دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۵:۴۲
۰ نفر

همشهری آنلاین: رئیس جمهور آینده، انتخابات ۹۶ و ... از جمله موضوعاتی هستند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های دوشنبه-۴ اردیبهشت- جای گرفتند.

فریدون مجلسی . تحلیلگر روابط بین‌الملل در ستون سرمقاله روزنامه شرق با تيتر«به این ویژگی‌ها رأی بدهیم» نوشت:

روزنامه شرق، ۴ اردیبهشت

برخی از ما به‌ لحاظ سیاسی خود را مستقل می‌دانیم؛ یعنی در جناح‌بندی‌های مرسوم سیاسی کشور، نقش و سهمی برای خود قائل نیستیم، اما به حکم آنکه در کشورمان زندگی می‌کنیم و رفتارهای مسئولان بر زندگی عادی ما، خانواده و همشهریان‌مان آثار مثبت یا منفی بر جای می‌گذارد، نمی‌توانیم به پدیده‌ای مانند انتخابات، بی‌تفاوت باشیم. به ويژه اگر تفاوتی اصولی در دیدگاه‌ها، منش، رفتار و اثرگذاری سیاستی یک یا برخی از نامزدهای ریاست‌جمهوری در عرصه داخلی و بین‌المللی وجود داشته باشد.

این حق و بلکه وظیفه عاقلانه را برای خود قائلیم که با رأی خود در پدیدآوردن شرایطی که زندگی در کشور را برایمان سهل‌تر و دلخواه‌تر کند، مشارکت کنیم. نگارنده اگر دریابم که با کناره‌گیری و سکوت خود و دیگران در واقع راه را برای دستیابی التهاب‌انگیزان تشنج‌آفرین به این مقام مهم و مؤثر هموار می‌کنم، بیشتر تشویق می‌شوم که از این فرصت مشارکت در نشان‌دادن جلوه‌ای از تمایلات و اراده ملی بهره بگیرم و دیگران را نیز به مشارکت ترغیب کنم. موضوع فقط گماردن یک فرد در بالاترین مقام اجرائی کشور نیست. زمانی که شخصیتی به نمادی از تفکر، رفتار و منشی مبتنی بر عقلانیت و اعتدال متعهد می‌شود و این تعهد را عملا نیز به اثبات رسانده باشد و شخصیت یا شخصیت‌‌های مقابل او یا چنان پیشینه‌ای از خود بروز نداده باشند یا فراتر از آن، شدت تعصباتشان برای زندگی و آینده شهروندی عادی مانند من نگران‌کننده باشد، بدیهی است که به شخصیتی رأی می‌دهم که برایم امیدبخش و تسکین‌دهنده باشد. می‌دانیم اختیارات رئیس‌جمهور چه محدودیت‌هایی دارد و می‌دانیم که به دلیل همین محدودیت‌‌ها در اجرای برخی برنامه‌هایی که اعلام می‌کند، با ناکامی‌ها و محدودیت‌هایي مواجه شده و خواهد شد.

می‌دانیم به موازات دولت اجرائی، بخش‌های دیگری هم وجود دارند که تأثیرگذارند اما آگاهی‌بخشی هرچه‌بیشتر جناح‌های مؤثر و سهم آنان در سبد رأی مردم، در ایجاد تفاهم و رفع نگرانی‌های آن بخش‌ها نیز مؤثر خواهد بود زیرا خود را از نیاز به پذیرش عمومی مبرا نمی‌دانند. ایران از ثروت و منابع انسانی و طبیعی خوبی برخوردار است. ترکیب منابع انسانی و مالی و طبیعی می‌تواند راهگشای توسعه اقتصادی و اجتماعی باشد. نسلی که در سنین ٣٠سالگی و در ابتدای انقلاب، مقدرات را به دست گرفت، اکنون یا در قید حیات نیست یا در حال بازنشستگی است. نباید و نمی‌شود که مانع حضور و ابراز وجود نسل جدید و کارآزموده شد و نوبت طبیعی را از کسانی دریغ کرد که بهتر می‌اندیشند و با جهان و پیش‌نیازهای علمی و صنعتی آن برای توسعه آشنایی بیشتر و مفیدتری هم دارند. اگر هم آنان نخواهند، قانون بی‌گذشت طبیعت، شکاف نسل‌‌ها را پر و جبران خواهد کرد. پیشبرد تولید و اقتصاد هنگامی تحقق می‌یابد که کشور به ایفای نقش درخور خود به‌عنوان بازیگری معتبر به عرصه بین‌المللی بازگردد. تولید بیشتر نیاز به بازار جهانی و حضور جهانی دارد.

کسانی که با دنیا قهر بوده‌‌اند یا قهربودن را مزیت می‌دانند، باید توجه داشته باشند که استقلال در توانایی ارتباط اقتصادی و سیاسی جهانی است نه در محروم‌ماندن از آن. اقتصاد مستحکم نیاز به ارتباطات مسالمت‌آمیز بین‌المللی دارد. امنیت شرط خوبی برای توسعه اقتصادی است، اما باید همراه با آرامش و اطمینان از آینده باشد. اینها نکاتی است که نامزدها را از یکدیگر متمایز می‌کند. شخصا با حداقل توقعات به کسی رأی می‌دهم که در درجه نخست قابلیت و تجربه مثبت و مؤثر ایفای نقش بین‌المللی را داشته باشد. کلید دیپلماسی را که در شرایط تعامل و تبادل امتیاز و چانه‌زنی در راه حد اکثر منافع ملی باشد، بشناسد و به کار ببرد و به برجام و سرانجامی مثبت رسانده باشد. با اهمیت صلح، خردورزی و مسالمت آشنا و به زیان انسانی و اقتصادی ستیز و جنگ واقف باشد. از ملاقات و دیدار با مقامات خارجی نهراسد و با اعتمادبه‌نفس بتواند از منافع ملی و بین‌المللی ایران دفاع کند. بداند که اوضاع سیاسی جهان نیز مانند همه‌چیز دیگر تغییر کرده است و تغییر می‌کند و شرایط جدید نیاز به تغییر در سیاست‌‌های پیشین دارد. از رفتارهای خیابانی و دون شأن و حیثیت ملی مانند نقض مصونیت‌های دیپلماتیک دیپلمات‌های ميهمان در کشور، اجتناب کند. منافع ملی ایران را به هرگونه منافع دیگری ترجیح دهد و خصومت همسایگان و جهانیان را برنینگیزد. دیگر چه بگویم؛ «رنگ چشم‌هایش هم قهوه‌ای باشد!».

برخی از ما به‌ لحاظ سیاسی خود را مستقل می‌دانیم؛ یعنی در جناح‌بندی‌های مرسوم سیاسی کشور، نقش و سهمی برای خود قائل نیستیم، اما به حکم آنکه در کشورمان زندگی می‌کنیم و رفتارهای مسئولان بر زندگی عادی ما، خانواده و همشهریان‌مان آثار مثبت یا منفی بر جای می‌گذارد، نمی‌توانیم به پدیده‌ای مانند انتخابات، بی‌تفاوت باشیم. به ويژه اگر تفاوتی اصولی در دیدگاه‌ها، منش، رفتار و اثرگذاری سیاستی یک یا برخی از نامزدهای ریاست‌جمهوری در عرصه داخلی و بین‌المللی وجود داشته باشد.

  • باید‌ها و نباید‌های رئیس‌جمهور آینده

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

روزنامه کیهان، ۴ اردیبهشت

1- یکی از شاخص‌های کارگزار نظام اسلامی راستگویی و اولین ویژگی که برای رئیس‌جمهور آینده باید مد نظر قرار بدهیم، صداقت با مردم است. اولا اطمینان حاصل کنیم امانت مهم ریاست جمهوری را که به او سپرده می‌شود، خیانت نمی‌کند و طبق سوگندی که می‌خورد، پاسدار قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی برآمده از خون هزاران شهید باشد. ثانیا اطمینان حاصل کنیم وعده‌هایی که می‌دهد قابل محقق شدن است و مهم‌تر اینکه به وعده‌هایش عمل می‌کند. پيامبراكرم(ص)، حضرت علی (ع) و امام سجاد(ع) می‌فرمایند: سه چيز در هركه باشد، منافق است، اگر چه بگويد من مسلمانم: اول وقتى سخن می‌گويد دروغ بگويد- دوم وقتى وعده دهد، تخلف ورزد- سوم وقتى امانت به او دهند، خيانت كند. خداوند نیز در آیات متعدد از جمله توبه/۷۷؛ نساء/۱۴۲؛ منافقون/۱؛ حشر/۱۱ بر این سه موضوع تاکید دارد. مولا علی(ع) تصریح می‌کند: کسی که صداقت ندارد را انتخاب نکن که او همان سراب است، دور را در نظر تو نزديک و نزديک را دور مي‌سازد.شاید بهترین مصداق برای این سخن امیرالمومنین در شرایط فعلی این باشد که جریانی تلاش دارد به دروغ خطر جنگ را نزدیک نشان دهد و امکان حل مشکلات مردم را دور و بعید نشان دهد.

2- سخنان رهبر معظم انقلاب در روز چهارشنبه گذشته را باید به‌عنوان بیان شاخصهای لازم برای یک انتخاباتی پرشکوه و انتخاب فردی با ویژگی‌های مورد نیاز در شرایط فعلی کشور و جهان تلقی کرد.

الف- نکته مهمی که از کلام رهبر معظم انقلاب برداشت می‌شود، این است که همه باید به قانون پایبند باشند. حضرت آقا تصریح داشتند که «انتخابات باید سالم و با امنیت برگزار شود».لذا این مُیَسر نمی‌شود مگر با پایبندی همه به قانون، چه نامزدهای احراز صلاحیت شده و احراز صلاحیت نشده وطرفدارانشان و چه مجریان و ناظران انتخابات. ایشان تصریح می‌کنند«همه باید قدر انتخابات را بدانند تا موجب مصونیت و مایه آبروی نظام و کشور شود».

ب- نکته دیگری که از کلام رهبری استنباط می‌شود صفات و اولویت‌های رئیس‌جمهور آینده است. اولا براساس رهنمودهای اخیر رهبری رئیس‌جمهور منتخب ملت باید مسئله اقتصاد و حل مشکلات معیشتی مردم را کلیدی‌ترین و اولین اولویت خود و تیم همراه در دولت آینده بداند و به تعبیر حضرت آقا «وقتی هدف و انگیزه دشمن مشخص است باید انگیزه مسئولان برای اجرای اقتصاد مقاومتی افزایش یابد». ثانیا رئیس‌جمهور آینده باید دشمن‌شناس باشد و در زمین بازی تعیین شده از سوی دشمن حرکت نکند و برای خنثی‌سازی نقشه‌ها و اقدامات خصمانه دشمن پازل همه جانبه‌ای را بر اساس گفتمان مقاومت در سیاست داخلی و سیاست خارجی طراحی و به اجرا بگذارد. ثالثا رئیس‌جمهور آینده باید واقعیت‌های کشور و جامعه را بداند و به باور عینی رسیده باشد که نقاط قوت کشور خیلی بیشتر از نقاط ضعف و کمبودهاست تا با فهم و درک درستی در پیش دشمن کمبودها را بزرگ‌نمایی نکند و خزانه پر کشور را خالی نشان ندهد و اظهار ناتوانی و نیاز ننماید و عزت مردم را خدشه‌دار نکند. رابعا رئیس‌جمهور آینده باید روحیه شجاعت و قدرت ایستادگی و مقاومت در مقابل زیاده‌خواهی‌های دشمنان به‌ویژه آمریکا را داشته باشد. انفعال و وادادگی و عقب نشینی‌های مکرر در مقابل دشمنان در چند سال اخیر نشان داده است مشکلات کشور با ترس از دشمن و سرایت دادن آن به مردم حل نمی‌شود، بلکه دشمن را گستاخ‌تر می‌کند. حضرت آقا تصریح می‌کنند «بدترین حالت برای یک کشور آن است که مسئولان آن کشور از تشر دشمن بترسند زیرا راه را برای تعرض و تجاوز او باز می‌کند. بخش عمده نهراسیدن از دشمن بر عهده اقتصادیون است.البته اگر کسی هم می‌خواهد بترسد اشکالی ندارد اما از طرف ملت نترسد زیرا ملت ایران ایستاده است».

ج- نکته مهم دیگری که رهبری بر آن تاکید داشتند نقش‌آفرینی مردم در انتخابات است. یکی از جلوه‌های نقش آفرینی مردم حفظ اتحاد ناگسستنی خود و تقویت رابطه ملت و نظام است. قطعا با چنین اتحادی از یک سو موجب انتخابی عاقلانه‌تر برای حل مشکلات کشور خواهد شد و از سوی دیگر به فرموده رهبرمعظم انقلاب «آمریکا و بزرگ‌تر از آمریکا در مقابل نظامی که به مردم خود متصل است و ملتی که در برابر دشمن مقاوم هستند هیچ غلطی نمی‌تواند بکند». جلوه دیگر نقش‌آفرینی مردم حضور هدفمند و با بصیرت در انتخابات است و براساس فرمایش رهبری مردم باید احساس کنند کلید کارهای کشور در دست خودشان است، نه دست دیگری. چراکه این حضور آنها سرنوشت کشور را هم در کوتاه مدت (چهارسال آینده) تعیین می‌کند و هم در درازمدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. لذا ملت باید هوشیار باشد که کلید سرنوشت کشور را به‌دست چه جریانی می‌خواهد بسپارد؟ جریانی که با تکیه بر گفتمان غربی و «ما نمی‌توانیم»، عملکردش پیش روست یا جریانی که با تکیه بر گفتمان انقلابی و شعار «ما می‌توانیم» نگاه به ظرفیت‌های داخلی برای حل مشکلات دارد. سومین جلوه نقش آفرینی مردم تحت تاثیر القائات و جنگ روانی دشمنان قرار نگرفتن است. دشمنان در بیرون و داخل تلاش دارند با فضاسازی‌های رسانه‌ای- سیاسی و دو قطبی سازی‌های کاذب افکارعمومی کشور را از مسئله اصلی یعنی حل مشکلات اقتصادی به سوی مسائل حاشیه‌ای و فرعی منحرف کنند. بر این اساس رهبر معظم انقلاب تاکید دارند «ملت ایران باید با همین بیداری و هوشیاری که همواره نشان دادند، در مقابل این حرکت عمل کنند».

د- یکی از مصادیق فضاسازی‌های جریان لیبرال نفوذ کرده در ارکان اجرایی کشور تناقض مواضع انتخاباتی و عملکرد گذشته آنها برای انحراف افکارعمومی است.

1- کسانی که تاکنون به عناوین مختلف ارزشها و شعارهای انقلابی را به باد سخره می‌گرفتند و نیروهای انقلابی را تندرو و افراطی می‌خواندند و از خطوط قرمز نظام بارها و بارها عبور کردند، حال برای کسب رای، انقلابی‌تر از همه شدند و شعار ولایتمداری و اجرای رهنمودهای رهبری را لقلقه زبان خود کرده‌اند. جریان لیبرال نفوذی که برای رضایت آمریکا تمام صنعت هسته‌ای کشور را تعطیل و تلاش کردند شعار «انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست» را از اذهان ملت پاک کنند، اکنون در آستانه انتخابات این شعار را سر دست گرفته‌اند. این جریان که با کاهش بودجه دفاعی، در مقابل تقویت قدرت دفاعی کشور ادعا می‌کردند نباید دست به اقدامات تحریک آمیز زد و حتی از ترس آمریکا اجازه پرتاپ ماهواره بومی و صرفا علمیِ ساخت دانشمندان کشور را ندادند، در آستانه انتخابات اکنون ادعا دارند اگر مجددا رای بیاوریم به ساخت موشک و ماهواره ادامه خواهیم داد!.نکته جالب این داستان همسویی تناقض مواضع فعلی و عملکرد گذشته جریان لیبرال نفوذی، با رسانه‌های بیگانه است. رسانه‌های غربی - عربی وابسته به نظام سلطهِ آمریکایی تلاش دارند القاء کنند جریانی که در طول سال‌های اخیر در برابر تمام زیاده خواهی‌های آمریکا عقب نشینی کرده و نسخه تسلیم برای ملت را پیچیده، در مقابل سیاست‌های آمریکا موضع تندی! دارد. این رسانه‌ها با اشاره به ثبت نام داوطلبان ریاست‌جمهوری از قول برخی چهره‌های این جریان می‌گویند «دولت روحانی سیاست مقاومت را در برابر آمریکا اتخاذ کرده است»!. این اتخاذ مواضع زمانی جالب می‌شود که برخی از رسانه‌های بیگانه از ارسال نامه جدیدی از سوی برخی اعضای جریان لیبرال نفوذی داخلی به رئیس‌جمهور آمریکا خبر دادند که در این نامه از ترامپ خواسته‌اند در آستانه انتخابات تشدید تحریم‌ها علیه ایران و سپاه پاسداران را به تعویق بیندازد تا این جریان فرصت مجددی برای حضور در قدرت پیدا کند.

2- دومین تناقض، شعارهای اقتصادی برای حل مشکلات معیشتی مردم است. در حالی در پاسخ به وعده خود برای حل مشکلات اقتصادی صریحا گفتند «کِی گفتم»! و اذعان کردند مشکلات در دولت بعدی و ده دولت دیگر هم حل نخواهد شد، اکنون ادعای ایجاد شغل و تولید دارند. در حالی که پرداخت یارانه‌ها را سیاستی مخرب برای کشور و عذاب‌آور برای خود می‌دانستند، اکنون در آستانه انتخابات یارانه برخی از اقشار را سه برابر کردند!

3- این جریان خاص به کمک رسانه‌های خارجی و جنگ روانی در مواضعی متناقض و نامتجانس و البته طنزآمیز از یک طرف تلاش می‌کنند ماهیت و سلامت انتخابات در ایران را زیر سؤال ببرند و از سوی دیگر سخت در تلاشند تا در همین انتخاباتی که زیر سؤال می‌بردند، پیروز شوند!. این تناقض ناشی از ماهیت ضد ایرانی - اسلامی دشمنان و فرصت طلبی آنها در بهره‌برداری سودمندانه از فضای انتخابات ناشی می‌شود. لذا جریان نفوذی و عقبه رسانه‌ای خارجی آنها باید به این تناقض پاسخ دهند چگونه می‌خواهند در انتخاباتی که زیر سوال می‌برند، پیروز شوند؟ باید پاسخ دهند در انتخاباتی که از نظرآنها زیر سوال است اگر پیروز شوند، آیا مشروعیت دارند؟. البته این حمایت جانبدارانه رسانه‌های خارجی از یک نامزد و جریان سیاسی خاص هدف مهمتری را نیز دنبال می‌کند و آن ایجاد دسته بندی‌ها و دوقطبی‌های کاذب برای فراهم کردن زمینه تنش آفرینی در فضای سیاسی و نا امن کردن کشور است.

4- تلاش برای شفاف نشدن فضای انتخابات و جلوگیری از اطلاع مردم از عملکرد گذشته و برنامه‌های آینده نامزدها از دیگر تلاش‌های جریان لیبرال داخلی و رسانه‌های بیگانه است. ممانعت از برگزاری مناظره‌های انتخاباتی زنده نشان می‌دهد که اولا برخی جریانات با اطلاع از عملکرد منفی خود و نداشتن برنامه‌ای مردم‌پسند برای حل مشکلات کشور، جرات حضور در مناظره‌های زنده انتخاباتی را ندارند. ثانیا با این توهین به مردم نشان دادند به ادعای «دانستن حق مردم است» و «آگاهی برای حق انتخاب» چقدر پایبند هستند!

5- تناقض دیگر این است جریانی که در گذشته با ادعای اینکه تحریم‌ها پدر مردم را درآورده و موجب مشکلات اقتصادی کشور شده، اکنون که نتوانسته‌اند مشکلات را با ادعای رفع تحریم‌ها حل کنند، در آستانه انتخابات ادعا می‌کنند که تحریم‌ها و فشارها بر مردم تاثیری ندارد!؟

  • حل يك معماي اقتصادي

روزنامه اعتماد در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

روزنامه اعتماد، ۴ اردیبهشت

هنگام ثبت‌نام، آقاي قاليباف شهردار تهران سخن مهمي را گفت كه وعده‌هاي دست‌نيافتني محسوب مي‌شد و جزو محالات مي‌نمود. وي گفت كه درآمد كشور را در ٤ سال رياست‌جمهوري خود، ٥/٢ برابر مي‌كنم. اگر چنين كاري شدني بود، بدون ترديد همه ما حاضر بوديم كه نه فقط براي انتخابات، بلكه از الان از آقاي روحاني بخواهيم كه فورا استعفا دهند يا آقاي قاليباف را عملا به جاي خود بگذارند و نه تنها براي ٤ سال ديگر ايشان را براي رياست‌جمهوري انتخاب مي‌كرديم كه حاضر بوديم مادام‌العمر پست رياست‌جمهوري را دودستي به همراه ملت تقديم ايشان كنيم. حتما مي‌پرسيد كه چرا؟ وقتي كه يك نفر بتواند در عرض ٤ سال اقتصاد كشور را ٥/٢ برابر كند، در عرض ٨ سال ٢٥/٦ برابر و در عرض ١٢ سال ٦٠/١٥ برابر و اگر خداوند عمر دهد، در عرض ١٦ سال ٣٩ برابر مي‌كند. حتما مي‌دانيد كه ١٦ سال زمان زيادي نيست. تا چشم ببنديم گذشته است ولي در عوض توليد و درآمد ملي در اقتصاد ايران پس از ١٦ سال حدود ٢٠ هزار ميليارد دلار مي‌شود كه از امريكا و چين و همه كشورهاي ديگر، بزرگ‌تر و قوي‌تر خواهد شد! اين مثال زده شد تا معلوم شود كه گوينده محترم به احتمال قوي اشتباهي اين گزاره غيرممكن را گفته است. ولي گفت‌وگوي آقاي قاليباف با خبرگزاري تسنيم نشان داد كه با علم و آگاهي اين را گفته است. وي در اين مصاحبه مي‌گويد كه: «وقتي فردي با بيش از سي سال سابقه مديريت اجرايي كه به همه تعهداتي كه داده پايبند بوده، با قاطعيت اعلام مي‌كند كه بعد از ٤ سال درآمد كشور را دو برابر و نيم مي‌كند يا ٥ ميليون شغل ايجاد خواهد كرد، مطمئنا سال‌ها مطالعه و برنامه‌ريزي و سابقه مديريتي پشت اين حرف وجود دارد... يكي از برنامه‌هاي ما در دولت آينده اين است كه ضمن برنامه محرك اقتصادي براي خروج از ركود، قيمت اقلام اساسي و كالاهاي مصرفي و مورد نياز مردم را به‌شدت كنترل كنيم... مطمئن باشيد اگر نمي‌توانستم اين كار را بكنم اصلاً نامزد نمي‌شدم... سال ٨٤ بودجه و درآمد شهرداري تهران كمتر از دو هزار ميليارد تومان بود. امروز بعد از گذشت ١٢ سال، درآمد شهرداري تهران بيش از ٢٠ هزار ميليارد تومان است يعني بيش از ١٠ برابر سال ٨٤. درآمد شهرداري تهران در حالي افزايش پيدا كرده است كه ما نه چاه نفت داشته‌ايم و نه هيچ نوع كمك دولتي.»

از آنجا كه هيچ فردي كه حداقلي با آمار و ارقام و اقتصاد آشنا باشد نمي‌گويد كه درآمد اقتصادي را در ٤ سال ٥/٢ برابر مي‌كنم. بنابراين از جملات مذكور متوجه مي‌شويم كه آقاي قاليباف به احتمال زياد منظور ديگري داشته است. براي فهم اين مساله قدري توضيح بايد داد. در آمار حساب‌هاي ملي هميشه دو جدول مشابه با دو معناي متفاوت وجود دارد. براي نمونه توليد ملي، مصرف، سرمايه‌گذاري و... به قيمت‌هاي ثابت و جاري ذكر مي‌شوند. فرض كنيم در سال ١٣٨٠ توليد كشور به قيمت جاري ١٠٠٠ بوده و در سال بعد به ١٢٠٠ رسيده است. اگر در اين سال تورم ٢٠ درصد باشد، در واقع ارزش توليد كشور به لحاظ قيمت‌هاي جاري ٢٠ درصد بالا رفته ولي چون تورم هم ٢٠ درصد بيشتر شده، پس رشد توليد صفر بوده است. ولي اگر ارزش توليد به ١٣٠٠ برسد، ١٠ واحد نسبت به ١٢٠ واحد رشد اقتصادي داشته‌ايم. يعني حدود ٨ درصد. اين را مي‌گويند رشد اقتصادي به قيمت ثابت. فقط اين رشد اهميت دارد. اگر رشد اقتصادي به قيمت جاري را بخواهيم در نظر بگيريم، ارزش توليد در ايران پس از انقلاب دو هزار برابر شده است ولي چون تورم هم خيلي بالا بود، لذا به ميزان درآمد و توليد شايد فقط دو برابر يا اندكي بيشتر اضافه شده باشد. اينكه آقاي قاليباف گفته‌اند در سال‌هاي ١٣٨٤ تا ١٣٩٥ درآمد شهرداري را ١٠ برابر كرده و بودجه آن را از ٢ هزار ميليارد تومان به ٢٠ هزار ميليارد تومان رسانده ناشي از اين ذهنيت غلط است كه وي اين درآمد را به قيمت جاري منظور كرده است. اصولا بودجه به قيمت جاري است. ولي ايشان توجه نكرده كه در همين فاصله زماني قيمت‌ها نيز حدود ٥/٦ برابر بيشتر شده است. به عبارت ديگر درآمد شهرداري تهران به قيمت ثابت در ١٢ سال مذكور فقط حدود ٥٠ درصد افزايش داشته است كه توليد كشور هم در همين حدود زياد شده است.

بنابراين رشد سالانه درآمد شهرداري تهران به قيمت ثابت در ١٢ سال وي كمتر از ٤ درصد در سال بوده است و اين رقم در حد رشد درآمد كشور در ٢٠ سال گذشته، بدون در نظر گرفتن دوره احمدي‌نژاد است كه سقوط آزاد را تجربه كرديم. اين نوع درآمد در زمان آقاي هاشمي تا حدود ١٠ برابر افزايش يافت. مي‌توان درآمد و اقتصاد كشور را در طول ٤ سال ٥/٢ برابر حتي ٤ برابر كرد به شرطي كه به قيمت جاري باشد.

كافي است كه سالانه يك تورم ٢٥ درصدي را تجربه كنيم. بدون افزايش حتي يك شغل هم درآمد كشور به قيمت جاري پس از ٤ سال ٥/٢ برابر مي‌شود. احتمالا آقاي قاليباف حقوق‌ها را هم ٥/٢ برابر خواهند كرد در حالي كه با وجود تورم ٢٥ درصدي در ٤ سال، افزايش حقوق ٥/٢ برابري هيچ فايده‌اي براي حقوق‌بگيران ندارد. اتفاقا سياست‌هاي اقتصادي آقاي قاليباف كاملا هم تورم‌زاست. اين را به صراحت به اين صورت گفته‌اند: «در بسياري از كشورهاي با اقتصاد ليبرال، وقتي كه ركود اقتصادي وجود دارد، دولت‌ها دست به سياست تحريك تقاضا مي‌زنند و مستقيما به مردم به شيوه‌هاي مختلف پول مي‌دهند تا با ايجاد گردش مالي در بازار، اقتصاد كشور به تدريج از ركود خارج شود.» بنابراين انتظار مي‌رود كه تورم مثل زمان احمدي‌نژاد به ٣٠ درصد هم برسد، به همين دليل پيشنهاد مي‌كنيم كه رقم ٥/٢ برابر را اصلاح كنند و به ٣ تا ٤ برابر برسانند، چون با تورم ٣٠ و ٣٥ درصدي به راحتي مي‌توان درآمد مردم را به قيمت جاري تا ٤ برابر بالا برد. فقط يك نكته كوچك مي‌ماند و اينكه قيمت كالاها نيز به همين ميزان يا بيشتر افزايش پيدا مي‌كند و جيب مردم به ويژه فقرا مثل دوره احمدي‌نژاد خالي‌تر مي‌شود. با اين شيوه مي‌توان معماي آقاي قاليباف را حل كرد.

کد خبر 367969

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار رسانه و روزنامه‌نگاری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha