یاسمن رضائیان: اِقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ. خَلَقَ الاِنسانَ مِن عَلَقٍ.

دوچرخه

اِقرَأ وَ رَبُّکَ الاَکرَمُ. الَّذِی عَلَّمَ بِالقَلَمِ. عَلَّمَ الاِنسانَ مَا لَم یَعلَم.
 بخوان به‌نام پروردگارت که آفرید. آدمی را از علق (خون بسته) آفرید. بخوان و پروردگار تو ارجمندترین است. خدایی که با قلم آموزش داد. او به آدمی آن‌چه را که نمی‌دانست، آموخت. (سوره‌ی علق، آیه‌هاي یک تا پنج)

چهل‌بار خواب دیده‌ام بهاری را که از همیشه سبزتر است. بهاری که درختانش شکوهمند و پُرافتخار سر به آسمان بلند کرده بودند. من از بهار سرشار شده بودم و با چهل نام، تو را می‌خواندم. انگار بهار چهل‌ساله، بعد از این جهان را زنده خواهد کرد. تو گفتی این بهار با دنیا بماند و شد آن‌چه تو خواستی.
* * *
او بهار جهان است. بهاری که دنیا در خواب‌هایش هم ندیده بود. او استعاره‌ای همیشه سبز، از به ثمر رسیدن خلقت است. تو او را آفریدی و در پیشوازش بهار را سرسبز گرداندی. بعد از چهل‌سالگی‌اش دنیا با او  بهاری تازه دید و بعد از آن... بعد از آن، ذات جهان سبز شد و با رسالتش بهاری شگرف در ذات جهان رویید.
* * *
چهل عدد کمال است؛ چهل روز خواندن سوره‌ای از قرآن. چهل روز دعای عهد خواندن. چهل‌بار ذکر گفتن... و البته چهل‌سالگی زمان بعثت توست. ما را به ایمان چهل‌سالگی‌ات، به ايمانت آن روز در غار حرا برسان. به ما از لحظه‌ی نزول معجزه درکی بده. بگو چگونه می‌شود خواند؟ چگونه می‌شود به معجزه رسید؟ بگو چگونه باید خدا را پرستيد که بتوان طعم معجزه‌ها را چشید؟
تو مبعوث شدی. انتخاب شدی. تو انتخاب خدا برای نجات روشنایی و عدالت بودی، در روزگاری که قهر بر جهان تسلط داشت. تو آن پاکی محضی بودی که جهان را از نو زنده کرد.
چه رازی در آن عبادت‌ها بود؟ چه رازی در فضای غار حرا بود؟ خدا از کدام معجزه‌اش پرده برداشت که تو برانگیخته شدی؟ بی‌شک آسمان را خورشید درون تو روشن‌تر کرد. تو مبعوث شدی تا به جهان بگویی یاد کند خدایش را و سوره‌ی علق نيز ما را به سمت نور دعوت کرد. ما بعد از تمام این سال‌ها هنوز به‌نام پروردگارمان می‌خوانیم.
* * *
بخوان به‌نام پروردگارت. او بود که انسان را آفرید و هدایت کرد. او بود که نور را آفرید و در قلب انسان خورشید قرار داد. چه سپاسی زیباتر از این‌که باید او را یاد کرد؟
بخوان به‌نام پروردگارت. همان‌‌که از بیراهه نجات داد. همان‌که بندگی آموخت و جهل را از وجودمان ریشه‌کن کرد. چه سپاسی زیباتر از این‌که باید او را یاد کرد؟
می‌خوانیم به‌نام پروردگارمان. خدای زیبایی‌ها و رازها. خدای سوره‌های قرآن و صاحب آیات رفیع. از سفر معجزه‌هایش بازگشته‌ایم. به ما آموخته است آموختنی‌ها را و هنوز این ذکر بر لب‌هایمان می‌چرخد: علم الانسان ما لم یعلم.
تو پیام‌آور سرنوشت مايی. تو لطف خدا در حق ما هستی. به حرمت این حق خدا راه را به ما نشان داد و دین را بر ما کامل کرد. خدا را باید به‌خاطر آفرینش تو سپاس گفت.
* * *
یَا اَیُّهَا المُدَّثِّرُ قُم فَاَنذِر وَ رَبَّکَ فَکَبِّر وَ ثِیَابَکَ فَطَهِّر وَ الرُّجزَ فَاهجُر وَ لَاتَمنُن تَستَکثِرُ وَ لِرَبِّکَ فَاصبِر.
ای کسی‌که جامه به خود پیچیده‌ای، برخیز و قوم خود را از عذاب خدا بیم ده و خدا را به بزرگی یاد کن و لباست را پاکیزه دار و از ناپاکی دوری گزین و بر هرکس احسان کنی ابداً منت نگذار و برای خدا صبر پیش گیر. (سوره‌ی مدثر، آیه‌هاي یک تا هفت)

بعد از این تکلیف راه با توست. تو هدایت خواهی کرد. روشن خواهی گرداند و نشان خواهی داد. تو پیغام‌آور بهاری خواهی شد که با بعثت تو به دنیا آمد.
خدا چه رازی در چهل‌سالگی تو نهاده است؟ چه‌طور می‌شود در نوجوانی به راه چهل‌سالگی آمد؟ ما دنباله‌ی راه تو را می‌گیریم و از ایمان به راه تو باز نمی گردیم. بی‌شک راه تو حق و نور تو حقیقت است. چهل مرغ آمین به آسمان فرستاده‌ایم تا خدا ما را در پناه آبروی تو بیامرزد. باشد که به حرمت برانگیخته شدنت در اين ماه عزيز، رستگار شویم.

کد خبر 295024

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha