پسر جوان با پرسه زدن در شهر زنان و دختران جوان را به‌عنوان مسافر سوار خودرویش می‌کرد و آنها را با تهدید چاقو مورد آزار و اذیت قرار می‌داد.

متهم

او با این شیوه دست‌کم 10نفر را به دام انداخت اما سرانجام در جریان تعقیب و گریز با مأموران به ضرب گلوله پلیس مجروح شد و به دام افتاد.

به گزارش همشهری، اواخر دی‌ماه سال گذشته یکی از شهروندان در تماس با کلانتری124 قلهک از درگیری در خیابان دولت خبر داد. دقایقی بعد وقتی گروهی از مأموران راهی محل حادثه شدند معلوم شد راننده یک پژو405 که زن جوانی را به‌عنوان مسافر سوار خودرویش کرده بود، قصد داشت در خیابان او را مورد آزار و اذیت قرار دهد اما حضور چند نفر از شهروندان باعث فرار او شد.

زن جوان در این‌باره به مأموران گفت: با تاکسی تلفنی تماس گرفته بوده و منتظر آژانس بودم که پژو405 مقابلم توقف کرد. من هم فکر کردم او آژانس است و سوار شدم اما او در یکی از کوچه‌های همان اطراف پیچید و با تهدید چاقو می‌خواست مرا آزار دهد ولی من مقاومت کردم و چند رهگذر با دیدن این صحنه به کمکم آمدند و راننده مجبور شد فرار کند. او با چاقو جلوی ماشین دیگری را گرفت و به زور سوار شد و فرار کرد.

  • شاکیان جدید

شواهد نشان می‌داد خودرویی که از متهم در محل حادثه به جا مانده سرقتی است. با این حال به‌نظر می‌رسید وی با این شیوه افراد دیگری را نیز به دام انداخته باشد. چند روز بعد معلوم شد فرضیه مأموران تجسس کلانتری درست است؛ چراکه در ادامه چند دختر و زن جوان به کلانتری رفتند و با اعلام مشخصات متهم تحت تعقیب گفتند او آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده است.

یکی از آنها دختر جوانی بود که به‌خاطر حادثه‌ای که برایش اتفاق افتاده بود دچار تب و لرز و مشکلات روحی شده بود. او گفت: به‌عنوان مسافر سوار خودروی متهم شدم اما چند لحظه بعد او برایم چاقو کشید و با تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. آن روز من روزه بودم و به او التماس کردم که رهایم کند اما فایده‌ای نداشت و او بی‌توجه به گریه‌هایم نقشه‌اش را عملی کرد.

شاکیان دیگر 2خواهر جوان بودند که برای آنها نیز حادثه هولناکی اتفاق افتاده بود. یکی از آنها گفت: من و خواهرم سوار بر خودروی بی‌ام‌دبلیوی‌مان از طریق پارکینگ وارد خانه شدیم اما هنوز در بسته نشده بود که مرد جوان سوار ماشین شد و چاقویی که داشت را زیر گلویم گذاشت. او می‌خواست همانجا هر دو نفرمان را آزار دهد اما من گفتم به خواهرم کاری نداشته باش. او خواهرم را پیاده کرد و مرا مجبور کرد رانندگی کنم. او مرا با تهدید از خانه بیرون برد و حدود یک ساعت در یکی از خیابان‌های خلوت در ماشین آزار داد و رهایم کرد.

درحالی‌که شمار شاکیان به 10نفر رسیده بود، تیم ویژه‌ای در معاونت تجسس کلانتری برای دستگیری این متهم تشکیل شد. همه شاکیان مشخصات ظاهری یکسانی از متهم اعلام کرده بودند اما شواهد نشان می‌داد متهم از 3خودروی پراید مشکی، پژو405 و پژو پارس استفاده می‌کند. او هم در روز و هم در تاریکی هوا طعمه‌هایش را به دام می‌انداخت اما همه این حوادث تلخ در محدوده قلهک اتفاق افتاده بود.

  • فرار از محاصره

با جمع‌بندی اطلاعاتی که از متهم وجود داشت، مأموران مکان‌هایی را که ممکن بود متهم در آنجا دیده شود، تحت نظر گرفتند تا اینکه چند روز قبل یکی از مأموران بعد از دیدن یک پراید مشکی‌رنگ در خیابان دولت متوجه شد خودرو سرقتی است و چهره راننده به مرد تحت تعقیب شباهت دارد.

او برای دقایقی این مظنون را تحت نظر گرفت و همزمان چند نفر دیگر از مأموران نیز خود را به آنجا رساندند اما درست زمانی که مأموران می‌خواستند متهم را دستگیر کنند، او توانست با استفاده از شلوغی خیابان فرار کند. متهم در حالی فرار کرد که در محاصره مأموران بود و در این شرایط مأموران باید بار دیگر تلاش‌شان را از سر می‌گرفتند.

  • دستگیری با شلیک گلوله

یک روز از فرار متهم می‌گذشت با وجود این عزم مأموران برای دستگیری متهم جزم‌تر شده بود. افسر این پرونده از صبح خیلی زود با گشتزنی در خیابان‌های اطراف کارش را شروع کرد اما زیاد طول نکشید که خودروی پراید متهم را در خیابان فرعی دید. او حتم داشت متهم سراغ خودرویش می‌آید؛ به همین دلیل در نزدیکی خودرو مخفی شد و به انتظار نشست. این انتظار تا عصر طول کشید تا اینکه سرانجام متهم خودش را به پراید سرقتی رساند و سوار آن شد.

در این لحظه بود که مأمور تجسس قصد داشت او را دستگیر کند، ولی متهم که بار دیگر خودش را در یک‌قدمی دستگیری می‌دید، تلاش کرد خودرویش را به مأمور پلیس بکوبد تا راهی برای فرار باز کند. در این شرایط تعقیب و گریز مأمور وظیفه‌شناس با متهم آغاز شد.

او به هیچ قیمتی حاضر نبود خودش را تسلیم کند و برای فرار خودرویش را به ‌خودروهای پارک‌شده در کنار خیابان می‌کوبید. اما وقتی در شلوغی خیابان گرفتار شد خودرو را رها کرد تا با پای پیاده فرار کند که مأمور تجسس دست به اسلحه برد و با شلیک 2گلوله او را زمینگیر کرد.

  • حضور شاکیان در محل

سرهنگ ضرغام آذین، رئیس‌کلانتری124 قلهک در این‌باره به همشهری گفت: گلوله‌ها به کمر متهم اصابت و او را مجروح کرده بود. با این حال خطری وی را تهدید نمی‌کرد. در همان وضعیت چند نفر از شاکیان که خانه‌هایشان در نزدیکی محل دستگیری متهم بود، خود را به آنجا رساندند و متهم را شناسایی کردند.

وی ادامه داد: شاکیان که با دیدن متهم دست و پایشان می‌لرزید، گفتند او همان کسی است که آنها را آزار داده است. به این ترتیب در شرایطی که شمار شاکیان پرونده به 10نفر می‌رسید متهم به بیمارستان منتقل و پس از 2روز برای انجام تحقیقات بیشتر به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تحویل داده شد.

  • گفت وگو
  • نفرت از زنان، انگیزه آدم‌ربای شیشه‌ای

ربایندگان زنان، جوانی 30ساله است به نام امید. او دیروز به شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و پیش روی بازپرس رضوانی نشست. مرد جوان به سختی راه می‌رفت و حال خوبی نداشت. می‌گفت چند روزی هست که شیشه نکشیده و به همین دلیل حالش بد است.

علاوه بر این تازه از بیمارستان مرخص شده بود و هنوز آثار اصابت گلوله‌های پلیس آزارش می‌داد. گاهی سرش را روی میز می‌گذاشت و گاهی از روی صندلی بلند می‌شد و چند قدم راه می‌رفت. وقتی قاضی، برگه بازجویی را مقابلش گذاشت پیش از اینکه چیزی بنویسد چنین گفت:

«‌خواهش می‌کنم بنویسید زودتر اعدامم کنند. من قید زندگی را زده‌ام.» پس از پایان جلسه بازپرسی، ‌قاضی جنایی دستور داد تا او برای انجام تحقیقات بیشتر و شناسایی شاکیان احتمالی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار بگیرد اما پیش از آن متهم در گفت‌و‌گو با همشهری از جزئیات جرایمش گفت.

  • انگیزه‌ات از ربودن زنان چه بود؟

از تمام زنان نفرت داشتم و دلم می‌خواست از آنها انتقام بگیرم.

  • چرا؟

5سال بود که با دختری دوست بودم و می‌خواستیم با هم ازدواج کنیم. با او در اکیپ دوستانه آشنا شده بودم. خودم بچه قلهک هستم و به همراه دوستانمان برای تفریح به پارک قیطریه می‌رفتیم. مریم از آشنایان یکی از دوستانم بود که گاهی برای تفریح به پارک می‌آمد. 5سال پیش با او آشنا شدم. هرچه پول درمی‌آوردم خرجش می‌کردم و عاشقش بودم. اما متوجه شدم به من خیانت کرده و به سراغ صمیمی‌ترین دوستم رفته است. از آن روز به بعد از تمام زنان نفرت پیدا کردم و فکر انتقام به سرم زد.

  • از کجا فهمیدی به تو خیانت کرده؟

من به اتهام سرقت خودرو به زندان افتادم. حدود یک سال و نیم پیش. وقتی آزاد شدم دیگر جواب زنگ‌هایم را نداد. بیشتر که پرس و جو کردم متوجه شدم به من خیانت کرده است. این را که شنیدم نابود شدم.

  • خبر داشت که سارقی؟

نه نمی‌دانست. ‌اما وقتی زندان بودم به او زنگ می‌زدم و می‌گفت منتظرم می‌ماند تا آزاد شوم اما همه حرف‌هایش دروغ بود.

  • چطور زن‌ها را می‌ربودی؟

به‌عنوان مسافر. از زمستان پارسال شروع کردم. شگردم این بود که ابتدا ماشین‌هایی مانند پژو و پراید را در خیابان سرقت می‌کردم و بعد به خیابان‌های شمال تهران می‌رفتم تا زنان را به‌عنوان مسافر سوار ماشینم کنم. در بین راه با تهدید چاقو و پیچ گوشتی، طعمه‌هایم را مورد آزار و اذیت قرار می‌دادم و بعد رهایشان می‌کردم. البته گاهی اموال و طلاهایشان را هم سرقت می‌کردم تا با آن شیشه بخرم.

  • چطور معتاد شدی؟

همین مریم، دختر مورد علاقه‌ام که به من خیانت کرد مرا معتاد به شیشه کرد. با زور مرا پای بساط نشاند و من هم اعتیاد شدیدی به شیشه پیدا کردم؛ به حدی که گاهی توهم می‌زدم و صداهای عجیبی می‌شنیدم. همین صداها بود که می‌گفت زنان را سوار کن و آنها را با تهدید چاقو و پیچ‌گوشتی، مورد آزار و اذیت قرار بده تا از آنها انتقام بگیری.

  • چند نفر از طعمه‌هایت را زخمی کردی؟

هیچ کدام. فقط گاهی دلم برای برخی از آنها می‌سوخت. آنهایی که خیلی التماسم می‌کردند و از من می‌خواستند رهایشان کنم. دلم به رحم می‌آمد و بی‌آنکه بلایی سرشان بیاورم، رهایشان می‌کردم.

  • چند نفر را قربانی نقشه‌های شومت کردی؟

دقیق یادم نیست. فکر می‌کنم 6نفر، البته شاید هم بیشتر.

  • چند خودرو سرقت کردی؟

این را هم یادم نیست. من وقتی شیشه می‌کشم دیگر چیزی در خاطرم نمی‌ماند. اصلا کنترل زندگی‌ام دست خودم نیست. ‌دست همان صداهای عجیبی است که می‌شنوم.

  • سابقه بیماری روانی داری؟

نه اصلا، من سالمم.

  • ماشین‌ها را چطور سرقت می‌کردی؟

با یک دسته کلید به راحتی سرقت می‌کردم. البته خب دیگر حرفه‌ای شده‌ام و در زندان هم شیوه‌های جدیدی برای سرقت ماشین‌ها یاد گرفته‌ام.

  • پیش از این چندبار به زندان رفتی؟

3بار. هر بار هم به اتهام سرقت خودرو دستگیر شدم و به زندان رفتم.

  • از خانواده‌ات بگو. آنها خبر داشتند که پسرشان، تبدیل شده به رباینده زنان تهرانی؟

نه خبر نداشتند. پدرم وضع مالی خوبی دارد. او ماشین‌های مدل بالا دارد اما از وقتی متوجه شد که من اعتیاد به شیشه دارم، ‌خط و نشان می‌کشید که شیشه را ترک کن و مانند دو برادر دیگرت زندگی کن تا بهترین ماشین را زیر پایت بیندازم اما من نتوانستم شیشه را ترک کنم.

  • خواهر هم داری؟

نه، 3تا برادریم.

  • چقدر درس خوانده‌ای؟

تا دیپلم.

  • اگر دستگیر نمی‌شدی، ‌همچنان به نقشه‌های شومت ادامه می‌دادی؟

تا وقتی صداهای عجیب به من دستور می‌دادند ادامه می‌دادم اما حالا دستگیر شده‌ام. هرچند می‌خواستم هرطورشده از دست پلیس فرار کنم حتی تیر هم خوردم. با این حال دیگر از زندگی خسته شده‌ام و دوست دارم اعدام شوم.

کد خبر 406297

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha