محمدعلی توحید : دریای خزر از هنگام فروپاشی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی به‌دلیل اهمیت انرژی در اقتصاد جهان مورد توجه شرکت‌های بزرگ نفتی قرارگرفت.

 آن زمان برخی برآوردها از وجود ذخایرعظیم در این منطقه حکایت داشت. برخی کارشناسان در آن زمان این‌گونه تصور می‌کردند که منطقه دریای مازندران می‌تواند با ذخایر عظیم نفتی‌ای که دارد جایگزین خلیج‌فارس شود.تصوری که از حجم ذخایر نفت و گاز دریای مازندران بود با بررسی‌های عملی و اکتشافی تا حدی تعدیل شد و از جایگاهی که تصور می‌شد دارد،  افول کرد. کاهش بر‌آورد‌ها از ارزش و میزان این ذخایر از اهمیت این منطقه کاست.

علاوه براین حجم ذخایری که تصور می‌شد در این منطقه وجود دارد به هزینه اکتشاف نفت و گاز نیز در این منطقه در این تغییر تصورات نقش داشته است. در‌حال حاضر گفته می‌شود که احتمال وجود نفت و گاز قابل استحصال و اقتصادی در مناطقی از این دریا که عمیق است وجود دارد و هزینه تولید نفت از این مناطق در شرایطی که قیمت نفت مناسب باشد اقتصادی است.در روزهای اخیر شاهد بودیم که طرح احداث سکوی نیمه‌شناور در منطقه دریای مازندران از سوی وزارت نفت به بهره‌برداری رسید و قرار است که کار خود را برای اکتشاف در مناطقی که برنامه‌ریزی شده است آغاز کند.آنچه که در دریای مازندران باید مورد توجه قرار گیرد این است که این دریا منطقه‌ای بسته است و امکان انتقال تجهیزات اکتشافی به آن به سادگی عملی نیست.

تنها راه ارتباطی در اختیار روسیه است و برای استفاده از آن برای انتقال هر محموله‌ای باید مدیریت سیاسی -  اقتصادی پیچیده‌ای انجام شود. با توجه به‌وجود مشکل حقوقی تقسیم این دریا بین تعداد کشورهای مستقل مشترک ‌المنافع، روسیه و ایران برنامه‌ریزی برای بهره‌برداری از منابع و ذخایر این منطقه بیش از پیش پیچیده شده است.این پیچیدگی حتی در مورد انتقال تجهیزات نیز اعمال می‌شود و به این دلیل هرگونه برنامه‌ریزی برای عملیات اکتشافی در منطقه را برای کشور ما پرهزینه کرده است. در هفته‌های اخیر سکوی نیمه شناور موسوم به ایران البرز مورد بهره‌برداری قرار گرفت و در خبرها توجه‌زیادی به افتتاح یک سکوی حفاری نفت در دریای مازندران شد.

مقامات وزارت نفت نیز افتتاح این سکو را فراهم‌کننده تقویت صنعت نفت کشور نامیده و از تبعات آن تقویت موضع کشور در سازمان کشورهای تولید‌کننده نفت اوپک اعلام کردند.در همه حال راه باریکی بین سیاست و اقتصاد وجود دارد که انتخاب‌هایی که در میدان‌های مشترک وجود دارد را محدود و دشوار می‌کند.

در مورد شرایط کشورمان در منابع‌اقتصادی مشترک و جایگاه‌مان در منطقه دریای مازندران و اینکه این منطقه و ذخایر نفت آن چه جایگاهی می‌تواند در اقتصاد ما داشته باشد با دکتر هادی‌نژاد حسینیان گفت‌وگو کرده‌ایم.

  • میزان ذخایر قابل اکتشاف در منطقه دریای مازندران از نظر شما چه میزان است و آیا برداشت‌های اقتصادی نفت و گاز از آن امکان دارد؟

برآورد میزان ذخایر نفت و گاز دریای مازندران کاری مشکل و بیشتر گمانه‌زنی است. اکثر کارشناسان اعتقاد دارند در مناطق عمیق شانس وجود مخازن بزرگ بیشتر است ولی هنوز عملیات اکتشافی و حفاری در آنجا انجام نشده است. در مورد اقتصادی بودن یا نبودن بستگی به حجم مخزن احتمالی دارد ولی بعید است که قیمت نفت حدود60‌دلار نتواند جوابگوی آن باشد.

  • برای بهره‌برداری مناسب از منابع دریای مازندران از جمله نفت چه الگو و چشم‌اندازی را می‌توان ترسیم کرد؟

بستگی به حجم مخازن احتمالی دارد. ولی در نخستین قدم شاید بهتر باشد از روش مشارکتی استفاده شود چون که ریسک آن خیلی بالاست. بهتر است شرکت‌هایی به کار گرفته شوند که سابقه کار در مناطق عمیق و سخت دریایی را داشته و به آخرین تکنولوژی‌های بسیار پیشرفته جدید نیز دسترسی داشته باشند. با توجه به شرایط منطقه و عدم‌وجود اطلاعات از بلوک‌های نزدیک به آنها، ریسک این شرکت‌ها هم بالاست و در نتیجه درصدهای بالاتری را تقاضا دارند. به نظر بنده باید این ریسک را پذیرفت و لا‌اقل یکی از بلوک‌های مرکزی را شروع کرد.

نکته بسیار مهم این است که سازماندهی و شرایط قرارداد باید به گونه‌ای باشد که عملیات اکتشاف،  توسعه و بهره‌برداری بلوک‌های بعدی را خودمان بتوانیم انجام دهیم و دیگر نیاز به خارجی نداشته باشیم. این امر نیاز به‌وجود کارشناسان خبره،  با تجربه و واقع بین در تیم اجرایی را نشان می‌دهد تا بتوانند در قرارداد با شرکت خارجی شرایط لازم برای انتقال دانش فنی را فراهم آورند، زیرا انتقال دانش فنی گرفتنی است نه دادنی. باید مدیران و کارشناسان با تجربه‌ای به کار گرفته شوند که نقاط ضعف خودمان را می‌دانند و به لزوم
 برطرف شدن آنها جهت انجام پروژه‌های مشابه در آینده توسط خودمان، اعتقاد کامل دارند‌ وگرنه نتیجه کار مثل بسیاری از پروژه‌های مشابه دیگر، ازجمله عملیات توسعه میدان پارس‌جنوبی می‌شود که 10 فاز آن توسط و با نظارت و بعضا مشارکت شرکت‌های داخلی انجام شده ولی برای انجام بلوک‌های جدید هنوز هم چشم به راه خارجی‌ها هستیم.

  • به‌نظر می‌رسد ما به‌طور اصولی در اکثر مناطقی که ذخایر نفتی مشترک با کشورهای همسایه وجود داشته است به‌نحوی عمل نکرده‌ایم که منافع حداکثری برای کشور داشته باشد آیا این پیش فرض صحیح است؟

 در مورد میادین مشترک باید به چند موضوع توجه خاص داشته باشیم؛  اول تعیین سهم ما از میدان مشترک. در جاهایی که خط مرزی ما تعیین شده است مشکلی نداریم ولی در مورد جاهایی که هنوز مرز مشترک ما مورد توافق طرفین قرار نگرفته مشکل داریم مثل میادین دریای خزر و میدان آرش با کویت. 

در مورد دریای خزر عده‌‌ای اعتقاد دارند که قبل از‌فروپاشی شوروی نیمی از دریای خزر متعلق به ایران و نیم دیگر متعلق به شوروی بوده و حالا که شوروی فرو ریخته و کشورهای جدید در حاشیه دریای خزر تاسیس شده‌اند،  50 درصد سهم ایران نباید تغییر کند و50 درصد سهم شوروی باید بین کشورهای جدید تقسیم شود. این حرف به‌نظر منطقی می‌رسد ولی پیاده کردن آن نیاز به زور و اراده سیاسی دارد که دولت فعلی ما ادعای داشتن آن را می‌کند و ان‌شاءالله در عمل هم ثابت خواهد نمود که دارد. عده‌ای هم می‌گویند الان 5‌کشور در حاشیه دریای خزر هستند و سهم دریای خزر برای هریک ازجمله ایران،  معادل یک پنجم یا 20 درصد آن است و بالاخره بعضی هم روش‌های دیگر از قبیل وصل نقاط مرزی به یکدیگر و خط و خط کشی‌های مختلف را پیشنهاد کرده‌اند.

به هرحال این موضوعی است که باید هرچه زودتر تعیین تکلیف شود. اینکه دولت چقدر منافع ملی را رعایت می‌کند،  بستگی به این دارد که کدامیک از گزینه‌های بالا را بپذیرد. گزینه 50‌درصدی یا 20‌درصدی و یا کمتر را. و یا آن‌قدر مذاکرات را کش بدهد که تصمیم‌گیری در این باره به دولت بعدی برسد. البته حالا که این سکو ساخته شده کش دادن مذاکرات مشکل‌تر است زیرا صدها میلیون دلار سرمایه‌گذاری انجام شده برای ساخت این سکو هم معطل می‌ماند.

موضوع دیگر،  حداکثر بهره‌برداری از میادین مشترک است. تا آنجا که حافظه من یاری می‌کند در همه میادین مشترک همسایگان ما بیش از ما از میدان بهره‌برداری کرده و می‌کنند. در مورد دریای خزر نیز همسایگان ما از آن بهره‌برداری می‌کنند ولی ما نمی‌کنیم اما این بهره‌برداری خوشبختانه در میادین ادعایی مشترک نیست.

  • بهره‌برداری از سکوی نیمه شناور ایران البرز چه اهمیتی دارد؟

‌بدون شک مهم است. این سکو توانایی حفاری در آب‌های عمیق دریا را دارد. ابزار پیشرفته جدیدی در دست کشور است که با آن می‌توان در نقاط عمیق دریای خزر( که نسبت به نقاط ساحلی شانس بیشتری برای وجود نفت و گاز دارند ) عملیات حفاری برای اکتشاف و تولید نفت و گاز را انجام داد. علاوه برآن، بعد از سکوی حفاری ایران خزر که حدود 10‌سال پیش در نکا ساخته شد این دومین سکوی حفاری است که در ایران ساخته شده است البته با مدتی تاخیر.به‌هرحال هم توان ساخت تجهیزات دریایی در کشور افزایش یافته و هم توان انجام عملیات حفاری‌ که هر دو مورد نیاز کشور است.

  • با توجه به محدود بودن امکان انتقال و حمل تجهیزات فنی برای عملیات اکتشافی و تولیدی آیا برنامه‌ریزی برای تولید نفت و گاز از سوی ایران عملی است و امکان دارد؟

‌ ما متأسفانه از دریای خزر جز برای آب تنی در نقاط حفاظت شده،  قایق سواری و ماهیگیری در حجم بسیار کم،  استفاده دیگری نمی‌کنیم. تصور کنید که اگر این امکانات در یک کشور اروپایی مسلمان بود،  چقدر از آن استفاده می‌شد؟ تنها برای جذب توریست مسلمان منطقه،  چقدر امکانات جذب سرمایه‌گذاری و ایجاد اشتغال موجود است؟ به برکت ساخت سکوی ایران خزر کشتی‌سازی‌ نکا در دریای خزر ساخته شد و اکنون امکان تاسیس ده‌ها واحد کشتی‌سازی‌ دیگر هم وجود دارد. هرچه برای دریا نیاز داریم خودمان می‌توانیم تامین کنیم.

  • برخی مسئولان اعلام کردند که ایران با بهره‌برداری از سکوی نیمه‌شناور ایران البرز در تولید و صنعت نفت جایگاه خاصی در جهان و اوپک به دست می‌آورد آیا چنین تصویری قابل تحقق است؟

بدون شک ساخت این سکو به‌عنوان ابزاری پیشرفته به ما قدرت بیشتری در زمینه بهره‌برداری از منابع نفت دریای خزر را می‌دهد. براین اساس منابع بالقوه ایران در جایگاه بهتری از نظر امکان کشف منابع هیدرو‌کربوری و بهره‌برداری از آنها قرار می‌گیرد اما برای بالفعل شدن آن کارهای زیادی باید انجام شود.

  •  کارهایی که می‌فرمایید در چه بخش‌هایی است آیا از نظر فنی است یا غیرفنی؟

 مناطقی از دریای خزر که برای حفاری توسط این سکوی نیمه شناور مناسب‌اند مناطق مورد اختلاف در آب‌های عمیق‌اند که شانس بیشتری هم برای داشتن منابع نفت و گاز دارند. لذا برای شروع عملیات حفاری یا باید یکجانبه و بدون توجه به ادعاهای همسایگانمان،  کار را شروع کنیم و اگر آنها مانع شدند با تفاهم با آنها کار را شروع کنیم.

متأسفانه این موضوع به‌صورت بلاتکلیف باقی مانده و تصمیمی در مورد آن گرفته نشده است. حدود 4سال پیش که بنده به‌عنوان معاون بین‌الملل وزارت نفت سفری به روسیه داشتم در آنجا پیشنهاد کردم که ایران و همسایگانش توافق کنند که عملیات اکتشاف و توسعه در مناطق مورد اختلاف توسط شرکت‌های ذی‌صلاح آغاز شود. پس از انجام آن،  اگر نتیجه منفی بود یعنی در بلوک‌ها مخازن نفت و گاز کشف نشد مشکل راحت‌تر حل می‌شود؛  یعنی اختلاف‌های موجود تا حد زیادی برطرف می‌شود زیرا نفت و یا گازی نیست که بر‌سر آن چانه زنی‌کنیم ولی اگر به مخازن قابل توجه و اقتصادی رسیدیم بهره‌برداری از آنها برای باز پرداخت هزینه‌های انجام شده توسط پیمانکاران شروع شود؛  اگر تا زمان باز پرداخت تمام هزینه‌های پیمانکاران،  بین ما و همسایگانمان توافقی صورت گرفت که طبق آن عمل خواهد شد و اگر توافقی حاصل نشد عملیات بهره‌برداری تا زمان رسیدن به توافق متوقف می‌شود.

در آن زمان شرکت‌های روسی با این پیشنهاد موافق بودند ولی مقامات سیاسی ما موافقت نکردند و تاکنون هم. من پیشنهاد جدیدی نشنیده‌ام لذا اگر کاری عملی شروع نشود؛ سکوی ساخته شده که صدها میلیون دلار برای آن هزینه شده در گوشه‌ای متوقف و خواهد پوسید.بنابراین آنچه مسلم است وجود سکوی ایران البرز در صورتی که در کنار آن تصمیم سیاسی مناسب برای فراهم کردن زمینه شروع عملیات اکتشافی گرفته شود می‌تواند به تحول منجر شود‌ در غیراین‌ صورت هدر دادن صدها میلیون دلار سرمایه کشور است.

کد خبر 86908

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز