سه‌شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۱
۰ نفر

دکتر مهدی کلاهی* : آیا حفاظت از حیات‌وحش برای من شهرنشین مهم است؟ آیا کشته شدن یوز، پلنگ، خرس، کفتار، گوزن یا سایر جانوران وحشی، در کیلومترها دورتر از شهر محل سکونتم، تأثیری بر زندگی من دارد؟

ارزش‌های حیات وحش ونقش آن در زندگی انسان

چرا باید از کشته شدن آنها ناراحت شوم؟ آیا صرف هزینه‌های زیاد جهت پاسداشت آن‌ها، ضروری است؟ این حفاظت چه اهمیتی دارد؟ آیا با وجود انقراض شیر ایرانی و ببر مازندران در ایران، اتفاقی افتاد که حالا از انقراض بقیه بترسم؟ و صدها سؤال دیگر از این قبیل؟ جهت یافتن پاسخ آن‌ها، بیایید اندکی با هم بیندیشیم!

واژه حیات‌وحش، به‌طور عام، دربرگیرنده تمامی گیاهان و جانورانی است که اهلی و دست‌آموز نباشند و به‌طور خاص دلالت بر تمامی مهره‌دارانی دارد که در محیط طبیعی خود یا شبیه آن، زندگی می‌کنند. متأسفانه در سال‌ها و ماه‌های اخیر مواردی از شکار غیرمجاز و کشتن وحشیانه جانوران وحشی گزارش شده است که نگرانی‌های شدید کنشگران محیط‌زیست و مسائل اجتماعی را به‌دنبال دارد. کشته شدن ۵۸ قلاده پلنگ در 6سال گذشته که از این تعداد، ۱۲ کشته به امسال تعلق دارد و مرگ بیش از ۳۰ یوزپلنگ ایرانی طی یک دهه اخیر توسط عوامل انسانی (در اثر تصادف یا به‌دست محلی‌ها)، این‌گونه‌های کم‌نظیر را تا مرز انقراض پیش برده است که این آمار در نوع خود فاجعه است.

کشتار وحشیانه خرس با توله‌هایش، تکه پاره کردن کفتار راه‌راه، سر بریدن حیوان کمیاب رودک عسل‌خوار، لاشه 7روباه دم‌بریده شده، کشتار گوزن‌ها،... و سایر خبرها و تصاویرِ رفتارهای خشونت‌بار نسبت به حیات‌وحش و تخریب زیستگاه‌های طبیعی آن‌ها، روزی نیست که از گوشه گوشه ایران بزرگ، شنیده یا دیده نشود. به‌راستی آیا وجود حیات‌وحش برای ما اینقدر بی‌ارزش است که چنین روزافزون تیشه به ریشه همین تعداد انگشت شمار قلاده یا رأس باقی‌مانده می‌زنیم؟

برای پاسخ به این سؤال‌ها، بگذارید باهم ارزش‌های حیات‌وحش را مرور کنیم. اهمیت و ارزش حیات‌وحش را می‌توان در 8بخش زیر مورد بررسی قرار داد:
ارزش حیات‌وحش از نظر بوم‌شناسی و زیست‌شناسی (اکولوژیکی و بیولوژیکی)
حیات‌وحش، بخشی از سیستم پیچیده بوم‌سازه‌گانی (اکوسیستم‌هایی) است که در افزایش بهره‌وری و پایداری بوم‌سازه‌ها نقش اساسی دارد و انسان برای تأمین آب، غذا، ارزش‌های زیبایی‌شناختی و فعالیت‌های تفریحی خود به آن وابسته است. اما چگونه؟ اگر چرخه حیات، زنجیره حیات، و یا حرم بوم‌شناسی را درنظر بگیریم در واقع این حیات‌وحش هست که باعث پایداری بوم‌سازه‌ها و چرخه‌های مواد و انرژی می‌شود از طریق همچون تنظیم جمعیت‌ها، گرده‌افشانی، پراکنش و کاشت بذرها، کنترل موجودات بیماری‌زا، حفظ پاکیزگی محیط با لاشه‌خواری حیوانات اهلی و وحشی، شخم زدن خاک، افزایش هوا دهی خاک، افزایش نفوذپذیری آب در خاک، بهبود تشکیل هوموس، تنظیم تراکم موادمعدنی، و غیره. بگذارید مثالی بزنم. وقتی نسل گونه شکارگری از بین می‌رود جمعیت جانوران دیگر که طعمه آن جانور بودند افزایش می‌یابند. این مطلب همان است که داروین در سال ۱۸۷۲ بیان داشت که بدون استثنا هر جفت موجود زنده چنان که از طریق محیط اطراف و دیگر جانداران کنترل نشود، جمعیت‌اش به حدی افزایش می‌یابد، که زمین به‌زودی مملو از بچه‌های آنها می‌گردد.

این افزایش جمعیتِ سایر گونه‌ها، باعث برهم خوردن تعادل طبیعی شده و خسارت‌های دیگر و شدیدتری را به‌وجود می‌آورد. مثلا با انقراض پلنگ، جمعیت گراز افزایش یافته و به‌عنوان آفتی به زمین‌های کشاورزی و باغ‌ها حمله‌ور می‌شود. این خسارت می‌تواند گاهی چنان شدید باشد که کشاورز را مجبور به رهاسازی زمین و مهاجرت به شهرها کند و به‌دنبال آن، مشکلات شهرنشینی را زیاد و همچنین در اثر این مهاجرت، آسیب‌های فراوان دیگری به آن تازه مهاجر وارد می‌شود.

شاید بگویید که باید آن گراز هم از بین برود؟ در اینجا باید یادآور شد که تمام جانوران به‌صورت حلقه‌ها در زنجیره حیات به هم متصل بوده و برای بوم‌سازه مفید هستند. اگر حلقه‌ای از این زنجیره از بین برود، دیگر آن زنجیره توانایی‌های نخستین‌ش را از دست می‌دهد. به‌طور مثال، باید بدانیم که گراز را باغبان طبیعت یا تراکتور طبیعت نام نهاده‌اند زیرا این جانور در انتشار دانه‌های درختان در طبیعت و زیر و رو کردن خاک نقش مهمی دارد. علاوه بر آن، گرازها نه‌تنها سبب افزایش نفوذپذیری آب در خاک و غنای حاصلخیزی آن می‌شوند، بلکه خطر مرگبار سیل را هم کاهش می‌دهند.

بگذارید جانور مهم دیگری که بسیار مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد را مثال بزنم و آن کفتار است. همانی که چند روز پیش فیلمی را دیدیم که چندین نفر به کمک سگ‌هایشان، کفتار راه‌راه زیبایی را به‌طور وحشیانه تکه پاره کردند. کفتارها نقش بسیار کلیدی در طبیعت بازی می‌کنند و بخاطر همین، آنها را رفتگران طبیعت یا شهردار طبیعت می‌نامند زیرا آنان با خوردن بازمانده‌ غذای دیگر جانوران، لاشه جانوران و...، به پاکسازی محیط طبیعی و محل زندگی جانوران دیگر کمک می‌کنند. در حقیقت آن‌ها، با تغذیه از حیوانات مرده، در تمیز نگه‌داشتن طبیعت و جلوگیری از انتشار انواع بیماری‌ها و آلودگی‌ها، نقش بسیار مهمی دارند. و از این نوع مثال‌ها در مورد اهمیت حیات‌وحش، بسیارند.

ارزش حیات‌وحش از نظر اقتصادی

روش‌های کسب ارزش اقتصادی از حیات‌وحش شامل کسب سود از تجارت، خرید و فروش محصولات حیات‌وحش و یا حرفه‌های مرتبط با حیات‌وحش است. به‌عبارت دیگر، این درآمدها می‌توانند شامل مواردی همچون فروش مجوز شکار، فروش گوشت، پوست، یا سایر محصولات جانبی باشند که باعث درآمدزایی جوامع محلی از شغل‌های مرتبط با حیات‌وحش مانند راهنمایان، هتل‌ها، رستوران‌ها و صنایع حمل‌ونقل باشند.

بحث شکار، به 3زیر شاخه؛ شکار برای بقا و زیستن، شکار تجاری، و شکار ورزشی، دسته‌بندی می‌شود که هر کدام در مواقع خاصی می‌توانند به‌طور محدود، مورد تأیید باشند. باید متذکر شد که شکار در اقتصاد ایران جایگاهی ندارد، بدین معنا که در این زمینه سازماندهی شغلی صورت نگرفته است.

خوشبختانه در کشورما، کسی را نداریم که برای امرار معاش، به شکار حیات‌وحش محتاج باشد و بیشتر مجوزهای شکارها برای اهداف تجاری یا ورزشی هستند. از آنجایی که شتاب نابودی گونه‌های گیاهی و جانوری در ایران، دست‌کم 166درصد بیشتر از متوسط جهانی است، تعداد وحوش ایران 90درصد نسبت به 3دهه قبل کاهش پیدا کرده است، بعضی از مناطق ۱۰۰درصد حیات‌وحش خود را از دست داده‌اند، و حیات‌وحش باقی‌مانده بسیار کم، شکننده، رو به انقراض و با تهدیدهای محیط‌زیستی همچون خشکسالی، مواجه هستند، دیگر چنین فرصتی برای ایران وجود ندارد تا برای بهره‌‌برداری از شکار حیات‌وحش، برنامه‌ریزی کند. از همین رو، اکثر کارشناسان محیط‌زیست، در این وضعیت، شکار را جنایت علیه محیط‌زیست محسوب کرده و خواستار اعلام ایران به‌عنوان سرزمین شکارممنوع هستند.

بسیاری از کشورهای دارای تنوع‌زیستی بالا، درآمدهای زیادی از بخش حیات‌وحش دارند. کشورهایی همچون کنیا و تانزانیا که بهره‌ای از ذخایر نفت نبرده‌اند، عمده درآمد خود را از این بخش کسب می‌کنند و بدین وسیله روش‌هایی را برای کسب درآمد و اشتغال‌زایی و نه تاراج و مصرف داشته‌های طبیعی‌شان، به‌کار گرفته‌اند. به‌طوری که یکی از اقتصاددانان حیات‌وحش برآورد کرده که یک ماده شیر طی 7سال از عمر خود در کشور کنیا، 512هزار دلار درآمد ایجاد می‌کند، درحالی‌که اگر این شیر به‌خاطر استفاده از پوستش کشته شود، فقط 10هزار دلار ارزش دارد. این مقایسه ارزش طبیعت‌گرد (اکوتوریست) را بسیار واضح بیان می‌کند و این جدای از حدود ۲۱ شغلی است که به‌طور مستقیم و غیرمستقیم به واسطه حضور یک طبیعت‌گرد در یک کشور ایجاد می‌شود. امروزه کشورهای توسعه‌یافته، از حیات‌وحش به‌عنوان صنعتی در کنار صنایع دیگر یادمی‌کنند درحالی‌که برای ما فعالیت در زمینه حیات‌وحش، غیررسمی و بی‌اهمیت است.

بررسی درآمدهای میلیون دلاری که سریلانکا، نپال، تانزانیا، آفریقای جنوبی، آمریکا یا سایر کشورها، سالانه از بازدیدکنند‌گان حیات‌وحش‌شان کسب می‌کنند، به درستی جای خالی ایران در این صنعت پولساز گردشگری، شدیدا احساس می‌شود. برای کشور ما این ارزش می‌تواند از طریق جذب گردشگر طبیعت (طبیعت‌گرد یا به نوعی اکوتوریست) محقق شود. از آنجایی که ایران یکی از 5 کشورِ دارای بالاترین تنوع‌ها در اقلیم و گونه‌های زیستی در جهان بوده و پنجمین کشورِ دارای جاذبه‌های گردشگری طبیعت است، به‌راحتی می‌تواند ضمن اشتغال‌زایی و درآمدزایی، به حفظ حیات‌وحش و زیستگاه‌ها هم مبادرت کند.

ارزش حیات‌وحش از نظر تفرجی، تفریحی و زیبایی‌شناختی

امروزه حیات‌وحش، تأمین‌کننده‌ تفریحات سالم برای اهل هنر، عکاسان، گردشگران طبیعت و... هستند به‌طوری که مردمان بسیاری به‌ویژه در کشورهای توسعه‌یافته، بیشتر اوقات فراغت خود را صرف تماشای جانوران وحشی و عکس‌برداری از آنها می‌کنند. این افراد با فعالیت‌هایی همچون گشت و‌گذار در طبیعت، مشاهده حیوانات وحشی و...، همچنین به افزایش سلامت روانی و جسمانی خود کمک می‌کنند. همچنین مشاهده گونه‌های حیات‌وحش، زیبایی خاصی دارد به‌طوری که شرکت‌های بزرگ سازنده تلویزیون و نمایشگرها، با نمایش دنیای حیات‌وحش در محصولات‌شان، به‌ویژه گونه‌های شکارگر وحشی همچون پلنگ و یوزپلنگ که زیبایی‌های بی‌همتایی دارند، سعی در جلب توجه مشتری‌ها دارند که این به روشنی اهمیت زیبایی‌های نهفته در حیات‌وحش را بیان می‌کند. علاوه بر آن، اثر حیات‌وحش بر ادبیات، شعر و موسیقی را نمی‌توان انکار کرد. ضمن آنکه با مطالعه و افزایش آگاهی در مورد نحوه زندگی اجتماعی حیات‌وحش، بر میزان درک ما از این زیبایی‌ها افزوده می‌شود.

ارزش‌های حیات‌وحش از نظر علمی، فلسفی، آموزشی و پژوهشی

نتایج حاصل از مطالعه روی حیات‌وحش که در حقیقت مطالعه روی حیات است به بیانی، پایه و اساس سایر مطالعات است. به‌عنوان مثال، نتایج به‌دست آمده از تحقیقات داروین (نظریه تکامل) تأثیر بسزایی به‌ویژه بر علوم زیست‌شناسی، زمین‌شناسی و اخلاقیات داشته است. بخاطر همین است که بوم‌شناسان، فیزیولوژیست‌ها، جامعه‌شناسان، دانشمندان علوم اخلاق و... نتایج حاصل از مطالعات حیات‌وحش را به رشته خود تعمیم می‌دهند. برای نمونه، با مطالعه حیات‌وحش، می‌توان روش‌های مناسب‌تری را برای مطالعه گیاهان و حیوانات یافت؛ روش‌هایی را برای کنترل زیستی آفات به‌دست آورد؛ و از فرایند همه‌گیری بیماری‌ها، آگاهی یافت. علاوه بر آن، نحوه پاسخ گونه‌های حیات‌وحش به ازدحام جمعیت، برای جمعیت‌های انسانی آموزنده است. آگاهی از سمی بودن حشره‌کش‌های هیدروکربنه کلردار از مشاهده آسیب وارده به‌گونه‌های حیات‌وحش به‌دست آمده است.
انسان از گذشته همواره از امکانات متنوعی که طبیعت در اختیارش قرار داده، بهره برده است، ازجمله پتانسیل بزرگ طبیعت در فراهم نمودن بیش از 70 هزار گیاه شناخته شده که سال‌هاست در تولید داروهای سنتی و مدرن مورد استفاده بشر در درمان بیماری‌های انسانی و دامی بوده‌اند. از سوی دیگر گروه‌های مختلف جانوران از خرس‌ها گرفته تا کوسه‌ها، به‌عنوان مدل‌های زنده‌ای در تحقیقات علوم‌زیستی و پزشکی مطرح هستند که بشر از آنها در شناخت عوامل بیماری‌ها و سازوکار تأثیر داروهای جدید و کشف روش‌های مبارزه با بیماری‌ها بهره می‌برد. با نابودی و یا کاهش تنوع‌زیستی در گیاهان و جانوران، ممکن است ما شانس شناسایی و ساخت صدها داروی جدید برای درمان میلیون‌ها انسان که از بیماری‌های گوناگون رنج می‌برند و همینطور پیشگیری از لطمات اقتصادی سنگین حاصل از این بیماری‌ها را از دست بدهیم. البته لازم بذکر است که آزمایش‌های پزشکی روی حیات‌وحش، نگرانی‌های طرفداران حقوق حیوانات را افزایش داده است به‌طوری که صحت آن آزمایش‌ها را به چالش کشیده، و آن را نوعی جنایت، تضعیف حقوق حیوانات، و روشی کهنه، منسوخ و غیرانسانی می‌دانند. به هر حال، مطالعه زندگی حیات‌وحش در محیط طبیعی‌شان، کمک بزرگی به دانش انسان می‌کند.

ارزش حیات‌وحش از نظر اجتماعی و فرهنگی

این ارزش، پیامد کسب ارزش اقتصادی حیات‌وحش است که در نتیجه‌کسب درآمد از حیات‌وحش، باعث بالا رفتن آگاهی در مورد تنوع‌زیستی می‌شود. به‌عبارت دیگر، هنگامی که تک تک افراد از ارزش‌های اقتصادی، تفرجی، زیبایی‌شناختی و... حیات‌وحش آگاه و بهره‌مند شوند، جامعه از این ارزش‌ها سود برده است. به‌عنوان مثال، هنگامی‌که یک فرد سلامت روانی خود را با گردشگری در طبیعت باز می‌یابد، افرادی که در جامعه با او برخورد دارند نیز از این ارزش بهره‌مند می‌شوند.

ارزش حیات‌وحش از نظر تأمین فرآورده‌های غذایی

تنوع‌زیستی، شالوده حیات بشر را تشکیل داده و همواره در تأمین نیازهای بشر، نقش اساسی بازی کرده است. از حدود 12هزار سال قبل، یعنی زمانی که انسان کشاورزی را آغاز کرد، بیش از 7هزار گونه گیاهی و چندین هزار گونه حیوانی به‌منظور تأمین نیازهای غذایی مورد توجه انسان قرار گرفته است. بنابراین بدون تردید، فقدان بسیاری از گونه‌های حیوانی و گیاهی به‌طور مستقیم و یا غیرمستقیم می‌تواند تأمین غذای انسان را دچار اختلال کند. از طرف دیگر پرداختن انسان به کشاورزی و دامپروری در مقیاس صنعتی و بهره‌گیری از تعداد معدودی از گیاهان و جانوران برای تولید حدود 90 درصد نیازهای غذایی خود، منجر به کاهش تنوع ذخایر ژنتیک گونه‌های حیوانی و گیاهی شده است. در نتیجه این یکسان‌سازی در صنایع تولید مواد غذایی، هزاران گونه حیوانی و گیاهی که فاقد ارزش‌های تجاری فرض می‌شدند، به‌تدریج ناپدید شده و از بین رفته‌اند و به همراه آن، تنوع ژنتیک ارزشمند مربوط به آنها نیز از دست رفته است.

ارزش حیات‌وحش از نظر شاخص سلامت محیط‌زیست

مجموعه جانوران و انسان‌ها، تشابه‌های زیادی دارند؛ آنها از یک هوا تنفس می‌کنند، از یک آب می‌نوشند و از منابع غذایی گیاهی و جانوری، تغذیه می‌کنند. بنابراین هرآنچه بر سلامت انسان تأثیر بگذارد می‌تواند بر سلامت جانوران اهلی و وحشی اثرگذار باشد. به‌علاوه حیوانات تأثیر عمده‌ای بر سلامت بوم‌سازه‌های شهری، روستایی و یا طبیعی ما دارند. در نتیجه حیات‌وحش، نوعی بیمه طبیعت در برابر حوادث ناگوار به‌شمار می‌روند و می‌توانند به‌عنوان شاخصی برای تعیین سلامت محیط‌زیست مطرح شوند. پس اگر حالِ حیات‌وحش و محیط‌زیست‌مان خوب نباشد؛ حال ما هم خوب نیست، هست؟

ارزش حیات‌وحش از نظر اخلاقی

حفظ حیات‌وحش علاوه بر آنکه نمادی از مدنیت و توسعه‌یافتگی فکری انسان‌ها است، دارای ارزش اخلاقی یعنی احترام گذاشتن به حیات تمام موجودات و آفریده‌های خدای متعال است. امروزه بهره‌کشی از جانوران و رنج و ستمی که بر آنها وارد می‌آید به یکی از چالش‌برانگیزترین مقوله‌های اخلاق نظری و کاربردی تبدیل شده است. مسئله کشتن حیات‌وحش برای غذا یا تجارت یا تفریح، 2مشکل اخلاقی ایجاد می‌کند که عبارتند از: تضعیف حقوق جاندارن و تباه‌سازی علاقه‌های آن‌ها. در نگاه اول؛ اگر شما اعتقاد داشته باشید که تمام جانداران دارای حقوقی هستند، پس کشتن آنها از نظر اخلاقی اشتباه است و در اصطلاح فلاسفه، این کشتن نه فقط پایان یک زندگی بلکه به‌عنوان پایان انسانیت تلقی می‌شود. این یک تجاوز آشکار به حقوق جانوران است. همچنین از نگاه دوم؛ این کشتن باعث تباه‌سازی مهم‌ترین علاقه آن‌ها، یعنی ادامه زندگی می‌شود. جالب است بدانیم، جایی که حقوق حیوانات رعایت نمی‌شود نباید انتظار داشته باشیم که حقوق انسان‌ها رعایت شود.

با تمام آنچه بیان شد، این نوشته نمی‌تواند و ادعایی ندارد که بیانگر تمام جنبه‌های اهمیت و ارزش واقعی حیات‌وحش است. همچنین لازم بذکر است که بسیاری از این ارزش‌ها را نمی‌توان بر حسب ریال یا دلار ارزشگذاری کرد زیرا ارزش آنها بسیار بالاتر از واحد پولی است به‌عبارتی، برابر با بودن یا نبودن ما است. به هر حال، در گستره وسیع کشور ایران، در خوش‌بینانه‌ترین حالت، یوزپلنگ آسیایی به تعداد 70قلاده؛ پلنگ، ۵۰۰ قلاده؛ گورخر ایرانی، ۴۰۰ رأس برآورد می‌شوند و آمار سایر حیات‌وحش هم چندان امیدوارکننده نیست. حیات‌وحش ایران با تهدیدهای فراوانی روبه‌رو هست که مهم‌ترین عامل کاهش و تهدید جمعیت حیات‌وحش، تخریب زیستگاه‌های آنهاست. این تخریب بیشتر از جانب جاده‌سازی، تبدیل زمین‌های طبیعی به زمین‌های کشاورزی یا خانه، چرای بی‌رویه، اشغال آبشخورها، استخراج معدن و نفت و خشکسالی اعمال می‌شود. علاوه بر تخریب زیستگاه، سایر عوامل مهم تهدیدکننده دیگر نیز عبارتند از: ضعف اجرایی سازمان‌های مرتبط حفاظت (سازمان حفاظت محیط‌زیست و سازمان جنگل‌ها و مراتع)؛ شکار مجاز و غیرمجاز؛ عدم‌آموزش مردم؛ عدم‌دخالت دادن مردم در امر حفاظت؛ عدم‌آگاهی اقشار مختلف مردم (نسبت به اهمیت حیات‌وحش به همراه ترس مردم از جانوران وحشی و نداشتن انگیزه جهت حمایت و حفاظت از آن‌ها)؛ کاهش غذا، آلودگی‌های محیط‌زیستی؛ استفاده از طعمه‌های مسموم؛ و استفاده از انواع تله‌ها. به هر حال، با این تخریب‌ها و تهدیدها، همان است که هر روز مصیبت جدیدی را در محیط‌زیست و جامعه‌مان شاهدیم. چطور می‌توان تصاویر کشتار وحشیانه جانوران را دید و بی‌تفاوت بود؟ نتیجه این افزایش شکار و کشتار غیرقانونی چیست؟ چه نفرتی و چه خشونتی پشت این رفتارهاست؟ آیا اینها نشان از گسترش خشونت در این سرزمین نیست.

بدون شک بسیاری از مشکلات کنونی محیط‌زیستی ما، ناشی از انقراض یا کاهش حیات‌وحش و تخریب زیستگاه‌های طبیعی آن‌هاست. زیرا انسان به‌عنوان بخشی از طبیعت، سرنوشتش با سرنوشت حیات سایر جانداران و محیط‌زیست پیرامونش، پیوندی ناگسستنی دارد. بیایید حداقل این‌بار به‌خودمان دروغ نگوییم زیرا حال ما خوب نیست؛ بخاطر اینکه حال حیات‌وحش و محیط‌زیست‌مان خوب نیست! برگردیم به سؤال اول‌مان و آن این که، کشتن یا نکشتن؟ پاسخ شما کدام است؟

* کمک‌محقق ارشد دانشگاه شهر هنگ‌کنگ
منابع: در دفتر روزنامه موجود است.

 

 

کد خبر 251025

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار محیط زیست

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز