مینا شهنی: پای تلفن، یک استاد دانشگاه تقاضای مصاحبه‌ام را رد می‌کند، می‌گوید: سال‌هاست دیگر با هیچ روزنامه‌ای مصاحبه‌ نمی‌کنم.

نمی‌دانم چند سال پیش این تصمیم را گرفته و حتی نمی‌پرسم چرا این تصمیم را گرفته، به‌نظرم هرکس حق دارد برنامه زندگی‌اش را ‌چنان که می‌خواهد تنظیم کند.

تقریبا در چند سال گذشته استادان دیگر هم همین جواب را می‌دهند و اصرار، راه به جایی نمی‌برد. دیگر دستم به تلفن نمی‌رود، پیشاپیش پاسخ خودم را می‌دهم، گروهی از استادان صاحب‌نام کشور چند سالی است که تصمیم گرفته‌اند رابطه‌شان را با روزنامه‌ها قطع کنند، لابد هر کس دلیل خود را دارد‌، شاید هم ته همه دلیل‌ها اشتراکی باشد وگرنه این تصمیم‌ها در یک بازه زمانی همسان نباید رخ می‌داد.

آن‌سوتر گروهی از دولتمردان هم پاسخ روزنامه‌نگاران را نمی‌دهند، هر کدام از روزنامه‌‌نگاران به فراخور سیاست‌هایی که روزنامه‌شان در پیش گرفته دچار مشکلاتی از این دست شده‌اند، وقتی چند روز پیش رئیس سازمان تأمین اجتماعی کشور پس از سپری شدن 8 ماه از آغاز تصدی‌گری‌اش در این پست نشست خبری برگزار کرد، واکنش تمامی خبرنگاران حوزه تأمین اجتماعی یکسان بود: همه تعجب کردند و من تا ساعتی پیش از نشست مدام تلفن همراهم را چک کردم که مطمئن شوم این قرار به هم نخورده است.

برای همه ما عجیب بود که بعد از این همه بی‌اعتنایی چرا ناگهان یک فکس همه‌مان را دعوت به مصاحبه خبری کرده‌است؟ در حالی که در تمام 8 ماهی که از فعالیتش می‌گذشت حتی معاونانش نیز پاسخ پرسش‌هایمان را نداده بودند.

در دیگر حوزه‌ها هم اوضاع خبرنگاران خیلی بهتر نیست، اگر نمایندگان مجلس را  از این روند جدا کنیم، در دیگر بخش‌های دولتی یا وابسته به دولت خبرنگاران به سختی پاسخ‌ پرسش‌های‌شان را می‌گیرند و در بسیاری موارد پرسش‌ها بدون پاسخ خواهد ماند.

جای امیدواری است که هنوز یک گروه از استادان دانشگاه و صاحبنظران حاضر می‌شوند خبرنگاران را دریابند و به آنها پاسخ بدهند، تصور اینکه روزنامه‌نگاران از سوی تمامی صاحبنظران و استادان دانشگاه طرد شوند و این روند شبیه به اعتصاب در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها بشود وحشتناک است، رابطه میان صاحبنظران و روزنامه‌نگاران به‌ویژه در کشور ما راه‌باریکه‌ای است که می‌توان با تکیه بر آن شرایط واقعی کشور را فراروی مسئولان قرار داد، انتشار این پاسخ‌ها و تحلیل شرایط کشور، به‌ویژه در زمینه آسیب‌های اجتماعی به مردم کمک خواهد کرد تا  با هر شرایطی کنار نیایند و بدانند برای دستیابی به حداقل شرایط زندگی، دولت‌ها وظیفه دارند تا امکاناتی را برای مردم‌شان فراهم کنند، قهر کردن استادان دانشگاه به نفع مردم نیست، ‌به‌نظر می‌رسد از این رهگذر نخستین گروهی که آسیب می‌بینند روزنامه‌نگاران هستند و پس از آن آینده کشور است که در غیبت صاحبنظران به تباهی می‌رود.

روزی روزگاری، سال‌ها پیش نه خیلی دور که بشود به راحتی فراموشش کرد، استادان برجسته دانشگاه‌های کشور باب بحث‌هایی را پیرامون آسیب‌اجتماعی باز کردند و تلاش کردند تا با برقراری رابطه‌ای دوطرفه با روزنامه‌نگاران سطح آگاهی مردم را بالا ببرند و پس از آن دولت‌ها ناچار بودند به مطالبات مردم پاسخ بگویند.

اما امروز به هر دلیل این رابطه کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر می‌شود، سطح آگاهی مردم بنا نیست که بالا برود و دولت‌ها ناچار نیستند پاسخگوی مطالبات باشند و روزنامه نگاران دور هم می‌نشینند تا خاطرات چند سال پیش را با هم مرور کنند انگار که صد سال از آن سال‌ها گذشته باشد.

کد خبر 95965

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز