آزاده خانی: فهیمه احمدی‌دستجردی (خلبان هواپیما) و راحله طهماسبی‌‌سروستانی (ملوان‌کشتی) از نخستین زنانی هستند که یکی با پرواز سر به ‌آسمان برآورده و دیگری دل به دریا زده است.

زنان موفق

شاید بعد از خواندن این جمله با تعجب بپرسید مگر زنان در ایران می‌توانند خلبان یا ملوان شوند؛ پرسشی که پاسخ آن آری است. اما در واقعیت تعداد خانم‌هایی که در ایران خلبان هواپیماهای مسافر‌بری هستند یا روی کشتی‌های باری کار می‌کنند بسیار کم است؛ خانم‌هایی که با سختی و تلاش بسیار نشان داده‌اند نگاه جنسیتی به شغل باید از بین برود و نباید حرفه‌ها زنانه و مردانه شوند.

برای لحظه‌ای تصور کنید که در هواپیمایی نشسته‌اید که کاپیتان آن یک خانم است، چه احساسی پیدا خواهید کرد؟ گفت‌وگوی روزنامه همشهری را با فهیمه احمدی‌دستجردی- خلبان ایرباس 320 که 180مسافر گنجایش دارد- بخوانید. همچنین با راحله طهماسبی‌سروستانی- ملوان کشتی- هم گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

فهیمه احمدی‌دستجردی، بانوی 37ساله‌ای است که آرزوی پرواز را از کودکی در سر می‌پروراند و همیشه می‌خواست همچون پرنده‌ها پرواز کند. در نقاشی‌های کودکی‌اش خود را در حالی‌که با بادبادکی در آسمان در حال پرواز بود به تصویر می‌کشید و سرانجام آرزوهایش او را به سمتی برد که در ابتدا پاراگلایدرسواری را تجربه کرد و بعد از آن راه‌های سخت را پشت سر گذاشت و رفته‌رفته خود را در مقام تنها مهندس پرواز زن ایرانی و تنها بانوی ایرباس 320 ایران دید.

او برای رسیدن به این جایگاه جنگیده و تمام توان و تلاش خود را به‌کار گرفته است تا ثابت کند یک زن با شایستگی‌ و مهارت‌ می‌تواند همچون خلبانان مرد کنترل هواپیما را به ‌دست بگیرد و در آسمان به پرواز درآید. کاپیتان فهیمه احمدی‌دستجردی، تنها بانوی ایرباس 320 پرواز ایران است. به گفته خودش از کلانشهر تهران پا نگرفته بلکه ریشه و بنمایه تحصیلات خود را از شهری که‌آن را مهد علم و هنر می‌نامد یعنی اصفهان شروع کرده است. او می‌گوید:

«به‌خاطر کار پدرم به اصفهان رفته بودیم. برای همین دوره راهنمایی و دبیرستان را در همان شهر در دبیرستان علامه‌امینی سپری کردم. آن قدر در محیط اصفهان رقابت در درس‌خواندن زیاد و جدی بود که همه تشویق می‌شدیم تحصیل کنیم. می‌خواهم این را بگویم که ریشه تحصیلی‌ام از یک شهرستان جوانه زد».

بعد از اتمام دوره دبیرستان خانواده احمدی به تهران نقل مکان می‌کنند. او قصد داشت بعد از پذیرفته‌شدن در کنکور سراسری در رشته مهندسی پزشکی تحصیل کند که این اتفاق نیفتاد. احمدی در تهران پس از آشنایی با مرکز آموزش فنون خدمات هوایی که با برگزاری آزمون دانشجو می‌پذیرفت با تغییر مسیر زندگی خود در دوره‌های تعمیر و نگهداری قطعات هواپیما و خلبانی شرکت کرد. او می‌گوید: «کار من خیلی سخت بود. نمره‌هایم بالا بود. از نظر تئوری از هیچ کدام از مردان همکلاسی‌ام کم نداشتم که هیچ خیلی هم از همه درسخوان‌تر بودم اما نگاه‌ها به من فرق داشت؛ می‌توانم بگویم نادیده گرفته می‌شدم. این تبعیض باعث شد دلسرد شوم و سر یک دو راهی قرار بگیرم تا جایی که در مقطعی علاقه‌ام را به خلبانی به کلی از دست دادم».

او با لبخند ادامه می‌دهد: «گاهی تصمیم می‌گرفتم عطای خلبانی را به لقایش ببخشم و گاهی هم این بی‌توجهی‌ها به من انگیزه می‌داد تا توانایی‌هایم را به‌عنوان یک زن که می‌تواند خلبان شود به دیگران نشان دهم». با وجود همه سختی‌های این راه، او با اعتماد به نفسی که در خود سراغ داشت، تصمیم گرفت با اتکا به توان خود، مدارج ترقی را تا رسیدن به رتبه خلبانی طی کند. فهیمه احمدی‌دستجردی حالا در سایه زحمت و پشتکار خود یکی از نخستین زنان خلبان ایرانی است که 14سال است، وارد دنیای هوانوردی شده.

او نخستین پروازش را با هواپیمای توپولوف انجام داده و به‌عنوان مهندس پرواز حدود 3هزار ساعت با هواپیمای توپولوف 154 پرواز داشته است. بعد از ممنوعیت پرواز با توپولوف در سال 89 احمدی به‌عنوان خلبان دوم هواپیمای‌ام‌دی مشغول به فعالیت شد و هم‌اکنون هواپیمای ایرباس را به پرواز درمی‌آورد. احمدی‌دستجردی حالا در کسوت یک بانوی خلبان تمام تلاش خود را به‌کار گرفته است تا نگاه جنسیتی‌ای را که روی این رشته سایه افکنده از بین ببرد.

خانم کاپیتان می‌گوید: «من به مهارت و تخصص زنان شاغل در این حوزه ایمان و اعتقاد کامل دارم، برای همین درصدد هستم از همه خانم‌های شاغل و علاقه‌مند در بخش‌های مختلف صنعت هوانوردی، برای تشکیل یک سازمان مردم‌نهاد دعوت به عمل آورم تا در کنار یکدیگر گام‌های مثبتی در این راه برداریم.»

  • یک ساعت آموزش پرواز: 450هزار تومان

علاوه بر همه سختی‌هایی که برای یک زن در مسیر خلبان شدن وجود دارد، رسیدن به مرحله خلبانی مستلزم صرف هزینه‌های هنگفتی هم هست. کاپیتان احمدی می‌گوید: «یک خلبان برای گرفتن مدرک CPL و IR باید حداقل 160ساعت پرواز کند که قیمت حدودی هر یک ساعت پرواز 450هزار تومان است و هزینه نهایی آن رقمی معادل 150تا 200میلیون تومان می‌شود.

خانم احمدی خاطره نخستین پروازش را با چنان شور و حرارتی تعریف می‌کند که انگار همین الان از کابین خلبان بیرون آمده است؛ پرواز تهران- مشهد که سفری آسمانی برای او بود و البته تجربه‌ای دشوار؛ «روز قبل از آن خیلی سخت بود. کنار خلبان اصلی پرواز در کابین خلبان نشسته بودم؛ نه چیزی می‌دیدم، نه می‌شنیدم.

معلم پرواز که کنارم نشسته بود گفت فقط روی صندلی بنشین و از پریدن هواپیما لذت ببر ولی من به‌شدت مبهوت بودم. روز بعدش همان معلم کنارم نشسته بود و این بار باید خودم همه کارها را انجام می‌دادم. تجربه دشواری بود. از زاویه دیگری بیرون را نگاه می‌کردم، دیگر نگاه مهندس پرواز را نداشتم. شاید باور نکنید ولی آسمان برایم شکل دیگری داشت».

عکس‌العمل مسافرانی که می‌شنوند هدایت هواپیما را یک زن برعهده دارد نیز در جای خود شنیدنی است و این کاپیتان جوان طی سال‌هایی که خلبان است، رفتارهای متفاوتی را از سوی مسافران شاهد بوده؛ از تعجب مسافران و چشم انتظاری آنها برای دیدن یک خانم خلبان گرفته تا تشویق و جیغ و هورا کشیدن و ایستاده کف‌زدن‌هایی که همگی باعث دلگرمی این خلبان جوان بوده است؛

«مهم‌ترین واکنشی که از سوی مسافران دیده می‌شود تعجب بیش از اندازه آنهاست که برایم جالب است. قبلا که مهندس پرواز بودم مسافران زیاد متوجه حضورم نبودند اما از وقتی که خلبان شدم چون باید برای اعلان پروازی خودم را معرفی می‌کردم، مسافران هم مرا شناختند. هنوز هم همه از اینکه می‌بینند یک زن در کابین خلبان نشسته تعجب می‌کنند و این موضوع برایشان جالب است. بارها پیش آمده از مهماندارها پرسیده‌اند که واقعا یک خانم هواپیما را هدایت می‌کند؟

حتی برخی مسافران به محض فرود به دیدنم می‌آیند تا نحوه کار کردن یک خلبان زن را از نزدیک تماشا کنند. حتی بعضی وقت‌ها که کابین خلبان از بیرون معلوم است، مسافرانی که مرا می‌بینند با هیجان و تعجب چند دقیقه‌ای می‌ایستند و نگاه می‌کنند. برای خیلی از آنها این سوال پیش می‌آید که این خانم آنجا چه کار می‌کند؟ خیلی‌ها می‌پرسند مگر در ایران هم خلبان زن داریم؟».

  • یک تجربه خاص

زمانی که خانواده احمدی در یکی از سفرها همراه او بوده‌اند تشویق‌های مسافران به اوج خود می‌رسد و افتخاری می‌شود، برای این خانم خلبان. او در توضیح این ماجرا می‌گوید: «نخستین‌باری که خانواده‌ام سوار هواپیما بودند آن‌قدر ذوق داشتم که حضور خانواده‌ام را به مسافران اعلام کردم.

با صدای بلند گفتم از اینکه پس از چند سال افتخار خدمت به شما عزیزان و به‌خصوص خانواده‌ام را دارم، بسیار خوشحالم. وقتی جمله‌ام به پایان رسید صدای فریاد شادی و دست زدن مسافران نه‌تنها هواپیما که آسمان را برداشت (با لبخند) هر قدر مهماندارها به مسافران می‌گفتند سرجایتان بنشینید و کمربندها را ببندید فایده نداشت؛ همه ایستاده بودند و دست می‌زدند. آنها شاد و هیجان‌زده بودند».

  • بانوی دریاها

راحله طهماسبی‌سروستانی در رشته دریانوردی به موفقیت‌های بزرگی دست پیدا کرده است و یکی از معدود بانوان دریانورد ناوگان دریایی جمهوری اسلامی ایران است که سال گذشته در روز جهانی دریانوردی به‌عنوان دریانورد نمونه انتخاب و معرفی شد. این بانوی 35ساله با پشتکار و تلاش توانسته افسر دوم شناورهای بالای 500 و زیر 3هزار تن شود.

خانم ملوان طی تماسی تلفنی که با او داریم در حالی‌که روی دریا و در حال سفر با کشتی است خیلی آرام و شمرده صحبت می‌کند. او می‌گوید: «در سروستان فارس به دنیا آمدم. فرزند آخر خانواده هستم. ما 5خواهر و برادر هستیم. خواهر بزرگم استاد دانشگاه شیراز است و برادرم مهندس کشاورزی و دانشجوی ارشد مدیریت مالی.

خواهر دیگرم مربی ورزش است. آمنه یکی از خواهرانم در 18سالگی در اثر انفجار گاز در منزلمان از دنیا رفت. برادر دیگرم نیز در مغازه موتورسازی‌اش مشغول به‌کار است. پدر و مادر فداکاری دارم. پدرم رئیس اداره پست بود و حالا بازنشسته شده است. تاکید همیشگی پدرم به همه ما این بود که تلاش کنید زندگی سالمی داشته باشید.

با وجود آنکه بچه آخر خانواده بودم و بسیاری معتقدند که بچه‌های آخر معمولا لوس می‌شوند اما من اصلا لوس نبودم. آن روزها مثل پسرها دنبال تفنگ‌بازی بودم و بیشتر اوقات تعدادی از بچه‌های محله و فامیل سربازهایم بودند و من فرمانده می‌شدم. از کودکی به شغل نظامی علاقه زیادی داشتم و برخلاف بسیاری از بچه‌ها از هیچ حیوانی نمی‌ترسیدم و حیوان مورد علاقه‌ام ماهی بود.

  • حس خوب دریا

سروستانی ادامه می‌دهد: «از سال سوم راهنمایی تصمیم گرفتم برای آینده‌ام فکر کنم و با برنامه پیش بروم. وقتی وارد دبیرستان شدم باید انتخاب رشته می‌کردم. علاقه زیادی به رشته گرافیک داشتم اما از آنجا که در آن زمان در سروستان به‌تازگی هنرستان راه‌اندازی شده بود رشته گرافیک هنوز در این هنرستان تدریس نمی‌شد و برای تحصیل در این رشته باید به شیراز می‌رفتم. آن سال برای نخستین‌بار رشته کامپیوتر در سروستان دایر شده بود و خانواده علاقه زیادی داشتند که من در این رشته تحصیل کنم. من هم به‌دلیل اینکه این رشته جدید بود آن را انتخاب کردم و از گرافیک دل کندم.

بعد از فارغ‌التحصیلی مستقیما وارد دانشگاه شدم و مدرک کامپیوتر گرفتم. علاقه زیادی داشتم تا در رشته پزشکی تحصیل کنم و مطمئن بودم که از عهده آن نیز برمی‌آیم اما از آنجا که از خون می‌ترسیدم از رفتن به رشته پزشکی منصرف شدم. مدتی بعد یکی از دوستان خانوادگی‌مان تماس گرفت و به برادرم پیشنهاد داد تا در دوره‌های ملوانی شرکت کند. برادرم نپذیرفت و من که همیشه منتظر چنین فرصت‌هایی بودم اصرار کردم که در این دوره شرکت کنم.

از کودکی عاشق دریا بودم و با دیدن دریا حس خوبی پیدا می‌کردم. تا قبل از آن بارها سوار کشتی‌های تفریحی شده بودم و احساس می‌کردم کار روی کشتی کلاس خاصی دارد. اما برای آموزش ملوانی برای خانم‌ها محدودیت‌های زیادی وجود داشت و هیچ آموزشگاهی به این کار تن نمی‌داد. هر جا می‌رفتم مسخره‌ام می‌کردند اما من آن‌قدر پافشاری کردم که یکی از این آموزشگاه‌ها پذیرفت در مرحله نخست آموزش حضور داشته باشم و اگر امکانش فراهم شد ادامه دهم. لحظه مهمی در زندگی‌ام بود. سراغ حرفه‌ای رفته بودم که تا آن روز هیچ دختری در ایران نتوانسته بود به آن وارد شود. بعد این موضوع را با خانواده در میان گذاشتم و گفتم می‌خواهم در رشته ملوانی تحصیل کنم».

سروستانی می‌گوید: «بالاخره رفتم بندر گناوه و در آموزشگاه ملوانی مشغول شدم. کلاس‌مان 20 نفره بود و من تنها دختر کلاس بودم». خانم ملوان ادامه می‌دهد: «اگر بخواهم از سختی‌هایی که پشت سرگذاشتم بگویم یک کتاب می‌شود. پسرها از خوابگاه استفاده می‌کردند و دغدغه جای خواب نداشتند ولی من باید در شهر، خانه‌ای اجاره می‌کردم. همیشه همه‌‌چیز در خانه خودمان برای من مهیا بود؛ غذایم همیشه حاضر بود و لباس‌هایم همیشه شسته و مرتب‌شده در کمدم بود.

گرمای شهر گناوه با وضعیت آب و هوایی سروستان که در آنجا بزرگ شده بودم بسیار متفاوت بود. همه این سختی‌ها را تنها به‌خاطر اینکه با عشق، ملوانی را انتخاب کرده بودم تحمل می‌کردم. در دوره آموزشی کاپیتان حمیدرضا فرجی که بسیار از من حمایت می‌کرد به من می‌گفت طهماسبی تو می‌توانی. هیچ‌گاه احساس ضعف و ناتوانی نکن، با پشتیبانی خدا می‌توانی این راه را ادامه بدهی.

حرف‌های کاپیتان خیلی به من انرژی مثبت می‌داد و همیشه با خودم می‌گفتم به احترام شخصیت کاپیتان هم که شده باید این راه را ادامه بدهم. هر بار وقتی به شهرمان بازمی‌گشتم اطرافیان سؤالات زیادی از من می‌پرسیدند؛ اینکه آیا می‌توانم این راه را ادامه بدهم و اینکه رشته ملوانی چطور رشته‌ای است. گاهی نیز با طعنه می‌گفتند مگر دختر هم ملوان می‌شود. اما در این میان خانواده‌ام مثل همیشه از من حمایت می‌کردند و می‌گفتند تو می‌توانی این راه را ادامه بدهی. گاهی دوگانگی‌هایی برای من پیش می‌آمد اما آن‌قدر انرژی‌ مثبت به من می‌رسید که همه سختی‌ها را تحمل می‌کردم. از 8صبح تا 3بعدازظهر در کلاس درس بودم. دوره‌های عملی را دور از خانواده و در شرایط سخت و دشوار پشت سرگذاشتم تا اینکه در نهایت ملوان شدم».

  • اگر عاشق نبودم نمی‌توانستم

سروستانی می‌گوید: «دریانوردی شغل راحتی نیست. دریا همان‌قدر که آرام و زیباست خشونت هم دارد. موج‌های بلندی دارد که از روی کشتی عبور می‌کند. شغل راحتی نیست اما دوست‌ داشتنی است. کار کردن در حوزه دریانوردی و ملوانی کارساده‌ای نیست، باید باهوش باشید و از همه حواس خود استفاده کنید.

خستگی در آن معنایی ندارد، باید بی‌خوابی‌های زیادی را تحمل کنید. این شغل متاسفانه مظلوم واقع شده است و حمایت زیادی از آن نمی‌شود. البته هر شغلی سختی‌های خاص خود را دارد اما در دریانوردی، شما با موج و صخره و توفان‌های سهمگین و دوری از خانواده روبه‌رو هستید و تنها کسانی می‌توانند وارد این عرصه شوند که عاشق باشند و اگر عشق نباشد نمی‌توانید ادامه دهید».

احمدی دستجردی نخستین پروازش را با هواپیمای توپولوف انجام داده و به‌عنوان مهندس پرواز حدود 3هزار ساعت با هواپیمای توپولوف 154 پرواز داشته است. بعد از ممنوعیت پرواز با توپولوف در سال 89 او به‌عنوان خلبان دوم هواپیمای‌ام‌دی مشغول به فعالیت شد و هم‌اکنون هواپیمای ایرباس را به پرواز درمی‌آورد

  • مکث
  • آموزش خلبانی به سبک دولتی و خصوصی

مرکز آموزش فنون و خدمات هوایی یک مرکز دولتی است که دوره‌های آموزشی خلبانی را به‌صورت ترکیبی از آموزش مجازی تئوری و آموزش حضوری پرواز برگزار می‌کند. دانشجویان پس از پایان دوره خلبانی و دیسپچری برای دریافت گواهینامه به سازمان هواپیمایی کشوری معرفی خواهند شد و پس از موفقیت در آزمون سازمان هواپیمایی گواهینامه بین‌المللی برای دانشجو صادر خواهد شد. نام‌نویسی در آموزشگاه‌های آزاد هم شرایط خود را دارد اما شاید برای بسیاری مهم‌ترین مسئله هزینه دست‌کم 30میلیون تومانی است که برای گذراندن این دوره باید بپردازند.

البته پیش‌تر شرکت‌های هواپیمایی خود اقدام به جذب خلبان می‌کردند اما اکنون اغلب ترجیح می‌دهند هزینه‌ها در آموزشگاه‌های خصوصی به‌عهده خود دانشجویان باشد و خلبان که آماده شد به شرکت‌های هواپیمایی بیاید. نکته مهم دیگر درباره آموزشگاه‌های آزاد این است که برای نام‌نویسی در آنها شرایط جنسیتی وجود ندارد یعنی خانم‌ها نیز می‌توانند در این آموزشگاه‌ها نام‌نویسی و مدرک دریافت کنند.

هم‌اکنون در شهرهای شیراز، تهران، تبریز، اهواز و مشهد مراکزی برای آموزش خلبانی به دختران وجود دارد اما هنوز اقدامی برای اشتغال به‌کار آنها انجام نشده است. در صورت قبولی در آزمون علمی و پزشکی اولیه چنانچه زبان انگلیسی را خوب بدانند، نیازی به گذراندن دوره کلاس زبان ندارند اما درصورتی که آمادگی لازم را نداشته باشند باید یک دوره آموزش زبان انگلیسی را طی کنند.

پس از آن، دوره مقدماتی کلاس‌های زمینی برگزار خواهد شد که این دوره شامل دروس هواشناسی، آیرودینامیک، آلات دقیق پرواز، ناوبری هوایی، مقررات، وزن و تعادل، قابلیت‌های هواپیما، موتور و سیستم، نحوه کار با کامپیوتر پروازی و محاسبات، نقشه‌خوانی و فیزیولوژی پرواز می‌شود. بعد از آن دانشجویان به میزان 45ساعت پرواز آموزشی همراه با استاد و همچنین به‌صورت مستقل (Solo) خواهند داشت که این پروازها با هواپیماهای آموزشی از نوع «سسنا» (Cessna) و ونانزا (Bonanza) انجام می‌شود.

چنانچه دانشجویان در دروس تئوری نمرات لازم را کسب کرده و در آزمایش کتبی، شفاهی و عملی پرواز نیز موفق شوند در این مرحله گواهینامه خلبانی شخصی (P.P.L) به آنها داده می‌شود و از آن به بعد به‌عنوان یک خلبان دارای گواهینامه می‌توانند پرواز کنند ولی قوانین به این دسته از خلبانان اجازه فعالیت حرفه‌ای نمی‌دهد؛ یعنی نمی‌توانند شغل خلبانی پیشه کنند و صرفا می‌توانند برای تفریح یا با هواپیماهای شخصی خود پرواز داشته باشند و مجاز به پرواز با هواپیماهای سنگین و مسافربری و یا باری و... نیستند.

اما اگر شخصی بخواهد یک خلبان حرفه‌ای شود لازم است دوره عالی خلبانی را طی کند که این دوره شامل خلبانی بازرگانی (C.P.L)، خلبانی با هواپیماهای چندموتوره، پرواز با دستگاه (instrumenrating) و یک دوره کوتاه‌مدت آموزش سیستم‌های هواپیمایی که قرار است با آن پرواز کند، است. بعد از آن شخص می‌تواند جذب شرکت‌های هواپیمایی شده و به‌عنوان یک خلبان حرفه‌ای مشغول به خدمت شود.

هزینه دوره آموزشی حدود 70میلیون تومان است اما اگر بخواهید از پایه در دانشگاه تحصیل کنید هر ترم جدا از کلاس‌های پرواز 500هزار تومان هزینه برمی‌دارد.

کد خبر 406164

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار آسیب اجتماعی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha