پنجشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - شماره ۳۴۹۱
سفر و طبيعت
Front Page

گزارش تازه دانشمندان درمورد يك راز علمي پيچيده
مغز يخ، رازگشاي سير تغييرات جوي 
015408.jpg
اندرونه يخ، كليد كشف رازهاي شرايط آب وهوا
تجزيه و تحليل يخ ها بيانگر اين واقعيت است كه 8 عصر يخبندان در سياره ما به وقوع پيوسته و بين آنها چندين دوره گرما بوده است مانند عصر حاضر كه ما در آن به سر مي بريم.
چنانچه الگوهاي آب وهوايي با روند گذشته تكرار شوند، (يك دوره سرماي ملايم) در 15 هزار سال ديگر خواهيم داشت.
با اطلاعات به دست آمده مي توان تاثير گازهاي گلخانه اي بر آب و هوا را نيز پيش بيني كرد. آزمايش هاي اوليه صورت گرفته بر روي هسته هاي دروني يخ در قطب نشان مي دهد كه ميزان دي اكسيد كربن(2 (CO موجود در آنها نسبت به 440 هزار سال پيش در سطح بالاتري است.
كسي دقيقا نمي داند اين تغييرات چه تاثيري بر آب وهواي كره زمين خواهد داشت ولي محققان اميدوارند با دستيابي به تصويري واضح از نوسانات آب وهوايي در گذشته، نظر قاطع تري در اين مورد ابراز كنند.
دنياهاي دور
تيمي بزرگ از دانشمندان 10 كشور مختلف دهه گذشته را روي مطالعه روي ستون هاي يخي در نقطه اي موسوم به گنبد سي (Dome C) گذرانده اند. اين پروژه (پروژه اروپايي براي مغزيابي يخ در قطب جنوب) يا (اپيكا) است. هدف اپيكا (Epica) كشف رازهاي مربوط به شرايط آب و هوا در گذشته و درنتيجه رسيدن به درك بهتري از آنچه در آينده به وقوع خواهد پيوست، است.
اپيكا با استقرار در Dome C واقع در شرق فلات قاره جنوب، با 800 هزار سال سابقه بارش برف، امكان دسترسي به مداركي را دارد كه دو برابر اسناد به دست آمده از نزديك ترين همتاي مغز يخ آن در قطب قدمت دارند.
اريك دبليو ولف (Eric W. Wolf) موسس شركت نقشه برداري بريتانيا در قطب جنوب در اين باره مي گويد: فكر مي كنيم با اين پروژه ديدگاه ما درباره شرايط آب وهوا عوض خواهد شد.
هر برش مغز يخ داستان هاي شگفت از دنياي دوري كه از آن مي آيد، بازمي گويد.
به عنوان مثال دانشمندان با بررسي نسبت انواع مختلف يا ايزوتوپ هاي اتم هاي هيدروژن مي توانند دريابند در گذشته چه شرايط جوي بر زمين حاكم بوده است.
سرماهاي مختلف 
دئوتريوم ايزوتوپ سنگين هيدروژن است، چنانچه در يك نمونه يخي تعداد زيادي از آن وجود داشته باشد، به اين معناست كه دماي هوا بالاتر بوده و اگر تعداد آن كم باشد، مبين پايين بودن دماي هوا در آن زمان است.
جري اف مك مانوس از موسسه اقيانوس شناسي وودزهول (Woods Hole) قضيه را اينگونه توضيح مي دهد: در هواي خيلي سرد، ايزوتوپ هاي سنگين خيلي كم مي شوند. بنابراين ما از كاهش يا سبك تر شدن ايزوتوپ ها به ميزان سرماي آن دوره پي مي بريم.
او اضافه مي كند: شايد پيش خودتان بگوييد قطب جنوب هميشه سرد است. خب البته حق با شماست ولي سرما درجه هاي متفاوتي دارد. مساله مهم ديگري كه دانشمندان از خوانش يخ ها بدان پي مي برند، نسبت تراكم گازهاي جوي است. به اين صورت كه حفره هاي خيلي ريزي در مغز يخ (Ice Core) وجود داردكه هوا در آنها محفوظ مانده ودانشمندان با بررسي آن به گازهاي تشكيل دهنده هوا در دوران مختلف پي مي برند.
به گفته پرفسور مك مانوس اين يكي از شگفتي هاي مغز يخ است، هوايي كه در اين حباب ها محبوس شده مربوط به 750 هزار سال پيش است و اين موضوع باور نكردني است!
اپيكا همچنان به تجزيه و تحليل گازهاي جوي مغز يخ مشغول است ولي نتايج اوليه نشان مي دهد ميزان۲ co كنوني به طور قابل توجهي بالا است.
دكتر ولف اظهار داشت: ما تاكنون در بررسي هايمان به گازهاي گلخانه اي مانند آنچه امروزه وجود دارد برنخورده ايم.
پيش بيني آينده 
در طول 800 هزار سال گذشته، كره زمين توده اي يخ زده بود. اينتر گلاسيال ها (بين سرمايي) يا دوره هاي گرما، هر 100 هزار سال يك بار رخ مي داد و اين دوره ها معمولا كوتاه مدت بود. در 400 هزار سال اخير دوره هاي بين سرمايي حدود 10 هزار سال بوده و شرايط آب و هوايي شبيه امروز زمين داشته اند تا قبل از آن دوره هاي گرما سردتر ولي كمي طولاني تر بوده است.
اكنون ما در يك دوره گرماي (يا به عبارتي دوره بين سرمايي) 10 هزار ساله هستيم. با توجه به نمونه هاي گذشته بايد يك عصر يخبندان در پيش رو داشته باشيم ولي ما با آن مواجه نمي شويم. تيم اپيكا در يافته اند كه دوره بين سرمايي 400 هزار سال پيش دقيقا مانند عصر حاضر بوده چرا كه گردش زمين در آن زمان مانند نحوه گردش امروزي آن بوده است. آن دوره گرماي طولاني 28 هزار سال طول كشيد پس احتمالا اين دوره نيز همانقدر ادامه دارد.
به گفته دكتر ولف برخلاف آنچه در پس فردا (the day afler tomorrow) آمده است يخبندان بعدي قريب الوقوع نيست و گرماي ناشي از گازهاي گلخانه اي احتمال آن را كمتر مي كند.
دانشمندان اپيكا اميدوارند پس از تجزيه و تحليل نهايي گازهاي جوي محبوس در مغز يخ (ice core) به رابطه اين گازها با شرايط جوي پي ببرند.
يكي از دانشمندان در اين باره مي گويد: ما مدت زمان مطالعه گازهاي گلخانه اي را دوبرابر كرده ايم تا ارتباط ميان تنوع طبيعي و گازهايي مانند۲ co را نشان دهيم.
با پي بردن به تاثير گازهاي گلخانه اي بر دماي كره زمين در گذشته ممكن است دانشمندان تاثير گاز۲ co را نيز پيش بيني كنند.
پرفسور مك مانوس اظهار مي دارد: درباره تغيير شرايط آب و هوايي توسط نوع بشر مباحثات بسياري وجود دارد اما بي شك انسان جو زمين را تغيير داده است. از نظر زمين شناسي افزايش سطح گازهاي گلخانه اي باور نكردني است.
او در ادامه گفت: براي شخصي مثل من كه ارتباط محكم گازهاي گلخانه اي و شرايط آب و هوايي را در گذشته متوجه مي شود، اين ميزان افزايش گازها بسيار جدي و نگران كننده است.
ترجمه: شيرين معتمدي 

شكار كردن ضرباهنگي از زندگي است
015418.jpg
در زير آفتاب طلايي و داغ آفريقا، زير سايه روشن يك درخت اقاقيا، سه شير جوان مشغول خوردن يك بچه زرافه بودند و از آن لذت مي  بردند. از ران  هاي شكار چيزي باقي نمانده بود و آنها مشغول شكافتن سينه شكار خود بودند تا به اندام هاي حياتي آن دست يابند. سروصداي خردشدن و شكستن دنده هاي شكار را در علفزار مي  توانستي احساس كني. يك شير ماده بالغ- بزرگترين عضو يك گله شير 7 نفره- با خونسردي و اعتماد به نفس كامل در حال نزديك شدن بود و شير نر سه ساله با پرخاش تلاش مي  كرد كه او را از محدوده شكار دور كند. اما شير ماده با غرشي بلند دندان هاي سفيدش را نشان داد و به سمت گردن شير جوان حمله كرد. شير نر پس از مقاومتي نه چندان جدي، دمش را به نشانه تسليم تكان داد و خود را عقب كشيد و به آرامي به سمت غروب آفتاب پيش رفت. شير ماده شكار را كمي آن طرف تر برد و مشغول خوردن تكه هايي از گردن كه باقي مانده بود، شد. از فاصله اي دورتر شغالي در حال نظاره كردن بود و براي خوردن تكه پاره هايي كه شير از شكار خود بر جاي گذاشته بود انتظار مي  كشيد و آن طرف تر، زير سايه چند درخت، چهار زرافه بالغ بيهوده منتظر بازگشت زرافه جوان بودند. اين يك اتفاق از طبيعت وحشي نبوده كه در پارك وحش و در جلوي ديدگان توريست ها باشد، بلكه توصيفي از يك عكس بود در منطقه ليكيپياي كنيا، در 6 مايلي جنوب نايروبي كه در يك شركت تجاري حيوانات اهلي روي ديوار نصب شده بود. منظره اي از يك چراگاه كه در يك مايلي اين شيرها، چوپانان مشغول برگرداندن گوسفندها و گاوهايشان به آغل هايشان بودند و گردوغباري از خاك برپا كرده بودند.گله داران با سوت زدن به سگ ها هشدار مي  دادند كه مراقب شيرها و پلنگ  هايي كه براي شكار غزال ها و آهوها به كنار بركه آب آمده بودند، باشند. در دشت هاي آفريقا، شكار ضرباهنگي از زندگي روزمره است.
ترجمه: هادي لطف الهي 

آمازون و مناطق حفاظت شده جديد
015410.jpg
جهان به طرز شتابناكي به سوي ايجاد مناطق حفاظت شده بيشتر روي آورده است. در آمريكاي جنوبي و آفريقا، بيش از همه جاي جهان اين گرايش ديده مي شود و كارشناسان و مسوولان محيط زيست كشورهاي مختلف در قاره آفريقا و مناطق وسيع آمريكاي جنوبي با همكاري نهادهاي زيست محيطي بين المللي درصددند تا با مطالعات روزافزون، مناطق حساس كشورها را تشخيص و جزو ليست مناطق حفاظت شده قرار دهند.برزيل ازجمله كشورهايي است كه جنگل ها و مناطق طبيعي بسيار مهمي دارد. هفته گذشته اداره دولتي محيط زيست و توسعه پايدار و دفتر سازمان جهاني حفاظت محيط زيست (WWF) در برزيل توافقنامه همكاري فني براي توسعه و افزايش توان سيستم مناطق حفاظت شده  اين كشور امضا كردند.كشور برزيل داراي 5/1 ميليون كيلومتر مربع وسعت و 13 ناحيه اكولوژيكي مختلف بيوم زيستي آمازون است. به جهت اهميت بيوم زيستي جنگلي آمازون در سطح جهان، توجه ويژه اي معطوف به اين منطقه است و نهادهاي بين المللي حفاظت، تلاش هاي گسترده اي در رابطه با بالابردن سطح حفاظت اين جنگل ها به كار مي برند.
طي دو سال گذشته 21/4 ميليون هكتار منطقه حفاظت شده جديد، در مقولات مختلف، در اين منطقه ايجاد شده كه شامل 372/161/4 هكتار منطقه استفاده پايدار (پناهگاه ها و جنگل هاي ملي) و 851/55 هكتار منطقه حفاظت شده (پارك هاي ملي) نيز است. در همين زمان، كمتر از 3 درصد جنگل هاي اين كشور نابود شده اند.
سازمان جهاني حفاظت طي اين قرارداد حدود 5/3 ميليون دلار به دولت برزيل كمك مي كند تا در زمينه مطالعات بيولوژيكي، اجتماعي و اقتصادي براي تعريف مناطق داراي اولويت به منظور تحت حفاظت درآمدن و ديگر سازوكارهاي لازم براي ايجاد مناطق حفاظت شده جديد و يافتن راهكارهاي لازم براي بالابردن توان حفاظتي مناطق حفاظت شده فعلي هزينه شود.

حيوانات شگفت انگيز زندگي من
015412.jpg
نوشته: دكتر ريموندريتمارس 
قسمت هفتاد و يكم
در اسارت، گوزن ها و آنتيلوپ ها ابله ترين حيوانات هستند. تولد و پرورش در اسارت تفاوت چنداني در هوش آنها ايجاد نمي  كند جز اينكه حيواناتي كه در اسارت بزرگ مي  شوند ترس خود را از انسان از دست مي  دهند و آنگاه واقعا خطرناك تر از نوع وحشي مي  شوند.
به ياد دارم كه عكاس رسمي ما يك مانكن به شكل نگهبانان ساخت و در اصطبل روباز آنها گذاشت. وقتي دوربين فيلمبرداري اش را آماده كرد، يك زبرا (گورخر راه راه آفريقايي) را با مانكن تنها گذاشت. زبرا فورا متوجه نگهباني شد و چون دريافت كه كاري از مانكن ساخته نيست به طرف او حمله برد. با دندان آن را پاره كرد، زير پا لگدمال كرد و سرانجام مانكن بينوا را تكه تكه و خرد و خمير ساخت. نگهباني كه مسووليت نگهداري زبرا را به عهده داشت وقتي عكس ها را ديد تازه فهميد با چه موجود سبعي سروكار دارد و اگر زماني زير دست و پاي آن بيفتد به چه سرنوشتي دچار خواهد شد.
يكي از كارمندان ما مورد حمله يك گوزن نر بالغ قرار گرفت. خوشبختانه او متوجه شدت خطري كه در پيش بود شد و خودش را نباخت. بنابراين وقتي گوزن حمله كرد او ايستاد و حركتي نكرد. معمولا در اينگونه حمله ها، قبل از ضربه آخر، توقفي وجود دارد. بدين معني كه حيوان شاخ دار- مثل گوزن، گاو و... - توقف مي  كند وشاخش را تكان مي  دهد، گويي مي  خواهد از هدف مطمئن شود. در اين توقف كوتاه، مرد يكي از شاخ هاي حيوان را گرفت و خودش را به يك سمت حيوان رساند. اگر لحظه اي تعادلش را از دست مي  داد كار تمام بود و به سرعت شاخ  هاي گوزن در بدنش مي  نشست و او را مي  كشت.
نبرد حالا مساوي تر شده بود. گوزن بالا و پايين مي  پريد، سر تكان مي  داد و مي  كوشيد هر طور شده مرد را فرو افكند و مرد كه مي  ديد لحظه اي غفلت، مرگ او را در پي خواهد داشت، به جان مي  كوشيد و تمام وزن خود را روي شاخ ها و سر گوزن  انداخته و تا مي  توانست گردن او را فرو مي كشيد. حالا او قادر بود خود را به پاهاي پيشين گوزن برساند كه اگر موفق مي  شد و گوزن را به زمين مي  انداخت، آن وقت حيوان كاملا بي  دفاع مي  شد. همين كار را هم كرد.
وقتي فكري به ذهن يك حيوان سم دار برسد، تمام مغز او را پر مي  كند و هر ايده و فكر ديگري را بيرون مي  راند. يك زرافه كه زماني در سيرك بود و هنگام بيرون آمدن از واگن پشت اتومبيل روي سطح شيب دار پايش سرخورده بود، چنان اين فكر ذهنش را پر كرده بود كه تا سال ها بعد نمي  شد او را از طويله سر پوشيده بيرون آورد و به هواي باز و آفتابي هدايت كرد. او هرگز از دري خارج نمي  شد مگر به زور و با پرشي وحشيانه.
خريد (ديناميت)
همانطور كه ممكن است در طول مطالعه ماجراهاي من متوجه شده باشيد، خريد يك محموله تازه از حيوانات، يكي از سرشارترين منابع ماجراجويانه در كسب و كار عجيب من است.
برگردان: حميد ذاكري 

حيات وحش ايران
۷۰ -جرد پاسرخ 
015416.jpg
گونهMeriones vinogradovi :
زير خانواده: جربيل هاGERBILLINAE -
خانواده: موش هاMURIDAE -
راسته: جوندگانRODENTIA -
رده: پستاندارانMAMMALIA -

ازنظر ظاهري شباهت زيادي به جرد ليبي دارد، برخلاف جرد ليبي تمام سطح كف پا از موهاي بلند و انبوه سرخرنگ پوشيده شده است و نوار بدون مو در پاشنه وجود ندارد. بيشتر در مناطق استپي و مرتفع و كشتزارها زندگي مي كند. در ايران هم از تهران تا قزوين، آذربايجان، كردستان و زنجان گزارش شده است.

سفر به سرزمين هزارنقش
سرنگتي، بهشت وحش 
015414.jpg
رهگذر، گام به حزم بردار با در سرنگتي؛ مادر طبيعت نگاهت مي كند

آواها، بوها، نور متغير، تماشاخانه هميشگي آفريقاي كهن سرنگتي: اينجا جايي است كه زندگي همه شكوه خويش را به تماشا گذاشته است 

(سرنگتي) نامي آشناست؛ آشنا براي همه آنها كه با طبيعت و حيات وحش سروكار دارند و براي بسياري از دوستداران وحش سفر به سرنگتي يك آرزوست. گزارش كوتاهي كه مي خوانيد توسط (ريچارد ليكي) نوشته شده و در مجله نشنال جئوگرافيك به چاپ رسيده است.

اينجا يك مكان نيست، هزاران مكان است. اينجا يك جاي و جايگاه نيست، هزاران جاي و جايگاه است. اينجا جايي است كه آسمان و زمين به هم مي پيوندد و طبيعت، جلوه اي هزارنقش و هزارداستان را به نمايش مي گذارد. اينجا آواي وحش از سنگ و خاك شنيده مي شود. اينجا جايي است كه زبان از بيانش ناتوان مي ماند. اينجا...
از شعر و احساس هم كه بگذريم، اينجا يك مكان نيست، بلكه مكان هاي بسياري است كه در اكوسيستم طبيعي گسترده و وسيعي به يكديگر پيوند خورده و زنجير شده اند. گله هاي بزرگ حيات وحش در مهاجرت سالانه خود، در اين سرزمين توقفي طولاني دارند، بچه مي زايند و از بچه هاي خود مراقبت مي كنند و در فصول متغير نيازهاي خود را در اين سرزمين مرتفع مي سازند.
سرنگتي سرزمين شگفتي هاست: در شمال آن، ماسايي مارا در كنيا؛ در جنوب آن، درياچه ويكتوريا؛ در شرق آن، درياچه هاي سودايي دره گريت ريفت و در غرب آن، منظره درشت و پر سنگ و صخره دهانه آتشفشان نگورونگورو و ارتفاعات جنگل پوش شمال تانزانيا، به اين سرزمين شگفت، يگانگي و انحصار بيشتري مي بخشد.
من در طول زندگي پر از ماجراي رسانه اي ام به بسياري سرزمين هاي دور و پرت و شگفت سفر كرده ام و مردم گوناگون و قبايل و طبيعت و وحش را بسيار ديده ام، اما كمتر جايي را مي شناسم كه در ديدار نخست تاثيري مشابه سرنگتي بر آدمي بگذارد؛ براي من اين سرزمين وسيع در درون گستردگي اش نمايانگر جلوه اي بس ويژه و آشكار است كه مي توانم آن را در كلمات زير خلاصه كنم: تماشايي، پرابهت، ترساننده، زيبا، خارق العاده.
من اين شانس را داشته ام كه در دوره نوجواني دوره اي را به گشت و گذار در سرنگتي بگذرانم، در زماني كه هنوز اتومبيل ها، ساختمان ها و جاده ها در اين چشم انداز عظيم پيدا نشده بود. پدر و مادرم، لوئيس و ماري* - سال هاي زيادي را- از ميانه دهه 1950 تا دهه 1960، در منطقه معروف (اولداوي گرج) به كاري سخت و مداوم مشغول بودند و در جست وجوي ردپاهايي از اولين گونه هاي ميمون هاي بزرگ، سنگ به سنگ و وادي به وادي زمين را زيرورو مي كردند. من و برادرم نيز اغلب همراهشان مي  رفتيم و در حاليكه آنها در زير آفتاب داغ مشغول حفاري بودند، ما از فرصت حضور در اين سرزمين بكر و يگانه سود مي  جستيم و از هر فرصتي براي ماجراجويي استفاده مي  كرديم.
شايد با شكوه ترين و مهيب ترين منظره وحش در سرنگتي، حركت گله هاي بزرگ و انبوه زبراها (گور اسب  راه راه) و ويلده بيست هاي مهاجر باشد كه به هنگام سفر چنان هياهو و سروصداي بلند و كر كننده اي پديد مي  آورند كه در كمتر نقطه اي از كره  زمين مي  توان مشابه آن را ديد. گرچه دشت هاي بي  پايان، ابرهاي خيال انگيز هر دم تغيير يابنده و شهر فرنگ رنگ هاي طبيعي، رنگ هايي كه جز در آفريقاي بزرگ نمي  توان ديد، نيز بي  همانند است. اوايل سال، معمولا در اواخر فوريه و اوايل مارس، دشت هاي مجاور اولداوي و دهانه آتشفشان نگورونگورو از علف يك تخته تازه سبز مي  شود و در ميانه اين سبزي، گل هاي وحشي رنگارنگ و جواهر آسا مي  درخشند. در اين هنگام آب باران در چاله ها جمع مي  شود و اينجا و آنجا حوضچه هايي تميز و شفاف مي  سازد و صدها هزار ويلده بيست گوساله هاي خود را به دنيا مي  آورند. چشم انداز زندگي در هر نماي اين طبيعت عظيم ديده مي  شود و چنين منظره اي را در كجا جز آفريقا- سرنگتي- مي  توان يافت؟
تمام روز و شب جنبشي مداوم وجود دارد. حيوانات يكسره سروصدا مي كنند، اما مجموعه صداهاي آنان به اركستري در حال نواختن مي  ماند- خرناسه ويلده بيست ها، آواي بم و تو گلويي آنتيلوپ ها، صداي بلند الاغ مانند زبراها، آواز جيرجيرك هاي علفزار و زنجره هاي دشت، غرش شيرها و خنده هيجان آلود و عصبي كفتارها به هنگام خوردن، همه و همه آهنگ دلنشين و پرهيبت سرنگتي را شكل مي     دهد و گوش را به ميهماني عظيم ترين سمفوني جهان دعوت مي  كند. پرندگان، در اندازه ها و رنگ هاي درخشان و متنوع، دانه مي  چينند و آواز مي  خوانند و با پرش هاي مقطع و كوتاه خود از اين درخت به آن درخت بر غنا و زيبايي بافت اين صحنه بزرگ مي  افزايند. آوا و جنب و جوش همه جا به چشم مي  خورد. زمين انگار زنده و در حركت است و همين است كه روح انسانيت و روان بشري ما را در كهن ترين ريشه هايش قوت مي  بخشد و تازه مي  كند.
آواها، بوها، نور متغير و رنگ به رنگ شونده، تماشاخانه هميشگي آفريقاي اصيل، همه و همه اينجا متجلي است و تجربه نيرومند و موثر ديدار از سرنگتي براي هميشه، زنده و شاداب، در ياد و خاطره باقي مي  ماند. در نوجواني جنگجويان ماسايي را ديدم كه با نيزه به جنگ شير مي  رفتند تا انتقام حمله به گاوهاي ارزشمند خويش را واستانند و شاهد بودم كه شيرها چگونه پنجه در اندام آنان افكندند و شكم هاشان را پاره كردند. از سرعت يوز شگفت  زده شدم، شكار شيرها و جنگ كرگدن ها را ديدم، گوساله ويلده بيست ها را نجات دادم و با چشمان گشاده و وحشت زده شكار سبعانه كفتارهاي بي  رحم را نگريسته ام. دوران نوجواني و سرنگتي- آيا همين نبود كه سرتاسر آينده من را ساخت و پرداخت؟ سرنگتي، سرزمين روياهاي شگفت به واقعيت پيوسته.
كجا را مي  توان با اينجا قياس كرد؟ كجاي عالم چنين كامل و سرشار است؟ اگر مي  توانيد، حتما از سرنگتي ديدار كنيد. مطمئن باشيد كه اين تجربه در هيچ جاي ديگر امكان پذير نيست.
و از هر كجاي سرنگتي بزرگ كه ديدار مي  كنيد، ماسايي ماراي كنيا يا دشت هاي بزرگ تانزانيا در فراسوي ديوارهاي 700 متري دهانه آتشفشاني نگورونگورو، منظره اي كه پيش چشم داريد عالي و بي  همانند است، مطمئن باشيد. و امروز، با وجود جاده ها، كلبه ها، كمپ ها، و بسي تسهيلات ديگر امكان رفتن به سرنگتي براي همه فراهم شده است.
اما مواظب باشيد؛ اينجا بهشت حيوانات است. آنها را نترسانيد، از جاده خارج نشويد، مزاحمت برايشان فراهم نكنيد.
با سرنگتي مهربان باشيد؛ به داشته هاي ارجمند آن احترام بگذاريد؛ در اين سرزمين پربركت گام به حزم و احتياط برداريد، مبادا گلي زير پايتان له شود.
از سرنگتي چنان بيرون رويد كه بدان وارد شده ايد.
ترجمه: حميد ذاكري 
پاورقي:
* لوئيس و ماري ليكن دو دانشمند برجسته، مطالعات فراواني در رابطه با اكوسيستم هاي آفريقا و ازجمله يافتن ردپاهايي از انسان هاي اوليه (بنا به تئوري داروين) انجام داده اند. منطقه اولداوي گرج، دره اي بزرگ و بسيار كهن است كه به لحاظ سنگواره ها و آثار به جاي مانده از دوران هاي پيش از تاريخ، به بهشت زمين شناسان و دانشمندان رشته هاي مختلف باستان شناسي مشهور است. فراموش نكنيم كه به لحاظ همين آثار بسيار قديمي است كه گروه كثيري بر اين باورند كه حضرت آدم (ع) در آفريقا به زمين هبوط كرده است - م.

|  تهرانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |   سفر و طبيعت  |   عكاس خانه  |
|  فرهنگ  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |