همشهری آنلاین: همایش علمی- بین‌المللی لیخاچف به‌عنوان مهم‌ترین همایش بین‌المللی منطقه‌ای در شرق اروپا محسوب می‌شود که اولین نشست آن هر ساله با حضور نخبگان سیاسی و علمی تشکیل می‌شود.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید، مشروح سخنرانی دکتر سعید رضا عاملی طی سه روز این نشست می‌باشد.

دیدبان روسیه: همایش علمی- بین‌المللی «لیخاچف» به‌عنوان مهم‌ترین همایش بین‌المللی منطقه‌ای در شرق اروپا محسوب می‌شود که اولین نشست آن هر ساله با حضور نخبگان سیاسی و علمی تشکیل می‌شود.

این همايش به نام "دمیتری سر'ویچ لیخاچف" (Dmitry Sergeyevich Likhachov)، از اندیشمندان بزرگ ادبیات و فرهنگ‌شناسی روسیه، نام‌گذاری شده است. در واقع لیخاچف نماد تقویت استقلال فرهنگی روسیه محسوب می‌شود که همواره نگاهی انتقادی به فرهنگ‌های بیگانه داشته است. اولین همایش علمی- بین‌المللی لیخاچف در سال 1995 برگزار شد و در تاريخ 19 تا 21 می سال 2016 شاهد برگزاری شانزدهمین همایش علمی- بین‌المللی لیخاچف بودیم. در این همایش، شخصیت‌هاي علمی و سیاستمداران پیشین و حال حاضر مهمی از سراسر دنیا شرکت داشتند.

از جمهوری اسلامی ایران نیز خانم دکتر مصفا و دکتر سعید رضا عاملی حضور پررنگی داشتند. از میان سیاستمداران می‌توان از عمر موسی وزیر خارجه مصر (1991-2001) و دبیر کل اتحادیه جهان عرب (2001-2011)، عزیز شوکت (وزیر امور مالی سابق پاکستان و نخست وزیر اسبق پاکستان - 2004-2007)، موراتینوس مینگول (وزیر خارجه اسپانیا)، چرشنو ورلی (رئیس شورای‌عالی علم و فناوری فدراسیون روسیه)، ویتر جرزی (وزیر آموزش سابق لهستان) و سفرای کشورهای مختلف اعم از اسپانیا، جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و همچنین معاون وزیر خارجه فدراسیون روسیه نام برد. همين‌طور اندیشمندان زیادی در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و مطالعات فرهنگی مانند گالیسی گابریل، گرومیکو الگسی و لیتلی جو گری حضور داشتند.

  • نشست روز اول: در دانشگاه علوم انسانی و اجتماعی سن پترزبورگ

آغاز نشست با تشکر و قدردانی از تیم علمی و اجرايی در محل کتابخانه دانشگاه علوم انسانی و اجتماعی آغاز شد و سپس به سالن همایش‌های دانشگاه منتقل شدند و دو نشست پی در پی در صبح و بعد از ظهر برای ایران سخنرانی های آغازی برگزار شد.

سخنرانی روز اول دکتر سعید رضا عاملی: آمریکا منشأ اصلی چالش‌های جهانی و به خطر انداختن منافع ملی کشورها
عنوان همایش، "چالش‌های جهانی و منافع ملی" است. به نظر می‌رسد باید مرجع اصلی و محوری چالش‌های جهانی را در ابعاد گسترده شناخت و تحلیل نمود. اگر به‌جای چالش‌های جهانی فقط نام آمریکا را بگذاریم، به‌راحتی می‌توان مرجع چالش‌های جهانی هم در بُعد منافع ملی سایر کشورها و هم در حوزة چالش‌های سیاسی و فرهنگی و روابط بین‌المللی را پیدا کرد. جهان منهای مداخلات گستردة آمریکا در حوزه‌های امنیتی و نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، جهاني بسیار آرام و صلح‌َآمیزی است و جهان با حوزة گستردة مداخلات آمریکا درگیر جنگ، ناامنی، تحریم، افراطی‌گری، بحران هویت و نوسانات بزرگ مالی و اقتصادی است.

شانزدهمین همایش علمی - بین‌المللی لیخاچف

آمریکا در حوزة فرهنگ از مسیر رسانه‌های ارتباط جمعی، هالیوود و فضای مجازی مداخلات زیادی دارد و در همة جغرافیای جهان به‌لحاظ حضور سیاسی، نظامی و امنیتی پهن شده است و در بیش از 130 کشور جهان پایگاه یا ایستگاه نظامی دارد. از عراق گرفته تا افغانستان و از ژاپن گرفته تا کره و از آفریقا گرفته تا آسیا در نقاط مختلف جهان نیرو و پایگاه نظامی دارد و حضور این نیروها همراه با زورگویی و قانون‌شکنی و ایجاد ناامنی است.
جهانی شدن جدید که محصول تند شدن صنعت حمل و نقل و ظهور صنعت همزمان ارتباطات است، مجدداً ابزار قدرتمندتری را برای آمریکایی‌سازی جهان فراهم آورده و امروز آمریکا از این ابزار نیز برای توسعة سلطة خود استفاده می‌کند. درواقع ابزار جهانی شدن، به‌نوعی تبدیل به ابزار توسعة سلطة آمریکا شده است و اگرچه این ابزار می‌تواند منشأ جهانی شدن‌های متفاوت و معکوس نیز شود، با اين حال، چالش‌های آمریکا را در این روند رقم می‌زند و به‌طور حتم بلوک‌های جدید قدرت هم در حوزة دولت‌ها و هم در حوزة مردم و روشنفکران به‌وجود آمده و خواهد آمد.

در این‌جا باید توجه داشت که باخت در حوزة فرهنگ، موجب شکست در حوزة سیاسی و اقتصادی خواهد شد و برخورداری از فرهنگ قدرتمند منتهی به نظام سیاسی و اجتماعی قدرتمند مي‌شود. به نظر می‌رسد فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز قبل از هر چیز یک فروپاشی فرهنگی بود تا اقتصادی و سیاسي.

  • نشست صبح روز دوم: اقتصاد و منافع ملی

این نشست در دانشگاه علوم انسانی و اجتماعی سن پترزبورگ ادامه پیدا کرد و در قالب یک پنل اساتید و سیاستمداران کشورهای مختلف به ایران سخنرانی پرداختند.

دکتر سعید رضا عاملی استاد گروه ارتباطات دانشگاه تهران در این نشست نیز اظهار نظر مهمی داشت که محل بحث و گفتگوی اعضاي پنل قرار گرفت. دکتر عاملی مطرح كرد كه "از دهة 1950 به بعد شاهد شکل‌گیری «اندیشة یکپارچه» و رویکرد دانش یکپارچه نسبت به پدیده‌های اجتماعی بوده‌ایم. در این نگاه که آغازش در حوزة بازاریابی بود، این نتیجه به‌دست آمد که «فروش بیشتر» نمی‌تواند صرفاً یک هدف اقتصادی باشد و یک شرکت را به نتیجة مطلوب برساند، بلکه در بازار رقابتی باید به همة عوامل مرتبط با انتخاب خریدار مانند کیفیت و برتری تولید نسبت به سایر تولیدها، ضمانت‌ها و حمایت‌های بعدی، استمرار در ارائة خدمات و کیفیت و همچنین احترام به مشتری توجه کرد كه این نگاه را تحت عنوان «بازاریابی یکپارچة ارتباطی» (IMC) مطرح کردند. اما این نگاه، بعدها رویکرد اقتصادی را به‌سمت نگاه چندرشته‌ای و چندساحتی منتهی کرد". دكتر عاملي در ادامه مطرح كرد كه "بنده می‌خواهم عرض کنم از این نگاه باید یاد گرفت که امروز نمی‌توانیم با دکترین نظام سرمایه‌داری مسیری را انتخاب کنیم که منجر به سرمایه‌دارتر شدن قشر یک درصدی جامعه و فاصلة بیشتر بهره‌مندی از حق زندگی اقتصادي مي‌شود. لذا بر این مبنا، عرض می‌کنم که در دکترین‌های اقتصادی باید به «عدالت» و به «حق زندگی» برای همة انسان‌ها توجه نمود".

امروز نمی‌توان صرفاً با سیاست‌های تک‌ساحتی ملی‌گرایانه مرجع سلامت زندگی برای خود و دیگران شد و باید به "حق زندگی برای همگان" به‌عنوان یک "حق اساسی" برای همة انسان‌ها توجه داشت. تخریب و بی‌تفاوتی نسبت به هر نقطه از طبیعت و انسان در هر جای جهان منتهی به تخریب طبیعت و انسان در سایر نقاط جهان خواهد شد و این "قانون سرایت" در اکو سیستم جهان حضور جدی دارد. تخریب انسان‌ها و محروم کردن آنها از حداقل‌های زندگی که شامل هوای سالم، غذا، بهداشت و درمان و مسکن و حق متعالی زندگی است، منجر به محرومیت عاملان این امر از فضای سالم و متعالی زندگی خواهد شد.
نکتة دیگر این‌که تجربة عملی نشان می‌دهد که مدل اقتصادی لیبرال، در درجة اول عمیقاً گرفتار ایدئولوژی منتهی به محرومیت دیگران است و در درجة بعدي، در صحنة عملی منجر به توسعة فقر برای اکثریت و خصوصاً کشور های ضعیف شده است.

  • نشست بعداز ظهر روز دوم: جهانی شدن و منافع ملی

دکتر سعید رضا عاملی، رئیس دانشکدة مطالعات جهان در سخنرانی روز دوم خود گفت كه به نظرم در درجة اول باید توجه داشت که اگر چه طی دو دهه به اندازه دويست سال تولید محتوا در مورد جهانی شدن کتاب و مقاله نوشته شده است، ولی بدفهمی‌های زیادی در مورد جهانی شدن وجود دارد؛ لذا لازم است ما کمی با دقت علمی مفهوم جهانی شدن را دنبال کنیم. از نظر من، جهانی شدن پدیده‌ای است که با شکل‌گیری "ذهنیت جهانی انسان" آغاز شده، ولی جهانی شدن نوین محصول صنعت و فناوری ارتباطی است که ارتباط با فرامحل و سایر جغرافیاها را سرعت بخشیده است. ما وقتی از جهانی شدن صحبت می‌کنیم، باید منابع جهانی شدن را در دو حوزه مطالعه کنیم:

الف) حوزه فناوری جهانی شدن
ب) حوزه محتوای جهانی شدن

به‌ عبارتی می‌توان گفت كه عامل جهانی شدن امروزین فناوری توسعة ارتباطات و تولید محتواهای جهان‌گستر است.

عضو شورای‌عالی فضای مجازی در توضیح و تمایز این دو حوزه جهانی شدن گفت: فناوری جهانی شدن: در حوزة فناوری جهانی شدن باید گفت که فناروی جهانی شدن در دو قلمروي بزرگ منشأ تغییر شده است. اول فناوری جهانی شدن در جهان فیزیکی که صنعت حمل و نقل و سرعت پیدا کردن صنعت حمل و نقل است. به‌طور ملموس تند شدن صنعت حمل و نقل و ظهور هواپیما و حمل و نقل ریلی پرسرعت، تسهیل کنندة حرکت جمعیت در سطح جهان شده است، لذا شاهد افزایش خیره کنندة گردشگري و مهاجرت‌های سرزمینی به سرزمین‌های دور هستیم. این امر جهانی شدن اول یعنی جهانی شدن در جهان واقعی را با تفاوت خیره کننده‌ای با گذشته محقق ساخته است. دوم فناوری جهانی شدن در جهان مجازی است كه این جهانی شدن چهره به چهره و با بدن نیست، ولی ارتباط با فرامحل را به‌صورت همزمان محقق می‌سازد. درواقع ظهور صنعت همزمان ارتباطات و توسعة دیوایس‌های ارتباطات همزمان و منها شدن فاصله در ارتباطات جهانی، جهانی را به‌وجود آورد که همگان در یک فضای قرار گرفتند و به هم پیوستگی فراگیر در سطح جهانی به‌وجود آمد.

محتوای جهانی شدن یا جهانی شدن محتوایی: ما با تکثر محتوا در فضای جهانی مواجه هستیم. در این‌جا بحث اصلی وجود محتواي اطلاعاتی و در مرحلة بعدی که البته اثرگذاری‌های جدی‌تری خواهد داشت، کارکردهای محتوا، خدمات مؤثر در مسیر کار حرفه‌ای، امور زندگی و خدمات شهروندی است که دامنه، شدت و عمق جهانی شدن را رقم می‌زند. در حوزة محتوا، امور مربوط به الگوهای سبک زندگی مثل موسیقی، مد، غذا و تشریفات زندگی، اتومبیل، خانه، روابط دوستی و تفریحات زندگی نیز بسیار اهمیت دارد. تغییر در فرهنگ از همین مسیر شکل می‌گیرد و یک مرتبه، جامعه‌ای که بحث استقلال ملی، استقلال فرهنگی و استقلال سیاسی برایش مهم است، مشاهده مي‌كند که در حوزة سبک زندگی جامعه‌اش تغییر کرده و عملاً براي مثال سبک زندگی مدرن آمریکايی را تبعیت می‌کند. در یک قلمروي نرم‌افزاری و اپلیکیشن‌ها و الگوریتم‌های خدماتی از استعمار مجازی آمریکا به‌عنوان استعمار سوم صحبت می‌کنیم.

دكتر عاملي در ادامه اضافه كرد كه اگرچه امروز همة محققین فکور حوزة جهانی شدن بر این باورند که ما یک جهانی شدن نداریم، بلکه جهانی شدن‌های متکثر در جریان است، ولی بحث غلبة گفتمانی جهانی شدن اهمیت دارد. در درجة اول باید توجه داشته باشیم که ما در دورة "فرهنگ مرکزی" زندگی می‌کنیم و فرهنگ مرکزی به این معناست که متغیر اصل در حوزة ملی و اجتماعی فرهنگ است و اقتصاد و سیاست تابع فرهنگ هستند. لذا اگر از منافع ملی صحبت می‌کنیم، باید ببینیم چه وضعیتی در حوزة فرهنگ داریم و چه ميزان از "قدرت فرهنگ ملی" برخوردار هستیم. این یک اصل است که به میزانی که فرهنگ قدرتمند تر باشد، به همان میزان منافع ملی استحکام و قدرت بیشتری دارد و اگر فرهنگ ملی ضعیف شود، منافع ملی در معرض خطر و لغزش و بعضاً فروپاشی جدی‌تری قرار می‌گیرد. امروز آمریکايی‌ها در درجة اول حوزة فرهنگ را نشانه گرفته‌اند. البته به‌دلیل روحیة خشن و جنگ‌آوری‌هایي که در سطح جهان ایجاد کرده‌اند، فضای مخالفت با آمریکا در جهان بسیار قدرتمند شده است، ولی این امر از خطرزایی آنها در حوزة فرهنگ کم نمی‌کند.

همين‌طور دكتر عاملي مطرح كرد كه در این‌جا تفاوت بین خانه و منزل و تمایز بین چهار نوع مهاجرت را باید برجسته کنم تا متوجه نوع تعامل فرهنگ ملی، منافع ملی و عوامل جهانی بیگانه باشیم. خانه به‌معنای محلی است که فرد در آن زندگی می‌کند و سقف زندگی او را منعکس می‌کند. منزل به‌معنای تعلق‌گاه است؛ جایی که انسان در آن احساس آرامش می‌کند، به آن عشق می‌ورزد و دور ماندن از آن برایش نوستالژیا غربت ایجاد می‌کند.

در این‌جا چهار فرض وجود دارد:

1) گاهی فرد منزلش همانجابی است که خانه‌اش قرار دارد. لذا یک شهروند روسی که مثلاً در مسکو زندگی می‌کند، اگر به همان‌جا نیز علاقه داشته باشد و عشق بورزد، می‌توان گفت فرهنگ روسیه به‌صورت قدرتمند در این فرد ظهور پیدا کرده است؛

2) گاهی فرد خانه‌اش در کشور محل زندگیش هست، ولی تعلق‌گاهش جای دیگری است. در این‌جا فرد به‌نوعی به سرزمین محل زندگی و محل تولد و محل شهروندیش به‌دلایل مختلف بی‌علاقه است و یا حتی ممکن است منتهی به نفرت شود. در این‌جا فرد دست به مهاجرت فکری، فرهنگی و آرمانی می‌زند و فضای مجازی به او کمک می‌کند که سبک زندگی خود را متفاوت با حوزة فرهنگی بومی خود قرار دهد. در چنین شرایطی فرهنگ ملی در این‌گونه افراد ضعیف است و لزوماً این بخش از جامعه در مسیر منافع ملی گام بر نمی‌دارند و معلوم نیست در مخاطرات ملی به وظایف شهروندی خود عمل کنند؛

3) گروه سوم، گروهی هستند که به‌دلایلی به سایر سرزمین‌ها مهاجرت کرده‌ و خانة خود را به‌جای دیگری منتقل کرده‌اند، ولی تعلق‌گاه آنها همچنان سرزمین مادری است. یعنی به سرزمین مادری عشق می‌ورزند و ناستالژیای دوری از وطن در آنها قوی است. این گروه هر کجا که باشند منزل و تعلق‌گاهشان سرزمین مادری است و در جهت منافع ملی کشور تلاش می‌کنند و درواقع شهروندی سیاسی و فرهنگی آنها سرزمین مادری است؛

4) گروه چهارم کسانی هستند که هم خانه و هم منزل خود را تغییر می‌دهند. این گروه به سرزمین دیگری مهاجرت می‌کنند و در عین حال، قطع رابطة فرهنگی و ملی با سرزمین مادری پیدا می‌کنند و خانه و منزل آنها به سرزمین دیگری انتقال پیدا می‌کند. این گروه نیز دیگر در جهت منافع ملی کشور مادری خود تلاش نمی‌کنند و سرمایة ملی کشور مادری محسوب نمی‌شوند.

جهانی شدن با مرجعیت بیرون از سرزمین ملی می‌تواند منشأ شکل‌گیری گروه‌های نوع دوم و چهارم شود. یعنی کسانی که ولو در سرزمین مادری خود زندگی می‌کنند ولی عشق و آرمان و علاقة آنها به فرهنگ بیگانه است یا اساساً به همین دلیل به سرزمین دیگری مهاجرت می‌کنند و خانه و منزل راتغییر می‌دهند. البته جهانی شدن یک فضای رقابتی برای همة فرهنگ‌های جهان به‌وجود آورده و قدرت انتخاب شهروندان را توسعه داده است و اگر جامعه‌ای بتواند در این رقابت کیفیت شهروندی قوی‌تری را ارائه دهد، موجب تقویت فرهنگ بومی و منافع ملی می‌شود. به نظرم کیفیت شهروندی لزوماً از جنس خدمات نیست، بلکه افزایش آگاهی اجتماعی، رعایت عدالت اجتماعی و مواجهة سالم و صادقانه با شهروندان نقش مهمی در تقویت "قدرت فرهنگی و ملی" یک کشور دارد.

سخنرانی دکتر عاملی در این نشست که تنها با حضور سخنرانان نشست برگزار شد، محل اظهار نظر و نقد و تحلیل‌های جدی قرار گرفت.

  • نشست روز سوم: روند های ملی/ بین‌المللی و منافع ملی

دکتر سعيد رضا عاملی در روز سوم سخنرانی خود گفت: درخصوص مسائل ملی/بین‌المللی و تأمین منافع ملی به نظر می‌رسد می‌توان با رویکردهای مختلفی به مسئله نگاه کرد. بنده می‌خواهم بر رویکرد حل تضادهای بین‌المللی با رویکرد تأمین احترام و به حساب آوردن همگان به‌عنوان یک عنصر مهم برای تأمین منافع ملی و منافع جهانی تأکید کنم. امروز نمی‌توان بدون دغدغة جهانی، مشکلات ملی را حل نمود.

صورت مسئله طرح شده از منظر جهانی شدن، تصویر این واقعیت است که "همة ما سوار بر یک کشتی هستیم" و درواقع تمایزات سرزمینی و جغرافياي سياسي مبتنی بر مکان، دیگر نگاه جامعی برای تأمین منافع نیست و با توجه به ظهور فضای مجازی و همه در یک فضا قرار گرفتن، مفهوم جغرافیای مجازی و ژئوپليتيکس مجازی بر مبنای تأمین منافع برای همگان اهمیت محوری پیدا کرده است. این تحلیل بر این امر تأکید ‌کند که تقسیمات مبتنی بر جغرافیا و مکان به تنهایی نمی‌تواند مبنای حوزه‌های مستقل ملی باشد، بلکه باید به فضای مشترک مجازی زندگی نیز توجه نمود.

اگر به مفهوم زمان در مطالعات سایبرنتیک توجه کنیم، بر این اصل (axiom) "همه با هم بودن در یک فضا" اذعان بیشتری خواهیم داشت. فضای فیزیکی بر مبنای فاصله، حرکت و سرعت معنا پیدا می‌کند و زمان مجازی بر مبنای حذف فاصله و به تبع آن، بی‌معنا شدن مکان، حرکت و سرعت معنا مي‌يابد. زندگی در جهان بدون فاصله به‌معنای بالا رفتن میزان حساسیت ارتباطات بین فردی، جمعی و اجتماعی است. لذا در حل تضادهای بین‌المللی و تأمین منافع ملی "نگاه جداسازی" را باید به نگاه "با هم بودگی" تبدیل نمود.

بر همین مبناست که به نظرم راه‌حل‌های سیاستمداران با راه‌حل‌های علمی و آکادمیک متفاوت است. سیاستمداران محدودیت و محذورهای بسیاری دارند ازجمله محذور جذب رأی و محذور وابستگی‌های سیاسی و حزبی و محدودیت منافع شخصی مالی و سیاسی، لذا به‌گونه‌ای عمل می‌کنند که مخاطرات خود را به حداقل برسانند، لذا به‌جای نگاه به جهان، صرفاً نگاه به خود دارند. در بهترین وجه در نگاه سیاسی به منافع ملی توجه می‌شود ولو به قیمت به مخاطره انداختن منافع دیگران شود. ولی عالمان و اندیشمندان نگاه به حقیقت و نگاه چندجانبه به واقعیت‌ها را مدنظر قرار می‌دهند و تلاش می‌کنند به یک "راه‌حل خوب" برای همگان برسند.

سه مانع اساسی برای حل منازعات ملی و بین المللی وجود دارد:

1) عصبیت‌های سیاسی منجر به "نابینایی سیاسی" می‌شود و چه بسا دستور آتشی را که می‌دهد؛ دستور "آتش به خود" باشد؛

2) تجارت جنگ: تا زمانی که سهامداران تجارت جنگ وجود دارند، دیگری‌هراسی و ایجاد فضای هراس بزرگ و حتی اقدام به ترور و جنگ وجود دارد. لذا جهان از هر روز دیگر به جهان عاری از سلاح های کشتار جمعی محتاج‌تر است؛

3) بازنمایی یا وساطت رسانه‌ای در انعکاس واقعیت‌های اجتماعی: درواقع رسانه متناسب با شرایط دست به تصویرسازی‌های کاملاً متفاوت از واقعیت نسبت به اقوام، پیام ادیان و پیروان ادیان می‌زنند.

باید توجه داشت که سیاست‌های منتهی به تبعیض اجتماعی اقلیت، تبعیض اجتماعی اکثریت را نیز به‌دنبال خواهد داشت. وقتی چهرة مسلمانان را سیاه‌نمایی می‌کنند و محیط هراس بوجود می‌آورند، هم یک ظلم بزرگ کرده‌اند و هم احساس ناامنی را به جامعة اکثریت منتقل می‌کنند. البته فضای هراسناک برای تجارت جنگ، فضای مثبتی تلقی می‌شود و بازار گرم‌تری برای سلاح‌های کشتار جمعی به‌وجود می‌آورد. دیگری‌هراسی خسارت‌های بزرگی مثل جنگ‌های بزرگ را در تاریخ گذشته به‌وجود آورده است. بین جنگ جهانی اول و دوم، حجم ژاپن‌هراسی آن‌قدر فراگیر شد که وقتی فاجعة هیروشیما و ناکازاکی به‌وجود آمد، افکار عمومی آمریکا سئوال داشت که چرا کل ژاپن یا حداقل توکیو را نابود نکردید؟

امروز هم از این ابزار برای تخریب جهان اسلام و ایران استفاده می‌شود. شکل‌گیری داعش نوعی اسلام‌هراسی از درون تلقی می‌شود که ظرفیت جداسازی و هراس بزرگ از اسلام و مسلمانان را به‌وجود آورده است. اگرچه ما داعش را نه مسلمان می‌دانیم و نه مرتبط با اسلام، بلکه یک جریان افراطی است که ریشه‌های آن را در جهان افراطی باید جستجو کرد و بعدها ابعاد آن بیشتر روشن خواهد شد که چرا با یک استاندار دوگانه از یک سو با قوی‌ترین سلاح‌های نظامی توسط آمریکا تجهیز می‌شود و از سوی دیگر تحت پرچم دولت اسلامی مرتب از آن اسم برده می‌شود.

کد خبر 335373

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha