جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۴۶۵
ورزش
Friday.htm

آغاز مسابقات المپيك ۲۰۰۴ آتن
سريع تر قوي تر بالاتر
005658.jpg
امروز بيست  و هشتمين دوره مسابقات المپيك در آتن پايتخت يونان رسماً افتتاح مي شود. اين افتتاحيه كه بي شك باشكوه ترين مراسم انساني محسوب مي شود در حالي برگزار مي شود كه اين مسابقات روز چهارشنبه گذشته با آغاز مسابقات فوتبال شروع شده بود. ايران در اين دوره براي سيزدهمين بار در مسابقات المپيك حاضر مي شود. ايران با ۱۱ تيم در قالب ۱۰ رشته در قالب يك كاروان ۷۳ نفري شامل ۳۹ ورزشكار، ۲۷ همراه و هفت مترجم در المپيك شركت مي كند.
ورزشكاران ايران در رشته هاي كشتي آزاد و فرنگي، وزنه برداري، جودو، تيراندازي، تكواندو، دوو ميداني، دوچرخه سواري، مشت زني، شنا و تنيس روي ميز با رقيبان خود به رقابت خواهند پرداخت. كاروان ايراني  حاضر در المپيك در هفت مرحله به آتن اعزام مي شوند كه تا كنون سه مرحله آن در ۱۹۲۱، و ۲۲ مرداد اعزام شده اند و بقيه كاروان در روزهاي ۲۵، ۱۷۲۹، و ۳۰ مرداد به محل برگزاري مسابقات خواهند پيوست.
ايران در مسابقات المپيك تاكنون ۴۰ مدال به دست آورده كه شامل ۹ مدال طلا، ۱۳ نقره و ۱۸ برنز است.

پرونده مالياتي پرسپوليس گشوده مي شود
صفر،نه يك، دو...
005574.jpg
عكس ها:محمد رضا شاهرخي نژاد
امير حسين ناصري
كسي تماس مي گيرد. بوق هاي پياپي تلفن بي جواب مي ماند. شماره همراه را مي گيرد. يك بوق، دو بوق، سه بوق؛ «بله بفرماييد.» او در منزل نشسته اما تلفن منزلش اجازه ارتباط با هيچ كس را نمي دهد.
شب پر هيجان پرسپوليس از همين نقطه آغاز مي شود؛ «نه، من منزلم ولي تلفن زنگ نزد.» مكالمه تمام مي شود، او به سمت دستگاه سفيدرنگ ساخت ژاپن مي رود، گوشي را برمي دارد، صدايي نمي شنود. چندبار قطع و وصل مي كند، اما باز هم خبري نيست. خلاء جاي بوق متمادي را گرفته است.
گوشي كره اي تلفن همراه را برمي دارد. صفر، نه، يك، دو... سلام آقاي... تلفن ما قطع شده، تلفن شما هم قطع شده؟»
ـ ازكي؟
ـ امروز. دوستي تماس گرفته بود گفت هر چه زنگ زدم جواب ندادي. تلفن من قطع شده.
ـ چرا؟
ـ امروز پيش آقاي... بودم مي گفت به خاطر بدهي مالياتي باشگاه، تلفن تمام اعضاي باشگاه قطع مي شود. تلفن او هم قطع شده بود. اين كه نمي شود سه سال است كه در اين باشگاه بدون هيچ دريافتي كار كرديم به جاي تشكر تلفن خانه مان هم قطع مي شود آقا با اين وضعيت من ديگر نيستم.
ـ نه آقا، صبر كنيد شارژ موبايل من تمام شده، برسم خانه زنگ مي زنم.
مكالمه تمام مي شود. گوشي همراه پايين نمي آيد. شماره ديگري از دفتر تلفن قديمي كه حالا با كش صفحاتش در كنار هم زندگي مي كنند پيدا مي شود؛ صفر، نه، يك، دو...
ـ سلام آقاي... حال شما، تلفن شما قطع نشده؟
مكالمه قبلي به شكلي تقريباً مشابه تكرار مي شود.
ـ خدا را شكر هيچ چيزي به نام ما نيست كه قطع كنندش...
مكالمه ها هر لحظه عصبي تر مي شود. اعضاي هيات مديره باشگاه پرسپوليس ساعت هاي پاياني يك روز را با التهاب و تشنج سپري مي كنند. مكالماتي كه حالا ديگر به نوعي زمزمه كننده حاشيه اي جديد است در باشگاهي مطرح، اما اين بار منبع حاشيه بازيكن ياغي يا اخراجي و مصاحبه  يك مربي قديمي نيست، اين بار مركز اين زلزله راس هرم است. پرسپوليس به فاصله يك ساعت جهنمي بي بديل مي شود. اعضا سعي مي كنند همديگر را آرام  كنند اما اينگونه نمي شود. شور و هيجان هر لحظه اوج مي گيرد. خطيب تلاش مي كند محيط را آرام كند. جو پيرامون هيات تصميم ساز چنان ملتهب است كه... اين خبر مي تواند تيتر جنجالي فرداي تمام روزنامه هاي ورزشي باشد. كسي حاضر نيست به راحتي از اين خبر اجتناب كند. پرسپوليس با چند تماس كوتاه به مرحله انفجار مي رسد اگر كسي نتواند خود را كنترل كند و حرفي بزند. اما در هر صورت هيچ كس خودداري را فراموش نمي كند تا آغاز جنجالي اين موضوع به تبعات ناگوار اجتماعي تبديل نشود.
از هشت سال پيش
بدهي مالياتي سال هاي ۱۳۷۶ ۷۷، و ۷۸ توسط سازمان مالياتي كشور پيگيري مي شود. برگه هاي مالياتي باشگاهي فرهنگي ـ ورزشي كه قاعدتاً بايد از ماليات معاف باشد با بي توجهي به بايگاني سپرده مي شود. برگه پشت برگه و اخطاريه روي اخطاريه به بايگاني زونكن هاي پرسپوليس اضافه مي شوند.
طي سه سال بدهي مالياتي باشگاه به سقف ۱۹۰ ميليون تومان مي رسد. مديران باشگاه وارد مرحله جديدي شده اند. درگيري هاي مديريتي معضل ماليات باشگاه را به پس پرده رانده و آرام آرام به فراموشي مي سپارد اما بايگاني سازمان مالياتي هيچگاه براي مدت طولاني مسكوت نمي ماند. برخلاف زونكن هاي باشگاه، پرونده هاي سازمان مالياتي در تلاطم هستند و آرام آرام اخطاريه هاي جدي تر به آدرس باشگاهي ارسال مي شوند كه هر روز تغيير مي كند.
بدهي مالياتي باشگاه باز هم از سوي مديران با بي توجهي مواجه مي شود اما ماموران ماليات علاقه اي به فراموشي هيچ چيزي ندارند. بدهي مالياتي باشگاه پرسپوليس حالا از ۱۹۰ ميليون تومان به بيش از ۶۰۰ ميليون ارتقا يافته است جريمه هاي مالياتي بدهي را سه برابر كرده اند ولي مديران پرسپوليس بيش از هر چيزي درگير حواشي اي هستند كه هر روز گريبان باشگاه را مي گيرند.
از سوي ديگر در باشگاه پرسپوليس همه طلبكارند چك هاي برگشت خورده، مبالغ قرارداد پرداخت نشده از گذشته و آدم هايي كه به دليل خدماتي كه به باشگاه ارايه كرده اند در انتظار دريافت حق خود هستند. صندوق هاي خالي از پول، اما حكايت ديگري دارند.  آنها هيچگاه از عهده تعهداتي كه داده اند بر نخواهند آمد و روزها به فردا موكول مي شوند.
شوك
اخطارهاي اوليه كارساز نيستند. به نظر نمي رسد كسي در ميان هياهوي مرسوم باشگاهي به مانند پرسپوليس در مورد ماليات و لزوم پرداخت بدهي مالياتي بينديشد و نظر بدهد. سازمان امور مالياتي وارد عمل مي شود و تلفن اعضاي باشگاه را يكي پس از ديگر با همكاري مخابرات قطع مي كند. اعضاي هيات مديره كه تا پيش از اين حتي تصور چنين برخوردي را نداشتند، شوكي عميق را تجربه كردند. «پرسپوليس بدهي مالياتي دارد» اين بزرگترين معضل اين باشگاه پرطرفدار است. اعضاي هيات مديره پشت تلفن هاي همراه جلسه فوق العاده تشكيل مي دهند. هركس نظري مي دهد. آنها مي خواهند بدانند بدهي مالياتي سال هايي كه در پرسپوليس هيچ نقشي نداشتند، چه ارتباطي با آنها دارد.
از نظر آنها اين بدهي مربوط به مديران پيشين باشگاه است اما مسئولان سازمان مالياتي پرسپوليس ديروز و پرسپوليس امروز نمي شناسند.
بدهي ۶۰۰ ميليوني
با پيگيري هاي حجت ا... خطيب، ارتباط تلفن هاي قطع شده دوباره برقرار مي شود. اين اتفاق اگر چه به مانند كمك هاي اوليه است اما اعضاي هيات مديره را از حالت فوق العاده خارج مي كند. در جلسه هيات مديره جعفر كاشاني مامور رسيدگي به پرونده بدهي مالياتي مي شود. او صبح يكي از روزهاي پرتلاطم پرسپوليس راهي وزارت امور اقتصادي و دارايي مي شود تا با طرح موضوع و توجيه مسئولان مربوطه پرونده، آنها را متقاعد كند كه با باشگاهي فقير همكاري كنند.
جلسه چند ساعته مسئولان مالياتي و كاشاني در نهايت به نتيجه دلخواه مجموعه پرسپوليس منتهي شد. مسئولان سازمان مالياتي موافقت كردند كه جريمه هاي بدهي مالياتي بخشيده شود. يعني تا اين جاي كار بيش از ۴۰۰ ميليون تومان سود.
از سوي ديگر به دليل معضلات باشگاه پرسپوليس در مورد پرداخت بدهي ۱۹۰ ميليوني، قرار بر اين شد كه باشگاه اين مبلغ را به صورت اقساط به سازمان مالياتي كشور پرداخت كند. به اين صورت باشگاه پرسپوليس متعهد شد با پرداخت ماهيانه بخشي از مبلغ، بدهي گذشته را تسويه كند.
در راه
اما معضل باشگاه پرسپوليس به پايان اين جلسه ختم نمي شود. همان طور كه پيش تر عنوان شد بدهي مالياتي عنوان شده مربوط به سال هاي ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۸ پرسپوليس بوده است. ماليات مربوط به سال هاي ۱۳۷۹ تا ابتداي سال ۱۳۸۳ همچنان در پرونده هاي سازمان امور مالياتي كشور طي مراحل قانوني مي شود. چه بسا به زودي اخطاريه هاي جديدي با مبالغ گزاف به مسئولان اداري باشگاه تحويل داده شود كه مربوط به ماليات هاي پرداخت نشده چهار سال بعدي باشد.
به اين صورت هر روز بايد در انتظار تشنج جديدي در باشگاه بود. باشگاهي كه غرق در مشكلات خود، حتي از پرداخت بدهي سال گذشته اش به بازيكنان تقريباً عاجز به نظر مي رسد. باشگاهي كه بر اساس برخي قوانين از ماليات معاف است و بر اساس قوانيني ديگر مكلف به پرداخت آن.
حاشيه هاي غيرمالياتي
معضل عدم پرداخت ماليات در باشگاه پرسپوليس، جرياني فراتر از تصور عادي به نظر مي رسد. در حالي كه اغلب باشگاه ها در مورد پرداخت ماليات هاي خود، با ابهام بزرگي مواجه هستند و مسئولان باشگاه هاي ديگر فارغ از مسئوليت هاي مالياتي به نظر مي رسند پرسپوليسي ها به صورت جدي درگير معضلات مالياتي هستند.
زاويه هاي پنهان اين مسئله چنان در لايه هاي حاشيه اي باشگاه  رشد كرده اند كه گويي هيچ معضلي وجود ندارد اما اثرات و تبعات آن به راحتي قابل شهود هستند.
از سوي ديگر ريشه هاي مسايل بدهي مالياتي باشگاه پرسپوليس به درگيري هايي ختم مي شود كه سال ها گريبانگير سرخ هاي پايتخت بوده است. ارتباطات پنهان و پيداي برخي افراد پس مسئله اي وجود دارد كه به لحاظ قانوني هيچ اشكالي بر آن وارد نيست اما واقعيت اين است؟ اجراي قانون دستاويزي محكم براي سايه هاي ناپيداست اما وقتي اين قانون تنها براي يك باشگاه ـ ظاهراً ـ اجرا مي شود، وضعيت كمي در هاله اي از نقاط تيره قرار مي گيرد.
بدهكاران
اولين بحث مالياتي پرسپوليس به حكم سازمان امور مالياتي كشور در مورد علي پروين باز مي گردد. در روزهاي پر حاشيه درگيري هاي مديريتي پرسپوليس، علي پروين به سازمان مالياتي فراخوانده شد. او بي تفاوت نسبت به اخطار اين سازمان، آن را جدي تلقي نكرد. به همين دليل پس از مدتي مالياتي بالغ بر ۹۰ ميليون تومان براي درآمدهاي علي پروين تصويب شد. درآمد ۴۶۰ ميليون توماني پروين طي سه سال در يكي از مصاحبه هاي امير عابديني مديرعامل سابق باشگاه پرسپوليس افشا شد. همين افشاگري منبع تصميم گيري سازمان امور مالياتي قرار گرفت و متعاقب آن پروين موظف به پرداخت چند ۱۰ ميليوني شد.
حضور علي پروين در سازمان مالياتي كشور اگر چه با هياهوي كارمندان فوتبالدوست اين سازمان همراه شد اما براي او فايده چنداني نداشت. شايد اين تنها موردي بود كه چهره محبوب او سود چنداني برايش نداشت. علي پروين با حضور در سازمان مالياتي تنها توانست مسئولان اين نهاد را مجاب كند كه اين بدهي را به صورت اقساط پرداخت كند.
پس از او بازيكنان باشگاه پرسپوليس دومين گروهي بودند كه در جريان معضل مالياتي قرار گرفتند ساشا ايليچ دروازه بان مقدونيه اي فصل گذشته باشگاه، طلب ۲۰ ميليوني اش از پرسپوليس را به دليل و بهانه ماليات از دست داده است. آنگونه كه از شواهد پيداست او بايد ۲۰ ميليون تومان طلبش را بابت بدهي مالياتي فراموش كند. ديگر بازيكنان پرسپوليس در فصل آتي با اين وضعيت مواجه خواهند بود آنها بخشي از مبالغ دريافتي خود از باشگاه را بابت ماليات بايد بپردازند.
عدم توازن مالي
جداي از بحث شك برانگيز مالياتي باشگاه پرسپوليس به نظر مي رسد همچنان ضعف قانوني در مورد باشگاه هايي با فعاليت هاي فرهنگي و ورزشي مشهود باشد. پرسپوليس تنها نمونه اي است كه با اين وضعيت دست به گريبان است اما ديگر باشگاه هاي ورزشي نيز از اين قاعده و دايره خارج نخواهند بود.
قانونگذاران مالياتي كشور با مسئله اي مواجه هستند كه ابهام در قوانين موجود را بيشتر مي كند. ماليات بر پايگاه هايي كه در زمينه اقتصادي از ضعف مشهودي رنج مي برند، گاهي اوقات عبث به نظر مي رسد. مديران پرسپوليس يا استقلال در فعاليت هاي ساده و يوميه باشگاهداري دچار مشكل شده اند، در اين صورت چگونه مي توان انتظار پرداخت وجهي را داشت كه به هيچ عنوان وجود خارجي ندارد.

مثل نوبت قبل
005577.jpg
پيش از پايان رقابت ها مصاحبه جنجالي او جو عمومي در جامعه ايراني را به هم ريخت. او اعلام كرد به احتمال ۹۹ درصد ايران را ترك مي كند و دلش مي خواهد در باشگاه ها حرفه اش را پيگيري كند. پيشنهادهاي تيم هاي حاشيه خليج فارس گاهي اوقات بزرگترين مربيان دنيا را هم وسوسه مي كند.
او اعلام كرد كه ديگر نمي ماند چه مردم ايران او را قهرمان خارجي فوتبال شان بدانند، چه او در ميان تشويق تماشاگران به مانند يك فاتح بزرگ وارد فرودگاه ايراني مهرآباد شود. او مي خواهد برود وگويا آنقدر در تصميمي كه گرفته راسخ است كه فدراسيون هم سكوت را پيشه كرده.
برانكو مي رود. اين بحث امروز است. اگر چه او براي مذاكرات نهايي به فدراسيون رفت و پشت در بسته اتاق محمد دادكان ماند و به او اعلام شد كه طي هفته آقاي دكتر مي بينندشان اما او باز هم خواهد رفت.
اگر يادمان نرفته باشد او پس از قهرماني در بازي هاي آسيايي بوسان، اعلام كرد مي خواهد كنار خانواده اش باشد رفت و هر روز علاقه مندانش شماره تلفن منزلش را گرفتند تا دليل اصلي رفتنش را بدانند. پيشنهاد قرارداد او بالاتر از توان فدراسيون به نظر مي رسيد اما براي مربي تيم قهرمان هميشه فرجه هايي وجود دارد. برانكو رفت و ما چند ماه بعد هم پولي كه مي خواست را تقديمش كرديم و هم با هزار شرط و شروطش موافقت. اينگونه شد كه با عزت و احترام برگشت.
اين بار هم يك بهانه ديگر. مشكل خانوادگي اش گويا حل شده و حالا دلش چيز ديگري مي خواهد. اگر پشت درهاي بسته كمي صحبت پول بيشتر شنيد نمي دانم اما شايد چند ماه بعد مجبور شديم هم پول بيشتري بدهيم و هم تمامي شرط و شروطش را بپذيريم. او حالا بت ايراني هاي فوتبال دوست شده و اين كار فدراسيون را مشكل تر مي كند.

يادداشت
جنجال در باشگاه هاي اروپا
شيرين نجوان
فصل جديد و آغاز جنجال هاي جديد. عجيب نيست و جنجال ها طبيعي اند. در حقيقت اين جزيي از خصلت باشگاه هاي اروپاست. اما گويا اين فصل، فصلي متفاوت است چرا كه با نگاهي دقيق كاملاً عيان مي شود كار از جنجال گذشته است.
باشگاه هاي اروپا در حال حاضر دچار نوعي نابساماني مخرب شده اند آنقدر مخرب و مضر كه به همراه لمس چنين اتفاقاتي رديفي از احتمالات منفي در ذهن نقش مي بندد. قطعاً چنين وضعيتي خواه ناخواه سخت ترين آسيب را بر پيكره تيم هاي ملي وارد خواهد آورد. باشگاه هاي اروپا و تمام كساني كه در دنياي فوتبال صاحب نام و مقام بودند پاسخ جنجال ها و آشفتگي هاي تيم هاي باشگاهي شان را در مراحل مختلف يورو ۲۰۰۴ گرفتند. قطعاً اين روند تحليلي عميق بر آنچه در يورو ۲۰۰۴ اتقاق افتاد نخواهد بود اما مرورش به خاطر آوردن تجربه اي از زمان بسيار نزديك است كه مي تواند به راحتي و به آساني مجدداً تكرار شود. تيم باشگاهي چون آرسنال كه هسته اصلي تيم هاي باشگاهي انگليس به شمار مي رود قطعاً با بحران هاي امروزش مهره هاي ارسالي اش را به تيم ملي ناهماهنگ خواهد فرستاد.
بازيكن اصلي آرسنال سوژه روز مي شود، درگيري ها با رئال مادريد به آن اضافه مي شود آرسن ونگر برآشفته مي شود و... به همين راحتي حالا زمام تيم از دستان ونگر خارج خارج شده است. آرسن ونگر گويا به تازگي متوجه شده است كه تواني براي نفوذ در نقل و انتقالات باشگاهش ندارد و جدال با رئال مادريد بي فايده است. قطعاً در چنين شرايطي ارقام پيشنهادي رئال مادريد براي ويرا آنقدر اغواكننده است كه ديگر جايي براي مبارزات ونگر باقي نمي ماند.
به احتمال زياد ونگر نيز خود به اين نتيجه رسيده است و به همين خاطر قصد دارد به جاي مذاكرات فرسايشي با تيم حريف، برنامه هاي تيمش را عوض كند. ونگر در مصاحبه اي اعلام كرد كه در شرايط جديد به حضور ويرا فكر نخواهد كرد و اين مي تواند نقطه آغازين خوبي باشد براي آرامش در جو توپچي هاي آرسنال. باشگاه هاي اروپايي بحران زده به دلايل متفاوت در امواج نابساماني ها غوطه ورند شايد در آرسنال ونگر عامل اصلي باشد، شايد در رئال  پرس و شايد...
نگاهي دقيق و مختصر اطلاعات ديگري نيز در اختيارمان مي گذارد و آن اين كه گويا مهره اصلي ناهنجاري هاي جديد ناشي از تصميمات يا جبهه گيري هاي ناهماهنگ مربيان است. مهره اصلي باشگاه و كسي كه مي تواند تيم را به آرامش بكشاند سبب جنجال مي شود و اين جريان علي رغم اين كه تصور مي رود در مربيان تازه وارد اتفاق بيفتد دقيقاً براي مربيان با تجربه همچون آرسن ونگر اتفاق مي افتد. او كه تا قبل از موفقيت تيمش در رقابت هاي جام قهرمانان رهبري توپچي ها را به عهده داشت با كسب افتخاري اين چنين دوباره زمام آرسنال را به دست گرفت اما امروز شايد تنها به دليل وجود يك برنامه ريزي ثابت كه نياز به تغيير در آن به چشم مي خورد سبب چنين بي نظمي هايي شده است و قطعاً در كنار همه اين ماجراها وضعيت مالي چنين تيمي نيز داستاني ديگر است. خلل هاي وارده بر پيكر تيم توپچي هاي محبوب دقيقاً از زماني آغاز شد كه كاپ جام قهرمانان بر دست ها بالا رفت و ستاره هاي آرسنال به زير ذره بين دلالان گرفتار شدند.
حالا دقيقاً به همين دليل است كه وضعيت مالي آرسنال از پس صفرهاي پيشنهاد شده به سوي ويرا بر نمي آيد و نمي تواند او را به هر دليل در مقابل چنين وسوسه هايي به فراموشي بكشاند و قطعاً چنين شرايطي نيز براي پاتريك ويراي محبوب ميدان اختيار است و عقل سليم او را به سوي سود بيشتر يا بهتر بگوييم تجارت بيشتر رهنمون مي كند. حالا گيلبرتو سيلوا نيز شده است سوژه جديد يا طعمه جديد. اين هافبك برزيلي اين روزها تبديل به جدي ترين طعمه تيم برشا شده است. حالا مقامات برشا با همتاهاي خود وارد مذاكره شده اند و پاسخ مثبت شان را نيز گرفته اند.
ونگر و مقامات باشگاه آرسنال بايد چنين واقعيت هايي را بپذيرند و بحران هاي مالي شان را باور داشته باشند. اخيراً تصميم بر اين شده است تا حداقل در ازاي از دست دادن ستاره هايي اين چنيني دستاوردي بر جاي بگذارند. خريد آندره آكارچيولي به عنوان بخشي از مبلغ انتقال گيلبرتو از برشا نيز به دنبال چنين طرحي است.
طرح ها بايد تعويض شود، نقشه ها بايد واژگون شود و مربيان... از هم گسيختگي باشگاه هاي اروپا يعني متزلزل شدن پايه هاي فولادي مجسمه اي نمادين و باشكوه از قدرت و هنرمندي. ديگر مجالي براي تكرار اتفاقات يورو نيست. زمان به سرعت مي گذرد و هنوز همه هواداران تيم هاي بزرگ پيروزي تيم شان را مي خواهند. هنوز بسيارند كساني كه خواستار قهرماني انگليس، فرانسه،  آلمان و غيره اند.
در كنار خواسته ها بحران هاي باشگاه هاي اروپا هر روز رشد مي كنند. رشدي سرطاني.
منبع:BBC

مقاله
نوبت المپيك رسيد
امين ساكت
امروز يك روز معمولي است، درست مثل تمام روزهايي كه عادت كرده ايم از روز قبل كپي كنيم و بگذاريم جاي نقطه چين هايي كه پيش رويمان قرار گرفته اند. اما امروز يك روز عادي نيست، براي تمام آنهايي كه اتفاقات و رويدادهاي مهم ورزشي را پيگيري مي كنند امروز يك روز تاريخي است. سال ۲۰۰۴ حتي اگر كپي شده فلان سال هم باشد باز جذاب است. روزهاي تاريخي، پس از سال ها در آتن تكرار مي شوند.
تخيل واقعه جنگ ايران و روم هم بسيار جذاب است. كسي چه مي داند آن جنگ كه مي گويند رومي ها پيروزش بو ده اند واقعاً چنين سرنوشتي داشته  يا نه. از كجا معلوم آن بنده خدايي كه از سر بدشانسي سرباز بوده و به او گفته بودند بدو خبر بده، واقعاً وجود داشته يا نه؟ تخيل هركسي بوده فرقي نمي كند اما در اين كه آن بنده خدا چهل و دو كيلومتر و صد و خورده اي متر دويده مورد ترديد است. هر چند ربطي به اين مسئله هم ندارد كه شايد ما علاقه داشته باشيم دروغ هاي تاريخي را جدي بگيريم.
اما تمام ما مي دانيم ضعف تاريخ نويسي ايراني ها باعث شده كه امروز رومي ها تمدن و فرهنگ  برتر شمرده شوند. شايد در آن جنگ ايران پيروز شده بود، آيا منابع ايراني براي رد يا پذيرش آن وجود دارند؟ شايد در همان جنگ يك ايراني ديگر براي خبر رساندن مجبور شده چند كيلومتر بيشتر از دونده يوناني طي كند؟ ضعف اسناد تاريخي ايران و نپرداختن به موضوعات تاريخ ساز ايران باعث شده كه يوناني ها سرمنشا بازي هايي به شمار آيند كه امروزه هر چهار سال يك بار كل دنيا آرزوي فرارسيدنش را دارند.
آنها صاحب فرهنگ برتر در ميان دو تمدن ـ يكي خودشان و ديگري ما ايراني ها ـ شده اند و ما تنها به اعزام نمايندگاني بسنده مي كنيم كه آن هم معلوم نيست واقعاً به چه دليل به المپيك مي روند.
به هر حال امروز حدود ۷۰ ورزشكار با فرم يكدست براي تماشاچي هاي داخل استاديوم افتتاحيه المپيك ۲۰۰۴ رژه مي روند. ۷۰ ورزشكار نماينده ۷۰ ميليون يعني تقريباً براي هر يك ميليون نفر يك نماينده. وقتي روي خط رژه ورزشكاران، پرچم ايران با يك لشگر حدوداً ۷۰ نفري از مقابل ديدگان تماشاگران حاضر و تمام آنهايي كه رو به صفحه تلويزيون نشسته اند در حال گذشتن است، شايد خيلي  از آنها به ياد جنگي بيفتند كه در آن ايران شكست خورد و آن سرباز با مرگ خود چنين مسابقاتي را زمينه سازي كرد.
اصولاً كشورهاي حاضر در المپيك دو گروهند، يك گروه كه تلاش مي كنند مدال بگيرند. يك گروه ديگر ورزشكار مي برند كه شايد با شانس و اقبال چند مدال بگيرند و بقيه هم براي تجربه بيشتر در المپيك باشند. در گروه اول ورزشكاران چيني بالاترين شان هستند. آخر كار هم در جدول مدال ها معلوم مي شود كه آنها گردن آويزهاي المپيك را درو كرد ه اند. در گروه مقابل هم ورزشكاراني مثل كشور خودمان قرار مي گيرند. ما تلاش مي كنيم از چند مدالي كه دفعات قبلي گرفته ايم كمتر مدال نگيريم. باقي مسايل به نظر مهم نمي رسند.
در تيم هاي ملي ورزش هايي كه در المپيك حضور دارند، ورزشكاران به جنبه تفريحي و سياحتي المپيك بيشتر توجه دارند تا پيروزي در ميدان رقابت با ديگر ورزشكاران. گاهي اوقات در برخي رشته ها نتايجي كه ورزشكاران ما به دست مي آورند آنقدر خجالت آور است كه آرزو مي كنيم اي كاش فقط همان چند نفري كه اميد كسب مدال داشتند را مي فرستاديم.
فلان ورزشكار ما در بين ۴۰ ورزشكار حاضر در فلان رشته سي و هشتم مي شود و اتفاقاً هيچ اشكالي هم پيش نمي آيد. هيچ كسي هم ناراحت نمي شود. برايش دسته گل هم مي برند. اين وضعيت در رشته هاي ورزشي بانوان، به مراتب بدتر است. آنها جزيره اي دور افتاده هستند كه گويا هر كاري كنند كسي سؤالي نمي پرسد. كسي مورد مواخذه قرار نمي گيرد و كسي بازرسي شان نمي كند. اين همه ورزشكار زن در اين مملكت وجود دارند آن وقت هيچ كدامشان نمي توانند حتي سهميه حضور در المپيك كسب كنند. اينگونه مي شود كه تنها يك نماينده از جامعه ورزشكاران زن ايراني به آتن مي رود، آن هم در رشته اي كه خود مي دانيم با توجه به فاصله عميق مان با كشورهاي ديگر ـ حداقل به لحاظ تكنولوژي روز اين ورزش ـ نبايد انتظار مدال را بكشيم.
در ورزش هاي آقايان وضعيت مشابه است. طي سال هاي متمادي ما در كشتي خود را مدعي مي دانيم اما طلاي المپيك در اين رشته براي ما همچون كيمياست. وزنه برداري كه در سيدني نجات دهنده كاروان ورزشي مان شد و تمام ناكامي ها را به حاشيه راند، امروز وضعيت چندان مناسبي ندارد. طي دو سال گذشته وزنه برداران ما بيشترين حجم مصدوميت را داشته اند و امروز ما با تواني مبهم پاي به عرصه رقابت ها مي گذاريم. باز هم دل خوش مي كنيم به حسين رضازاده كه آبرويمان را بخرد.
اما دوچرخه سواري و دو و ميداني رشته هايي هستند كه هر چند در اين المپيك مدالي كسب نكنيم ولي با توجه به روند رو به رشد و حركت صعودي اين رشته ها ـ با حضور مربيان مجرب خارجي ـ مي توانيم براي المپيك بعدي حداقل آرزويش را داشته باشيم.
كاروان ورزشي ما عصر امروز از مقابل ديدگان همه تماشاگران حاضر در ورزشگاه و آنهايي كه در خانه هستند خواهند گذشت و ما برايشان آرزوي پيروزي مي كنيم.

|  هفته   |   جهان  |   پنجره  |   داستان  |   چهره ها  |   سينما  |
|  ديدار  |   حوادث   |   ماشين   |   ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |