شنبه ۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۲
۰ نفر

«وقتی جواهرات دختر بچه را دیدم وسوسه شدم آنها را بدزدم و با آن مواد‌مخدر بخرم. » این اعترافات مرد سارقی است که دختر بچه‌ای را برای سرقت جواهراتش به خرابه‌ای کشاند اما عاقبت مأموران پلیس او را دستگیر کردند.

روز هفتم ارديبهشت‌ماه زن و مردي به كلانتري 152خاني آباد نو رفتند و اعلام كردند مرد ناشناسي دختر 3ساله‌شان را دزديده است. مرد جوان كه به‌شدت نگران سرنوشت دخترش بود، گفت: ساعت‌4 بعد از ظهر دختر 3ساله‌ام جلوي در خانه مشغول بازي بود اما چند دقيقه بعد وقتي سراغش رفتم ناپديد شده بود. همان موقع سرتاسر كوچه را دنبالش جست‌وجو كردم اما فايده‌اي نداشت. به‌دنبال اين ماجرا مأموران تحقيقات خود را براي يافتن دختر بچه ناپديد شده آغاز كردند.

در همين حال تحقيقات از اهالي محله نشان داد مردي معتاد دختر بچه را دزديده است. زني كه اين صحنه را ديده بود به پليس گفت: دختر بچه جلوي درِ خانه‌شان مشغول بازي بود كه مردي معتاد سر رسيد و او را بغل كرد و با خودش برد. قبلا مرد معتاد چند مرتبه ديگر هم از اينجا عبور كرده بود و اين بار دختر بچه را با خودش برد. اين زن در ادامه مشخصات مرد معتاد را نيز به مأموران اعلام كرد و عمليات جست‌وجو براي يافتن وي و نجات دختر 3ساله آغاز شد. مأموران هر جايي كه فكر مي‌كردند ممكن باشد مرد معتاد دختر بچه را با خود به آنجا برده باشد جست‌وجو كردند اما فايده‌اي نداشت. هيچ‌كس مردي با چنين مشخصاتي را نديده بود و معلوم نبود چه بر سر دختر بچه آمده است.

درحالي‌كه 5ساعت از اين حادثه مي‌گذشت و پدر و مادر دختر 3ساله نگران سرنوشت او بودند مأموران وي را در خرابه‌اي پيدا كردند. دختربچه گريه مي‌كرد و دست، صورت و گلويش كبود شده بود. همچنين معلوم شد مرد معتاد گردنبند، دستبند و گوشواره‌هاي دختر بچه را هم دزديده است. هرچند كودك ربوده شده در سلامتي كامل قرار داشت اما مرد سارق هنوز دستگير نشده بود. به اين ترتيب تحقيقات براي يافتن متهم آغاز شد.

چند روز قبل درحالي‌كه نزديك به يك‌ماه از اين حادثه مي‌گذشت همان زني كه شاهد ربوده شدن دختر بچه بود مرد معتاد را بار ديگر در كوچه ديد و شروع به داد و فرياد كرد. متهم مي‌خواست فرار كند اما قبل از آن توسط همسايه‌ها دستگير شد و دقايقي بعد مأموران او را به كلانتري منتقل كردند. متهم در بازجويي‌هاي اوليه به ربودن دختر بچه اعتراف كرد و صبح ديروز براي بازجويي به شعبه ششم دادسراي امور جنايي منتقل شد. او در اعترافاتش گفت: آن روز درحالي‌كه نياز شديدي به مواد‌مخدر داشتم از كوچه عبور مي‌كردم. دختر بچه‌اي را ديدم كه دستبند و گوشواره طلا داشت.

ناگهان وسوسه شدم كه جواهراتش را بدزدم و با پولش مواد‌مخدر بخرم. چون كوچه خلوت بود به او نزديك شدم و گفتم من دوست پدرت هستم و بيا با هم پيش پدرت برويم. او را بغل كردم و دوان دوان با خودم بردم. وقتي كمي دور شديم بچه شروع به گريه كرد و من هم او را به خرابه‌اي بردم و طلاهايش را گرفتم و فرار كردم. در ادامه جواهرات را به طلافروشي در عبدل آباد بردم و 95هزار تومان فروختم.براساس اين گزارش هم‌اكنون اين مرد كه فردي سابقه دار است در بازداشت به سر مي‌برد و تحقيقات از او ادامه دارد.

کد خبر 295958

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha