اين جملهها منطقي به نظر ميرسد. اما براي تأمل در ميزان منطقيبودن چنين استدلالي، چند پرسش ميتوان مطرح كرد:
- آيا فقط درسخواندن زحمت دارد؟ مثلا كسي كه 30سال معلم مدرسه ابتدايي بوده، آيا به اندازه جواني كه 4سال در دوره كارشناسي تحصيل كرده زحمت نكشيده است؟ و از آن مهمتر آيا تجربه، تخصص و كارايي كسي كه سالها كار كرده كمتر از كسي است كه فقط درس خوانده است؟
- آيا همه كساني كه مدرك ميگيرند واقعا زحمت ميكشند و درس ميخوانند؛ آن هم با اين شيوه جديد تدريس و امتحانگرفتن و تحصيل كه در برخي دانشگاهها مرسوم شده است؟ در اغلب دانشگاههاي توليد مدرك براي نظام اداري، كار تدريس خلاصه شده در تعدادي سؤال همراه با جواب كه استاد به دانشجويان ميدهد و در نهايت از ميان همان سؤالها تعدادي در امتحان مطرح ميشود و خلاص.
شيوه ديگر، درسدادن و امتحانگرفتن مرحلهاي و حذفي است. استاد 3-2 مبحث را درس ميدهد و امتحان ميگيرد و بعد 3-2 مبحث ديگر را و به همين ترتيب، براي دانشجوياني كه اغلب اوقاتشان، حتي سر كلاس در گوشي هوشمند و اينترنت ميگذرد، گنج بيرنج فراهم ميشود.
- آيا رتبههاي ممتاز كنكور، نشاندهنده هوش و سواد و دانش است؟ رتبههاي اين نوع كنكور كه سالياني است بهجاي تأكيد بر دانش و قدرت تحليل و استدلال و استنتاج، مبتني است به تعدادي نكته و شگرد و شعبدهبازيهاي ديگر براي كسب مهارت در تستزدن، نشانگر هيچ چيزي نيست، غير از يادگرفتن قواعد اين بازي بيهوده و سرگرمكننده و البته پولساز براي دلالان.
در دانشگاههاي مختلف، بسيار ديدهام صاحبان رتبههاي ممتاز كنكور را كه هنگام خواندن يك متن ساده و بهويژه هنگام نوشتن و استدلال و تحليل، درمانده شدهاند و تنها در تستزني، مهارت و سرعت داشتهاند.
- در سالهاي اخير در دانشگاههاي توليد انبوه مدرك براي نظام اداري، با جمعيت پرشماري مواجهيم كه شاغل هستند، استخدام رسمي هستند، حتي نزديك به بازنشستگي هستند و آمدهاند كه درس بخوانند و مدرك بگيرند؛ چراكه نظام غيرمنطقي و ناكارآمد اداري بايد آمارسازي كند و بگويد كه فلان تعداد از كاركنان اين اداره، مدرك دانشگاهي دارند؛ بدون اينكه كسي بپرسد اين مدارك برساخته، چه گرهي از كار آن اداره ميگشايد؟
- «براي آيندهات درس بخوان»؛ اين تصور نادرست سالياني است كه هم به پدر و مادرها و هم به فرزندان تلقين ميشود. معلوم است كه منظور از آينده يعني مدرك و مشاغل پُردرآمد و عنوانهاي دهانپُركن.كمتر كسي است كه درسخواندن را زمينهساز تفكر صحيح و فرهيختگي فكري و دانايي و پرسشگري و ژرفنگري بداند. معلم و مشاور و مدير و مدرس كنكور و متخصص تستزني و كارشناس تعيين رشته صداوسيما و كانون آموزشي فلان و بزرگترين ناشران كتابهاي نكته و تست و خلاصه هركسي كه با كودك و نوجوان و جوان بينواي ما سر و كار دارد، همين را ميگويد.
همگان در جستوجوي راه ميانبُر (سريع و كمزحمت) براي رسيدن به مدرك و پس از آن رسيدن به آن مشاغل ممتازند. بنابراين مطالعه و پرسشگري و خلاقيت و ژرفنگري، مزاحم و سد راه محسوب ميشوند. دانشگاه فستفودي، استاد و مدرس شتابزده و سهلگير و سازگار ميخواهد تا مشتريان كمحوصلهاش را راضي نگاه دارد، وگرنه در اين بازار بيرونق دانشگاه، كلاسهايش خالي خواهد ماند. و اين يعني خاليماندن حسابهاي بانكي و گاوصندوقهاي دانشگاه كه اصلا چيز خوشايندي نيست.
- شاعر و استاد دانشگاه
نظر شما