همشهری آنلاین- ویلیام روتمن | ترجمه مهدی تهرانی: وقتی در اوایل دهه ۵۰ سینماگران ژاپنی یکی پس از دیگری در عرصه بین‌المللی درخشیدند و اعتبار کسب کردند، هرگز گمان برده نمی‌شد که گنجینه پر از صلابت این سینما شامل نویسندگان، کارگردانان، عوامل فنی و... پس از گذر از ۳ دهه نوای بین‌المللی‌اش خاموش شود.

یاسوجیرو ازو/داستان توکیو

البته رشد سریع و مقام تلویزیون یا استفاده از امکانات وسیع رایانه‌ای و دیجیتالی و استفاده از استودیوهای استدی کم بر محو تدریجی سینمای ژاپن اثر تضعیف کننده‌ای داشت، اما به نظر می‌رسد دلیل اصلی همان است که کوروساوای فقید در ماههای آخر عمرش بیان کرده بود: «هم دوره‌ای‌های ما و کلا آنهایی که یا به طریق تجربی یا آکادمی، صنعت فیلمسازی ژاپن را به عرصه‌های نوینی بردند، آنقدر خوب و کارکشته از کار درآمدند که همواره یافتن جانشین برای آنها خود یکی از مهمترین غصه‌ها شده بود.»

 آنچه کوروساوا به آن اشاره می‌کند و آن را بضاعت غنی نام می‌برد، شامل کارگردانان قدری همچون ماساکی کوبایاشی، اکیرا کوروساوا، کنجی میزوگوشی، چند تن دیگر و سر آخر یاسوجیرو ازوست.

تمامی کارگردان‌های موفق به نحوی در عرصه بین‌المللی نیز درخشیدند اما چرا این که ازو آخر از همه معرفی شد، به دلیل اعتقادی است که ژاپنی‌ها به او دارند. همواره از ازو به عنوان پاسدار سنتها و آیین های ژاپنی و ژاپنی‌ترین فیلمساز سرزمین آفتاب تابان نام برده‌اند.

یکی از مهمترین خصوصیات مطالعاتی ازو از همان ابتدای فیلمسازی‌اش توجه به آثار دیگر اهالی سینما در کشورهای دیگر بود. به عقیده او، فرهنگ‌ها می‌توانند متفاوت باشند، اما انسان‌ها می‌توانند در کنار هم زندگی کنند؛ خواه از هر ملیت و قومی که می‌خواهد باشد.

همین مهم مبین سود جستن و استفاده کردن از توانایی‌های آنهاست و این روند چه در موارد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... و حتی هنری می‌تواند به بالاترین دستاوردها رهنمون شود.

یکی از حساس‌ترین باورهای ازو، حفظ و حراست از سنتها و آیین‌های ژاپنی بوده است. او همواره در فیلمهایش به خانواده پرداخته است و ارزشها، کمرنگی سنتها و از دست رفتن بسیاری از آداب و رسوم ژاپنی - که مهمترین آنها تفقد پدر و مادر در سنین پیری است -را به تصویر کشیده است.

 درواقع ازو آنچه به انگاره‌های معنا شناختی‌اش، جامعه شناختی‌اش و از همه کلان‌تر و با بضاعت‌تر رفتار شناختی‌اش از جامعه ژاپنی طی سالیان دراز به دست آمده است، یک به یک در تمامی آثار بعد از سال ۱۹۴۶ او به چشم می‌آیند.

از فیلمهای ازو و در یک نگاه کلی می‌توان دریافت آنچه او عرضه می‌دارد، نماد کمرنگ شده بسیاری از باورهای اجتماعی است. حال خود او در مقام یک کارگردان صاحب سبک و سینماگری مولف نسخه درمان را نیز ارائه می‌کند. او در بسیاری از فیلمهایش به صراحت بیان کرده که برای رسیدن به یک لنگرگاه مطمئن، آنجا که انسان پی می‌برد به معنای واقعی کلمه آرامش دارد و موقعیتش تثبیت شده، باید دور خیلی از ناهنجاری‌ها که ممکن است حتی به چشم نیز نیاید خط قرمز کشید و ابتدای راه و گام اول و سخن نخست، همانا زدودن زنگارهایی است که بر قلب ارتباطات خانوادگی نشسته است.

تماشاگر عام سینما، در هر سینمایی و این که این مکان تاریک و روشن در کدام کشور با کدام فرهنگ خاص باشد، به کندی فیلمهای ازو پی می‌برد. این که کندی روند شکل گیری قصه یا داستان فیلمهای ازو ترفندی برای روده درازی و نصیحت پراکنی شناخته شود، در جا مردود است.

اگر ضرباهنگ کندی در تمامی فیلمهای ازو (از فیلم «شمشیر توبه» "Zangeno Yaiba" محصول سال ۱۹۲۷ که در ۲۴ سالگی آن را برای شرکت شوجیکو ساخت تا فیلم «یک بعدازظهر پاییزی» Sammano Aji محصول سال ۱۹۶۲ و به تعبیری آخرین فیلم ازو که وی این فیلم را در ۵۹ سالگی برای شرکت شوپیکو ساخت) به چشم می‌آید دلیل اصلی نشان دادن عمق دگردیسی بشر از نوع شهروندی آفتاب تابانی است تا تماشاگر هر چه بهتر و عمیق تر فریادهای خاموش تصویری از وی را ببیند.

ازو اصرار داشت با این ضرباهنگ کند بتواند هر چه بهتر حس و حال و فضای فیلم را مرکز توجه قرار دهد تا از این طریق توانسته باشد تبدیل ناهنجاری اش به هنجارهای کذب و خوش دوخت، یادآوری کند.

یاسوجیرو ازو

نکته مهم دیگر این که ضرباهنگ کند فیلمهای ازو با جلوه‌گری خاص و هنرمندانه وی تعدیل می‌گردد که همانا این کار تدوین جادویی ازو بوده است؛ همچنین وجود طنز در فیلمهای ازو نه به عنوان بخشی اساسی از بنای مستحکم فیلمهای او بلکه به عنوان انگاره‌ای برای پیشبرد فیلم و احیانا کمک به ارائه پیامهای خاص فیلم همواره مورد استفاده ازو بوده است و جای تردید نیست که تمامی این طنزها به نوعی با طنز تلخ و طنز سیاه خاص ازو ارتباط دارند.

او با استفاده از این روند می توانست به کنه تبدیل ضدارزشها به ارزشهای حال حاضر جامعه ژاپن بپردازد. داستان توکیو و یک بعدازظهر پاییزی و در وسط این دو فیلم عالی صبح بخیر، در مضمون ماهیت و فرم و فضای خود به نحوی تمامی اعضای خانواده و سنین مختلف و نوع ارتباط آنها را بیان می کند.

 برای مثال در صبح بخیر خانواده و مشکلات مربوط با آن، درباره ۲ کودک خانواده است که با پدرشان اختلاف دارند و در ۲ فیلم دیگر قضیه مرتبط با فرزندانی است که در عین استقلال و جدایی از والدین، کشمکش های خاصی با آنان دارند. داستان توکیو (Tokyo monogatari) محصول سال ۱۹۵۳ است. براساس معمول ازو فیلمنامه را با همکاری کوگونودا نوشته است.

ازو از خیل ۲۷ بازیگر اصلی فیلم که ۱۳۶ دقیقه فیلم داستان توکیو را بازی کرده‌اند، باز هم سراغ ۴ بازیگر تراز اول و همکاران همیشگی‌اش رفته است. پیشو ریو در نقش شوکی چی، هیرایاما به عنوان پدر مسن خانواده، چی یه کو هیگاشی یاما در نقش تومی هیرایاما مادر مسن و همسر شوکی چی، سویا مامورا در نقش کویی چی هیرایاما، هاروکو ساگیمورا در نقش شی جی کانه کو، کونیکو میاکه در نقش نومی کو هیرا یاما در نقش فرزندان آنها و سرانجام وستسو کوهارای بسیار معروف و مورد احترام سینمای ژاپن و عامه مردم ژاپن در آن دوران که در نقش نوریکو هیرایاما به عنوان عروس زوج پیر که در فیلم داستان توکیو قرار است بیوه زنی تقریبا ۲۷ یا ۲۸ ساله باشد که همسر شوجی هیرایاما، برادر کوچکتر خانواده بوده و شوهرش در جنگ کشته شده است، همگی از بازیگرانی هستند که به دفعات در فیلمهای ازو و نقشهای اصلی را بازی کرده و به خلق و خوی خاص حرفه‌ای او در حین ساخت فیلم از جمله خستگی ناپذیری‌اش، تعهدات او، آسان پذیر نبودنش و خیزش همیشگی او برای این که بهترین کار را انجام دهد، آشنا و واقف بودند.

این انگاره‌ها جدای از فیلمنامه بی نقص و کارگردانی منحصر به فرد ازو از داستان توکیو فیلمی به یاد ماندنی برای تمام اعصار و برای تمام فرهنگ‌ها ساخته است. در این فیلم هم چنان که اشاره شد بستر اصلی قصه آمدن پدر و مادری مسن و فرتوت برای دیدن فرزندانشان به توکیوی شلوغ است.

این زوج پیر که دیگر مدتهاست فرزندانشان - یک دختر و یک پسر بجز شوجی ناکا- مستقل شده‌اند و تاهل اختیار کرده‌اند، از فرط نیامدن و عدم تفقد فرزندان، خود به سمتشان می‌آیند تا چند روزی پیش آنها بمانند، اما شکل استقبال آنها در همان چند ساعت اولیه از این زوج کهنسال که یا از فرط غرور است یا تراکم کاری و یا حوصله نداشتن، بسیار سرد و دور از انتظار و گاهی توام با خشونت و بی احترامی غیرمستقیم و از زیر بار مسوولیت شانه خالی کردن است و تنها کسی که به معنای واقعی کلمه جانش را نیز حاضر است برای این پدر و مادر مسن خرج کند، عروس بیوه آنها یعنی نوریکو، زن شوجی کشته شده در جنگ است.

به هر روی پدرومادر برای این که مزاحمتی فراهم نکنند به محل سکونتشان در جنوب ژاپن (منطقه ای به نام اونومیچی) برمی‌گردند. مدتی نمی گذرد که مادر سخت بیمار می شود و تلگراف این خبر برای فرزندان از سوی پدر ارسال می شود؛ اما رسیدن آنها به اونومیچی دیگر هیچ فایده‌ءای نداشته، زیرا مادر درگذشته است.

فرزندان تازه تاهل اختیار کرده، همراه همسرانشان سریعا برای از سرگیری زندگی قبلی به توکیو برمی گردند و آن که نزد پدر پیر باقی می‌ءماند، همان نوریکو، عروس بیوه شده است ...

نسل قدیم و نسل جدید ژاپن، فیلم داستان توکیو را شاهکار و اثر منحصر به فرد و جاویدان سینمای کشورشان می‌دانند. این مهم در صورتی است که بیشتر منتقدان بین‌المللی و یا تماشاگران غیرژاپنی که با آثار کارگردانان آن دیار آشنا هستند نیز با این عقیده همنوا بوده و جملگی داستان توکیو را فریادی تلخ اما بی صدا، با گستره‌ای جهانشمول و لایه‌های سطحی و عمقی مرتبط با شدت استیلای زندگی ماشینی و به دور از احساس و اخلاق و حرمت دانسته‌اند.

 در پایان این که، یک سال پس از اکران داستان توکیو در سال ۱۹۵۴، ازو که در مراسم اهدای جایزه کینما جومپو به وی حضور یافته بود، هنگام سخنرانی اعلام کرد: داستان توکیو یکی از ملودراماتیک ترین فیلمهای من است.

فیلم صبح بخیر (نام دیگر فیلم اوهایوست. واوهایو، سلام مخصوصی است که ژاپنی های سنتی هر صبح به یکدیگر می‌دهند) نیز یکی از فیلمهای خوب ازو است که به هر حال در نوع خود فیلمی متفاوت است. این فیلم که محصول سال ۱۹۵۹ است باز هم درباره خانواده های ژاپنی است.

با این تفاوت که کاراکترهای اصلی فیلم پسرهای کوچک خانواده هستند. ۲ پسر بچه که همراه والدین خود در یک مجتمع مسکونی شهر توکیو زندگی می کنند پدر خانواده را تحت فشار قرار می دهند تا برایشان تلویزیون بخرد. اعتصاب و تغییر رفتار آنها در درجه اول به ترک سلام کردن آنها می‌انجامد. بالاخره با کشمکش‌های زیادی پدر تلویزیون می‌خرد و بچه‌ها عادات خوب ترک شده خود را از سر می‌گیرند.

فیلم یک بعدازظهر پاییزی نیز به تعبیری آخرین فیلم ازو و یکی از بهترین ساخته‌هایش محصول سال ۱۹۶۲ است. ازو پس از اکران آن در ۱۸ نوامبر ۱۹۶۲ مرد. این فیلم نیز به مخاطرات خانواده مربوط است. در این فیلم مشکلات مرتبط با ازدواج دختران خانواده مدنظر است. یک حسابدار مسن شرکت خصوصی که همسرش فوت کرده با دختر و پسر خود زندگی می‌کند و اوقات فراغت او با پیرمردهای همسن و سالش می گذرد. او پی می برد که وقت شوهردادن دخترش است و با تمهیداتی شوهر مناسب انتخاب و تحقیقات آغاز می‌شود. در نهایت پی می‌برد که سرانجام تمام مردان ژاپنی تنها هستند و این تنهایی می تواند برای بسیاری از افراد، آسان تمام نشود.

فیلمنامه نویس این فیلم نیز (مانند بیشتر کارهای ازو کوگو نوداست) و ازو بیشتر کارهای مرتبط با ساخت فیلم را به عهده گرفته است.

درباره بررسی این فیلم به دلیل وسعت معنایی و انگاره های معناشناختی آن باید فرصت مناسب دیگری دست دهد؛ اما ذکر این نکات در این مختصر لازم است. برای مثال ازو که هرگز به مرگ فکر نمی کرد تصمیم گرفت نام این فیلم را فقط به عنوان اشارهای به یک معنای بزرگ قزل آلا بگذارد. فکری که سرانجام عملی شد، اما نام دوم فیلم قرار گرفت. همچنین نوع دکوپاژ ازو در این فیلم تا حدی با دیگر آثار او متفاوت است. همچنین تدوین ملایم ازویی که به نوعی ابداع آن نیز در مالکیت خودش است، در این فیلم وجود ندارد. او بی آن که بداند چند ماه دیگر می‌میرد، بهترین و زیباترین انگاره‌های معناشناختی تنهایی و بی کسی را در این فیلم گنجانده است. گویی ازو می دانسته، چند ماه دیگر درمی‌گذرد.

William Rothman*

یاسوجیرو ازو/داستان توکیو

کد خبر 295592

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha