چهارشنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۸ - ۰۸:۵۱
۰ نفر

ترجمه امید جعفرنژاد: احزاب سوسیال دمکرات اروپا عمیق‌ترین بحران تاریخی خود را تجربه می‌کنند در حالی‌که احزاب محافظه کار از اصول آنها استفاده می‌کنند و احزاب چپگرا نیز طرفداران سنتی احزاب سوسیال دمکرات را از چنگشان درآورده‌اند.

روزهای درخشان برنامه «راه سوم» تونی بلر و گرهارد شرودر در گذشته‌های دور باقی‌مانده و اکنون دیگر اثری از آن نیست.

اگر کوچک‌ترین تردیدی هم در این باره باقی مانده‌بود، نتایج انتخابات آلمان این تردید را برطرف کرد. در این انتخابات حزب سوسیال دمکرات- شریک ائتلافی دمکرات‌مسیحی‌ها- بعد از 11سال از قدرت برکنار و به اپوزیسیون تبدیل شد و جای آن را در ائتلاف حاکم آلمان، لیبرال‌های حزب دمکرات‌های آزاد گرفتند. در انگلیس هم در انتخاباتی که در ماه‌های آینده در پیش است، حزب حاکم کارگر موقعیت ضعیف و شکننده‌ای دارد. اگر انتخابات همین الان برگزار شود، محافظه‌کاران حزب توری برنده می‌شوند. البته حزب کارگر و گوردون براون امیدوار هستند که در ماه‌های باقی‌مانده تا انتخابات این نتیجه را تغییر دهند.

حداقل تا به امروز از منطقه شرق‌گلاسکو به‌عنوان حیاط خلوت گوردون براون نام می‌بردند. دیگر در محله‌های صنعتی و کارگری شهر گلاسکو کسی از حزب کارگر انگلیس حمایت نمی‌کند. از سال 1922 میلادی ، مردم شرق گلاسکو منحصرا به سیاستمداران چپگرای پارلمان لندن رای دادند تا اینکه تابستان سال گذشته در انتخابات میان‌دوره‌ای که در شرق گلاسکو برگزار شد، مارگارت کوران نامزد حزب کارگر انگلیس و حزب وی تنها 7/41درصد از آرا را کسب کرد و 19 درصد از آرا را از دست داد که ضرر بزرگی محسوب می‌شود.

برای نخستین بار در طول 87 سال گذشته، اکثریت رای دهندگان در این منطقه، ملی گرایان حزب ملی اسکاتلند را انتخاب کردند اما این تازه آغاز راه است. این شکست تا انتخابات اتحادیه اروپا در ماه ژوئن ادامه یافت و در حالی که تنها 8/20درصد از مردم اسکاتلند (با کاهش 6/5 درصد)با آرای  خود از سیاست‌های براون حمایت کردند، حزب ملی اسکاتلند 1/29درصد از آرا را کسب کرد و قوی‌ترین حزب با اکثریت آرا شد. در سراسر بریتانیا، سهم حزب کارگر از آرا به 1/16درصد کاهش یافت که امتیاز یک حزب درجه 2 را نشان می‌دهد. عملکرد حزب کارگر تنها برای کسب مقام سوم کافی بود که این امر، یک شوک فرهنگی به حزب جدید کارگر وارد کرد. اعضای حزب کارگر چند سال پیش ادعا می‌کردند، تنها کسانی هستند که به بریتانیای کبیر و مدرن شکل بخشیده‌اند.

پایان یک دوره

بسیاری شرایط کنونی را شرایط ضعف پایگاه حزب کارگر می‌دانند. حنظله مالک، عضو حزب کارگر در شورای شهر گلاسکو است. بر خلاف رئیس حزب، او از وقوع این فاجعه مطلع بود. مالک که دهه‌ها عضو حزب کارگر بوده می‌گوید: آنها از این امر خوشحال نخواهند شد و هم‌اکنون حزب کارگر از عواقب این فاجعه رنج می‌برد.

شکست احزاب چپگرا در اروپا، از مشکل یک فرد اسکاتلندی یا حتی یک بریتانیایی، امری فراتر به شمار می‌رود. این خمودگی و کسالت مانند ویروسی سرسخت تمام احزاب سوسیال دمکرات در کل اروپا را تحت‌تأثیر قرار داده است. در حالی که آلمانی‌های چپگرا امیدوار بودند حداقل یک نفر از 4نفر به حزب چپ میانه سوسیال دمکرات (SPD)در انتخابات اخیر این کشور رای دهد، همتایان آنها از مالمو تا لیسبون با بزرگ‌ترین بحران خود روبه‌رو هستند.26 سال پیش، لرد رالف دارندورف، جامعه شناس سرشناس آلمانی- انگلیسی، غروب دوره سوسیال دمکرات را پیش‌بینی کرده بود.  هم‌اکنون به‌نظر می‌رسد که پیشگویی او رنگ واقعیت به‌خود گرفته است.

ابتدای قرن جدید، سوسیال دمکرات‌ها و سوسیالیست‌ها که قدرت زیادی داشتند، دولت‌های 12 کشور از مجموع 15 عضو اتحادیه اروپا را کنترل می‌کردند. تونی بلر، نخست‌وزیر سابق انگلیس با بیان احساسات گرهارد شرودر، صدراعظم وقت آلمان، با افتخار اظهار داشت: ما بنیادگراهای جدید هستیم. موضوع مدرنیزه‌شدن ایده‌های سیاسی سنتی آنها، در صفحات انبوهی که استراتژیشان را مشخص می‌کرد، آمده بود. «راه سوم» قرار بود به کانون جدیدی منتهی شود تا سیاست‌های احزاب سوسیال دمکرات با واقعیت اقتصادی و اجتماعی جدید منطبق شود و در میان گروه‌های جدید رای دهندگان به داوری گذاشته شود.

شرودر و بلر این دو نمونه از سوسیالیست‌ها، با ماسیمو دالما، نخست‌وزیر ایتالیا، لیونل ژوسپن، نخست‌وزیر فرانسه، بیل کلینتون، رئیس‌جمهوری آمریکا، فرناندو هنریکو کاردوسو، رئیس‌جمهوری برزیل و رومانو پرودی، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا در «نشست تجددخواهان»در فلورانس دیدار کردند که دیدار فعالان سوسیال دمکرات جهان به شمار می‌رفت.

امروزه، هیچ‌یک از این اصلاح‌طلبان در مقام خود نیستند و ثابت شد، برنامه «راه سوم»آنها به
 بن بست خورده است.

غروب حزب چپ

از قضا، غروب جنبش سوسیال دمکرات از اسکاندیناوی شروع شد که مدل منطقه‌ای برای چپگراها بود. یک ائتلاف راست میانه از سال 2001 میلادی بر دانمارک حکومت می‌کرد. در سال 2006 میلادی، گورن پرسون، نخست‌وزیر وقت هنگام برگزاری انتخابات سراسری سوئد در مقابل محافظه‌کاران شکست خورد. محافظه‌کاران سوئد که خود را میانه‌رو  می‌خوانند، به‌عنوان تجدد‌خواهان واقعی در نظر‌گرفته می‌شوند و به‌عنوان سوسیال دمکرات‌های مدرن، خار‌تیزی در چشم چپگراهای سوئد هستند.

فنلاند، یونان و هلند در حال تغییر مسیر دادن و پیوستن به اردوگاه محافظه‌کاران بودند. در ایتالیا، رهبران حزب ائتلاف سوسیال دمکرات شکست سختی خوردند. پس از سقوط ماسیمو دالما، سیاستمدار چپگرا و رومانو پرودی، نخست‌وزیر وقت ایتالیا، والتر ولترونی، شهردار سابق و محبوب رم، از ریاست حزب دمکرات که تازه تاسیس شده بود کناره‌گیری کرد.

لیونل ژوسپن نتوانست نامزدی ریاست حزب سوسیالیست فرانسه را به دست آورد و در سال 2007 میلادی بلر به‌منظور باز‌شدن راه برای آمدن براون، از مقام خود استعفا کرد. سپتامبر سال ‌گذشته، آلفرد گوسن باوئر، صدراعظم وقت اتریش در انتخابات مجلس با از دست دادن 6 امتیاز دیگر، باعث شد تا حزب سوسیال دمکرات وی در تاریخ پس از جنگ بدترین نتیجه را به دست آورد. ورنر فایمن، جانشین گوسن باوئر فقط توانست با دولت ائتلافی کوچک در قدرت باقی بماند.

از زمان برگزاری انتخابات اتحادیه اروپا در ماه ژوئن، سوسیال دمکرات‌ها و سوسیالیست‌های اروپا، هم‌اکنون تنها یک چهارم کرسی‌ها در پارلمان اروپا را در دست دارند که در تاریخ نتیجه پایین و کم سابقه‌ای است. آنها همچنین در انتخابات پارلمانی آلمان با شکست دیگری روبه‌رو شدند و البته در پرتغال پیروزی اندکی به دست آوردند. تنها نقطه روشن، کشور نروژ است که منابع غنی و سرشاری از نفت دارد. نروژ جزو اتحادیه اروپا نیست و بحران اقتصاد جهانی نتوانسته است بر آن تاثیر بگذارد. دولت ائتلافی جنز استولتنبرگ، نخست‌وزیر سوسیال دمکرات آن کشور، در اواسط ماه سپتامبر در انتخابات دوباره پیروز شد.

ایـن مــوضـوع آشـکـارا ضد‌ونقیض‌است. اقتصادهای اروپا و بازارهای اقتصادی جهان در عمق بدترین بحران قرار دارند به‌دلیل اینکه کشورهای سرمایه داری در جریان بحران اقتصادی شدید سال 1929 میلادی ضربه سختی خوردند و هیچ کس نمی‌تواند سوسیال دمکرات‌های حاکم را به عدم‌اطلاع از چگونگی کنترل دارایی‌هایشان متهم کند.

متهمان اصلی را می‌توان در بانک‌ها و بازارهای سهام پیداکرد و تمام سیاستمدارانی که 2دهه اخیر را صرف جلب اقتصادهای نولیبرال کردند. با این وجود، به‌نظر می‌رسد احزاب چپ میانه اروپا که تصویرشان همواره بیانگر هویت تاریخی به‌عنوان احزاب تنظیم‌کننده بازار بود، هم‌اکنون باید مورد سرزنش قرار بگیرند.

اما چرا اینگونه است؟ چرا احزاب محافظه‌کار و لیبرال، رای دهندگان خود را از دست می‌دهند؟ چرا سوسیال دمکرات‌ها که از نظر سنتی مناسب‌تر است که منتقد سرمایه داری باشند، تنبیه می‌شوند؟

جست‌وجو برای یافتن پاسخ به دو راه منتهی می‌شود؛ از یک طرف، دنبال کردن مشتاقانه مــدرنیزه و اصلاحات توسط سوسیال دمکرات‌ها موجب شده است تا بعضی از طرفداران خود را از دست بدهند. در جست‌وجو برای به دست آوردن رای دهندگان جدید، احزاب چپ میانه پایگاه خود را نادیده گرفتند. در نتیجه احزابی مانند حزب کارگر انگلیس و سوسیال دمکرات آلمان SPD در دام صلاحیت و اعتبار افتادند.

تونی بلر، نخست‌وزیر سابق انگلیس، خارج از منافع ملی برای رفع محدودیت‌های بازارهای مالی تلاش کرد، بنابراین باعث تحریک این موضوع در بخش مالی شد که تمام مسائل براساس ذهنیت انجام می‌گیرد. اگر چه دستور جلسه سال 2010 شرودر و اصلاحات رفاه اجتماعی وی، پایه بهتر شدن وضع بیکاری را گذاشت اما از سوی رای‌دهندگان بسیاری، مورد بی‌توجهی قرار گرفت. آنها سیاست‌های شرودر را خیانت به ارزش‌های اساسی حزب سوسیال دمکرات می‌دیدند.

احزاب محافظه کار نیز به نوبه‌خود، از گردش در افراط‌گرایی بازار دست برداشتند، تقاضاهای خود برای رفع محدودیت‌های تجاری را کاهش دادند و بازگشت به راه میانه را در پیش گرفتند.

در حالی که سوسیال دمکرات‌ها در دوره طلایی خود حکومت می‌کردند، آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان و نیکلا سارکوزی، رئیس‌جمهوری فرانسه به قدرت رسیدند و هنوز در قدرت هستند.

مرکل حتی از ملی کردن بانک‌ها هم دست نکشید. محافظه‌کاران میانه‌رو  با تغییر موضع خود به سوی مرکز، در اصول سنتی سوسیال دمکرات طرفداران خود دست بردند و آنها را دزدیدند.

جنبش سوسیال دمکرات هم‌اکنون با چالش‌های قابل‌توجهی روبه‌رو است. ولفگانگ مرکل، مدیر مرکز تحقیقات علوم اجتماعی برلین در این باره می‌گوید: مسئله عدالت اجتماعی و سؤالات مربوط به توزیع ثروت باید بار دیگر تعریف شود. وی همچنین هشدار داد، اگر این اتفاق نیفتد، رای دهندگان همچنان از احزاب چپگرا حمایت نخواهندکرد.

حنظله مالک، عضو شورای شهرگلاسکو توضیح می‌دهد این موضوع در بافت جمعیتی اسکاتلندی به چه معنا است؟ ما اجازه دادیم وضعیتی ایجاد شود که در آن بعضی از افراد به خاطر اینکه دیگر نمی‌توانند هزینه وسایل گرمایشی خود را پرداخت کنند، یخ می‌زنند، در حالی که عده‌ای دیگر در فصل زمستان در باغ‌هایشان روی اجاق گازی کباب می‌پزند.

در مبارزه 3 جانبه سوسیال دمکرات‌ها برای آزادی سیاسی، امنیت اقتصادی و عدالت اجتماعی، اصلاح‌طلبان کاملا کشورشان را رها و آن را قربانی بازاری کردند که دولت نظارتی بر آن ندارد. آنها راه و روش‌های بلر، گورو وآنتونی گیدنز - جامعه‌شناس مشهور- را دنبال کردند که می‌خواست آزادی عمل بیشتری برای اقتصاد و تجارت ایجاد کند تا بازارها بتوانند جادوی خودشان را انجام دهند.

نتایج انتخاباتی مناسب و تشکیل دولت ائتلافی احزاب سوسیال دمکرات SPDو سبز در برلین، درستی سخنان بلر و شرودر را نشان داد. صدراعظم آلمان گفت: ما دیگر سیاست اقتصادی چپ یا راست نداریم اما از سیاست مدرن و غیرمدرن برخورداریم. تا به امروز، پیتر مندلسون یکی از بنیانگذاران حزب جدید کارگر بر این باور است، راه جدیدی که بلر و شرودر بر آن تاکید کردند، اساسا مسیر درستی بود.آیا این بدان معناست که سرعت روند جریان اصلاحات بسیار سریع بود و اصلاح‌‌طلبان نتوانستند پیام خود را به‌طور متقاعد‌کننده‌ای انتقال دهند؟ ولفگانگ مرکل،  کارشناس امور سیاسی در این باره می‌گوید: اگر چه بیشتر افرادی که در برنامه اصلاحات رفاهی آلمان شرکت داشتند، عملا ثروتمند‌تر بودند، حزب سوسیال دمکرات در حال حاضر نمی‌تواند درستی این موضوع را ادعا کند که سرمایه‌ها عادلانه توزیع شدند.

براساس تحقیقات و نظر‌سنجی‌ها، 83درصد از آلمانی‌ها نگران آینده خود هستند، نزدیک به 70درصد از اعلام حداقل دستمزدها استقبال می‌کنند و تقریبا نیمی از آنها نگران افتادن در فقر و بدبختی هستند، بنابراین سوسیال دمکرات‌ها از نظر صلاحیت و اعتبار مشکل جدی دارند.

مندلسون می‌گوید: جناح چپ میانه اگر نمی‌خواهد در «جنگ جدید فرهنگی» در مقابل مردم‌گراهای چپ و راست بازنده شود، باید «برابری» را بار دیگر تعریف کند. اما اصلاحات ظاهری دیگر کافی نیستند، به‌دلیل اینکه سیستم امروزی احزاب که نسبت به 10 سال گذشته تغییرات بسیاری کرده است، موقعیت شکست‌ناپذیر قبلی اکثر احزاب متمایل به چپ را تکان داد.

رقابت برای کسب رای

 امروزه، سوسیال دمکرات‌ها مجبور هستند در جلب رای دهندگان با احزاب سبز و چپگرا مبارزه کنند. در انتخابات اتحادیه اروپا در فرانسه، سبزها و سوسیالیست‌ها در رقابتی تنگاتنگ به‌ترتیب  28/16 و  48/16  درصد را به دست آوردند. در آلمان، حزب چپ از طریق ترکیب حزب WASG چپگرا از آلمان غربی و حزب شرقی دمکرات سوسیالیسم به‌وجود آمد. حزب جایگزین کمونیست‌های شرق آلمان، آرا را از حزب سوسیال دمکرات دزدیده است.

در آلمان، حمایت از حزب چپ به‌طور کلی یکسان مانده است و هیچ تمایل مهمی برای مهاجرت به طیف‌های دیگر سیاسی دیده نمی‌شود؛ در انگلیس هم موضوع به این صورت است. علاوه بر این، ناتوانی سوسیال دمکرات‌های آلمان نسبت به الهام بخشیدن به رهبران، کار آنها را آسان‌تر نمی‌کند. فرانک والتر اشتاین مایر کاندیدای صدراعظمی از حزب سوسیال دمکرات آلمان ممکن است از احترام مردم به‌عنوان وزیر امورخارجه آلمان برخوردار شود اما اکثر رای دهندگان ترجیح می‌دادند سیاستمدارانشان کاریزماتیک‌تر و پرجذبه‌تر باشند. ولفگانگ مرکل، کارشناس مسائل سیاسی از برلین در این رابطه می‌گوید: اشتاین مایر شاید صدراعظم خوبی باشد اما کاندیدای مطلوب مقام صدراعظمی نخواهدبود.

چشم‌انداز سیاسی در حال حاضر وضعیتی عادی دارد. مردانی که تشنه قدرت هستند در مسیر چندین کاندیدای تاثیر‌گذارتر قرار گرفتند، به‌خصوص اگر آنها زن باشند. برای مثال، پرسون نخست‌وزیر سابق سوئد، مارگوت والستروم کمیسیونر محبوب سوئدی،  اتحادیه اروپا را به از سر راه برداشتن تهدید کرد.

مبارزه توطئه‌آمیز میان سوسیالیست‌های فرانسه نشان می‌دهد چقدر برای احزاب چپ میانه سخت است تا آغازی نوین و فوری را شروع کنند.

 همانطور که مجله «لی پوینت»در یکی از گزارش‌های خود نتیجه‌گیری کرده است، سارکوزی کاملا سوسیالیست‌ها را سر جای خودشان نشاند. عنوان این تحلیل به این صورت است: آیا سارکوزی به جناح چپ تعلق دارد؟

اشپیگل-24 سپتامبر 2009

کد خبر 95532

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز