دوشنبه ۷ دی ۱۳۸۸ - ۰۹:۳۱
۰ نفر

سهند صادقی بهمنی: واقعه کربلا در محرم سال 61هجری، امامت را وارد فضای جدیدی کرد.

در این وضعیت جدید، تمام تلاش امام مصروف این امر می‌شد که معارف اسلامی که گستره وسیعی از علوم اسلامی را دربرمی‌گرفت، در قالبی بدیع و متفاوت از گذشته در دسترس مردم قرار گیرد. این قالب گاه صورت دعا و مناجات به‌خود می‌گرفت چنان‌که در مورد امام‌سجاد(ع) همین امر روی داد و گاه قالب سنتی یک حدیث. از امام سجاد (ع) در کتب اربعه در حدود 300روایت منقول است که احتمالا به سال‌های پایانی عمر ایشان مربوط است. این وضعیت البته چندان استمرار نیافت. چرا که با طی شدن سال‌های پایانی قرن نخست هجری، حکومت امویان در سراشیبی سقوط قرار گرفت و از شدت فشار بر ائمه علیهم‌السلام کاسته شد. در این جستار که به مناسبت شهادت امام سجاد(ع) در محرم سال 95 هجری فراهم آمده است می‌کوشیم تا گوشه‌ای از حیات آن امام را به تصویر کشیم.

شیخ محمدبن‌یعقوب کلینی در کافی، ولادت ایشان را در مدینه و در سال 83هجری دانسته و شهادت ایشان را در سال 59هجری در مدینه ( کافی، ج1، ابواب تاریخ، ذیل ح 2621). همین قول را شیخ طوسی در تهذیب‌الاحکام آورده است (تهذیب، کتاب المزار، باب بیست و سوم). از این‌رو باید عمر ایشان را در حدود 75سال و مدت ملازمت ایشان با پدرشان- امام حسین (ع) - را 22سال و پنج ماه بدانیم. بنابراین مدت امامت ایشان 53سال بوده است. منابع و مصادر نخستین تقریبا در مورد مادر ایشان اتفاق نظر دارند که شاهزاده‌ای ایرانی بوده است. شیخ کلینی او را سلامه دختر یزدگرد بن شهریار بن شیرویه بن کسری پرویز می‌داند و در ضمن بیان می‌کند که پدر سلامه، یعنی یزدگرد آخرین پادشاه ایران بوده است. البته باید به این نکته اذعان کرد که احتمالا منظور کلینی از سلامه همان شاه زنان است که در منابع دیگر وجود دارد. زیرا سلامه نامی عربی است و کاملا بعید است که پادشاهان ایرانی نامی عربی برای دختران خود برگزیده باشند.

آنچه در تهذیب شیخ طوسی و الارشاد شیخ‌مفید آمده است، در واقع موید همین سخن است. چرا که شیخ‌طوسی، مادر ایشان را شاه‌زنان شمرده و شیخ مفید هم همین قول را انتخاب کرده است. هر چند درهمین 2 قول نیز تناقض‌هایی به چشم می‌خورد. چرا که شیخ طوسی پدر شاه‌زنان را، شیرویه می‌داند. در حالی‌که در متن کافی، نام پدر شاه‌زنان، یزدگرد سوم است. شیخ مفید البته قول کلینی را می‌پذیرد و پدر او را یزدگرد به حساب می‌آورد. در هر صورت، این امر که مادر امام سجاد (ع)، شاهزاده‌ای ایرانی بوده است، محل تردید مورخان و محدثان نخستین نیست.

شیخ مفید در الارشاد نحوه ازدواج شاه‌زنان یا شهربانویه را اینگونه نقل می‌کند:« داستان چنان بود که امیرمؤمنان (ع) حکومت قسمتی از مشرق را به حریث بن جابر حنفی سپرد، پس حریث2 تن از دختران یزدگرد را برای حضرت (ع) فرستاد. و آن جناب شاه زنان را به پسرش حسین (ع) بخشید و آن زن حضرت زین العابدین (ع) را برای حسین بزایید، و دیگری را به محمد بن ابی بکر بخشید و آن زن قاسم را برای محمد زایید. بنابراین قاسم و علی بن حسین علیهما السلام، پسر خاله بوده‌اند.» ( الارشاد، ج2، ص 002 ) البته برخی از محققان معاصر در مورد این روایات، تردید روا داشته‌اند و این نسبت را به دلایلی صحیح نشمرده‌اند. برخی از مستندات ایشان از این قرار است:

الف) اکثر روایاتی که مادر امام سجاد (ع) را، شاه‌زنان، شهربانویه  یا سلامه دانسته است، یا بی‌سند است چنانکه متن موجود در کافی و تهذیب این‌گونه است و یا ضعف سندی دارد. چنان‌که روایت الارشاد از این عارضه برخوردار است. ب) اختلاف فراوانی در متن این روایات به چشم می‌خورد. برخی از این روایات مربوط به دوران خلافت عثمان و برخی مربوط به دوران خلافت امام علی(ع) است. و این اختلافات به‌نحوی است که قابل سازگاری و توفیق با یکدیگر نیست. بنابراین چون جمع عرفی آنها ناممکن می‌نماید، طرح و نپذیرفتن آنها منطقی است. ج) عدم‌اسارت خاندان یزدگرد در مدائن. البته این وجه با برخی روایات از جمله روایت الارشاد تناقض دارد. چرا که در الارشاد محل دستگیری دختران یزدگرد را منطقه‌ای در شرق ایران دانسته است. د) وجود دخترانی در آستانه ازدواج برای یزدگرد که خود در سنین نوجوانی بوده است، منطقی به‌نظر نمی‌رسد. در مورد این وجه هم باید گفت که این سخن هر چند ابتدای پادشاهی یزدگرد صحیح به‌نظر می‌رسد، اما در سال‌های پایانی آن وبه‌خصوص بعد از انقراض پادشاهی ساسانیان که یزدگرد به‌صورت ناشناس زندگی می‌کرده است، بعید نیست.

خصوصا اگر روایت الارشاد را ملاک قرار دهیم که موضوع اسارت دختران یزدگرد را به سال‌های حکومت امیر مؤمنان مربوط می‌داند و می‌دانیم که در این هنگام، لااقل  02سال از فتح ایران به دست مسلمین گذشته است. در مجموع می‌توان گفت هر چند سند این روایات ضعیف یا اصولا وجود ندارد اما اجماع مورخین و عمل تقریبا تمام محدثان به آن، ضعف آنها را جبران می‌کند. در نتیجه می‌توان به صحت ایشان معتقد شد.

نفس امامت امام سجاد (ع) اما از راه‌های متعددی ثابت شده است. شیخ مفید در الارشاد به 5 طریق از این طرق اشاره کرده است. دلیل نخست و دوم شیخ مفید یک دلیل عقلی است که صغرای آن را روایات و اخبار تشکیل می‌دهند. به این صورت که شیخ می‌گوید: ایشان بعد از پدرشان حسین بن علی علیهماالسلام در علم و عمل برترین مردمان بودند و امامت نیز برای افضل متعین است نه مفضول. چرا که عقل امامت مفضول بر افضل را بر نمی‌تابد. در دلیل دوم شیخ از راه اولویت وارد می‌شود و می‌گوید چون امام سجاد اولی‌ترین مردم نسبت به پدرش در نسب و ارث بوده است، بنابراین به دلالت آیه 57 انفال که از اولویت اولوالارحام نسبت به یکدیگر سخن گفته و همچنین دلالت آیه چهارم سوره مریم که از ارث‌بری یحیی نسبت به یعقوب سخن به میان آورده، می‌توان به امامت امام سجاد(ع) پس از امام حسین (ع) قائل شد.

چرا که ایشان در نسب نزدیک‌ترین فرد بوده و با وجود چنین فردی درصورت عدم‌وجود نص دیگری، امامت برای او متعین است و از دیگران منتفی. سومین طریق شیخ، حدیث مشهوری است که شیعه نقل کرده است و آن اینکه در هیچ عصری، زمین خالی از امام نمی‌ماند. البته این حدیث به یک دلیل عقلی نیز موید شده است. این دلیل وجوب لطف است در هر زمان. بنابراین امامت هم که یکی از مصادیق لطف است، در هر عصری واجب است.

شیخ مفید این کبرای حدیثی یا عقلی را به انضمام بطلان دعوی امامت از سوی دیگران به‌خصوص محمد بن حنفیه دال بر امامت امام سجاد‌(ع) می‌داند. در طریق چهارم، شیخ به ابطال دعوی محمد بن حنفیه بر امامت می‌پردازد. آن را به جهت عدم‌وجود نص و نیز وجود امام افضل باطل می‌شمرد. طریق پنجم شیخ اما حدیث جابر بن عبدالله انصاری است که در منابع متعددی گزارش شده است و در تمام نسخه‌های حدیث جابر، امامت پس از امام حسین (ع) از آن امام علی بن حسین علیهماالسلام است. این روایت همچنین به حدیث لوح نیز مشهور است و در بسیاری از منابع اهل سنت نیز ذکر شده است.
اما آنچه در امامت ایشان رخ داد را می‌توان به 2بخش تقسیم کرد: نخست قیام‌هایی بود که عصر امامت 53 ساله ایشان روی داد. تقریبا تمام این قیام‌ها به جز قیام حره در مدینه که به رهبری عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه روی داد، در اعتراض به شهادت‌رساندن  اهل‌بیت علیهم السلام در کربلا بود.

نخستین قیام به دست عبدالله بن عفیف ازدی رخ داد که به سرعت سرکوب شد. پس از آن نوبت به قیام حره در اوایل سال 36هجری رسید که با بی‌رحمانه‌ترین وجه توسط یکی از سرداران یزید، به‌نام مسلم بن عقبه سرکوب شد. در این میان قیام توابین به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی در سال 46هجری، اما یک ماهیت مذهبی مشخص داشت. چرا که سلیمان و 4هزار تن از یاران او همگی از کسانی بودند که برای امام حسین (ع) نامه دعوت فرستاده بودند اما موفق نشدند تا از او حمایت کنند. از سوی دیگر ایشان را می‌توان نخستین گروهی دانست که نام شیعه برخویش نهادند و در قیام خود  از این عنوان بهره می‌بردند.

این امر کاملا تفاوت قیام ایشان و قیام مختار ثقفی را متمایز می‌سازد. چرا که مختار در برهه‌ای کاملا تحت‌تأثیر محمد بن حنفیه بود و گرایش‌های کیسانی در او قابل مشاهده بود. هرچند مختار پس از آن به زبیریان پیوست و هواخواه ایشان شد. آنچه در این بخش از حیات – که بخش نخست آن را در بر می‌گیرد – در واقع وجود ابهام فراوان در واکنش امام به این قیام‌هاست. چرا که تقریبا هیچ‌یک از منابع عکس‌العملی از ایشان گزارش نکرده است. این ابهام البته زمانی که به نوع نگاه امام سجاد و امام باقر به کربلا توجه بیشتری نشان دهیم، عمیق‌تر می‌شود. چرا که ایشان بر اقامه مجالس نوحه بر شهدای کربلا اصرار فراوانی داشتند ولی با وجود آن نسبت به این قیام‌ها واکنشی نداشتند.

دومین بخش از حیات امام به تدوین معارف اسلامی گذشت.
هرچند چنان‌که درمقدمه ذکر شد قالب این معارف بدیع و متفاوت بود. می‌توان فهرستی از این آثار را اینگونه بیان داشت: 1- رساله حقوق ؛ در این رساله امام به05 نوع متفاوت از حقوقی که مردم بر یکدیگر دارند اشاره می‌کند. نکته جالب در این رساله وجود راهکارهایی برای اصلاح بحران‌ها و آسیب‌های اجتماعی است. در این رساله همچنین از حقوق خداوند، اعضا و جوارح، عبادات، معلم و مردم، والدین، همسر و فرزند، همسایه، و دوست، بزرگسالان و خردسالان و در نهایت هم کیشان و دیگر‌کیشان، ذکری به میان آمده است. 2- دعای سحر که به دعای ابوحمزه ثمالی مشهوراست.

این دعا نسبتا طولانی و مخصوص اسحار ماه مبارک رمضان است. 3- صحیفه سجادیه ؛ این صحیفه شامل 57دعاست و در واقع مهم‌ترین مکتوب امام سجاد(ع) است. 4-زیارت‌امین‌الله. این زیارت نامه مخصوص مقام امیر مؤمنان، علی (ع) است که به زبان امام‌سجاد(ع) بیان شده است. همچنین چنان‌که ذکر آن رفت از امام سجاد (ع)، چیزی در حدود 003روایت در کتب اربعه وجود دارد.

امام سجاد(ع) همچنین در این دوران به تربیت شاگردان فراوانی نیز اقدام کرد که البته همگی در اندیشه امامت با ایشان متفق‌القول نبودند. از این میان می‌توان به زهری اشاره کرد که از بزرگ‌ترین فقهای اهل سنت بود و نیز سعید بن مسیب و سعید بن جبیر که از بزرگ‌ترین محدثان بودند. در مجموع حیات امام را می‌توان اینگونه خلاصه کرد: حیاتی صرف عبادت و نشر معارف الهی.  

کد خبر 98179

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز