شنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۸۴ - - ۳۶۸۵
با دكتر ناصر سيم فروش
ادغام: پيشرفت يا پسرفت؟
000714.jpg
اوايل دهه 60 بود كه مجلس شوراي اسلا مي به جدا شدن رشته هاي پزشكي از وزارت علوم و الحاق آن به وزارت بهداشت و درمان راي داد و از آن پس به وزارت بهداشت و درمان پسوند آموزش پزشكي نيز افزوده شد. اين ادغام آن زمان موافقان و مخالفاني داشت كه اين دو گروه هنوز هم بر سر عقايد خود مانده اند
عليرضا آشوري
قضيه از يك نامه آغاز شد كه زمستان سال پيش به دفتر روزنامه همشهري فرستاده شد. اين نامه امضاي جمعي از دانشجويان و اعضاي هيات علمي رشته هاي علوم پزشكي را با خود داشت و در آن مشكلي قديمي و تاريخي در رشته هاي پزشكي را پيش كشيده بود. همانطور كه مي  دانيد وزارت علوم مسوول و متولي آموزش عالي در ايران است و تمام رشته هاي دانشگاهي ايران تحت نظارت وزارت علوم فعاليت مي  كنند جز رشته پزشكي و شاخه هاي وابسته به آن.
اوايل دهه 60 بود كه مجلس شوراي اسلا مي به جدا شدن رشته هاي پزشكي از وزارت علوم و الحاق آن به وزارت بهداشت و درمان راي داد و از آن پس به وزارت بهداشت و درمان پسوند آموزش پزشكي نيز افزوده شد. اين ادغام آن زمان موافقان و مخالفاني داشت كه اين دو گروه هنوز هم بر سر عقايد خود مانده اند.
اين ادغام البته مشكلا ت فراواني را براي خود وزارت بهداشت و دست اندركاران اين رشته ها ايجاد كرد چون به هر حال وزارت بهداشت در امر آموزش بي  تجربه بود، اما بالا خره اين كار صورت گرفت و بعد از گذشت دو دهه نتايج اين ادغام بد يا خوب در معرض قضاوت كارشناسان قرار دارد كه باز هم موافقان و مخالفان خود را دارد. تقريبا تمام پزشكان فارغ التحصيل بعد از پيروزي انقلا ب از دل همين سيستم بيرون آمده اند.
نامه اي كه به دست ما رسيد از ديدگاه گروهي از مخالفان قديمي اين طرح نوشته شده است كه با دلا يل خود اين طرح را امري ناموفق ارزيابي كرده و خواهان بازگشت آموزش پزشكي به زيرمجموعه وزارت علوم بودند.
چندي بعد از چاپ اين نامه كه تيتر آن كله پزي يا آموزش پزشكي بود، نامه اي به عنوان بازتاب از سوي جناب آقاي دكتر ناصر سيم فروش به دست ما رسيده كه پاسخ به ايراداتي مطرح شده در نامه اول بود.
دكتر سيم فروش در نامه خود نظري متفاوت با مخالفان ادغام را ارايه كرده بودند.
بي  ترديد بحث ادغام بزرگترين چالش اداري در تاريخ نظام بهداشتي و سلا مت كشور بوده كه بعد از گذشت دو دهه هنوز هم محل مجادله و چالش است. به همين دليل با دكتر ناصر سيم فروش در اين زمينه گفت وگوي مفصلي انجام داديم. اين گفت وگو كه قرار بود ابتدا فقط بحث ادغام را به بوته نقد بكشد، كم كم ابعاد وسيع تري يافت و به واسطه آن مشكلا ت متعدد نظام درماني و آموزش پزشكي كشور را از زبان يكي از اساتيد برجسته و صاحبنام علوم پزشكي ايران شنيديم.
دكتر ناصر سيم فروش، ارولوژيست و متخصص پيوند كليه از آمريكا، استاد و مدير گروه بخش كليه و مركز تحقيقات بيماري هاي كليه بيمارستان لبافي نژاد وابسته به دانشگاه علوم پزشكي دانشكده شهيد بهشتي هستند. او تاكنون دو بار لوح افتخار محقق برگزيده سال را از رياست جمهوري دريافت كرده و سال گذشته به عنوان بهترين محقق در زمين ارولوژي و بيماري هاي كليوي در جهان انتخاب شد.

از همان زماني كه نامه جوابيه دكتر سيم فروش به دست ما رسيد، اولين سوالي كه ذهن نگارنده را به خود مشغول ساخت، محرك دكتر سيم فروش در واكنش نشان دادن به آن نامه بود. ده ها پزشك مي  توانستند به اين نامه پاسخ دهند. گفت وگو را با همين پرسش آغاز كرديم.
شما چرا جوابيه داديد؟
من حدود 25 سال است كه مشغول تدريس هستم. ما بعد از انقلا ب عملا  از صفر شروع كرديم. من شاهد پيشرفت هاي پزشكي اين كشور بوده ام. پزشكان ايراني از ضريب هوشي بالا يي برخوردار هستند و اگر سرويس اداري خوبي داشته باشند، مي توانند خدمات موثري ارايه كنند. آقاي والتون مسوول آموزش پزشكي سازمان ملل مي گويد: اگر مي خواهيم پزشكي جامع نگر را ببينيم بايد بر شانه هاي ايران برويم. قطعا چنين فردي حرف بي اساسي نخواهد زد. شما ببينيد كه ما در دوران جنگ حتي يك اپيدمي در كشور نداشتيم و با وجود جنگ هرگز خانه هاي بهداشت و واكسيناسيون تعطيل نشدند. فكر مي كنم تمام اينها به بركت ادغام ايجاد شد.
چطور؟ يعني قبل از آن به مقوله بهداشت توجه نمي كردند؟
زماني كه درمان و آموزش پزشكي تحت نظر وزارت علوم بود، در زمينه آموزش توجه مناسبي به مقولا ت اجتماعي  بهداشت نمي شد، اما زماني كه سرنوشت آموزش پزشكي در دست وزارت بهداشت قرار گرفت اوضاع فرق كرد. 20-23 سال پيش وقتي من از آمريكا برگشتم ابتدا به عنوان معاون آموزش پزشكي به يزد رفتم، جراحي كليه آنجا را يك هندي انجام مي داد كه برخي از انواع جراحي هاي ساده اين رشته را بلد نبود و مي خواست از من ياد بگيرد. مي دانيد كه پزشكان درجه يك هندي به آمريكا و اروپا مي رفتند و پزشكان سطح پايين آنها سر از كشور ما در مي آورند. نتيجه آن درمان هاي عجيب و آنتي بيوتيك هاي بي ربط و خطرناكي بود كه تجويز مي كردند و بدترين سرويس پزشكي را تحويل ايراني ها مي دادند. اوايل انقلا ب بسياري از پزشكان خوب ما به خارج از كشور رفته بودند و هندي ها در ايران طبابت مي كردند. ما آن اوايل اصلا  نيروي كارآمد پزشكي نداشتيم.
پس به همين دليل چندين دانشكده پزشكي در سراسر ايران راه اندازي شد؟
بله، ما به پزشك نياز داشتيم من معتقدم كميت، پايه كيفيت است. ما بايد اول چيزي را بلد باشيم تا بتوانيم آن را به سمت خوب يا بد سوق دهيم. با دست خالي كه نمي شود. ما آن زمان با 30 ميليون نفر جمعيت 100-150 نفر جراح كليه داشتيم، اينها فقط مجبور بودند كارهاي روزمره را انجام دهند و اگر بيماري مريض كمي پيچيده بود، فورا او را به خارج اعزام مي كردند چون اصلا  براي انجام چنين جراحي هايي وقت نداشتند چه رسد به اينكه بخواهند كار تحقيقاتي انجام دهند.
بعد از 15 سال با ايجاد دانشكده هاي پزشكي و گسترش تخصص ها الا ن به جايي رسيده ايم كه مثلا  در مركز تحقيقات كليه ما چند پزشك جوان و فعال مشغول كارهاي تحقيقاتي هستند، اما 20 سال قبل خود ما بايد كار پرستار، پزشك، رزيدنت و ... را انجام مي داديم. خب، اين دستياران و رزيدنت هاي فعال امروز از كجا آمده اند؟ از همان دانشكده هايي كه سالها پيش تاسيس شد و به خاطرش ما را متهم به توليد انبوه كردند. البته الا ن ديگر بايد ترمز كنيم چون از لحاظ تعداد ديگر به خودكفايي رسيده ايم.
اما شايد كيفيت افت كرده باشد...
خير، من اين را قبول ندارم. چون بسياري از فارغ التحصيلا ن ما به سرعت جذب دانشگاه هاي معتبر خارجي مي شوند، اگر كيفيت كارشان بد بود كه اين اتفاقات نمي افتاد. در زمينه بيماري هاي كليه ما چهارمين كشور دنيا از لحاظ تعداد پيوند كليه هستيم. خب، اين آسان به دست نيامده، بود زماني كه اينجا تنها مركز پيوند كليه بود ولي الا ن نيروهايي كه تربيت شده اند در سراسر كشور عمل پيوند كليه را انجام مي  دهند. اگر الا ن كسي از شهرستان براي پيوند كليه به تهران و پيش من بيايد مي گويم چرا در شهر خودت عمل نكردي؟ آنجا كه اين عمل را انجام مي دهند. الا ن ديگر اين جراحي به صورت يك جراحي عادي درآمده.
زماني كه درمان و آموزش پزشكي تحت نظر وزارت علوم بود، در زمينه آموزش توجه مناسبي به مقولا ت اجتماعي بهداشت نمي شد، اما زماني كه سرنوشت آموزش پزشكي در دست وزارت بهداشت قرار گرفت اوضاع فرق كرد
به نظر من مقاله مورد نظر تحقير و توهين به پزشكي كشور است و به همين دليل من درصدد پاسخ دادن برآمدم. احساس كردم نويسندگان نامه چون در رسيدن به هدف خود كه جدايي آموزش پزشكي از وزارت بهداشت است شكست خورده اند، قصد تحقير كردن اين سيستم را دارند. برخي از افراد وقتي كوچكترين اشكالي پيدا مي شود، فرياد جدايي آموزش پزشكي از وزارت بهداشت سر مي دهند، در حالي كه چنين كاري مشكل ما را حل نمي كند، در حال حاضر ما به دليل چنين ادغامي صاحب پزشكي جامع نگر شده ايم. ما نياز به علم جامع نگر داريم. تازه بعد از گذشت سالها وزارت علوم مهندسان خود را به كارخانه ها مي فرستد و اين را از وزارت بهداشت الهام گرفته است.
در آن نامه فقط نيمه خالي ليوان را ديده بودند و اين همه دستاورد علم پزشكي ايران با بي انصافي ناديده گرفته شده بود.
آقاي دكتر، بقيه رشته هاي جراحي چه طور؟ شما عمدتا به جراحي كليه اشاره مي كنيد؟
جراحي قلب هم همين طور است، الا ن در كرمانشاه جراحي قلب باز با بهترين كيفيت انجام مي شود، در زاهدان جراحي چشم همين طور، در اغلب رشته هاي جراحي در بسياري از شهرهاي ايران وضعيت ما مطلوب است. همين كه ما در طول جنگ اپيدمي نداشتيم يا با اين همه مشكلا ت اقتصادي، جنگ و ... توانسته ايم وضعيت پزشكي خود را ارتقا دهيم، دستاورد فوق العاده اي است به خصوص كه ما از لحاظ ابزار و وسايل به شدت در مضيقه هستيم، اما به هر حال از لحاظ پزشكي كاملا  خودكفا و در منطقه اول هستيم.
دكتر، موافقان نظام قبلي و مخالفان جدايي آموزش پزشكي از وزارت علوم اغلب با بحث كيفيت مشكلي ندارند، ما الا ن متخصصان بي نظيري داريم، اما اين وضعيت يكدست نيست. قبلا  شايد اغلب فارغ التحصيلا ن از سطح علمي يكسان رو به خوب برخوردار بودند، اما الا ن به نظر مي رسد كه تعداد كمي بسيار عالي و تعداد بسيار زيادي واقعا از لحاظ علمي ضعيف هستند. كميت بالا ي فارغ التحصيلا ن رشته هاي پزشكي هم مزيد بر علت مي شود تا ما با مشكلا تي نظير بيكاري پزشكان روبه رو شويم.
ببينيد، من برخلا ف آنها نه تنها بدبين نيستم كه حتي خوشبين هم هستم. براي اين خوشبيني هم دليل دارم. دانشجويان و پزشكان زيادي الا ن در مراكز علمي و دانشگاهي ما با علا قه مشغول انجام كارهاي تحقيقاتي هستند؛ تازه به رغم تمام مشكلا تي كه در زمينه امكانات و بودجه داريم دانشجويان ما راه خود را به خوبي پيدا كرده اند و كساني كه به كارهاي تحقيقاتي رو مي آورند، روز به روز بيشتر مي شوند. در دوره قبلي، شما فكر مي كنيد وضعيت علمي همان تعداد كم دانشجو مثل الا ن بود؟ به نظر من ضعيف تر بود. آن زمان اصلا  بازآموزي وجود نداشت، هر كسي تا آخر عمر كاري، همان چيزي را بلد بود كه از استادش ياد گرفته بود. الا ن رزيدنت هاي ما مدام در حال مطالعه و تحقيق در اينترنت هستند. حتي در زمان جنگ ارتباط علمي پزشكان ما با مجامع علمي و كنگره ها قطع نشده بود. اول انقلا ب در اتريش من به عنوان نماينده به كنگره بين المللي اورولوژي رفتم، ايران 2-3 عضو آنجا داشت كه قرار بود اخراج شوند! من آنجا گفتم كه ما مي خواهيم در انجمن باقي بمانيم و فعاليت كنيم. بعد از 25 سال ما بيش از 80 عضو آنجا داريم و سال گذشته حدود 60 مقاله از ايران در آن كنگره پذيرفته شد كه تمام اروپايي ها متحير مانده بودند! تمام اين محققان محصول همين سيستم جديد بوده اند. الا ن در انجمن بين المللي اورولوژي ايران از جهت تعداد اعضا، نهمين كشور است. الا ن از ما به عنوان رئيس جلسه دعوت مي كنند، اگر ما اين نيروها را نداشتيم چه طوري توانستيم اين 80 نفر عضو را داشته باشيم؟ در بقيه رشته هاي پزشكي هم قضيه به همين ترتيب است. براي تمام اينها كار كرده ايم، بگذاريد اين را هم بگويم، رقابت در همه جا باعث پيشرفت مي شود. قبلا  يك پزشك بود كه در برج عاج زندگي مي كرد و رفتارش با همه به همين شكل بود، چون يك پزشك بود و هزاران بيمار؛ اما الا ن اگر بيماري نتواند پيش من نوعي جراحي كند، مي تواند كاري شايد با همان كيفيت را از جراح ديگري دريافت كند.
آقاي دكتر، اينها در سطح كلا ن بود. در سطح پايين تر دانشجويان و مشكلا ت آنها قرار مي  گيرد. آقاي دكتر، توان علمي دانشجويان حال حاضر رشته هاي پزشكي ايران چندان مطلوب نيست. اين نظر خود دانشجوياني است كه با من صحبت كرده اند. دانشجويان معتقد هستند سيستم آموزش پزشكي در ايران كمي سردرگم است و برنامه ريزي هاي درسي و آموزشي اغلب ناكارآمد وضعيت است.
مي دانيد چرا اين طوري است؟ چون بچه هاي ما از ابتدايي تا پايان دانشگاه با روش ( spoo feedigغذا در دهان كسي گذاشتن) بار مي آيند. الا ن با وجود اين همه ژورنال، كنفرانس، كنگره هاي داخلي و خارجي و كتاب هاي متعدد هنوز دانشجويان ما وابسته به جزوه هاي استاد هستند و اين درست نيست. آنهايي كه روش خود را عوض مي كنند پيشرفت خواهند كرد چون مواد خام كافي در اختيار دارند مضاف بر اينكه تعداد استادان ما هم چند برابر شده است. امروز مبناي آموزش پزشكي دانشجو محور و بيمار محور است. رمز موفقيت اروپا و آمريكا هم همين است. آنجا از اول به دانشجو ياد مي دهند كه همه كارها را بايد خودش انجام دهد. ديگر زمان تدريس استاد محور سپري شده، استاد بايد فقط در جزئيات و نكات ظريف يا خيلي پيچيده به دانشجويان كمك كند. اصلا  بايد از دانشجو بياموزد. ما به عنوان استاد در اين فرآيند آموزش ارتباطي متقابل با دانشجو داريم. دانشجوي پزشكي يك دانش آموز بالغ matur learer است و عملا  نياز به استاد ندارد، اما در بخش خودمان به همين شكل با دانشجويان و رزيدنت ها كار مي كنيم و يكي از دلا يل موفقيت رزيدنت هاي ما بعد از فارغ التحصيلي در اروپا و آمريكا همين است. آموزش پزشكي واقعي learig by doig يعني ديدن و آموختن است. استاد بايد روي بيمار كار كند و دانشجو با ديدن كار استاد و مطالعات خود نحوه درمان را بياموزد.
آقاي دكتر، برگرديم سراغ صحبتي كه كرديد؛ گفتيد رقابت باعث پيشرفت مي شود، در آموزش پزشكي ما اين نكته را چطور ارزيابي مي كنيد؟
ببينيد، من معتقد هستم اول بايد كميت باشد چون اين كميت باعث رقابت شده و مراقبت باعث پيشرفت مي شود. ارزيابي هم موتور پيشرفت علمي است و ما در اين زمينه به شدت ضعف داريم. ما در زمينه آموزش چه در وزارت علوم، چه در آموزش پزشكي نياز به يك موسسه استاندارد داريم كه پيشنهادش را به وزارت بهداشت و مجلس خواهم داد.
لطفا بيشتر توضيح دهيد؟
يعني اينكه وزارت علوم يا وزارت بهداشت خودش دانشجو تربيت كرده و خودش ارزيابي مي كند اين ارزش ندارد. ارزياب بايد مافوق اين سيستم باشد. يعني حكم دبيرخانه شوراي آموزش تخصصي پزشكي كه اين همه بحران دارد و براي وزارتخانه دردسر درست كرده، بايد توسط رئيس جمهوري صادر شود. عين همين سيستم هم بايد در وزارت علوم باشد. چرا يك نفر مهندس يا دكتر بايد برود سراغ شغل آزاد؟ يكي از دلا يلش اين است كه پزشك يا مهندس از اول در فضاي كاري خودش نبوده است. در دانشكده هاي خارجي از همان ابتدا دانشجوي پزشكي را به بيمارستان مي فرستند تا با فضاي آنجا آشنا شود. قسمت هاي مهندسي هم همين شكل است.
آقاي دكتر، اما پزشكان و محققان ايراني خيلي از وضعيت كارهاي تحقيقاتي در ايران ناراضي هستند.
به دليل اينكه ما پشتيباني اداري و مالي مناسبي از كارهاي تحقيقاتي در كشور نداريم. مثلا  يك شهرستان بيمارستان بسيار لوكس و عالي دارد و شهرستاني با همان جمعيت حتي يك درمانگاه نصفه و نيمه هم ندارد. شايد باور نكنيد، اما مركزي مثل مركز تحقيقات بيماري هاي كليوي در همين بيمارستان لبافي نژاد دستگاه سي.تي.اسكن ندارد!! هر چقدر هم مي گوييم به خرج كسي نمي رود. 4 سال قبل وزير بهداشت نامه اي امضا كرد كه به ما دستگاه سي.تي.اسكن بدهند ولي هنوز هيچ اتفاقي نيفتاده. ما در عرض يك سال 70 عمل سرطان مثانه داشته ايم كه از جمع كل عمل هاي مشابه در كشور بالا تر است. اين عمل به مراتب سخت تر از پيوند كليه است. به ما مي گويند بايد ببينيم اين دستگاه به درد بيمارستان شما مي خورد يا نه؟ آن وقت بيمارستاني تازه تاسيس در نزديكي ما هم، ام.ار.آي و هم دستگاه هاي راديو ايزوتوپ دارد. مسوولا ن به داد ما نمي رسند ما از لحاظ وسيله واقعا مشكل داريم.
مشكل ديگر ما بحث ارزيابي است. ما در ايران دانشگاه هايي داريم كه در هيات علمي آنها بعد از 25سال حتي يك نفر از استادياري به دانشياري ارتقا پيدا نكرده است. وقتي بخش اورولوژي يك بيمارستان در طول سال فقط يك سرطان مثانه جراحي مي كند، اين بخش از لحاظ علمي اشكال دارد. بر طبق قانون وقتي چنين بخشي در طول 3 سال استاديارش، دانشيار نشود، نمي تواند رزيدنت بگيرد. ما اين بخش را منحل كرديم ولي زد و بندهاي خاصي مجددا بخش را داير كرده است. در واقع كار وزارتخانه غيرقانوني بوده است. ارزيابي ها صوري است و ارزياب ها قدرت اجرايي ندارند. در خارج از كشور، وسيله جراحي مي دهند كه كار تحويل دهند ولي در ايران دوغ و دوشاب يكي است. بخشي كه از صبح تا عصر با بهترين امكانات دولتي فقط 2 ساعت كار مي كند وسايلش به مراتب بهتر از بخش ماست كه از 7 صبح تا عصر هفته اي 150 ساعت كار مي  كنيم.
همين مسايل محققان ايراني را دلسرد مي كند...
دقيقا، محققان ما مي روند تا جاي ديگري با امكانات بهتر كار كنند، رسيدگي به نخبگان در ايران هميشه در حد شعار بوده است. يك نخبه مگر چه مي خواهد؟ نخبگان ما با حداقل امكانات حاضر هستند براي كشورشان كار كنند ولي همين حداقل از آنها دريغ مي  شود. دلم از اين مي سوزد كه ما پول داريم، اما اين پول درست هزينه نمي شود.
آقاي دكتر، نظرتان در مورد ارزيابي هاي علمي چيست؟
من به جرات مي گويم كيفيت اين ارزيابي ها در وزارتخانه عملا  صفر است. به خصوص ارزيابي عملي فقط مقداري ارزيابي تئوري داريم. ارزيابي عملي اگر هم انجام شود به آن بهاي لا زم را نمي دهند. در مورد ارزيابي هاي تئوري هم كه خودتان وضعيت امتحانات را مي بينيد. نتيجه امتحانات فارغ التحصيلا ن به خصوص در مورد دستياران بايد در ارزيابي علمي بخش تجلي يابد، نه در نمره امتحاني آن دانشجو. اگر دانشجويان بعد از چندين سال درس خواندن در يك بخش مصوب نمي توانند بعد از چندبار امتحان را پاس كنند، تا آن بخش ايراد دارد و بايد آن بخش را تعطيل كرد چون آموزش آنجا اشكال داشته است. اصلا  با يك امتحان كه نبايد يك پزشك 30-35 ساله را كه سالها درس خوانده مردود كرد تا بيكار و در هم شكسته به حال خودش رها شود؛ آن هم امتحاناتي كه پر از غلط هستند. بعضي از گروه ها 90 درصد دانشجويان خود را رد مي كنند و به اين قضيه افتخار هم مي كنند، اما اگر چنين اتفاقي مي افتد يعني آموزش و امتحان غلط بوده است، نه كار دانشجويان. يعني شما باور مي كنيد رزيدنت هايي كه از پس امتحان به آن سختي ورودي برآمده اند و برگزيده پزشكان ايران هستند، 90 درصدشان در يك امتحان مردود مي شوند؟ اصلا  با عقل جور در نمي آيد. اگر بخش ايراد دارد، بايد آنجا را تعطيل كرد نه اينكه دانشجويان مردود شوند.
خب، راه حل اين مشكل چيست؟
بايد ارزيابي ها بر مبناي توانايي عملي پزشكان باشد. اتاق هاي عمل بايد سيستم كامپيوتري داشته باشند تا تعداد و نوع عمل ها مشخص باشد. تا اگر بخشي عمل ندارد، رزيدنت نگيرد چون آن جوان، بدبخت خواهد شد. اساس آموزش ما بايد به شكل ديدن و آموختن باشد. بخش هاي پزشكي اروپا و آمريكا دقيقا همين گونه است. مي گويند ما به آنها كاري نداريم، اما كتاب هاي آنها را به عنوان مرجع معرفي مي كنند!
نهايتا رئيس دبيرخانه شوراي آموزش پزشكي يك استاد باشد و اين نهاد بايد از زير نفوذ وزارتخانه خارج شده و مستقلا  عمل كند و ارزيابي طبق استاندارد جهاني صورت بگيرد مثل ايزو 9000، در اين صورت اوضاع آموزش پزشكي ما بهتر خواهد شد. اينها ديگر ربطي به ادغام ندارد. ادغام آموزش پزشكي در وزارت بهداشت كاملا  موفق بوده است، اما نسبت به پتانسيل هاي بالقوه بايد خيلي بيشتر پيشرفت كنيم. اگر ارزيابي ما درست  شود، مشكل بيكاري پزشكان هم تا حدودي حل مي شود چون پزشكان عمومي مي توانند در بيمارستان ها وظايفي مثل معاينات اوليه، گرفتن شرح حال و كمك به استادان را انجام دهند. البته ما ديگر نبايد پزشك توليد كنيم. بايد كيفيت آموزش بيمارستان ها ارزيابي شود و آنهايي كه كار آموزشي مناسبي انجام نمي دهند ديگر آموزش ندهند و فقط كار درماني انجام دهند در نتيجه فقط بخش هاي خوب، كار آموزش دانشجويان و دستياران را انجام خواهند داد.

تعطيلي 30 ساعته ICU بيمارستان امام(ره)
ايسنا – در پي واگذاري بخش ICU درمانگاه بيمارستان امام خميني (ره) به يك شركت ديگر خصوصي ، پرستاران اين بخش از پذيرش بيماران خودداري كرده و در مقابل دفتر رياست بيمارستان تجمع كردند. دكتر امامي رضوي، رئيس بيمارستان امام خميني (ره) توضيح داد: بيماران اين بخش (بخش ICU در گذشته به شركت خصوصي واگذار شده بود و هم اكنون به شركت ديگري سپرده شده است) به بخش هاي ديگر منتقل شدند و بخش ICU تعطيل نشده است. وي افزود:  تغيير و تحولا ت مالي ناشي از واگذاري شركت جديد خصوصي، استريل كردن بخش و همچنين فعال بودن بخش ديگر ICU موجب انتقال كوتاه مدت بيماران به بخش هاي ديگر شده است.
امامي رضوي ادامه داد: طبق مقررات بايد هر 2 سال يك بار بخش هايي كه به شركت خصوصي واگذار مي شوند در مناقصه به شركت هاي ديگر سپرده شوند.
رئيس بيمارستان امام خميني (ره) در پاسخ به سوال ايسنا مبني بر علل به تعويق افتادن حقوق چند ماه پرستاران شركتي اين بخش گفت: بيمارستان با پرسنل شركتي مستقيم در ارتباط نيست و اين شركت است كه بايد حقوق پرسنل را پرداخت كند و بيمارستان حقوق بهمن ماه را به شركت پرداخت كرده و در حال پرداخت حقوق فروردين ماه است و حال شركت بايد حقوق پرسنل را بپردازد. وي ادامه داد: بيمارستان با توجه به متعهد بودن به پرسنل مجبور است حقوق يك ماه را نزد خود نگه دارد تا زماني كه شركت با پرسنل خود تسويه حساب كند، آن وقت حقوق اسفند پرسنل را پرداخت خواهيم كرد. رئيس بيمارستان امام خميني (ره) با اشاره به اينكه بيمارستان تعهدات خود را در قبال پرسنل انجام داده، افزود: بيمارستان به پرسنل كمك خواهد كرد كه حقوق معوقه خود را از شركت بگيرند. امامي رضوي گفت: در صورت تمايل، كارمندان اين بخش مي توانند با تاييد بيمارستان در شركت جديد مشغول به فعاليت شوند.
وي در ادامه اظهار كرد: از آنجايي كه شركت تعهدات خود را در قبال پرسنل انجام نمي داد و بسياري از پرسنل از بيمارستان رفته بودند و چون آخر كار شركت بود كه از پذيرش پرسنل جديد خودداري مي كرد كه ما مجبور بوديم تعداد تخت ها را براي 15 روز از 15 به 5 تخت كاهش دهيم كه اميدواريم با توافقي كه با شركت جديد انجام مي دهيم طي چند روز آينده تمامي تخت هاي اين بخش را فعال كنيم. محمد شريفي مقدم، دبير كل خانه پرستار در اين خصوص به ايسنا گفت: در پي واگذاري بخش ICU بيمارستان امام (ره) به شركت ديگر، پرستاران اين بخش به عنوان اعتراض در مقابل دفتر رئيس بيمارستان تجمع كردند كه متاسفانه هيچ كس جوابگوي آنها نبود و بيماران در بيمارستان سرگردان شده بودند. دبير كل خانه پرستار ضمن هشدار از عوارض خصوصي سازي گفت: خانه پرستار قطعا حقوق پرستاران را پيگيري خواهد كرد. شريفي مقدم ادعا كرد: متاسفانه مديريت دانشگاه علوم پزشكي تهران با سياست، به تدريج تعداد بيماران را در اين برهه زماني كم و تعداد پرسنل را كاهش داده و زماني كه تعداد پرسنل و بيماران به حداقل رسيد، بحث واگذاري به شركت ديگر را مطرح كرد كه پرستاران به اين قضيه اعتراض كردند.
دبيركل خانه پرستار هشدار داد: حركت خزنده وزارت بهداشت در بحث خصوصي سازي در  آينده احتمال عكس العمل شديد جامعه پرستاري را در صورت عدم تحقق مطالبات پرستاري خواهد داشت. وي همچنين گفت: بخش ICU درمانگاه بيمارستان امام خميني (ره) به مدت 30 ساعت تعطيل شد. يكي از پرستاران اين بخش در گفت وگو با ايسنا اظهار كرد: اين بخش حدود يكصد پرسنل داشت كه شب عيد هيچ كدام از آنها حتي حقوق خود را نگرفتند. وي ادامه داد: ما منتظريم كه با شركت تسويه حساب كنيم و از اين بيمارستان برويم، اگر نمانيم اين حقوق عقب مانده را هم نمي توانيم بگيريم.
يكي ديگر از پرستاران در اين باره مي گويد: حدود 15 سال است كه در بخش ICU كار مي كنم. اين بخش توسط پرستاران مي گردد و اين شركت از نظام درمان چيزي نمي داند.
وي ادامه مي دهد: حدود 3 ماه و نيم است كه حقوق نگرفته ام.
پرستار ديگري در اين باره تصريح مي كند: اگر بخش پزشكي را به شركت هاي خصوصي واگذار كنند آيا پزشكان در سازمان خود ساكت مي مانند؟
در همين خصوص بيژن شهبازخاني، عضو كميسيون بهداشت و درمان در خصوص تعطيلي 30 ساعته بخش ICU درمانگاه بيمارستان امام خميني (ره) تاكيد كرد: وضعيت پيش آمده در بيمارستان امام (ره) ناشي از ناپختگي در واگذاري بخش درماني به بخش خصوصي است. شركت هايي كه بخش درماني به آنها سپرده مي شود، بايد سوابق روشني داشته باشند و تضمين هاي كافي از آنها گرفته شود.
وي با بيان اينكه خدمت رساني در بخش درمان كه با جان انسان ها به صورت لحظه اي سر و كار دارد بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرد، افزود: من در موضوع بيمارستان امام (ره) تحقيق مي كنم، اما به صورت كلي مي دانم كه واگذاري به بخش خصوصي - كه در برنامه سوم 5 ساله هم گفته شده — برخي براي منافع خود شركت هايي ضربتي ايجاد مي كنند كه موجب مي شود خدمت رساني اثر عكس داشته باشد، در صورتي كه سياستگذاري و هدف از اين كار اين نبوده است.
شهبازخاني با بيان اينكه در مساله بيمارستان امام (ره) عدم پرداخت حقوق موجب تعطيلي 30 ساعته بخش ICU شده، افزود: اين امر به دليل ناتواني مديريت بخش خصوصي است كه احتمالا  در مناقصه قيمت واقعي نداده و با اين كار پرسنل و مدير بيمارستان را دچار مشكل مي كنند. عضو كميسيون بهداشت و درمان ابراز داشت: اگر اين واگذاري مشكلا ت قانوني داشته باشد و براي اينكه صلا حيت اين شركت ها تاييد شود بايد راهكارهاي قانوني و آئين نامه هاي داخلي را اصلا ح كرد. اگر خلا ء قانوني وجود داشته باشد ما در كميسيون بهداشت و درمان بررسي خواهيم كرد.
شهبازخاني گفت: به هر حال ما در ابتداي راه خصوصي سازي هستيم، ولي در بخش بهداشت و درمان بايد بيشتر از بخش هاي خدماتي ديگر به واحدهاي دولتي توجه شود.
شهبازخاني درباره واگذاري بخش بهداشت و درمان به بخش خصوصي گفت: بهداشت و درمان يك امر حاكميتي است كه سپردن آن به بخش خصوصي اشكال جدي قانوني ندارد، اما بحث بر آن است كه بخش خصوصي بايد صيانت و شايستگي هايش را ثابت كند. وي ادامه داد: برخي از فرصت هاي خصوصي سازي به عنوان طعمه استفاده مي كنند و خيلي از اين افراد بدون كار كارشناسي قيمت ها را پايين مي برند و سيستم را براي خدمات رساني دچار اخلا ل مي كنند كه يكي از اين نمونه ها وضعيت پيش آمده در بيمارستان امام (ره) است.
عضو كميسيون بهداشت و درمان ابراز داشت: كميته سلا مت كميسيون بهداشت و درمان مسوول پيگيري بخش بهداشت و درمان است كه اكنون نيز در حال پيگيري اين موارد است.

شكوفايي دانش پزشكي در ايران باستان
سزارين يا رستمينه؟
دكتر عبدالله افسرپور
۱ دوره نخست جنگ هاي ايران و توران، دوران شكوفايي رشته هاي گوناگون پزشكي در ايران است.
به گفتار فردوسي در شاهنامه در رشته  كارد پزشكي (جراحي) براي اولين بار در تاريخ بشر، آنچه امروزه به عمل سزارين معروف است در ايران انجام مي گيرد. حق اين است كه اين عمل به نام رستم (رستمينه) يا درست تر به نام مادر او رودابه نامگذاري شود. در اسناد كهن ايران، در زمينه اين عمل جراحي كارد پزشكي شرح بسيار دقيقه وجود دارد كه فردوسي آن را به شعر برگردانده است.
چنانكه گفته شد، اگر متون منثور اسناد كهن و باستاني ايران به جاي مانده بود، گزارش ها بسيار دقيق تر بودند. داستان را از زبان شاهنامه و با بارداري رودابه از فردوسي پي مي گيريم.
۲ شكم گشت فربه و تن شد گران
شد آن ارغواني رخش، زعفران
بدو گفت مادر كه اين جان مام
چه بودت كه گشتي چنين زرد فام؟
چنين داد پاسخ كه من روز و شب
همي برگشايم، به فرياد لب
همانا، زمان آمدستم، فراز
وزين بار بردن، نبينم جواز
چنين، تاگه زادن آمد فراز
به خواب و به آدم نبودش نياز
چنان بد كه يك روز، زو رفت هوش
وزيران دستان برآمد خروش
يكايك به دستان، رسيد آگهي
كه پژمرده شد، برگ سرو سهي
به بالين رودابه شد، زال زر
پر از آب رخسار و خسته جگر
يكي مجمر آورد و آتش فروخت
وزان پر سيمرغ لختي بسوخت
۳ در باور ايرانيان كهن و باستان سيمرغ نماد دارو و درمان بود( درباره اين نماد علا قه مندان به شاهنامه فردوسي خوب است داستان رستم و اسفنديار را از شاهنامه فردوسي بازبيني فرمايند)، اما در اساطير يونان، اسكلپيوس يا اسكولا ب در عين حال، هم قهرمان و هم خداي پزشكي بود، از نشانه هاي ويژه او مارهايي پيچيده به دور يك چوب است. امروزه از سوي جهان غرب يا يك نماد پزشكي جهاني، دو مار به هم پيچيده،  به عنوان نماد دارو و درمان برگزيده شده است. در ديگر جاهاي جهان نيز از اين نماد بهره مي گيرند.
در نمادشناسي دانشنامه ايران كهن، سيمرغ بر بالا ي درختي آشيان دارد كه در بردارنده همه داروهاي نيك و كارگر است و اين درخت را كه سيمرغ نماد آن است پزشك همگان خوانند و اين درختي است كه بذر همه گياهان در آن نهاده شده است و... در نتيجه زال، پزشك همگان را فرا خواند و براي رمز آميز كردن واقعه سخني از سيمرغ به ميان آورده مي شود. سيمرغ بخوان پزشك ، بر زال آمده و پس از معاينه زائو مي گويد:
چنين گفت با زال، كاين غم چراست؟
به چشم هژير اندرون نم چراست؟
كزين سرو سيمين بر ماهروي
يكي نره شير آيد و نام جوي
اما پزشك همگان (سيمرغ) به زال مي گويد كه اين زايمان طبيعي نيست و نوزاد به صورت طبيعي زاده نخواهد شد.
پزشك عمومي، مراحل كار را براي زال تشريح مي كند، اما زال مي گويد كه براي اين كار، نياز به يك كارد پزشك يعني جراح چيرده دست يا به اصطلا ح امروز متخصص لا زم است: يكي مرد بينادل پرفسون(پردانش يا متخصص) يا موبد چيره دست
بيامد يكي موبدي چيره دست
مرآن ماه رخ را به مي  كرد مست
بگافيد، بي رنج پهلوي ماه
بتابيد، مربچه را سرز راه
چنان بي گزندش، برون آوريد
كه كس در جهان اين شگفتي نديد
همان درز گاهش فرو دوختند
به دارو همي درد بسپوختند
شبان روز مادر زمي خفته بود
زمي خفته و هوش از او رفته بود
چو از خواب بيدار شد سرو بن
به سيندخت بگشاد لب بر سخن
بر او در و گوهر بر افشاندند
ابر كردگار، آفرين خواندند
در اين باب سخن به درازا مي كشد، در پايان به گوشه اي از دانش پزشكي دوران كهن و باستان بسنده مي كنم كه چگونه در دانش پزشكي امروز جهان پزشكي هم از پلا سبوها و راندوم ها يا از آغاز پژوهشگري دانش پزشكي را روي جانوران آزمايشگاهي به آزمايش مي گذارند تا اگر نتيجه مطلوب و مثبت حاصل شد به جهان پزشكي عرضه كنند: در دوران كهن و باستان، به ويژه كارد پزشكي (جراحي) بسيار ارزشمند بوده است. در حقيقت كساني كه مي خواستند به اين كار اقدام كنند، مانند امروز مي بايد دوره تخصصي را طي مي كردند.

كار اهداي كليه از سر گرفته شد
در پي توقف فروش كليه از اواخر بهمن ماه سال گذشته، مديرعامل انجمن حمايت از بيماران كليوي اعلا م كرد: مراجعه براي اهداي كليه از سر گرفته شد. مصطفي قاسمي در گفت وگو با ايسنا اظهار كرد: اهداكنندگان كليه در سراسر كشور مي توانند براي اهداي كليه به دفاتر انجمن بيماران كليوي مراجعه كنند. وي گفت: انجمن بيماران كليوي در سال جديد با بهره مندي از وجود مددكاران و مشاوران برجسته و مجرب براي پاسخگويي به سوالا ت پزشكي و مسايل مبتلا  به جامعه بيماران دياليزي و پيوند كشور و حتي افراد سالم براي اطلا ع از شيوه هاي پيشگيري در كلينيك شفا وابسته به اين انجمن به صورت شبانه روزي آماده دريافت سوال ها است. وي گفت: علا قه مندان مي توانند با شماره تلفن 6466210 از سراسر كشور تماس بگيرند و سوال هاي مورد نظر خود را مطرح كنند. وي ادامه داد: اين كلينيك ظرف 24 ساعت پاسخ هاي كارشناسان را به تماس گيرندگان ارايه مي كند.

درمانگاه
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |