سه شنبه ۴ شهريور ۱۳۸۲
شماره ۳۱۴۸- Aug, 26, 2003
سفر و طبيعت
Front Page

اكوتوريسم اقتصاد پويا
اكوتوريسم به منابع انساني نيازمندتر از تأسيسات رفاهي و اقامتي است ازاين رو توسعه اكوتوريسم اگرچه ممكن است همپاي ديگر بازارهاي غالب توريستي، جذب سرمايه گذاري سنگين زيربنايي را به دنبال نداشته باشد، اما فرصت هاي شغلي بسياري را ايجاد مي كند.
007870.jpg
به تأكيد سازمان جهاني توريسم، رشد اكوتوريسم در جهان چنان شتابناك است كه مي توان اين قرن را قرن اكوتوريسم ناميد.
به گزارش اين سازمان، درحالي كه رشد عمومي صنعت توريسم بين سال هاي ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ بين ۳/۴ تا حداكثر ۷/۶ درصد پيش بيني مي شود، يافته هاي موجود بيانگر آن است كه بيشترين قسمت از اين رشد در بخش اكوتوريسم به وقوع خواهد پيوست و به طوركلي رشد اين بخش بين ۱۰ تا ۳۰ درصد خواهد بود. در اين شرايط اكوتوريسم را محور توريسم ايران قرار دادن، از توجيه بسيار منطقي برخوردار است، چراكه ايران يكي از پنج كشور برخوردار از بيشترين تنوع اقليمي در جهان است و يكي از ذخيره گاه هاي مهم تنوع زيستي كره زمين به حساب مي آيد.

اكوتوريسم در ايران
اكوتوريسم ايران را مجموعه گسترده اي از چشم اندازهاي جغرافيايي و آثار و ذخاير طبيعي شكل مي دهد.
يك محقق، كارشناس و مدرس اكوتوريسم، در اين خصوص مي گويد: «مجموعه اي از عوامل تكتونيكي كه شامل مجموعه اي از چين خوردگي هاي دوران اول و دوم و سوم زمين شناسي است،موجب شده كه ايران به يكي از بلندترين فلات هاي دنيا تبديل شود. در نتيجه، عامل ارتفاع به شدت در تقابل با عامل عرض جغرافيايي عمل كرده و موجب شده است وضعيت طبيعي ايران تفاوت هاي بسياري با موقعيت جغرافيايي آن در كره زمين داشته باشد.»
وي معتقد است كه دو رشته كوه مرتفع و وسيع البرز و زاگرس با دارا بودن بيش از ۳۰ قله مرتفع تر از بلندترين قله هاي اروپا و آمريكا، در دل يك منطقه خشك و بياباني، مجموعه اي از چشم اندازهاي كوهستاني و جنگلي با شرايط اقليمي معتدل و حتي همراه با يخچال هاي دائمي ايجاد كرده است. از طرفي وجود بزرگ ترين درياچه جهان در شمال كشور و خط ساحلي هزار و دويست كيلومتري خليج فارس، همراه با وجود ۵۰ درياچه در داخل كشور، خود نقش مهمي در ايجاد تنوع زيستي دارند.
محمدعلي اينانلو، طبيعت گرد و مدرس اكوتوريسم نيز درخصوص اين تنوع اقليمي مي گويد: «درجه حرارت گرم ترين و سردترين نقاط كشور ما، يكصد درجه اختلاف را شامل مي شود و ارتفاع بلندترين نقطه، فلات ايران يعني دماوند و پايين ترين آن در حوالي درياي خزر اختلافي حدود ۶۰۰۰ متر است كه اين اختلاف دما و ارتفاع در ايران، محيط زيست و حيات وحشي پديد آورده كه در نوع خود، بي نظير است و اين اقليم هاي متفاوت، پوشش گياهي و جانوري متفاوتي را به وجود آورده اند كه از جمله هشت هزار و دويست گونه گياهي، پانصد نوع پرنده، يكصد و شصت نوع پستاندار و حدود يك هزار نوع آبزي و خزنده دارند.»

هزينه كم، درآمد زياد
بررسي جغرافيايي طبيعي ايران همراه با امكان سنجي جاذبه هاي اكوتوريستي قابل سرمايه گذاري در كشور، نشان مي دهد كه اكوتوريسم در ايران، يك منبع اقتصادي كم نظير بسيار مستعد و البته رها شده به حال خود است.
قرار داشتن ايران در شمار پنج كشور نخست بهره مند از بيشترين تنوع اقليمي در جهان به معناي آن است كه در ايران زمينه براي هرگونه سرمايه گذاري اكوتوريستي فراهم است و به ويژه در قطب هاي اكوتوريستي كشور، منابع مورد اتكا، آنچنان در دسترس قرار دارند كه اغلب حتي نياز به مضاعف سازي جاذبه ها نيست.
يك كارشناس ديگر درخصوص فراهم بودن زمينه سرمايه گذاري براي اكوتوريسم مي گويد: «طبيعت گردان نه تنها نيازي به هتل هاي پنج ستاره و مراكز گرانقيمت رفاهي ندارند، بلكه از آنها گريزان هستند. همچنين آنها اغلب سفر با وسايل نقليه زميني اسپورت را كه ضرورت استفاده از امكانات جاده اي پرهزينه را منتفي مي كند، ترجيح مي دهند.»
وي همچنين معتقد است: «اكوتوريسم راهي براي حفظ چشم اندازها و ذخاير طبيعي است و با گسترش اكوتوريسم، امكانات ايجاد كاربري اقتصادي براي چشم اندازهاي طبيعي و در نتيجه تأمين اعتبارات لازم در جهت حفظ آنها فراهم مي شود و در كشور ايران كه نبود اعتبارات لازم، موجب نابودي و دگرگوني بخش مهمي از ميراث طبيعي كشور در دهه هاي اخير شده است، اين نكته از اهميت فوق العاده اي برخوردار است.»

اكوتوريسم، نيازمند منابع انساني
اين كارشناس درخصوص اشتغال زايي در اكوتوريسم مي گويد: «اكوتوريسم به منابع انساني نيازمندتر از تأسيسات رفاهي و اقامتي است. ازاين رو توسعه اكوتوريسم اگرچه ممكن است همپاي ديگر بازارهاي غالب توريستي، جذب سرمايه گذاري هاي سنگين زيربنايي را به دنبال نداشته باشد، اما فرصت هاي شغلي بسيار ايجاد مي كند و منافع آن به طور مستقيم مردم بومي و اقشار تهيدست جامعه را دربرمي گيرد و از آنجا كه اكوتوريست ها اغلب از جمله توريست هاي مقيد به هنجارهاي اجتماعي و مذهبي كشور ميزبان هستند، حضورشان بي نظمي ايجاد نمي كند.»
عباس جعفري، اكوتور ليدر و كوهنورد نيز در اين خصوص مي گويد: «هريك نفر طبيعت گرد، ۷۷ نفر را به انجام كار موظف مي كند. در حال حاضر توريسم سرگرمي و تفريح نيست، بلكه صنعتي است كه بيكاري را پر مي كند. به واقع ۷۷ نفر بايد كار كنند تا يك نفر گردشگر از محلي بازديد كند. اين امر شوك ناشي از تكنولوژي و جايگزيني ماشين به انسان را كاهش مي دهد، چراكه هيچ صنعتي به اندازه اكوتوريسم نيازمند منابع انساني نيست و به لحاظ طبيعي بودن آن ماشينيزم در آن راهي ندارد.»
وي معتقد است: «بزرگ ترين مزيت اكوتوريسم، خستگي ناپذيري آن است چراكه طبيعت ديناميزمي دارد كه خستگي در آن راه ندارد و هيچ وقت تكراري نمي شود. از طرفي توريسم تخصص مي خواهد درحالي كه در اكوتوريسم با هر نوع سليقه و تفكر و هر نوع اعتقاد مي توان از طبيعت لذت برد و در هربار ديدار، آن را به شكل خاص خود ديد.»

خودروهاي طبيعت
بحثي در نكات فني اتومبيل هاي دو ديفرانسيل
007900.jpg

نورالدين هاشمي
در مقاله گذشته گفتيم كه چه نيازي باعث پيدايش و ساخت خودروهاي دو ديفرانسيل شد و اين كه درواقع مشكلات حمل و نقل در جاده هاي ناهموار طي جنگ جهاني اول سبب توليد اين نوع خودرو گرديد.
حال لازم ديديم ضمن ارائه اطلاعات بيشتري درخصوص نكات فني اين نوع خودروها راجع به ارتباط آنها با طبيعت نيز مطالبي عنوان كنيم.
در خودروهاي معمولي يا تك ديفرانسيل نيروي توليد شده توسط موتور اتومبيل فقط به چرخ هاي عقب يا چرخ هاي جلوي اتومبيل منتقل مي شود كه اين امر باعث دوران يافتن دو چرخ عقب يا جلوي اتومبيل و درنهايت به حركت درآمدن اتومبيل مي شود كه در اتومبيل هاي ديفرانسيل عقب، چرخ هاي عقب، چرخ هاي گردنده اتومبيل و در ماشين هاي ديفرانسيل جلو، چرخ هاي جلو، چرخ هاي گردنده يا جلوبرنده اتومبيل مي باشند.
در اتومبيل هاي دو ديفرانسيل، موضوع به شكل ديگري است، به دليل وجود دو ديفرانسيل در خودرو، نيروي موتور در حالت عادي به چرخ هاي عقب انتقال مي يابد و در شرايطي كه قصد حركت در مناطق ناهموار را داشته باشيد، با قرار دادن اهرم دنده كمك در وضعيت ۴H، نيروي موتور توأما به چرخ هاي عقب و جلو منتقل مي شود. درواقع خودرو به صورت چهار چرخ گردنده تبديل مي شود و قابليت عبور از مكان هاي صعب العبور و ناهموار را پيدا مي كند.
يادآور مي شود كه اين توضيح مربوط به ساده ترين اتومبيل هاي دو ديفرانسيل است، حال آن كه اتومبيل هايي هستند كه دائما با چهار چرخ گردنده حركت مي كنند.
در شرح تفاوت خودروهاي دو ديفرانسيل با خودروهاي تك ديفرانسيل، از دنده كمك نام برديم. دنده كمك چيست؟ و چه عملي را انجام مي دهد؟
در تمام اتومبيل هاي دو ديفرانسيل و اغلب انواع جديد آن اهرمي كوچك تر از دنده در كنار دنده اصلي خودرو قرار دارد كه به آن دنده كمك مي گويند. بر روي اين اهرم چهار علامت به شكل زير موجود است: ۴L، ۴H، N، ۲H.
: 2H وقتي اهرم دنده در اين وضعيت قرار مي گيرد، نيروي توليد شده موتور فقط به چرخ هاي عقب انتقال مي يابد و درواقع حركت اتومبيل مانند يك اتومبيل معمولي و تك ديفرانسيل حركت مي كند.
:4H زماني كه دنده در اين حالت قرار گيرد، نيروي موتور به هر چهار چرخ انتقال يافته و درواقع اتومبيل در حالت دو ديفرانسيل است. از اين حالت معمولا براي عبور از مسيرهاي برفي، گلي و يا موانع نه چندان دشوار (بسته به نوع خودرو و قدرت آن) و يا بالا رفتن شيب ها استفاده مي شود.
: 4L اين حالت از دنده كمك، كمك سنگين هم ناميده مي شود. پرقدرت ترين حالت نيروي خروجي از گيربكس است و از آن براي عبور از موانع دشوار، بالا رفتن يا پايين آمدن از شيب هاي تند نيز استفاده مي شود.
در اينجا ذكر چند نكته ضروري است:
۱) در اتومبيل هايي كه مجهز به پلوس خلاص كن هستند، (وسيله اي كه در مركز چرخ هاي جلو نصب شده و دو حالت آزاد Free و قفل Lock دارد.) هنگام استفاده از دنده كمك بايد ضامن آن در وضعيت قفل Lock قرار گيرد.
۲) با دنده كمك سبك مي توان تا حداكثر ۶۰ كيلومتر در ساعت رانندگي كرد، ولي وقتي دنده كمك در موقعيت ۴L قرار دارد نبايد با سرعتي بيشتر از ۱۰ كيلومتر حركت كرد.علامت هاي اختصاري كه به صورت H و L در كنار اعداد ۲ و ۴ بر روي دنده كمك نصب شده، حروف اول كلمات HIGH به معناي سرعت بيشتر و طبيعتا قدرت كمتر و LOW به معناي سرعت كمتر و قدرت بيشتر است. اعداد ۲ و ۴ هم نشانه اين نكته است كه در وضعيت ۲، فقط دو چرخ عقب از موتور نيرو مي گيرند و در حالت ۴ نيرو به چهار چرخ منتقل مي شود.

تازه هاي طبيعت

اميدي تازه: دو قلاده يوزپلنگ آسيايي در عراق
007880.jpg

بعد از سقوط ديكتاتور بغداد، اخبار گوناگوني در رابطه با مسايل گوناگون سياسي، اقتصادي و اجتماعي عراق در دوران سلطه صدام حسين و نوكران دست به سينه اش در حزب بعث منتشر شد كه هركدام به نوبه خود باعث شگفتي و تأثر عميق جهانيان گرديد، از گورهاي دسته جمعي گرفته تا شكنجه گاه ها و...
اما در ميان خبرهاي غم انگيز، لااقل يك خبر باعث اميدواري علاقه مندان حيات وحش گرديد و آن وجود دو يوزپلنگ در مجموعه باغ وحش اختصاصي صدام و فرزندانش، عدي و قصي، بود.
به گزارش رسيده، پس از بررسي هاي اوليه آشكار شد كه اين دو يوزپلنگ (Cheetah) از گونه آسيايي هستند كه سخت در خطر انقراض قرار دارد. گفته مي شود اين دو يوزپلنگ از داخل خاك عراق صيد شده و به باغ وحش انتقال يافته اند. بر اين اساس اين اميد در دل دانشمندان پديد آمده كه احتمالاً يوزپلنگ آسيايي در زيستگاه هايي مثل بيابان هاي عراق - كه به هيچ وجه تصور آن نمي رفت - وجود دارد.
يوزپلنگ آسيايي در حال حاضر در ايران، آن هم به تعداد بسيار محدود وجود دارد و برنامه هاي ويژه اي براي حفظ اين گونه ارزشمند جهاني در دست انجام است.
007885.jpg

ببر خزر در مرز ايران و تركيه!
به گزارش خبرنگار ما، نشانه هايي از احتمال وجود ببر خزر در مرز بين ايران و تركيه به دست آمده است. به دنبال اعلام اين گزارش توسط شاهدان محلي، يك گروه از متخصصان حيات وحش از كشور آلمان عازم اين ناحيه شده و كاوش وسيعي را آغاز كرده اند.
گفتني است كه ببرخزر يا ببر هيركاني، يكي از باشكوه ترين گربه سانان جهان است كه منطقه زيست او در حوزه جنگل هاي مازندران و خط ساحلي درياي خزر بوده و بيشترين تراكم جمعيتي آن در محدوده ميانكاله گزارش شده است.
ديرزماني است كه نسل اين ببر در مازندران منقرض شده و هيچ نشانه اي از وجود آن ديده نشده است. يك هيأت مركب از كارشناسان داخلي و خارجي در دهه ۵۰ به بررسي كامل نواحي جنگلي كه احتمال وجود ببر هيركاني در آن مي رفت پرداختند ولي متأسفانه هيچ اثري از آن نيافتند.
اكنون انتشار اين خبر كه احتمال دارد هنوز اين ببر در مرز بين ايران و تركيه وجود داشته باشد، شور و شعف وصف ناپذيري در ميان عاشقان طبيعت و حيات وحش پديد آورده است. ما نيز به سهم خود خواهيم كوشيد هرگونه خبر و اطلاع تازه اي در اين باره را به اطلاع طبيعت دوستان برسانيم.
007890.jpg

راكون ايراني؟!
تماسي داشتيم با هوشنگ ضيايي، كارشناس حيات وحش، كه البته چون با موبايل بود مرتبا با قطع و وصل هاي معمول همراه بود.
از او پرسيدم كه اين روزها چه مي كند. و او با يك خبر مسرت بخش خوشحالمان كرد. ضيايي گفت: عازم منطقه اي در تالش هستم كه گزارش شده پستانداري شبيه راكون در آن جا ديده شده است.چنانچه اين موضوع واقعيت داشته باشد و ضيايي بتواند آثاري از اين پستاندار در منطقه تالش پيدا كند، بي ترديد باب تازه اي در پراكندگي  جانوري و نوع تقسيم قاره اي جانوران، گشوده خواهد شد.
كشف پستانداران جديد در جهان، واقعه اي است كه به طور بسيار نادر اتفاق مي افتد و در سطح بين المللي حايز اهميت فراوان است.
آخرين پستانداري كه در جهان كشف شد، نوعي گاوسان بود كه آثار آن در جنگل هاي انبوه و غيرقابل دسترسي ويتنام پيدا شد و دانشمندان از روي آثار به دست آمده، اندام او را بازسازي كردند.
007895.jpg

كفش هاي ۸۰۰۰ ساله
صندل و دمپايي از جمله انواع پاپوش هستند كه هرگز از مد نمي  افتند. بد نيست بدانيد كه قدمت اين كفش ها به خيلي پيش برمي گردد. پژوهشگران دريافته اند كه بومي هاي آمريكا حداقل ۸ هزار سال پيش ، كفش هايي با الياف محكم براي خود مي ساخته اند و به راهپيمايي هاي طولاني در طبيعت مي پرداخته  اند.
رابرت ابرايان ، باستان شناس دانشگاه ميسوري مي گويد: مي دانستم كه كفش ها قديمي هستند ولي نه بدين اندازه. اين كفاش هاي كهن كارشان را خوب بلد بوده اند و كفش هايي سخت ، محكم و بادوام مي ساخته اند.
در عكس نمونه هايي از كفش هاي به دست آمده كهن را مشاهده مي كنيد كه نمونه اي از آن بين ۶۳۷۵ تا ۵۷۲۵ سال قبل از ميلاد مورد استفاده بوده است.

ماجراهاي طبيعت
داستان سگ من
قسمت دوم
007875.jpg

نوشته ارنست تامپسون ستون
برگردان: حميد ذاكري
بقيه زمستان را بينگو در كلبه ما گذراند و به زندگي تنبلانه، ناشيانه و توله وار خود ادامه داد. شكم خود را از غذا مي انباشت و روز به روز بزرگتر و بي قواره تر مي شد. حتي اين تجربه من هم كه مي خواستم به او ياد بدهم بيني خود را از تله موش دور نگهدارد نيز متأسفانه با شكست مواجه شد. دوستانه ترين پيش درآمدهايش با گربه با سوءتفاهم كامل همراه بود كه سرانجام به ترس ختم شد و بينگو كه نشانه اي از تفكر شخصي از خود نشان داده بود تصميم گرفت توي طويله بخوابد و از ورود به كلبه اجتناب كرد.
وقتي فصل بهار فرا رسيد شروع به آموزش جدي او كردم. با رنج فراواني كه من بردم و رنج بيشتري كه او برد، ياد گرفت كه به دستور من به جست و جوي ماده گاو زردمان، كه به ميل خود در مرتع بي حفاظ مي چريد، برود.
وقتي اين كار را ياد گرفت، سخت علاقه مند به آن شد و هيچ چيز برايش خوشايند تر از اين نبود كه دستور رفتن و آوردن ماده گاو به طويله را دريافت دارد. وقتي فرمان مي گرفت با خوشحالي به دو مي رفت و بلند در هوا مي جهيد تا گاو بيچاره را بهتر ببيند و در مدت كوتاهي، در حالي كه ماده گاو در جلو و او در پشت سرش چهارنعل مي آمد، نمايان مي شد و لحظه اي به ماده گاو كه نفس زنان و هن هن كنان مي دويد امان نمي داد و تا گاو داخل طويله نشود و در دورترين كنج آن قرار نگيرد، او را رها نمي كرد.
اين انرژي زياد او باعث دردسر بود، ولي او را تحمل مي كرديم تا اين كه آن قدر به اين شبه شكار روزانه اش علاقه مند شد كه بدون آن كه به او بگوييم مي رفت و ماده گاو را از چرا بازمي داشت و سرانجام نه يك بار و دوبار بلكه چندين بار اين گاو بان پرانرژي به دلخواه خود به پيش حمله مي كرد و ماده گاو را جلو مي انداخت و به خانه و اصطبل برمي گرداند.
اوايل، اين كار خيلي بد به نظر نمي رسيد، چون نمي گذاشت ماده گاو در چمنزار خيلي دور برود؛ اما به زودي روشن شد كه اين كار مانع تعليف كافي او مي شود. حيوان به سرعت لاغر و كم شير شد. رفتار سگ روي ذهن ماده گاو هم اثر گذاشته بود وهمواره با وضعي عصبي چشم به دنبال سگ نفرت انگيز داشت! و صبح ها دور طويله مي گشت و جرأت نمي كرد به چمنزار برود، مبادا مورد حمله (يا مراقبت بدتر از حمله) سگ قرار گيرد.
اين ماجرا همچنان ادامه داشت و همه كوشش هاي من براي متعادل كردن لذت وصف ناپذير بينگو از رفتار ناهنجارش با ماده گاو بي نتيجه ماند و به همين سبب چاره اي نماند جز اين كه مجبورش كنم به كلي چوپاني گاو را رها كند. بعد از آن هم اگر چه براي بازگرداندن حيوان به مرتع يورش نمي برد ولي اشتياق خود را به اين كار با درازكشيدن جلوي در طويله و چشم دوختن به گاو، وقت شيردادن، به خوبي نشان مي داد.
وقتي تابستان فرا رسيد پشه ها به بلايي آسماني تبديل شدند و بموقع دوشيدن دان (نام ماده گاو) تكان ها و ضربه هاي دم او بدتر از پشه ها عذاب آور بود.
«فرد» برادرم كه مسئوليت شير دوشيدن را به عهده داشت، داراي صرافت ذهن و هوش اختراعي جالبي بود و طرح ساده اي براي توقف دم تكان دادن گاو پيدا كرد. او آجري به دم گاو بست و با راحتي و با اطمينان كنار گاو به دوشيدن شير نشست در حالي كه بقيه ايستاده بوديم و با ترديد نگاه مي كرديم.
ناگهان در ميان مه حاصل از پرواز انبوه پشه ها، صداي ضربه كندي برخاست و در پي آن فريادي به گوش رسيد. گاو به جويدن آرام خود ادامه داد تا آن كه فرد سراسيمه به پا خاست و با غضب به او حمله برد و چهارپايه را به او كوبيد. ظاهرا حق داشت، سيلي خوردن از دم گاو آن هم با آجر نبايد چيز جالبي باشد، اما خنده  از ته دل و تمسخر اطرافيان درد سيلي را غيرقابل تحمل تر مي ساخت.
بينگو كه سر و صدا را شنيده بود، حدس زد كه به كمك او نياز هست. به داخل طويله دويد و از آن طرف به «دان» حمله كرد. پيش از آن كه واقعه پايان يابد، شير واژگون شد، سطل و چهارپايه شكست و گاو و سگ هر دو به طوري جدي كتك خوردند.
بيچاره بينگو اصلا ماجرا را نمي فهميد. خيلي پيش به او فهمانده بودند كه گاو موجود حقيري است كه بايد زير نظر او باشد و حالا مي ديد به خاطر او كتك مي خورد... بالاخره تصميم گرفت حتي نشستن در جلو طويله را ترك كند، و از آن زمان محل استقرار خود را به اسب ها و اصطبل شان منحصر ساخت.
گاوها متعلق به من بودند و اسب ها مال برادرم، و بينگو با نقل مكان كامل به اصطبل اسب ها، انگار من را هم به كلي رها كرده بود و طبعا نوازش ها و همراهي هاي روزانه هم كمتر شد. با اين همه هر گاه ضرورتي پيش مي آمد، بينگو به سوي من برمي گشت و من هم به سوي او. به نظر مي رسيد كه هر دو اين احساس را داريم كه پيوند بين انسان و سگ مادام العمر است.
تنها مورد ديگري كه بينگو در نقش يك گاوبان ظاهر شد در پاييز همان سال به هنگام جشن سالانه روستاي كاربري بود. در ميان انواع جاذبه هاي جورواجور نمايشگاه يك مسابقه هم براي بهترين سگ «كولي»* تربيت شده تدارك ديده بودند.
يكي از دوستان دروغين(!) من را گمراه كرد و تشويقم كرد بينگو را در اين مسابقه شركت دهم.
گاو را از طويله بيرون آورديم و در چمن زار بيرون دهكده رها كرديم - هيات داوران هم كنار من ايستادند و من به بينگو فرمان دادم: برو گاو را بياور. او بايد به سرعت به سوي مرتع مي رفت و گاو را سينه مي كرد و پيشاپيش خود به راه مي انداخت و به محلي كه من و داوران ايستاده بوديم مي آورد.
اما حيوانات كار خود را بهتر مي دانند. آنها تمام تابستان را بيهوده تمرين نكرده بودند آن هر دو آموخته بودند كه امن ترين جا برايشان طويله است. بنابراين به محض حضور بينگو در مرتع بيرون دهكده، گاو با سرعت به طرف طويله خانه مان كه دو كيلومتري با صحنه مسابقه  فاصله داشت به دو در آمد و بينگو هم به دنبالش.
*(سگ هاي نژاد كولي Coolie بسيار باهوش اند و استعداد نگهباني از گله را دارند - م)

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   سفر و طبيعت  |   سياست  |   فرهنگ   |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |