یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۶:۱۷
۰ نفر

همشهری آنلاین: جایگاه ایران در میان شرق و غرب، پیگیری خسارت‌های وارده از آمریکا به کشورمان و ... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های یکشنبه-۲۶ اردیبهشت- جای گرفتند.

يوسف مولايي حقوقدان در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد با تيتر« طرح مجلس؛ گرفتاري بيشتر براي دولت ايران» نوشت:روزنامه اعتماد، ۲۶ اردیبهشت

موضوع پيگيري غرامت خسارت‌هاي وارده ناشي از اقدامات امريكا به كشورمان پيش از هر چيز موضوعي است كه جزو وظايف ذاتي دولت محسوب مي‌شود و نياز به تصويب قانون ندارد. دولت ايران به شكل طبيعي موظف است تا اين دست مسائل را پيگيري حقوقي كند. اما جداي از اين طرح اخير نمايندگان داراي نقاط ضعف جدي است كه مي‌تواند موضوع دريافت غرامت از طرف كشورمان را پيچيده‌تر و حتي غيرممكن كند. متاسفانه دولت ايران امكانات و اموالي را در خاك امريكا دارد كه به اين كشور اجازه مي‌دهد احكام دادگاه‌هاي خود عليه ما را به اجرا بگذارد.

حال آنكه ما در ايران چنين موقعيتي را نداريم. متن تهيه‌شده توسط نمايندگان مجلس مي‌تواند در مقام مطالبه و يك آرزوي سياسي بسيار متين و قابل تامل باشد اما از منظر حقوقي نخواهد توانست ما را به سمت گرفتن حقوق‌مان پيش ببرد چرا كه به‌طور مشخص داراي پايه‌هاي حقوقي بسيار سستي است كه نه ضمانت اجرايي دارد و نه مي‌تواند تبعات اجراي آن را تضمين كند و از سوي ديگر نه بر اصول حقوق بين‌الملل منطبق است و نه بر اصول حقوق داخلي ما.  در شرايطي كه ما اقدام امريكا بر اساس راي دادگاه‌هاي داخلي‌اش عليه اموال خود را مغاير مباني حقوق بين‌الملل مي‌دانيم، اگر زمينه اقدام متقابل به همين شكل را فراهم كنيم به اين معناست كه پذيرفته‌ايم اقدام امريكا نيز داراي توجيهات حقوقي بوده است. به عبارتي در اين صورت ما پذيرفته‌ايم كه كشورها مي‌توانند در چارچوب قوانين داخلي خود، حقوق دولت‌هاي ديگر را ناديده بگيرند و اين چيزي جز تقويت پشتوانه سياسي - حقوقي امريكا در اين اقدام نيست. 

به عبارتي ما با اين كار به لحاظ حقوقي فرصتي به امريكا مي‌دهيم و در مقابل به لحاظ عملياتي و نتايج اقدام نمي‌توانيم به اندازه امريكا موفق باشيم. اين قطعا يكي از نقاط ضعف طرح نمايندگان است. از طرفي ما بايد دقت كنيم كه پيگيري دولت ايران صرفا به عنوان يك عكس‌العمل در جامعه جهاني تلقي نشود چرا كه چنين تلقي‌اي مي‌تواند پرونده و اصل موضوع را از چارچوب حقوقي خارج و وارد منازعات سياسي كند كه سرنوشت پيچيده‌اي دارد.

كما اينكه ما بارها هم در مواردي همين موقعيت را تجربه كرده‌ايم. شتابزدگي در تصميم‌گيري و عدم دقت كارشناسي در اين طرح مي‌تواند ما را از هدف و حقوق خود به مراتب دورتر كند. اين موارد متاسفانه در متن طرح به‌شدت برجسته هستند كه نشان مي‌دهد هيچ دقت حقوقي و كارشناسي در قبال اين موضوع انجام نشده است. به طور مثال در اين طرح موضوع حمله به سكوهاي نفتي آورده شده كه پيش از اين در ديوان بين‌المللي مطرح شده و منتهي به صدور راي نيز گشته بود. يا مورد كودتاي ٢٨ مرداد در ديوان داوري ايران - امريكا به عنوان يك مورد مشخص مطرح شده بود و اين موارد و موارد متعدد ديگري كه در طرح آمده‌اند داراي پيشينه حقوقي مفصلي هستند. عدم اشاره به اين پيشينه‌ها نشان مي‌دهد كه طراحان نسبت به اصل موضوع و جزييات آن در ناآگاهي به سر مي‌برند و در واقع اين طرح از مسير كارشناسي لازم نگذشته است.

  • کارت ایران در بازی غرب و شرق

سیدعلی خرم . استاد حقوق بین‌الملل در ستون سرمقاله روزنامه شرق نوشت:روزنامه شرق، ۲۶ اردیبهشت

پس از استقرار سامانه موشکی در رومانی و تکمیل چرخه آن در لهستان و ترکیه، غرب و ناتو اعلام کردند به اطمینان‌خاطر در زمینه دفاع موشکی رسیده‌اند. این اقدام موجی از واکنش‌ها را در روسیه به‌دنبال داشت. دبیر کل ناتو مدعی شده علت استقرار چنین سامانه‌ای، مقابله با حملات موشکی ایران است. این مسئله به‌هیچ‌عنوان دلیل موجهی نیست و کمتر استراتژیستی در صحنه بین‌المللی این سخن را باور دارد. آمریکا، اروپا، ناتو، روسیه، چین و سایر کشورهای جهان به‌خوبی می‌دانند این ترتیبات برای استقرار سامانه موشکی غرب در قبال شرق در حالي دنبال‌ مي‌شود که از بعد از جنگ دوم جهانی همواره وجود داشته و با فروپاشی نظام دوقطبی، اندکی کم‌رنگ شد. سپس در سال‌های اخیر که چالش بین روسیه و غرب از یک طرف و چالش چین و آمریکا از سوی دیگر جدی شده، هردو طرف سعی کرده‌‌اند همان ساختارها و هنجارهای دوران جنگ سرد دوقطبی را مجددا احیا کنند. اما تأسف‌بار این است که «غرب» از کارت ایران برای توجیه عمل خود نزد «شرق» استفاده می‌کند تا زهر قضیه را بگیرد. چندسال پیش هم که اولین بخش این سامانه در لهستان استقرار یافت، خشم روسیه را برانگیخت و غرب بعد از مدتی لیت و لعل‌کردن بالاخره نام ایران را به‌عنوان دلیل استقرار بر زبان جاری کرد. درحالی‌که متخصصان می‌دانند نه این سامانه برای مقابله با ایران برپا شده و نه ایران قصد مقابله موشکی با غرب و از جمله اروپا را دارد.

ایران و اروپا همواره در طول دو قرن اخیر در کنار یکدیگر بوده و شریک و همکار محسوب شده‌اند. ایران و اروپا هیچ تضادی با هم ندارند و برعکس براساس منافع و امنیت ملی مشترک، جبهه واحدی در مقابله با تروریسم جهانی گشوده‌اند. ایستادگی ایران در قبال داعش و سایر تروریست‌ها در سوریه، عراق و... در حقیقت امنیت ملی کشورهای اروپایی را تأمین می‌کند. ایران، کره‌شمالی نیست که بخواهد از تنها اهرم خود یعنی توسعه موشکی علیه غرب استفاده و باج‌خواهی کند. ایران در حد دفاع از تمامیت ارضی و حفظ امنیت ملی خود در اقیانوسی از خطرات در خاورمیانه به تکمیل سیستم دفاعی خود می‌پردازد. ایران از فرهنگ عمیق و تاریخ طولانی برخوردار است و به‌عنوان یک دولت - ملت خود را در برابر حفظ صلح جهانی و از جمله در خاورمیانه مسئول می‌داند. آنچه غرب با وقاحت درباره ترس از حملات موشکی ایران اعلام می‌کند، در حقیقت همان «ایران‌هراسی» است که برای چندین‌دهه محور تبلیغ علیه ایران بوده و امروز مانعی روانی برای برداشتن تحریم‌های ظالمانه علیه ملت ایران است. این سخن دقیق را اخیرا چندبار مقام معظم رهبری نیز مورد تأکید قرار دادند. اما این فقط غرب نبوده که ظرف چنددهه گذشته از کارت ایران برای تبلیغ «ایران‌هراسی» و ترساندن یا مجاب‌کردن شرق استفاده کرده است.

شرق هم هرکجا در سال‌های گذشته لازم دیده است، از کارت ایران به‌خوبی سوءاستفاده کرده و با طرح ترس از ایران، امتیازات لازم را از غرب و به‌ویژه آمریکا گرفته است. سؤال اساسی این است که تا چه زمانی، غرب از کارت ایران در قبال شرق و شرق از کارت ایران در قبال غرب استفاده می‌کند؟ ایران چه خصوصیاتی دارد که به غرب و شرق چنین امکانی را می‌دهد؟ چرا ایران خود از کارت خودش به‌درستی استفاده نمی‌کند؟ چرا ایران به طریقی عمل نمی‌کند که کارتش برای غرب و شرق قابل‌سوءاستفاده نباشد؟ نقش ما در بی‌اثرکردن «ایران‌هراسی» در ابعاد مختلف در جهان چیست؟ اگرچه پاسخ به این سؤالات مقاله‌های جداگانه‌ای را می‌طلبد اما به همین اندازه بسنده کنیم که محور سوءاستفاده کنونی غرب از استقرار سامانه موشکی در اروپا به بهانه خطر ایران، تا حدودی به تبلیغ غیرحرفه‌ای توسعه موشکی در ایران مربوط بوده است که می‌تواند بهانه‌هایی برای ایران‌هراسی را به دست طرف‌های مقابل بدهد. زیبنده است وزارت امور خارجه بلافاصله با رد اتهام غرب و نفی هرگونه ایران‌هراسی، اجازه ندهد شخصیت و حیثیت ایران و ایرانی مورد سوءاستفاده غرب یا شرق قرار گیرد.

  • گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی...

حسین شریعتمداری در ستون سرمقاله روزنامه كيهان نوشت:روزنامه کیهان، ۲۶ اردیبهشت

1- سال 1359- دو سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی - در آمریکا کتابی با عنوان «دین و سیاست» چاپ و منتشر شده بود که یکی از برادران دانشجو نسخه‌ای از آن را برای نگارنده ارسال کرده بود. در این کتاب که امروزه در آرشیو دفتر سیاسی سپاه موجود است، آمده بود «هنگامی که گفته می‌شود دین باید از سیاست جدا باشد، تصور عمومی و حتی بسیاری از عالمان دینی آن است که هر یک از دو مقوله دین و سیاست به طور جداگانه در بستر مخصوص به خود حضور داشته و فعالیت کنند. اما این برداشت اگر در حوزه مسیحیت امکان‌پذیر باشد، در اسلام ناممکن است زیرا، اسلام در امور سیاسی نیز مانند امور فردی و شخصی افراد دارای نظر و دستورالعمل است و دستورالعمل‌های سیاسی اسلام برای مسلمانان دقیقا مثل دستوراتی که در زندگی فردی و اخلاقی ارائه کرده است، لازم‌الاجرا بوده و بخش جدانشدنی از دین تلقی می‌شود». نویسنده در ادامه به موفقیت غرب و جریان مدرنیته در جداسازی دین و سیاست و به حاشیه بردن دین در کشورهای اسلامی اشاره کرده و ابراز نگرانی می‌کند که با انقلاب اسلامی در ایران، این روند ناپایدار و شکننده خواهد بود و می‌نویسد «با توجه به آمیختگی دین و سیاست در اسلام، وقتی می‌گوئیم دین از سیاست جداست، مقصود ما آن است که دین به نفع سیاست خودکشی کند»! و با تأسف! می‌گوید؛ «این نکته‌ای است که فقط ]امام[  خمینی به آن پی برده و انقلاب اسلامی را برپایه آن پدیده آورده است».

2- دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار مدیران، مدرسان و طلاب حوزه‌های علمیه تهران، «هدایت فکری و دینی» را در کنار «هدایت سیاسی» و «راهنمایی و حضور در عرصه خدمات اجتماعی»، سه وظیفه اصلی روحانیت دانسته و با اشاره به شبهه‌افکنی‌های این روزها و تزریق افکار منحرف و غلط در ذهن جوانان، مقابله با این شبهه‌افکنی‌ها را جهاد بزرگ معرفی کرده و فرمودند «این میدان، میدان واقعی جنگ است و روحانیون و طلاب باید مسلح و آماده وارد عرصه مقابله با شبهات و تفکرات غلط و انحرافی شوند». حضرت ایشان از «اسلام ارتجاعی» و «اسلام آمریکایی»  به عنوان دو لبه یک قیچی یاد کردند که به مقابله با «اسلام ناب محمدی(ص)» برخاسته‌اند.

و اما، دو لبه این قیچی و این دو اسلام انحرافی را که رهبر معظم انقلاب از آن یاد کرده‌اند در کجا باید جست‌وجو کرد و به مقابله با آن رفت؟ بخوانید!

3- اصلی‌ترین ویژگی‌«اسلام ارتجاعی» اعتقاد به جدایی دین از سیاست است و اصلی‌ترین خصوصیت «اسلام آمریکایی» عدم اعتقاد به ظلم‌ستیزی و مبارزه با ظالمان و ستمگران است. این دو اسلام درگذشته هر یک در بستر خاص خود حرکت می‌کردند و گاه از یکدیگر جدا و حتی در تقابل با هم نیز تلقی می‌شدند. اما به مصداق «الکفر ملهًْ واحده - کفر یک جریان واحد است» و به گواه «فماذا بعد الحق الا الضلال- بعد از حق هر چه هست گمراهی است» بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و حضور موثر «اسلام ناب‌محمدی(ص)» در عرصه، هر دو جریان انحرافی یاد شده به هم پیوستند و امروزه به قول حضرت آقا، نقش دو لبه یک قیچی را برعهده دارند چگونه؟!

4- جریانی که معتقد به جدایی دین از سیاست است، چه بداند و چه نداند - که بسیاری از آنها می‌دانند و با کانون‌های بیگانه پیوند ارگانیک دارند - بیرون از دایره اسلام قابل ارزیابی هستند چرا که به قول حضرت‌امام(ره) و به گواهی شواهد موجود، بیشترین احکام و آموزه‌های اسلامی مربوط به سیاسیات و اجتماعیات است و فقط بخش بسیار اندکی از آن به احوال شخصی و تکالیف فردی مربوط می‌شود. بنابراین به وضوح می‌توان نتیجه گرفت کسانی که جدایی دین از سیاست را ترویج می‌کنند، خواستار تعطیلی احکام و قوانین اسلام هستند که در این صورت اگر هم متوجه نباشند - که انشاءالله نباشند - به کفر نزدیکتر از اسلام هستند.

حضرت امام(ره) در صفحه 11 کتاب ولایت‌فقیه می‌فرمایند؛

«نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن از نسبت صد به یک هم بیشتر است. از یک دوره کتاب حدیث که حدود پنجاه کتاب است و همه احکام اسلام را دربر دارد، سه، چهار کتاب مربوط به عبادات و وظایف انسان نسبت به پروردگار است. مقداری احکام هم مربوط به اخلاقیات است و بقیه، همه، اجتماعیات و اقتصادیات، حقوق و سیاست و تدبیر جامعه است».

نسبت «یک به صد» یعنی احکام و آیات مربوط به اجتماعیات و سیاسیات صد برابر آیات مربوط به احوال فردی و شخصی است. بنابراین کسانی که دین را جدای از سیاست می‌دانند و این عقیده انحرافی را ترویج می‌کنند، بخش اعظم و گسترده‌ای از دستورات اسلامی را قابل اجرا نمی‌دانند و این، نمی‌تواند مفهومی غیر از کنار گذاشتن اسلام داشته باشد. این جماعت در مقابل استدلال مورد اشاره، مدعی هستند که ضرورت اجرای دستورات سیاسی و اجتماعی اسلام را انکار نمی‌کنند ولی معتقد به اجرای آن در دوران غیبت نیستند!

مفهوم این سخن آن است که امامت در دوران غیبت تعطیل شده است، و امام زمان - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - در دوران غیبت کبری منشأ اثر نیستند! و عجیب آن که جماعت یاد شده سنگ پیروی از امام زمان علیه‌السلام را هم به سینه می‌زنند!

5- اسلام آمریکایی همه ظواهر اسلامی نظیر، حج، نماز، روزه، خمس، زکات و... را دارد و اصلی‌ترین تفاوت آن با اسلام ناب محمدی(ص)، آن است که ظلم‌ستیز نیست و به مقابله با سلطه‌جویی، زورگویی، غارتگری و خونریزی نظام سلطه و سایر حاکمان ظالم و ستمگر، اعتقادی ندارد. نسبت اسلام ناب محمدی(ص) به اسلام آمریکایی نسبت «آب و سراب» است. اسلام آمریکایی هم ظاهر اسلام را دارد و مانند سراب می‌تواند تشنه را به خود جلب کند ولی از آنجا که ظلم‌ستیز نیست و در مقابل زورگویان و سلطه‌گران از ملت‌های مظلوم دفاع نمی‌کند، تشنگان عدالت را سیراب نکرده و در برهوت رها می‌سازد.

حضرت امام(ره)، از اسلام آمریکایی با عنوان؛ «اسلام ابوسفیان، اسلام ملا‌‌های کثیف درباری، اسلام مقدس‌نماهای بی‌شعور حوزه‌های علمی و دانشگاهی، اسلام نکبت و ذلت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه‌داران بر مظلومین و پابرهنه‌ها» یاد می‌کند.

6- کانون اصلی اسلام ارتجاعی و اسلام آمریکایی طی چند دهه اخیر اگرچه «وهابیت» بوده است ولی متاسفانه در دوران طاغوت و مخصوصا بعد از دو نهضت تنباکو و ملی شدن صنعت نفت، به تدریج رد پای هر دو شاخه یاد شده به ایران نیز کشیده شده بود که با پیروزی انقلاب اسلامی برای مدتی به حاشیه رفت اما امروزه شاهد حرکت مرموز و خزنده هر دو شاخه مورد اشاره هستیم. دو شاخه‌ای که در یک نقطه به هم رسیده و علیه آموزه‌های انقلاب اسلامی و اسلام ‌ناب محمدی(ص) با هم گره خورده‌اند و هر دو به گونه‌ای غیرقابل انکار از یک کانون بیرونی تغذیه می‌شوند. جریان آلوده‌ای که فتنه 88 را رقم زد و امروزه گشایش اقتصادی و رفع همه مشکلات را در همراهی با آمریکا جست‌وجو می‌کند در بستر اسلام آمریکایی قابل تعریف است. این جریان، ایستادگی در مقابل باج‌خواهی دشمنان بیرونی و مخصوصا آمریکا را «تنش‌آفرینی»! و دفاع از منافع ملی را «تندروی» و «افراطی‌گری» می‌داند ... و از طریق رسانه‌هایی که با سخاوتمندی - البته غیرقابل توجیه - نظام در اختیار دارد و پشتیبانی سیاسی و رسانه‌ای دشمن به بزک کردن چهره نفرت‌انگیز و خونریز آمریکا مشغول است.

از سوی دیگر جریان اسلام ارتجاعی نیز با بهره‌گیری از دهها شبکه ماهواره‌ای نظیر «سلام»، «امام حسین یک و دو و سه» «مرجعیت»، «فدک» و... که مستقیما از سوی آمریکا و انگلیس در اختیار آنان قرار گرفته است، علیه انقلاب اسلامی - بخوانید اسلام ناب محمدی(ص)- یاوه‌سرایی می‌کنند... و این رشته سر دراز دارد که در فرصتی دیگر همراه با اسناد وابستگی و مزدوری این جریان به آن خواهیم پرداخت.

7- هر دو جریان «اسلام ارتجاعی» و «اسلام آمریکایی» برای ترویج آموزه‌های انحرافی خود از شگرد «انگاره‌سازی IMAGE   MAKING» بهره می‌گیرند. «انگاره» تصویری غیرواقعی از واقعیت است که می‌تواند برای مخاطب گمراه‌کننده باشد. پیش از این در کیهان به ترفند انگاره‌سازی و کاربرد آن پرداخته‌ایم و در مختصر پیش‌روی تنها به این بسنده می‌کنیم که شکافتن پوسته انگاره‌ها با توجه به استحکام عقلی و علمی آموزه‌های اسلامی به آسانی امکان‌پذیر است در این حالت، چهره‌ واقعی اسلام آنگونه که واقعا هست ارائه می‌شود که به قول حضرت امام(ره) «دنیا تشنه آن است» و به هر نقطه‌ای که رفته است، حرکت‌های معجزه‌گون آفریده است.

... آنان که از این حلقه بیرونند، یوسف ندیده، زلیخا را ملامت می‌کنند.

گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی

روا بود که ملامت کنی زلیخا را

کد خبر 333868

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha