همشهری آنلاین: ارتباطات بین سازمانی (Inter Organizational Communication) بر روابطی تاکید می کنند که سازمان ها با ساختارهای خارجی دارند به طوری که با روابط داخلی مغایر می باشد

Inter Organizational Communication

پژوهش ارتباطات بین‌سازمانی به موضوعاتی نظیر جریان اطلاعات، اشتراک‌گذاری اطلاعات، شهرت، همکاری، رقابت، ایجاد ائتلاف و قدرت توجه می‌کند.

پیشرفت‌های نظری ارتباطات بین‌سازمانی تا اندازه زیادی چند رشته‌ای هستند. پژوهشگران ارتباطات اغلب تأکید بر فهم ارتباطات افراد و فهم ارتباطات درباره موضوعات دارند.

  moreارتباط و ارتباطات چیست؟ / قوم‌نگاری ارتباطات چیست؟ /

اقتصاددانان و جامعه‌شناسان معمولاً پیوندها را برحسب مبادله در محتوای ارتباطات می‌بینند. این تأکید به وسیله متخصصان ارتباطات فرضیه‌ای را منعکس می‌کند که روابط بین‌سازمانی به وسیله کنش‌های ارتباطی افراد انجام می‌شود.

کانون توجه پژوهش

بیشتر پژوهش‌های ارتباطات بین‌سازمانی به تأثیر متقابل بین فرایندهای سطح خرد (مانند؛ کنش‌های نمایندگان سازمان) و سطح کلان (مانند؛ سیتم‌های کیفی جامع) تمرکز دارند و با نشان دادن ساختار کیفی سیستم موقعیتی را برای درک الگوهای نوظهور و تفاوت سیستماتیک میان اعضایش فراهم می‌کند.

با اینکه مسائل سطح کلان یا سطح خرد در کانون توجه توسعه دانش، پژوهش و نظریه هستند، خودش را با وظایف سازمانی در ساختارهای اجتماعی (که به وسیله شکلی از ارتباطات و مبادله ایجاد شده است) مرتبط می‌سازد، و به چگونگی تأثیر متقابل ساختار با قدرت سازمانی، شهرت، استقلال، سهم بازار، نفوذ اجتماعی و غیره می‌پردازد. به خاطر تأکید ساختارها است که در نتیجه مشارکت، اتحاد و انزوای سازمان‌ها، یک عنصر ضروری برای پژوهش درباره ارتباطات بین‌سازمانی تشکیل می‌یابد که به درک چنین روابطی بپردازد.

محتوای بین‌سازمانی فضایی است که در آن هم سازمان‌های فردی و هم تجلی این کنش در آن مورد استفاده قرار می گیرند. تحلیل شبکه اجتماعی شیوه‌ای بر شناخت ساختار کلی سیستم و ماهیت کارکرد سازمان‌ها درون آن می‌باشد. مفاهیم شبکه‌ای نظیر "اعضای گروه"، "منفرد" و "پیوند" کارکردهایی هستند که گستره ارتباط سازمان با سازمان دیگر را در سیستم توصیف می‌کنند.

دسته‌های اعضای گروه اغلب ائتلاف‌ها را مشخص می‌کند؛ سازمان‌هایی که منفرد هستند نسبتاً در حاشیه سیستم دیده می‌شوند؛ پیوندها به مثابه ارتباط گران یا دروازه‌بان می‌باشند که قدرت توسعه یا مانع جریان‌های اطلاعات در سراسر سیستم را دارد. هر یک از این کارکردها دارای شیوه مقوله‌بندی و اندازه‌گیری مداوم از مرکزیت است.

سازمان‌های مرکزی به خوبی با سیستم پیوند می‌خورد (برای مثال، اعضای گروه و پیوندها)، با این حال آنها در انتهای پایین گستره مرکزیت معمولاً حاشیه‌ای، فرعی یا نسبتاً منفرد می‌باشند. در حالی که مرکزیت به مثابه مفهوم عملیاتی دیده شده است که کارکردهای سازمان را در شبکه توصیف می‌کند، آن همچنین با پیشرفت‌های نظری در ارتباطات بین‌سازمانی مرتبط است.

پژوهش میان رشته‌ای پیوسته تأییدی بر ارتباط مرکزیت با قدرت، تأثیرگزاری، جایگاه و شهرت است.زیرا آن نظریه پردازی شده است و با داشتن اتحاد، همراه با دیگر امتیازها در شبکه، شیوه‌ای برای دستیابی به سرمایه اجتماعی است، بنابراین با چنین مزایای جنبی ارتباط دارد به طوری که به شریک‌های بالقوه آینده دسترسی دارد. برای مثال، فلانگین و همکارانش (2001) نشان دادند که بانیان مجمع اسپانیایی بیشتر مرکزی بودند و امتیازهای بیشتری نسبت به اعضایی که "صرفاً" مشارکت‌کننده، بودند.داشته‌اند.

مسائل سطح کلان به مثابه پیش زمینه نظری

توسعه نظریه سطح کلان به تحلیل زمینه‌های بین‌سازمانی بزرگتر یعنی به دنبال کشف ساختارهای آرمانی، فهم پویایی سیستم‌های بین‌سازمانی و بررسی چگونگی شکل‌گیری و حفظ سیستم‌های جمعی می‌پردازد.

دانشمندان به عناوینی نظیر به اشتراک گذاری و پیوند اطلاعات با دیگر سازمان‌ها و ایجاد یک جریان اطلاعات کارا و موثر توجه دارند. دانش ارتباطات نوعاً با کنش‌های سازمانی افراد (کسانی که با هم ارتباطات دارند و با چیزی که ارتباط برقرار می‌کنند) و همکاری‌های آینده‌شان در زمینه‌های تعاملی بزرگتر شناخته می‌شود.

سایدو و ویندلر (1998) نشان می‌دهند که نظریه ساخت‌یابی را می‌توان برای تبیین چگونگی شکل‌دهی و تولید ساختارها، فرایندها و کارایی شبکه استفاده کرد. توسعه نظری اصلی در حوزه شهرت، نفوذ اجتماعی، روابط همکاری ،رقابت و پویایی تحولی سازمانی است.

صورت‌های کلی شبکه (ساختارهای بین‌سازمانی) با یک تنوعی از رویکردهای روش‌شناسی ارزیابی می‌شود و توسعه نظری با چنین روش‌شناسی همراه شده است.

برای مثال، تراکم، روشی برای شناخت درصدد پیوند واقعی در یک سیستم است. شبکه‌های متراکم سازمان‌های محلی سرمایه اجتماعی لازم را نشان می‌دهد. درحالی که از نظریه‌های انقلابی درباره سیستم‌های منظم اقتباس می‌کند، بعضی پیشنهاد می‌کنند که تراکم متوسط نشانگری است که یک سیستم نوظهور بدور از آشوب به نظم نزدیک می‌شود.

بارت (1992) نظریه حفره‌های ساختاری را توسعه داد، وی ادعا می‌کند که حفره ساختاری فضایی در شبکه اجتماعی است، پیوندی که می‌تواند سازمان‌ها یا مجموعه سازمان‌های حاضر را مرتبط کنند.

نظریه حفره‌های ساختاری مدعی است که سیستم‌های سازمانی بهترین هستند زیرا تعادلی از ارتباط کارا و موثر بوجود می‌آورد. استول (2005) نشان می‌دهد که سازمان‌های غیردولتی که مملو از حفره‌های ساختاری هستند موقعیت خودشان را در شبکه جهانی تقویت می‌کنند و در فرایند حفره‌های ساختاری سازمان‌های غیردولتی برای کیفیت شبکه کامل و دولت - ملت همکاری می‌کنند.

چارچوب حفره‌های ساختاری توصیه می‌کند که سازمانی که درصدد تکمیل همه حفره‌های ساختاری در یک سیستم است ممکن است منابع‌شان را در تلاش‌های بیهوده برای حفظ روابط‌شان از دست بدهند. از سوی دیگر سازمانی که از تکمیل حفره‌های سازمانی سر باز می‌زند، خودش را در اختیار شریکان اصلی قرار می‌دهد.

به طور استراتژیک شبکه‌ای شدن (یعنی، انتخاب شریکان شبکه که دسترسی موثر به منابع سیستم دیگر را پیشنهاد می‌کند) به منظور تکمیل حفره‌های ساختاری منابع اطلاعاتی را برای شرکت‌ها فراهم می‌کند و قدرت و نفوذ اعتبار را افزایش می‌دهد.

مسائل سطح خرد به مثابه پیش زمینه نظری

در ارتباطات،( کنش سطح خرد با پویایی‌های سطح کلان) نظریه‌های پیوند اشاره به سازمان‌های شبکه‌ای با دیگر سازمان‌ها به منظور مدیریت بی‌ثباتی و روابط دارد. تحلیل سازمان‌های غیردولتی نشان می‌دهد که کارکردهای اصلی شبکه‌های سازمان غیردولتی شامل بر مبادلات اطلاعات و ارتباطات می‌شود.

معنای اشتراک‌گذاری اطلاعات ظاهراً اهداف نوع دوستانه‌تر را گسترش می‌دهد، نظریه خدمات عمومی ماهیت فعالیت‌های سازمانی را توضیح می‌دهد که با امتیازات جمعی کلی بدون پیشنهاد امتیازات قابل مشاهده برای مشارکت سازمان‌ها همکاری دارد. نمونه‌هایی از فعالیت‌های سطح سازمانی شامل فعالیت‌های مشارکتی نظیر اتحادیه، گروه‌های تجاری و انجمن‌ها می‌باشد.

پیشرفت‌های اولیه بر روی اصول زیربنایی تأثیر می‌گزارد و اغلب روابط بین‌سازمانی را با وجود همزمان روابط همکاری و رقابتی مشخص می‌کند. چنین مطالعاتی نشان می‌دهد که تحول فعالیت‌های همکاری و ارتباطاتی، منابع اشتراک‌گزاری را بدون پذیرش پاداش برای چنین رفتاری را تسهیل می‌کند. مونگ و دیگران (1998) اخیراً با این چارچوب نظری و با انسجام فناوری‌های ارتباطی به عنوان منبعی برای حمایت از اشتراک‌گزاری اطلاعات و کنش جمعی همکاری داشته اند.

یافته‌ها توضیح می‌دهد که فعالیت‌های مشارکتی جاری یک "فضای" معمولی برای اشتراک‌گذاری اطلاعات ایجاد می‌کند، و اشتراک‌گذاری اطلاعات با همکاری‌های کوچک با انتقال به خطرات جمعی‌تر و رقابتی‌تر شروع می‌شود. پژوهش بعدی فهم فرایندهای ارتباطات درون‌سازمانی را هدایت می‌کند که چنین تلاش‌های همکارانه و نیز امتیازات جمعی را تسهیل می‌کند.

در تأکید کنش‌های سطح خرد در محتوای سطح کلان، اصطلاح همکاری -رقابت تعمداً برای انعکاس تنش زیردستان استفاده می‌شود که در شکل روابط بین‌سازمانی وجود دارد. چندین مطالعه اهمیت روابط معتمدانه در توسعه مجمع‌ها و اتحادیه‌ها را نشان می‌دهد. توجه به همکاری رقابت شیو‌¬ای برای توصیف ماهیت پیوند بین شبکه شرکا است همچنین در زمینه توسعه نظریه درباره تنش بین نیاز به همکاری با دیگران برای حفظ اعتبار سازمانی که با شریکان مشابه نیازها و منابع رقابت دادن شریک هستند. تنش همکاری و رقابت نظریه وابستگی منابع را کامل می‌کند.

نظریه وابستگی منابع در صدد تبیین تاثیر کارکردهای سازمانی در محیط‌شان است که مرتبط با دارندگان منابع یا نیاز به منابع است. پژوهش نشان می‌دهد که سازمان‌هایی که وابسته به منابع هستند بیشتر با سازمان‌های دیگر همکاری می‌کنند، از تقاضای بیرونی تبعیت می‌کنند و به فعالیت‌هایی می‌پردازند که در دستیابی به منابع کمک می‌کند.

در این میان، به موجب سهام‌شان ، سازمان ها مزایای بیشتری نظیر اعتبار، قدرت و نفوذ اجتماعی به دست می‌آورند. دورفل و تایلور (2005)، نشان می‌دهند اندازه‌ای که یک سازمان به عنوان همکاری با دیگر سازمان ها به آن می پردازد به همان اندازه‌ای است که آن سازمان به اطلاعات مهم و منابع مالی بیشتری نیاز دارد.

تحلیل ارتباطات بین‌سازمانی باید به موضوع سهامداران نیز توجه کند. سهامداران می‌توانند سازمان‌های دیگر باشند یا کسانی که در سازمان مرکزی هستند نظیر داوطلبان، کارگران داخلی و عموم مردم.برای این کار لویز و دیگران (2003) نظریه سهامداران و نظریه وابستگی منابع را برای فهم استراتژی‌های ارتباطات با یکدیگر ادغام کردند.

بیشتر پژوهش‌های ذکر شده یک پیوند عادی با موضوعات تاریخی را نشان می‌دهد. نظریه همکاری- رقابت نشان می‌دهد که فعالیت‌های همکاری گذشته با همکاری بعدی انجام می‌شد، درحالی‌که فعالیت‌های رقابتی اغلب با رقابت بعدی پدید می‌آید. بدین‌سان اعتبار و نفوذ اجتماعی به عنوان نتیجه‌ای از همکاری‌های گذشته برای کالای عمومی پدید می‌آورد.

دستورالعمل‌های جدید در نظریه ارتباطات بین‌سازمانی بر تحلیل طولی و چندسطحی تاکید می‌کند. برای مثال، الگوهای تحلیلی پویایی بین‌سازمانی از نظریه داروین با نگاهی بر فهم عناصر پیدایش، پایداری و فروپاشی سیستم‌های بین‌سازمانی وام گرفته شده است.

پژوهشگران همچنین اتحاد بین‌سازمانی را به مثابه پرداخت در شبکه‌های دانش می‌بینند. مقالات نظری و پژوهش‌های تجربی اخیر یک الگوی چندنظری و چند سطحی را توسعه می‌دهد که درصدد توسعه دانش در زمینه نظریه روانشناسی، اجتماعی و ارتباطات (چندنظری) همراه با اینکه چگونه سازمان‌ها، افراد و گروه‌ها (چند سطحی) تعامل دارند تا شبکه‌های دانشی را توسعه و حفظ کنند.

ترجمه:مهدی شهبازی
منبع مورد استفاده برای این مدخل

کد خبر 156806
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز