چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۶:۵۰
۰ نفر

همشهری آنلاین: حمایت از نشر، بحران یمن و ... از جمله موضوعات مورد توجه سرمقاله برخی از روزنامه‌های صبح چهارشنبه-۱۶ اردیبهشت- هستند.

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش با تيتر«دغدغه‌های فانتزی» نوشت: روزنامه کیهان؛۱۶ اردیهشت

«چالش اصلی‌ ما قطعا خشکسالی و آب است. شاید ندانید که در استان فارس تنوع شغلی بسیار اندکی داریم که همان تعداد هم وابسته به کشاورزی و دامداری است که وابستگی کامل به آب دارند. روشن‌تر بگویم در ٢٩ شهرستان استان، راه معیشتی غالب مردم کشاورزی و دامداری است... عمق بعضی از چاه‌های آب در سطح استان به ۴۰۰ و حتی ۵۰۰ متر رسیده است ... ما نگرانیم که اگر این  خشکسالی  ١٠ ساله به  ٢٠ یا ٣٠‌ سال افزایش پیدا کند چه سرنوشتی انتظار استان را می‌کشد...سد سیوند خالی است، سد تنگاب فیروزآباد صفر است، سد داراب صفر است، سد درود زن در بحران است، از سد سلمان فارسی آبی برای کشاورزی نداده‌ایم و بیشتر برای شرب مناطق لارستان و اطراف نگه داشته‌ایم... یکی از برنامه‌های ما انتقال آب از خلیج‌فارس به استان فارس است ...از خواسته‌های اساسی ما از سفر رئیس‌جمهوری پیگیری همین انتقال آب است»

اینها سخنان یک منتقد بی‌سواد و بی‌شناسنامه نیست که بخواهد با سیاه‌نمایی علیه دولت یازدهم، مردم را ناامید کند حرفهای یک کاسب تحریم هم نیست که از به نتیجه رسیدن! مذاکرات هسته‌ای ناراحت شده باشد! اینها بخشی از حرفهای استاندارفارس، چند روز قبل از سفر اخیر رئیس‌جمهور محترم وهیات همراه به شیراز است که از قضا به  اصلی‌ترین مشکلات استان پرداخته  و آرزو کرده بتواند در این سفر موضوع انتقال آب را به نتیجه برساند.

اما چه نسبتی بین خواست ومطالبه حیاتی و واقعی استاندار منتخب دولت یازدهم و مردم شیراز با سخنان رئیس جمهور محترم در آن سفر وجود دارد؟اینکه گفته شود« استان فارس استان حائز اهمیتی در جنوب کشور بوده و دارای استعدادها و قابلیت‌های فراوانی است... استان فارس و شهر شیراز مرکز علم، دانش، مرکز ادب و فرهنگ و تمدن و پایگاه بزرگ معنوی برای کشور است ... استان فارس با دارابودن تخت‌جمشید و پاسارگاد مرکز تمدن باستانی است....» کدام گره از شیراز را باز میکند؟

اشتباه نشود! اینها - وخیلی فضیلت‌های دیگر- درباره  شیراز و مردم آن  و مردم دیگر مناطق کشور درست و بجاست اما بحث بر سر اولویت‌بندی مشکلات و تلاش برای حل آنهاست نه تعریف وتمجید و ارائه تاریخ استان!  بعنوان نمونه‌ای از جابجایی اولویت‌ها و تولید مسائل ساختگی، مدتی قبل در همین شیراز به حضور وسخنرانی یک نماینده مجلس اعتراضاتی شد. صرفنظر از ماهیت معترضین و قضاوت درباره آن ماجرا، این موضوع در کوتاه زمانی به مسئله اصلی استان وحتی کشور تبدیل شد و رئیس جمهور برای رسیدگی به مسئله‌ای در این حد نازل، کمیته‌ای مستقل با حکمی ویژه تشکیل داد! حال پرسش این است که کمیته ویژه رئیس جمهور برای رسیدگی به بحران بی‌آبی استان کجاست؟اعضا آن چه کسانی هستند و تا به حال چه کاری کرده‌اند!؟پاسخ این سوالات روشن است و نیازی به تطویل وتفصیل نیست.

موضوع این نوشتار اما سفر دولت به شیراز و بررسی مشکلات استان- که در جای خود بسیار مهم وقابل توجه است- نیست. این مقدمه از آن رو گفته شد تا به این موضوع ومساله مهم برسیم که مشکلات حقیقی و واقعی مردم - و نه دغدغه‌های فانتزی و ویترینی برخی مسئولین و رسانه‌ها-  چه وقت در دستور کار رسیدگی قرار میگیرد؟جابجایی مشکلات اصلی با دغدغه‌های ساختگی با هدف سرپوش گذاشتن بر بی‌برنامگی‌ها و کوتاهی‌ها  تا کی ادامه خواهد یافت؟ برای اثبات این فراموشی دغدغه‌های اصلی و جایگزین کردن موهومات و تخیلات، می‌توان به دهها  نمونه از مشکلات واقعی و دلمشغولی‌های  فانتزی و فکاهی اشاره کرد تا موضوع بیشتر آشکار شود:

1- دی ماه سال قبل ،موسی الرضا ثروتی عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، آمار تکان دهنده‌ای  درباره میزان واردات رسمی و همچنین قاچاق کالا به کشور ارائه کرد و گفت :« آمار واردات به مناطق آزاد و ویژه بیش از 8 میلیارد دلار است و به همین دلیل مناطق آزاد به مرکز قاچاق رسمی تبدیل شده‌اند»8میلیارد دلار! یعنی بیش از بیست‌وپنج هزار میلیارد تومان! این خبر تلخ را بگذارید کنار اظهارات اخیر معاون سازمان صنایع کوچک که گفته 40 درصد صنایع کوچک با کمتر از نصف ظرفیت خود کار می‌کنند! و مقایسه کنید با  تلاش مستمر برخی دولتمردان برای گسترش مناطق آزاد اقتصادی حتی در مرکز کشور! وقتی رئیس مناطق آزاد و مشاور رئیس‌جمهور معتقد است تخصص ایرانیان، پختن آبگوشت بزباش و قورمه‌سبزی است، انتظاری جز این می‌توان داشت؟! همین نوع نگاه سبب می‌شود شرکت چینی در یکی از مناطق آزاد بازارچه عرضه مستقیم کالا برپا کند و حتی اجازه ندهد کارگر ایرانی بعنوان فروشنده در آنجا کار کند و کارگرانش را هم از چین بیاورد و در بازارچه خود بکار مشغول کند! یعنی علاوه بر سیل واردات و ایجاد اشتغال در صنایع چین، در بازار عرضه کالا هم برای آنها اشتغال ایجاد شده! اما اینجا خبری از کمیته ویژه رئیس جمهور نیست !

2- ماجرای «دزد دزد گفتن»‌های مکرر برخی مسئولان دولتی ،چیزی نیست که برای مردم ناآشنا باشد و از آن خبری نداشته باشیم. از قضا این صحبت‌ها بیشتر از زبان کسانی گفته می‌شود که خود در راس قله‌های ثروت و رانت هستند و به احزاب و قبایلی چون کارگزاران وابسته‌اند! اگر چنین است پس چرا دائما در این شیپور می‌دمند!؟ گرچه این ماجرا دلایل متعددی دارد - و در یادداشت پیشین به برخی از آنها اشاره شده - اما اشاره به  یک نکته مهم و نوعا مغفول، خالی از فایده نیست. در اواخر دولت دهم و اوایل دولت یازدهم، بورس اوراق بهادار با شاخص نزدیک به نود هزار و سرمایه 400 هزار میلیارد تومانی، رونق خوبی داشت و محل مناسبی  برای سرمایه‌گذاری مردم بود. دولتمردان یازدهم، اعم از رئیس‌جمهور و وزیر اقتصاد و... در 15 ماه  نخست دولت، بیش از چهل وپنج بار از مردم برای سرمایه گذاری در بورس دعوت کردند.

این مهمترین کار برای جذب نقدینگی سرگردان در بازار بود به امید آنکه در سایه این کار تورم کنترل شود. هفت میلیون نفر، هستی و سرمایه خود را به بورس آوردند تا با اعتماد به قول دولتیان و در آرزوی وصال به «توافق برد- برد»! و گشوده شدن درهای دنیا به روی ایران!- که دولت و رئیس‌جمهور دائما وعده آن را می‌دادند- به صنعت کشور کمک کنند.آنها سهم خود را برای کنترل تورم و آبادانی کشور دادند. اما با فروکش کردن جو روانی و کاذب مذاکرات و با آشکار شدن واقعیت تلخ و نگران‌کننده‌ای به اسم بی‌برنامگی دولت برای صنعت و با گشوده شدن درهای واردات، ناگهان طوفان ویرانگر سقوط، بورس را در نوردید و تنها تا بهمن ماه پارسال قریب به 120 هزار میلیارد تومان به سهامداران بورس زیان وارد شد! این رقم وحشتناک پس از آن و در پی عدم شفافیت آمار‌ها، به روز رسانی نشد اما از سقوط پی درپی و دائمی شاخص بورس می‌توان فهمید که سرمایه‌گذاران بورس، بخش اعظم و عمده سرمایه خود را ازدست داده‌اند. حکایت این روزهای بورس و باز و بسته کردن نمادها و ماجراهایی مثل مبین و دخالت آشکار وپنهان برخی وابستگان به دولت و...

هم حکایت تلخ و ملال آور دیگری است که شرح آن را به وقتی دیگر وامی‌گذاریم. در برابر این زیان هنگفت و وحشتناک مردم، هیچ کمیته ویژه‌ای تشکیل نشد، رئیس‌جمهور به کسی ماموریت رسیدگی نداد،حتی هیچ کس از مال باختگان عذر خواهی هم نکرد! هیچ یک از ابر سرمایه داران دولت، با دهها شرکت و موسسه و صرافی، ریالی در این بازار سرمایه نداشتند که نگران به خطر افتادن آن باشند و... حالا می‌توان فهمید که چرا آژیر دزد دزد آقایان قطع نمی‌شود! هفت میلیون سرمایه گذار با احتساب حداقل چهار وابسته می‌شود 28 میلیون نفر!کسانی که به یک سوم جمعیت کشور چنین زیان هنگفتی وارد کرده‌اند و جرات عذر خواهی هم ندارند، باید با فرار به جلو و تکرار هزاران باره نام بابک زنجانی در رسانه‌هایشان، حواس‌ها را پرت کنند و آدرس غلط بدهند!بگذریم که همین شخص هم، دست پرورده خودشان است و عکس‌های یادگاری و لوح تقدیر‌های دریافتی اش از رئیس جمهور کنونی و رئیس دولت سازندگی،گویای همه چیز است.

 3- سال پیش زندگی مردم چند استان تحت تاثیر هجوم ریز گردها ،بشدت آسیب دید و از حالت طبیعی خارج شد. نفس کشیدن برای مردم سخت شده بود اما صدای اعتراض آنها به پایتخت نمی‌رسید! در خوزستان وضع خراب‌تر از دیگر مناطق بود اما از نظر مسئولان امر، این موضوع عادی بود وگرفتاری میلیون‌ها هموطن مرز نشین ،ارزش حتی یک سفر رئیس سازمان محیط زیست را هم نداشت! حتی سفر وزیر بهداشت هم با بی‌ادبی وگستاخی مشاور رئیس سازمان مواجه شد! تنها چند ماه بعد از آن روزها، چند سگ در شیراز به روشی ناراحت‌کننده معدوم شدند. بلافاصله «ان جی او»‌های گوش به فرمان ،در تهران و شیراز تجمع کردند .معاون رئیس جمهور که روزگاری مردم اهواز را تنها گذاشته بود در جمع معترضینی که شعار «من همان سگ هستم » را انتخاب کرده بودند، حاضر شد و به همدردی با آنها پرداخت!

دغدغه‌های فانتزی  تمامی ندارد و ظاهرا قرار هم نیست تمام شود ! وقتی برای دغدغه‌های اصلی مردم برنامه‌ای نباشد، باید هرروز با حرف و سخنی، عکس و تیتر روزنامه‌های گوش به فرمان را تدارک دید تا سر مردم را گرم کنند! باید در دانشگاه از امیرکبیر و بزرگی او و از قتلش در اثر توطئه درباری‌ها  سخن گفت، اما نگفت که امیرکبیر فرزندانش را به شریان‌های ثروت نگماشت و اجازه نداد در معاملات کلان پورسانت بگیرند، دست شاهزادگان را از بیت المال کوتاه کرد و درباریان را محدود کرد.

این دغدغه‌ها بجز آنکه از بی‌برنامگی‌ها خبر می‌دهد،یک پیام تلخ دیگر را هم در خود مکتوم دارد .پیام از پایگاه اجتماعی و سطح اعتماد عمومی به دولت. از نخستین ماه‌های کار دولت یازدهم، برخی چهره‌های نزدیک به دولت به صراحت از فقدان پایگاه اجتماعی آن سخن می‌گفتند! به تدریج  روش بسیاری از دولتمردان، هم شیب این ادعا را تندتر کرد و هم صحت آن را به اثبات رساند. افزون بر رفراندوم یارانه‌ای سال پیش، دهها شاهد دیگر صحت این سخن را تایید می‌کند که بعنوان یک نمونه ساده باید پنهان کاری شگفت‌انگیز درباره موضوع هسته‌ای و عدم انتشار فکت شیت و جزئیات مذاکرات  را مورد اشاره قرار داد که به وضوح حاکی از این امر است و اگر چنین نیست و پایگاه اجتماعی مستحکمی وجود دارد چه بیم و ابایی می‌تواند مانعی برای  درمیان گذاشتن همه چیز با مردم باشد!؟ کاش تا فرصت باقیست دولتمردان جای دغدغه‌های فانتزی و ساختگی را با مشکلات حقیقی عوض کنند تا در چنین بزنگاه‌هایی بتوانند صمیمانه با مردم سخن بگویند.

  • توسعه‌نیافتگی نشر

فرخ امیرفریار . نویسنده و کارشناس نشر در ستون سرمقاله روزنامه شرق نوشت:روزنامه شرق؛۱۶ اردیبهشت

١- مشکل صنعت نشر ایران توسعه‌نیافتگی آن نیست بلکه توسعه ناموزون و ناهماهنگ و دستکاری‌شده آن است. امروزه در مقایسه با چنددهه پیش عنوان‌های منتشرشده تا حدود ٢٠ برابر افزایش پیدا کرده است. بسیاری از ناشران از نظر تولید فنی و فیزیکی کتاب، کتاب‌های پاکیزه و شکیلی منتشر می‌کنند. تا همین چنددهه پیش شاید به‌ زحمت می‌شد کتاب بدون غلط‌چاپی پیدا کرد. اما امروزه کتاب بی‌غلط کم نیست. اما از سوی دیگر تیراژ کتاب‌ها به‌شدت کاهش یافته، کتاب‌فروشی جدید کمتر باز می‌شود...

...حجم عمده‌ای از کتاب‌های منتشرشده به‌ویژه از طرف ناشران غیرخصوصی مطابق نیازهای بازار نیست و... .

٢- شاید در کمتر کشوری در جهان این اندازه درباره نشر کتاب حرف زده می‌شود. اما بیشتر حرف زده می‌شود و کمتر تحقیق صورت می‌گیرد. اگر ٤٠، ٥٠ سال پیش می‌شد درباره نشر حرف‌هایی کلی زد که برخی شاید درست هم بودند، امروز دیگر نمی‌توان این‌گونه اظهارنظر کرد. حرف‌هایی نظیر اینکه هر ایرانی پنج‌دقیقه در روز کتاب می‌خواند، یا کتاب گران است و... مشکلی از این صنعت حل نمی‌کند کمااینکه تاکنون هم نکرده است.

٣- ضروری‌ترین و مهم‌ترین کاری که باید در صنعت نشر انجام شود، پژوهش و مطالعه در حوزه‌های مختلف این صنعت است و این کار را باید خود ناشران انجام دهند نه دولت. اطلاع از نیازهای خوانندگان در سراسر ایران،‌ رفع مشکلات توزیع به‌ویژه پخش در شهرستان‌ها، بازاریابی، تبلیغ و مواردی از این‌ دست باید مورد توجه ناشران قرار گیرد. همچنین تأثیر اینترنت و شبکه‌های مجازی بر روی نشر کتاب کاغذی.

٤- روزنامه‌ها به‌جای بحث‌های کلی درباره نشر و کتاب که همان‌گونه که گفتیم بیشتر از مقوله حرف است، باید ضمیمه‌های جدی و در‌عین‌حال خوشخوان برای کتاب منتشر کنند و در آنها به معرفی و نقد کتاب‌هایی که موردپسند عموم است بپردازند. متأسفانه بیشتر روزنامه‌ها در نقد و معرفی کتاب اهتمام جدی ندارند. من که خواننده دائم قدیمی‌ترین و یکی از وزین‌ترین روزنامه‌های کشور هستم، شاهد بی‌توجهی آن به نقد و معرفیِ حرفه‌ای کتاب هستم.

٥- در ترویج کتاب‌خوانی و رونق نشر، یکی از عوامل مهم، وجود کتابخانه‌های مجهز با فضای مناسب و ارائه کتاب‌های روز به مخاطبان در سریع‌ترین زمان ممکن است. خواننده علاقه‌مند وقتی خبر انتشار کتابی که موردعلاقه‌اش است را می‌شنود، می‌خواهد هرچه زودتر آن را مطالعه کند، نه‌اینکه یک‌سال صبر کند که آیا کتاب به کتابخانه بیاید یا نیاید. اکنون که شماری از نیکوکاران در سراسر کشور و به‌خصوص در نقاط محروم دست ‌به ساختن مدرسه می‌زنند،‌ خوب است به ساختن کتابخانه هم فکر کنند. اما تصور نکنند که با ساخت کتابخانه کار تمام است. آنها باید هیأت‌امنایی برای کتابخانه‌ها تشکیل دهند و با اختصاص اعتبار لازم و مداوم، کتاب‌های تازه را مرتب خریداری و وارد مجموعه کتابخانه کنند.

نوروز کتاب

 رضا صالحی امیری در ستون سرمقاله روزنامه ايران آورد:روزنامه ایران؛۱۵ اردیبهشت

رویدادهای فرهنگی، بسته به نوع مخاطب و قدرت اثرگذاری از میزان اهمیت متفاوتی برخوردارند. در این میان رخدادهای متنوع عرصه فرهنگ که در ایام مختلف سال و به مناسبت‌های گوناگون برگزار می‌شود و محل اجتماع و تضارب افکار قشرهای فرهنگی می‌گردد کم نیستند. اما بدون شک برگزاری هر ساله نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران زیباترین نمایش فرهنگی در کشور عزیز ماست. نمایشگاه کتاب را بدرستی می‌توان «نوروز کتاب و کتابخوانی» نام نهاد، چرا که همه ویژگی‌ها و زیبایی‌های نوروز را در دل خود دارد. نوروز از نمادهای تاریخی و ریشه تمدن ایرانی - اسلامی ماست و کتاب و کتابخوانی هم در تاریخ این مرز و بوم ریشه دارد. نوروز در منابع روایی و دینی ما دارای بنیان‌های ارزشی بسیار محکم است و کتاب نیز معجزه پیامبر گرامی اسلام‌(ص) و اساس و بنیاد دعوت به دین اسلام است. در فرهنگی که «رمضان» را «بهار قرآن» می‌داند و «قلم» در ردیف سوگندهای کتاب مقدس آن قرار می‌گیرد، نباید شگفت انگیز باشد که نمایشگاه کتاب را «نوروز کتاب» بنامیم.

در نوروز به دلیل افزایش سطح تعامل افراد با یکدیگر با افزایش تبادل فرهنگی و نشاط اجتماعی مواجهیم که این امر منجر به کاهش آسیب‌های اجتماعی در این ایام می‌شود. از این رو نوروز نقش بی‌بدیلی در انسجام بخشی و افزایش همبستگی اجتماعی دارد. بنابراین توجه به کتاب و کتابخوانی هم می‌تواند با افزایش نشاط اجتماعی توأم شود و سرمایه اجتماعی ما را ارتقا بخشد. نمایشگاه کتاب و خیل عظیم مشتاقان کتاب و بازدیدکنندگان که زیباترین حضور آگاهانه و آزادانه افراد در یک اجتماع فرهنگی را به تصویر می‌کشد، بیانگر این واقعیت است که بن مایه‌های جامعه ایرانی، فرهنگی است و علایق و دغدغه‌های فرهنگی مردم ایران به رغم همه مشکلات و تنگناها همچنان فرهنگی است. این رخداد فرهنگی بزرگ محل تضارب اندیشه میان اصحاب فرهنگ و نویسندگان و فرهیختگان با مخاطبان و مصرف کنندگان محصولات فرهنگی هم هست و از این منظر ارتباط چند سویه‌ای را میان اقشار فرهنگی ایجاد می‌کند که تأثیر بسزایی در ارتقا و گسترش تعاملات فرهنگی و گفت‌و‌گوهای سازنده میان مردم فرهنگ دوست دارد.

به بیان دیگر نمایشگاه کتاب بستری را برای گفت‌و‌گو فراهم می‌آورد که از رهگذر آن زمینه‌های فهم مشترک درباره مسائل و آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی و راهکارهای اصلاح آنها کشف می‌شود. یکی از مهم ترین و اساسی ترین مسائل در این باره سرانه پایین و نگران کننده مصرف فرهنگی و سرانه بسیار اندک مطالعه نزد ایرانیان است. آمار جهانی نشان می‌دهد کشورهای توسعه یافته کشورهایی هستند که سرانه مطالعه مردم‌شان بسیار بالاست یعنی مردمان کشورهایی که پیشرفته ترند بیشتر مطالعه می‌کنند، از این رو می‌توان گفت مطالعه حکم کیمیا را دارد که مس وجود انسان را از نقایص و کاستی‌ها پاک و او را به سمت فضیلت خواهی هدایت می‌کند. تردیدی نیست که افزایش سرانه مطالعه باعث افزایش میزان فضیلت خواهی هم خواهد شد و جامعه را از گرداب بی‌اخلاقی به ساحل اخلاق مداری می‌رساند بنابراین می‌توان گفت کتاب و کتابخوانی با فضیلت خواهی و اخلاق مداری ارتباط مستقیم دارد. «نوروز کتاب» را به همه دست اندرکاران برگزاری این رویداد مهم فرهنگی بویژه بخش خصوصی و نمایندگان اصناف مرتبط که در راستای سیاست‌های فرهنگی دولت تدبیر و امید، امسال برای نخستین بار نقش بیشتری در اجرای نمایشگاه عهده دار شده‌اند و به عموم مردم فرهنگ دوست کشورمان تبریک می‌گویم و امیدوارم حال خوش انس با کتاب مستمر و با کتاب خواندن هر روزمان نوروز باشد.

  • بحران يمن؛ نظريه بازي‌ها و راه‌حل ميانه

روزنامه اعتماد در ستون سرمقاله خود به بحران يمن اشاره كرد و نوشت:روزنامه اعتماد؛۱۶ اردیبهشت

به نظر مي‌رسد عربستان سعودي مسير بي‌بازگشتي را طي كرده است، همزمان سياست منطقه‌اي خود را تغيير داده و ساختار سياسي داخلي خود را نيز متناسب با آن شكل داده است. شايد هم برعكس بوده، آنان در پي تغيير سياست داخلي و خارج كردن ساختار سياسي حكومت خود از شيوه گذشته بوده‌اند و اين كار را با يك تغيير سياسي منطقه‌اي عمق بخشيده و تثبيت كرده‌اند. هرچند تقارن اين دو موضوع نيز خالي از احتمال نيست.

هرچه هست سياست داخلي عربستان با سياست خارجي آن گره خورده و بعيد است كه بدون يك شكست جدي از مسير خود بازگردد و در صورتي كه به سوي شكست برود، همه هزينه‌هاي لازم را براي جلوگيري از شكست انجام خواهد داد. در واقع سياست داخلي و خارجي سعودي‌ها حالت صفر و يك پيدا كرده و از منظر نظريه بازي‌ها مصداق نوع خاصي از جوجه مرغي شناخته مي‌شود كه عقب‌نشيني از آن پرهزينه است. از اين رو بعيد نيست كه عربستان براي بهبود و حفظ وضعيت خود در يمن حاضر و هزينه‌هاي كلاني را متحمل شود. ولي دلايل اين تغييرات چيست؟ در سياست داخلي يك بن‌بستي از سال‌ها پيش مشهود بود، فقط كسي نمي‌دانست اين بن‌بست كي و چگونه خود را بروز مي‌دهد. مشكل اينجا بود كه پس از فوت عبدالعزيز، ده‌ها پسر از او ماندند، كه از زنان متعدد و از قبايل گوناگون بودند، و با توجه به ساختار قبيله‌اي عربستان، هركدام مي‌خواستند قبيله خود را غالب كنند.

ولي تا چندي پيش اين امر تا حدودي مسالمت‌آميز انجام مي‌شد و پادشاهان عربستان يكي از پسران عبدالعزيز بودند و وليعهد نيز يكي ديگر از پسران بود، ولي روشن بود كه اين فرآيند به سرعت در جايي به پايان خواهد رسيد، زيرا فرزند ديگري باقي نمي‌ماند كه بخواهد وليعهد يا شاه شود. اكنون و پيش از رسيدن به اين نقطه اين اتفاق افتاد و وليعهد پيشين كه يكي ديگر از پسران عبدالعزيز بود بركنار و يكي از نوه‌هاي عبدالعزيز وليعهد شد و طبيعي است اين فرآيند منجر به حذف بسياري از نواده‌هاي ديگر عبدالعزيز خواهد شد. به‌ويژه آنكه وليعهد بعدي نيز براي نخستين بار پسر بسيار جوان پادشاه است و تكليف خاندان پادشاهي آل‌سعود به كلي و يكسره تعيين شده است و اين چيزي نيست كه بدون مخالفت و بدون هزينه انجام شود.

و اما در عرصه سياست خارجي نيز تضعيف و حتي از دور خارج شدن كشورهاي عراق و مصر و سوريه و تاحدي خروج ايالات متحده از منطقه، به علاوه افزايش شديد قدرت مالي سعودي‌ها و ديگر كشورهاي عرب حوزه خليج فارس، موجب شده است كه عربستان از نقش به نسبت محافظه‌كارانه و دست دوم پيشين خود در منطقه خارج شود و در پي ايفاي يك نقش فعال و تهاجمي باشد و اين كار را از ضعيف‌ترين حلقه‌كش‌هاي منطقه يعني يمن آغاز كرده است. بنابراين راهي كه عربستان پيش گرفته، بازگشت از آن بسيار پرهزينه خواهد بود و حتي ممكن است خلأ قدرت‌محوري در منطقه عربي را بيش از پيش تشديد كند و ايالات متحده و هم‌پيمانان غربي آن نيز چنين خلأيي را نپذيرند. از اين رو شكست مطلق براي عربستان بسيار سنگين و غيرقابل تحمل خواهد بود و چه‌بسا ممكن است آثار آن داخل عربستان را نيز دربرگيرد.

در مقابل پيروزي عربستان نيز تبعات خاص خود را دارد. ضمن اينكه پيروزي در يمن بسيار سخت و پرهزينه خواهد بود زيرا در آنجا با مردمي مسلح مواجه هستند كه بخش قابل توجهي از جمعيت و قبايل يمن را تشكيل مي‌دهند. همچنين برخي كشورهاي عربي همسو با سعودي‌ها مثل مصر نيز علاقه‌مند به پيروزي قاطع عربستان در يمن نيستند، ضمن اينكه بمباران‌هاي غير‌انساني سعودي‌ها به يمن واكنش‌هاي منفي جامعه جهاني و حتي سازمان ملل را به همراه داشته است، به اين دلايل مي‌توان پيش‌بيني كرد كه هم كشورهاي منطقه و هم غربي‌ها از شكل‌گيري يك وضعيت بينابين كه نه شكست كامل و نه پيروزي كامل براي عربستان باشد استقبال خواهند كرد، مشروط بر اينكه اين امكان از سوي طرف مقابل عربستان نيز فراهم شود. نقطه بهينه اين ماجرا را مي‌توان در مذاكرات تعيين كرد، ولي اصل ماجرا را نمي‌توان ناديده گرفت. وضعيت دو طرف به‌گونه‌اي نيست كه بتوانند پيروزي كامل بر يكديگر به دست آورند. اين وضع براي مخالفان عربستان نيز فرصت مناسبي است زيرا راه ميانه موجب مي‌شود كه عربستان به اجبار به مسائل داخلي خود بپردازد و معلوم نيست در اين زمينه موفقيتي به دست آورد. بنابر اين بايد كوشيد سياستي را در پيش گرفت كه به جدايي بيشتر همپيمانان عربستان از سياست‌هاي اين كشور در يمن منجر شود.

کد خبر 294274

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha