پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۴ - - ۳۸۶۹
حرف دل روي پوست آهو
نزديك به هزار قطعه از آثار خوشنويسي و نقاشي در 4طبقه از مركز بزرگ دايره المعارف انسان شناسي به نمايش گذاشته شده است
006981.jpg
006978.jpg
روي پوست آهو هم مي شود حرف دل را نوشت؛ اي تو را با هردلي راه دگر ، يا آيه اي از قرآن را: يدالله فوق ايديهم .
اسمش اين است كه اينها گوشه اي از بزرگترين نمايشگاه خوشنويسي، مينياتور و نقاشي هستند. نمايشگاه با جمع آوري آثار از هنرمندي از دوره تيموريان تا عصر حاضر در مركز بزرگ دايره المعارف انسان شناسي برگزار شده است.
وحيد سميع كارشناس نمايشگاه خوشنويسي، مينياتور و نقاشي - نمايشگاه را از غني ترين نمايشگاه هاي اين عرصه مي داند، علتش هم ساده است. از اغلب استادان معاصر و كهن حداقل يك اثر وجود دارد . پاسخ سئوال اصلي وقتي مشخص مي شود كه مي گويد اين آثار متعلق به محفوظي، مديرمركز دايره المعارف انسان شناسي است. او يا اين آثار را هديه گرفته يا خريداري كرده .
قطعه بزرگي از قرآن كريم در ابعاد 120 در 80سانت روي پايه اي قرار گرفته، قرآن از نيمه باز شده و تمام خطوط آن با آب طلا نوشته شده است. اين كتاب بي نظير 200سال قبل در شهر سمرقند توسط كاتبي گمنام كتابت شده. انگار مردان آن ديار عادت نداشتند امضاي خود را به رسم هنرمندان معاصر روي تابلو يا اثر هنري خود بزنند.
كمي اين طرف تر، كتاب قرآن ديگري در قطع سلطاني در ابعادي بزرگتر روي چهارپايه باز مانده است. كاغذ آن دست ساز است و بيم آن مي رود كه حتي با تماس ملايم انگشتان خرد شود و فرو ريزد، اما وقتي به آن دست مي زند بسيار ضخيم و مثل پوست آهو محكم است. اين كتاب مذهب به طلاست و در اواسط دوره قاجار نوشته شده، كاتب آن نيز مثل كتاب قبلي معلوم نيست اما بزرگترين كتاب قرآن موجود در ايران است.
تنها بايد چند قدم بردارم تا به پارچه مستطيل شكلي برسم كه در ابعاد دو متر در يك متر قاب گرفته شده است. آنچه كه آدم را به طرف اين تابلو جذب مي كند، سوراخ مستطيل شكل بزرگي ست كه وسط اين تابلو ايجاد شده. حتي از نزديك هم معلوم نمي شود كه پارچه خوشنويسي ست يا نقاشي.
آيه هايي از سوره مباركه يس به شكل خطوط ريز و البته كمي درهم و برهم روي پارچه اي سفيد و مجدول (جدول بندي شده) نوشته شده است. به موازات اين خطوط شماره هايي آمده، اينها براي حفاظت انسان از شياطين و غريبه ها آمده؛ اسمشان حرز است.
وحيد سميع، كارشناس آثار خوشنويسي مي گويد: حرز را در قديم در گردن مي بستند تا هنگام سفر از دستبرد دزدان، غريبه ها و شياطين در امان بمانند به همين دليل در وسط آن سوراخ بزرگي تعبيه شده است . درگذشته به اين نوع ادعيه تيغ بند و غريبه گز مي گفتند و بيشتر در دوران قاجار متداول بوده است.
از اين قبيل ادعيه در قطع هاي بسيار كوچك در اين نمايشگاه زياد ديده مي شود؛ دعاهايي در باب رفع بلا، بيماري، گرفتاري و بيان آداب ماه مبارك رمضان. نمونه اي از آن مربوط به اميرنظام گروسي ست كه مجدول بوده و مذهب جلد اين كتاب دعا ضربي سوخته است.
نوع ديگري از كتاب  دعا در قطع جيبي در اين نمايشگاه موجود است كه از نوع خطي و به خط نسخ نگارش شده. اين كتاب مربوط به سده 13 هجري قمري بوده و مذهب، مجدول و رنگين نويسي شده است. دلايل الخيرات هم كه داراي تصاوير زيبايي از مكه و مدينه مربوط به سده 13 هجري قمري ست، تمام صفحه اش مطلا بوده و از تذهيب كشميري در آن استفاده شده.
در گذشته دستگاه چاپ نبوده و طبيعي ست كه هر اثري كه از آن دوران بجامانده، خطي و نفيس باشد. كتب علمي از جمله اين آثار است. كتاب هايي از شيخ بهايي، ابوريحان بيروني و ابوعلي سينا. 30 فصل كتاب شيخ بهايي با موضوع تقويم و نجوم از جمله آثار نفيسي ست كه به خط حاج محمد حسين را جومند به رشته تحرير درآمده است. تاريخ نگارش اين نسخه خطي به خط نسخ به سال 1266 هجري قمري برمي گردد و كاغذهاي دست ساز اصفهاني با جداولي دقيق در بيان علم نجوم و تقويم از ويژگي هاي آن است.
گنج وكحالين و كنز الحالين نوع بي نظيري از نسخه خطي در باب طب تشريحي ست كه به دست علي پاشا در سال 1298 هجري قمري نگارش شده است. اين كتاب با خط شكسته نستعليق بوده و تصاوير دقيق و تشريحي از آناتومي بدن انسان دارد.
از اين قبيل آثار علمي در اين نمايشگاه بسيار زياد ديده مي شود. به دليل دشواري در جدول بندي اين كتب و طراحي آناتومي بدن انسان مجبور بوده اند از كاغذهاي دست ساز استفاده كنند.
در گذشته در نگارش و خوشنويسي قرآن كريم هم خلاقيت هاي زيادي توسط خوشنويسان انجام مي گرفت. از جمله طومار 5 متري از قرآن كريم كه در عرض 5/3 سانت روي پوست آهو نوشته شده است و نظر بسياري از بازديدكنندگان را به خود جلب كرد. اين طومار در اواخر دوران قاجار به خط احمد نظيف در عثماني تركيه به رشته تحرير درآمده است.
رمان نويسي هم جزو رويكردهاي كاتبان بوده است. آنها فقط كتب علمي، فلسفي يا حديث نمي نوشتند؛ تعدادي از كاتبان، سوژه هاي داستاني قرآن را رشد و پرورش مي دادند و از آنها داستان هايي مي ساختند.
كتاب يوسف و زليخا يكي از همين رمان هاي باقيمانده از دوران قاجار است. اين كتاب كه با خط نستعليق ممتاز و به دستخط سلطان علي مشهدي در سده دهم هجري نگاشته شده، مطلا بوده و مكتب تذهيب آن كشميري ست. در حواشي صفحات، گل و بوته طلايي كار شده و تمام سطور آن هم طلا اندازي ست. در اولين صفحه اين كتاب سرلوحي با مواد طبيعي مثل لاجورد، قرمزدانه، شنگرف (شنجرف)، طلا و سبززنگاري خطاطي و نقاشي شده است. اين كتاب يكي از باارزش ترين آثار نمايشگاه است؛ بويژه وقتي بازديدكنندگان فهميدند كه اين كتاب يك رمان است!؛ البته نه از نوع گل و بلبلي امروزي آن، بلكه از همان داستان هاي اساطيري قديم... .
***
روي پوست دل آهو با خط خوش نوشته شده بود: فتبارك الله احسن الخالقين، مربوط به سده سوم هجري قمري ست ؛ پوسته اي ظريف بين شش ها و ديافراگم آهو؛ همان پوستي كه بايد معطر باشد. هنوز معطر است بعد از صدها سال؟
يك رايحه ملايم و دل انگيز دارد... .
آن موقع كه زرين قلم شيرازي در سده 13 هجري قمري روي پارچه نوشت الله لا اله الا هو الحي القيوم ، از آغاز تا پايان سوره مباركه بقره را نوشت؛ آنقدر ريز كه با چشم غيرمسلح سخت مي شد آن را خواند و به آيه الكرسي كه رسيد كش و قوسش داد با نسخ غبار... .
در دوران صفويه علاءالدين تبريزي دستخطي از كلام الله مجيد را از بايسنقر ميرزا به دست آورد و آن را به نسخ نوشت و مذهب كرد. آثار ديگري مربوط به بايسنقر ميرزا در اين نمايشگاه وجود دارد كه جزو آثار ارزشمند اين نمايشگاه محسوب مي شود.
***
از طبقه دوم نمايشگاه تا طبقه چهارم نزديك به 600 قطعه نقاشي از نقاشان بزرگ قديم و معاصر به نمايش گذاشته اند. اولين طرحي كه موقع ورود جلب توجه مي كند، متعلق به استاد فرشچيان است؛ پرتره بسيار زيبايي با تكنيك آب مركب. استاد، اين پرتره را در سال 1353 طراحي كرده است؛ پيرمردي كه از شيار ديواري به گوشه اي خيره شده و زاويه نگاهش به گونه اي ست كه با آدم حرف مي زند.
اين طرح جزو نقاشي هاي مدرن محسوب مي شود. در اين بخش نمونه آثاري از آيدين آغداشلو، استاد كيخسرو خوروش و استاد محفوظي در معرض بازديد عموم قرار گرفته است.
پرتره اي از امام خميني (ره) كه به سبك رئال و تكنيك گواش توسط آيدين آغداشلو در سال 1358 كشيده شده است هم ديده مي شود. در اين تصوير محاسن امام سياه تر بود؛ با شاخه گلي در دست و لبخندي بر لب كه مخاطب خاصش در تصوير نيامده.
پرتره ديگري از امام نيز توسط كيخسرو خوروش با تكنيك رنگ روغن و به سبك رئال كشيده شده.
وحيد سميع، كارشناس اين نمايشگاه در مورد اين نمايشگاه مي گويد: اين نمايشگاه، بزرگترين نمايشگاه خوشنويسي و نقاشي مدرن و كهن از دوران تيموري تا عصر حاضر است. در بخش آثار خوشنويسي كهن نمونه آثاري از استاداني چون ياقوت مستعصمي، بايسنقرميرزا، ميرعماد، ميرعلي هروي، خبوشاني، سلطان علي مشهدي، باباشاه   اصفهاني، احمد نيريزي، زين العابدين محلاتي، محمدهاشم لولو و استادان مدرن مثل جليل  رسولي واشقاني، استاد ساعتچي، علي كشفي، كيخسرو خوروش، علي شيرازي و استاد موحد به نمايش درآمده است. او در مورد بخش نقاشي نمايشگاه مي گويد: تابلوهايي از استادان كهن مثل محمد مدبر، محمد حسن خان افشار، قوللر آغاسي، فتح الله شيرازي، محمد زمان، استاد بهزاد، مصورالممالك و صنيع الملك و از استادان مدرن آثار كساني چون فرشچيان، آيدين آغداشلو، جمال خرمي نژاد، وارطانيان، نهاپتيان، فرزانه مالكي و محمد علي ذوالقدر در معرض ديد عموم گذاشته شده است .
اين نمايشگاه از دوازدهم آذرماه افتتاح شده و به مدت دو هفته پذيراي بازديدكنندگان خواهد بود.

پرسوناژ
ويليام چيتيك
006969.jpg
ويليام چيتيك 61 ساله به ايران آمد تا جايزه جهاني كتاب سال را به خاطر ترجمه كتاب من و رومي شمس تبريزي دريافت كند. چيتيك كه عاشق عرفان، تصوف و فلسفه است بعد از تحصيل در رشته هنر و تاريخ، در سال 1996 ميلادي وارد دانشگاه تهران شد و دكتراي زبان و ادبيات فارسي گرفت. او مدت پنج سال در دانشگاه صنعتي شريف به تدريس تاريخ تطبيقي اديان پرداخت و از سال 1983 تاكنون در دانشگاه استوني بروك ، مطالعات ديني تدريس مي كند. چيتيك تاكنون آثاري عرفاني را از زبان فارسي و عربي به انگليسي ترجمه كرده و در معرفي و شناساندن عرفان و عارفان ايران به كشور آمريكا در حد توان خود تلاش كرده است.
رشته تحصيلي او تاريخ بود. در سال هاي 1964و 1965 ميلادي كه در دانشگاه آمريكايي بيروت بود، با تاريخ خاورميانه و تصوف آشنا شد و سراغ تاريخ، عرفان، تصوف و فلسفه رفت. دنبال عرفان رفت و در دامش افتاد . در دانشگاه بيروت با دكتر سيد حسين نصر كه مهم ترين استادش بود آشنا شد و بعد براي تحصيل در مقطع دكتراي زبان و ادبيات فارسي در سال 1966 به دانشگاه تهران وارد شد. دكتر بديع الزمان فروزانفر و استاد جلال الدين همايي از استادانش در دانشگاه تهران بودند.
روي آثار ابن عربي خيلي كار كرد. پنج اثر از ابن عربي، صحيفه سجاديه كه از متون اصلي تشيع است، لمعات فخرالدين عراقي و نفحات الانس عبدالرحمان جامي كه دو سوم آن عربي است از جمله آثاري ست كه او ترجمه و منتشر كرد. اكسير العارفين و الواردات غريبه را از ملاصدرا و بيشتر آثار باباافضل كاشاني از جمله مصنفات را به انگليسي ترجمه كرد. كتابي را هم درباره مولانا به نام راه عرفاني عشق تاليف كرد كه به فارسي هم ترجمه شده است.
من و رومي ترجمه تعدادي از مقالات شمس است كه براي ترجمه آن از مقالات شمس تبريزي محمدعلي موحد استفاده كرده است. او معتقد است كه مقالات شمس بسيار خواندني و تعجب برانگيز است و هيچ كتاب فارسي ديگري مثل آن نيست. كتاب من و رومي  شامل سه قسمت است. قسمت اول، زندگي شمس قبل از ملاقات با مولاناست. قسمت دوم تعليمات شمس و گفته هاي اوست كه جنبه تعليمي دارد؛ عرفاني كه شمس به مولانا و حلقه مولانا ياد مي دهد، اهميت شيخ و پير و داستان هايي از بايزيد بسطامي، عبدالرحمان جامي  و منصور حلاج. قسمت سوم كتاب هم شمس در حضور مولاناست؛ من كي هستم كه دنبال مولانا بيايم، مولانا كيست كه من به او علاقه مند شدم و حرف هايي درباره مولانا.
او درباره آثار مولانا در غرب مي گويد: مولانا امروز در غرب خيلي معروف است؛ سه سال پيش شعرهاي مولانا پرفروش ترين اثر شاعران در آمريكا شد. مولانا محبوبيت عجيبي دارد و معروف ترين شخصيت فرهنگي ايران در آمريكاست. عمر خيام نيشابوري از قرن نوزدهم به خاطر رباعياتش در غرب خيلي معروف بود، اما امروز مولانا خيلي شناخته شده است.
كتابي كه چيتيك از سال 1983 ميلادي درباره مولانا منتشر كرد كتابي علمي ست و مورد پسند عوام نيست، اما با اين حال هر سال هزار نسخه از آن به فروش مي رود. ترجمه اي با عنوان لب لباب مولانا در طول سه ماه 30 هزارنسخه فروخته شد. او در مورد ادبيات معاصر مي گويد: خودم ادبيات معاصر نمي خوانم و علاقه اي به اين رشته ندارم. آخرين اثر او كه روح الارواح في شرح اسماء الملكه الربيع از احمد سمعاني (قرن ششم هجري) نام دارد، شرح اسماء الهي به زبان فارسي ست و نثر زيبايي دارد؛ چيتيك چند سال است كه روي آن كار مي كند.
محمد احصايي
006975.jpg
در دياري كه هنرمند خود را خالق مي نامد، فقط محمد احصايي مي تواند باشدكه بگويد هيچ كس نيست كه از هيچ بتواند چيزي به وجود بياورد. انسان خالق كه نيست . در اين حرف ها ابهامي هست؛ تداعي يا كشفي.
استاد محمد احصايي دارنده نشان درجه يك هنر، خوشنويسي يكتاست كه بسياري از مطبوعات ايران به او مديونند. طراح لوگوي برخي از روزنامه هاي ايران از جمله انتخاب، وقايع اتفاقيه و دوران كه هم در اجراي طرح اصيل خطاطي و هم در جذابيت آن توفيق فراواني حاصل كرده است. او خود لوگوي روزنامه انتخاب را بيشتر مي پسندد، هرچند خواندنش براي هر كسي آسان نيست.
يار ديرينه مرتضي مميز، همكارش و به اصطلاح رفيق گرمابه و گلستانش وقتي مي خواست در كنار پيكر او در خانه هنرمندان سخنراني كند گريه امانش را بريد.
او گرافيك و طراحي را در كنار مميز آموخت، مثل استاد و شاگرد. احصايي در گرافيك و در لوگو تايپ يك متخصص است. او گرافيك را با نوعي تعهد حرفه اي درهم آميخت. احصايي لوگو تايپ نهج البلاغه را در كارنامه كاري خود دارد كه از بهترين كارهايش است؛ مجموعه اي زيبا از خطوطي كه فقط مي توانست در ذهن مردي چون احصايي باشد. او به جرات توانست قدرتي كه در كلمه علي وجوددارد را در عنوان نهج البلاغه متبلور كند.
او خود را از شاگردان مكتب احمد سهروردي، ميرعمادقزويني، ميرزا غلامرضا و مارسل دوشامب مي داند.
حالا كه او ميان ماست نشاني از مرتضي مميز دارد؛ اگر پدر گرافيك نوين ايران نباشد از بهترين هاست.

فرهنگسرا
سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران: با هدف بهره مندي از نقطه نظرات اهالي مطبوعات و متفكران حوزه شهري و همچنين ارج نهادن به تلاش صادقانه و هوشمندانه خبرنگاران مطبوعات و خبرگزاري ها در عرصه طرح و نقد مسائل شهري، سومين جشنواره مطبوعات در حوزه شهري از سوي سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران برگزار مي شود.
آشتياني مدير روابط عمومي سازمان فرهنگي- هنري شهرداري- از انتشار فراخوان و جزئيات تكميلي سومين جشنواره مطبوعات در حوزه شهري خبر داد و افزود: مهلت ارسال آثار به دبيرخانه جشنواره توسط فراخوان در روزنامه هاي كثير الانتشار به اطلاع عموم علاقه مندان خواهد رسيد.
فرهنگسراي ملل:  دوره هاي آموزش هاي بين المللي در فرهنگسراي ملل برگزار مي شود. اين دوره ها شامل برگزاري كلاس آموزشي معرق، طراحي و نقاشي، خوشنويسي، موسيقي سنتي و اصيل ايراني، آموزش يوگا، ايروبيك، شطرنج و زبان فارسي ست.
اين فرهنگسرا برنامه هاي متنوع ديگري را هم براي شهروندان خارجي برگزار مي كند كه مي توان به برگزاري تورهاي فرهنگي يك روزه اشاره كرد. برنامه ها و فعاليت هاي فرهنگي آموزشي فوق به زبان انگليسي ارائه مي شود. فرهنگسراي ملل از علاقه مندان به فعاليت هاي فرهنگي، تفريحي و آموزشي دعوت مي كند در اين برنامه ها شركت كنند. علاقه مندان مي توانند به نشاني: بزرگراه آيت الله صدر، ميدان پيروز، خيابان قيطريه، پارك قيطريه، فرهنگسراي ملل (اميركبير) مراجعه كرده يا با شماره تلفن هاي 22204453 – 22212392 تماس حاصل كنند.
خانه فرهنگ  وردآورد: نشست هفتگي انجمن ادبي خانه فرهنگ وردآورد برگزار مي شود. اين نشست كه شامل شعرخواني، نقد و بررسي آثار شاعران و نويسندگان مقوله ادبي ست، روزهاي چهارشنبه ساعت 16 الي 18 برگزار مي شود. علاقه مندان مي توانند براي حضور در اين نشست به نشاني: جاده مخصوص كرج، كيلومتر 19، بلوار اصلي وردآورد مراجعه كرده يا با شماره تلفن 3831041–0262تماس حاصل كنند.
خانه فرهنگ باصفا: سومين دوره مسابقه زبان انگليسي برگزار مي شود. داوطلبان براي شركت در اين مسابقه تا تاريخ 17 بهمن مهلت دارند تا پرسشنامه مربوطه را تكميل و به اين مركز ارسال كنند. علاقه مندان مي توانند براي كسب اطلاعات بيشتر به نشاني فلكه دوم صادقيه، بزرگراه آيت الله كاشاني، خيابان وفاآذر شمالي، خانه فرهنگ باصفا مراجعه كرده يا با شماره تلفن 44098748 تماس حاصل كنند.
فرهنگسراي طبيعت: كارگاه هنر خلاق و تئاتر كودك با حضور محقق سوئدي در فرهنگسراي طبيعت برگزار مي شود. در اين كارگاه ماريا هرن گرن– نويسنده و منتقد كتاب هاي كودك - به بحث و گفت وگو با موضوع هنر خلاق و تئاتر كودكان و همچنين كارگاه آموزشي در سوئد خواهد پرداخت.
همچنين برپايي كارگاه آموزشي يك روزه سفال، نقاشي و كلاژ از برنامه هاي ديگر فرهنگسرا در اين روز است.
علاقه مندان مي توانند جهت شركت در كارگاه مذكور با شماره تلفن 77323839 تماس بگيرند.
خانه فرهنگ شمشيري: آموزش رايگان تئاتر در خانه فرهنگ شمشيري برگزار مي شود.
اين كارگاه به منظور آشنايي نوجوانان با هنر تئاتر و شناسايي استعدادهاي نهفته در اين زمينه تدارك ديده شده است. علاقه مندان براي شركت در اين دوره آموزشي يك ماهه مي توانند به نشاني مهرآباد جنوبي، بيست متري شمشيري، پارك شمشيري، خانه فرهنگ شمشيري مراجعه كنيد. تلفن:66629893
خانه فرهنگ آيه: مهارت هاي زندگي در خانه فرهنگ آيه آموزش داده مي شود.
اين كلاس هاي آموزشي روزهاي دوشنبه ساعت 8:30 الي 10صبح با حضور كارشناسان و مشاوران خانواده برگزار مي شود. علاقه مندان براي كسب اطلاعات بيشتر مي توانيد به نشاني شهرك اكباتان، فازيك، روبه روي مخابرات مراجعه و با شماره تلفن 44633433 تماس حاصل كنيد.

يادداشت
معنا در آينه جادويي سينما
پارسا تهراني
سينما در دنياي كنوني جدا از مباحث زيباشناختي و هنري اش، ابزاري براي تفكر و بازخواني و رمزگشايي تفكرات فلسفي، سياسي و اجتماعي ست. سينما نه هنر صرف كه نوعي از انديشه است و در وضعيت كنوني، انتخاب پروژه اي پس از سينما كه خود حاوي تاويل و تفاسير زيادي ست بايد با دقت و تامل انجام شود. تقسيم بندي فيلم هاي سينمايي به ژانرهاي گوناگون در ساختار و مضمون، ديرزماني ست كه معنا و مفهوم خود را يافته و در ذهن مخاطب شكل گرفته. ديگر واژه هاي علمي- خيالي، وسترن، جاده اي، اكشن، حادثه اي، ملودرام و... در كنار فيلم متداول و مرسوم است، اما عناويني چون سينماي ديني، عرفاني و معنوي كه چندي پيش از سوي سياستگذاران و مسئولان باب شد در تعريف به مشكلاتي برخورد و غالب كساني كه اندك تاملي بر موضوع مطرح شده داشتند، سعي كردند با استفاده از عباراتي چون سينما با مضمون عرفاني، ديني و معنوي يا سينما با رويكردي عرفاني، ديني و معنوي كمي از اين سردرگمي و غرابت بكاهند كه نتيجه اي نداشت.
دلايلي كه توسط اين گروه ارائه مي شد كاملا منطقي به نظر مي رسيد، چرا كه بسياري از آثار سينمايي به موضوعاتي مي پردازد كه از زندگي جدا نيست و در هر نوع و شيو ه اي از زندگي، انسان درگير است با تعاريف خاص خود از دين و معنويت و اصلا فسلفه هستي و وجود. حال تفكر هر صاحب اثر و مولفي نيز در خلق و آفرينش، بي گمان همين روند را پي مي گيرد.
چه كسي مي تواند تنها آثاري با مضمون ديني را به تفكر ديني و معنوي منصوب كند؟ چنانچه در بعضي آثار منتسب شده، اين رويكرد به قدري نازل و سخيف است كه عملا باعث تاويل و برداشت نادرستي از دين و معنويت مي شود. در حالي كه گاه در آثاري مي توان اين رد و اثر را پي گرفت كه دست كم در ظاهر چندان هم داعيه ديني و معنوي ندارند. مثلا در darkly وThrough a glass در ايران: همچون در يك آينه (1961)، مهر هفتم (1957) يا توت فرنگي هاي وحشي (1957) هر سه ساخته اينگمار برگمان موضوع اصلي به نوعي ماهيت و وجود انسان و فلسفه حيات و هستي اوست. در هر سه فيلم بحث هايي شكل مي گيرد كه ايمان و اعتقاد معنوي افراد را از شك تا يقين مورد ارزيابي قرار مي دهد. يا در جاده (فدريكو فليني، 1954) جايي كه زامپانو (آنتوني كويين) و جلسومينا (جوليتا ماسينا) از هجوم باران و توفان به ديري پناه مي برند و راهبه ها ميزبان آنان مي شوند، نيمه هاي شب زامپانو درصدد برمي آيد مجسمه هاي طلايي مسيح و مريم مقدس را بربايد. جلسوميناي نيمه عاقل در آن شب باراني با عجز و لابه و در ميان صداي رعد و برق، مانع زامپانو مي شود. براستي براي نمايش سير نفس چه تصويري بهتر از دستان لرزان زامپانو و چهره وحشت زده و چشمان گريان جلسومينا در ميان صداي باران و رعدوبرق وجود دارد؟
نمونه ها بسيارند و ذكر نام و پرداختن به آنها مي تواند كتاب هايي را دربرگيرد. ردپاي فلسفه حيات و درگيري انسان با تعريف خودش و هستي در غالب آثاري از اين دست ديده مي شود.
اما واژه هاي ديني، معنوي و عرفاني به سينما پيوند خورد و فيلم هايي كه چندان هم رويكرد ديني نداشتند را تحت عنوان آن دسته بندي كردند و البته در اين ميان بسياري از آثار هم ناديده گرفته شد.
نامگذاري به رغم تمام ايراداتي كه به آن وارد شد به همين جا ختم نشد و در شكل جديدش يعني معناگرا كنار سينما نشست. واژه جديد در مقايسه با معادل هاي پيشين غيرقابل درك و نامفهوم تر است. سينما با مجموعه اي از تصاوير شكل مي گيرد و هر تصويري دربردارنده معنا و تاويلي ست. بازخواني متني تصويري و نشانه شناسي و رمزگشايي آن مي تواند با ديدگاه هاي متفاوت و از زاويه ديدهاي مختلف، كتابخانه اي عظيم را به خود اختصاص دهد.
اجازه دهيد با مثالي ساده موضوع را عيني تر و ملموس تر كنيم. سكانس معروفي در پرسونا (اينگماربرگمان، 1966) هست كه در آن بيبي اندرسون و ليواولمان مقابل آينه اي قرار مي گيرند و كم كم صورت آن دو به هم ديزالو مي شود و در واقع به يك نفر تبديل مي شوند. اين سكانس معاني و مفاهيمي كاملا فلسفي و معنوي دارد و بي اغراق چونان ابيات عميق عرفاني، هم در صورت ظاهري و سطح و هم در عمق و غناي مفهومي تفاسير زيادي از آن شده و مي شود.
در بسياري از فيلم ها مي توان مجموعه تصاويري را يافت كه قرائت هايي از آنها شده و كاملا معنوي ست و چه بسا در بازخواني هاي بعدي نشانه هاي تازه تري در رد يا تاييد نظرات قبلي ارائه شود.
سينما اصلا معناگر است و اين به ماهيت تصوير بازمي گردد؛ هر تصويري نه تنها معنا كه معناهايي دارد كه نيازمند بيان است. حال اگر اين معنا را در عرصه معنويت وارد كنيم با اقيانوسي مواجه مي شويم كه نمي توان براي آن حد و مرزي قائل شد. اين قبيل واژه ها گرچه پرطمطراق هستند، ولي قادر نيستند ذات و هويت دو گستره عميق را بپيمايند. در ابتدا هيچ نبود و فقط كلمه بود و كلمه خدا بود. كلمات نه بر زبان كه در اطراف و بر دل ما جاري اند. طبيعت، كوه، دريا، خاك، ستارگان، خورشيد، ماه، آب، حيوانات، گياهان و...؛ جهان تصويري پيرامون ما از كلمات اشباع شده؛ وقت آن است تا خوانش اين تصاوير و كلمات را از زاويه اي ديگر آغاز و آنها را در آينه جادويي سينما با ديگران تقسيم كنيم.

در شهر
ايرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
زيبـاشـهر
طهرانشهر
شهر آرا
مهمانشهر
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  طهرانشهر  |  شهر آرا  |  مهمانشهر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |