چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۶ - ۰۷:۰۲
۰ نفر

رویا کاکاوند: کجا؟چی؟ نمی‌دانم ، نمی‌شناسم . تعجب می‌کنی. سال‌های سال است که اهل همین جا است.

شاید تمام عمرش را همین‌جا زیسته ولی هنوز هیچ چیز از محل زندگی‌اش نمی‌داند. تا به حال سعی کردی دور و برت را نگاهی بیاندازی یا سری به همین نزدیکی‌ها بزنی؟ نه وقت نمی‌کنم تابه حال نشده.

گردشگری انواع مختلف دارد ولی شاید گردشگری شهری یکی از مهجورترین انواع آن باشد. بخشی که با کمترین توجه نادیده گرفته شده است. نمی‌دانم مشکل از کجا است؟ از آدم‌هایی که فقط به دوردست‌ها می‌نگرند و آنقدر گرفتار زندگی روزمره و تصویر رویایی‌شان از گردشگری هستند که فراموش کرده‌اند همین‌جایی که زندگی ‌می‌کنند نیز بخشی از همان وطن بزرگ و پرشکوه‌شان است.

یا مدیران و برنامه‌ریزانی که بی‌توجه به ظرفیت‌های اجتماعی و شرایط جامعه خود با برنامه‌ریزی‌های غلط امکان استفاده از امکانات موجود را برای بسیاری غیر ممکن ساخته‌اند یا فراموش کرده‌اند تفریح و گردش هم بخش بسیار مهمی از زندگی است که سلامت روانی جامعه را تضمین می‌کند.

فکر می‌کنید چند تهرانی تا به حال به دیدن موزه ملی رفته‌اند؟ آیا تمام شیرازی‌ها تخت جمشید را دیده‌اند؟ چند درصد از قزوینی‌ها به دیدن الموت رفته‌اند یا سری به حسینیه امینی‌ها زده‌اند....

گردشگری یکی از مفرح‌ترین روش‌های صرف کردن اوقات فراغت است. اما متاسفانه روشی است که هنوز از آن در جامعه ما تعریف درستی نشده‌است. همه فکر می‌کنند برای شناخت وطنشان حتما باید شال و کلاه کنند و به جاده بزنند.

بسیاری حاضرند چندین روز مرخصی بگیرند و هزینه زیادی صرف کنند تا به دیدن فلان اثر تاریخی یا بهمان جاذبه طبیعی یا... در شهری دور بروند. همان کسانی که اگر از نزدیک‌ترین جاذبه نزدیک  خانه‌اش بپرسی چیزی نمی‌داند و چه بسا با نگاهی گنگ و ناآشنا نظاره‌ات کند.

اگر بخواهید به یک موزه یا یک مرکز تفریحی سر بزنید باید در ساعات اداری روز این کار را انجام دهید چرا که بعد از پایان ساعات اداری این مراکز تعطیلند.

اگر هم بخواهید بعد از کار به جایی برای تنوع و استراحت یا تفریح بروید باز هم جای زیادی نیست و انتخاب‌ها بسیار محدود است تقریبا همه جا تعطیل شده‌اند. بنابراین دلیلی ندارد که در خصوص جاذبه‌های اطراف محل زندگی‌ اطلاعات بیشتری کسب کنند. بهتر است بیشتر به جاهای دورتری که سفر به آنها هیجان‌انگیزتر است توجه کنی.

البته این مشکل تنها به گردشگران ساکن هر شهر محدود نمی‌شود. تصور کنید برای سفر یک شهر را انتخاب کرده‌اید؛ شهری که از نظر جاذبه‌های متنوع و متعدد بسیار هم غنی است، اما فرصت شما محدود است. پس باید با توجه به فرصت محدود و تعدد جاذبه‌ها از تمام زمان خود استفاده کنید.

حالا اگر مجبور باشید نیمی از این زمان را به بطالت بگذرانید چه احساسی خواهید داشت؟ این اتفاقی است که برای بسیاری از گردشگران، چه داخلی و چه خارجی در ایران می‌افتد. چرا؟ چون عموماً از یک ساعتی به بعد و با نزدیک شدن شب بیشتر مراکز تفریحی و گردشگری شهرها تعطیل می‌شوند.

بنابراین گردشگر مجبور است باقی اوقات خود را که با توجه به محدودیت‌های موجود بسیار هم ذی‌قیمت است در اقامتگاه خود بگذراند. در واقع گردشگری شبانه یا آنچه در دنیا به نام باینانت شهرت دارد در ایران از هیچ جایگاهی برخوردار نیست.

چون مدیران مراکزی مانند موزه‌ها بعد از این ساعت تامین امنیت اینگونه مراکز را کار بسیار دشواری می‌دانند (حال این موضوع را با توجه به این بررسی کنید که در شهر بزرگی مثل تهران بیشتر موزه‌ها و آثار تاریخی در پر ترافیک‌ترین بخش شهر که اتفاقا در محدوده طرح ترافیک هم هست واقع شده‌اند).

در خصوص مراکز دیگری مانند رستوران‌ها، بازیگاه‌ها، پارک‌ها، سینماها و... نیز نیروی انتظامی به دلیل جلوگیری از ناامنی احتمالی فعالیت را از یک ساعتی به بعد ممنوع کرده است. بنابراین اگر شما یک ایرانی هستید یا قصد گردش در ایران را دارید باید این کار را در ساعات محدودی انجام دهید.

باقی اوقاتی را هم که شاید تا نیمی از وقت در اختیار شما را تشکیل می‌دهد باید در منزل یا اقامتگاه خود به گپ زدن با اطرافیان، دیدن سریال‌های نچسب تلویزیونی و... بگذرانید. چون گردش در ایران تنها در ساعات اداری ممکن است.

کد خبر 21555

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز