چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۳۱۹
شميران، بازنگري اساسي
تراكم جمعيت، تراكم خانه هاي بلندمرتبه و معابر كم عرض. شميران بيشترين فشار تاريخ را روي شانه هاي خود تحمل مي كند.
003504.jpg
آيا ممكن است روزي، شهرداري ها با خلاف هاي فعلي ساختمان و همچنين قطع درخت و قلع و قمع باغ به عنوان ضابطان قضائي برخورد كنند ونيازي به طي مراحل حقوقي و قضايي جهت ورود به ساختمان ها و باغ هاي داراي خلاف نباشد؟
سيد علي احمديان
شميران يا منطقه ۱ شهرداري تهران با توجه به موقعيت اقليمي و جغرافيايي و شرايط مطلوب آب و هوايي، از ديرباز جاذبه ممتازي داشته و سبب جذب و بافت جمعيتي ويژه شده و صاحبان مكنت مالي و همچنين مقامات ارشد سياسي و اجتماعي و سفيران دول خارجي در آن ساكن شده اند و بدين ترتيب بافت روستايي و معابر كوچه باغي شميران و بوميان منطقه با فرهنگ سنتي در تعارض با وضعيت جديد واقع شده و تحت فشار قرار گرفت.
هجوم جمعيت به تهران و متعاقبا افزايش نياز به مسكن و كم تحركي نظام مهندسي كشور و وزارتخانه هاي مسكن كه به كار و سازمان مديريت در بخش مسكن كه به اختلاف فاحش عرضه و تقاضاي مسكن موجب شد، سرپناه مورد نياز عمومي  آحاد كشور تبديل به سودآورترين كالاي لوكس تجاري شد و متعاقب آن برخي كلان سرمايه داران فاقد تخصص و فرهنگ مناسب حرفه ساخت و ساز، از كليه صنوف وحرف به قصد سود بيشتر به صنعت ساختمان هجوم آوردند و در اين مسير صاحبان مزارع عمده كشاورزي و دامداران و كارگاه هاي توليدي عظيم و كارآفرينان و كارخانه داران توليد قطعات صنعتي و تجار و حتي تعدادي از پزشكان فوق متخصص و جراحان بزرگ نيز وارد اين حرفه شده و با ترك مزرعه، دام، كارگاه، كارخانه، مطب و بيمارستان به صنعت ساختمان كه با آن بيگانه بودند وارد شدند تا در مسير منفعت طلبي، يك شبه ره صدساله طي كنند.
اين عده پس از اندك تحركي به عنوان بساز و بفروش، داراي پشتوانه قوي تر مالي شده و امكانات مالي آنها سبب كسب نفوذ اجتماعي شد و باسبق تصميم، به شميران هجوم آوردند و بدون توجه به جوانب منفي كارشان در معابر تنگ و باريك و طولاني كوچه باغي شميران با شگردي خاص، باغ هست ها را به «باغ نيست» تبديل و با قلع و قمع درختان كج و معوج سر به فلك كشيده، ستون هاي آهني سر به آسمان افراشته را جايگزين و برج هاي صدف و مينا و هرمي شكل و غيرهرمي شكل را كنار معابر كم عرض ايجاد كردند و اين اتفاق در حالي افتاده است كه خطرناك ترين گسل زلزله تهران در شميران واقع است.
به جز اين، شميران يا محدوده شهرداري منطقه ۱ به دليل واقع شدن در كوهپايه، كاسه اي شكل است و جابه جايي هوا به كندي صورت گرفته و به خصوص در مواقع ايجاد وارونگي هوا «اينورژن» وضعيت خطرناكي پيدا مي كند و هر چه از باغ ها كاسته و به برج تبديل شود بر اين معضل مي افزايد. همچنان كه به موجب برخي برآوردها تاكنون ۶۰ درصد باغ هاي منطقه نيز نابود شده اند.
در اين رابطه اين نكته غيرقابل اشاره است كه سوداگران مسكن با بهره گيري از دلالان حرفه اي و كاربرد شگردهاي رواني و اجتماعي طي كمتر از ۲۰ سال فروش آپارتمان، به طور متوسط متر مربعي ۲۰ هزار تومان را در مواردي به متر مربعي ۴ ميليون تومان رسانده اند. چاره كاردر حاليكه شميران فقط به كاخ ها و موزه ها و پارك ها و گردشگاه ها و مكان هاي زيارتي و سياحتي و برخي معابر و ابنيه شكيل و جذاب ختم نمي شود بلكه در قلب همين منطقه، ولنجك كهنه، سنگ دوقلو، امامزاده قاسم،تپه آبك، رحمان آباد، سيمين قلعه و قاسم آباد نيز هست كه ساكنان آنها اغلب فقيرنشين و نژاد و قوميت هاي مختلف و فرهنگ هاي متفاوت و گاهي متضاد دارند و در برخي محلات همچون امامزاده قاسم محروميت حتي ازجنوبي ترين نقاط تهران نيز بيشتر است.
اما... برخي وزارتخانه ها و ارگان هاي مهم لشگري و كشوري مشكل مسكن سران و اعضاء نهادهاي ذيربط را با اشغال بخش قابل توجهي از شمال شرق منطقه تا مرز ارتفاعات ۱۸۰۰ حل كرده اند و حتي وزارت مسكن و شهرسازي به عنوان متولي اصلي مسكن كشور با شهرك سازي و واگذاري زمين به تعاوني ها، توليد انبوه مسكن در آن محدوده را سامان مي دهد و هيچ يك از دستگاه هاي ياد شده نيز شهرداري را به عنوان متولي اصلي مديريت شهري و پاسخگوي نقائص و عوارض منفي اقداماتشان اعم از تاسيسات زيربنايي شهر و عبور ومرور و دفع آفات شهرنشيني به رسميت نمي شناسند.
البته آثار و عواقب منفي اقدامات مذكور پس از اسكان جمعيت انبوه در نواحي ياد شده كه هنوز هم ساخت و سازهاي جديد را ادامه مي دهند، در آينده مشخص مي شود.
ما پيشنهاد مي كنيم
-تخلف ساختماني وتخريب با غ ها به عنوان يك جرم مستقل كيفري مسلم تعريف و توسط قانون گذاران تصويب ونهادينه و ابلاغ و اجرا شود و هيچ گذشت و ملايمتي را در آينده روا ندارند.
- طرح جامع و تفصيلي كلان شهرها و بخصوص تهران و به ويژه شميران بطور جامع و كامل و با مشاركت جمعي دستگاه هاي ذيربط و يكبار براي هميشه و در اسرع وقت براي كوتاه مدت و ميان مدت و بلند مدت بازنگري، تصويب، تثبيت و ابلاغ شود. توجه داشته باشيد كه در سال ۱۹۷۰ ميلادي فرانسه با پيش بيني و برنامه ريزي براي پاريس ۲۰۰۰ عملا صاحب برنامه اي براي ۳۰ سال بعد شده بود.
- طراحي ابنيه و اجراي ساختمان هاي مختلف فقط به متخصصان فن ( مهندسان ژئوتكنيك، معمار، سازه، مكانيك و ...) واگذار و از آنها مسووليت خواسته شود. در اين بين سرمايه داران بايد تنها سود معقول و متعارف سرمايه بايد خود را ببرند و در كميت و كيفيت پروژه كوچكترين مداخله اي نداشته باشند.
- آيا ممكن است روزي، شهرداري ها با خلاف هاي فعلي ساختمان و همچنين قطع درخت و قلع و قمع باغ به عنوان ضابطان قضائي برخورد كنند ونيازي به طي مراحل حقوقي و قضايي جهت ورود به ساختمان ها و باغ هاي داراي خلاف نباشد؟
- و يك نكته مهم. عوامل نظارتي و كنترلي اعم از مديران و كاركنان شهرداري يا ادارت بايد در مقابل عملكرد خود جوابگو باشند.

اينجا، ايالت آبي وارناري
معماران مدرن بارسلونا
دومنچ اي مونتانر عهده دار تغيير و تزيين بنايي شده بود كه بر زمين قناس، كوچك و مثلثي شكلي قرار داشت. او توانست از يك بناي معمولي كاخي شگفت انگيز بسازد
شهر زيبا
003507.jpg

نوشته: آلبرت گارسيا اسپوچه 

در اواخر قرن نوزدهم، وقتي برج و باروي شهر قديمي بارسلونا را از بين بردند تا فضايي مورد نياز براي توسعه آن فراهم شود، فضاي باز و وسيع اطراف شهر كهنه، محلي شد براي تجاربي كه نقش مهمي در تاريخ شهرسازي مدرن ايفا كردند.
بارسلوناي جديد با احداث محله مسكوني بورژوايي كه مركز آن همان پاسئودگراسياي معروف است از خاك سر بر آورد. تغيير و توسعه اين بخش شهر به ظهور مدرنيسم (مدرنيسمو) يا نسخه كاتالونيايي هنر نو كمك كرد.
وقتي در سال ۱۹۰۰ معماري مدرنيستي به اوج ترقي خود رسيد، طرح شهر ديگر كاملا شكل گرفته بود: گرداگرد مركز با شكوه ايكسامپله (پاسئودگراسيا و خيابان هاي مجاور) كه سكونتگاه هاي دلپذير داشت، احداث مجموعه اي از محلات با خانه هاي ارزان تر و در پيرامون آن ساختمان هاي بزرگ عمومي (بيمارستان، زندان، كشتارگاه) و بالاخره منطقه صنعتي پيش بيني شده بود. در اين بخش شهر، مدرنيسم در مجتمع هاي بزرگ شهري كاملا تجلي يافت. مثلا با احداث بيمارستان سانت پائو در حومه يا در مركز در اطراف پاسئودگراسيا با توسعه محله زيبايي كه به «كوادرات دور» (چارگوش زرين) معروف شد، سكونتگاه هاي خصوصي زيادي ساخته شد كه بعضي از آنها، جايگزين بناهاي كهنه شدند، نظير كاساميلا اثر گائودي (۱۹۱۰-۱۹۰۵) كه در ميان مردم به لاپدر را معروف شد.
معماران مدرنيست فقط به احداث محله هاي جديد قانع نشدند. بناهاي موجود را نيز تغيير دادند و اصلاح و تزيين كردند.
003510.jpg

سكونتگاه هاي معروف مدرنيستي در پاسئودگراسيا نظير كاساله لئوموررا، كاسا آماتلر و كاسا باتليو خانه هاي قديمي اند كه به ترتيب توسط له لوئيس دومنچ اي مونتانر، خوزپ پوئيگ اي كاوافاليج و آنتوني گائودي نوسازي شده اند. احداث مناره هاي مجلل طبقات همكف خانه هاي قديمي يكي ديگر از تجليات اين گرايش است.
يكي از ويژگي هاي برجسته سبك جديد، قابليت كاربرد آن در تمام اشكال بيان زيبايي بود. در آغاز قرن بيستم ابداعات وافر مدرنيسم فضاي زندگي بورژوازي بارسلونا را شكل داد. نقاشي ها، طرح ها و پيكره هاي زيباي هنرمندان كاتالونيايي نظير رامون كاساس، سانتياگو روسينيول و خوان له ليمونا، را هنوز مي توان در موزه شهر بارسلونا ديد و تحسين كرد.
در اين سكونتگاه ها كه چيزي به دست اتفاق سپرده نشده است، آدمي اين برداشت را دارد كه شكوه و ظرافت شگرف تزيينات بيروني تا ديوار و سقف آپارتمان ها امتداد مي يابد و بر همه اتاق ها و همه بخش هاي فضاي داخلي مسلط مي شود. سنگفرش ها، سقف ها، بخاري ها، درها، پنجره ها با معماري مي آميزند و پيكره واحدي را تشكيل مي دهند. آثار صنعتگران نظير تختواب ها، پاراوان ها، كمدها در فضايي كه با ظرافت تمام ساخته و پرداخته شده است در كمال زيبايي جاي گرفته اند. اين هماهنگي در انتخاب ساير عناصر دكوراتيو نيز به چشم مي خورد.
003513.jpg

نبوغ معماران مدرنيست در خلق چنين آثار هنري كاملي به كمك گروه هنرمندان و صنعتگران متخصص بود. براي خلق يك اثر هنري كامل، اين گروه زير نظر اين معماران تلاش هاي خود را هماهنگ مي كردند. نتيجتا ثمره كار هم در كل و هم در تك تك اجزا از انسجام لازم برخوردار بود. پالائو دلاموسيكا يا كاخ موسيقي و بيمارستان سانت پائو كه له لوئيس دومنچ اي مونتانر و گروه او آنها را طراحي كرده اند نمونه هاي برجسته اين آثار هنري به شمار مي آيند. ولي معماراني نظير دومنچ اي مونتانر و معاصرانش، گائودي، كادافالچ رافائل ماسو، خوسپ ماريا جوخول شايد ما را بيشتر شگفت زده مي كنند چون در فضايي بسيار محدودتر به همان نتيجه دست مي يابند. اين يكي از بديع ترين دستاوردهاي هنر نو در كاتالونياست و كاساله لئو موررا در پاسئودگراسيا نمونه برجسته آن است. در اين مورد دومنچ اي مونتانر عهده دار تغيير و تزيين بنايي شده بود كه بر زمين قناس، كوچك و مثلثي شكلي قرار داشت. او مي بايست اين بنا را به اثري تبديل كند كه جلوه گاه هنر نو باشد. دومنچ اي مونتانر از اين مشكلات بهره برداري كرد و موفق شد گروه هنرمندان و صنعتگراني را كه عهده  دار تزيينات بيروني و دروني ساختمان بودند به ارايه كاري به غايت منسجم وادارد. او بدين ترتيب توانست از يك بناي معمولي كاخي شگفت انگيز بسازد. نمونه هاي متعدد گواه مهارت حيرت آور معماران و صنعتگران مدرنيست در كاتالونياست. چطور مي توان نبوغي را ستايش نكرد كه گائودي و دستيارش خوسپ ماريا جوخول در طراحي سقف هاي استوكو و ستون هاي سنگي لاپدر را به كار برده اند؟ آري در ميان دستان گائودي يك جوهردان برنجي معمولي به يك شاهكار كوچك هنري تبديل شده است.

پاسخ به اظهارات نادر خليلي
ابرخشت رويايي بيش نيست، آقاي پروفسور
صمد ذواشتياق
نقد ابرخشت فاجعه اي رخ داد و تعداد بي شماري از هموطنان ما، در پي آن، در زير آوار كشته شدند. اما فاجعه بزرگ تر آنكه به بهانه آن مباحثي مطرح مي شوند كه فقط جنبه تبليغاتي براي يكسري نظريه پردازان نظريات خام و ناپخته به همراه دارند.
در گفت وگويي كه با آقاي نادر خليلي كه به بهانه اين موضوع در روزنامه همشهري مورخ پنج شنبه ۹/۱۱/۱۳۸۲ انجام شده، ايشان مدعي بازسازي بم به شيوه خاص و اختصاصي خود هستند.
«ابرخشت» روش پيشنهادي ايشان براي بازسازي شهر بم است. در اينباره مي گويند: «اين روش در حقيقت همان (خشت) قديمي ماست؛ ولي تحولي در آن به وجود آمده است، به طور مثال با همان مصالحي كه در خرابه هاي بم هست كاملا امكان پذير است كه مجددا شهر، بازسازي شود. كيسه هايي كه درازاي زيادي دارند ولي عرضشان حدود استاندارد۵۰- ۴۰ سانتي متر است و البته مصالح استاندارد هستند، كيسه در محل پر مي شود و بعد مي كوبيم تا كاملا فشرده شود. بدون نياز به پي، لايه هاي كيسه را روي هم قرار مي دهيم و بين آنها يك يا دو يا سه رديف سيم خاردار قرار مي دهيم، به همان درازا و به همين شكل ديوار بالا مي رود...»
مبحث جالب است؛ بالاخص وقتي ادعاي پذيرفته بودن آن توسط قوانين ساختماني كاليفرنيا مطرح مي شود و اينكه در كاليفرنيا اجازه ساخت بيش از يك طبقه با اين روش «ابرخشت» داده نمي شود!
چند نكته لازم است در اينجا به نقد گذاشته شود:
-چرا بدون پي؟
-جايگاه پي در سازه يك بنا چيست؟
-علت ندادن اجازه به ساخت بيش از يك طبقه، با استفاده از اين روش، مطابق قوانين كاليفرنيا چيست؟
-مفهوم يك يا دو يا سه رديف سيم خاردار، آيا نشاني از بلاتكليفي محاسبات سازه اي نيست؟
-مصالح استاندارد يعني چه؟ مخصوصا در آنجايي كه اشاره به بودن مصالحي كه در خرابه هاي بم مي شود، اگر آن مصالح استاندارد بودند؛ چرا فرو ريختند؟
عبارت استاندارد يعني بهره مند بودن از حداقل هاي قابل قبول و نه به معناي بالا بودن كيفيت!
-خب حال با مطرح شدن سوالات فوق، با اين روش ساخت، چه شاهكاري قرار است خلق شود كه به معماري سنتي ايران زمين، بالاخص معماري شهر اصفهان ارجاع داده مي شود؟
اولا چه خوب و مناسب است كه ما معمارها وارد مقوله  سازه اي نشويم. آنچه در گذشته مطرح بوده با آنچه تكنولوژي امروز ديكته مي كند، زمين تا آسمان متفاوت است. متاسفانه ما علم ساختمان سازي سنتي و ايراني خود را فراموش كرده ايم و علم ساختمان سازي (كنستراكشن) امروز جهان را نيز نياموخته ايم!
جد معمار ما اگر به مقوله سازه مي پرداخت، دانش لازم و كافي را در علم ساختمان سازي خويش داشت؛ چون به خوبي مصالحي را كه با آن كار مي كرد، مي شناخت و به چگونگي عملكرد آن در شرايط مختلف آگاهي كامل داشت و با يك دوره مثلا ۶-۵ ساله تحصيلات دانشگاهي مدعي فراگيري تمام حيطه هاي دانش ساختمان سازي هم نبود! خاك كارگاه ساختماني خورده بود ساليان دراز و موي سفيد كرده بود طي روزگار؛ آن هم پيش اساتيدي كه واقعا حق استادي داشتند!
خوشبختانه هنوز در ايران و در اين دوره زماني كساني هستند كه دانش كافي به اين علم دارند و لزومي به وارد كردن متخصصان فرنگ رفته نيست. اما مشكل آنجاست كه عوامل كار بي دانش اينكار هستند كه نه علم قديم را مي شناسند و نه علم جديد را و فقط به دنبال بازار كار اين فعاليت به آن مشغول هستند. از كارگر ساده ساختماني گرفته تا بنا و معمار، آهنگر و جوشكار و قالب بند و بتون ريز گرفته تا مهندسان مان، كوركورانه به تقليد از غلطي، غلط ديگري مي سازند و چه خوب بزگشان!
معماري، «ابرخشت» نيست كه به كمك سيم خاردار درون كيسه ها به هم بچسبد و سر هم بالا بيايد. اين همان «چينه» است كه در قالبي نو نام ابر خشت به خود مي گيرد و همان فاجعه اي كه به زيادباوري خود؛ سير به قهقرا مي بريم!
بياييد به دنبال دانش درست علم ساختمان سازي سنتي ايراني آن را با مصالح ساختماني امروزه تلفيق دهيم و به همراه دانش روز، اين علم را به درستي به كار گيريم. معدود متخصصان اين رشته را دريابيم و از استادي ايشان بهره گيريم، كارگر و بنا و معماران را به اين دانش مصلح كنيم و از اشتغال هاي بدون تخصص در اين رشته جلوگيري كنيم. با هزار سرباز و صد دانشجو، نه بم بلكه هيچ بيغوله اي به درستي ساخته نخواهند شد. ابرخشت، يك رويا بيش نيست اگر سرابي بيش نباشد.

توضيح وپوزش!
روز سه شنبه ۲۸/۱۱/۸۲ مطلبي در صفحه زيباشهر چاپ شده بود تحت عنوان « بازگشت» اين مطلب بدون ذكر نام نويسنده چاپ شده بود. نام نويسنده اين مطلب «مرحوم محمدرضا نسرين» است به اين ترتيب اشتباه پيش آمده را تصحيح مي كنيم و پوزش مي خواهيم.

آركو ۲۳ در مادريد
نمايشگاه هنري آركو ۲۳، از ۱۲ تا۱۶ فوريه در شهر مادريد اسپانيا داير بود.
آركومهمترين رخداد هنري معاصر در اسپانياست و امسال بيست وسومين سالگرد فعاليت خود را با مجموع ۲۷۴ نمايشگاه جنبي به پايان رساند كه از اين ميان يك سوم مجموع آثار متعلق به ميزبان بود.
اين نمايشگاه چند رشته اي شامل آثار معماري، طراحي داخلي  و مد و همين طور برنامه دانشگاهي و آكادميك منحصر به فردي است كه مهمترين نظريه پردازان حرفه  اي هنر معاصر در آن شركت دارند.

برج آزادي نياز به مرمت دارد
در صورت تخصيص ۷ ميليارد تومان اعتبار از سوي مجلس شوراي اسلامي دررديف بودجه سالهاي آينده، مجموعه فرهنگي و هنري برج آزادي طي يك طرح بلند مدت مرمت شده و به مركز فرهنگي و هنري انقلاب اسلامي تغيير كاربري پيدامي كند. مسعود شاهي ، مدير عامل بنياد رودكي با بيان اينكه مرمت و تغيير كاربري مجموعه فرهنگي و هنري برج آزادي نيازمند اعتباري معادل۷ ميلياردتومان است گفت: «نماي سنگي و كاشي كاري هاي برج آزادي به دليل فرسودگي ناشي از گذشت زمان و نيز شرايط نامطلوب جوي در منطقه و آلودگي هواي ناشي از ميزان تردد بالاي خودروها در اين محدوده، به شدت دچار آسيب شده و نيازمند مرمت و تعويض فوري است.»

ماسوله رضايت يونسكو
مشاور فرهنگي يونسكو در اكوتوريسم اقدامات انجام شده در روستاي ماسوله را در راستاي تحقق اهداف طراحي شده يونسكو رضايت بخش توصيف كرد.
«نيكروز شفيعي»، مدير پايگاه پژوهشي دايمي ماسوله اعلام كرد: «وندي بروئولاما» كه در راستاي برنامه هاي فرهنگي پيشنهاد شده توسط يونسكو به ماسوله سفر كرده بود، پس از چهار روز بازديد از برنامه هاي مورد نظر يونسكو از قبيل حفاظت، اشتغال زايي و پاكسازي محيط، انجام اين فعاليت ها را مثبت ارزيابي كرد و پس از بازگشت، گزارش نهايي خود را به مقامات يونسكو ارايه مي دهد.

زيبـاشـهر
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
سفر و طبيعت
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |