشار همشهري نگاه خوبي بود.ديدگاه ديگر اين بود كه حالا كه قرار شد مديريت شهري رسانه شهري داشته باشد لزوما به سراغ ماكتي برود كه آن را واقعا روزنامه شهري معرفي كند نه اينكه فقط يك روزنامه باشد. به اين ترتيب قالب شدن ماكت روزنامه هاي تخصصي اجتماعي بر يك روزنامه شهري هم نگاه درستي بود.سوم اينكه صنعت روتاتيو موجب شد آنها به سمت چاپخانه هايي رفتند كه ماشينشان لزوما پشت و رو چهار رنگ مي زد. در حالي كه عرف استفاده از صفحات رنگي در مطبوعات حرفه اي و پيشرفته دنيا اين است كه لزوما همه صفحات، رنگي يا چهار رنگ نيست و فقط صفحه اول و آخر رنگي منتشر مي شود. اين اتفاقي نيست كه فكر كنيم به دليل حرفه اي بودن روزنامه افتاده است. يك مقدار آن لاجرم و از سر اجبار بود. به خاطر اينكه آن زمان فقط افست پاسخگوي چاپ همشهري بود.اين به هر حال به عرف نانوشته اي تبديل شد كه هر كس روزنامه اي منتشر مي كرد بايد تمام صفحات آن چهاررنگ مي شد. اين ماكت كاري كرد كه ادبيات روزنامه، نرم شود ( نه نرم نويسي در خبر كه بعدا سبك شد). روزنامه همشهري هم لايت است و هم لايف، هم نرم است و هم زندگي ست.
همشهري توانسته اين جايگاه را حفظ كند؟
من معتقدم كه اين جايگاه حفظ شده، ولي خودم به روزنامه همشهري پيشنهاد مي كنم كه مراقب باشد در حفظ اين ادبيات، سياسي نشود. منظور از سياسي بودن، سياسي بودن مواضع نيست. چرا كه رسانه ها مي توانند گرايش هاي سياسي داشته باشند. منظورم دوز است. گاهي اوقات حس مي كنم كه اين دوز نسبت به ماكت، ساختار و ذات همشهري بالا مي رود.
همشهري نمي تواند خلاف آنچه كه هست باشد و اين به صلاح اين روزنامه نيست،چون مخاطبي كه براي همشهري آفريده شده نبايد به اين سمت برود كه با دو روزنامه سر و كار دارد، نيازمندي ها را در بياورد، نيازهاي اطلاع رساني اش را برآورده كند و از مطالب روزنامه هم يك سري صفحات را كلا كنار بگذارد و صفحات خاصي را بخواند. ايجاد چنين اتفاقي براي روزنامه همشهري خوب نيست و اين معني را مي دهد كه جايگاه خودش را در بخش هايي از نياز مخاطب مثل گذشته حفظ كرده و در بخش هايي در حال از دست دادن اين جايگاه است.
مردم محله هاي امروز انتظار دارند اخبار خاص محله خود را دريافت كنند.حتي بعضي از مطالب محلي در مورد همشهري محله زنگ خور دارد.
مثلا مصاحبه با يك استاد مطرح نوازنده ني كه آن اندازه عنصر شهرت ندارد كه در روزنامه ملي بيايد، وقتي در همشهري محله چاپ مي شود، مردم از اينكه اين فرد در محله  شان به آنها معرفي شده استقبال و تشكر مي كنند.
كسي كه در شهر تهران مي چرخد و فارغ از محله خود روزنامه همشهري را مي گيرد، دوست دارد مسائل
زيست  محيطي، حمل و نقل، ترافيك و حتي مسائل سياسي را هم با ادبيات خاص خودش ببيند.
منظورم اين است كه اين ماكت هر چه در طول خودش حركت كند بهتر است و هر چه عرض و خط موازي براي خودش درست كند اين جايگاه را از دست مي دهد.
شما با محدودشدن همشهري به عنوان رسانه مديريت شهري، به شهر تهران اعتقاد داريد يا فكر مي كنيد بهتر است اين روزنامه به مسائل كشوري هم بپردازد؟
در روزنامه نگاري، شفاف بودن با مخاطب مهمتر از هر چيز است. من در دوره اي كه از چند روزنامه اروپايي از جمله مطبوعات فرانسه بازديد داشتم و از وضعيت اومانيته گزارشي گرفتم، اين مسئله را به خوبي مشاهده كردم. روزنامه اومانيته زير لوگويش نوشته ارگان حزب كمونيست فرانسه . به اين ترتيب تكليف مخاطب با اين روزنامه روشن است.
پرداختن به مسائل ملي در يك روزنامه تهراني و يك روزنامه شهري بايد تعريف و دوز داشته باشد. من نمي گويم به مسائل ملي نپردازد چون اصلا امكانپذير نيست، ولي شك نبايد كرد كه مسائل شهري بايد بر مسائل ملي اولويت پيدا كند. تهران، شهر نيست؛ كلانشهر است. يك مثال مي زنم .فرض كنيد رئيس قوه قضائيه حرفي بزند و ارزش هاي خبري اين حرف بر اساس ارزش هاي هفتگانه خبري تيتر يك شود و همزمان شهردار تهران يا حتي يك كارشناس شهري حرفي زده باشد كه از نظر ارزش هاي خبري براي يك كلانشهر، مهم تر از آن موضوع ملي باشد. در روزنامه شهري ما بايد مشاهده كنيم كه موضوع شهري تيتر يك مي شود و موضوع ملي، تيتر دو و سه.

همشهري نوبت ما براي زندگي است
بقال كه نمي گويد ماست خودش ترش است؛ اهالي همشهري هم. شايد خوانندگان روزنامه بي طرفانه تر بتواننددر مورد طعم اين ماست نظر دهند. نويسندگان و هنرمندان هم گروهي از همين خوانندگان هستند كه از طعم روزنامه همشهري گفته اند وقتي در شلوغي و فشردگي كارهاي روزمره خود وقتي هم براي ورق زدن روزنامه مي  ماند.
007224.jpg
احسان نراقي - جامعه شناس
حقيقت اين است كه من سال ها روزنامه همشهري را مي خواندم و به ذوق من نزديك بود، اما در حال حاضر با تغييراتي كه صورت گرفته تبديل به يك روزنامه خشك و دولتي شده است در نتيجه من علاقه سابق را به همشهري ندارم. روزنامه اي كه خيلي خودش را با دولت منطبق مي كند، مورد علاقه من نيست. روزنامه بايد نقطه نظرهاي موافق و مخالف را بيان كند، در حالي كه در روزنامه همشهري همه چيز يكطرفه است،  البته شنيدم سردبير جديدي براي همشهري انتخاب شده كه آزادي هاي مجددي را برقرار كرده و من خوشحال مي شوم اگر همشهري تغيير رويه بدهد.
007203.jpg
مهدي كرم پور - فيلمساز
در شهري كه مي زيم، در و ديوارش ديگر هيچ نشاني از هويتمان ندارد. اينجا مي تواند كابل باشد يا هرات و يا حتي دوشنبه!
تهران خاكستري با هواي دودآلودي كه مه لندن را به يادمان مي آورد، ولي با اين تفاوت كه با اين مه شايد به سرطان ريه دچار شويم!هياهو و جنجال مردمان مكزيكوسيتي با ساختمان ها و البسه اي كه هيچ ربطي به تاريخ و فرهنگ كشورش ندارد!اينجا تهران است! تهران خاكستري!
مطبوعاتمان پر از تيترهاي عوامانه و سطحي ست و تيراژشان... تيراژشان را نمي نويسم!
هم شهري سالروز تولدت مبارك! يادمان نمي رود....
هم شهري! رنگ را به شهر ما آوردي!
007185.jpg
شاهين فرهت - آهنگساز
روزنامه همشهري تا آنجايي كه من به خاطر مي آورم هميشه حامي هنر و هنرمندان بوده است. همشهري، روزنامه سالمي ست كه اخبار هنري را به صورت دقيق و درست منعكس كرده و مي كند. از اين بابت، من هميشه ممنون روزنامه همشهري بوده ام و اميدوارم بر سال هاي عمر اين روزنامه پيوسته افزوده شود. روزنامه همشهري در ميان هنرمندان، روزنامه محبوبي ست و من به خاطر حمايتش از جامعه هنري و حمايتي كه ضرورت و نياز جامعه هنري ست، از اين روزنامه متشكر و ممنونم.

علي اصغر سيدآبادي - روزنامه نگار و نويسنده
ايده انتشار روزنامه اي رنگي كه بار ايدئولوژيك و سياسي آن كم باشد و بيشتر نگاه فرهنگي و اجتماعي داشته باشد، ايده اي مناسب زمانه بود؛ زمانه پس از جنگ و شرايط جنگي؛ زماني  كه زندگي و حيات آدمي بار ديگر ارزش پيدا كرده بود. ظاهرا آنچه عزيزتر از زندگي بود حفظ شده بود و نوبت به زندگي رسيده بود.
به نظرم همشهري با رنگ و لعاب و لحن ملايم، بي طرف و غيرسياسي كه داشت و با موضوعات تازه اي كه به آن مي پرداخت، نشانه دوران تازه اي بود؛ دوراني كه قرار بود زندگي احترام داشته باشد.
همشهري مي خواست روزنامه زندگي باشد. ايده سازمان بخش اين روزنامه، زندگي ست و تا وقتي در آن زندگي بر همه چيز ترجيح داده شود، اين روزنامه،  همشهري خوب همه ما خواهد بود و وقتي ترجيح هاي ديگري مطرح شود، ديگر همشهري ما نخواهد بود، حتي اگر خيلي  خوب باشد. از همين زاويه است كه فكر مي كنم انتشار ويژه نامه اي براي كودكان و نوجوانان كه با آن روزنامه آغاز شد، معنايي نمادين داشت. كودكان و نوجوانان نماد آينده اند. نماد اميد به زندگي و آفتابگردان، اين نماد را كه در دوران سخت جنگ كم رنگ شده بود زنده كرد و بعد هم آن را به دوچرخه سپرد و خوشحالم كه تغييرات سياسي در اصل ماندن دوچرخه تغييري ايجاد نكرد و اميدوارم از اين پس هم نكند.
007254.jpg
شهاب حسيني - بازيگر
در خانه ما همشهري بيشتر از هر روزنامه ديگري پيدا مي شود، جامع و كامل است. نيازمندي هايش كه جاي خود را دارد. مطالب ديگرش هم قابل قبول است و استاندارد. مردم دوستش دارند. برايتان آرزوي موفقيت مي كنم.
007251.jpg
رسول  صدرعاملي - كارگردان
بسياري از صبح هايم را با همشهري آغاز مي كنم. همشهري به خاطر اسمش و شهرتي كه دارد دوست داشتني تر از عناوين روزنامه هاي ديگر است. نگاهش و اولويتش  به مسائل شهري خوب است و با وجود آنكه روزنامه اي سراسري ست، تهراني ها دوستش دارند.
در حوزه تخصصي هم سرويس هنر و فرهنگ و ادبش نسبتا فعال و به روز است. هر چند كه مي تواند بهتر از اينها باشد. اخبار هم به روز است، اما به نظر مي رسد كمي شتابزده اند. فكر مي كنم به جاي اتصال به خبرگزاري ها بهتر است ارتباط مستقيم تري با اهالي هنر و خصوصا سينمايي ها داشته باشند.
007236.jpg
مصطفي رحماندوست  - نويسنده
در زمان حيات استاد كيومرث صابري (گل  آقا) در جلسه اي كه در اتاق مديرعامل همشهري برگزار شد، ايشان درباره همشهري گفتند: ويژگي اصلي همشهري اين است كه زير پاي مردم را خالي نمي كند و با يكسري اخبار تلخ باعث نااميدي و استرس مردم نمي شود. مردم با خيال راحت روزنامه همشهري را ورق مي زنند و در عين حال از اخبار روزانه جامعه مطلع مي شوند .
من هم ضمن زنده  كردن ياد مرحوم كيومرث صابري، همين نظر ايشان را درباره همشهري دارم.
007212.jpg
عليرضا خمسه  - بازيگر
روزنامه همشهري را مي خوانم. تصورم اين است كه بار فرهنگي- هنري همشهري بايد بيشتر از اين چيزي كه هست باشد. به نظرم صفحات فرهنگي و هنري كم بار است. بايد بيشتر از اين به اخبار فرهنگي بپردازيد. به نظرم مي بايست يك سرويس جدي تر و معتبر تر براي پرداخت مسائل هنري داشته باشيد تا اين همه رويداد سينمايي و تئاتري كه اين روزها شاهدش هستيم، در همشهري انعكاس پيدا كند و به نقطه نظرات و تحليل هايي كه پيرامون رويدادهاي هنري وجود دارد كامل پرداخته شود، نه جسته و گريخته.
اي كاش تئاتر و سينما و حتي فعاليت هاي صدا و سيما جاي بيشتري در همشهري داشته باشد.

آگهي ها را كم كنيد، صفحات ورزشي را زياد!
احسان ظلي پور- اهالي فوتبال اگر هم اهل مطالعه باشند، بيشتر ترجيح مي دهند روزنامه هاي ورزشي را بخوانند، ولي وقتي سراغ عده اي از آنها رفتيم، ديديم كه همشهري خوان حرفه اي هستند.
007230.jpg
علي پروين: ما آقا جهان را قبول داريم!
ســـرمربي محبوب قرمزهاي پايتخت، خيلي اهل مطالعه روزنامه نيست. البته اگر به دفتر علي آقا در توانير رفته باشيد، مي توانيد همه روزنامه هاي ورزشي و غير ورزشي را آنجا ببينيد؛ روزنامه هايي كه اطرافيان سلطان برايش مي آورند و پروين هم گاهي اوقات آنها را تورقي مي كند.
پروين درباره همشهري مي گويد: روزنامه خوبي ست. هر روز بچه ها آن را مي گيرند و من هم اگر فرصت كنم، تيترهايش را نگاه مي كنم. البته صفحه ورزشي همشهري را مي خوانم. كلا ما آقا جهان را خيلي قبول داريم .
007257.jpg
عليرضا نيكبخت واحدي: همشهري را دوست دارم
علي نيكبخت هنوز هم سوگلي آبي هاي پايتخت است، حتي اگر اين روزها فوتبالش خيلي شبيه نيكبخت هميشگي نباشد. خيلي ها معتقدند يك نيكبخت متوسط هم بهتر از بقيه گزينه ها براي جناح چپ تيم ملي ست. او ظاهرا وقت زيادي براي خواندن روزنامه ها ندارد و اگر هم فرصت كند نيم نگاهي به روزنامه هاي ورزشي مي اندازد، ولي همشهري از معدود روزنامه هاي غير ورزشي ست كه نيكبخت تقريبا هر روز آن را مي خواند. او مي گويد: خب، وقتي همشهري را هر روز نگاه مي كنم، معني اش اين است كه اين روزنامه را دوست دارم .
007209.jpg
حامد كاويانپور: به همشهري اعتماد دارم
حامد هميشه بازيكن تاثيرگذاري بوده است. كسي از 17سالگي به تيم  ملي رسيده و آنقدر خاطره خوب از خودش باقي گذاشته كه حالا از او انتظار بيشتري وجود داشته باشد. حامد پس از يك مصدوميت شديد و مدت ها دوري از ميدان، كم كم به روزهاي اوجش نزديك مي شود. فوتباليست مودب پرسپوليس و تيم ملي درباره همشهري مي گويد: روزنامه متين و جذابي ست. ويژگي مهمش اين است كه اخبار غير موثق را منتشر نمي كند و همين مسئله باعث مي شود كه به آنچه در همشهري چاپ مي شود اعتماد كنيم .
007194.jpg
پژمان جمشيدي: ضميمه ورزشي چاپ كنيد
پژمان جمشيدي بازيكني كه در 20سالگي توسط بلاژويچ به تيم ملي آمد و در حضور ستاره هاي معروف آن زمان، فيكس بازي كرد، از وقتي كه به پرسپوليس آمد، به حق خود در تيم ملي نرسيد.
او حالا بازيكن پاس است و شبيه روزهايي بازي مي كند كه در سايپا بود.
پژمان اعتقاد دارد كه روزنامه همشهري با اين همه امكانات و توانايي بايد يك ضميمه ورزشي هم منتشر كند: واقعا جاي يك ضميمه ورزشي در روزنامه خالي ست. همشهري شايد از معدود روزنامه هايي باشد كه هيچ وقت گرايش سياسي پررنگي نداشته و بيشتر مشي اجتماعي و فرهنگي داشته. به همين خاطر فكر مي كنم بايد يك ضميمه ورزشي هم هر روز منتشر كند .
007182.jpg
رضا عنايتي: از آقاي كوثري انتظار بيشتري داريم!
آن جلو در نوك حمله جاي او خيلي خالي ست. هرچند برانكو چنين اعتقادي ندارد. رضا عنايتي مهاجم گل زن استقلال درباره همشهري مي گويد: به همه بچه هاي همشهري خسته نباشيد مي گويم. در مورد صفحه ورزشي كه با شغل من هم ارتباط پيدا مي كند بايد بگويم كه صفحه خوبي ست، ولي ما از آقاي كوثري كه خودش زماني آبي پوش بوده، انتظار بيشتري داريم !
007158.jpg
علي عليزاده: خبرهايتان خلاصه است
درباره آقاي اوت انداز يا فوتبالدستي ليگ برتر، مي گويند اگر خداوند قدرتي را كه به دست هايش داده به پاهايش مي داد، حالا صاحب بازيكني در حد آدريانو بوديم!
علي عليزاده كه بي شك بهترين خريد پرسپوليس در امسال بوده، چيزي از بسياري از ملي پوشان كم ندارد.
علي عليزاده بيشتر روزنامه هاي ورزشي را مي خواند، ولي با همشهري هم بيگانه نيست: حسن روزنامه اين است كه خيلي از صفحه هايش نيم تا آگهي ست. اين جوري مجبوريد خبرهايتان را خلاصه بنويسيد و خيلي وقت خواننده را نگيريد. البته من ترجيح مي دهم جاي اين آگهي ها را مطالب ورزشي بگيرد .
007164.jpg
علي انصاريان: آگهي روزنامه خيلي زياد است
علي انصاريان چند وقتي ست كه اخلاقش را عوض كرده؛ ياغي از ياغي گري دست برداشته. يكي از نشانه هاي اين تغيير رفتار را هم مي شود در شيوه تعامل انصاريان با روزنامه ها ديد. بازيكني كه قبلا سعي مي كرد هرچند وقت يك بار حرف هايي بزند كه چند روزي تيتر يك روزنامه ها بشود، حالا بيشتر به فكر فوتبالش است تا روزنامه ها.
شايد به همين خاطر است كه انصاريان درباره همشهري به گفتن يك جمله كوتاه بسنده مي كند: روزنامه خوبي ست، ولي يك كم آگهي هايش زياد است .

گزارشي از ضميمه هاي روزنامه همشهري
همراهان
007215.jpg
ياران همشهري محله - منطقه 2
الهام صادقي
روزنامه همشهري در حال حاضر روزانه در 28 صفحه منتشر مي شود. اين صفحات كه شامل۲۰ صفحه خبري- تحليلي در حوزه هاي سياسي، شهري، اقتصادي، دانش و فن آوري، اجتماعي، حوادث، بورس، انديشه، زندگي، فرهنگ، ورزش و هنر به همراه هشت صفحه روزانه لايي در حوزه اجتماعي- شهري ست را هر روز صفحاتي همراهي مي كنند كه ضميمه همشهري ناميده مي شوند؛ ضميمه هايي كه با هدف تامين نظر خوانندگان خاص خود در حوزه هاي مختلف سياسي، فلسفي، كودك و نوجوان، جوان و محله هريك در روزهاي خاصي منتشر مي شوند و همراه روزنامه همشهري و به صورت رايگان در اختيار خوانندگان قرار مي گيرند. اين ضمايم كه هر كدام به تنهايي داراي مجوز مستقل انتشار به صاحب امتيازي شركت همشهري هستند، تمام تلاش خود را مي كنند تا نظر مخاطبان خود را تامين كنند.
در گزارشي كه در ذيل آمده است فعاليت هريك از آنها به اختصار شرح داده شده است.
خردنامه
ضميمه اي براي متخصصان و عامه
نخستين شماره ضميمه خردنامه كه به صورت هفتگي منتشر مي شود در شهريور 1382 به ساير ضميمه هاي همشهري پيوست. خردنامه كه براي پوشش دادن به مباحث تئوريك مربوط به سياست و انديشه در روزنامه همشهري پا به عرصه وجود نهاد براي پركردن خلأهاي مهم ناشي از عدم طرح دقيق مسائل انديشه اي به وجود آمد. اين خلأ كه بيشتر در حوزه جامعه و سياست طرح مي شد، مباحثي چون حقوق بشر، مساله زنان، سياست در اسلام و... را شامل مي شود.
علاوه برآن حجم انبوهي از مطالب خردنامه بنابر مقتضيات زماني به انديشه سياسي در اسلام معطوف مي شود.
دكتر علي پورمحمدي كه سردبيري خردنامه را از بدو تاسيس برعهده گرفته است در خصوص مباحث مورد توجه در اين ضميمه تخصصي همشهري مي گويد: يكي از مباحث مورد توجه در خردنامه، انديشه ديني ست؛ چون احساس مي شود بين افرادي كه به طور مستمر روزنامه مطالعه مي كنند و انديشه اسلامي از نظر تئوريك خلأهاي جدي وجود داشته كه اين مساله از ضرورت هاي توجه به ضميمه اي  ست كه از سوي روزنامه همشهري منتشر و خردنامه ناميده شده است.در خردنامه همواره تلاش مي شود تا در خصوص چالش هاي زندگي مدرن با انديشه اسلامي ، تبيين هاي نظري ارائه شود .
اين ضميمه تخصصي با هويتي خاص و جدا از ساير ضمايم همشهري، توانسته در مدت دو سال انتشار خود نظر مخاطبان خاص خود را كه اغلب طبقه دانشگاهي، حوزوي، اساتيد و صاحب نظران مهم جامعه هستند و به موضوعات عميق فلسفي و فكري اهميت ويژه اي مي دهند به خود جلب كند. علاوه براين، ضميمه هفتگي خردنامه كه هر چهارشنبه منتشر مي شود در قالب يك هفته نامه تخصصي فرهنگ و انديشه نه تنها جاي خود را در ميان مخاطبان متخصص در اين حوزه خاص بازكرد، بلكه توانست خوانندگان ثابتي از ميان عامه علاقه مندان در سطوح مختلف به موضوعات انديشه به دست بياورد.
سردبير هفته نامه خردنامه روزنامه همشهري با تاكيد براينكه خردنامه براي تمام خوانندگان روزنامه منتشر مي شود، نه تنها براي متخصصين اين حوزه و ما براي خود يك نقش واسطه اي قائل بوده و هستيم،بنابراين در اين كار زبان و بيان ژورناليستي همراه با محتواي علمي و عميق به صورت توامان است، افزود: براين اساس تحريريه خردنامه متشكل از افرادي ست كه هم در اين زمينه علمي داراي درجات بالاي تخصصي هستند و هم علاوه بر تخصص در اين زمينه، تجربه كار رسانه اي را نيز دارند .
خردنامه كه تاكنون 80 شماره 16 صفحه اي از آن منتشر شده است هرازگاهي به مناسبت هاي مختلف ويژه نامه هاي 32 صفحه اي يا با تعداد صفحات بيشتر به خوانندگان خود هديه مي كند كه همواره با استقبال قابل توجهي نيز از سوي مخاطبان مواجه شده است .
پورمحمدي در خصوص ويژه نامه هايي كه توسط هفته نامه خردنامه منتشر مي شود گفت: علاوه بر خوانندگان متخصص خردنامه، خوانندگان عادي نيز با ويژه نامه هاي مختلف مانند حقوق بشر، فمينيسم ، فلسفه براي كودكان كه حتي از جانب خانم هاي خانه دار نيز با استقبال مواجه شد و... ارتباط خوبي برقرار كرده اند. از سوي ديگر ما با بازخوردهاي بسيار خوبي نيز پس از انتشار ويژه نامه هاي تخصصي روبه رو هستيم؛ مانند ويژه نامه تخصصي مكتب تفكيك كه ما هنوز نيز با بازخوردهاي اين شمار به شكل مثبت و منفي مواجه هستيم. همچنين برخي از شماره ها نيز مورد توجه هر دو سطح مخاطب عام و متخصص ما قرار مي گيرد مانند ويژه نامه شيعه شناسي، شهيد مطهري، امام خميني (ره) و انقلاب اسلامي كه به دليل استقبال از سوي خوانندگان مجددا 10000 نسخه از آن چاپ و در اختيار علاقمندان قرار گرفت . طبيعتا هر روزنامه، هفته نامه، ماهنامه و... از سياست هاي خاص خود پيروي مي كند؛ سياست هايي كه براساس آن چهارچوب ها تعيين و مقرر مي شود و در طول انتشار حدود موضوعي مطرح در اين چهارچوب ها در قالبي سازمان يافته رعايت مي شود تا مطالب به نحو احسن و منظم به دست خوانندگان برسد.
پورمحمدي در اين رابطه مي گويد: در خردنامه يك سري برنامه ها و مناسبت هاي انديشه اي و يا متناسب با اين حوزه تعيين مي شود كه ما به فراخور زندگي مدرن به اين مباحث تئور يك انديشه اي مي پردازيم بنابراين در موضوعات طرح شده در حوزه خاصي محدود نمي شويم. در اين راستا يكي از مباحث مورد توجه ما در اين هفته نامه، فراهم كردن بستر نظري براي انديشه حكومت و مردمسالاري ديني ست كه با روي كار آمدن دولت هاي متفاوت، اقتضائات متفاوت نيز پيدا مي كند. در اين راستا يكي از سياست هاي خردنامه نظريه پردازي پيرامون عدالت كاربردي ست. همچنين ما از لحاظ روشي به گفتگو معتقديم. بر همين اساس موفقيت هاي كسب شده را نتيجه توجه به طبيعت انديشه مي دانيم كه تضارب آرا و نقد و نظرات است.
همشهري ديپلماتيك
اولين ضميمه تخصصي در حوزه سياست
پرداختن به مباحث و موضوعات مهم مطرح جامعه در حوزه هاي مختلف فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي و... از اهداف مهم روزنامه همشهري ست، اما آنچه در اين ميان آن را از ساير روزنامه ها و نشريات متمايز ساخته است، نگاه دقيق و تخصصي به مباحث مهمي ست كه شايد بسياري از رسانه هاي مكتوب ديداري و شنيداري از آن غافل مانده اند يا به صورت اجمالي به بررسي آن پرداخته اند اما اين بار نيز روزنامه همشهري براي پر كردن اين خلأ اطلاعاتي اقدام به ايجاد ضميمه خاص و ويژه اي بنام همشهري ديپلماتيك كرده است. ضميمه ديپلماتيك يكي ديگر از ضمايمي ست كه از سوي روزنامه همشهري به صورت هفته نامه منتشر مي شود. اين هفته نامه كه نگرش خاصي به مسائل سياسي مطرح در سطح خارج دارد با عمر دو ساله خود توانسته است از جايگاه والايي در نظر مخاطبان ويژه خود كه اغلب نخبگان و طبقه تحصيلكرده جامعه هستند برخوردار شود. به جرات مي توان گفت كه اين هفته نامه تخصصي ترين منبع در خصوص تحولات سياسي ست كه خارج از مرزهاي كشور روي مي دهد.
به عبارتي هفته نامه ديپلماتيك مطابق تعريفي كه در ضمايم همشهري از آن ارائه شده است، هفته نامه اي  ست كه به سياست خارجي در سطوح عالي مي پردازد. ديپلماتيك با نگاه كاملا تخصصي به مسائل مطرح در فراسوي مرزهاي كشور طي 77 شماره، توانسته نظر مساعد خوانندگان ويژه خود را تامين كند.
علي اصغر محمدي با بيش از 25 سال سابقه مستمر در امر سياست خارجي و چندين سال سابقه كار در حوزه رسانه، ترجمه ها و تاليفات متعددي در حوزه هاي انديشه و مباحث سياست خارجي دارد.
اواكنون مدير كل خاورميانه و شمال آفريقا ي وزارت امور خارجه است و پس از جواد وعيدي كه اكنون در شوراي عالي امنيت است از شماره 68 ضميمه ديپلماتيك سردبيري هفته نامه را نيز برعهده دارد. او در خصوص ضرورت و نقش مهم اين هفته نامه مي گويد: دنياي جديد دنياي به هم پيوسته است كه تاثير متقابل پديده ها و تحولات درجات حيات بشري درآن انكارناپذير است. به همين دليل اطلاع دقيق و موشكافانه نسبت به مهمترين تحولات سياسي در سطح جهان از اولويت هاي زندگي در شرايط كنوني ست. اگر روزنامه هاي معتبر جهان و مجلات درجه يك دنيا را بررسي كنيد متوجه مي شويد كه به رغم داشتن رويكرد ملي بخش اعظم مطالب شان به تحولاتي مي پردازد كه در فراسوي مرزهاي شان شكل مي گيرد، زيرا تحولاتي كه در فراسوي مرزهاي هر كشور شكل مي گيرد با سرنوشت هر واحد سياسي در شرايط كنوني جهان مرتبط است. متاسفانه در كشور ما هر چقدر فضا سياسي تر شده از توجه به مسائل جهاني دورتر شده ايم. زيرا مسائل داخلي آنقدر داغ و حاد شده و كشش ايجاد كرده است كه بسياري از رسانه ها از توجه به اين مهم بازمانده اند و اين ضعف به طور كلي مشاهده مي شود كه روزنامه هاي ايراني به طور عمومي توجه شان به مسائل خارجي بسيار اندك است. گاهي هم كه برخي از آنها به مسائل خارجي مي پردازند با نگاه داخلي به آن مي نگرند كه اين اصلا درست نيست. ما بايد واقعيت هاي موجود در جهان را همانگونه كه هست بشناسيم و بشناسانيم .
با وجود تعداد بي شمار مجلات تخصصي ونيمه تخصصي در حوزه هاي مختلف فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، هنر و... عدم وجود يك ويژه نامه ديپلماتيك كه در سال اول انتشار خود به صورت دو هفته نامه منتشر شد، با هدف پركردن خلاء ناشي از اين كمبود اقدام به انتشار اين نشريه تخصصي كرد تا علاوه بر پوشش مسائل خارجي مطرح و به روز در حوزه سياست، مشكل منبع مطالعاتي را براي دانشجويان و محققان مرتفع سازد.
محمدي هدف از انتشار اين هفته نامه را پر كردن اين خلأ و دادن اطلاعات دقيق و عميق سياسي در مورد مهمترين تحولات جهاني كه با سرنوشت كشور مرتبط است به افراد دانست و اظهار داشت: تمام تلاش ديپلماتيك در طول اين مدت اين بوده است كه يك نگاه واقع بينانه  داشته باشد. از اين رو علاوه بر داشتن يك نگاه واقع بينانه  سعي مي كند تا اطلاعات زيادي را در اختيار خوانندگان خود قرار دهد؛ اطلاعاتي كه براي همه طيف ها بدون استثناء قابل استفاده است .او همچنين با اشاره به اينكه مخاطب اول ما به طور طبيعي نخبگان و طبقه تحصيلكرده هستند كه به مسائل خارجي توجه دارند، اذعان دارد كه رسالت يك رسانه ارتقاي سطح آگاهي خوانندگان خود است و بر اين اساس مطالب موجود در هر شماره ديپلماتيك را آميزه اي از مطالب تحريري، آكادميك و سطح بالاي سياسي به همراه مطالبي كه اطلاعات عمومي به مردم ارائه مي دهد مي داند. او اعتقاد دارد دليل اين امر كه ديپلماتيك هر هفته تنها به يك موضوع مي پردازد اين است كه ما فصلنامه ها و ماهنامه هاي سياسي فعالي نداريم كه اين خلأ را پر كنند. محققان در اين حوزه (دانشجويان علوم سياسي، روابط بين الملل و همه دانشجوياني كه به نوعي كارشان با مسائل خارجي مرتبط است) براي تحقيق با مشكل منبع مواجه هستند ، زيرا كار تحقيقي در رابطه با يك موضوع نياز به اين دارد كه فرد مجموعه اي از مطالب را در اختيار داشته باشد .
محمدي در پاسخ به اين سؤال كه در روش شناسي كه با توجه به نگاه خود نسبت به ديپلماتيك داريد آيا وجهه گرايش سياسي و داخلي شما در نوع گزينش مطالب در حوزه هاي مورد تحقيق و نگارش در سياست داخلي دخيل است يا خير گفت: تمام تلاش من بر اين است تا يك كار علمي در اين حوزه ارائه شود. به طور طبيعي زماني كه مي خواهيم يك كار علمي ارائه دهيم بايد گرايش سياسي خود را كنار بگذاريم و تا به حال هم در اين امر موفق بوده ايم. اما يك سري از مسائل است كه ما نسبت به آنها حساسيت خاصي داريم. در اين موارد ما سعي مي كنيم تا ضمن اينكه همه نگاه  ها را داشته باشيم تلاش كنيم گامي در جهت تقويت نگاه ملي خود در اين حوزه ها برداريم .
وي در خصوص تغييرات احتمالي در جهت پيشبرد و موفقيت بيشتر اين ضميمه گفت: اگر تغييراتي در ديپلماتيك حاصل شود اين تغيير در جهت پرجاذبه تر كردن نشريه خواهد بود .ما ضمن حفظ و وضعيت كنوني سعي مي كنيم تا مقداري به روزتر شويم و شايد براي اين كار مجبور شويم بيش از يك موضوع را در هر شماره بررسي كنيم. البته اين به معناي اختصاص هر صفحه از نشريه به يك موضوع نيست بلكه در كنار بحث اصلي و اساسي هفته به مسائل ديگري كه در طول هفته اتفاق افتاده نيز توجه خواهيم كرد. براين اساس در بازنگري كه در خصوص ضمايم همشهري از سوي سردبير روزنامه و هيات مديره در جريان است احتمال تغيير در سياست هاي ضمايم وجود دارد .
مجلات موجود در هر حوزه اي همواره مقداري از مطالب خود را به آثار ترجمه شده در زمينه هاي مورد بحث در هر شماره خود اختصاص مي دهند. اما اينكه چه حجمي از مطالب آن توليدي و چه حجمي ترجمه آثار و نظرات ديگران است خود معيار مناسبي جهت سنجش قدرت و ضعف تيم تحريريه و به تبع آن خود مجله است. از اين رو اختصاص حداكثر مطالب به قلم نويسندگان و تحليلگراني كه در مجموعه مشغول به كار يا به نوعي با آن در ارتباط هستند نشان دهنده تبحر و تخصص آنان و موفقيت آن نشريه در عرصه تخصصي مورد نظر است.
در اين رابطه سردبير ضميمه ديپلماتيك روزنامه همشهري حداكثر حجم مطالب ترجمه شده در اين ضميمه را 30 درصد ذكر كرد و افزود: ما همواره تلاش كرده ايم تا ميزان مطالب ترجمه شده در ديپلماتيك را به حداقل برسانيم در اين كار نيز موفق بوده ايم و اين يك نكته مثبت در كنار ساير مواردي ست كه منجر به موفقيت آن شده است .
آشنايي همشهري محله
با تمام ساكنين محله هاي تهران
همشهري محله در راستاي تحقق بخشي به اهداف شهرداري تهران و براي تامين ارتباط گسترده تر و موثر با شهروندان تهراني در 24 اسفند 1382 كار خود را آغاز كرد. اين ويژه نامه ها كه در قطع نيم تاي روزنامه و به صورت هفتگي منتشر مي شود با اهدافي چون هويت بخشي به مناطق تهران در راستاي محلي گرايي، ايجاد زمينه مشاركت عمومي شهروندان در فعاليت هاي اجتماعي، اطلاع رساني مسائل و مشكلات شهري به تفكيك شرايط و اقتضائات مناطق مختلف تهران، اطلاع رساني خدمات شهرداري تهران در مناطق مختلف و معاونت ها و سازمان هاي تابعه به شهروندان، ايجاد تعلق عاطفي و رواني، ايجاد همدلي و وفاق اجتماعي ميان ساكنان محله هاي شهر تهران و تقويت همگرايي منطقه اي در راستاي تقويت همكاري منطقه اي و ملي و... به سردبيري كل محمدرضا زائري  به صورت مجزا در 22 منطقه شهر تهران توزيع و بزرگترين طرح مطبوعاتي كشور را به نام خود رقم زد. طرحي كه نه تنها در ايران بلكه در خاورميانه نيز تاكنون بي نظير بوده است.
سيد ناصر موسوي جزايري كه از آغاز مدير پروژه
راه اندازي اين مجموعه بزرگ بوده است و اينك نام او به عنوان سردبير كل اين نشريات درج مي شود در اين خصوص مي گويد: ايجاد نشريات محلي با تحريريه غيرمتمركز و مديريت متمركز با چنين حجم كمي و كيفي و توليد محض محلي بدون مراجعه به ساير منابع خبري از قبيل سايت هاي خبر و... كم سابقه است زيرا اكثر نشريات محلي در ساير كشورها اساس كار خود را بر تبليغات قرار مي دهند و به صورت مستقل توسط تحريريه هاي ويژه هر محله منتشر مي شوند .
مطالب مورد استفاده در نشريات گوناگون همشهري محله توليد مستقل و محض محلي است زيرا اين نشريه نمي تواند از هيچ گونه مطلب آرشيوي، اخبار خبرگزاري هاي مختلف، موضوعات و عكس هاي تكراري نشريات ديگر استفاده كند.
حساسيت مجموعه بر استفاده از مطالب كاملا خاص مربوط به هر محله و منطقه باعث شده است تا تمام مطالب اين نشريات كاملا متفاوت از شماره هاي قبلي آن باشد. با تمام اين مشكلات، همشهري محله در مدت يكسال و 10 ماهي كه از عمر آن مي گذرد توانسته هر روز مطالب جديد تر و جذاب تر را دراختيار همشهريان و
هم محله اي هاي خود قرار دهد. مطمئناً ديدن عكس نانواي محل، ميوه فروش سر گذر، همسايه و تمام افرادي كه تو در محله خود مي شناسي و نمي شناسي، پرداختن به مشكلات محله، درد  دل هاي ساكنين يك كوچه، خيابان فرعي، بزاز، كفاش و هنرمند ساكن محله خودمان خالي از لطف نيست.
همراه بودن با تمام كساني كه شايد هيچ وقت فكر نمي كردند روزنامه اي شوند و بتوانند حرف هايشان را بزنند نشان دهنده اين امر است كه اين نشريه توانسته نه تنها در يك محله، يك كوچه، خانه ته كوچه بن بست فرعي ترين خيابان محله را پيدا كند بلكه مهمان دل هاي تك تك خوانندگان خود نيز شده است و اين همان چيزي  ست كه مي تواند معيار موفقيت يك نشريه محلي باشد.
۲۲ منطقه شهري و 24 سردبير و 22 دفتر
همشهري محله در راستاي تحقق بخشي به اهداف خود و ايجاد پل ارتباطي مستقيم ميان خود و مخاطبانش علاوه بر ايجاد دفاتر خود در هر محله تمام سعي خود را كرده تا سردبيران، گروه تحريريه و ساير همكاران همشهري محله در هر منطقه از اهالي همان محله باشند تا آشنايي كامل با مسائل و مشكلات منطقه داشته باشند و از زبان ساكنين محله براي ساكنين آن بنويسند.جزايري با اشاره به اينكه در حال حاضر 22 دفتر در سطح شهر تهران داير است و 75 درصد سردبيران ،خبرنگاران و معاونان سردبيرمحله ها از ساكنين همان محله هستند و اين امر باعث شده است تا رنگ و بوي محله در آن به چشم بخورد افزود: در حال حاضر در حدود 500 نفر در دفاتر مختلف همشهري محله و دفتر اصلي آن مشغول به كار هستند. علاوه بر آن شبكه گسترده خبرنگاران افتخاري، در حال شكل دهي به مجموعه وسيعي از نيروهاي جوان و مستعد و خلاق در كوچه ها و خيابان هاي محلات و مناطق شهرداري ست كه در عرصه هاي مختلف خصوصا نظرسنجي هاي محلي به عنوان بهترين نظام اطلاع رساني به مديران شهر تهران در سياستگذاري و تصميم گيري ياري خواهند رساند. همشهري محله، هر هفته 24 نشريه 16 صفحه اي منتشر مي كند كه در هر روز مطابق با جداول برنامه ريزي شده در چندين منطقه از شهر كه مناطق غير هم مرز هستند ودر پنج محور جغرافيايي شمال، جنوب، شرق ، غرب و مركز تهران قرار دارند به صورت ضميمه روزنامه به همراه روزنامه هايي كه در هر محل توزيع مي شود در اختيار همشهريان قرار مي گيرد.
وي در ادامه گفت: همشهري محله به لحاظ توليد كمي، بزرگترين طرح مطبوعاتي كشور از ابتدا تاكنون بوده است كه در سال گذشته بالغ بر 17000 صفحه مطلب توليدي محض محلي داشته و در يك محاسبه سرانگشتي 2000 شماره در طي اين دو سال مطلب توليد كرده است .
همشهري محله علاوه بر عملكرد منحصر به فرد خود در ايجاد پوشش خبري مناسب در تمام مناطق شهر تهران در راستاي ساير فعاليت هاي خود و با توجه به نياز شهروندان در زمينه اطلاع رساني در موضوعات مختلف اقدام به طراحي و چاپ دو نشريه ديگر تحت عناوين همشهري مسافر و همشهري جمعه كرده است كه اولين شماره همشهري مسافر در تاريخ 15 بهمن 1383 و نخستين شماره همشهري جمعه در 13 خرداد 1384 منتشر شده است. همشهري مسافر ضميمه اي شانزده صفحه اي   ست كه مخاطبان آن مسافران مبادي ورودي و خروجي ترمينال هاي اتوبوسراني شهر تهران هستند. همچنين همشهري جمعه كه اطلاع رساني درباره امور مذهبي، برگزاري مجالس ديني به همراه بخش هايي از خطبه هاي نماز جمعه و طرح مباحثي در مورد انتظار و مطالب ديگر عمده مطالب آن را تشكيل مي دهد علاوه بر اهالي نماز جمعه تاكنون در بيش از 400نقطه مذهبي شهر تهران توزيع شده است.
جزايري در خصوص ساير فعاليت هاي انجام شده در اين نشريه گفت: همشهري محله در كنار ساير فعاليت هاي خود اقدام به برگزاري اولين جشنواره دوربين هاي خانگي كرده است. همچنين اولين جشنواره تئاتر محلي را نيز در پيش رو داريم. انتشار سه جلد كتاب درخصوص روزنامه نگاري در كلاس انشاء و حمايت از تاسيس انجمن معلمان انشاي شهر تهران در جهت توسعه آموزش روزنامه نگاري در سطح كشور، توسعه  بخش خبرنگاران افتخاري، راه اندازي سايت تهروني (www.tehrooni.vom) كه در آن علاوه بر ارائه متن نشريات به تفكيك منطقه شهرداري و زمينه عرضه عكس ها، فايل هاي صوتي و تصويري و اطلاعات لازم مربوط به مناطق مختلف شهر تهران فراهم شده است از جمله ديگر فعاليت هايي  ست كه همشهري محله در كارنامه موفق خود به ثبت رسانده است .
در كنار تمام موارد ذكر شده از ديگر محصولات قابل توجه طرح همشهري محله، آرشيو كاملي متشكل از بيش از دويست و سي هزار عكس شهري با تفكيك كلي مناطق و با كدگذاري براي جست وجوي موضوعي در زمينه هاي مختلف است كه ناشي از نگاه ديگرگونه عكاسان به موضوعات و مسائل شهر تهران است. از ديگر فعاليت هاي گسترده جنبي اين ضميمه همشهري مي توان به انتخاب كاسب نمونه محله، فراخوان عكس هاي يادگاري محلي، شناسايي عكس هاي قديمي مناطق و محله هاي مختلف شهر تهران، برگزاري مراسم گلريزان براي مشاركت نهادهاي محلي در كمك به نيازمندان منطقه، انتخاب امام جماعت نمونه مساجد توسط نمازگزاران تهراني، برگزاري ميزگرد محلي با حضور مردم و مسئولان منطقه در مساجد، مراكز عمومي و بوستان هاي تهران بخشي از كاركردهاي متنوع مجموعه همشهري محله در كنار انتشار هفتگي اين نشريات است.اين مجموعه از سوي تعدادي از استادان صاحب نظر به دليل پرداختن به هويت محلي مورد تقدير قرار گرفته است.
007197.jpg
همشهري جوان
همشهري جوان، هفته نامه فرهنگي- اجتماعي جوانان متولد پنج دي 1383
همشهري جوان تنها مجله همشهري است كه روي كيوسك مستقلا به فروش مي رسد. يك سال بيشتر ندارد و شايد به نظر، خيلي جوان بيايد، اما در همين يك سال توانسته بي سروصدا جاي خود را در ميان مخاطبان جوانش باز كند. همشهري جوان در نگاه اول مجله چشم گيري است؛ عكس هاي جذابي دارد، گرافيك آن خوب و بانشاط است و طرح جلدهاي آن در ميان مجلات روي كيوسك توجه را كاملا جلب مي كند.اما همه جذابيت اين مجله در ظاهر حرفه اي آن خلاصه نمي شود. 64 صفحه مطالب متنوع و خواندني كه اغلب با زباني روان و صميمي نوشته شده اند، بهانه خوبي براي جوانان علاقه مند به مطالعه است تا هر هفته براي خريد همشهري جوان به كيوسك سري بزنند. به خصوص كه بهاي 200 توماني آن مي گويد همشهري هواي جيب كوچك و بي  رياي جوان ها را داشته است!
سردبير همشهري جوان، علي قنواتي است كه پيش از اين نام او را در مطبوعات مختلف، به ويژه پاي كارهاي مخصوص جوانان ديده ايم. از او مي پرسيم اين كه همشهري جوان يك مجله مخصوص جوان هاست يعني چه؟ يعني چه تفاوتي با مجلات عمومي ديگر دارد؟ مي گويد:
در تمام دنيا مجلاتي كه براي جوانان منتشر مي شود دو دسته اند: يك دسته مجلاتي هستند كه توسط خود جوانان منتشر مي شوند و يك جور كلوپ نوشتاري يا وبلاگ كاغذي گروهي اند. جوانان در اين مجلات بدون توجه به قواعد حرفه اي و با زبان متعلق به خرده فرهنگ خودشان مي نويسند. از اين دست مجلات در كشور ما هم هست و مثل تمام دنيا، مورد توجه جوانان هم قرار مي گيرند. نمي خواهم اين نوع كار را ارزش گذاري كنم و بگويم بد است يا خوب است، مي خواهم بگويم همشهري جوان قصد رقابت با اين نوع مجلات را ندارد و البته نمي تواند هم كاركرد اين مجلات را داشته باشد .قنواتي با اشاره به اينكه نشريات دانشجويي در همين تعريف از مجلات جوانان مي گنجند مي گويد: اتفاقا من و بسياري از دوستانم در همشهري جوان كار مطبوعاتي را از مجلات دانشجويي آغاز كرده ايم. اين مجلات فرصت خوبي براي تجربه روزنامه نگاري فراهم مي كنند. اما شايد اشكال، وقتي درست مي شود كه يك نفر مي آيد و (با دلايل سياسي يا هر دليل ديگر) چنين مجله اي را در شمارگان بسيار و به شكلي كه با ماهيت تجربي مجله متناسب نيست منتشر مي كند . سردبير همشهري جوان معتقد است: تقريبا تمام مجلاتي را كه در حال حاضر با نام جوان و براي جوانان منتشر مي شوند، مي توان از جنس مجلات زرد دانست. او مي گويد همه هنر اين مجلات اين است كه با بندبازي روي خطوط قرمز، مشتري بيشتري براي خود دست و پا كنند. اما همشهري جوان چطور؟ آيا همشهري جوان هم يك مجله زرد است؟
قنواتي مي گويد: ما همه سعي مان را مي كنيم تا چيز جذابي براي مخاطب جوان از كار دربياوريم. بنابراين تا جايي كه بتوانيم از هيچ موضوعي كه مورد توجه و علاقه جوانان است نمي گذريم. يك مجله بايد بتواند مخاطب را با خود همراه و سرگرم كند. همشهري جوان هم بايد بتواند مخاطبان جوانش را متقاعد كند كه يك مجله
دوست داشتني و سرگرم كننده است، وگرنه 200 تومان براي يك جوان پول كمي نيست كه هر هفته به راحتي از جيبش در بياورد و از ميان آن همه مجله روي كيوسك همشهري جوان را انتخاب كند . اما تمام كوشش بچه هاي همشهري جوان در جذب مخاطب خلاصه نمي شود: دوست داريم چيزي بيش از يك مصاحب جذاب و خوش مشرب براي جوان ها باشيم و آرزو مي كنيم خواننده مجله بعد از خواندن آن، علاوه بر احساس لذت و سرخوشي، احساس كند چيزي هم در اين همنشيني بر او افزوده شده است. حالا چقدر در اين كار موفق بوده ايم، سئوالي است كه از ناظران بيروني و صاحب نظران و بيش از همه از خود جوانان بايد پرسيد . قنواتي تاكيد مي كند: مي دانم كه آرزوي بزرگ و توقع زيادي ست، ولي اسم مجله ما همشهري جوان است و از قديم هم گفته اند كه آرزو بر جوانان عيب نيست .
007200.jpg
دوچرخه و سه چرخه
هديه اي براي بچه ها
چشم هايت را كه مي بندي اولين چيزي كه تو را به دنياي رنگارنگ و شاد كودكي پيوند مي زند دوچرخه سواري هايي است كه مي تواني با آنها تا ته كوچه پس كوچه هاي كودكي بروي و باز از روي رد چرخ هاي رنگي و خاك نم خورده اش برگردي. شايد هم از كنار سه چرخه هاي سال هاي قبل رد شوي و خاطرات دورتر و دورتري را كه در ميان آب نبات هاي رنگي و خوشمزه و اسباب بازي هاي همه جوري و همه شكلي خودنمايي مي كند به خاطر آوري و لبخند بزني. از زير پنجره مادر بزرگ قصه ها رد شوي، تا ته خيابان آرزوها با بچه هاي ديگر مسابقه بدهي و صداي خنده هايت در ميان ركاب زدن ها و جيغ هاي كودكي ات گم شود.
ضميمه دوچرخه در امتداد آفتابگردان، ركاب زدن خود را از تاريخ 15 دي 1379 براي پاسخگويي به مخاطبان خود آغاز كرد و طي اين سال ها آنقدر ركاب زد تا همه بچه ها را با خود همراه كرد. آنقدر كه اگر چند دقيقه اي از وقت خود را به ديدن دفتر ضميمه دو چرخه اختصاص دهي مي تواني شاهد نمايشگاهي از ابراز احساسات مخاطبان نوجوان و همچنين دوستان كودك سه چرخه اي اين مجموعه شوي؛ احساساتي كه به شكل نقاشي، كاردستي، عروسك هاي زيبا و نامه هايي كه در كمال صداقت نوشته شده، در همه جاي دفتر دوچرخه خودنمايي مي كند.
فضاي دل انگيزي كه با هداياي كودكانه كودكان و نوجوانان تزئين شده است، مسلما تو را نيز براي دقايقي ميهمان سادگي و صفاي خود مي كند؛ فضايي كه گاهي دل كندن از آن و بازگشت به دنياي خشك و بي روح بزرگسالي بسيار دشوار است.دوچرخه در پاسخ به استقبال دوستانش هر هفته دوشنبه ها و پنج شنبه ها ركاب مي زند و به همراه روزنامه همشهري به خانه نوجوانان 17-12 ساله مي آيد تا ساعاتي با آنها باشد؛ روزنامه اي كه هر پنج شنبه آخر ماه سه چرخه را نيز با خود به همراه مي آورد تا لبخند شادي را ميهمان دل هاي كودكان كند.
ليلا رستگار كه پيش از انتصاب به سمت سردبيري ضميمه دوچرخه همشهري تجربه سال ها كار در نشريات بزرگسال و نوجوان را با خود دارد ارتباط دوچرخه با مخاطبانش را يكي از بهترين و برجسته ترين نكات قوت اين ضميمه مي داند و در اين رابطه مي گويد: دوچرخه با توجه به مخاطبانش و رده سني كه در آن قرار دارند يكي از بهترين ارتباطات با مخاطب را در عرصه روزنامه نگاري از آن خود كرده است. اين ارتباط كه هم از طريق نامه، ايميل و تلفن انجام مي شود وهم توسط صفحه هاي ويژه اي كه ما در دوچرخه براي نوجوانان طراحي كرده ايم، صورت مي پذيرد، باعث شده تا ما همواره ارتباط دوسويه اي را با مخاطبان خود تجربه كنيم و اين خود بهترين انگيزه براي ادامه بهتر و تلاش بيشتر در كار است. زيرا ما در دوچرخه  عالي ترين واكنش ها و بازخوردها را داريم، در حالي كه در حوزه بزرگسال ارتباط به اين شدت صورت نمي گيرد .
اختصاص صفحاتي ثابت به دوستان نوجوان دوچرخه اين فرصت را به آنها مي دهد تا دوچرخه را از آن خود بدانند و در جهت ارتقاي سطح كيفي و كمي آن تلاش كنند، زيرا وقتي مطلبي كه او براي دوچرخه مي فرستد در آن چاپ شود يا به سؤالاتش پاسخ داده شود و اين فرصت براي او باشد تا به عنوان خبرنگار افتخاري مطالب خود را در روزنامه اي كه براي او منتشر مي شود به چاپ برساند، مسلما ارتباط نزديك تري با آن برقرار مي كند تا زماني كه اين ارتباط يك سويه و خالي از نظرات او باشد.
سردبير دوچرخه و سه چرخه روزنامه همشهري با بيان اينكه در دوچرخه 16 صفحه اي كه هر هفته پنج شنبه ها منتشر مي شود سه صفحه ويژه كار بچه ها با عناوين چشمه ها، نامه ها و خبرنگار افتخاري در نظر گرفته ايم كه تمامامتعلق به آنهاست و همچنين الو دوچرخه كه ارتباط خوبي را فراهم مي كند افزود: در صفحه هاي دوشنبه نيز از هشت صفحه دو صفحه اختصاص به كار بچه ها دارد. البته ما به تناسب اتفاقات و مناسبت ها نيز ويژه نامه هايي براي بچه ها داريم مانند تابستان كه از دو ماه قبل ما با استقبال پيشاپيش آنها مواجه هستيم .
نوشتن در حوزه كودك و نوجوان شايد در نگاه اول بسيار ساده و دور از تمام مشكلاتي باشد كه افراد در تهيه مطلب براي بزرگسالان با آن مواجهند، اما اگر از زاويه ديد متخصصان اين حوزه بنگري متوجه خواهي شد به دليل اينكه كودكان و نوجوانان، سال هاي حساسي را در زندگي خود پشت سر مي گذارند و به تبع آن تاثيرپذيري بيشتري از محيط اطراف خود دارند، كار در اين حوزه همواره مشكل تر و پرمخاطره تر از ساير حوزه ها بوده و نيازمند نيروي متخصص روزنامه نگاري است كه آشنايي كامل با چم خم نويسندگي و روحيات و ظرافت هاي كودكانه و نوجوانانه مخاطبان خود داشته باشند تا بتوانند با زبان كودكانه و دل هاي كودكانه براي آنها بنويسند.
اگرچه در حال حاضر روزنامه نگاري به عنوان يك رشته تخصصي در دانشگاه ها تدريس مي شود، اما تاكنون توجه خاصي به روزنامه نگاري كه مختص گروه سني كودك و نوجوان باشد، نشده است. حال اين نياز تا چه حد ضرورت دارد خود جاي بحث بسياري دارد.
رستگار در مورد ضرورت اين نياز گفت: واقعيت اين است كه روزنامه نگاري كودك و نوجوان برخلاف نظر بسياري از افراد بسيار مشكل تر از روزنامه نگاري در ساير حوزه ها ست. ممكن است فردي در حوزه بزرگسال روزنامه نگار حرفه اي باشد، اما شايد اين فرد در حوزه كودك و نوجوان چندان موفق نباشد. اين حوزه به نوعي روزنامه نگار ويژه خود نياز دارد كه متاسفانه ما در ايران روزنامه نگار تخصصي در اين حوزه بسيار كم داريم. براين اساس مراكز آموزشي ما بايد به روزنامه نگاري ويژه كودك و نوجوان به عنوان يك بخش تخصصي نگاه و براي آن نيرو تربيت كنند.روزنامه نگاران دراين حوزه بايد علاوه بر تخصص روزنامه نگاري حتي به زبان كودك و نوجوان مسلط باشند، نگاه قابل لمس و نزديكي نسبت به اين گروه سني داشته باشند و بدانند مخاطبانشان چه مي خواهند كه اين امر مستلزم ديد روان شناسانه در اين زمينه است.
خانم رستگار اعتقاد دارد در حوزه بزرگسال تكاليف مخاطب با خودش است. روزنامه نگار مي نويسد و مخاطب تصميم مي گيرد كه چه برداشتي داشته باشد. اما در حوزه كودك و نوجوان بايد تاثيرها و بازخوردها در گروه هاي سني مختلف پيش بيني شود.
خبرنگار افتخاري
صفحه خبرنگار افتخاري اين امكان را به بچه ها مي دهد كه در صورت علاقه به نوشتن مطالب از همان سال هاي اوليه نوجواني مطالب خود را در ضميمه دوچرخه روزنامه همشهري به چاپ برسانند و به اين طريق، هم امكان تجربه در اين عرصه به آنها داده مي شود و هم قادر خواهند بود براي همسالان خود بنويسند و در صورت علاقه داشتن به اين حرفه در آينده با ديد وسيع تري وارد اين حوزه شوند.
سردبير دوچرخه در مورد نحوه عضويت نوجوانان در گروه خبرنگاران افتخاري دوچرخه مي گويد: ما سالي يك بار از طريق فرم هايي كه چاپ مي كنيم از نوجوانان دعوت مي كنيم تا در صورت داشتن علاقه در اين حوزه فرم هاي موجود را به همراه حداقل سه نمونه كار از خود براي ما بفرستند. ما با توجه به تعداد زياد فرم هاي رسيده تعدادي از آنها را انتخاب مي كنيم. اين افراد به مدت يك سال به عضويت گروه خبرنگاران افتخاري ما درمي آيند كه پس از اتمام يك  سال در صورت تمايل اين افراد بايد مجددا فرم خبرنگار افتخاري را پر كرده و تمام مراحل قبلي را پشت سر بگذارند. علاوه بر آن نوجواناني كه با ما به صورت افتخاري كار مي كنند پس از رسيدن به سن 17 سالگي مي توانند به عنوان خبرنگار جوان با ما همكاري كنند .
استقبال بالاي نوجوانان از اين ضميمه و تلاش براي برقراري ارتباط با آن از جمله نكات مثبتي ست كه دوچرخه در كارنامه پنج ساله خود و به تبع آن روزنامه همشهري در افتخارات۱۴ساله خود به ثبت رسانده است. علاوه بر مطالبي كه از سوي خبرنگاران افتخاري و جوان دوچرخه به صورت مداوم براي تحريريه اين ضميمه فرستاده مي شود، حجم مطالب ارسال شده كه گاهي بسيار زياد است خود به تنهايي گوياي علاقه و استقبال بي شائبه نوجوانان به اين نشريه تخصصي خود است. سردبير همه شكلي دوچرخه كه به دليل نوشتن يادداشت هايي از زبان موجودات و شخصيت هاي مختلف براي كودكان و نوجوانان و دوري از كليشه هاي موجود در اين حوزه از سوي بچه ها به اين نام خوانده مي شود با اشاره به حجم بالاي مطالب رسيده خصوصا در سه ماه تابستان مي گويد: علاوه بر ساير روزها در تابستان كه بچه ها فرصت زيادي دارند ما با حجم بسيار زيادي از نامه ها روبه رو هستيم كه با شروع مدرسه ها تا حدي كاهش مي يابد.
آفتابگردان پدر بزرگ دوچرخه
ضميمه آفتابگردان اولين ضميمه كودك و نوجوان روزنامه همشهري بوده است كه از بدو تاسيس آن منتشر مي شده و به نوعي پدر بزرگ دوچرخه و سه چرخه است.
رستگار كه سابقه دو سال فعاليت در آفتابگردان به سردبيري فريدون عموزاده خليلي را نيز بيش از اين در همشهري داشته است آفتابگردان را اينگونه معرفي مي كند: آفتابگردان در ابتدا به صورت ضميمه روزنامه منتشر مي شد، اما بعداز مدتي به صورت يك روزنامه مستقل براي كودك و نوجوان درآمده و با قيمت جداگانه به فروش مي رفت. اين روزنامه در ايران اولين روزنامه نوجوانان بود.
از 15 دي ماه 1379 دوچرخه به صورت هفتگي منتشر مي شد كه پس از مدتي در زمان آقاي شيخ عطار انتشار آن به دو روز در هفته افزايش يافت. در آغاز سه چرخه نيز به همراه دوچرخه و در همان صفحات منتشر شد، اما با بحث هايي با نوجوانان به اين نتيجه رسيديم كه سه چرخه را به صورت مجزا چاپ كنيم. براين اساس سه چرخه از تاريخ 26 دي 1381 به عنوان ضميمه مستقل و مجزا منتشر شد. البته با توجه به تعداد محدود نشرياتي كه براي كودكان و نوجوانان منتشر مي شود روزنامه همشهري مي تواند در صورت امكان نشريات بيشتري به اين گروه هاي سني اختصاص دهد. اگر بتوان دو نشريه براي گروه سني
12 تا 17 ساله با توجه به تفاوت علايق و مطالب مورد توجه در اين گروه سني داشت قطعا مي توان ارتباط بهتري با آنها برقرار كرد.
دوچرخه در طي پنج سالي كه از تاريخ انتشار آن مي گذرد توانسته افتخارات بسياري را براي خود و روزنامه همشهري رقم بزند. كسب مقام در سال هاي مختلف به عنوان انتخاب ويژه شوراي كتاب كودك، انتخاب دربخش هاي مختلف جشنواره مطبوعات در سال هاي مختلف از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و انجمن صنفي با توجه به محدوديت انتخاب در حوزه كودك با توجه به قرار گرفتن آن در كنار حوزه بزرگسال، انتخاب به عنوان نشريه برتر از سوي نشريات دانش آموزي، انتخاب به عنوان نشريه برتر در يك حوزه، 4 برنده و 13 كانديدا در حوزه هاي مختلف در جشنواره كانون پرورش فكري كودك و نوجوان در سال جاري، انتشار بولتن روزانه طي شش روز برگزاري جشنواره مطبوعات كودك و نوجوان درآبان ماه سال جاري و...از جمله افتخاراتي هستند كه در كارنامه دوچرخه به چشم مي خورد. دوچرخه كار خود را با روزنامه نگاراني حرفه اي آغاز كرده است كه اين روزها خود را آماده مي كنند تا چهارده ساله شدن همشهري و به زودي پنج ساله شدن خود را جشن بگيرند.

نظرگاه
صداقت و احترام
007218.jpg
كيومرث منشي زاده‎/ شاعر: همشهري بايد روزنامه خوبي باشد كه اين همه تيراژ دارد. به نظر من نگه داشتن تيراژ يك روزنامه و عدم نوسان آن كار مشكلي ست كه يكي از علل آن حفظ احترام خوانندگان است و بهترين راه احترام به خوانندگان صداقت است. مي گويند بعضي ها را بعضي وقت ها مي توان گول زد و بعضي ها را براي هميشه، ولي همه را براي هميشه نمي توان گول زد.
همشهري در حد ميانگين ذوق مردم است و به همين علت تيراژ زيادي دارد چراكه روزنامه اي كه درحدتيپ منورالفكر باشد لاجرم تيراژ زيادي نخواهد داشت و اگر درحد شعور و ذوق عوام الناس هم باشد چون زمان درحال پيشرفت است، لاجرم از زمان عقب مي ماند. باري، روزنامه همشهري روزنامه محافظه كاري ست. يكي گفته بود جوان اگر خطر نكند خطرناك است و پير اگر خطر بكند. همشهري بيشتر به حفظ دستاوردهاي خود فكر مي كند تا به دست آوردن دست آوردهاي جديد. اين روزنامه يك روزنامه سياسي نيست چراكه عمر روزنامه هاي سياسي كوتاه است و اگر هم طولاني باشد تدريجا خوانندگان خود را از دست مي دهند چرا كه خوانندگان آن تدريجا عادت مي كنند كه هر شماره از شماره پيش مطالبي شدادتر و غلاط تر نوشته شود و واضح است كه شدت و غلظت هم حدي دارد. روزنامه همشهري بيشتر نزديك به تعبير فرانسوي هاي از ژورنال است. فراموش نكنيم كه تلقي اولين كساني كه در ايران روزنامه منتشر كردند نزديك به تلقي انگليسي ها از روزنامه بود وبه  همين مناسبت اسم اولين روزنامه ايراني هم كاغذ خبر بود. در همه جاي دنيا و در همه زمان ها بهترين، مقبول ترين نيست. بهترين روزنامه ها در آلمان مقبول ترين وپرتيراژترين آنها نيست. دولت اتريش سوپر ماركت، مغازه هاي بزرگ ، كافه ها و رستوران ها را مجبور كرده است كه در جاي خاصي روزنامه براي خواندن مراجعين بگذارند وحال معلوم نيست كسي كه مي رود شكر يا سركه بخرد از كجا وقت خواندن روزنامه بياورد ولي به هرحال اين نشان مي دهد كه درآنجا روزنامه مهم تلقي مي شود و اين طرز تلقي ملتي ست كه وقتي كه آخرين بي سواد خود را از دست داد جشن گرفت. به هرحال همشهري مي رود كه حالاحالاها بماند.در زمينه ادبيات هم موفقيت همشهري بد نيست و اين به معني آن است كه خوب خوب نيست.
همين كه روزنامه اي ديدگاه را به جاي نظر يا ديد به كار نبرد جاي تشكر دارد.همين كه روزنامه اي نثر خوبي داشته باشد خود، خدمت به زبان و ادب است،آن هم در مملكتي كه ادبيات را به جاي ادب و غزليات را به جاي غزل ها به كار مي برند.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
علمي
فرهنگ
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  علمي  |  فرهنگ  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |