دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۵:۴۶
۰ نفر

همشهری آنلاین: تیرگی غروب جمعه گذشته بر جان مردم استان‌های آذربایجان شرقی، غربی و کردستان سایه انداخت و بسیاری از آنها را عزادار کرد. حالا دو روز از سیل می‌گذرد و طبق آماری که اورژانس و سازمان مدیریت بحران اعلام کرده‌اند تعداد کشته‌شده‌ها به ۴۱ نفر رسیده است.

سیل آذربایجان

روزنامه اعتماد نوشت:خانمي خانه‌دار كه ساكن آذرشهر است در گفت‌وگو با «اعتماد» مي‌گويد: اينجا تمام شهر عزادار هستند چون تقريبا هر كسي را ببيني يكي از فاميل يا عزيزانش را از دست داده است. او ادامه مي‌دهد عده زيادي از مردم در دو روز گذشته جنازه‌هاي فاميل و خانواده‌هايشان را پيدا كرده‌اند و از زير سيل بيرون آورده‌اند. امروز هم دو جنازه ديگر پيدا شد كه مربوط به يك خانواده 4 نفري بود كه روز جمعه داخل ماشين‌شان نشسته بودند و ساعت 7 بعدازظهر به خانه‌هاي‌شان برمي‌گشتند. حالا همه جنازه‌ها را در پزشكي قانوني و سردخانه نگه داشته‌اند تا روز دوشنبه تشييع كنند.

او درباره تجمع مردم در كنار پل ادامه مي‌دهد: البته نيروي انتظامي نزديك پل را بسته است و كسي نمي‌تواند از آن محوطه عبور كند. او مي‌گويد: در آذرشهر مردم علاوه بر اينكه براي مرگ عزيزان‌شان ناراحت و غمگين بوده‌اند از صحبت‌هاي مسوولان گلايه دارند. مگر مي‌شود در آن ساعت بعدازظهر و غروب 18 نفر آدم داخل ماشين‌هاي‌شان نشسته باشند و به خاطر گرفتن سلفي با سيل از جاي‌شان تكان نخورند.

دوربرگردان جاده آذرشهر از چند سال پيش در پل غله‌زار به خاطر تصادف‌هاي زيادي كه در آن اتفاق مي‌افتاد به صورت اجباري به سمت وسط رودخانه كشيده شده بود و همين علت گرفتار شدن ماشين‌ها در سيل شد كه در حال گذشتن از جاده بودند. مردي 41 ساله كه خودش را صاحب يك مغازه سوپري در چنار معرفي مي‌كند، مي‌گويد: مردم از چند ساعت بعد از سيل دنبال جنازه‌هاي‌شان زير آوارها مي‌گشتند. اينجا هوا سرد است و مردم گوشه‌گوشه آتش روشن كرده‌اند تا گرم شوند. همه عزادار هستند.

از هلال احمر سگ‌هاي زنده‌ياب آورده‌اند تا زودتر جنازه‌هاي گم شده ديگر را هم پيدا كنند. مرد ميان بغض‌هايش به دو كودكي اشاره مي‌كند كه مادر و پدرشان را از دست داده‌اند و از روز سيل آغوش همديگر را ترك نمي‌كنند. مي‌گويد: علي محمد 13 سالشه و خواهرش 8 سال دارد. كنار مردم توي امامزاده هستند و فقط گريه مي‌كنند. غذايي كه براي‌شان مي‌برند را هم نمي‌خورند. آنها همراه با مادر و پدرشان از زمين كشاورزي‌شان در نزديكي روستا به خانه مي‌آمدند كه اسير سيل شدند. اينجا همه داغدار هستند و اشك مي‌ريزند.

قبل از عيد همه منتظر باران بودند تا محصول كشاورزي‌شان‌ آباد شود و رزق و روزي‌شان راه بيفتد. اما هيچ كس فكرش را هم نمي‌كرد كه ناگهان سيل بيايد و همه‌چيز را با خودش ببرد. بعضي وقت‌ها شب‌ها توي امامزاده مردم يكي يكي از خواب بيدار مي‌شوند و گريه مي‌كنند. بعضي‌ها شب‌ها به خانه‌هاي خراب‌شده‌شان سر مي‌زنند و ساعت‌ها براي عزيزان‌شان گريه مي‌كنند. مگر از اين 500 خانه چند خانه با آجر ساخته شده بود؟ همه خانه‌ها خشت و گلي بودند. سقف‌هاي ايرانيتي خانه‌ها مگر چقدر طاقت مقاومت در مقابل سيل را دارد؟ اين همه روستا اطراف ما هست اگر يك چنين سيلي بيايد آنها هم به سرنوشت ما گرفتار مي‌شوند. يكي ديگر از اهالي روستاي چنار نيز در گفت‌وگو با «اعتماد» مي‌گويد: لحظه‌اي كه سيل آمد و همه‌چيز را با خودش برد را به ياد دارم. روي يكي از تپه‌ها ايستاده بودم. هيچ كسي نمي‌دانست اين عمق كم ‌آب مي‌خواهد تمام روستا را با خودش ببرد. ناگهان زمين و آسمان به هم آمد و عده‌اي آدم كه نزديك ما بودند را با خودش برد. از تراكتور آهني فقط لاستيك‌هايش را سيل با خودش آورده چه برسد به آدم!

کد خبر 367255

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha