همشهری آنلاین: روز خبرنگار، ورزش قهرمانی و ... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های یکشنبه-۱۷ مرداد-جای گرفتند.

هادی خانیکی استاد دانشگاه در ستون سرمقاله روزنامه شرق با تيتر«در ستایش خبرنگاری تفهمی»نوشت:روزنامه شرق،۱۷ مرداد

١- در این سال‌ها، حادثه شهادت محمد صارمی در اسارتگاه جمود و جهل طالبان مناسبتی شده است که «١٧ مرداد» به نام «روز خبرنگار» ثبت شود و هر سال هرکس در هر جا و هر جایگاهی که هست حداقل یک روز به مدح کسانی بپردازد که مدام در گرمگاه حادثه ایستاده‌اند.

 «خبرنگار» نام و حرفه‌ای خاص است، برای نقش و مسئولیتی عام که دامنه‌هایش را ساعت کار و طرح طبقه‌بندی مشاغل و حتی ستون و صفحه ارائه آثار به‌درستی نشان نمی‌دهد.

 خبرنگاری درهم‌آمیختگی «عقل و عشق» و به تعبیر عارفانه «زبان حال» است که اگر درست فهمیده شود و بجا به کار آید، فراتر از زبان قیل‌وقال کارآمدی دارد.

 خبرنگاری از این نظر فقط فن نیست، نوعی فهم است و شاید این وجه دوم، مهم‌تر از وجه نخست هم باشد.

٢- این نوع خبرنگاری که شاید بتوان نام «خبرنگاری تفهمی» بر آن نهاد، آموختن و انباشتن مدام دانش، مهارت و تجربه برای ورود به دنیاهایی متفاوت و درهم‌ تنیده است که توقف سریع و ساده در آنها راه به جایی نمی‌برد.

«خبرنگاری تفهمی»، گشودن منظر درست در دیدن و معبر درست در شنیدن است. به این معنا، آن‌که «خبرنگاری» نمی‌فهمد و «خبرنگاری» نمی‌داند، در دیدن، شنیدن، گفتن و نوشتن آنچه در پیرامونش می‌گذرد، ناتوان است.

خبرنگاری تفهمی دنیای ‌دغدغه‌ها و دردمندی‌هاست که نهادی ناآرام برای هموارترکردن راه آگاهی می‌خواهد.

٣- خبرنگاری هنر گفت‌وگو نیز هست و سرآغاز این هنر، به گفته سقراط آگاهی از جهل خویش است.

 ادعای مالکیت مطلق بر حقیقت نه نسبتی با گفت‌وگو دارد و نه کار خبرنگاری را ممکن می‌کند آن‌که راه کسب و نشر خبر را فقط در جست‌وجو برای تأیید پیش‌فرض‌ها و تصورهای قالبی خود می‌داند، فرسنگ‌ها از مقصد خبرنگاری دور شده است.

برای دیدن این واقعیت، نیازی به بحث‌های طولانی نیست، مشاهدات ملموس، کفایت دارد؛ دنیاهای فروبسته‌ای که هر روز بر پایه عیارها و معیارهای منازعه سیاسی به وسیله برخی نهادها در رسانه‌ها خلق می‌شوند و همه حقایق و وقایع پیرامون ما را در دهلیزها و دالان‌های تاریک منفعت‌های جناحی خود پنهان می‌کنند، چه نسبتی با جهان گشوده گفت‌وگو دارند؟

٤- «خبرنگاری تفهمی» البته جدا از اقتضائات اخلاق و مسئولیت حرفه‌ای نیست. بی‌لنگر اخلاق نمی‌توان در دریای ناآرام و بی‌پایان خبر پیش رفت.

زیستن در دنیای بی‌مرز خبر که حریم خصوصی و عمومی ندارد، تنها با فهم مرزهای اخلاق و حقوق ممکن می‌شود.

باید مبانی و موازین حقوقی و اخلاقی را امروز درباره خبرنگاران و خبرنگاری یا از زاویه کار و حرفه خبرنگاران و خبرنگاری دوباره بازخواند و بازآفرید.

  • ريشه چالش ورزش قهرماني در جوامع بسته

روزنامه اعتماد در ستون سرمقاله‌اش نوشت:روزنامه اعتماد،۱۷ مرداد

برخي جوامع اسلامي بسته، دچار تناقضات پايان‌ناپذيري هستند كه هركدام از اين تناقضات دير يا زود مثل يك زخم سر باز خواهند كرد و جامعه را دچار بحران و تنش مي‌كنند. عربستان سعودي را مي‌توان مصداق بسته‌ترين جامعه و كشور اسلامي دانست. كشوري كه هنوز رانندگي زنان آن حل نشده است، چگونه مي‌تواند چالش‌هاي جدي‌تري را كه پيش‌رو دارد، حل كند؟ يكي از اين چالش‌ها مساله ورزش قهرماني است. واقعيت اين است كه به لحاظ معيارهاي سنتي و حتي معيارهاي موجود در شريعت در عربستان سعودي، اصل ورزش قهرماني (و نه ورزش همگاني) امري بيهوده تلقي مي‌شود. با هيچ‌يك از برداشت‌هاي مرسوم در اين جوامع نمي‌توان از فوتبال و ساير ورزش‌ها دفاع كرد، حداقل به عنوان يك حكم اوليه قابل دفاع نيستند. از منظر آنان اين كار نه واجب است و نه حتي مستحب، به احتمال فراوان مباح نيز محسوب نمي‌شود، اگر حرام نباشد كه در مواردي نيز حرام است، حداقل مكروه محسوب خواهد شد.

موارد حرام آن بسيار روشن است. ورزش بوكس به طور قطع در چنين چارچوبي قرارمي‌گيرد. ولي چرا جامعه عربستان و حكومت آن در برابر ورزش مردان سر تعظيم فرود آورده و هزينه‌هاي كلاني را صرف آن مي‌كند، در عين حال در برابر ورزش بانوان حتي در اموري مثل تيراندازي يا ورزش‌هاي مشابه، مقاومت منفي نشان مي‌دهد؟ چرا حكومت عربستان مي‌كوشد كه با چراغ خاموش چند نفر از زنان ورزشكار خود را با تجهيزات ايمني! و محافظ خانوادگي به المپيك بفرستد و كميته ملي المپيك نيز اين زنان را بدون شركت در مسابقات مقدماتي و بدون داشتن حد نصاب براي حضور در مسابقات مي‌پذيرد؟ اين تناقضات در بيشتر جوامع اسلامي وجود دارد، ولي حد و حدود آن با يكديگر فرق مي‌كند. در عربستان، كويت و... شديدتر از همه جاست، در تركيه و آذربايجان و... كمتر از ساير كشورهاست. در برخي جوامع مشكل و تضاد فقط در سطح جامعه و مردم است و در برخي ديگر از كشورها اين مشكل در سطح دولت‌ها نيز بازتاب دارد. ريشه اين تناقضات چيست و آينده آنها چگونه خواهد بود؟ واقعيت اين است كه برخي گمان مي‌كنند ريشه اصلي اين مساله در ويژگي مذهبي اين جوامع است. بدون ترديد اين امر نقش دارد، ولي به نظر مي‌رسد كه مساله اصلي وجود نظام پدر يا مردسالار اين جوامع است. يكي از نمونه‌هاي آشكار آن در افغانستان و پاكستان و حتي هند است. بسياري از اقدامات ضد انساني عليه زنان، بيش از آنكه ريشه ديني و مذهبي داشته باشد، به روشني ريشه مردسالاري و گرايش آنان در تسلط آنان بر ديگران دارد...

 و حتي مي‌توان با قاطعيت گفت كه اين اقدامات به‌شدت ضد مذهب و شريعت نيز هستند. جامعه عربستان نيز كمابيش همين وضع را دارد. علت پذيرش ورزش قهرماني براي مردان و حمايت از آن در مقابل مقاومت در برابر پذيرش اين مساله براي زنان در حقيقت ريشه در نظام پدرسالار اين جامعه دارد. حتي در ايران هم شاهد هستيم كه با گذشت زمان نگرش‌ها نسبت به جايگاه و فعاليت‌هاي ورزشي و غيرورزشي زنان تغيير كرده و بازتر شده، در حالي كه نگاه حاكم رسمي بيش از پيش بر محور شريعت بوده است، چرا چنين اتفاقي را شاهديم؟ به اين دليل كه در عين حركت به سوي نگاه شريعت‌محوري در عرصه رسمي، جامعه از فضاي مردسالاري دورتر شده است. نمونه واضح آن اختيارات زنان در عقد ازدواج است كه براساس شريعت هرگونه شرطي را مي‌توان در اين عقد مقرر داشت، ولي چون در گذشته نگاه مردسالارانه بود، وضعيت عقد و شرايط آن به صورت پيش‌فرض به نفع مردان بود، در حالي كه اكنون اين شرايط به سوي برابري يا حتي به نفع زن ميل مي‌كند، و اين روند تعارضي با شريعت ندارد ولي با فرهنگ پدرسالار و مردسالار در تضاد است و مخالفت‌ها با اين وضع نيز از موضع مردسالاري است، هرچند برخي افراد مي‌كوشند كه آن را در پوشش شريعت بيان كنند، ولي پذيرفته نمي‌شود.

يك عامل ديگر بروز اين بحران در اين جوامع، ناتواني آنها در تطبيق دادن مفهوم مليت و كشور با مفهوم فرامرزي شريعت و دين است. از منظر دين، همه مومنين برادرند، تمايزي ميان آنان نيست مگر به واسطه ايمان‌شان. تمايزات برحسب رنگ، نژاد و... به كلي مردود است، چه رسد به تمايز براساس مليت كه يك امر صددرصد قراردادي و حتي تحميلي است. بسياري از كشورهاي منطقه براساس توافق ١٩١٦ مشهور به سايكس پيكو شكل گرفته‌اند، سپس عده‌اي خود را عراقي، عده‌اي سوري، عده‌اي لبناني و اردني و سعودي وكويتي و... دانسته‌اند، در حالي كه مي‌توانست همه اين كشورها يكي شود يا دوبرابر تعداد اين كشورها به وجود آيد. با وجود اين مي‌بينيم كه رقابت‌هاي ورزشي ميان كشورهاي عربي و اسلامي بسيار حاد است و ورزش به عنوان ابزاري در خدمت هويت ناسيوناليستي آنان شده است. هويتي كه هيچ سنخيتي با شريعت موجود و نيز پيشينه تمدني در اين كشورها ندارد. چرا دولت‌ها بايد بر اين هويت تاكيد كنند؟ به اين دليل واضح كه عربستان يا كويت و قطر نمي‌خواهند منابع مالي خود را صرف مردم مصر و يمن و سومالي و... به عنوان هم‌كيش يا هم‌نژاد و همزبان خود كنند و بايد مرزي مجازي ميان خود ترسيم كنند. اينجاست كه برخلاف اصول شريعت موجود در اين كشورها؛ مجبورند بر طبل تمايزات بكوبند. ارتقاي جايگاه ملي يك كشور به عوامل گوناگوني ربط دارد، كه يكي از آنها ورزش است. چه ورزش مردان و چه زنان. بي‌جهت نيست كه مي‌بينيم با گذشت زمان، اهميت ورزش قهرماني در ايران نيز روز به روز بيشتر و بيشتر شده است. موضوعي كه در دهه اول انقلاب اصولا مورد توجه قرار نمي‌گرفت، امروز به جايگاهي رسيده كه براي يكي از ورزش‌هاي كم‌كيفيت آن يعني فوتبال، ارقام نجومي را به عنوان دستمزد و از جيب ملت پرداخت مي‌كنند. آن هم به كساني كه معلوم نيست با معيارهاي رسمي فرهنگي، چقدر سازگاري دارند؟ اين سرنوشت ساير جوامع است و هرچه جامعه بسته‌تر باشد مثل عربستان، درد اين زايمان بيشتر است.

  • تقویت سرمایه اجتماعی

حسین انتظامی معاون مطبوعات وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:روزنامه ایران،۱۷ مرداد

مناسبت روز خبرنگار را که مبنای تولد آن مظلومیت اهالی رسانه در عرصه‌های حساس اطلاع‌رسانی و متبرک به نام شهید است، به همه اصحاب رسانه بویژه روزنامه‌نگاران و خبرنگاران تبریک می‌گویم.

اگر بپذیریم که در دهه پیشرفت و عدالت، عنصر «آگاهی» موتور محرک کشور است، باید قبول کنیم که خبرنگاران یکی از پرچمداران حرکت به سوی این افق‌ هستند و هر چقدر این قشر متعهد، در جهت رسالت اصلی خود که همانا روشنگری مبتنی بر اخلاق است، گام بردارد، جامعه ما زودتر به قله‌های ترقی و توسعه خواهد رسید.

«مسئولیت پذیری» و نقش آفرینی در چارچوب «مسئولیت اجتماعی» عناصر جداناشدنی حرفه ما است که به معادلات مادی گره نمی‌خورد و البته این به معنای بی‌توجهی دولت‌ها به معیشت خبرنگاران نیست اما دولت اصولاً باید ریل‌گذاری برای ترمیم و تقویت زیرساخت‌ها را انجام دهد. حمایت از تشکل‌های صنفی، واگذاری امور به انجمن‌ها، تقویت بنگاه‌های مطبوعاتی، حمایت از بیمه پایه و تکمیلی در چارچوب رسانه‌ها و... با همین هدف دنبال شده و می‌شود.

اصل و رویکرد مهم‌تر، فراهم آوردن ابزار معنوی ایفای نقش حرفه‌ای است. رسانه‌ها، پیش و بیش از نیاز به ابزار مادّی، به وجود ساز و کارهای تضمین کننده فعالیت حرفه‌ای خود نیازمندند. همین که قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات، اجرا شود و روزنامه‌نگار برای دستیابی به اطلاعات مورد نیاز خود به زحمت و در برخی مواقع به بن‌بست نخورد، کمک بزرگی به رسانه‌هاست تا بتوانند کار ویژه نظارتی خود را به نحو مطلوب انجام دهند.

در قالب یک میثاق جمعی باید مراقب بود که خبرنگار، نقش پیاده‌نظام جناح‌های رقیب یکدیگر را ایفا نکند و در هر برهه‌ای، افزایش آگاهی‌های عمومی و دانش تخصصی، بهبود ابعاد نظارتی و همچنین نمایندگی افکار عمومی را سرلوحه کار خود قرار دهد و این مهم، محقق نمی‌شود جز با پایبندی به میثاق‌های حرفه‌ای که با طلیعه‌ای که دیده می‌شود، امید می‌رود بزودی همه‌گیر شود؛ قواعدی که رابطه میان ذی‌نفعان مشترک (مردم، روزنامه‌نگار، حاکمیت و صاحب‌رسانه) را تبیین می‌کند و به تقویت نشاط و سرمایه اجتماعی می‌انجامد.

تبریک روز خبرنگار به خبرنگاران عزیز، یک بهانه است چرا که هر روز، روز خبرنگاران است و جامعه بی‌خبر و بدون خبرنگار، برکه‌ای مرده محسوب می‌شود که حرکت، تحول و آرمان‌ ندارد؛ خاصه آنکه در دنیای امروز، شتاب رسانه‌های مدرن، کار را بر خبرنگاران سهل و ممتنع کرده و شاید بهترین راه نمایش قدرت رسانه و رسانه‌گران، حرکت بر مدار تولیدات تحلیلی و متکی به نوآوری باشد.

کد خبر 342377

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار رسانه و روزنامه‌نگاری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha