زهرا رفیعی - خبرنگار: از زمانی که زنان‌خانه‌دار بریتانیایی عکس ملکه را از روی بسته‌های پستی درآورده و قاب کردند و جنبه دکوراتیو به تمبر دادند بیش از ۱۰۰سال می‌گذرد.

تمبر و کلکسیون تمبر

با راه‌اندازی تشکیلات پست در ایران، علاقه به جمع‌آوری اوراق بهادار پستی از تمبرهای پستی تا تمبرهای مالیه نیز گسترش یافت و علاوه بر جنبه تفریحی و سرگرمی در بعضی موارد به حرفه بسیاری از افراد تبدیل شد. تمبربازها، مجموعه‌داری را سرمایه‌گذاری تقریبا مناسبی می‌دانند.

از ابتدای تاریخ چاپ تمبر در ایران تا‌کنون 3500 تمبر منتشر شده و حالا کلکسیون‌های متعددی از این تمبرها شکل گرفته است که برخی از آنها میلیون‌ها و حتی میلیاردها تومان ارزش دارند؛برای مثال مجموعه تمبرهای ایرانی از سال1318 تا‌کنون حدود 45 تا 50میلیون تومان ارزش دارد.

به گفته تمبربازها اگر کسی این تعداد تمبر را به مرور زمان جمع‌آوری کرده باشد، به دلیل اینکه هزینه کمتری برایشان پرداخته سود مناسبی برده است. از دوره رونق فروش تمبر به مجموعه‌دارها سال‌ها می‌گذرد ولی با این حال هنوز می‌توان نشانه‌های حیات آنها را در گوشه و کنار شهر یافت. به گفته مجموعه‌‌دارها این نشانه‌ها با سیاست‌‌های اداره پست افول بیشتری یافته است؛ به‌طوری که دیگر تمبر به‌عنوان سفیر فرهنگ به کشور‌های دیگر ارسال نمی‌شود.

حالا کارکرد فرهنگی تمبر را به‌صورت جسته و گریخته در تلاش برخی استادان دانشگاه‌ها می‌توان دید که با پیشنهاد سوژه‌های مرتبط به رشته تحصیلی، دانشجو را به جست‌وجو لابه‌لای تمبرهای ایرانی و خارجی می‌فرستند.

تمبربازی برای فیروز علایی از بحبوحه انقلاب شروع شد. دوست و همکار مادرش یک آلبوم کوچک از تمبرهای روز به او هدیه داد. آن کاغذ‌های کوچک و رنگی دل از نوجوان 14ساله ربود؛ به‌طوری که 3 سال بعد مغازه‌ای برای خرید و فروش تمبر راه انداخت. فیروز علایی در گفت‌وگو با همشهری می‌گوید:

«من، برادر و خواهر همسن و سال در خانه نداشتم، داشتن آن آلبوم تمبر برایم سرگرمی فوق‌العاده‌ای بود. پول‌توجیبی‌هایم را جمع می‌کردم تا بعد از مدرسه به مغازه‌های تمبرفروشی بروم که تعدادشان در آن زمان خیلی بیشتر از حالا بود و در دنیای تصویرهای آنها غرق می‌شدم. مشتری دائم آنها شده بودم. در ۱۷‌سالگی که مغازه خریدم، آن‌قدر حرفه‌‌ای شده بودم که بدانم واردشدن به این حرفه با سود همراه است. پشت موزه پست، کوچه‌ای وجود دارد که هنوز تمبربازها به آنجا می‌روند. آنجا تمرین سود و زیان را انجام دادم، بعد مغازه خریدم».

دستش را بالا می‌برد و مغازه آقای ربیع مرادی را نشان می‌دهد و می‌گوید: «ایشان از مشوق‌های من برای خرید مغازه بود. کسی که فرصت داشته باشد بعد از درس و مدرسه، سری به بازار تمبرفروش‌ها بزند این کار را سریع یاد می‌گیرد. در سال57 درسم را تمام کرده و بیکار بودم و امکان مادی خرید مغازه را در منیریه که آن زمان 60هزار تومان بود داشتم. الان اگر کسی بخواهد وارد این حوزه شود، حداقل اطلاعات زیادی در دسترسش هست.

این شغل در دنیا تخصصی است که مدارج دانشگاهی برایش طراحی شده است اما در ایران باوجود قدمت بالای این شغل، بزرگانی وجود دارند که شاید 20 نفر هم تربیت نکرده باشند».

وی در مورد تفاوت‌های مجموعه‌داری معاصر با سال‌های دور می‌گوید: «از لحاظ کیفیت، به‌دلیل وفور اطلاعات بهتر شده است اما از نظر کمیت به نسبت جمعیت در کشور، رشد متناسبی ندارد». او آخرین ویرایش کتاب راهنمای تمبرهای ایران را برمی‌دارد و در فهرست فیبای آن، تعداد تیراژ را نشان می‌دهد و می‌گوید: «حدود 40سال پیش تیراژ کاتالوگ تمبر حدود هزار نسخه بود ولی الان 1500نسخه است.

این در حالی است که 33میلیون نفر جمعیت ایران حدودا سه برابر شده است. بخشی از این کاهش تعداد مجموعه‌دارها مربوط به شرایط اقتصادی است که در سال‌های دهه60 نمود پیدا کرد؛ با عدم‌مدیریت مسئولان پست، پول روی اولیه تمبر‌ها یک‌دفعه 2 تا 5 برابر بیشتر از تعرفه‌های جهانی شد. این در حالی است که مقدار افزایش تعرفه جهانی، معمولا 10تا15درصد است. خیلی از مجموعه‌دار‌ها با این تصمیم وزارت پست آن زمان از جمع‌آوری تمبر دلزده شدند.

پس از قطعنامه598 دولت سوبسید خود را از تمبر برداشت و ا‌کنون نرخ آن تقریبا یکسان با قیمت بین‌المللی افزایش می‌یابد. از سوی دیگر تیراژ تمبر پایین آمد و هرچه برای مراسلات پستی چاپ می‌شود، به مصرف می‌رسد. به همین دلیل تمبر با قیمتی چند برابر هزینه اولیه آن خرید و فروش می‌شود؛ در نتیجه بدون اینکه هدف اداره پست باشد، این کار به کمک مجموعه‌دارها آمده است. از سوی دیگر جز در ادارات، دیگر از تمبر برای ارسال بسته پستی استفاده نمی‌شود».

تمبر کاغذ بهاداری است که ارزش‌افزوده پیدا کردن آن به 2 عامل مهم بستگی دارد. فیروز علایی که خود را بیشتر کاسب می‌داند تا تمبرباز در این‌باره می‌گوید: «تیراژ یا مقداری که از طرف اداره پست چاپ می‌شود و تقاضای مردم در بازار در قیمت تمبرها برای مجموعه‌داری تأثیر دارد. این تقاضا ممکن است در جهت مخالف تیراژ باشد؛ مثلا مجموعه‌دار، چهره تمبر را می‌پسندد و همه آن را یک‌جا می‌خرد. هستند ارگان‌های دولتی مثل بنیاد شهید و وزارت ورزش که از این روش، تمبرهای یادبود را خریداری کرده و به افراد مورد نظر هدیه می‌دهند؛ مثلا سپاه پاسداران تمبرهایی را که در دوران جنگ از چهره شهدا منتشر شده خریداری کرده و به خانواده شهدا هدیه می‌دهد یا موزه حیات‌وحش دارآباد تمبر پرندگان را به بازدیدکنندگان می‌فروشد. در این فعل و انفعالات تمبر کمیاب می‌شود و قیمت چند برابر افزایش می‌یابد».

«سری» بین کلکسیونرها، اصطلاح جا افتاده‌ای است. یک سری می‌تواند یک تا 10 قطعه باشد اما در ایران استاندارد یک «بلوک» که شامل 4 تمبر (دو تمبر عمودی و دو تمبر افقی) است نیز باب شده است که در هیچ جای دنیا ارزش ندارد. قیمت‌گذاری‌ها معمولا برای سری تعیین می‌شود. نخستین تمبر بلوک در زمان پهلوی اول منتشر شد که محصور به حاشیه سفید بود اما تشویق کاسب و علاقه نشان‌دادن کلکسیونر باعث شد که یک ورق تمبر که حاوی 50 قطعه تمبر است، خرد و در قالب 10 بلوک و 10 تک عرضه شود. کسانی مثل آقای علافیان‌آذر که از پیشکسوتان این حوزه است در سال 60 مقاومت‌هایی برای آموزش درست مجموعه‌‌داری به افراد داشتند ولی به نتیجه نرسید. همین پدیده باعث شد در سال‌های بعد با بالا رفتن قیمت تمبر خیلی‌ها متضرر شوند. این روش فقط مختص تمبر نیست؛ مثلا در مجموعه‌داری اسکناس هم در همه جای دنیا اسکناس تک ارزش دارد ولی در ایران دو شماره پشت‌ سر هم ارزش کلکسیونی دارد.

  • تمبرهای شیر و خورشید در کره‌شمالی

سروکله مشتری‌های تمبر حوالی ظهر کم‌کم پیدا می‌شود. محسن زارعی از کلکسیونرهایی است که از لندن به تهران آمده و برای خرید چند تمبر به مغازه‌های پاساژ معتمد در چهارراه استانبول سر زده است. او در مورد مجموعه‌داری می‌گوید: «کسانی سراغ مجموعه‌داری می‌روند که به تاریخ و فرهنگ کشورشان علاقه‌مند باشند.

تمبر و پاکت و کارت‌پستال تاریخ و فرهنگ هر کشور را نشان می‌دهد. آنچه در زمان ناصرالدین شاه به‌عنوان بسته پستی به اروپا ارسال شده نشان‌های شیروخورشید، باقری یا کاردی را همراه داشته و وسیله مبادله فرهنگی نیز شده است. شرایط به‌گونه‌ای است که بسیاری از اروپایی‌ها به جمع‌آوری تمبرهای قدیمی ایرانی علاقه‌مند هستند. مجموعه‌داری از نظر من بدون دانش کافی در مورد تاریخ، معنایی ندارد».

وقتی همراهش پیشنهاد می‌دهد که چند تمبر بفروشد ناراحت می‌شود و می‌گوید که حاضر نیست حتی یک قطعه از مجموعه‌اش را بفروشد. محسن زارعی با کلمات انگلیسی و دستورزبان فارسی از عشقش به تمبرها می‌گوید: «بارها دیدن تمبر حس بی‌نظیری دارد».

او روزهای نوجوانی‌اش را به یاد می‌آورد که با دیدن چند تمبر روی پاکت‌ نامه به مجموعه‌داری مشتاق شد و می‌گوید: «من از همه جای دنیا تمبر می‌خرم؛ از روستاهای هندوستان، آرژانتین و... چند وقت پیش از کره‌شمالی هم 4 تمبر شیر و خورشید ناصری خریداری کردم. این بهترین تمبری است که تا حالا خریده‌ام. بابت هر عدد آن 100پوند پول دادم. من هر چیزی را که مربوط به تاریخ پست ایران باشد جمع می‌کنم؛ از تمبرهای پستی تا تمبرهای مالی.»

مشتری‌ها که کمتر می‌شوند، صحبت‌های فیروز علایی در مورد تمبر به ‌علت علاقه مردم به یک تمبر خاص کشیده می‌شود. او می‌گوید: «علت علاقه‌مندی مردم به عقیده جلال‌الدین شریفیان از تمبربازهای قدیمی، طراحی و رنگ‌آمیزی تمبر است. درصورتی که در کلکسیونری، تاریخ و اصالت تمبر اهمیت دارد.

انجمن‌های مختلفی در این زمنیه وجود دارند که کارشان تاییدیه صادر کردن برای تمبرهاست. تمبر کالای گرانی است و برخی افراد با اجازه‌گرفتن از مسئولان وقت پست، چند روز پس از انتشار تمبر اصلی، کلیشه تمبر را گرفته و مجددا اقدام به انتشار آن می‌کنند؛ درصورتی که فقط نسخه اول اصالت و ارزش دارد حتی اگر 100سال از عمر آن گذشته باشد. جزوه‌هایی هم در مورد تمبرهای گرانی که نسخه تقلبی آنها وجود دارد منتشر شده است.

او برای توضیح بیشتر، آلبومی را از از قفسه پشت سرش برمی‌دارد و بیش از 20 نشانه غیراصل بودن یک تمبر را با شکل نشان می‌دهد و می‌گوید: «چیزی که ما شنیده‌ایم این است که معمولا کلیشه‌ها 25سال یک‌بار معدوم می‌شوند؛ضمن اینکه در تمبرهای نو تقلب تقریبا صفر است. فقط در سال58 فردی در مشهد اقدام به سورشارژ (کلمه‌ای فرانسوی به‌معنای شارژ مجدد) تمبر معمولی کرد که به وفور در بازار یافت می‌شد».

فیروز علایی از میان آلبوم‌های موجود در مغازه یک تمبر سورشارژ شده نشان می‌دهد و می‌گوید: «این تمبر تقلبی را از روی کاغذ و جوهر براق چاپ آن می‌توان تشخیص داد». مجموعه‌داری تمبر رو به انقراض است، بسیاری از خانواده‌ها درحالی‌که به راحتی هزینه بازی‌های کامپیوتری را پرداخت می‌کنند، کمتر حاضرند برای جمع‌آوری تمبر هزینه کنند.

فیروز علایی ضعف در این زمینه را کم‌کاری مجموعه‌دارها و کاسبان این حوزه برای اطلاع‌رسانی عنوان می‌کند و می‌گوید: «در ایران کمتر فعالیتی در این زمینه صورت می‌گیرد. تمبرفروش‌ها کمتر در نمایشگاه‌هایی که نوجوانان در آنها حضور دارند، شرکت می‌کنند.» مشتری قدیمی مغازه تمبرفروشی به‌دنبال یک ورق از تمبرهای اختصاصی سال93 تا 94 آمده ولی آنچه مغازه‌دار دارد محدود به 125سری است.

امیر منادی که سال‌هاست تمبر جمع‌آوری می‌کند می‌گوید: «از 8 سالگی با پول توجیبی‌هایم تمبر می‌خریدم، هر قدر پولم می‌رسید می‌خریدم. بعدها که بزرگ‌تر شدم و پولم بیشتر شد تمبر صفحه‌ای را شروع کردم و آبونمان اداره پست شدم. چند سالی است که اداره پست قیمت روی تمبر را زیاد کرده و بعضا تا 10هزار تومان رسانده و تیراژ آن را کاهش داده، دیگر برایم صرفه اقتصادی ندارد که یک ورق بخرم. در برخی دوره‌ها هم آن‌قدر تیراژ آن را بالا برد که فراوانی بالای آن ارزش تمبر را پایین آورد. یکی 2سال است که دیگر آبونمان نیستم و بلوک یا تک می‌خرم».

از چایی که در مغازه به او تعارف شده می‌نوشد و می‌گوید: «با همه این حرف‌ها، عشق به این تفریح سالم طوری است که من به راحتی از آن دست برنمی‌دارم». او که یک‌بار با فروش بخشی از مجموعه‌اش جهیزیه خریده است می‌گوید: «نمی‌توان گفت که سرمایه‌گذاری صددرصد موفقی است؛ مثلا تمبرهایی که 10سال پیش خریده‌ام الان 2میلیون تومان ارزش دارند. درست است که سود کرده‌ام ولی به‌معنای سود مطلوب، آنچنان که در هر کار دیگری وجود دارد، نیست.

این کار سرگرمی بسیار دلنشین و سالمی است که متاسفانه با سیاست‌‌های اخیر اداره پست نه‌تنها من که خیلی‌‌های دیگر هم آن را کنار گذاشته‌اند». فیروز اشاره‌ای به روش حرفه‌ای‌های تمبرباز می‌کند و می‌گوید: «پیشکسوتانی مثل علافیان‌آذر به‌دلیل ارزشمندشدن تمبر در آینده، بیشتر از تک و بلوک نمی‌فروختند. ضمن اینکه اداره پست فقط موظف به چاپ تمبر باکیفیت برای مراسلات پستی است و کاری به ذائقه مجموعه‌دار ندارد».

  • تمبر، تاریخ است

از میان 32 مغازه‌ای که روزگاری نشان از رونق کلکسیونری تمبر در ایران داشت، حالا چند مغازه بیشتر نمانده است. برخی از آنها به‌دلیل کمی مشتری فقط بعد از ظهرها کار می‌کنند و برخی جایشان را به فروشنده‌های ارز داده‌اند. میرزا هادی‌سبیل که عضو انجمن فیلاتلیک ایران (انجمن تمبرشناسی ایران) است کارت عضویت خود را نشان می‌دهد و می‌گوید:

«مرده را دیگر نمی‌توان زنده کرد، دوره تمبرفروشی تمام‌ شده است. هرچه مانده عده‌ای پیرند که اگر بمیرند کسی جایشان را نمی‌گیرد. بیشتر مشتری‌های این پاساژ از ایران رفته‌اند. زن‌ها کمتر از مردها تمبر جمع می‌کنند، بعد از انقلاب که خب تعدادشان کمتر هم شد. سال42 اینجا خیلی رونق داشت». تمبربازی روزگاری آن‌قدر رونق داشت که از چهره کلکسیونرهای حرفه‌ای، کارت پستال درست می‌شد.

میرزا هادی‌سبیل که حالا 80سال دارد کارت‌پستال‌هایی را نشان می‌دهد و می‌گوید: «این افراد روزگاری از بزرگان تمبرباز ایران بودند؛ مثلا مرتضی حنانه از مشتری‌های ثابت من بود ولی دیگر در حد و اندازه‌‌های او نداریم. الان تمبر آن‌قدر گران شده که دیگر صرف نمی‌کند. یوسف بهبود چایچی 20 مدال در این زمینه داشت و مجموعه‌دار بسیار ثروتمندی بود». او حرفه فروشندگی تمبر را به این دلیل انتخاب کرد که در روزگار خود کار تمیزی بوده و دروغ و شیله پیله‌ای در آن وجود نداشت.

او می‌گوید: «رجال مملکت سراغ تمبربازی می‌آمدند ولی الان دیگر این شغل متلاشی شده است». او که تاریخ شفاهی تمبر در کشور است با نشان دادن کتاب راهنمای تمبرهای ایران، تاریخچه تمبرها را تعریف می‌کند و می‌گوید: «همه این تمبرها را آبونمان بودم و به مرور زمان به قیمت خوب فروختم. این نخستین تمبر پهلوی دوم است که در چاپخانه‌ای در لاله‌زار چاپ شد. تمبر، تاریخ است. هر تمبرکه به مناسبتی منتشر می‌شود به یادگار باقی می‌ماند».

  • از دوست مکاتبه‌‌ای تا تمبربازی

ارسال یک تمبر کوچک ولی خاص از کشور یوگسلاوی توسط دوست مکاتبه‌ای شروع هیجان‌انگیری برای حمیدرضا ابراهیمی برای تمبربازی بود. او با شوخی و خنده درباره تمبربازی و اعتیادی که به آن دارد می‌گوید: «سال 65 یکی از راه‌های پیشرفت زبان انگلیسی نامه‌نگاری به کشور‌های دیگر بود، بنابراین از طریق یکی از شرکت‌هایی که در این زمینه کار می‌کرد مکاتبه را شروع کردم.

در یکی از این نامه‌ها که از یوگسلاوی می‌آمد، تمبری شبیه به یک کتابچه گذاشته شده بود که توجه من را جلب کرد. من هم برای تشکر، از دکه‌ای که کنار مسجد محله قرار داشت چند تمبر خریدم و برای او فرستادم. در آن زمان نامه‌نگاری به‌دلیل جنگ رایج بود. او هم از تمبرها خوشش آمد و از آن زمان مبادله تمبر ما شروع شد. مکاتبات بعدی با افراد دیگر نیز حاوی تمبر و سکه و اسکناس بود. بعد از مدتی دیدم تعدادی از آنها تکراری است.

می‌دانستم که جایی در شهر وجود دارد که می‌توانم آنها را آنجا بفروشم. تمبرهایم را فروختم و با پول آنها تمبرهای ایرانی خریدم و برای دوستان جدیدم در خارج هم فرستادم. با مراوده مکرر با تمبربازها قواعد کار را یاد گرفتم و حتی فهمیدم که از من ارزان‌تر هم می‌خرند. بنابراین تصمیم گرفتم خودم فروشنده تمبرهایم باشم. با این کار در روزهای جمعه پول تحصیل در دانشگاه آزاد را درآوردم. یادم هست اوایل خجالت می‌کشیدم در خیابان کنار اداره پست بساط کنم».

او که در رشته مترجمی زبان انگلیسی تحصیل کرده همه مطالب خارجی مرتبط با مجموعه‌داری نخستین نشریه تمبر پس از انقلاب در ایران را ترجمه کرده است و می‌گوید: «در عین حال کارمند دانشگاه آزاد هم بودم ولی دنیای تمبر آنقدر برایم ارزشمند و پررنگ شد که دانشگاه آزاد را رها کردم. ماندن در آن شغل اگرچه می‌توانست درآمد زیادی داشته باشد ولی انتخاب دلم نبود.

با جمع‌شدن مجله تمبر، به‌دنبال خرید و فروش تمبر رفتم و مجموعه‌دار شدم. تا قبل از تحریم‌ها که می‌شد پول جابه‌جا کرد در سایت Ebay تمبر ایرانی می‌فروختم و تمبر خارجی می‌خریدم ولی با گسترش تحریم‌ها، شرکت و مغازه را راه انداختم». او نیز دیگر نوجوان 17-16ساله کنجکاوی را نمی‌بیند که وارد دنیای تمبر شود و می‌گوید: «در کل دنیا گرایش‌ به کلکسیونری تمبر بسیار کم شده است؛ از مهم‌ترین دلایل آن تنوع سرگرمی‌ها برای پرکردن اوقات فراغت است.

رشد تکنولوژی اگرچه اطلاعات درستی را در این حوزه در دسترس همگان قرار داده اما از سوی دیگر اطلاعات بیهوده و کپی و تکراری را نیز به‌صورت فراگیر در اختیار مردم گذاشته است. بیشتر مردم در اکثر اوقات خود در حال مطالعه مطالب تکراری و بی‌هدف هستند. با این تفاسیر اگرچه بانک اطلاعاتی در این زمینه وجود ندارد اما تعداد کلکسیونرهای تمبر در ایران به نسبت جمعیت 80 میلیون نفری بسیار کم است».

از اصلی‌ترین انگیزه‌های او برای فروش تمبر به خارجی‌ها، دغدغه‌های فرهنگی است. او در این‌باره می‌گوید: «خانواده‌ها با تشویق فرزندانشان به جمع‌آوری تمبر آنها را با تاریخ و فرهنگشان آشنا می‌کنند. خانواده‌هایی را دیده‌ام که مخالف تمبربازی‌اند و معتقدند تمبر کاغذپاره است. این ذهنیت در حالی است که همان خانواده حاضر است برای بازی کامپیوتری جنگی در گیم‌نت‌ها هزینه کند. تمبر می‌تواند بهانه‌ای باشد که فرزندان به هزار راه نامناسب دیگر نروند. تمبربازی انگیزه تحقیق را برای همه افراد ایجاد می‌کند. اصولا مجموعه‌داری کار حافظان میراث‌فرهنگی کشور است. کسانی سراغ این کار می‌آیند که به تاریخ علاقه‌مند باشند. تمبر سفیر فرهنگی است، به همین دلیل بیشتر کلکسیونرهای مطرح، افراد تحصیل‌کرده هستند».

اصلی‌ترین مجموعه حمیدرضا ابراهیمی، تمبرهای خارجی درباره ایران و تمبرهایی با موضوع مشترک با ایران است. او می‌گوید: «برخی کشورها تمبرهایی با محوریت مشاهیر ایران مانند حافظ و سعدی منتشر می‌کنند که جمع‌آوری آنها از علاقه‌مندی‌های‌ من است. تمبرهای مشترک کشور‌ها زمینه گسترش روابط دیپلماتیک و فرهنگی را بین آنها فراهم می‌کند. گرایش به این تمبرها به‌دلیل محدودیت این‌گونه تمبرها و فراوانی بالای تمبرهای خارجی بیشتر از قبل شده است».

وی با اشاره به تفاوت تیراژ تمبرهای یادگاری، یادبود و پستی می‌گوید: «تمبرهای پستی که برای مراسلات جاری استفاده می‌شود قیمت‌های متفاوتی دارد و برای تأمین هزینه ارسال پاکت استفاده می‌شود. این در حالی است که هم‌اکنون اداره پست اجازه مصرف هیچ تمبر یادگاری یا جاری را روی مرسولات سفارشی و پیشتاز نمی‌دهد.

به‌دلیل کاهش مکاتبات بین مردم میزان مصرف تمبر پستی به‌شدت کاهش یافته و فقط محدود به ادارات دولتی شده است و در واقع می‌توان در مورد تعداد آن چشم‌پوشی کرد. اداره پست بابت تحویل نامه‌ها به افراد رسید می‌دهد و روی آن برچسب هزینه ارسال می‌چسباند.

مجموعه‌داری با این روش اداره پست رو به نابودی است. تا پیش از این روش، بیشتر تمبر‌های چاپی مصرف می‌شد و آنچه باقی می‌ماند ارزش مجموعه‌داری داشت ولی الان به‌دلیل وفور تمبرها در بازار، کسی تمایل به نگهداری آنها ندارد. مجموعه‌دارها در این‌باره مکاتبات زیادی با وزیر ارتباطات انجام داده‌اند ولی هنوز در عمل اتفاقی نیفتاده است».

پاکتی از روی میز برمی‌دارد و نشانمان می‌دهد که 9تمبر با طرح‌های مختلف نقاشان دنیا روی آن چسبانده شده است که یکی از دیگری زیباتر است. حمیدرضا ابراهیمی درباره تمبرهای این مرسوله می‌گوید: «تمبرها آن‌قدر زیبا هستند که توجه هر کسی را جلب می‌کنند. این تمبرها سفیر فرهنگی کشور ارسال‌کننده مرسوله است. درحالی‌که نامه‌هایی که از ایران ارسال می‌شود همگی فقط یک مهر پستی بی‌روح دارد.

نامه و تمبر وسیله انتقال فرهنگ و آشنایی کشورها با هم است». او هزینه ارسال مرسوله پستی از ایران به دیگر کشورها را متناسب با تعرفه‌های جهانی نمی‌داند و می‌گوید: «هزینه پاکت نامه‌ای که یک آمریکایی به ایران ارسال می‌کند به قیمت امروز که دلار سر به فلک کشیده 3هزار تومان می‌شود (50سنت) اما اگر ما بخواهیم یک پاکت ساده به آمریکا ارسال کنیم باید 25هزار تومان هزینه کنیم. همین مسئله در مورد دیگر کشورها نیز وجود دارد. ایران پاکت سفارشی را به فرانسه با 48هزار تومان ارسال می‌کند ولی یک فرانسوی این کار را با 4یورو حدود 28هزار تومان انجام می‌دهد».

کد خبر 402824

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha