يكشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۸۰
حقيقت تيم ۳۵ نفره مكزيكي
جدايي دوقلوهاي به هم چسبيده
. والدين دوقلوها يعني الويرارودريگوئز ۳۵ ساله و بنجامين ويلالوبوس كه از جداشدن فرزندان خود بي نهايت ذوق زده شده بودند، كار تيم جراحي دكتر گونز را به يك معجزه تعبير كردند.
پديده تولد دوقلوها به خودي خود مي توانست مشكلات عديده اي را براي مادر و نوزادان ايجاد كند، ولي امروزه باتوجه به پيشرفت هاي تكنولوژي علم پزشكي خطرات و مشكلات كمتري را به دنبال خود دارد، ولي به اين حال هر مادري كه دو جنين دوقلو را در رحم دارد جدا از تمام ترس ها و اضطراب هاي بقيه مادران، ترس مضاعف بهم چسبيده بودن دوقلوها را هم دارد.
سبيده به دنياآمدن دوقلوها كه به دليل برخي نقايص هنگام جداشدن ارگان هاي زيستي رخ مي دهد، اصولاً پديده چندان شايعي نيست، اما اگر اتفاق بيفتد معضلات زيادي را به دنبال خود مي آورد. دوقلوها ممكن است از چندين محل به هم چسبيده باشند، مثل سر، سينه، شكم و سينه و شكم.
بهم چسبيده «ماندن» دوقلوها خيلي به ندرت توسط پدر و مادر پذيرفته مي شود و منطقي هم به نظر مي رسد، اما جداكردن دوقلوها چالش بزرگي براي تيم جراحي است. امكان مشترك بودن اندام ها و ارگان هاي دوقلوها وجود دارد و گاهي اين اندام ها به حدي حياتي است كه جراح مجبور مي شود يكي از نوزادان را فدا كند. به هرحال اگر هم چنين وضعيتي اتفاق بيفتد بازهم جداكردن دوقلوها مبارزه اي تمام عيار است كه گاهي جراحان در اين مبارزه شكست مي خورند؛ لاله و لادن كه يادتان هست.
تابه حال جراحان زيادي، دوقلوهاي فراواني را كه از نواحي مختلف بهم چسبيده بودند را جدا كرده اند و شرح و تفصيلات آنها با آب و تاب در مطبوعات و رسانه ها منعكس شده است. جديدترين جداسازي موفقيت آميز دوقلوها در كشور مكزيك صورت گرفته است.
يك تيم ۳۵ نفري جراح و پرستار مكزيكي موفق شدند، دوقلوهاي ۶ ماهه مكزيكي را كه از ناحيه سينه و شكم بهم چسبيده بودند را با موفقيت ازهم جدا كنند. اين دوقلوها در بافت كبدي و قلبي باهم مشترك بودند و چهره به چهره به دنيا آمده بودند. ماريزول و ماريانا ويلالوبوس تحت دقيق ترين مراقبت هاي پزشكي در بيمارستان كودكان شهر گوادالاخاريا بعد از فقط ۵ ساعت از هم جدا شدند كه باتوجه به سختي وحشتناك جراحي، به لحاظ زماني فوق العاده بوده است. دكتر ارنستو گونز سرپرست تيم جراحي اعلام كرد: «ما از تمام امكانات تخصصي و پزشكان متخصص بيمارستان استفاده كرديم و توانستيم عمل جداسازي را با موفقيت به پايان ببريم.» او مي افزايد: «البته اين بدين معنا نيست كه مشكلات به پايان رسيده است.»
دخترهاي دوقلو، يك كبد و پريكارديوم مشترك داشتند. بافت پريكارد لايه اي است كه قلب را مثل يك كيسه دربر گرفته است. خوشبختانه هركدام از كودكان قلب مجزايي داشتند و جراحان توانستند با دونيمه كردن بافت كبدي، آنها را از هم جدا كنند. اين بافت كبدي نصفه براي زندگي هركدام از كودكان كفايت خواهد كر د.
در ماه نوامبر دكتر گونز و ۱۱ جراح ديگر، ابزار پلاستيكي كوچكي را داخل پوست دوقلوها تعبيه كردند. بدين ترتيب پوست دچار كشيدگي شده و مي توانست بعد از عمل، زخم وسيع ناشي از جراحي را به طور كامل بپوشاند و نياز به پيوند پوست را مرتفع سازد. پزشكان در ماه آگوست سعي داشتند اين عمل كشيدن پوست را به نحو مشابهي انجام دهند، ولي اين عمل موفقيت آميز نبود چون در آن زمان كشش و نيروي اعمال شده توسط ابزارهاي پلاستيكي صرفاً مي توانست پوست را براي پوشاندن ۶۰ درصد از وسعت زخم جراحي كش دهد.
دكتر گونز مي گويد: زمان لازم براي مداوا و درمان كامل دخترها بعد از جراحي ۴ الي ۶ هفته است كه به نسبت جراحي هاي مرسوم زمان بسيار كمي به حساب مي آيد. والدين دوقلوها يعني الويرارودريگوئز ۳۵ ساله و بنجامين ويلالوبوس كه از جداشدن فرزندان خود بي نهايت ذوق زده شده بودند، كار تيم جراحي دكتر گونز را به يك معجزه تعبير كردند. پدر و مادر دوقلوها مي گويند: «ما از اينكه مي بينيم فرزندانمان از هم جدا شده اند بسيار خوشحاليم، ولي همچنان اميدوارم كه در طي هفته هاي بعد هم همه چيز به خوبي و خوشي پيش برود.»
نكته جالب توجه اينكه اين والدين درحال حاضر براي تامين مخارج زندگي خود و دو پسر ۳ و ۸ ساله شان دچار مشكلات مالي متعددي هستند. درآمد اين پدر و مادر نقاش به سختي كفاف خرج و مخارج زندگي آنها را مي دهد و حالا به زودي دو كودك ديگر هم به اين جمع افزوده مي شوند كه شايد در آينده نياز به مراقبت هاي پزشكي گرانقيمتي داشته باشند، كل هزينه جراحي جداسازي دوقلوها توسط بيمه تامين شده بود.

با خوردن ۴۰۰ قرص
راحت شد؟
دو هفته پيش تلفن خانه پدر سامان زنگ مي زند صدايي با حالت منقلب گفت: شناسنامه دخترم را بدهيد مي خواهيم دفنش كنيم!
در لحظاتي كه آدم ها در خوابي شيرين فرو رفته بودند اموات ميهمان تازه اي را به جمع خويش خوشامد مي گفتند.
آزاده، ۲۱ ساله باخوردن ۴۰۰ قرص خودكشي كرد.
آشنايي آزاده و سامان از دوران بچگي شروع شد. از زماني كه همبازي بودند. زماني كه آزاده ۹ ساله بود و سامان ۱۴ ساله.
پدر هر دو همكار بودند و در خانه هاي سازماني سكونت داشتند. چند سال بعد خانواده سامان كه به محل ديگري نقل مكان كردند با اين حال ارتباط خانواده آنها قطع نشد. سرانجام دو سال قبل بعد از يك آشنايي خانوادگي ۱۰ ساله اين دو تصميم به ازدواج مي گيرند. تصميمي كه با موافقت خانواده بلافاصله عملي شد. بعد از مراسم عقد، با مخالفت پدر سامان، جشن عروسي تا زماني كه وي بتواند خانه اي براي پسرش تهيه كند عقب مي افتد.
آزاده بعد از نامزدي اغلب اوقات را در خانه پدر همسرش بود و تقريبا با آنها زندگي مي كرد. اما در اين مدت اتفاقات مشكوكي در اين خانه افتاد. يك روز پدر سامان متوجه شد، پول هايي كه از همسايگان براي پرداخت قبض آب و گاز و ... جمع كرده گم شده و جالب اينكه اين اتفاق يك بار ديگر تكرار مي شود. دفعه بعد نيز چند فقره چك و چند روز بعد هم طلاهاي مادر سامان گم مي شود.
در اين مدت پدر سامان به آزاده شك مي كند. به همين خاطر روي چك ها علامت مي گذارد و شماره پول ها را نيز يادداشت مي كند. اينبار كه پول ها گم مي شود به سراغ آزاده مي روند. اما او اظهار بي اطلاعي مي كند و حرف آنها را قبول نمي كند، وقتي كيف او را مي گردند شماره پول هاي داخل كيف را با شماره پول هاي دزديده شده مقايسه مي كنند و متوجه مي شوند كه پول ها، همان است. قضيه لو مي رود و آزاده اعتراض مي كند. وقتي از او دليل اين كار را مي پرسند مي گويد مي خواستم پول اركستر نامزدي را بدهم!
بعد از اين اتفاق سامان كه ديگر از خانواده خود به خاطر كار نادرست نامزدش هم خجالت مي كشد تصميم مي گيرد تا او را طلاق دهد. در خانواده هم كسي با او مخالف نيست. تنها مشكل مهريه ۵۰۰ سكه اي بود كه سامان توان پرداخت آن را نداشت.
قبل از عقدكنان آنها، آزاده قول داده بود كه بعد از عقد هر وقت كه همسرش بخواهد مهريه اش را مي بخشد چون او را دوست دارد. سامان و پدرش هم از او مي خواهند طبق قولي كه داده مهريه اش را ببخشد. آزاده موافقت مي كند و كل مهريه اش را مي بخشد. اما بعد از اينكه مهريه اش را بخشيد شوهرش او را حدود دو ماه پيش طلاق مي دهد.
بعد از جدايي اين دو، پدر آزاده از سامان به دادسراي خانواده شكايت مي كند. مي گويد دخترش را گول زده اند. اول از او خواسته اند كه مهريه  اش را ببخشد و بعد طلاقش داده اند. اما چون آزاده با خواست خود مهريه را بخشيده بود شكايت به جايي نرسيده.
در گير و دار شكايت و جنجال اما كسي به آزاده فكر نمي كرد؛ دخترك كه بي رنگ و رو مدام در فكر بود. دو هفته پيش تلفن خانه پدر سامان زنگ مي زند صدايي با حالت منقلب گفت: شناسنامه دخترم را بدهيد مي خواهيم دفنش كنيم!
پايان ماجراهاي صفحه حوادث غالبا همينطور است. تلخ و آزاردهنده!

قتل با پيچ گوشتي
مرد ۲۱ ساله اي كه در جريان يك نزاع پسر نوجواني را از پاي درآورده بود، دستگير شد.
اين مرد، نوجوان ۱۵ ساله اي به نام «حميد» را با ضربات پيچ گوشتي به قتل رساند و فرار كرد اما سرانجام توسط ماموران نيروي انتظامي استان اصفهان دستگير شد.
ماجرا از اين قرار است كه چند روز پيش «داود - ر» - متهم به قتل - برسر مسائل قديمي و اختلاف هاي قبلي با حميد، با وي درگير شد.
دقايقي بعد اين درگيري شدت گرفت و داود درحالي كه به شدت عصباني شده و كنترل خودش را از دست داده بود، يك پيچ گوشتي از جيبش بيرون آورد و به سوي نوجوان ۱۵ ساله يورش برد و يك ضربه به وي زد.
داود پس از اين جريان درحالي كه هنوز حميد زنده بود، به سرعت فرار كرد و به محل نامعلومي گريخت.
از سوي ديگر اهالي محل پس از مواجه شدن با اين صحنه بدن نيمه جان نوجوان ۱۵ ساله را به سرعت به بيمارستان منتقل كردند تا وي را از مرگ حتمي نجات دهند.
به اين ترتيب اقدامات پزشكي براي نجات حميد آغاز شد اما باوجود تلاش پزشكان سرانجام وي به علت شدت جراحات و خونريزي جان خود را از دست داد.
پس از مرگ حميد، مسوولان بيمارستان، ماموران نيروي انتظامي را در جريان قرار دادند و تحقيقات ويژه براي دستگيري قاتل فراري آغاز شد.
كارآگاهان پس از بازجويي از شاهدان حادثه توانستند مشخصات وي را به دست آورند اما پس از مراجعه به منزل او متوجه شدند متهم در آنجا حضور ندارد براي همين كاوش هاي خود را براي يافتن محل اختفاي داود ادامه دادند و سرانجام پس از مدتي وي را به دام انداختند.
داود پس از دستگيري و انتقال به اداره آگاهي به جرم خود اعتراف كرد و گفت: من نمي خواستم حميد را بكشم آن لحظه خيلي عصباني بودم و درحالي كه هيچ كنترلي روي اعمالم نداشتم با پيچ گوشتي ضربه اي به وي زدم و فرار كردم.
بنابراين گزارش پس از اعترافات قاتل جوان پرونده وي براي رسيدگي به مراجع قضايي ارجاع شد.

عامل نقص در نسل هاي بعدي
محققان  علوم  پزشكي  اعلام  كردند دود و ديگر انواع  آلوده  كننده هاي  هوا نه  تنها ممكن  است  بر حيوانات  و انسانها تاثير منفي  بگذارند بلكه  قادرند بر نوزاداني  كه  هنوز به  دنيا نيامده اند نيز تاثير نامطلوبي  داشته  باشند.
به  گزارش  خبرگزاري  رويتر از واشنگتن ، محققان  دريافتند جهش هاي  ژني شناخته  شده  ناشي  از آلودگي  هوا وجود دارند كه  از طريق  اسپرم  موشهاي  نر به  نسل  بعدي  انتقال  مي يابند.
دانشمندان  معتقدند اين  گونه  تغييرات  در انسان  نيز رخ  مي دهد.
در اين  مطالعه  كه  نتايج  آن  در شماره  امروز جمعه  نشريه  ساينس  منتشر شده است  موشهاي  آزمايشگاهي  در هواي  آلوده  ناشي  از كار كردن  نوعي  آسياب تنفس  كردند.
دانشمندان  با مطالعه  اين  موشها دريافتند جهش  هاي  ژني  موشهايي  كه  اين هواي  آلوده  را تنفس  كرده  بودند بيشتر از ديگر موشها بود و اين  جهش ها و تغييرات  ژنتيكي  در نسل  بعدي  آنها نيز مشاهده  مي شد.
گروه  دانشمندان  محقق  دانشگاه  مك  مستر تورنتو در كانادا در مقاله  خود در نشريه  ساينس  اعلام  كردند مطالعه  ما نشان  دهنده  تاثير ذرات  ريز آلوده كننده  هوا بر القاي  جهش  ژني  در موشها است  ولي  هنوز ارتباط مستقيم  بين اين  جهش ها و انتقال  آنها به  نسل  بعدي  كاملا مشهود نيست .
به  نوشته  اين  دانشمندان ، تغييرات  ساختماني  در دي ان اي  اسپرم  مردان  نيز بعد از آنكه  آنان  در معرض  آلودگي  هوا قرار گرفتند، مشاهده  و ثبت  شده است .
آلودگي  هوا همچنين  با بيماريهاي  قلبي ، ريوي ، سرطان  و نقايص  مادرزادي در ارتباط است .
كريستوفر سامرز و همكارانش  در هميلتون  در ايالت  اونتاريوي  كانادا با تقسيم  موشها به  دو گروه ، آنها را در معرض  استنشاق  هواي  آلوده  و هواي تصفيه  شده  قرار دادند و مشاهده  كردند موشهايي  كه  از هواي  تصفيه  شده استفاده  كردند به  ميزان  ۵۲ درصد كمتر از ديگر موشها دچار جهش هاي  ژني نامطلوب  مي شوند.
اين  دانشمندان  مي گويند هنوز چگونگي  تاثير ذرات  استنشاق  شده  بر ايجاد جهش هاي  ژني  نامشخص  است .

پسر اسد جعفري در گفت و گو با ايرانشهر عنوان كرد
كي گفته پدر من خان است
007263.jpg
پس از چاپ گزارش «شكايت از خان در قوه قضائيه» همانطوري كه ما احتمال مي داديم، پسر آقاي جعفري با سرويس حوادث تماس گرفت و خانواده خود را از اتهاماتي كه كشاورزان به آنها نسبت داده بودند مبري دانست و هر گونه ادعا مبني بر خان بودن پدرش را رد كرد.
براي همه ادعاهاي كشاورزان جواب دارم. حتي براي آن عكس و مصاحبه پدرم با آن روزنامه.» طبق قولش صبح روز سه شنبه آمد و به حرف هاي كشاورزان پاسخ داد: «پدرم -اسد جعفري - اصلا خان نيست «كربلايي هست ولي خان نيست» او يك كشاورز است كه به دليل اينكه زمين هاي زيادي در آن منطقه دارد همه فكر مي كنند كه «خان» آن ناحيه است.»
از شكايت كشاورزان از پدر او در جلسه ملاقات هاي مردمي رئيس قوه قضائيه پرسيديم و او با بي پايه و اساس خواندن اين شكايت گفت:  «آنها در شكايت خود گفته اند كه پدرم «خان۱۴ » روستا است. همانطور كه قبلا هم گفتم پدر من اصلا «خان» نبود و اين توهم اهالي است. ثانيا پدرم در چند آبادي داراي زمين است كه تعداد آنها فقط ۴ روستا است و ۱۴ روستا هم نيست و آنها با اين ادعاي خود قصد داشتند «پياز داغ قضيه را زياد كنند.»پس از انقلاب اسلامي هيات هاي هفت نفره براي روشن كردن وضعيت زمين هاي كشاورزي در روستاها تشكيل شد كه اكثر آنها از اهالي همان روستاها بودند.اين هيات پس از تشكيل جلسه به نفع كشاورزان راي داد و زمين هاي پدرم را به آنها داد كه اين موضوع با اعتراض پدرم همراه شد و ما در دادگستري شهرستان شكايتي را براي پس گرفتن زمين هاي پدرم از دست كشاورزان مطرح كرديم كه به دليل جنگ ايران و عراق رسيدگي به پرونده ما به تاخير افتاد. سرانجام در سال ۱۳۷۸ دادگاه پس از رسيدگي به شكايت ما به نفع پدرم راي داد و كشاورزان مجبور به پس دادن زمين هاي كشاورزي متعلق به پدرم شدند.كشاورزان هنگامي كه خود را مجبور به پس دادن زمين هايي كه در اوايل انقلاب به راحتي به دست آورده بودند ديدند، به تكاپو افتادند تا با نسبت دادن اتهامات مختلف به پدرم، زمين ها را از دست ندهند.آنها مي ترسند كه پدرم پس از پس گرفتن زمين از آنها غرامت اين بيست سال را بگيرد. زيرا آنها بيست سال است از زمين هاي پدرم استفاده كرده بودند، اين در حالي بود كه پدرم به خاطر راي آن هيات هفت نفر از استفاده از حق قانوني خود محروم شده بودند.
اكثر شاكيان پرونده خودشان در اين چند سال توانسته اند زمين هاي زيادي را تصاحب كنند و تا به حال براي باطل كردن راي دادگاه به دستگاه هاو نهادهاي بسياري رفته اند. اما تاكنون با دروغ پردازي هاي خود موفق به اجراي نقشه از پيش طراحي شده خود نشده اند كه آخرين مورد آن حاضر شدن شاكيان پرونده در جلسه ملاقات هاي مردمي رئيس قوه قضائيه بود.

سه شنبه ۲۲ ارديبهشت بزرگراه همت
007254.jpg

سه شنبه ۲۲ ارديبهشت بزرگراه همت، ورودي شهيد صياد شيرازي. سرعت بالاي خودروي مزدا باعث خروج آن از بزرگراه و شكستن ميل گاردها و سقوط آن به زير پل همت شده است. سرنشينان خودرو كه دو جوان ماجراجو بوده اند البته زنده مانده اند، اما همانطور كه از عكس ها معلوم است ديگر چيزي به نام خودرو باقي نمانده است. تجمع مردم بيش از آنكه باعث كمك به مصدومان حادثه شود موجب به وجودآمدن ترافيكي سنگين در محدوده تصادف شد. به طوري كه ماموران نيروي انتظامي و امدادرساني براي به موقع رسيدن به صحنه تصادف با مشكل بزرگي به نام راه بندان سنگين مواجه شده بودند.
007257.jpg
007260.jpg

جسدي در زندان
جسد ويليام استورات براون كه روزگاري به عنوان ديپلمات در اندونزي فعاليت مي كرد و به اتهام اذيت و آزار دو نوجوان در اين كشور به دادگاه و زندان كشيده شده بود، در زندان كشف شد. اتهامات براون، ۵۲ ساله به حدي سنگين بود كه او مجبور بود بيش از ۱۳ سال را در زندان سربكند. او اين۱۳ سال را در زندان در جزيره  بالي سپري كرده بود و جرمش اذيت و آزار دو نوجوان ۱۴ و۱۶ ساله بوده است. با اينكه هنوز علت مرگ اين ديپلمات سابق معلوم نشده اما به نظر مي رسد او در زندان خودكشي كرده باشد. جسد وي در حالي كه از سقف آويزان شده بود، پيدا شد. براون بين سال هاي ۱۹۸۲ تا۱۹۸۴ ميلادي به عنوان دبير دوم سفارت استراليا در امور مربوط به كمك هاي خارجي در جاكارتا مشغول به كار بوده است.

مارمولك در حوادث
دزديدن فكر و اثر هنري شما را ياد چه احساسي مي اندازد؟ در اين حالت انسان احساس مي كند كه به جاي اينكه كسي بدون اجازه دستش را به درون جيب كرده باشد اينبار دستش را بدون اجازه درون مغزت كرده و اطلاعاتت را مي ربايد و كسي براي اين سرقت ها كاري انجام نمي دهد. اينها چه ربطي به «مارمولك» داشت؟ حتماً شما هم نسخه ضبط شده اين فيلم از پرده سينما را ديده ايد كه در كنار بساط سبزي فروش ها و دستفروش ها به قيمت ۱۵۰۰ تومان به فروش مي رسد. حتي فيلم مصائب مسيح هم از اين ماجرا بي نصيب نمانده. اخيراً مسوولان ارشاد از نيروي انتظامي خواسته اند تا براساس ماده دو قانون نحوه مجازات اشخاصي كه در امور سمعي و بصري فعاليت هاي غيرمجاز مي كنند، اين متخلفان را دستگير و آنها را به جريمه نقدي از يك تا ۱۰ ميليون ريال وادار كنند.

با ۳۰ شيء عتيقه
شهرستان جيرفت را كه مي شناسيد. سرزمين اشياي عتيقه و زيرخاكي هاي گران قيمت. اخيرا در اين شهرستان مردي را دستگير كرده اند كه بيش از ۳۰ شيء قيمتي عتيقه را با خود حمل مي كرده است. مدت محكوميت براي كساني كه اقدام به قاچاق اشياي عتيقه از منطقه جيرفت كنند از شش ماه تا دو سال به حبس و جريمه نقدي ۵۰ تا ۱۰۰ ميليون ريال است. اين مرد هنگام دستگيري بيش از ۳۰ شيء گرانقيمت از انواع ظروف مفرغ، سنگي، لاجوردي و صابوني كه از ارزش نسبتا زيادي برخوردار هستند، داشته.از دو سال گذشته تاكنون بيش از دو هزار قطعه شيء عتيقه مربوط به هزاره هاي پنجم قبل از ميلاد مسيح تا دوران اسلامي از قاچاقچيان ميراث فرهنگي و حفاران غير مجاز در محوطه باستاني و راه هاي خروجي جيرفت كشف شده است .

دزد ضبط صوت
يك سارق سابقه دار پس از دستگيري به ۶۶ فقره سرقت راديوضبط خودرو اعتراف كرد. پس از شكايت هاي پي درپي اهالي شهرك فجر در استان مركزي مبني بر سرقت راديوضبط خودروهايشان، ماموران نيروي انتظامي تحقيقات خود را در اين خصوص آغاز كردند. آنها توانستند با اقدامات پليسي خود سارقان را شناسايي و يكي از سارقان به نام «اصغر،ش» كه اقدام به سرقت يك دستگاه راديوضبط خودرو كرده بود، دستگير كنند. متهم در بازجويي ها به ۶۶ فقره سرقت راديوضبط در سالهاي ۸۱ و ۸۲ اعتراف كرد. ۲۲ نفر از افراد مالخر و مالباخته نيز شناسايي شدند. همچنين ۳۷ دستگاه راديوضبط سرقتي كه به قيمت پاييني فروخته بود كشف و ضبط شد. پرونده به مراجع قضايي تحويل داده شد.

مرگ زير قطار
براي عبور از آن لحظه، مرد غير از سكوت چيزي نشنيد. سلانه سلانه رفت و روي ريل اول خواست تا نفسي تازه كند، نفسي كه ديگر تازه نشد و ماند و مرد.در محله يافت آباد مرد ميانسالي كه قصد عبور از خط آهن تهران - تبريز را داشت زير قطار گير افتاد و جان سپرد.
اين حادثه تلخ در محدوده تقاطع «حسيني فردوس »۴۵ متري زرند رخ داد. پيش از اين نيز پيرمردي ۶۰ ساله در همين مسير توسط قطار زير گرفته شد و جان سپرد.
اهالي يافت آباد نبود زيرگذر و پل عابر پياده كافي و عدم حصاركشي درست در كنار مسير ريل هاي قطار را علت اصلي مرگ اين شهروندان تهراني در مسير راه آهن تهران - تبريز مي دانند.

حوادث
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
در شهر
سفر و طبيعت
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |