آرزو فیروزفر: بحث نمایش‌های رادیویی شاید این روزها به واسطه راه‌اندازی رادیونمایش داغ‌تر از قدیم باشد.

 امروز در مرکز هنرهای نمایشی رادیو هنرمندان با فراغ بال بیشتری دست به تولید می‌زنند و خیالشان راحت است که تولیداتشان از رادیو پخش می‌شود. در این میان انتخاب متن برای تبدیل شدن به نمایش رادیویی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. ایوب آقاخانی، استاد دانشگاه و کارگردان تئاتر و نمایش‌های رادیویی درباره انتخاب متن نمایش‌های رادیویی می‌گوید: من نمی‌توانم در این‌باره صحبت کنم؛ چون من در مقام انتخاب‌کننده متن‌ها نیستم ولی تصورم این است که اولویت‌های کلی رسانه را اول هر سال تعیین می‌کنند و اینها به محورهای انتخاب و تعیین سیاست‌های کلی حاکم بر تولیدات رسانه تبدیل می‌شود. این محورهای کلی یک سیاست کلان است و حتی برای مرکز هم تعیین می‌شود نه اینکه خود او تصمیم بگیرد. اما اینکه خود او در دایره اختیاراتش به متن‌ها چطور نگاه کند، بحث دیگری است که اغلب مبتنی بر کیفیت، ضرورت‌های نمایشی معاصر و سلیقه مخاطب است و صدالبته توجه به ضرورت‌های تقویمی و اجتماعی.

البته در این‌باره میکائیل شهرستانی، کارگردان تئاتر، بازیگر و کارگردان نمایش‌های رادیویی نظر دیگری دارد. او معتقد است: نخستین قدم این است که متن قابلیت نمایشی شدن و درام را داشته باشد. برخی آثار به‌خودی خود لقمه آماده نیستند و خاصیت نمایشی شدن را ندارند و به‌عنوان مصالح آماده نمی‌توان از آنها استفاده کرد. هر قدر هم نویسنده سعی کند، باید یک‌بار به کل ایده اصلی قصه را نگه دارد و روی مابقی کار کند یا باید از خیر آن بگذرد. اگر این ظرفیت را مظروف ما نداشته باشد که بشود آن را شرح و بسط داد، هرقدر هم سعی کنیم، در مرحله اول نویسنده موفق نخواهد شد و در مرحله بعد کارگردان و بازیگرها و در حقیقت تیم اجراکننده. یک اثر موفق باید ویژگی‌های شنیداری داشته باشد. یک اثر پردیالوگ و پرتنش با فضاسازی‌های متنوع و در عین حال کم پرسوناژ ازجمله متونی است که برای رادیو به‌مراتب بهتر است. وقتی صحنه‌ها زیاد و کاراکترها بی‌شمار و هجمه مطالب و قصه زیاد باشد نمی‌توان متنی را برای رادیو آماده کرد.

او در ادامه می‌گوید:البته در سریال این امکان بیشتر است تا اینکه یک کار تک قسمتی باشد. من کاری به نام «برادر ایام» داشتم که ۷۸ قسمتی تهیه شده بود و با اقبال شنوندگان مواجه شد. تربیت نیروهای باسواد و باذوق که رادیو را دوست داشته باشند به‌نظرم خیلی حائز اهمیت است؛ چون این نیروها باید دارای این پتانسیل باشند. اگر متن خوب داشته باشی ولی نیروها خوب نباشند، از آتششان آبی گرم نخواهد شد. به گفته شهرستانی حضور کارگردان‌های باوسواس نیز ازجمله اولویت‌های دیگر است.

آقاخانی هم در بحث انتخاب یک متن برای تبدیل آن به یک اثر رادیویی سلایق خود را دارد. او اظهار می‌کند: من زمانی که بخواهم متنی را بنویسم قطعا و صددرصد مبتنی بر سلیقه‌ام است اما خیلی اوقات هست که همه ما در خدمت انجام کارهای مرکز هنرهای نمایشی قرار می‌گیریم و اینگونه دایره انتخاب محدود می‌شود و میزان تأثیر سلیقه ما در انتخاب اثر. اما گاهی هم هست که نگارش متن سر فرصت و صبر انجام می‌شود. وقتی این اتفاق می‌افتد، طبیعتا در مرکز هنرهای نمایشی هر کارگردانی براساس تجربیات خود و خط توفیقش در فضاهای مختلف آثار گوناگونی به او پیشنهاد می‌شود؛ مثلا در کارگردانی نمایش‌های مربوط به ادبیات نویسندگان شهیر نظیر«شرق بهشت» و «اژدهای سرخ» براساس تجربیات و علاقه کارهایی که قبلا انجام داده‌ایم، تعریفی از ما در کارنامه‌مان ایجاد شده که بر حسب آن سفارشات بعدی را به ما می‌دهند.

این موارد را براساس سلیقه‌ای که از ما دیده‌اند و میزان توفیقی که در طول کارنامه کاری داریم، احساس می‌کنند فلان کارگردان باید انجام بدهد تا نتیجه بهتری بگیرند. اینها مربوط به کارهایی است که ضرورت پخش، تقویم و مناسبت بر کار فشار نمی‌آورند اما وقتی فشار می‌آورد ما فقط به تولید خوب فکر می‌کنیم و خیلی نگران علایق و سلایق شخصی خودمان نیستیم. بدیهی است که طبق یک قانون هنری حتی‌الامکان افراد در یک حوزه، ژانر و فضا می‌توانند موفقیت بهتری به‌دست آورند و هرقدر در آن فضا بمانند کارهای بهتری خواهند داشت و تقاضا‌دهنده و سفارش‌دهنده هر دو راضی خواهند بود.

میکائیل شهرستانی درباره اینکه آیا شرایط برای تولید اثر خوب مهیاست یا خیر، ذکر می‌کند: من مدتی در رادیو نبودم. در دوره‌ای که برگشته‌ام، متنی را با صلاحدید سردبیر دارای ویژگی‌های کافی برای تولید ندیدم و آن را برگرداندم. خب این ویژگی‌ای است که در گذشته کمتر فراهم بود؛ یعنی اگر شما کاری را رد می‌کردید، بلافاصله به کارگردان دیگری می‌دادند و او با اشتیاق آن را ضبط می‌کرد. اما در حال حاضر روی متن‌ها کار می‌شود؛ چنین موضوعی میمون و مبارک است. البته هنوز در حیطه مالی تنگناهایی وجود دارد و برای اهالی رادیو سخت است که البته در صداوسیما اپیدمی شده است. اگر نرخ‌ها افزایش می‌یافت بچه‌ها دلگرم‌تر کارشان را ادامه می‌دادند.

وی درباره فاصله نمایش‌های تولید شده تا نقطه مطلوب عنوان می‌کند: بستگی به شرایط اجتماعی و امکانات و بودجه دارد. یک مجموعه باید دست به‌دست هم بدهند؛ از مسئولان تا سازندگان و حتی مخاطب. این سه رکن باید با هم همراهی کنند. اگر مخاطب از کاری خوشش نمی‌آید باید به سازنده اثر منتقل کند و اگر هم راضی است، باید اطلاع دهد و در این پروسه مشارکت داشته باشد. در این حالت ما می‌توانیم امیدوار باشیم که زودتر به نقطه مطلوب می‌رسیم اما اگر این وفاق و نزدیکی وجود نداشته باشد و به هم اعتماد نکنیم شاید هیچ وقت پیش نیاید. قرار است یکسری از بچه‌های جوانی که وارد رادیو شده‌اند تحت نظر استادان فن در همه حوزه‌ها تعلیم ببینند. چون خیلی در مرحله قبل کارشان را خوب یاد نگرفته‌اند و به‌کار آسیب‌ می‌رسانند. کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان هم باید تلاش کنند تا بتوانند به نقطه مطلوب برسند.

البته ایوب آقاخانی هم نظر خود را درباره شرایط مرکز نمایش‌های رادیو دارد: همه‌‌چیز مساعد و مناسب است ولی فقط حجم بالای کار در برخی شبکه‌ها ما را مجاب می‌کند تا از سلایق و علایق عبور کنیم و فقط به‌نحواحسن انجام دادن کار فکر کنیم. البته همواره تناسبی وجود دارد و ما چند‌ماه از سال را می‌توانیم برنامه‌ریزی سلیقه‌ای بکنیم و چند‌ماه دیگر را به‌عنوان سربازهای فرهنگی تولید نمایش انجام وظیفه کنیم. به‌نظرم در هر دو فضا حمایت کافی صورت می‌گیرد اما تأمین صددرصد سلیقه در رسانه یک امر غیرممکن است؛ چون رسانه الزاماتی دارد که همیشه مبتنی بر سلیقه نیست؛ مثلا سلیقه من در تئاتر خیلی بیشتر تأمین می‌شود تا سلیقه من در رسانه. این موضع نه عیب است و نه حسن بلکه ویژگی رسانه است.

او درباره استفاده از نیروهای جدید نیز معتقد است: نیروهای جدید نیاز به آموزش جدید دارند که خیلی روی آن سرمایه‌گذاری نمی‌شود. همه‌‌چیز تجربی پیش می‌رود اما من موافق استفاده از دانشجویان دانش‌آموخته هستم. بودجه‌ای باید برای آموزش حرفه‌ای نمایشگران رادیو درنظر گرفت. در شرایط اقتصادی کنونی خودم هم می‌دانم که یک آرزوی محال است.

در این میان شهرستانی درباره افزایش آثار نمایشی در رادیو می‌گوید: طبیعتا در هر دوره‌ای که کمیت افزایش پیدا کند، در هر سیستمی طبیعتا کیفیت کمی تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد و معمولا هم تأثیرات مثبت نیست که البته به‌دلیل افزایش حجم کار است. ولی به مرور صرفا این نیست که وظیفه‌شان را انجام بدهند و آنتن پرکنند بلکه از طریق آدم‌ها خودشان را پیدا می‌کنند.

من بعد از دو سال‌ونیم که در رادیو کار نداشتم و برگشتم کارهایی را دریافت کردم که متوسط رو به بالا بوده‌اند. حتی چند کار برجسته هم به سردبیری خانم مرادی جعفری به دستم رسید که کارهای خوبی بودند و چند تنظیم خوب هم دریافت کردم. اینها نشان از مسائل خوبی است که من دراین چند‌ماه بازگشتم احساس کرده‌ام. اصولا دوستان دیگر هم اشاره می‌کنند که کیفیت پایین آمده که طبیعی است که به مرور ارتقا پیدا می‌کند و به‌نظرم باوجود و ظهور نویسنده‌های بااستعداد این مشکل حل خواهد شد. اما به شرطی که امکانات و شرایط مالی را بهتر کنند تا آنها هم احساس امنیت کنند. قطعا در چنین شرایطی ما شاهد رشد کیفی آثار خواهیم بود. قطعا رادیو هم می‌تواند این افراد را جذب کند؛ چون بیش از هر رسانه‌ای به نمایش رادیویی نیاز دارد و برای اینکه مرکز نمایش‌های رادیو از این مشکل رهایی پیدا کند، چاره‌ای ندارد که تسهیلاتی را قائل شود که بهترین نویسنده‌ها را جذب این مرکز کند وگرنه ممکن است به مرور به عارضه کاهش مخاطب مبتلا شود. حتی تکرار نمایش‌ها نیز به مرور به میزان مخاطب لطمه می‌زند. من یک‌بار در تاکسی نشسته بودم و مردم به‌طور تصادفی چون من را می‌شناختند سؤالاتی کردند. آنها از تکرار خسته بودند. این مسئله در نمایش‌ها و یا حتی در متون منجر به کاهش مخاطب می‌شود. اما سعی و تلاش همکاران من در مرکز هنرهای نمایشی رادیو چشمگیر است و در حال فراهم کردن شرایطی هستند تا از متونی که از کیفیت پایین‌تری برخوردار هستند، آثار باکیفیت‌تری بسازند.

کد خبر 191789

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز