ترجمه‌ی سارا منصوری: ۵۹ سال زمان زیادی است، اما آن‌ها مثل روز اول سالم و سرحال و بامزه‌اند! «اسمورف‌ها» حالا ۵۹ساله‌اند. «پیو» یا همان «پی‌یر کالیفورد»، نویسنده و تصویرگر بلژیکی، ۵۹ سال قبل آن‌ها را در کمیک‌استریپ‌های «اشترومپف» خلق کرد.

دوچرخه

 اشترومپف نام اوليه‌ي اسمورف‌هاست كه خيلي اتفاقي سر ميز شام از دهان پيو پريد و همين واژه‌ي اتفاقي، واژگان اين موجودات محبوب آبي را به‌وجود آورد. بعدها وقتي اشترومپف‌ها از بلژيك بيرون رفتند و كودكان و نوجوانان كشورهاي ديگر هم به اين شخصيت‌هاي بامزه علاقه نشان دادند نام آن‌ها به اسمورف تغيير كرد.

از آن سال تا حالا به‌جز مجموعه‌هاي كميك‌استريپ اسمورف‌ها، فيلم‌ها، انيميشن‌هاي بلند، مجموعه‌هاي تلويزيوني و بازي‌هاي بي‌شماري از اسمورف‌ها توليد شده و اين دهكده‌ي كوچك و اهالي آن در نسل‌هاي گوناگون محبوب باقي مانده‌اند. آن‌چنان كه مخاطبان امروز اسمورف‌ها عموماً با كتاب‌ها و مجموعه‌هاي قديمي اسمورف‌ها آشنايي ندارند و با آثار تازه‌ي اين شخصيت‌ها آشنا شده‌اند.

انيميشن «اسمورف‌ها: دهكده‌ي گم‌شده» تازه‌ترين انيميشن اسمورف‌هاست كه اكران جهاني آن در بهار امسال آغاز شده و احتمالاً به‌زودي نسخه‌ي دوبله‌ي آن به سينماها و شبكه‌ي نمايش خانگي ما هم مي‌رسد.

«كلي آزبوري»، كارگردان 57ساله‌ي آمريكايي از 20سالگي به اين موجودات بامزه‌ي آبي‌رنگ علاقه‌مند شد و درباره‌ي آن‌ها و تاريخچه‌ي اسمورف‌ها تحقيق‌هاي بسياري انجام داد و حالا داستان تازه و ناشنيده‌اي را از اسمورف‌ها روايت مي‌كند. به همين مناسب ترجمه‌ي گفت‌و‌گويي را با كارگردان اين انيميشن جذاب براي اين شماره انتخاب كرده‌ايم تا بيش‌تر با حال و هواي آن آشنا شويم.

  • من «اسمورف‌ها: دهکده‌‌ي گم‌شده» را با تعدادي مخاطب كودك و نوجوان ديدم و هنگام تماشاي آن واقعاً به ما خيلي خوش گذشت. براي همين به شما تبريک مي‌گويم.

خيلي از اين تعريف شما متشکرم. خب، وقتي اسم اسمورف‌ها به ميان مي‌آيد، همه توقع دارند که انيميشني شاد، هيجان‌انگيز و ماجراجويانه ببينند. درست مثل خود اسمورف‌هاي کميک‌‌استريپ‌هاي «پيو» ، خالق اسمورف‌ها.

اسمورف‌ها و ماجراهايشان هميشه سرگرم‌کننده بوده‌اند و من هم مي‌خواستم شيطنت، شادي، ماجراجويي، شجاعت و محبت آن‌ها را دوباره به بيننده نشان دهم.

  • اسمورف‌ها سال‌هاست که مخاطبانشان را همراه خود دارند. بسياري از آن‌ها با ماجراهاي اين موجودات بزرگ شده‌اند. اما از طرفي انيميشن شما براي گروهي ديگر از مخاطبان كوچك‌تر، اولين تجربه‌ي آشنايي با اسمورف‌هاست. براي همين در اين انيميشن داستان آن‌ها را از اول تعريف کرديد؟

وقتي تصميم گرفته شد که دوباره انيميشني درباره‌ي اسمورف‌ها ساخته شود، در قدم اول به خود گفتم: «خب! بيا فرض کن که هيچ‌کس درباره‌ي اسمورف‌ها چيزي نمي‌داند.» از طرفي هم نمي‌خواستم زياد وارد جزئيات شوم و فيلمم شبيه به يک کلاس درس شود که در آن توضيح بدهيم اسمورف چيست. پس نکته‌هاي مهم، اما خاطره‌انگيزي را به تماشاگر نشان داديم که صرفاً به‌ياد بياورد که اسمورف‌ها کيستند و از کجا آمده‌اند تا بعد بلافاصله به سراغ داستان اصلي برويم. به نظرم اين راهکار سالم‌ترين روشي بود که مي‌شد هم به مخاطبان قديمي و هم تماشاگران جديد، اطلاعات مفيدي درباره‌ي اسمورف‌ها داد.

  • خودتان از کي با اسمورف‌ها آشنا شديد؟

اسمورف‌ها تا دهه‌ي‌ هشتاد ميلادي در آمريکا شناخته‌شده نبودند. در دوره‌ي 20سالگي بودم که براي اولين‌بار اين موجودات آبي دوست‌داشتني را ديدم. آن‌زمان ازدواج نکرده و فرزندي هم نداشتم و براي همين اسمورف‌ها را زياد نمي‌شناختم! انگار وقتي بچه داشته باشيد بيش‌تر و بيش‌تر با اسمورف‌ها آشنا مي‌شويد.

در همان دوره براي همکاري با استوديوي ديزني درخواست دادم اما پذيرفته نشد. من فکر مي‌کردم که همه‌چيز را درباره‌ي آن‌ها مي‌دانم و مي‌توانم در فيلم اسمورف‌ها که در ديزني ساخته مي‌شد، همکاري کنم. اما واقعيت اين بود که اسمورف‌ها 30 سال از من جلوتر بودند. پس شروع به تحقيق کردم و خواستم تا تمام جزئيات را درباره‌ي تک‌تک شخصيت‌هاي آن بدانم و فکر مي‌کنم حالا مي‌توانم ادعا کنم که اسمورف‌ها را به‌خوبي مي‌شناسم.

  • چرا دهکده‌ي گم‌شده را به‌عنوان کانون اصلي داستان انتخاب کرديد؟

بزرگ‌ترين نقطه‌ي ابهام طرفداران اسمورف‌ها و سؤالي که مدام مي‌كنند اين بود که چرا در اين گروه فقط يک دختر وجود دارد؟ براي خود من هم اين سؤال هميشه وجود داشت. به نظرم‌ پيو، چندان به دختر يا پسربودن شخصيت‌هايش توجه نداشت و صرفاً به اسمورف‌بودن آن‌ها فکر مي‌کرد. شايد روزي نامه‌اي از يکي از طرفدارانش دريافت کرده که از او پرسيده پس اسمورف دختر چه؟ او هم بلافاصله مدادش را برداشته و يک اسمورف دختر کشيده!

من فکر کردم اگر فرض کنيم که دهکده‌ي ديگري از اسمورف‌ها وجود دارد که کسي از وجودش خبر ندارد، آن وقت چه مي‌شود؟ اگر تنها اسمورف دختر با دختران ديگري در اين دهکده روبه‌رو شود چه اتفاقي مي‌افتد؟ ايده‌ي يک دهکده‌ي ديگر، جاي زيادي براي تخيل‌پردازي داشت. براي همين اين دهکده‌ي گم‌شده و ناشناخته به‌عنوان هسته‌ي اصلي داستان انتخاب شد.

  • پيو اسمورف‌ها را دو‌بعدي و روي کاغذ مي‌کشيد. کنجکاوم بدانم وقتي كه مي‌خواستيد انيميشن سه‌بعدي آن‌ها را بسازيد، با چالش غيرمنتظره‌اي روبه‌رو نشديد؟

اتفاقاً چرا! البته ما هم حقه‌هاي خودمان را بلديم و در ضمن انيميشن سه‌بعدي خيلي از کارها را آسان کرده است.

بزرگ‌ترين چالش ما، کلاه‌هاي اسمورف‌ها بود. تا به حال به شکل عجيب و غريب آن‌ها دقت کرده‌ايد؟ ما متوجه شديم که مهم نيست از کدام زاويه به اين کلاه‌ها نگاه کنيم چون در هرصورت سه‌چهارم کلاه هميشه در تصوير وجود دارد. تکنيک انيميشن کامپيوتري اين امکان را برايمان فراهم کرد که شکل منطقي و متعادلي از کلاه‌هاي اسمورف‌ها داشته باشيم.

  • وقتي انيميشني بخواهد بر اساس شخصيت‌هاي کميک‌استريپ ساخته شود و اگر آن شخصيت‌ها به شهرت اسمورف‌ها باشند، کار کمي سخت مي‌شود. چه‌قدر برايتان دشوار بود که بخواهيد به طراحي‌هاي پيو نزديک باشيد و دقيقاً مطابق با طرح‌هاي او کار کنيد؟

طراح شخصيت ما «پاتريک مِيت» اهل فرانسه است. او با کشيدن شخصيت‌هاي اسمورف‌ها بزرگ شده و به‌خوبي خود پيو آن‌ها را طراحي مي‌کند. خوب است خاطره‌اي تعريف کنم تا به صحت حرف‌هايم پي ببريد. وقتي طراحي شخصيت‌هاي فيلم را به دختر پيو نشان داديم بي‌اختيار گريه كرد و گفت: «درست مثل اين است که خود پدرم آن‌ها را کشيده باشد.»

چالش ما بر سر خود شخصيت اسمورف‌ها نبود، چون پيو آن‌ها را قبلاً کشيده بود. دردسر جايي بود که شخصيت تازه‌اي مي‌خواستيم که درکارهاي پيو نبود. مثلاً يک خرگوش مي‌خواستيم. بايد فکر مي‌کرديم که اگر پيو بود، خرگوش را چه شکلي مي‌کشيد؟ پاتريک درباره‌ي تک‌تک شخصيت‌هايي که مي‌بينيد، از کوچک‌ترين حشرات تا تمام موجودات داستان، در بين طرح‌هاي به‌جا مانده از پيو تحقيق کرد. برگ‌هاي درخت‌ها، علف‌ها و خلاصه همه‌چيز. مي‌خواهم بگويم هرچيزي که در فيلم مي‌بينيد درباره‌اش تحقيق شده و سعي کرديم درست به همان روشي که پيو آن‌ها را مي‌کشيد ما هم تصوير کنيم.

  • از آن‌جايي که فيلم در کشورهاي زيادي اکران مي‌شود، نگران نيستيد که ترجمه و دوبله‌ي فيلم به روح فانتزي و شاد آن لطمه بزند؟

مسلماً وقتي فيلم به زبان ديگري ترجمه شود، بخشي از لطافت و طنز خود را از دست مي‌دهد، اما من از ابتدا درباره‌ي اين موضوع فکر کرده بودم و براي همين خيلي دقت کردم که شوخي‌ها و فانتزي فيلم تنها مختص تماشاگران آمريکايي نباشد. سعي کردم حتي اگر صدايش را ببنديم، باز هم مخاطب، داستان اين انيميشن را درک کند و بتواند در لحظه‌هاي شاد و رؤيايي آن سهيم باشد. چه‌قدر موفق بوده‌ام؟ اميدوارم خيلي!

دوچرخه

کد خبر 370863

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha