سه‌شنبه ۲۷ مهر ۱۳۸۹ - ۰۵:۳۵
۰ نفر

مینا شهنی: خانواده مهم‌ترین و کوچک‌ترین واحد اجتماعی است که هر چند همواره مورد توجه قرار گرفته اما واقعیت بیانگر این است که در رویارویی با مشکلات و خطرات، چندان که باید و شاید توانمند نیست.

طرح - خانواده

ترس از تزلزل خانواده‌ها و گام برداشتن آنها به سراشیبی نابودی و شکست، نگران‌کننده است و تلاش برای ایجاد مانع بر سر راه ویرانی خانواده‌ها، ادعایی است که برخی مسئولین، روشنفکران و کارشناسان دارند.

روش‌های گوناگونی که در قالب نسخه‌های شفابخش ارائه می‌شود، نتیجه تلاش‌های جسته و گریخته‌ای است که انجام می‌شود و البته هنوز معلوم نیست این‌ نسخه‌ها دردی از خانواده‌های ایرانی درمان کرده‌است یا نه!

هفته گذشته نشست تخصصی عوامل مؤثر بر استحکام خانواده‌های سنتی و غیرسنتی ایرانی از طرف گروه مدیریت و برنامه‌ریزی فرهنگی پژوهشکده مطالعات راهبردی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد برگزار شد.
در این نشست دکتر سیدبیوک محمدی، دکترای جامعه‌شناسی و استاد دانشگاه‌ به بررسی بخشی از مشکلات خانواده‌های ایرانی پرداخت.

به اعتقاد او یکی از مهم‌ترین عوامل به‌وجود آورنده مسائل اجتماعی به‌وجود آمدن تغییرات و دگرگونی در سطح جامعه است که سبب بروز دیگر تغییرات شده و مسائل اجتماعی را پدید می‌آورد.

محمدی در توضیح بیشتر می‌گوید: در ایران پیش از انقلاب ما شاهد ورود مدرنیسم به کشور بودیم و تقابل بین سنت و مدرنیته در این جامعه سبب بروز تغییراتی زیاد در مدت زمانی نسبتا کوتاه بود و پس از آن، انقلاب اسلامی خود نیز یک تغییر اساسی در کشور محسوب می‌شود که بروز جنگ میان ایران و عراق و برهم خوردن آهنگ رشد جمعیت در کشور و دگرگونی ترکیب جمعیتی نیز پس از آن سبب شد تا دگرگونی تند اجتماعی در کشور شکل بگیرد که خود می‌تواند سرمنشأ بروز مسائل اجتماعی در میان مردم و به‌ویژه در خانواده‌ها باشد.

از سوی دیگر فاصله طبقاتی موجود در کشور که ایجاد شکاف‌هایی بزرگ را در میان مردم طبقات مختلف پدید آورد، تلاش بسیاری از ساکنان طبقات پایینی اجتماع را برای دستیابی به جایگاه‌های طبقات بالاتر در پی آورد و در واقع یک تحرک بی‌سابقه را در کشور رقم زد که پایه‌گذار بسیاری از مسائل اجتماعی در کشور بوده و هست.

این استاد دانشگاه معتقد است که بیش از نیمی از مسائل اجتماعی ایران به‌نحوی زاییده تضاد میان مدرنیسم و سنت است که در پی تغییرات سریعی که در جامعه رخ داده در سه سطح جامعه، خانواده و فرد بروز کرده است و این تغییرات در سطح جامعه همچنان خودنمایی می‌کند و تنها کاری که مسئولان می‌‌توانند برای این بخش از مشکل انجام بدهند این است که با درک تغییرات تلاش کنند تا از روند تند و سریع این جریان در جامعه عقب نمانند و برای درک هر چه بیشتر جریان‌های نوظهور در سطح جامعه تلاش کنند.

محمدی با تأکید بر اینکه در سطح خانواده‌ می‌توان برای تعدیل در شرایط ایجاد شده برنامه‌ریزی کرد، می‌گوید: تغییرات ایجاد شده در سطح خانواده سبب بر هم خوردن سلسله مراتب شده؛ تا پیش از این احترام در میان اعضای خانواده بر مبنای سن، تجربه و جنسیت بود اما در حال حاضر با در هم ریختن هنجارهای خانوادگی مشکلاتی در سه بخش؛ «به هم خوردن نقش‌ها»، «نامشخص بودن حدود و وظایف» و «رنجش‌‌ها» بروز کرده‌است و خانواده‌های ایرانی را اعم از سنتی و غیرسنتی درگیر کرده و در وضعیتی نابهنجار قرار داده است.

به‌هم‌خوردن نقش‌ها: رسوخ دگرگونی‌های اجتماعی به درون خانه و خانواده ایرانی سبب شده تا نقش‌های سنتی در مواجهه با این دگرگونی رنگ باخته و از بین برود.

نامشخص بودن حدود و وظایف: حق و حقوق در سایه وظایف معتبر است، کسی نمی‌تواند بدون اینکه برای خود وظایفی تعیین کند خواستار به دست آوردن حق و حقوق مشخص در خانواده باشد، در جامعه سنتی ایرانی وظایف زن و مرد در چارچوب خانواده کاملا مشخص و روشن بود اما با پشت سر گذاشتن تغییرات اجتماعی وظایف تعریف شده برای اعضای خانواده سنتی دیگر کارکردی ندارد و در واقع شرایطی پیش‌آمده که هر یک از اعضا حقی برای خود طلب می‌کنند حال آنکه دیگر اعضای خانواده نسبت به این تعاریف جدید معترضند و گاهی زن و شوهر‌ها حقوقی برای خود تعریف می‌کنند که از سوی طرف مقابل قابل‌قبول نیست.

رنجش‌ها: وقتی اعضای خانواده سر جای خود نیستند احترام آنها خدشه‌دار می‌شود و احترامی که انتظار دارند از دیگران دریافت نمی‌کنند، اگر کسی در رابطه‌اش با دیگران احساس کند که احترامی که بایسته و شایسته است دریافت نمی‌کند حس حقارت را در خود تولید می‌کند و در نهایت این حس حقارت سبب خواهد شد که رنجش و خشم درون انسان‌ها رشد کند. مثلا ممکن است مردی برای همسرش هر کاری انجام بدهد بی‌آنکه احساس حقارت بکند و کاملا احساس رضایت درونی داشته باشد اما اگر کسی کاری را همراه با احساس حقارت انجام دهد رنجشی در درونش رشد می‌کند که سبب بهم خوردن تعادل در رابطه‌ها خواهد شد. در بسیاری موارد همسران با ترس از اینکه تأیید و تصویب طرف مقابل را از دست بدهند مجبور به انجام برخی کارها خواهند شد و این سبب می‌شود تا حس حقارت به‌وجود آمده و رابطه‌شان با یکدیگر به‌هم بخورد.

چه می‌توان کرد؟

سید بیوک محمدی با طرح این سؤال که چه می‌توان کرد؟ می‌گوید: اگر زوجی بخواهند این بخش از مشکلات‌شان بر طرف شود بهتر است در مکالمه‌ای رودررو وظایف و حقوق هر یک از طرفین را تعریف و مشخص کنند. تا پیش از این؛ سنن رایج در جامعه به‌عنوان یک قانون عرفی رایج با قدرت هر چه تمام‌تر به تشریح حقوق و وظایف می‌پرداخت و خانواده‌ها هم با تبعیت از این قوانین به حیاتشان ادامه می‌دادند امروز در نبود سنن رایج در جامعه بهتر است که دو سوی قدرت با ایجاد قوانین داخلی برای حل این مشکل اقدام کنند تا به این ترتیب مانع از بروز رنجش شده و پایه‌های خانواده را مستحکم کنند.

به اعتقاد او برای رنجش زدایی راه‌های مختلفی وجود دارد که بهترین روش، برقراری ارتباط مؤثر میان زوجین است.
در بسیاری موارد می‌توان رنجش‌ها را بر کاغذ نوشت و انتظار داشت تا سویه دیگر دعوا در مقام توضیح برآید. در صورتی که ماجرا پیچیده‌تر از آن باشد که زن و شوهرها خود به تنهایی قادر به مدیریتش نباشند بهتر است با مراجعه به یک مشاور مسئله را بررسی و ریشه‌یابی کرد. به این نکته توجه کنید که مراجعه به مشاور برای حل این مشکلات درصورتی به نتیجه‌ای دلخواه و مناسب خواهد رسید که هر دو نفر برای این کار اقدام کنند، چرا که مراجعه یکی از زوجین به مشاور نتیجه چندان مناسبی در برنخواهد داشت.

تضاد درون فردی

ما در جامعه‌ای پر از تضاد زندگی می‌کنیم که بزرگ‌ترین تضاد حاکم بر آن میان سنت و مدرنیسم برقرار است. این تضاد در خانواده‌ها و رابطه‌ها خودش را نشان می‌دهد و پس از فیلتر شدن در شخصیت‌ هر یک از ما نفوذ کرده و شخصیت‌هایی پر از تضاد می‌سازد.
در نشست تخصصی عوامل مؤثر بر استحکام خانواده‌های سنتی و غیرسنتی ایرانی، محمدی با تاکید بر اینکه باید تضادهای درون فردی را ریشه یابی کرد می‌گوید: آنچه برای حل این تعارضات و رها شدن از دست این مشکلات لازم داریم، ایجاد یک نگاه جدید برای نگرش بهتر و دقیق‌تر به پیرامون است.

عناصر این نگاه جدید عبارتند از اینکه زوج‌ها با تکیه بر اینکه به هر حال همسر‌شان انسان است و هر انسانی نیز قابل احترام است می‌بایست تلاش کنند تا رفتاری مملو از احترام با همسرشان داشته باشند، حتی در شرایطی که ازدواج‌ها چندان بر وفق مراد نیست و یا گاهی ازدواج‌ها از سر اجبار است و یکی از زوجین تلاش می‌کند تا به نوعی این نوع ازدواج را با طلاق خاتمه دهد، لازم است در هنگام سیر این مراحل نیز به شأن و مقام انسانی همسران احترام گذاشته شود.

او در توضیح بیشتر اضافه می‌کند: همسران نزدیک‌ترین افراد به یکد‌یگرند و بهتر است در شرایط بحرانی با احترام گذاشتن به همدیگر بخشی از مشکلات را برطرف کنند، درحالی‌که در جامعه امروز می‌بینیم که در رابطه میان زوج‌ها دو نفر که از همه به هم نزدیک‌ترند کمر همت به نابودی یکدیگر بسته‌اند و برای رسیدن به این هدف از هیچ تلاشی فروگذار نیستند و هر کس زورش برسد با برهم زدن حرمت‌ها تلاش می‌کند که تا بر دیگری مسلط شود. اما باید یادمان باشد که نقطه مشترک یک زندگی موفق ایجاد یک رابطه سالم است و برای سالم ماندن رابطه‌ها می‌بایست تلاش زیادی صرف کرد.

کد خبر 118693

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز