شنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۷ - ۱۹:۲۸
۰ نفر

نویسنده - جواد محدثی: نگاهی به زندگی و شخصیت امام محمد باقر (ع)

سرآغاز

فخر ما این است که پیرو حضرت باقر(ع)  و مکتب اهل بیت عصمت و طهارتیم.
سرفرازیم که از چشمة علوم عترت، معارف زلال دین را می‌نوشیم  و شاگرد مدرسة معنوی دودمان پیامبریم.

فروغی که از بیت نبوّت و خاندان رسالت، جهان و جامعة بشری را روشنی می‌داد، در وجود شکافندة دانش‌ها، حضرت امام محمد باقر(ع)  تجلّی یافت و خورشید هدایتش دل‌ها و دیده‌ها را روشن ساخت.

عصر غربت شیعه، با درخشش این خورشیدها آراسته می‌شد و سربلندی پیروان قرآن و رهروان مکتب ولایت، از آن بود که نشان تبعیـّت و تأسّی به این خاندان را داشتند.
امام  باقر (ع) مجمع نورانیّت‌ها و خاستگاه فضایل بود.

سلامی که پیامبر اکرم (ص) از زبان «جابر بن عبدالله» به امام باقر (ع) رساند، گویای منزلت آن وجود برکت‎خیز و عزّت‎آفرین است.

امروز، فقه شیعه و فرهنگ تشیّع، میراث آن امام و وامدار تعالیم اوست و فقهای ما در حوزه‌های علمیه، بر سر سفرة دانش و معارف حضرت اباجعفر، امام باقر (ع), نشسته‌اند و فروغ آن حوزة معارفی را در جهان می‌گسترانند، تا راه حق روشن شود و جهالت‌ها در زندگی فرزندان آدم سایه‌افکن نگردد.

دانش اگر دریا بود، آن امام همام، ناخدای آن اقیانوس‌ها بود.
علم اگر گوهر بود، او غوّاص بی‎بدیلی بود که دامن دامن مروارید معرفت به تشنگان عرفان می‌بخشید و سخاوتمندانه جان‌های شیفته و مشتاق را سیراب می‌کرد.

مسجد مدینه و حرم رسول خدا (ص) هنوز هم طنین صدای او را در خود دارد، که به نشر علوم و احادیث اهل بیت می‌پرداخت و اندیشه‌‌های جویا و پویا را تغذیه می‌کرد.
مکتب و سخنان او، بستری است که حیات جاویدان آن حضرت را در عصرها و نسل‌‌های متوالی تداوم می‌بخشد.

هرکه شاگرد مکتب اوست، دریا دل است.
هرکه مِهر او را در دل دارد، گنجی بی‎پایان در سینه دارد.
او، از سلالة پیامبران بود و عطر و بوی پیامبر را می‌داد و مهابت و شکوه خاتم انبیاء را داشت و خورشید مدینة ایمان بود، و برگزیدة اعصار و بندة خاصّ خدا که به مقام قُرب الهی رسیده بود.

امروز هم، نسیمی خوشبوی، از گلستان وجود آن پیشوا می‌وزد و عطر معارف ناب باقری در جهان معاصر، منتشر می‌گردد.

خرسندیم و مفتخر، که پیرو این امامیم. به تعبیر امام راحل (قدس سّره):
«ما مفتخریم که باقرالعلوم که، بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جز خدای تعالی و رسول (ص) و ائمة معصومین (ع) او را درک نکرده و نتواند درک کرد، از ماست.» 
سر بر آستان این امام می‌ساییم و مهر او را در سینه‌ها می‌افشانیم.

خورشید پنجم

گــرامــی وارث محمــود احمــد
       امـــام باقــری، نامـــت محمّــد
فــروزان اختــری، برتر ز انجُـــم
       تـو فخـر عترتی، خورشیـد پنجم
امــامی، حـجتــی، دریای علمــی
       کـرامت گستــری، زیبای حلمـی
 امــام و حـجّـت اهـــل یـقینــی
       فـــروغ آسمــان، مهــر زمینــی
گشـادی بـال دانـش بـر سـر مــا
       گشـودی راه دیــن در بـــاور ما
از آن موجی که از علم تو برخـاست
       شریعت زنــده و اسلام برجاسـت
ز دریـای تـو خیـزد مـوج دانـــش
       درخشـد نام تـو بــر اوج دانــش
چشــد هر کس نم از دریای علمت
       ســرِ ایمــان نهـد بر پای علمـت
کـدامین حـوزه بی ابــر تــو بارد؟
       فقــاهت هـرچه دارد از تــو دارد
فضیـلت، جرعه‌نوش و مست جامت
       حقیقت، سرخوش صهبــای نامت  

زندگینامه اجمالی امام محمد باقر (ع)

پیشوای پنجم شیعیان، حضرت امام محمد باقر (ع) در روز جمعه سوم ماه رجب سال 57 هجری  در مدینه به دنیا آمد.

پدرش حضرت سجاد (ع) و مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی (ع) بود. این ویژگی که نسب او از سوی پدر به امام حسین (ع) و از سوی مادر به امام حسن (ع) می‌رسد، برای آن حضرت و فرزندانش فضیلت و جلوة خاصی پدید آورده است.

ده‌‌ها سال پیش از ولادتش، حضرت رسول (ص) مژدة آمدن او را به اهل بیت (ع) داده بود و خودش نام او را «محمد» نهاده و لقب «باقر» را به وی اعطا کرده بود  و به یکی از اصحاب خویش به نام جابر فرموده بود: تو آن‎قدر عمر خواهی کرد که آن فرزندم را ملاقات کنی. وقتی او را دیدی سلام مرا به او برسان.

کنیة آن حضرت «ابوجعفر» بود و لقب‌های متعدّدی داشت که هر کدم جلوه‌ای از عظمت روحی و علمی و تقوایی او را می‌رساند، همچون: امین، شبیه، شاکر، ‌‌هادی، صابر، شاهد، باقر. لقب «باقرالعلوم» به معنای شکافندة دانش‌‌ها، از مشهورترین القاب اوست، چون با دانش فراوان خویش، شکافندة امواج دانش بود و شاهد این دانش گسترده، روایات بسیاری است که از او در زمینه‌های مختلف فقهی، تفسیری، اعتقادی و اخلاقی و علوم مختلف برجای مانده است.

امام محمد باقر (ع) در حادثة کربلا حضور داشت و آن هنگام، کودکی سه چهار ساله بود که عاشورا و سفر پر ماجرای کوفه و شام را دید و مظلومیت خاندان رسالت را از نزدیک و با همة وجود لمس کرد.

از کودکی نشانه‌های هوش زیاد و هیبت و وقار در سیمای او آشکار بود و شخصیّتی دوست‎داشتنی داشت. جابر بن عبدالله انصاری با آنکه پیرمردی سالخورده و از اصحاب و یاران پیامبر بود، خدمت آن امام که در سن نوجوانی بود می‌رسید و از علوم گسترده‌اش بهره می‌گرفت و از دانش و معارف بی‎پایان او شگفت‌زده می‌شد.

امام باقر (ع) همة عمر خویش را در مدینه به سر برد، چه آن زمان که سایة جدّش سیدالشهدا (ع) بر سرش بود و چه در دوران 34 سال امامت امام زین‎العابدین (ع)، که در کنار پدر، از دانش و پرهیزکاری و عبادت امام سجاد (ع) ره‎توشة معنوی می‌گرفت.

آن حضرت برادرانی داشت به نام‌های: عبدالله، عمر، زید و حسین. «زیدبن علی» همان بود که بر ضدّ حکومت ستمگرانة بنی‎امیه قیام کرد و به شهادت رسید و مورد احترام خاص امام باقر (ع) بود.

شخصیـّت علمی

بسیاری از چهره‌های علمی و راویان و دانشمندان زمان آن حضرت، با عبارت‌های گوناگون او را به عظمت یاد کرده و مقام علمی و فضایل او را ستوده‌اند و همه اعتراف کرده‌اند که وی در دانش و فضیلت، بی‌نظیر بوده است.

امام محمد باقر (ع) پس از شهادت پدر بزرگوارش، عهده‌دار پیشوایی شیعیان شد و در فرصتی که پیش آمد، مکتب اهل بیت را به صورتی گسترده بیان داشت و با تربیت شاگردانی برجسته  در همة رشته‌های علوم, برتری همه جانبة خاندان رسالت و شایستگی آنان را برای پیشوایی مردم نشان داد.

در روزگار آن حضرت، علوم اسلامی و مباحث اعتقادی و کلامی و نقل احادیث ائمّه و تدوین معارف شیعه جان گرفت و گروهی بسیار از شاگردانش، هزاران حدیث ناب از زبان آن حضرت شنیده و یادداشت کردند و به دیگران رساندند.

از جمله شاگردان خاص او عبارت بودند از:
زُراره، کمیت اسدی، محمد بن مسلم، ابان بن تغلب، ابوهارون مکفوف، محمد بن اسحاق، ابوحمزة ثمالی، ابوبصیر، حمران بن اعین. جابر بن یزید جعفی، فضیل بن سیار، و …

خود آن حضرت در زمینة حفظ مکتب و مبارزه با بدعت‌‌ها و خرافات و نشر علوم خاندان پیامبر گام‌‌های برجسته و درخشانی برداشت. بحث‌‌های فراوان علمی و مناظرات و پاسخ‎گویی به سؤالات گوناگون، آوازة دانش و فضل او را به همه جا رسانده بود و به عنوان پیشوای شیعه شناخته می‌شد.

در زمینة بهره‌گیری از ادبیات و شعر در راه نشر معارف اهل بیت و فضایل این خاندان، تشویق‌‌ها و حمایت‌های خاص امام، نقش بزرگی ایفا کرد و شاعرانی مانند «کُثیّر عزّه»، «کمیت اسدی» و «فرزدق» از عنایت وی برخوردار بودند و شعرهای بسیاری در مدح خاندان پیامبر و نشر مرام و مکتب آنان می‌سرودند و محضر امام، پیوسته محضر عالمان، راویان، خطیبان و شاعران متعهّد بود که از کلمات او فیض می‌بردند و دانش می‌آموختند.

دریـای علـــوم است و زدایندة اوهام
   گفتــار حکـیمـانـة او, زیـب مـنابــر
عالم همه شـد روشن از آن نور خدایی
   شــد بـارور از او شجــر دین و شعائر

سیرة اخلاقی

حضرت امام محمد باقر (ع) افزون بر بعد رهبری اجتماعی و سیاسی و جنبة علمی و دانش برتر، در زمینة اخلاق و منش و رفتار نیک هم الگو و اسوة ماست.
با برخورد کریمانه و سرشار از عفو و گذشت، کینه‌ها را به مهر و عاطفه تبدیل می‌کرد.

چهره‌ای خندان و دوست‎داشتنی داشت. حلم او آتش دشمنی و خصومت دیگران را فرومی‌نشاند و مجذوب اخلاق شایسته‌اش می‌شدند. صبر او در برابر ستم‌های خلفا و بی‎حرمتی آنان و متانت و حلم او در مقابل برخوردهای بی‎ادبانة برخی جاهلان تعجب‎برانگیز بود.
در کنار کارهای مربوط به امامت و تلاش‌‌های علمی، از فعالیت تولیدی و اقتصادی هم غافل نبود و گاهی روزها به مزارع و نخلستان‌‌هایی که احداث کرده بود سرکشی می‌کرد و در روزهای گرم، همراه با کارگران و کشاورزان بیل می‌زد و کار می‌کرد و از دستاورد آن باغ‌‌ها و کشاورزی، در راه کمک به فقیران و کارهای نیک، خرج می‌کرد و از همین راه، زندگی خود و بستگان را تأمین می‌کرد.

برخوردی خوب با غلامان و خدمتکاران خویش داشت و تعداد زیادی از بردگان را می‌خرید و در راه خدا آزاد می‌کرد.
تقوا و عبادتش بسیار بود و در این زمینه به روش عبادی پدرش زین‎العابدین (ع) و جدّش امیرالمؤمنین (ع) اقتدا کرده بود.

دست کریم او برای یاری رساندن به محرومان و نیکی به خویشاوندان و صدقات (صدقه) و احسان‌ها (احسان) همیشه گشوده بود. به فقرای مدینه، به خصوص در روزهای جمعه رسیدگی خاصی داشت و به آنان کمک می‌کرد.

خشوع در نماز، عشق به عبادت، نمازها و دعاهای بسیار، قنوت‌ها و سجده‌های طولانی، سفرهای مکرر حج، یاد پیوسته خدا و پارسایی در زندگی از ویژگی‌های اخلاقی آن حضرت به شمار می‌رفت.

امام صادق (ع) نقل می‌کند: پدرم باقرالعلوم، بسیار اهل ذکر بود. گاهی من با او همراه بودم و او راه می‌رفت و ذکر می‌گفت. با او هم غذا می‌شدم، باز هم ذکر خدا می‌گفت. گاهی در حال گفتگو با مردم بود، اما باز هم ذکر خدا از زبانش نمی افتاد و گفتگو با دیگران او را از ذکر خدا باز نمی‎داشت. 

باز به نقل حضرت صادق (ع): امام باقر (ع) دو لباس خشن و زبر داشت که در آن‌ها نماز می‌خواند و هرگاه می‌خواست چیزی از خدا بطلبد، آن‌‌ها را می‌پوشید و حاجت خود را از درگاه خدا می‌خواست.

هرگاه برای نماز شب برمی‌خاست، ایستادن به عبادت را طول می‌داد و آنگاه که به رکوع و سجود می‌رفت، آن قدر طول می‌داد که تصوّر می‌شد خوابش برده است، اما ناگهان می‌دیدی که می‌گوید: لااله الاالله حقاً حقاً ....  که نشان بیدار بودن او بود.

حضرت باقر (ع) اهل سرکشی به برادران و صلة رحم به خویشاوندان بود، به کسانی که به دیدارش می‌رفتند یا به امید و آرزویی به حضورش می‌رسیدند، کمک می‌کرد  هیچ امیدواری را ناامید نمی‌کرد و به آنان که به خدمتش می‌رسیدند، غذا می‌داد و خلعت می‌بخشید و کمک مالی می‌کرد.

آن حضرت به نظافت اهمیت بسیار می‌داد، همواره محاسن و ناخن‌های خود را حنا می‌زد، لباس‌‌های تمیز می‌پوشید، ناخن‌هایش را کوتاه می‌کرد. موهای سر و صورت خود را اصلاح می‌نمود و دربارة مسواک می‌فرمود: اگر مردم می‌دانستند که مسواک زدن چه فواید مهمی دارد، آن را حتی در بستر خواب هم از خود جدا نمی‎کردند.

کمک به محرومان جامعه از روش‌های اخلاقی امام باقر (ع) بود. گوش سپردن به درد دل‌ گرفتاران نیز از سیرة رفتاری او بود. روزی در حالی که مشغول تقسیم هشت هزار دینار در بین نیازمندان مدینه بود، یازده غلام را هم در راه خدا آزاد ساخت.

در برابر خواست خدا، راضی و صبور بود. یکی از فرزندان امام بیمار بود و حضرت از این جهت بسیار غمگین بود. سرانجام آن فرزند از دنیا رفت. اهل خانه شیون می‌کردند. امام به بالین آن کودک رفت و چون برخاست و بیرون آمد، غمی بر چهره نداشت.

برخی از حال او تعجّب کردند. امام فرمود: ما دوست داریم که فرزندمان سلامت و زنده باشد ولی وقتی خدا چیز دیگری خواست، ما در برابر ارادة الهی صبور و راضی هستیم.

آن حضرت رسیدگی به نیازمندان را از بهترین کارها می‌دانست و می‌فرمود: اگر متکـفّل یک خانوادة مسلمان شوم و گرسنگی و نیازشان را برطرف کنم و لباس برای آنان تهیه کنم تا به دیگران محتاج نباشند، برایم از هفتاد حج ارزشمندتر و محبوب‌تر است.

یک بار در مزرعة خود کار می‌کرد و عرق می‌ریخت. محمد بن منکدر می‌خواست او را نصیحت کند که این قدر اهل دنیا نباشد. ولی امام فرمود: اگر مرگ در چنین حالتی مرا دریابد، خوشحالم چون در حال اطاعت خدا هستم و تلاش می‌کنم که زندگی خود و خانواده‌ام را تأمین کنم. 

آن حضرت صراحت لهجه و صدق گفتار داشت. از همه بخشنده‌تر و باگذشت‌تر بود. حتی وقتی به یک سائل و نیازمندی که به در خانة او می‌رفت، سخنی سبک و تحقیرآمیز گفته نمی شد و او را با ادب و احترام صدا می‌کردند و کمک می‌نمودند.

به فرمودة فرزندش امام صادق (ع):
پدرم هرگاه می‌خواست صدقه دهد، آن را در دست سائل می‌گذاشت، سپس از او می‌گرفت و آن را می‌بوسید و می‌بویید و به او بر می‌گرداند و چون علت این کار را می‌پرسیدند، می‌فرمود: صدقه قبل از آنکه در دست سائل قرار گیرد، در دست خدا قرار می‌گیرد  و خدا آن را می‌پذیرد. 

آن حضرت، هیچ سائلی را، به خصوص در روز عرفه دست خالی بر نمی‌گرداند.
به خانواده‌اش و فرزندانش توصیه می‌کرد صبح‌‌ها پس از نماز، تا طلوع آفتاب ذکر خدا بگویند و قرآن تلاوت کنند. خودش با صدای بسیار نیکو قرآن می‌خواند. گاهی رهگذران مجذوب صدای تلاوت او می‌شدند و گوش می‌دادند.

امام باقر (ع)، با اهل خانه، با خدمتگزاران و غلامان رفتاری بسیار شایسته و نیک داشت و در مورد آزاری که از سوی یکی از همسرانش می‌دید، دربارة او استغفار می‎کرد و از خداوند آمرزش می‌طلبید.

گاهی می‌فرمود:  من نسبت به غلامم یا خانواده‌ام بسیار بردبارم. بر تلخ‌تر از حنظل هم صبر می‌کنم. هرکس صبور باشد به درجة صائمان نمازگزار و شهیدان در رکاب پیامبر خدا نائل می‌شود. 

این‌‌ها گوشه‌ای از اخلاق والا و سیرة الگو و رفتار کریمانة آن حضرت بود که شایسته است پیروان از او الگوبرداری کنند.

شرایط اجتماعی و سیاسی

دوران امام محمد باقر (ع) همزمان با عبدالملک مروان و هشام بن عبدالملک از خلفای اموی بود.
آوازة علمی آن حضرت همه جا را گرفته بود. در مکه و مدینه برای او قدر و منزلتی قائل بودند و هنگام عزیمتش به مکه، مردم گروه گروه روانة محضر او می‌شدند و مشکلات خود را در زمینه‌های فکری، اعتقادی و فقهی طرح می‌کردند و جواب می‌گرفتند و این صحنه‌ها برای خلفای معاصرش سنگین و تحمل‎ناپذیر بود و حسد و کینة آنان را برمی‌انگیخت و آنان در پی فرصت و بهانه‌ای برای آزار آن حضرت بودند.

دستگاه خلافت، کوشش داشت امام باقر (ع) را از سر راه بردارد. چون از نفوذ آن حضرت در دل‌‌ها بیمناک بود. حاکمان برای حفظ قدرت خویش، خفقان شدیدی ایجاد کرده بودند.

جابر جعفی از اصحاب آن حضرت می‌گوید: من هفتاد هزار حدیث از امام باقر (ع) آموختم که هرگز نتوانستم به کسی اظهار کنم و این بار عظیم، بر دل و دوش من سنگینی می‌کرد.

به امام باقر گفتم و چاره خواستم. حضرت فرمود: هر وقت بسیار ناراحت و در فشار بودی، به صحرا برو و گودالی بکن و سر را در آن بگذار و احادیث و اسرار آموخته را بازگو کن.  این نشان دهندة شرایط بحرانی و خفقان بار آن روزگار است.

مردی نزد امام باقر (ع) آمد و پرسید: چگونه‌اید و در چه حالی به سر می‌برید؟
حضرت فرمود: آیا وقت آن نرسیده که بدانی در چه حال و شرایطیم؟ مَثَل ما در این امت، مثل بنی‎اسرائیل است که فرزندانشان کشته می‌شدند و زنانشان زنده نگه داشته می‌شدند.

این ستمکاران نیز، با ما چنین می‌کنند، در حالی که ما ذرّیه و خاندان پیامبر خداییم و دارای فضایلی هستیم که هیچ کس با ما در آن شریک نیست.

آن مرد گفت: به خدا قسم من شما خاندان (خاندان شما) را دوست دارم.
حضرت فرمود: پس برای خود، جامه‌ای از فقر بدوز (یعنی در راه دوستی ما و تشیّع، باید از امتیازات و ثروت‌ها و خوشگذرانی‌ها چشم بپوشی و آماده تحمل مشکلات باشی). به خدا سوگند، رسیدن فقر به ما، از جریان سیلی که در بستر یک رود جاری است، نزدیک‌تر است. بلاها  ابتدا به ما و سپس به شما می‌رسد.  

حجّاج، فرمانداری بود خونخوار و سختگیر و سنگدل که گماشته از سوی عبدالملک مروان بود. وی دست حجاج را برای کشتن و حبس و شکنجة دوستداران اهل بیت، باز گذاشته بود و در منطقة حجاز و عراق که موالیان ائمه بیشتر در آن منطقه بودند، دست به خونریزی‌‌های بی‎رحمانه‎ای می‌زد.

امام باقر (ع) در ترسیم شرایط سخت آن دوران می‌فرماید:
«شیعیان ما را در هر شهری که به دست می‌آوردند می‌کشتند و دست و پاها را صرفاً به گمان شیعه بودن قطع می‌کردند و کسی که نامش به دوستی ما آشکار می‌شد، خودش زندانی و مالش غارت و خانه‌اش خراب می‌شد....»

حجاج، یک روز قنبر، غلام امیرالمؤمنین را دستگیر کرد و با وضعی فجیع او را کشت. روزی دیگر به کمیل بن زیاد  دست یافت و او را کشت، روزی هم سعید بن جبیر را که از شیعیان خاص و خالص علی (ع) بود، به شهادت رساند. 

در چنین شرایط رعب‎آور و خفقان‎باری که بر شهرهای حجاز و عراق حاکم بود. امام باقر (ع) پیشوایی شیعه را برعهده داشت و از گزند دستگاه خلافت مصون نبود. در یکی از سال‌ها که هشام بن عبدالملک به حج رفته بود و امام باقر (ع) هم حضور داشت و در جمع مردم سخنان مهمی ایراد کرده که مورد توجه قرار گرفت، چون هشام در آنجا نمی‎توانست کاری کند، وقتی به دمشق برگشت، به فرماندار مدینه نوشت تا حضرت باقر (ع) را روانه دربار کند.

در همین سفر بود که هشام به قصد خُرد کردن شخصیت امام باقر (ع) در مجلس بزم و تیراندازی که ترتیب داد، امام را در مسابقة تیراندازی شرکت داد. اما امام، با آن سن بالا و کهنسالی و ضعف، همة تیرها را به هدف زد و حاضران را مبهوت ساخت و این بر خشم و کینة هشام افزود و از همانجا تصمیم به قتل امام گرفت.

فرجام زندگی

دوران امامت حضرت باقر (ع) حدود 20 سال طول کشید (از سال 95 تا 114 هجری) در این مدت بار سنگین رهبری شیعیان و هدایت معنوی مردم در آن عصر پرآشوب و فتنه‌خیز، بر عهدة حضرت بود و به نشر و تبلیغ فرهنگ اسلام و قرآن و بیدارسازی مردم و دفاع از حق و معرفی امام راستین می‌پرداخت.

سرانجام در روز 7 ذی‌حجه سال 114 هجری در حالی که 57 سال از عمر شریفش می‌گذشت، مسموم و شهید شد. شهادت او با دسیسة هشام بن عبدالملک انجام گرفت. پیکر او در قبرستان بقیع، کنار قبر پدرش حضرت سجاد (ع) به خاک سپرده شد که امروز، مزار او قبلة روحی دلدادگان عترت است.

ای کاش که بالی بدهد عشق به من نیـز
           تا سوی حریمـش پـرم از شوق، چو طایر
 گـر اذن دهــد، نیست کسی مانع راهـم
              چون دفتـر عشق اسـت گذرنامة شاعــر

امام باقر (ع) وصیت کرده بود مالی وقف کنند و از درآمد آن به مدت ده سال در منا و ایام حج مراسم سوگواری و ندبه‎خوانی برگزار کنند و بر مظلومیت امام باقر (ع) گریه کنند. 


این وصیّت چه علتی می‌تواند داشته باشد؟ جز این‎که امام باقر (ع) با این وسیله خواسته که هر سال در مراسم حج که گروه‎های مسلمان از دورترین نقاط جهان به زیارت خانه خدا می‌آیند و در آن مجمع عظیم شرکت می‌کنند، وقتی گریه‎کنندگان بر امام باقر را مشاهده کنند، به سوال و جستجو برآیند که مگر چه شده؟ چه کسی کشته شده؟ چه کسی او را کشته؟ مسأله بر سر چه بوده؟ امام باقر چه می‎گفت و چه می‌کرد و چه می‌خواست که مورد جفا قرار گرفت؟ مگر با هشام بر سر چه مسأله‌ای مجادله داشت که خلیفه، او را مسموم و شهید کرد؟ این‌‌ها سؤالاتی بود که مطرح می‌شد و جواب آنها، چهرة ضد دین و عوام‎فریب خلفای اموی و سیمای تابناک حضرت باقرالعلوم(ع) را آشکارتر می‌ساخت. و این وصیّت نشانة هشیاری و دوراندیشی و اقدام حسابگرانه آن حضرت بود.

امام باقر (ع) و تربیت اخلاقی شیعه

امام، هدایتگر «افکار»، «اعمال» و «اخلاق» پیروان است.
شیعه نیز، پیروی در فکر و عمل و رفتار را شاخصة خود می‌داند و می‌کوشد تا خط سلوک و اندیشه و عمل خود را منطبق با «خط ائمه»  سازد.

امام باقر (ع) در شرایطی می‌زیست و امامت شیعه را در عرصه‌های گوناگون برعهده داشت که گرایش‌های مختلف وجود داشت و نقش آن حضرت در هدایت رفتاری پیروان حسّاس بود. وی در مناسبت‌‌های مختلف، به پیروان رهنمود می‌داد، وصیت می‌کرد، نامه می‌نوشت، پند می‌داد و «شیعة راستین» را در بُعد فکری و رفتاری معرفی می‌کرد.

به برخی از این‎گونه آموزش‌ها و هدایت‌ها اشاره می‌شود:

1. رفتار شیعی

متن یکی از تعالیم هدایتگر حضرت باقر (ع) خطاب به پیروان چنین است:
« ای گروه پیروان ما!
وصیت‌‌های ما را بشنوید و فهم کنید و پیمان ما را با دوستانمان بشناسید.
در گفتارتان صادق باشید،
به خاطر ایمانی که دارید، به دوستان و دشمنانتان نیکی کنید،
با اموالتان در حق دیگران مواسات و برادری کنید،
با دل‌هایتان به مردم محبت کنید،
به فقیران از نظر مالی کمک کنید،
در کارهایتان همدل و هماهنگ باشید،
در هیچ کار خیانت‎آمیز و در هیچ نیرنگی بر ضدّ کسی وارد نشوید،
پس از یقین، شک نکنید و پس از اقدام، از روی ترس عقب ننشینید،
هرگز به دوستان و هوادارانتان پشت نکنید،
مودّت و محبت خود را نسبت به بیگانه قرار ندهید،
کارتان جز برای خدا  و تصمیم و عملتان جز برای پیامبرتان نباشد،
از خدا یاری بطلبید و شکیبا و مقاوم باشید، همانا خداوند، زمین خویش را به هر که بخواهد به میراث می‌دهد و سرانجام از آنِ پرواپیشه‎گان است.»

سپس می‌افزاید:
«از شیعیان، کسی دوستدار خدا و رسول است که:
وقتی سخن می‌گوید، راست بگوید و چون وعده می‌دهد وفا کند،
چون امانتی می‌پذیرد، ادا کند و هرگاه حق واجبی از او بخواهند بپردازد،
وقتی به حق فرمان می‌دهد، خودش هم عمل کند.

شیعیان ما آنان‌اند که عیبجویان را نمی‎ستایند، با دشمنان ما پیوند دوستی برقرار نمی‎کنند  و با خائنان به ما، نشست و برخاست نمی‎کنند.
شیعة ما کسی است که وقتی مؤمنی را دیدار کند، احترام و اکرام می‌کند، و اگر با نادان ملاقات کند، او را ترک می‎کند.

شیعیان ما آنان‌اند که چاپلوسی و طمع‎کاری سگان و کلاغان را ندارند و جز از «برادران»  خود از کسی چیزی درخواست نمی‎کنند، هرچند از گرسنگی بمیرند.
شیعیان ما کسانی‎اند که عقیده و ایدة ما را داشته باشند و در راه ما که راه حق است، حتی از دوستان خود قطع رابطه کنند و به خاطر محبت ما، دورها را نزدیک سازند و نزدیکان را دور کنند.»

سپس افزود:
«اینان‌اند که زندگی‌شان ساده و پایین و دیدگانشان روشن است ... شب‌‌هایشان به نماز و سجود می‌گذرد.

مواظب باشید که خصومت نکنید و کاری را پیش از وقتش انجام ندهید که خونتان ریخته شود و مایة سرزنش و عبرت آیندگان قرار گیرید.» 

2. پیشتاز در ارزش‌ها

در رهنمود دیگری حضرت امام باقر (ع) از پیروان و شیعیان پیشین و الگو و اسوه بودنشان در میدان‌‌های عمل و صحنه‌‌های کمال یاد می‌کند و می‌فرماید:
«دوستان و شیعیان ما در گذشته، بهترین افراد زمانه بودند،
اگر در مسجد محله‌ای امام جماعتی بود، از آنان بود،
اگر در قبیله‌ای مؤذنی وجود داشت، از آنان بود،
اگر امانت‌داری در میان مردم بود، امین مردم از شیعیان بود،
اگر دانشمندی در میان جامعه بود که مردم به خاطر دین و مصالح کارهایشان سراغ او می‌رفتند، شیعه بود ....» 

این خصلت‌ها، نوعی پیشتازی و پیشکسوتی در عرصه‌های کمال و زمینه‌های ارزشی است و شیعه را در سطح الگو معرفی می‌کند و با یادآوری کمالات شیعیان پیشین، می‌خواهد هواداران فعلی را به پایه و رتبة متقدّمان برساند.

3. شیعه کیست؟

امام باقر (ع) با معرفی شیعیان راستین و خصلت‌های آنان، ارزش‌هایی را در رفتار و سلوک طرح می‌کند که شایسته است هر انسان کمال‌طلبی به آن‌ها آراسته باشد تا بتواند خود  را به «اهل بیت» منتسب کند.

از سخنان آن حضرت است:
«جز کسانی که از خداوند، پروا داشته و مطیع فرمان او باشند، شیعه ما نیستند.

شیعیان ما شناخته نمی‎شوند، مگر با تواضع و فروتنی و نرمش، امانت‎داری و یاد فراوان خدا، با نماز و روزه و نیکی به پدر و مادر و رسیدگی به همسایگان فقیر و مردم بینوا، همدردی با یتیمان و گرفتاران، صدق و راستی در سخن، تلاوت قرآن، حفظ زبان از بدگویی دیگران ...»

باری، شیعه‎ بودن به رسم است نه به اسم، به عمل است نه به ادّعا، به رفتار است نه حرف و شعار!
باز هم توصیه‌ای دیگر از آن حضرت خطاب به پیروان:
«از طرف ما به شیعیان ما سلام برسان و آنان را به تقوای خدای بزرگ توصیه کن و سفارش نما که ثروتمندان و توانگرانشان به دیدار و عیادت تهیدستان بروند، تندرستان، بیماران را عیادت کنند، زندگان در تشییع جنازة مردگان شرکت کنند، در خانه‌ها به دیدار یکدیگر بروند، چرا که این دیدارها و رفت و آمدهای خانگی، سبب احیای مکتب ما می‌شود.

هرگز به «ولایت» ما نمی‎رسید، مگر با ورع و کوشش.
حسرت‎بارترین‌ حالت در قیامت، از آن کسی است که کارهای نیک را برای مردم توصیف کند، ولی خودش برخلاف آن رفتار کند.»

اینها گوشه‌ای از رهنمودهای تربیتی امام باقر (ع) نسبت به پیروان مکتب اهل‎بیت است که در متون حدیثی ما آمده است.
امروز هم تعالیم آن امام، هدایت‎گر و راهنمای ماست.

امروز هم به توصیة حضرت باقرالعلوم (ع) باید انس و الفت، همدلی و همفکری، تعاون و تعاضد، تعبّد و تفقّد، سرلوحة رفتارمان قرار گیرد. این پیام‌ها و هدایت‌ها که نسل به نسل و سینه به سینه و کتاب به کتاب نقل شده تا به ما رسیده است، باید سرلوحة عمل ما در عصر حاضر قرار گیرد.

راه امامان «رهرو» می‌خواهد و خط امامان «پیرو» می‌طلبد.
کجایند پیروان راستین، که در عملشان، پیروی را نشان دهند و قدمی فراتر از شعار و ادعا بردارند؟ شما از این پیروان راستین باشید، تا مایة فخر دودمان پیامبر قرار گیرید.

از سخنان امام محمد باقر (ع)

هزاران حدیث ناب، سازنده، معرفت‎آموز و حکمت‎بار از حضرت باقرالعلوم (ع) روایت شده است. در اینجا شما را مهمان بزم معنوی علوم آن حضرت می‌کنیم و چند گوهر از گنجینه سخنان او تقدیم می‌داریم: 

1. الکمالُ کُلّ الکمالِ التفقّه فی الدین، وَ الصّبر عَلی النائبة و تقدیرُ المعیشة.
همة کمال در این سه چیز است: ژرف‎نگری  در دین، شکیبایی بر مصیبت، اندازه‌گیری زندگی.
2. صُحبة عشرین سنة قرابة.
همنشینی و رفاقت بیست سال، خویشاوندی است.

3. لاتَصحبِ الفاجَر و لا تُطلعه علی سرّکَ.                                                               ا فاجر گنهکار همنشینی نکن و او را از راز خود آگاه مگردان.

4. مَن لَم یَجعل الله لَه من نفسه واعظاً فانّ مواعِظ النّاس لن تغنی عَنه شیئاً.
هرکس را خداوند، واعظ درونی از خودش برای او قرار نداده باشد، موعظه‌های مردم به دردش نمی‎خورد.

5. عَالمٌ ینتفعُ بِعلمه اَفضل مِن سَبعین اَلف عابدٍ.
دانشمندی که از علم او سود ببرند، برتر از هفتاد هزار عابد است.

6 . مَا عَرف الله مَن عصاهُ.
هرکس خدا را نافرمانی می‌کند، او را نشناخته است!

7. لایُقبلُ عمل الاّ بمعرفةٍ، و لا معرفة الاّ بعملٍ.
هیچ عملی جز با «معرفت» قبول نمی‎شود. هیچ معرفتی هم جز با عمل به دست نمی‎آید.

8 . ما شیعتُنا الاّ مَن اتّقی الله و اطاعَه.
شیعیان ما نیستند، مگر آنان که از خدا پروا کنند و او را اطاعت نمایند.

9. مَن صَدق لسانُه زکی عمله.
هرکس زبانش راستگو باشد، عملش هم پاک خواهد شد.

10.  اِنّ المؤمن اخُ  المؤمن، لا یشتمه و لایَحرمه و لایُسیئی به الظّن.
مؤمن برادر مؤمن است، او را دشنام نمی‎دهد، محرومش نمی‌کند و به او بدگمان نمی‎شود.

 11. اَفضل العبادة عفَّة البَطنِ و الفَرج.
برترین عبادت، عفت و نگهداری شکم و شهوت است.

12. طِلاقة الوَجه مَکسبة للمحبـة
خوش‎رویی و گشاده‌رویی، محبوبیّت می‌آورد.

برای مطالعة بیشتر

علاقمندان به آگاهی بیشتر دربارة شخصیت، علوم، فضایل، اخلاق و تاریخ زندگی امام باقر (ع)  می‌توانند به کتاب‌‌های مفصل‎تری که دربارة آن حضرت نگاشته شده است مراجعه کنند.
فهرستی از برخی کتاب‌‌های مرتبط با آن پیشوای بزرگ در اینجا آورده می‌شود. گفتنی است که ترتیب این کتاب‌‌ها، از ساده به سنگین و از خلاصه به مفصّل است، تا هرکس به فراخور زمینة خویش به مطالعه بپردازد:

1. امام باقر (ع)، مهدی رحیمی، نشر بعثت
2. امام باقر (ع)، امید امیدوار، نشر شفق. 
3. امام باقر (ع)، سید کاظم ارفع، موسسه فیض کاشانی.
4.  پیشوای پنجم (ع)، مؤسسه در راه حق.
5. در جستجوی رهبر، رضا شیرازی، پیام آزادی.
6 . سرچشمه‌های نور (حضرت امام باقر (ع))، مؤسسه بلاغ.
7. ستارگان درخشان (ج 7)، محمدجواد نجفی، اسلامیه.
8 . معصوم هفتم، جواد فاضل، علمی.
9. نگاهی به زندگانی امام باقر (ع)، محمدمهدی اشتهاردی، نشر مطهر.
10. زندگانی حضرت امام محمد باقر (ع)، حسین عمادزاده، طبع کتاب.
11. امام باقر (ع)، جلوة امامت در افق دانش، آستان قدس رضوی.
12. در مکتب فخر دانش‌ها، علی قائمی، انتشارات امیری.
13. حیاة الامام محمد الباقر، باقر شریف القرشی، مؤسسه معارف.
14. عوالم العلوم (ج 19)، بحرانی، مؤسسه امام مهدی.
15. الامام الباقر، مجدد الحضارة  الاسلامیه، محمدحسین صغیر.
16. بحارالانوار، علامه مجلسی (ج 46)، مؤسسه اعلمی.

کد خبر 56962

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز