همشهری آنلاین: بودجه ۹۷، مشکلات دولت دوازدهم و ... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های شنبه-۲۵ آذر-جای گرفتند.

احمد غلامی . سردبیر روزنامه شرق در ستون سرمقاله اين روزنامه با تيتر«روحانی عقب‌نشینی کرده است؟»نوشت:

روزنامه شرق،۲۵ آذر

هنوز مدت‌زمان چنداني از دوره دوم رياست‌جمهوري حسن روحاني نگذشته كه موجي از انتقادات در شبكه‌هاي اجتماعي به‌‌راه افتاده است. در سطح جامعه و در گفت‌وگوي ميان مردم كوچه‌وبازار نيز نقل مجالس بيش از هرچيز، انتقاد از دولت روحاني و عملكرد آن است؛ دولتي كه دوره نخست خود را با مسائل و مصائب سياست خارجي منطقه‌اي و جهاني پشت‌سر گذاشت. در تمام آن چهار سال برخي صاحب‌نظران ازجمله اصلاح‌طلبان، دولت را خطاب قرار مي‌دادند كه براي هميشه نمي‌توان خلأ سياست داخلي را با سياست خارجي پُر كرد. با فروكش‌كردن مسائل منطقه، جنگ با داعش، بحران عراق و كردستان يكباره چنان فضاي خالي‌ای در سياست داخلي ايجاد شده است كه مخالفان دولت مي‌توانند از آن استفاده كنند. حسن روحانيِ خوش‌اقبال اين‌بار با بداقبالي مواجه شد و آن بداقبالي، تقارن اين فضاي تهي با ارائه لايحه بودجه به مجلس بود.

لايحه‌اي كه براي اقشار فرودست و كم‌درآمد جامعه حامل هيچ خبر خوشي نيست؛ زیرا در تبصره 14 ماده واحده اين لايحه آمده است قریب‌ به نیمی از جمعیت یارانه‌بگیران از بودجه سال آینده حذف خواهند شد. طرح درستی یا نادرستی حذف یارانه‌ها از منظر شاخصه‌های اقتصادی، در این متن به‌کار نمی‌آید؛ اما اثر منفی این حذف، در کوتاه‌مدت بی‌تردید به وجهه مردمی دولت روحانی آسیبی جدی وارد خواهد کرد. خاصه اینکه تنها دستاورد دولت روحانی در حوزه بهداشت، طرح بیمه سلامت بود که سرنوشت خوشایندی پیدا نکرد. اینک دولت روحانی با دو وضعیت مخاطره‌آمیز روبه‌رو است: خلأ سیاست داخلی و نیز نارضایتی مردم از شرایط اقتصادی که در این تقارن ناخوشایند با هم درمی‌آمیزند و سیاستی را بازتولید می‌کنند که نه به نفع دولت است و نه به سود مردم؛ درست مانند سقوط ستاره‌ها در سیاه‌چاله‌ها. ازاین‌رو، در افواه مردم این شایعه پا گرفته که روحانی در برابر جناح‌های مخالف دولت عقب‌نشینی کرده و جانب مصلحت را گرفته است. اثبات درستی یا نادرستی این شایعه از سوی دولت و حامیانش، هیچ تأثیری در احیای «مردم» ندارد؛ مردمی که با هزاران امید و آرزو پای صندوق‌های رأی رفتند و به روحانی رأی دادند. به ‌نظر می‌رسد آنچه بیش از همه مردم را سرخورده کرده، باور آنان به این نکته است که روحانی دیگر نیازی به رأی مردم ندارد! و اینک بیش از هرچیز در پی ماندن در قدرت است. شاید این حرف‌و‌حدیث‌ها پایه و مبنای چندانی نداشته باشد؛ اما هرچه هست، باور مردم به دولت روحانی و فراتر از آن سیاست را خدشه‌دار کرده است. مردم احساس می‌کنند فریب خورده‌اند و هیچ‌چیز خطرناک‌تر و تاریک‌تر از این تفکر نیست که مردمی فریب خود را بپذیرند. به هر تقدیر شرایط برای دولت روحانی مطلوب نیست، بااینکه پیش از روی‌کارآمدن دوباره دولت روحانی برخی از متفکران و اقتصاددانان هشدارهایی مبنی بر امتداد وضعیت اقتصادی و رکود سیاسی داده بودند؛ اما انتقادات و جو اخیر نشان می‌دهد مردم انتظاری بیشتر داشتند. هرقدر زمان بگذرد و خلأ سیاست دامنه‌دارتر شود و اقتصاد مردم بر وفق مرادشان نباشد، وضعیت بغرنج‌تر خواهد شد.

 

سیاستی که از درون این بحران خلق شود، غیرقابل پیش‌بینی و چه‌بسا غیرقابل ‌کنترل خواهد بود. دولت روحانی نتوانست یا نخواست در دوره نخست، جریان‌های مؤثر فکری ازجمله روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان را حلقه واسط خود و جامعه مدنی قرار دهد. حتی اصلاح‌طلبان که نسبت به روشنفکران مستقل انگیزه بیشتری داشتند نیز در این نقش به کار نیامدند و درست‌تر آنکه به بازی گرفته نشدند. پافشاری صرف بر تنش‌زدایی و نرمال‌سازی مانع خلق «سیاست» شد. در این فضای تهی و بی‌میل به سیاست‌ورزی هرکه به میدان آمد، تنها در پی جلب منفعتی بود یا دفع ضرری. این رویکرد شاید ماحصل محافظه‌كاري افراطی است و عقب‌نشینی گام‌به‌گام دولت روحانی.

  • عبور از روحاني خطا است

صادق زيباكلام در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:

روزنامه اعتماد،۲۵ آذر

نارضايتي از دولت آقاي روحاني چه در شهرستان‌ها و چه درتهران از اوايل سال تحصيلي خيلي پررنگ بود و اين را در گردهمايي‌هاي دانشجويي مي‌ديدم. حتي در اجتماعاتي كه قبل از اينكه دانشگاه‌ها باز شوند، در تابستان و مناسبت‌هاي مختلف مي‌رفتم، اين امر قابل مشاهده بود. با شروع سال تحصيلي نارضايتي‌ها پررنگ‌تر شد. بنده خيلي در دوران انتخابات رياست‌جمهوري دوازدهم براي حمايت از آقاي روحاني كمپين كرده بودم. از اين حيث خيلي در معرض انتقاد قرار مي‌گرفتم. برخي من را متهم مي‌كردند كه قصد فريب راي‌دهندگان را داشته‌ام. در عين حال برخي هم معتقد بودند كه صادقانه از مردم خواسته‌ام تا به آقاي روحاني راي دهند و خودم هم فكر نمي‌كردم كه آقاي روحاني چنين عملكردي داشته باشد.

نخستين اما و اگرها، در فكر فرو رفتن‌ها و نارضايتي‌ها در جريان معرفي كابينه به وجود آمد؛ وقتي كه آقاي روحاني از اهل سنت، كردها و زنان در كابينه دعوت نكرد. اين موج سرخوردگي آن زمان شكل گرفت. همچنين در نخستين گفت‌وگوي تلويزيوني با مردم در آبان ماه اعتراضات مردم خيلي بيشتر شد. سخنراني آقاي روحاني در تلويزيون بسيار نااميد‌كننده بود و در اين گفت‌وگو آقاي روحاني وارد مشكلات و مسائل واقعي و جدي جامعه نشد. اين روند ادامه داشت و با وجود اعتراضاتي كه صورت مي‌گرفت آقاي روحاني هيچ واكنشي نشان نمي‌داد. گويي كه او در مركز اين اعتراضات نبود و بسيار متكبرانه رفتار مي‌كرد. به تدريج شايعاتي مطرح شد كه گويي آقاي جهانگيري به حاشيه رانده شده و كارهاي مهم دولت به دست آقايان واعظي، نوبخت و نهاونديان افتاده است. اين مساله مطرح شد كه اين سه تفنگدار استاندار‌ها و وزرا را تعيين مي‌كنند و آقاي جهانگيري نقش كمرنگي در دولت جديد دارد. اين صحبت در بين اصلاح‌طلبان مطرح شد كه آقاي جهانگيري چه بايد بكند و بايد اصلاح‌طلبان چه واكنشي در مقابل دولت داشته باشند. خيلي از اصلاح‌طلبان به سبب حمايت از دولت در معرض اتهام بودند. همچنين در ميان رهبري اصلاح‌طلبان اين سوال كه «با روحاني چه بايد كرد» طرح شد. به موازات طرح اين پرسش گفته شد كه بهتر است تا آقاي جهانگيري در دولت نماند چون عدم محبوبيت دولت مي‌تواند براي آقاي جهانگيري مضر باشد. برنامه اقتصادي آقاي روحاني به گونه‌اي نبود كه اميد داشته باشيم تا در انتهاي تونل بعد از چهار سال نوري دميده خواهد شد. برخي اصلاح‌طلبان معتقد بودند كه اگر آقاي جهانگيري از دولت كنار بكشد، مي‌تواند يكي از گزينه‌هاي جدي اصلاح‌طلبان براي ١٤٠٠باشد اما اگر در دولت بماند شانس اينكه نامزد جدي اصلاح‌طلبان باشد، از بين مي‌رود. اين بود كه هشتگ عبور از روحاني و كمپين از راي به روحاني پشيمانيم مطرح شد. اصولگرايان از اين مساله استقبال كردند. آنها از بحراني كه در بين اصلاح‌طلبان به وجود آمده، خوشحال بودند. دو نوع واكنش در بين اصلاح‌طلبان ديده شد. عده‌اي سياست صبر و انتظار را در پيش گرفتند و در مقابل او سكوت كردند تا گام‌هاي مثبتي از سوي دولت در آينده برداشته و از ابعاد نارضايتي‌ها كاسته شود. عده‌اي ديگر از اصلاح‌طلبان مي‌گفتند كه بايد سياست عبور از روحاني دنبال شود. آنها معتقد بودند كه اگرچه اصلاح‌طلبان از روحاني حمايت كردند اما دولت پاسخگوي شعارهايش نبوده است و ديگر دليلي ندارد كه از او حمايت شود.

من برخلاف عده‌اي از اصلاح‌طلبان معتقدم ما بايد به حمايت از او ادامه دهيم. همچنين آقاي جهانگيري بايد در دولت بماند. اگرچه جدا شدن آقاي جهانگيري از دولت به نفع او خواهد بود و شانسش در انتخابات ١٤٠٠ از بين نخواهد رفت اما شكست آقاي روحاني ميخي بر تابوت دولت خواهد كوبيد. اگر آقاي جهانگيري جدا شود، احتمال عدم موفقيت دولت تبديل به يقين خواهد شد و حركت دولت به سمت دره قطعي خواهد بود. نبايد بر اساس خدشه‌دار شدن اعتبار اصلاح‌طلبان سياستي را انتخاب كرد. شكست آقاي روحاني فقط شكست او نخواهد بود بلكه اين مساله به زيان منافع ملي كشور خواهد بود و كشور در نتيجه شكست آقاي روحاني متضرر مي‌شود. اينكه روحاني نتوانسته از نظر اقتصادي موفق شود باعث مي‌شود تا كشور متضرر شود. همان‌طور كه سياست‌هاي رييس‌جمهور در سال‌هاي ٨٤ تا ٩٢ كشور را به عقب راند، عدم موفقيت دولت آقاي روحاني باعث عدم موفقيت كشور خواهد شد. بهتر است كه به جاي دست شستن از روحاني تلاش كنيم تا دولت شكست نخورد. چون در اين صورت اين مردم هستند كه هزينه‌اش را مي‌دهند. دليل ديگر اين است كه اگر روحاني شكست بخورد، برخلاف تصور خيلي‌ها راه براي آقايان لاريجاني، باهنر، ضرغامي، محسن رضايي يا قاليباف باز نمي‌شود. اين تصوري است كه اصولگرايان معتدل دارند. آنها سخت در اشتباه هستند. آقاي روحاني اگر شكست بخورد راه براي پوپوليسمي كه در سال ٨٤ ظهور كرد، باز مي‌شود. در سال‌هايي كه خاتمي رييس‌جمهور بود نارضايتي‌هايي به وجود آمد كه نهايتا منجر شد تا پوپوليسم آقاي احمدي‌نژاد پيروز شود. اگر از روحاني عبور كنيم، همان داستان سال ٨٤ تكرار خواهد شد. اين دليل اصلي‌اي است كه نبايد از روحاني عبور كرد. بايد به روحاني بچسبيم و تمام توان را به كار ببريم تا رييس‌جمهور را به سمت روحاني‌اي كه در زمان انتخابات بود، سوق دهيم. مطالبات را مطرح كنيم. اين كار خيلي دشوار است. امروز با روحاني‌اي طرف هستيم كه مي‌خواهد با رضايت اصولگرايان حركت كند. نبايد بگذاريم روحاني منافع سياسي خودش را دنبال كند بلكه بايد او را به سمتي بكشانيم كه مطالبات مردم را برآورده كند. امروز عبور از روحاني يعني هموار كردن راه براي پوپوليسم و ما نبايد اين اشتباه را براي بار دوم تكرار كنيم.

 

بعد از این نوبت چیست؟!

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

روزنامه کیهان،۲۵ آذر

از حدود دو قرن قبل، استعمارگران و بخصوص انگلیسی‌ها، هر وقت قصد داشتند بخشی از خاک یک سرزمین را جدا کنند، با تربیت ‌اشرار و عوامل دست‌نشانده، مدتی در آن منطقه ناامنی ایجاد می‌کردند، استمرار این وضعیت مردم را آواره و فراری می‌کرد و مدتی بعد، حاکمیت مرکزی که در تامین امنیت و تثبیت اسکان مردم ناکام مانده بود، با وساطت یک دولت استعمارگر، از آن بخش آشوب‌زده خود چشم‌پوشی می‌کرد و حق حاکمیت را در قالب کشور یا دولتی مستقل به آنها واگذار می‌کرد!

بررسی تاریخ معاصر نشان می‌دهد که بسیاری از رهبران شورشی، هرگز نمی‌دانستند که در پازل مثلا انگلیس بازی می‌کنند و بعضاً در این توهم بودند که عدالتخواهانه یا استقلال‌طلبانه مبارزه می‌کنند! اما سناریو را دیگری نوشته بود و حتی سناریونویس، اسباب نارضایتی را هم در حکومت مرکزی تعبیه می‌کرد!

حالا سالهاست که تقسیم جغرافیایی جای خود را به تسلیم سیاسی داده و استعمار همان شگرد را در قالبی جدید و البته بسیار هوشمندانه دنبال می‌کند و جا دارد همه تحولات مربوط به جمهوری اسلامی- با این همه دشمن قسم‌خورده- را در این فضا ببینیم، هرچند دیگران با گفتن کلمه «توهم توطئه» خود را به خواب بزنند و انتظار داشته باشند ما هم خواب بمانیم!

آرزوی مهم دشمنان انقلاب و در راس آن آمریکا، دلسرد کردن اصلی‌ترین پشتوانه نظام یعنی مردم از فداکاری برای جمهوری اسلامی است. این آرزو، صد البته به گور بردنی است اما نباید از کید دشمن غافل بود.

یکی از اصلی‌ترین زمینه‌های ناامیدی و دلسردی مردم، احساس عقب‌ماندگی اقتصادی و گرفتاری اداری است. پیچیده‌تر شدن بروکراسی اداری (در همه دستگاه‌ها و قوا) از یک سو و فقر و رکود و بیکاری از سوی دیگر، موجب رنجش و ناراحتی مردم می‌شود و طبیعی است که دشمن روی این قضیه حساب جدی باز کند و برای نیل به آن، از هیچ کوششی دریغ نکند. فراز و فرود این حرکت تلخ را می‌توان به صورت مفصل مرور کرد، اما به اختصار می‌توان این روند را در دو برش تاریخی ملاحظه کرد:

1- نخستین سال‌های دهه هفتاد، دوران استیلای جریان لیبرالیستی کارگزاران سازندگی بود. مردم از جنگی 8 ساله بیرون آمده بودند و نیازمند آرامش و ساختن و آباد کردن کشور بودند. جریان کارگزاران معتقد بود برای ساختن ایران، باید نسخه‌های غربی را اجرا کرد. نتیجه آن شد که برنامه‌های بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول، فائو، سازمان بهداشت جهانی و... به ایران سرازیر شد و از زبان افرادی به ظاهر موجه در دستور کار قرار گرفت. اجرای آن برنامه‌ها خیلی زود انفجار تورمی ایجاد کرد و مردمی را که به آرامی در حال زندگی معمول بودند، با وعده زیبای فردایی بهتر و درآمدی بیشتر، با بی‌سابقه‌ترین تورم تاریخی کشور یعنی تورم بالای 50 درصد (البته بر اساس آمار رسمی) مواجه کرد. اساس آن سیاست‌ها، آزاد کردن همه قیمت‌ها و رهاسازی همه مدیریت‌ها بود و اسم آن هم «سیاست تعدیل اقتصادی» بود. سیاستی که بر اساس اظهار صریح مدیر وقت آن، با «له شدن فقرا و محرومین زیر چرخ‌های توسعه» عملیاتی و اجرایی می‌شد! در آن سیاست‌ها، حتی اداره بیمارستان‌ها هم «خودگردان» بود و مردم بدون هیچ‌گونه توجیهی باید زیر بار همه هزینه‌ها از نفس می‌افتادند، آموزش و پرورش برخلاف نص صریح قانون اساسی غیرانتفاعی شد و....

این سیاست‌ها، شدیدترین آسیب‌ها را به مردم و حامیان اصلی نظام وارد کرد و در یک شب،ثروت مرد ایران را به یک دهم ارزش خود تقلیل داد.

2- در سال‌های آغازین دهه 90 اجرای تحریم‌های سخت که بر گراهای داخلی مبتنی بود، زمینه تحمیل یکی از پیچیده‌ترین سیاست‌های آمریکا را فراهم کرد و باعث شد بخشی از حاکمیت خود در عرصه هسته‌ای را با دشمن به ‌اشتراک بگذاریم. آرزوی آمریکایی‌ها این است که این اتفاق در همه عرصه‌ها از جمله موشکی و منطقه‌ای و... هم عملیاتی شود و برای رسیدن به آن هدف، نیازمند ایجاد شرایطی مساعد در جامعه برای پذیرش این اتفاق‌اند. تکرار شرایط روزهای پس از جنگ، شرایط آغاز دهه 90 و در یک کلام شرایطی که مردم خسته شده و به هر راهی تن بدهند، بالاترین هدف دشمن است و در این راه ممکن است کسانی ناخواسته همراهی کنند.

3- حالا حدود 26 سال بعد از روزهای تلخ و فراموش‌نشدنی حزب کارگزاران، دولت دوازدهم بودجه سال 97 را دقیقا با همان الگو و سیاق و البته بدون آن اسم‌ها تقدیم مجلس کرده است. افزایش 50 درصدی قیمت حامل‌های انرژی، یک شوک تکان‌دهنده و دقیقا کپی سیاست‌های تعدیل اقتصادی است. این یکی از محوری‌ترین بخش‌های بودجه است که از قضا به قلم همان عوامل دهه 70 نوشته شده است. همانند همان سالها،شاهد آنیم که بودجه شرکت‌های دولتی (که تقریبا و بی‌استثنا تمامی آنها جزء شرکت‌های زیان ده هستند) افزایش شدید و شگفت‌آوری داشته است! و این یعنی حیات برخی‌ها در حیاط خلوت دولت همچنان ادامه یابد. در نقطه مقابل، مردم تحت شدید‌ترین تضییقات مالی و بودجه‌ای قرار می‌گیرند! از قطع یارانه بخش عظیمی از مردم تا افزایش قیمت حامل‌های انرژی و... که طوفان تورمی را در پی خواهد داشت. ماجرا چیست و چرا چنین عملیاتی در حال شکل‌گیری است!؟

4- دولتمردان سال‌هاست از کاهش شدید نرخ تورم به عنوان بزرگ‌ترین دستاورد دولت یاد می‌کنند. ترجیع‌بند مشهور کاندیدای پوششی انتخابات ریاست جمهوری اخیر با عنوان«مردم یادتان هست که...» بارها و بارها بر تورم در گذشته و آرامش در امروز تاکید داشت. این اتفاق را باید به فال نیک گرفت که یک دولت بتواند تورم را تا مرز 9 درصد کاهش دهد. حتما هم در آینده این رقم به عنوان بخشی از تاریخ ثبت خواهد شد و برگ زرینی در کارنامه دولت خواهد بود اما اگر به راستی کشوری تورم 9 درصد دارد، چرا باید قیمت حامل‌های انرژی آن کشور بیش از 50 درصد رشد کند!؟ یکی از این دو عدد دروغ است! پول بنزین را که مردم می‌دهند، پس دروغ نیست...

 همزمان بیش از 160 قلم از اساسی‌ترین و روزمره‌ترین داروهای مورد نیاز مردم از ابتدای ماه آتی از شمول بیمه خارج می‌شود! این یعنی شما حق بیمه می‌دهید، اما دفترچه شما اعتبار ندارد! این فرجام قابل پیش‌بینی طرح تحول سلامت است که دولت در طول 4 سال گذشته بدون توجه به هشدارهای مکرر کارشناسان دلسوز- حتی اصلی‌ترین هم‌جناح‌های خود- با مقاصد سیاسی و انتخاباتی دنبال کرد. تحمیل ناگهانی چنین فشاری به مردم در شرایط کنونی چه معنایی دارد!؟ مسئول دفتر رئیس‌جمهور قبلا گفته بود: ««فکر می‌کردیم» مردم از گرفتن یارانه انصراف می‌دهند و طرح تحول را به راحتی می‌توان اجرا کرد!» اینکه این نوع برنامه‌ریزی، ناشی از فکر است یا تخیل، به کنار اما اکنون که قرار است یارانه‌ها اجبارا قطع شود، چرا دارو آزاد می‌شود و هزینه‌های درمان بالا می‌رود!؟

5- ممکن است کسی استدلال کند درآمد دولت کم است و ناچار از افزایش قیمت‌ها است. در پاسخ باید گفت اولا خود دولتمردان بارها و بارها گفته‌اند به برکت اجرای برجام، فروش نفت به سطح بی‌سابقه‌ای افزایش یافته و پول آن هم به برکت توافقات بانکی، به کشور باز می‌گردد، پس چگونه می‌توان ادعای کاهش درآمد را پذیرفت آن هم در شرایطی که هیچ سرویس ویژه و خدمت تازه‌ای به مردم داده نمی‌شود!؟ ثانیا فشار اقتصادی شدید به مردم در حالی است که اختلاس‌ها و غارت‌های 15 هزار میلیاردی و... از صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه و... هر روز اعلام می‌شود و پولی معادل کل بودجه عمرانی کشور یا چند برابر خسارت زلزله کرمانشاه، توسط چند نفر انگشت‌شمار و البته نورچشمی دولت غارت می‌شود! چرا دولت به جای جلوگیری از آن دست‌درازی‌ها، انتقام آن را از مردم در لایحه بودجه می‌گیرد!؟ مثلا اگر ثروت به یغما رفته توسط برادر فلان مقام ارشد دولتی یا برادر آن یکی مقام ارشد‌تر و... به بیت‌المال برمی‌گشت، بودجه‌ای بیش از بودجه چند استان محروم به‌دست می‌آمد و فشار روی مردم کم می‌شد. بهتر نیست دو نفر قربانی چند میلیون نفر بشوند!؟ هم‌اکنون قریب یکصد هزار میلیارد تومان معوقه بانکی اعلام شده داریم! بهتر نیست دولت به جای له کردن مردم، فکری برای بازستاندن آنها بکند!؟ در طول دولت یازدهم تاکنون، شستا (مجموعه عظیم شرکت‌های سازمان تامین اجتماعی) بعنوان بزرگ‌ترین کانون اقتصادی کشور که چندصد شرکت و بانک و بیمه و پتروشیمی و.... عظیم و ممتاز را تحت مالکیت دارد، تقریبا هر یک‌سال یک مدیر به خود دیده است! آیا این از تدبیر و دوراندیشی است که چنین مجموعه‌ای تا این حد ثبات مدیریتی نداشته و کار آن به نگرانی کارشناسان و متخصصان امین در ادای دیون و تکالیف قانونی برسد!؟ آیا رواست به جبران آن دست و دل بازی‌ها و رفیق‌بازی‌های سیاسی در پست‌های مدیریتی و کلیدی، به مردم و مستمری‌بگیران و بازنشستگان و... فشار مضاعف وارد شود!؟

6- در آستانه انتخابات، پیامک‌هایی به مردم می‌رسید که یارانه شما مجددا برقرار شد! سخنگوی دولت حذف 24 میلیون نفر از یارانه‌بگیران را جفا به مردم و ناعادلانه می‌دانست! رئیس‌جمهور قول افزایش خدمات عمومی و استمرار طرح تحول سلامت را داد و... آیا نمی‌توان گفت با گذر از روزهای انتخاباتی و بی‌نیازی دولت به رای مجدد مردم، همه وعده‌ها زیر پا گذاشته شده است!؟ آیا آن حرف‌ها و کارها مصداق بارز «پول پاشی» نبود!؟ حرف‌ها و کارهای کنونی دولتمردان، جفا به مردم و توهین به اعتماد آنهاست و این روزها آثار آن در فضای مجازی و با ترند شدن عناوینی چون «پشیمانیم» آشکارا دیده می‌شود. اما به نظر می‌رسد برنامه از این هم وسیع‌تر باشد و نباید موضوع را صرفا انتخاباتی دید. به نظر می‌رسد برنامه‌ای جدی برای ناامیدی مردم در دستور کار است. برنامه‌ای که از پایتخت تا دورترین نقاط کشور را با فرمول بودجه، زیر سخت‌ترین فشار‌ها قرار می‌دهد تا... تا یک هدف مهم دیگر را تحمیل کند! باید قبول کرد که سال‌هاست تعرضات جغرافیایی جای خود را به تحمیلات سیاسی و برنامه‌ریزی‌شده داده است.

 

کد خبر 392654

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha