بازسازی بافت‌های فرسوده شهرها پدیده نسبتاً تازه‌ای به‌شمار می‌آید که بخش عمده‌ای از توجه شهرداری‌ها و مدیران شهری را در اکثر کشورهای دنیا به خود جلب کرده است.

پاریس

اگرچه هنوز تعریف کاملا مشخص و دقیقی از فرایند بازسازی بافت‌های فرسوده وجود ندارد و همچنان اختلاف‌نظرهای گوناگون در مورد مرمت و بازسازی یک بافت فرسوده به چشم می‌خورد، اما در بسیاری از نقاط دنیا به‌خصوص در ایالات متحده و برخی از کشورهای اروپایی تلاش زیادی می‌شود تا پیچیدگی‌ها و اختلاف نظرهای کلی در این مورد از بین برود و قالب کار از اصول و قوانین کلی پیروی کند. البته نباید فراموش کرد که بازسازی بافت‌های فرسوده در ساختار مدیریت شهری معمولا به‌عنوان فرایندی طبیعی در نظر گرفته می‌شود که معمولاً در رابطه با موجودات زنده به کار می‌رود؛ موجوداتی که مدام در حال تغییرشکل و دگردیسی هستند.

در نخستین کنفرانس بازسازی بافت‌های فرسوده که در سال 1958 میلادی به میزبانی شهر دن‌هاگ هلند برگزار شد، حاضران در کنفرانس به این توافق رسیدند که مهم‌ترین هدف بازسازی بافت‌های فرسوده را باید در تغییر عمدی محیط شهری برای ایجاد نشاط و انرژی بیشتر از طریق تغییرات برنامه‌ریزی شده در مناطق موجود شهری برای پاسخگویی به نیازهای فعلی و آتی به‌منظور زندگی و کار در مناطق شهری، تعریف کرد. این در حالی است که بازسازی بافت‌های فرسوده معمولا منحصر به مناطق تاریخی یا قدیمی مراکز شهری می‌شود که دارای کاربری‌های مسکونی یا غیرمسکونی هستند.

تاریخ نشان می‌دهد، تجدید حیات شهری و بازسازی بافت‌های فرسوده از زمانی که انسان‌ها نخستین خانه‌ها و آبادی‌های خود را بنا کردند، رخ‌داده است. با این همه، این فرایند از اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 میلادی روند سریع‌تری داشته است. این تحولات سبب فعالیت‌های هماهنگ دولت‌های محلی، گروه‌های تحول‌طلب و صاحبان کسب و کار شده‌است، ضمن اینکه چنین رویداد سازمان‌یافته‌ای در از بین بردن آثار فیزیکی فرسودگی بافت‌ شهر نقش مهمی ایفا ‌کرده‌است.

الگوی پاریسی

شهر پاریس، نخستین شهری است که در آن نخستین برنامه بزرگ بازسازی بافت‌های فرسوده به‌اجرا در آمد. پس از این شهر ایالات متحده نخستین کشوری بود که با تبعیت از یک برنامه ملی برای بازسازی مناطق فرسوده، پیشگام ایجاد تغییر و تحولات فراوان در ساختار شهری خود شد.

البته نباید از یاد برد که موضوع فرسودگی بافت‌‌های شهری از اواسط قرن 19میلادی مورد توجه مقامات آمریکایی بود. آنها از همان دوران برنامه‌هایی برای پیشگیری از فرسودگی بافت‌ شهرها و ایجاد نشاط در ساختار شهری تدوین کرده‌بودند؛ اما نخستین گام برای بازسازی بافت‌های فرسوده شهرهای ایالات متحده اواخر قرن 19 بر‌داشته شد. در آن زمان راه‌حلی برای رفع فرسودگی بافت شهرها به‌خصوص شهرهای صنعتی ارائه شد. به‌دنبال این راهکارها مبانی نظری جنبش‌های شهر زیبا و پارک آمریکایی به وجود آمد که هدف آن تغییر شکل مناطق شهری فرسوده از طریق ساخت پارک‌ و ساختمان‌های بزرگ و به‌یاد‌ماندنی عمومی بود.
در دهه 1930 میلادی فعالیت‌های بازسازی بر از بین بردن زاغه‌ها، مناطق نامطلوب شهری و ساخت مسکن ارزان‌قیمت به صورت بلوک‌های آپارتمانی چند‌طبقه متمرکز شد.

این برنامه بر3 محور استوار بود:
1- از بین بردن و پیشگیری از گسترش زاغه و حاشیه‌نشینی شهری
2- اعمال دقیق ضوابط و قوانین شهری
3- بازسازی یا نوسازی ابنیه و محلات شهری از طریق مداخله و تخریب موردی آنها.

اجرای این برنامه ابتدا با مقاومت انبوه‌سازان و سرمایه‌گذاران مواجه شد و تنها تعداد اندکی از آنها آمادگی خود را برای مشارکت در این پروژه‌ها اعلام کردند. تا اینکه در سال 1949 میلادی لایحه‌ای به تصویب رسید که بر بازسازی بافت‌های فرسوده متمرکز بود. البته این برنامه هم با انتقادات زیادی روبه‌رو شد؛ چرا که برای اجرایی کردن آن باید مناطق مسکونی افراد کم‌درآمد و اقلیت‌ها تخریب می‌شد و کسب و کارهای کوچک موجود در این مناطق از بین می‌رفت. نکته جالب این بود که برنامه بازسازی بافت‌های فرسوده به سرعت با القاب ناخوشایندی همچون برخورد بولدزری شهرت یافت.

از آنجایی که بسیاری از منتقدان بر این باور بودند که هدف این طرح تخریب مناطق فرسوده و ساخت واحدهای لوکس است، در نتیجه برآیند طرح مذکور آن طور که انتظار می‌رفت نشد. متأسفانه توازن تعداد خانه‌های ساخته‌شده نسبت به واحدهای تخریب‌شده، غیرعادلانه بود، ضمن اینکه مناطق مسکونی افراد کم‌درآمد از بین رفته و جایش را به واحدهایی با اجاره‌های بالا داده بودند. این بود که برنامه بازسازی بافت‌های فرسوده بار دیگر در سال 1957میلادی و به منظور سوددهی بیشتر و جلب سرمایه‌گذاران خصوصی و نه به منظور بهسازی وضعیت مناطق فرسوده، تغییرکرد. مناطق فرسوده درون‌شهری کاملا تخریب شد و جای خود را به کاربری‌های جدید دادند.

اما داستان به همین جا ختم نشد. در دهه 1960 میلادی نگاه به موضوع بازسازی بافت‌های فرسوده تغییر کرد. در آن زمان بحث اجرای پروژه‌های کوچک‌تر و بهسازی محله‌ها براساس برنامه‌های جامع‌تر، عمیق‌تر و حساس‌تر مطرح شد.
چنین رویکردی سبب شد تا 6سال بعد برنامه شهرهای الگو به‌تصویب برسد. هدف این برنامه ساخت مسکن با کمک ساخت‌های جدید و بازسازی واحدهای موجود با توجه به موضوعات اجتماعی بود. ساکنان کم‌درآمد این محلات هم طوری سازمان‌دهی می‌شدند که بتوانند در برنامه بازسازی فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی مختص به محله خود مشارکت داشته و بر اجرای دقیق آن نظارت کنند.

در دهه 70 میلادی موضوع تجدید حیات شهری به‌عنوان بهسازی محلات مطرح شد. در این مبحث موضوع مهم، حفظ و نگهداری محله‌های قدیمی و بهسازی آنها بود. به این ترتیب برنامه‌ریزی‌ها بر حداقل جابه‌جایی ساکنان و بهتر‌کردن شرایط فیزیکی محله‌ها استوار شد.

با همه این دستاوردهای تاریخی، همچنان موضوع بهسازی و بازسازی بافت‌های فرسوده یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های شهری و شهرسازی در ایالات متحده به شمار می‌آید که سیستم مدیریت شهری آمریکا برای دستیابی به بهترین شکل آن مدام و از روش‌ها و شیوه‌های مختلف برای برخورداری از ساختار شهری مطلوب، سود می‌جوید.

انقلاب اروپایی

فرایند نوسازی در اروپا نیز روندی شبیه به آمریکا را دنبال کرد. نوسازی شهرها در اروپا پس از انقلاب صنعتی و بعد از آنچه در آمریکا رخ داد، مورد توجه قرار گرفت. شاید به همین دلیل است که اروپایی‌ها در این مورد الگوهای آمریکایی را مدنظر قرار داده‌اند. با این وجود برخلاف ایالات متحده، به فرایند بازسازی شهری در اروپا کمتر از جنبه ملی نگاه شده است.

فرایند بازسازی شهرها در اروپا پس از جنگ جهانی اول آغاز شد. این برنامه یکی از پرهزینه‌ترین برنامه‌های بازسازی شهری در تاریخ محسوب می‌شود. در آن زمان ساخت واحدهای آپارتمانی استیجاری به جای خانه‌های ساده طبقه کارگری، نوع مطلوب اسکان محسوب می‌شد که در برنامه بازسازی جایگاه ویژه‌ای را از آن خود کرده بود.

این فرایند اما بعد از جنگ جهانی دوم شکل متفاوتی پیدا کرد. در آن هنگام توجه به پیوستگی تاریخی که در بافت شهرها وجود داشت، از جمله موارد مهم و قابل تامل برنامه بازسازی شهری در اروپا بود. براین اساس حفظ محلات و بخش‌های تاریخی و بازسازی آنها از اهداف اصلی برنامه بازسازی شهرهای اروپایی شد. از سال 1954 میلادی به بعد، حفظ این آثار به‌طور کامل در برنامه‌ها گنجانده شد. در سال‌های 1960 میلادی برنامه تخریب محلات فرسوده به‌طور کلی حذف و به جای آن بهسازی محلات مورد توجه قرار گرفت. در حال حاضر برنامه‌های شهرسازی در اروپا بر پایه بهسازی و ایجاد نشاط و طراوت در این مناطق استوار است.

بازسازی کشورهای در حال توسعه

برنامه‌های بازسازی و تجدید حیات شهری در کشورهای در حال توسعه فرایندی نسبتا جدید به شمار می‌آید.
فعالیت‌های مربوط به این حوزه در این کشورها بیشتر بر حل مشکل زاغه‌نشینی‌های شهری متمرکز شده است که جمعیتی حدود 30 تا 60درصد از ساکنان شهرها را در بر می‌گیرد و بالاترین نرخ رشد در شهرهای کشورهای جهان سوم را دارد. در این کشورها تخریب کامل مناطق زاغه‌ای و اسکان مجدد ساکنان در محلات جدید با خانه‌های ارزان قیمت بیشتر از هر مورد دیگری زمان و انرژی مدیران شهری را به خود اختصاص داده است. با این وجود در دهه 1970 میلادی اتخاذ یک سری سیاست‌های غیرمعمول بهسازی، سبب شد تا رساندن خدمات شهری به جای تخریب زاغه‌ها مدنظر قرار بگیرد؛ چرا که حکومت‌ها به مرور عواقب سوء اجتماعی و اقتصادی تخریب زاغه‌ها را مورد توجه قرار می‌دادند و ساختمان‌های غیراستاندارد این مناطق را به‌عنوان بخشی از واحدهای مسکونی به حساب می‌آوردند.

در دهه 1980 میلادی، بیشتر حکومت‌های کشورهای در حال توسعه سیاست بهسازی محلات را به‌عنوان یک استراتژی برتر برگزیدند. در این راستا آوردن خدمات شهری، تأسیسات زیربنایی و روبنایی و توسعه و بهسازی راه‌های ارتباطی مورد توجه قرار گرفت. امروزه بهسازی این مناطق معقول‌ترین سیاست در این کشورها محسوب می‌شود. به‌طور خلاصه می‌توان گفت در کشورهای توسعه‌یافته و درحال‌توسعه، تغییرات در سیاست‌های بازسازی و تجدید حیات شهری سیری مشابه داشته و در این تحول، تأکید از بخش تخریب، به سمت حفظ و بهسازی محلات تغییر کرده است.

نوسازی بافت‌ فرسوده برنامه می‌خواهد

معمولا در مناطق مرکزی شهرهای بزرگ، بافت‌هایی شکل گرفته‌اند که عمدتا به‌دلیل نوع مصالح و نازل بودن کیفیت ساخت، شرایط لازم برای ایجاد یک زندگی امن، آسوده و مرفه را نداشته و همین موضوع باعث شده بسیاری از ساکنان اصیل و بومی این محله‌ها با وجود وابستگی‌های زیاد و صرفا به‌دلیل ضعف‌های ساختاری و کارکردی در این محله‌ها با مهاجرت از این بافت‌ها زمینه استقرار ساکنان غیربومی را به‌جای خود فراهم ساخته و به‌دلیل ایجاد مسائل خاص اجتماعی، تشدید در تخریب و فرسودگی این بافت‌ها را موجب می‌شوند.

در سال‌های اخیر نیز با توجه به تحولات سریع علمی و فنی و به‌تبع آن دگرگونی در ساختار کالبدی، اقتصادی و اجتماعی شهرها و همچنین مطرح شدن نظریه توسعه پایدار شهری، اهمیت نوسازی و احیای این بافت‌های ناکارآمد بیش از پیش مشخص می‌شود.

آسیب‌شناسی کالبدی بافت‌های فرسوده شهری

مطالعات آسیب‌شناسی بناها و فضاهای شهری از مراحل مهم برنامه‌ریزی بهسازی و نوسازی شهری است؛ چرا که مطالعه آسیب‌شناسی جامع و سیستمی، تحلیل آسیب‌های کالبدی یا فیزیکی، آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و مدیریتی جهت یافتن الگوها و روش‌های مناسب به‌منظور انطباق فضاهای قدیمی با نیاز زندگی امروزی امری بدیهی و قابل توجه است. بررسی‌های صورت گرفته درخصوص وضعیت کالبدی بافت‌های فرسوده نشان می‌دهد که کیفیت ابنیه موجود در بافت‌های فرسوده به‌دلیل نوع مصالح به کار رفته و ایستایی پایین آنها عمدتا از نظر استحکام و ساختار کالبدی فاقد شرایط مطلوب جهت سکونت ساکنان خود است.

همچنین سکنی گزینی بخشی از فضای سکونتی بافت فرسوده توسط ساکنان و مهاجران بافت‌های حاشیه‌ای مطلوبیت‌های فضایی و کالبدی بافت فرسوده را کم کرده و شتابزدگی مسئولان در برخورد با پدیده فرسودگی بافت نیز می‌تواند باعث ایجاد فضاهای ناهمگون و دوگانه میان ابنیه نوساز و فرسوده و در نهایت منجر به ایجاد تضادهای فضاهای کالبدی و مشکلات اجرایی در مواجهه با اینگونه بافت‌ها شود.

الحاق عناصر نامطلوب و نامناسب کالبدی نظیر واحدهای تجاری و همجواری بافت‌های فرسوده با محدوده‌ها و بافت‌های حاشیه‌ای، ساختار کالبدی و عملکردی این بافت‌ها را متأثر از خود ساخته است و علاوه بر آن شبکه معابر موجود به‌دلیل
پایین بودن ضریب نفوذپذیری و شکل اندام‌واره آنها و نیز عدم‌برخورداری از سلسله مراتب دسترسی، کارایی لازم را ندارد.
سیستم دفع فاضلاب این بافت‌ها نیز عمدتاً به‌صورت سنتی بوده و به‌دلیل ماهیت شیمیایی فاضلاب، مشکلات کالبدی و زیست‌محیطی را در این بافت‌ها تشدید می‌کند و علاوه بر آن، به‌دلیل کم عرض بودن معابر اصلی متصل به این بافت‌ها نیز تردد وسایل نقلیه با مشکلات عدیده‌ای مواجه بوده و معضل ترافیک ناشی از آن باعث تشدید آلودگی هوا و در نتیجه اثرات نامطلوب بر کالبد این بافت‌ها می‌شود.

وجود فضاهای متروکه و رها شده، ارزش‌های محیطی این بافت‌ها را تحت‌الشعاع قرار داده و وجود آنها که عمدتا دارای پتانسیل‌های تبدیل به فضاهای مثبت برای ارتقای کیفیت محیطی شهر را دارند، در شرایط فعلی از جمله آسیب‌های منفی این بافت‌ها محسوب می‌شوند.

علاوه بر این عوامل محیط طبیعی شامل وضعیت آب و هوایی، دما، اختلاف درجه حرارت، میزان بارش، درصد رطوبت هوا، یخبندان، میزان نور و تابش اشعه خورشید، سرعت باد و جهت وزش آن، سطح آب‌های زیرزمینی و ترکیب نمک‌های محلول در آن، بافت و ساختمان خاک، پوشش گیاهی، ویژگی‌های زمین شناسی و زلزله خیزی به‌ویژه وجود گسل‌ها و حرکت لایه‌های زمین در ایجاد تغییرات کالبدی بافت‌های فرسوده و تشدید فرسایش آن مؤثر بوده و مجریان و برنامه‌ریزان شهری باید ضمن انجام مطالعات کارشناسی، راهکارهای جلوگیری از تأثیر این عوامل یا تعدیل اثرات آنها را به کار بندند.

آسیب شناسی اجتماعی و جمعیتی بافت‌های فرسوده

بزرگ‌ترین مخاطراتی که در مورد اغلب بافت‌های فرسوده و مرکزی شهرهای با سابقه کهن، قابل تشخیص است، موضوع بروز تغییرات ناخواسته و مستمر در ترکیب اجتماعی ساکنان این قبیل بافت‌هاست.

مطالعه میدانی حاکی از آن است که کوتاهی در توجه و رسیدگی به رفع نقایص زیربنایی یا روبنایی محدوده‌های مذکور و حتی نوگرایی و تغییرات رفتاری و فرهنگی ساکنان اصلی و مالکان اراضی بافت‌ها تحت‌تأثیر موج ترقی خواهی و پیشرفت موجب می‌شود که آنها مسکن اجدادی و محله اصیل و قدیمی خود را ترک ‌گویند و بیشترین صدمات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی کالبدی بافت از همین نقطه آغاز می‌شود.

همزیستی ناگزیر و غیرارادی با اقشار اجتماعی تازه وارد و ناآشنا به فرهنگ محله و بافت، می‌تواند تبعات متفاوتی را به‌دنبال داشته باشد و در صورتی که این همجواری به اختلاط و امتزاج فرهنگی بینجامد با توجه به اصل تأثیر متقابل، بخش‌هایی از فرهنگ نیروی تازه وارد به ساکنان قدیمی این مناطق منتقل می‌شود.

در بهترین حالت می‌توان امیدوار بود که اثرات سازنده و مثبت این تعامل، بیش از آثار تخریب‌کننده و ویرانگرش باشد؛ اما در صورتی که میزبان بیش از این نیز تحت‌تأثیر فشارهایی از جنس بی‌علاقگی به سکونتگاه آبا و اجدادی خویش قرار گیرد به‌دلیل عدم‌تأمین حداقل‌های اولیه زندگی شهرنشینی حاضر به زندگی در آنجا نخواهد بود.

مخاطرات و آسیب‌های مبتلا به بافت‌های فرسوده در زمینه‌های مدیریت مداخله در بافت، می‌تواند خودنمایی کند و دلیل اصلی این امر، وجود دستگاه‌های موازی با شرح وظایف مختلف است که در اینجا می‌توان به سازمان‌های مسکن و شهرسازی استان‌ها، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان‌ها و سازمان‌های نوسازی و بهسازی شهری اشاره کرد.

هر کدام از این سازمان‌ها در مسیری که خود طراحی و ترسیم کرده‌اند با مقوله واحدی که بافت مرکزی شهر است با عناوین متفاوتی برخورد کرده و دست‌اندرکار تولید اسنادی هستند که می‌تواند تداخل و تزاحم یا بلااثرشدن حرکت‌های موازی را به‌دنبال داشته باشد.

کد خبر 131342

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار شهری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز