چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۷:۱۵
۰ نفر

همشهری دو - محیا ساعدی: برادران ولی‌زاده از شناخته‌شده‌ترین دو قلوهای تهران در فعالیت‌های قرآنی هستند.

برادران ولی‌زاده

رضا و عباس ولي‌زاده سال‌هاست در اتاق كوچك كتابت‌شان در فرهنگسراي بهاران به‌كار كتابت قرآن مشغول‌اند و استاد محمدعلي قرباني نيز چند سالي است به اين جمع 2 نفره اضافه شده است. اين 3‌كاتب قرآن‌كريم كتابت را اوج پرواز مي‌دانند و حاصل كار آنها، 3 قرآن نفيس است كه در آخرين ‌ماه سال1395در فرهنگسراي بهاران رونمايي شد.

ماجرا از چگونگي علاقه‌مندي‌شان به هنر شروع مي‌شود. استاد رضا ولي‌زاده مي‌گويد: در دوران مدرسه به اين هنر علاقه‌مند شديم. آقاي دهقان كه معلم اجتماعي‌مان بود سر كلاس يا وقت امتحان، زماني كه ما مشغول نوشتن برگه‌هايمان بوديم خط مي‌نوشت. گاهي با گچ روي تخته مشق مي‌كرد و ما هميشه شيفته اين خط خوش بوديم. مدتي خودمان با هم تمرين خط مي‌كرديم، خط‌هاي آن موقع را هنوز هم دارم. بعد اما به اين نتيجه رسيديم كه نمي‌شود بدون استاد خط نوشت. اين بود كه وقتي سوم راهنمايي بودم در كلاس‌‌هاي خوشنويسي انجمن خوشنويسان ايران ثبت‌نام كردم. از محضر استاد زمانيان، استاد جواد بختياري و استاد عباس اخوين استفاده كردم و سال1367موفق به اخذ مدرك دوره ممتاز شدم و دوره فوق ممتاز را در محضر استاد اميرخاني و استاد علي شيرازي گذراندم.

ماجراي خوشنويس شدن براي برادر دوقلويش هم به همين ترتيب اتفاق افتاده است. البته استاد عباس ولي‌زاده به خط مادرشان هم اشاره مي‌كند و مي‌گويد: البته شايد پيش از اين، نخستين جرقه‌هاي علاقه‌مندي ما به هنر خطاطي را مادرمان زد. او با وجود اينكه خيلي سواد ندارد و تنها 5 كلاس درس خوانده اما خط فوق‌العاده‌اي دارد. كلاس اول كه بوديم، جمله‌هاي اولي كه براي نوشتن ياد مي‌گرفتيم، مثل «بابا آب داد» را مادرم اول صفحه برايمان مي‌نوشت. اين خط آنقدر برايمان جذاب بود كه حتي امروز هم دوست دارم شبيه مادرم بنويسم.

  • وقتي ما را اشتباه مي‌گرفتند

استاد عباس ولي‌زاده هم همزمان با برادرش وارد انجمن خوشنويسان مي‌شود و از محضر استاداني چون فردين تبريزي، كرمعلي شيرازي، زمانيان، جواد بختياري، اميراحمد فلسفي و محمدعلي قرباني استفاده و سرانجام به كلاس‌هاي استاد غلامحسين اميرخاني راه پيدا مي‌كند. البته علاوه بر خط نستعليق، خط نسخ ايراني را هم در محضر استاد موحد فرامي‌گيرد و سال1378 موفق به كسب مدرك ممتاز از انجمن خوشنويسان ايران مي‌شود.

از استاد عباس ولي‌زاده درباره چرايي تفاوت استادهايشان كه مي‌پرسم با خنده تعريف مي‌كند: من نمي‌دانستم كه رضا كلاس استاد زمانيان مي‌رود. روز اولي كه سر كلاس اين استاد حاضر شدم، نوبت من كه رسيد از من رد شد و بقيه هنرجو‌ها را راه انداخت. همه كه رفتند برگشت در چشم‌هاي من نگاه كرد و گفت: «ولي‌زاده تحويل نمي‌گيري؟» همانجا متوجه شدم اين بي‌محلي از كجا آب مي‌خورد. من را با رضا كه شاگردش بوده اشتباه گرفته بود. هرچه هم قسم مي‌خوردم كه من برادرش هستم و نخستين جلسه كلاسم پيش شماست، باور نمي‌كرد. اين شد كه حداقل در سال‌هاي نخست ورود به هنر خوشنويسي استادهايمان متفاوت بودند.

  • هنر تسخير است نه تصميم

ماجراي شيفتگي استاد محمدعلي قرباني اما متفاوت است. او تعريف مي‌كند: من از همان نخستين سال‌هايي كه نوشتن را مي‌آموختم به اين هنر علاقه داشتم چون خوشنويسي هنر مورد علاقه خانواده‌ام بود. پدرم خط خوبي داشت و پدر بزرگم كه معلم مكتب بود، به خوشنويسي خيلي اهميت مي‌داد. نخستين بارقه‌ها براي من زماني رقم خورد كه برادرم به جبهه رفته بود. او يك چيز ارزشمند براي من به در كمدش چسبانده بود. اين بيت شعر حافظ «بنشين بر لب جوي و گذر عمر ببين/ كين اشارت ز جهان گذران ما را بس» به خط يكي از دوستانش روي همين كاغذهاي خط‌دار معمولي با خودكار آبي.

با خنده ادامه مي‌دهد: با اينكه خود برادرم نبود، ولي جرأت نمي‌كردم آن كاغذ را بِكنم. در كمد را باز مي‌گذاشتم و مي‌نشستم و از روي اين خط، مشق مي‌كردم. فكر مي‌كردم خيلي خوب مي‌نويسم. آن زمان من هم مثل خيلي از هم‌نسلانم هميشه درگير مسجد بودم. كم‌كم وارد كارهاي تبليغاتي شدم. براي شهدايي كه مي‌آوردند چيزهايي مي‌نوشتم، اطلاعات و پلاكاردها را مي‌نوشتم حتي زماني كه خودم هم وارد جبهه شدم، كارم نوشتن بود.

لبخندش عميق‌تر مي‌شود و مي‌گويد: با وجود اينكه تا آن موقع سر كلاس خوشنويسي نرفته بودم ولي با جسارتي مثال‌زدني حتي آموزش هم مي‌دادم. يكي از آشناهايمان كه علاقه من به خوشنويسي را مي‌ديد مرا به مرحوم يوسف خاموشي‌افشار معرفي كرد و تمام. اينجا بايد مثل اين فيلم‌ها كات بزنيد. زندگي‌ام به قبل و بعد از آن تقسيم مي‌شود چرا كه هنر و به‌ويژه هنر خوشنويسي بيش از اينكه تصميم باشد، تسخير است و من به يك عشق دچار شدم. تسخير شده بودم؛ تا حدي كه بدون اينكه خانواده‌ام بدانند 3 دوره از امتحانات نهايي چهارم دبيرستان را ندادم. عين بچه‌هايي كه برايشان كفش نويي خريده باشند، سرمشق‌هاي استادم را كنار بالشم مي‌گذاشتم و به ‌خواب مي‌رفتم. بعد از 29سال خط نوشتن هنوز هم همان اشتياق را در من زنده مي‌كند.

استاد قرباني علاوه بر زنده‌ياد استاد يوسف خاموشي‌افشار، تحت تعليم استاد غلامحسين اميرخاني و استاد عبدالصمد صمدي بوده و داراي درجه استادي از شوراي ارزشيابي انجمن خوشنويسان ايران است. او اضافه مي‌كند: تا الان هم معلم بودم و تعليم دادم. همين تعليم خودش وادي خاصي است كه خود من به‌عنوان معلم بسيار از آن ياد گرفته‌ام و هنوز هم درگيرش هستم.

  • وقتي نانمان در روغن نرفت

نخستين پيشنهاد كار را استاد رضا مي‌گيرد. او خاطره جالبي از نخستين سفارشش دارد. «ناشري كه سراغ من آمد از طرف دايي‌ام به من معرفي شد. خاطرم هست ناشرم خيلي مطمئن گفت اگر نخستين كارت موفق بود، شغل شما مي‌شود كتابت و حتي از اين لفظ استفاده كرد كه «نونت تو روغنه» اما اگر چاپ كرديم و فروش نرفت، اين نخستين كار و آخرين كار شماست. ديوان پروين اعتصامي را نوشتم، چاپ شد و حتي چندين‌بار تجديد چاپ شد و من هنوز با آن ناشر كار مي‌كنم.» با خنده ادامه مي‌دهد: «اما نونمان در روغن نرفت.»

  • كتابت اوج پرواز است

استاد رضا درباره مشغول شدنشان به امر كتابت قرآن مي‌گويد: در مقوله خوشنويسي، كتابت يكي از بالاترين مراحل است؛ يعني اگر خوشنويسي پرواز باشد، كتابت اوج پرواز است و اوج كتابت هم، كتابت قرآن است. سال 77نخستين قرآن را به ما سفارش دادند. آن كار به‌تازگي تصحيح و مجوز چاپش صادر شده است و به‌زودي منتشر مي‌شود. استاد رضا كه تعجب مرا مي‌بيند توضيح مي‌دهد: پروسه چاپ قرآن خيلي طولاني است. كتاب بيش از 5بار بايد تصحيح و غلط‌گيري شود؛ البته در اين كار خاص، خود انتشارات هم چند سالي روند كار را متوقف كرد اما اين توقف منجر به متوقف شدن كار ما نشد و از آن سال تا حالا ما فقط مشغول كتابت قرآن هستيم. من تا به حال 10قرآن كتابت كرده‌ام.

مي‌پرسم كتابت قرآن چقدر طول مي‌كشد؟ استاد عباس توضيح مي‌دهد: بستگي به شرايط قرآن دارد. برخي از قرآن‌ها بازاري هستند كه صرفا درشت‌نويسي و راحت خوانده شدن در آنها ملاك است. من 2قرآن بازاري نوشته‌ام كه آن را شايد روزي 33 صفحه كتابت مي‌كردم اما قرآن‌هاي هنري را نمي‌توان روزي بيشتر از يك يا 2‌صفحه نوشت چراكه عيار هنري كار پايين مي‌آيد.

  • كتابت يك توفيق اجباري است

وقتي از شرايط كتابت قرآن مي‌پرسم، استاد قرباني پاسخم را اينطور مي‌دهند كه خوشنويس بايد خيلي قوام پيدا كرده باشد كه سراغ كتابت برود. اين‌كار هم ثبات شخصيتي مي‌خواهد و هم قوام خط. شما بايد بتوانيد خط يك كتاب را يكسان در بياوريد. به همين دليل كاتب بايد احوال مشخص و ثابتي داشته باشد و يك برنامه‌ريزي سبك زندگي ويژه نياز دارد. روابط آدم بايد كمتر شود، اخبار گوش نكند، غيبت گوش نكند و... البته به نوعي يك توفيق اجباري هم براي كاتب حاصل مي‌شود. خوشنويسي فوق‌العاده به مراقبه نزديك است. عرفا به سالكشان مي‌گفتند خوشنويسي كنيد چون خود اين امر موجب تمركز مي‌شود و جمعيت خاطر مي‌دهد اما در اين وانفسايي كه ما زندگي مي‌كنيم و پراكندگي ذهني كه داريم كار براي ما دشوارتر است.

استاد عباس هم با تأييد صحبت‌هاي استاد قرباني مي‌گويد: من بارها با خودم گفته‌ام كاش من 300سال پيش به دنيا آمده بودم و مثل كاتب‌هاي آن زمان به اين هنر مشغول مي‌شدم. آن زمان كاتبان آرامش خاصي داشتند، جامعه اينقدر پر از بالا و پايين نبود، با نور يك شمع مي‌نشستند و تا صبح كار مي‌كردند. سطح و حجم كارهايي كه آن زمان انجام شده با كارهاي اين زماني قابل مقايسه نيست. شايد ما امروز با اين همه پيشرفت تكنولوژي نتوانيم حتي يك صفحه از كارهاي آنها را بنويسيم.

  • ما فرشته نيستيم

وقتي از تأثير كتابت قرآن در زندگي روزمره‌شان مي‌پرسم، استاد رضا ولي‌خاني مي‌گويد: نمي‌شود تأثير آيات نوراني قرآن و سلوك و آرامش خط را روي رفتار و گفتار، ارتباطمان با ديگران و نحوه تربيت فرزندان‌مان ناديده بگيريم چون خودمان اين را درك مي‌كنيم كه هميشه به ما به‌عنوان كاتب قرآن نگاه مي‌كنند و ممكن است يك حركت زننده از جانب ما چندين برابر ديده ‌شود.

او درباره تأثيرگذارترين آيه قرآن در زندگي خود مي‌گويد: نگاه دقيق به قرآن به تو درس‌هاي فراواني مي‌دهد اما آنچه شايد من در بسياري از لحظات زندگي از آن استفاده كرده‌ام اين آيه است: «عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يمْشُونَ عَلَي الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا»؛ و بندگان خداي رحمان كساني هستند كه روي زمين به نرمي گام برمي‌دارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ مي‌دهند. ما در ادبياتمان هم اين آيه را به نوعي ديگر داريم، فردوسي بزرگ مي‌گويد: «نشان بزرگي است آهستگي».

عباس والي‌زاده به اين سؤال اينگونه پاسخ مي‌دهد.: آيه ۵۳ سوره زمر ازجمله آياتي است كه براي رحمان و رحيم بودن پروردگار، حجت را براي همه بندگان تمام مي‌كند. «قـل يـا عـبـادي الّذيـن اسـرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمة‌الله ان‌الله يغفر الذنوب جميعاً انـه هـو الغـفـور الرحـيـم»؛ بگو ‌اي بندگانم كه زياده بر خويشتن ستم روا داشته‌ايد، از رحمت الهي نوميد مباشيد؛ چراكه خداوند همه گناهان را مي‌بخشد كه او آمرزگار مهربان است. اين يعني اوج رحمانيت پروردگار.

استاد محمدعلي قرباني نيز درباره آيات تأثيرگذار بر سبك زندگي خود گفت: متأسفانه ما برخي بديهيات را فراموش مي‌كنيم. «انالله و انااليه راجعون» يكي از همان آيات تأثير‌گذار و يكي از همان بديهيات فراموش‌شده است. خيلي دوست داشتم در هنر مفهومي اين آيه را مي‌نوشتم و به جاي كاربرد هميشگي آن براي كساني كه از اين دنيا رفته‌اند، روي قنداق يك بچه تازه متولد شده جانمايي مي‌شد. اين آيه يك اميد والا دارد كه ما آن را فراموش مي‌كنيم. «انالله» تو از خدايي و اين بسيار زيباست.

کد خبر 366096

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha