نیما بهدادی‌مهر : در تاریخ برهه‌هایی هست که در آنها کمتر تامل شده و اگر هم اندیشه‌ای در آنها صورت گرفته، آنگونه که باید و شاید بازکاوی و بررسی نشده‌اند.

طرح - دینی

 یکی از دلایل این کم‌توجهی یا شتاب‌زدگی در تحلیل را باید در مرکز توجه قرار گرفتن برخی رویدادهای نزدیک به آن رخداد یا برش تاریخی دانست. اما از زاویه‌ای دیگر؛ اگر به هر دلیلی حادثه‌ای تاریخی در مرکز توجه قرار گرفت، بر اندیشمندان است که در یک نسبت‌سنجی درست تاریخی نسبت آن رخداد برجسته شده را با حوادث پیش و پس از خود مشخص سازند. این کار سبب می‌شود تا ضمن حفظ انسجام تاریخی رخدادها، از کوچک‌نمایی و کم‌توجهی به رخدادهای دیگر اجتناب شود. از سوی دیگر، آنگاه می‌توان تاریخ را در کلیتش شناخت که برخوردار از نگاهی ساختاری آن را به بررسی و تحلیل نشست.

در این میان، با نگاه به تاریخ پر فراز و نشیب اسلام با رخدادهایی ریز و درشتی مواجه می‌شویم که ساختار چنین تاریخی را رقم زده است اما همان‌گونه که اشاره شد درک درست این تاریخ جز با نسبت‌سنجی این حوادث و در نظر آوردن آنها در کلیتی تاریخی امکان پذیر نیست. ازجمله برش‌های تأثیرگذار در تاریخ اسلام، مواجهه شیعی با خلافت اموی است که به 2 رخداد مهم و در عین حال سرنوشت‌ساز در تاریخ اسلام می‌انجامد صلح امام حسن(ع) و قیام امام‌حسین(ع). در نگاه نخست ممکن است این دو حادثه متناقض آیند اما با ژرف‌نگری تاریخی و برخوردار از نگاهی که در آغاز به آن اشاره شد، متوجه می‌شویم که هدف این دو حادثه چیزی جز احیای اسلام و بازگرداندن خلافت به مجرای اصلیش نبوده است. در باب زمینه‌ها و چگونگی صلح امام‌حسن(ع) بسیار نوشته و گفته شده اما کمتر پژوهشگری به نسبت آن با اهداف قیام کربلا توجه داشته است.بر این اساس و به مناسبت 26 ربیع الاول، سالروز صلح امام حسن(ع)، مطلبی فراهم آمده که در آن به ارتباط ساختاری و محتوایی آن با قیام امام حسین(ع) پرداخته است.

در حال تورق صفحات تاریخ، به رویدادی مهم برمی‌خوریم که در ظرف تاریخ اسلام در جایگاه واقعی خود قرار نگرفته و در واقع قربانی نگاه حماسه خواه تاریخ شده و جوهره این حرکت ناب به علت توجه بیشتر به حماسه خونین کربلا، مغفول واقع شده و حتی گاه تا رد عمل حماسی امام حسن‌مجتبی(ع) و زیر سؤال بردن اقدام برجسته ایشان پیش رفته است. همراهی دو برادر در تمامی فرازهای تاریخی، بهترین پاسخ برای آنهایی است که خواسته‌اند، صلح امام‌حسن(ع) را در انفکاکی کارکردی از عاشورای حسین(ع) ارزیابی کنند اما بی‌شک هر دو این حرکت‌ها چون نوری سرچشمه گرفته از یک منبع واحد، کاربردی ویژه در حراست از نهال مکتب تشیع و باروری درخت ایمان داشته‌اند.

به واقع امامان شیعه همگی نور واحدند و حکمت رفتارهایشان، مبتنی بر حفظ دین است و بر این اساس به مقتضای عصمت و علمی که دارند، همیشه نافع‌ترین و بهترین راه را برای حفظ اسلام و اعتلای کلمه حق در پیش می‌گیرند و نهایت تلاش خود را در جهت رسیدن به این هدف مصروف می‌دارند.

از این منظر، هنگامی که دوران امام‌حسن(ع) را از نظر می‌گذرانیم، رمزگشایی از حماسه صلح ایشان، امری ضروری در شناخت موقعیت‌ها و شرایط پیش رو برای اتخاذ تصمیمات درست در وضعیت امروز ما به شمار می‌رود. برای همین منظور، صلح را از دو جبهه علوی و اموی بررسی می‌کنیم:

الف) از منظر جبهه معاویه
معاویه در طول دوران امارتش بر شام، وصول کم هزینه به هدف یعنی رسیدن به حکومت با کمترین ضرر را سرلوحه برنامه‌های اجرایی خود قرار داده بود و از آنجایی که پس از شهادت امیرمؤمنان علی(ع)، مردم با امام حسن(ع) به‌عنوان خلیفه بیعت کرده بودند و در آن برهه حاکم حقیقی و شرعی، حسن‌بن‌علی(ع) بود از این رو معاویه تمامی تلاشش را به کار برد تا با قانع‌سازی‌ امام، حکومت را به چنگ آورد و در آن شرایط بهترین موضع سیاسی برای حصول این هدف، صلح و پرهیز از درگیری بود. به این ترتیب، معاویه از نتایج نگران‌کننده جنگ که بارها بر آن تأکید داشت و نیز عواقب درگیری با سبط اکبر‌نبی مکرم اسلام(ص) در امان می‌ماند. تاریخ هم نشان می‌دهد، هدف معاویه سلطه بود که با صلح بهتر تأمین شد. در کنار هدف اصلی، معاویه این باور را در ذهن خود پرورانده بود که جریان صلح، تأییدی بر خلافت وی و به واقع آغاز رسمی خلافتش خواهد بود و البته این حاکم اموی از تبعات جنگ با نواده پیامبر(ص) بری می‌شد.

ب) از منظر جبهه امام‌حسن(ع)
جریان شناسی دقیق دو طیف متعارض(صالحان و ناصالحان) نشان می‌دهد که دنیازدگی و عدم دینداری مردم در نهایت منجر به پذیرش صلح از سوی امام حسن(ع) شد، لذا آن حضرت، این دو را به‌عنوان عوامل زمینه‌ساز صلح معرفی می‌کند؛ نقاط اوج این رویکرد را می‌توان در استقبال نکردن مردم از حضور در اردوگاه نخیله ارزیابی کرد.

از این به ‌بعد، رویکرد دنیاگرایی مردم در قیام و صلح‌حسنی را باید در آیینه خیانت‌هایشان دید چنان‌که معاویه در همان روزهای آغازین، اکثریت سپاه امام را به خود جذب کرد و از جمله فرمانده قبیله کندی یعنی اشعث را با 500هزار درهم خرید.
بازتاب این دنیاگرایی در جبهه امام(ع)، در نهایت به تنهایی و بی‌یاوری حسن‌بن‌علی(ع) و پذیرش صلح منجر شد و همین امر به‌عنوان پیامد طبیعی حوادث قبلی و ناامیدی از وصول به هدف از طریق جهاد در این سخن امام حسن(ع) نمودارشد که فرمود: اگر یاورانی داشتم، روز و شب با معاویه پیکار می‌کردم.

منطبق بر آنچه تاکنون گفته شد، می‌توان آثار صلح را چنین برشمرد:
1 - اقدام نظامی و تداوم جنگ، فاقد دستاورد معین و قابل اعتنا بود و صلح تاکتیکی (ترک مخاصمه) نسبت به جنگ ارجحیت داشت؛ همچنین در مقایسه هدف دو‌طرف از صلح، امام(ع) نفع بیشتری برد زیرا با این معاهده، اصل موجودیت نظام امامت و شیعیان حفظ شد. از طرفی، آنچه معاویه به دست آورد وصول به حکومت بود که البته دوام چندانی هم نیافت و با قیام عاشورا، به سقوط شاخه سفیانی حکومت اموی منتهی شد.

2- ادعای ناکارآمدی صلح به‌دلیل وفادار نماندن معاویه به شرایط و اعمال استبداد علیه شیعیان، صحیح نیست؛ چون تأمین هدف اصلی(تداوم نظام امامت به‌عنوان نگهبان انقلاب پیامبر) به عصرهای بعد هم مربوط می‌شود و با صلح امام حسن(ع) اقلیت شیعه و اصل امامت با حفظ موجودیت خود، از این تنگه سخت گذشت.

3- ادعای برابری صلح با شکست و ذلت(برداشت برخی) هم درست نیست؛ زیرا با حفظ نظام امامت و تشیع، نور ایمان و حقیقت‌گرایی جاودانه شد و چه پیروزی‌ای از این بالاتر و برتر.

4- تدبیر صلح در برابر خطراتی که اساس تشیع، اسلام و امامت را تهدید می‌کرد، نشان‌دهنده حکمت اصیل و فلسفه درست انجام آن است و امام با تشبیه کار خود به اقدامات خضر‌نبی در جریان معروف همراهی با حضرت موسی(ع) به شیوه‌ای ماهیت عمل برجسته خود را به اصحاب معترض نشان داد.

5- اتهام نداشتن خط مشی ثابت توسط ائمه نیز درست نیست؛ زیرا هدف اصلی حفاظت از نظام پیامبر(ص) و جامعه‌سازی‌ اسلامی در سایه حفظ امامت محقق می‌شود و شیوه‌ها در این راه اگرچه پیکره‌ای متغیر می‌یابند اما اصل و هدف و در بیان، مقصود همگی ایشان در رسیدن به جامعه توحیدی است. در برآیندی کلی باید توجه داشت که صلح بر امام‌مجتبی(ع) تحمیل شد و امام در شرایطی نیروهای خود را به منطقه مسکن اعزام کرد تا با شامیان طغیانگر محاربه کند اما به‌دلیل شرایط بغرنج برآمده از دنیاگرایی و بی‌تقوایی یارانش، معاهده‌ای هوشمندانه را با معاویه به امضا رساند و آن را به سان شمشیری دولبه بر جان معاویه انداخت تا عیار واقعی او را به جامعه فریب‌خورده آن زمان و همچنین تاریخ بنمایاند و از این طریق مقدمات قیام دینی برضددستگاه منحط اموی را فراهم کند؛ امری که پس از 2دهه با حماسه کربلا تحقق یافت.

کد خبر 129589

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز